2- پری اندرسون (1397: 4) با اشاره به بینش مشترک و استمرار هدف در نظام حکمرانی آمریکایی حساب اداره امپراتوری را از فرمانروایی در وطن برای سیاستمداران آن خطه جدا میداند و معتقد است اگر در عرصه داخلی آمریکا همیشه شاهدیم که رقابت خوبی بر جناحبندیهای انتخاباتی رقیب حاکم است؛ بهطوریکه انعطاف چشمگیر مرزها در عین حال با تند و تیز شدن روزافزون نزاعها همراه است. پس آنچه در خارج مرزها اتفاق میافتد برای بانکداران و دیپلماتها، صاحب منصبان و صاحبان صنایع خیلی بیشتر اهمیت دارد تا برای رایدهندگان. همچنین دو ویژگی بومی دیگر هم نقش عامل مقوم را در این وضعیت ایفا میکند. نخست شهرستانی بودن بدنه رایدهندگان که بهطور متعارف از جهان خارج دانش بسیار کمی دارند، و نظامی سیاسی که قدرتی بسیار بالا در اختیار قوهمجریه گذاشته تا به امور خارجه بپردازد. بدون توجه به بافت اجتماعی، درک انتخابات و نظام نظرسنجی در ینگه دنیا، چندان امکانپذیر نیست.
3- بدون شک نظرسنجی در جامعه آمریکا و بهخصوص در دنیای سیاست و رسانههای فراگیر آنان بسیار مهم بود و هماکنون نیز بسیار تاثیرگذارتر شده است و اشتهای سیریناپذیر فضاهای اینترنتی برای محتوا، به فراگیری نظرسنجی و علاقه به نتایج آن، کمک شایانی کرده است. اما بهرغم استمرار اجرای نظرسنجیها در آمریکا به این معنی نیست که هر نظرسنجی که در آنجا صورت میپذیرد درست و قابلاتکاست. به بیان ساده، حال نسبت به گذشته نظرسنجیهای بسیار بیشتری وجود دارد؛ نظرسنجیهای خوب، بد و گاهی نظرسنجیهایی از لحاظ روششناسی کاملا غلط. یعنی اختلال در اجرای نظرسنجی تنها منوط و مختص به ایران نیست. از سویی کسانی در حوزه نظرسنجی وجود دارند که در مورد روش انجام نظرسنجی دقت لازم را ندارند. از دیگر سو چون خبررسانی پیرامون نظرسنجیها کارکردی سیاسی برای تبلیغ کاندیدا یا تضعیف رقیب پیدا کرده است، نمیتوان به هر یافته نظرسنجی اطمینان داشت. اتفاقی که در ایران شاهد آن نیستیم و خبرگزاریها نظرسنجیهایی را که دوست دارند ترجمه و منتشر میکنند. البته برای اهل فن یافتن نظرسنجیهایی که ظاهرا هدفی جز خبرسازی یا تحریک افکار عمومی ندارند دشوار نیست. در مواردی فرآیند اجرا هم به درستی پیش رفته اما ممکن است دادههای آن مورد سوءتفسیر قرار گرفته یا در آنها اغراق شود، خواه این کار آگاهانه و برای مطرح کردن یک نامزد، حزب، یا ایدئولوژی سیاسی باشد یا توسط افرادی صورت گیرد که حدود معنای دادهها یا میزان تفسیر کردن آنها را درست نفهمیدهاند.
4- بررسیهای کارشناسی نشان میدهد تحقیقات پیمایشی که از طرف بسیاری از بهترین موسسات هر دو حزب نسبت به موسسات مستقل انجام میشود معمولا کیفیت بالاتری دارد یعنی هم تخصصیتر و از لحاظ روششناسی دقیقتر است. البته باید برخی موسسات مستقل چون گالوپ و پیوریسرچ را مستثنی کنیم. در مقابل، با توجه به بودجه محدودتر روزنامهها و موسسههای پژوهشی، نظرسنجیهای آنها معمولا سطحی بوده و کمتر قابلاعتماد هستند. برخی مطالعات در ایالاتمتحده نشان داده که بهطور معمول اکثر موسسات نظرسنجی سیاسی نسبت به بقیه نتایج مبهم کمتری ارائه میدهند و بعضی از نظرسنجیهایی که حامی مالی آنها نهادهای خبری محلی و دانشگاههاست جزو بدترینها هستند و معمولا اندازه نمونه آنها بسیار کوچک بوده یا نمونهگیری از رایدهندگان، برای کمپینهای سیاسی، ناقص است. متاسفانه مصرفکنندگان تحقیقات پیمایشی اندکی وجود دارند که بتوانند این موضوعات را تشخیص دهند و بهطور ویژه در ایران نیز انواع سوگیریها در انتشار نظرسنجیها آمریکا تاثیر میگذارد.
