گروه سیاست سایت فردا – محمدرضا عارف که تا دیروز به خاطر سکوت و انفعال مورد نقد اصلاح طلبان بود، این روزها آنقدر فعال شده که از آن سوی بام افتاده است. اظهارات و مواضع اخیر او آنقدر رنگ و بوی انتخاباتی دارد که حتی صدای اصلاح طلبان را هم درآورده است. تازهترین کنش این چهره اصلاح طلب یک پیام توئیتری در واکنش به آزادی «نرگس محمدی» است. او نوشت «آزادی سرکار خانم نرگس محمدی موجب شادمانی فعالان جامعه مدنی ایران شده است. ملت ایران متشکل از تنوع فکری و قومیتی، امروز نیازمند اتحادی همهجانبه برای عبور از مشکلات و غلبه بر بحران هاست. امید آنکه با تداوم رفع محدودیتها از فعالان سیاسی و مدنی، شاهد تقویت اتحاد و انسجام ملی باشیم.»، اما این نوشته هم رسانههای اصلاح طلب را با او همراه نکرد.
شاهد این مدعا آنکه روزنامه «جهان صنعت» در گزارشی انتقادی نوشت: «عارف این روزها انگار آن عارفی که در مجلس دهم و شورایعالی سیاستگذاری شناخته بودیم، نیست. فعال شده، حرف میزند و حتی نسبت به موضوعاتی مثل حقوق شهروندی، وضعیت فعالان مدنی و … حساس شده است! البته تعجبی هم ندارد؛ فصل انتخابات است دیگر. این روزها همه فعال و متحول میشوند. اگر ضرغامی مدافع پلنگهای اینستاگرامی شده و عبدالرضا داوری برای فوت شجریان اندوهگین میشود، چرا عارف نسبت به آزادی نرگس محمدی واکنش نشان ندهد. این سندرم پرکاری و حساس شدن به موضوعات مورد توجه مردم قبلا هم در ماههای منتهی به انتخابات مشاهده شده بود و غالبا هم ثمری نداشته است. منتها آقایان ترجیح میدهند راه خود را بروند و شانس شان را بیازمایند. برای همین هم شاهدیم که محمدرضا عارف در هفتههای اخیر این طور فعالانه به مسائل سیاسی، اجتماعی و… مینگرد.»
نکته قابل توجه دیگر آنکه سیاسیون در جبهه اصلاح طلبی نیز پیام انتخاباتی عارف را دریافت کرده و به او توصیه میکنند که چنین اشتباهی نکند. مثلا ناصر قوامی، فعال سیاسی اصلاح طلب در گفتگو با «نامه نیوز» میگوید: «آقای عارف امتحانش را پس داده است و در مجلس دهم دیدیم که فقط بر صندلی نشسته بود و نظاره میکرد و در قبال این همه مشکلات و ناهنجاریهای موجود صرفا سکوت کرد. حتما اصلاحطلبان باتوجه به چنین عملکردی نظر مثبتی نسبت به او ندارد و من به آقای نصیحت میکنم که در انتخابات شرکت نکنند، زیرا رأیی ندارد و هم بیش از این آبروی خودش را میبرد و هم باعث خدشهدار شدن حیثیت اصلاحطلبی میشود».
وی همچنین معتقد است که «آقای خاتمی عاقلتر از آن است که از آقای عارف حمایت کند، زیرا عارف به حیثیت آقای خاتمی هم آسیب وارد کرد».
صادق زیباکلام، دیگر فعال سیاسی اصلاحطلب نیز به «نامه نیوز» گفته است: « آقای عارف در چهارسال دوره نمایندگیاش که بسیاری اتفاقات مهم در زندگی مردم رخ داد، هیچ اظهار نظری نکرد و اصلا برایش مهم نبود که بر سر مردم میآید و بعد از مجلس دهم تا امروز هم از دیوار صدا در میآید از عارف نه و در چنین شرایطی میآید و میگوید میخواهم در انتخابات نامزد شوم؛ در صورتی که یک نفر هم به او رأی نمیدهد.»
این طور که به نظر میرسد، عارف تصمیم خود را گرفته و در ورود به کارزار انتخاباتی پیشرو تردید ندارد. مشکل، اما آنجاست که حمایت اصلاحطلبان از وی بعید به نظر میرسد. فعالان سیاسی در جریان اصلاحطلب هنوز بین مشارکت و عدم مشارکت مردد هستند. طرفداران نظریه مشارکت هم درباره مشارکت با کاندیدای حداقلی و مشارکت با کاندیدای حداکثری اختلاف نظر دارند. در بین همه این بلاتکلیفیها، اما یک نکته مشخص است. عارف حتی امکان تبدیل شدن به کاندیدای حداقلی اصلاحطلبان را ندارد. دلیلش نیز روشن است. اتحاد ملت و اعتماد ملی که اساسا دنبال معرفی کاندیداهای حداکثری و رد صلاحیت و بازیابی سرمایه اجتماعی هستند. کارگزارانیها که هیچ وقت به عارف روی خوش نشان نداده و این بار ائتلاف با لاریجانی را به امثال عارف ترجیح میدهند. ندا و جوانان اصلاحطلب هم که قبلتر با انتقادات خود از شورایعالی سیاستگذاری تکلیفشان را با عارف معلوم کردهاند. حال این سوال باقی است که محمدرضا عارف با این اوضاع و احوال که مجموعه اصلاحطلبی امیدی به مشارکت مردم در انتخابات آتی ندارد، با وجود این حجم از عدم استقبال طیفهای مختلف اصلاحطلب از خود به چه دل خوش کرده و قصد کاندیداتوری دارد؟