5- از مهمترین چالشهای نظرسنجی در سراسر دنیا مواجه شدن با امر دیجیتال است. فضایی که تاکنون در آن نظرسنجیها انجام میشده از محیط واقعی به سمت آنالوگی شدن پیش رفته است و اکنون در شرایط بحران جدید قرار گرفته است. خاصه آنکه علاوه بر افزایش ضریب نفوذ اینترنت در افراد و خانوادهها، ظهور پاندمی کرونا، توجه به استفاده از اینترنت را بیشتر کرده است. افکار عمومی در عصر دیجیتال ممکن است فراتر یا دستنیافتنیتر و در نتیجه سنجش آن نسبت به گذشته دشوارتر باشد. در عصر دیجیتال، اجرای نظرسنجی تنها ابزار تفهم و تبیین جامعه بسیار پویا و تعاملی نیست از این لحاظ، رشد و استفاده گسترده از رسانههای دیجیتالی که با ظهور تلفنهای همراه هوشمند همهگیر شده است، فرصتهای موجود برای مشارکت سیاسی و بیان عقیده به تناسب دریافت میزان و تنوع اطلاعات در دسترس شهروندان افزایش یافته است.
فضای عمومی در عصر دیجیتال در شبکههای اجتماعی مداوم و در عین حال منقطع است و نمیتوان آن را در چارچوب فضای عمومی فراهمشده توسط نظرسنجیها تحت پوشش قرار داد.
6- در دورهای ابزار اصلی برای سنجش افکار عمومی یعنی نظرسنجی، با تعریف افکار عمومی هممعنا شد و به مثابه یکی از مکانیزمهای اصلی برای بازخورد عمومی و تاثیر بر فرآیندهای سیاستگذاری عمل کرد. اگر این مساله واضح بهنظر میرسد، میتوانید این تعریف را با تعریفی مقایسه کنید که توسط وی. او. کَی جونیور «به مثابه عقاید شخصی که دولتها توجه به آنها را مفید میدانند» یا روسو که بیشتر به مثابه نوعی مفهوم بدون شکل از اراده عمومی در نظر گرفته شده، ارائه شده است.
صرفنظر از این موارد، از 1936 به بعد، ساخت علمی افکار عمومی بر گفتمان عمومی و تحقیقات علوم اجتماعی مسلط شد. همانگونه که لئو بوگارت در 1985 اشاره کرد: «دنیای افکار عمومی به معنای امروز در واقع از نظرسنجیهای گالوپ در اواسط دهه 30 شروع شد و حال نمیتوانیم به معنای افکار عمومی درکشده توسط توماس جفرسون در قرن هجدهم، الکسی دو توکویل و لورد برایس در قرن نوزدهم – یا حتی والتر لیپمن در 1922 – برگردیم.» میتوان استدلال کرد که تحقیقات پیمایشی در این دوره در علوم اجتماعی به نوعی وضعیت پارادایم یا الگو دست یافت که روی تحقیقات مربوط به مشکلات «علوم طبیعی» تمرکز میکرد، مسائلی که میشد از طریق پرسشنامههای استاندارد شده و نمونهگیری تصادفی آنها را حل کرد. تردید اندکی وجود دارد که تحقیقات پیمایشی رفته رفته بر گفتمان عمومی درباره افکار عمومی، معنای آن، و تاثیر آن بر فرآیند سیاسی مسلط شد (گویدل، 1396). اما این فضای مسلط باقی نماند و کنشهای جمعی برخاسته از فضای دیجیتال، به یک ویژگی مرکزی در سیاستهای قرن
بیستویکم تبدیل شده است که تغییرات سیاسی را هدایت میکند، نقاط ضعف خدمات عمومی را برجسته میکند، نیروهای سیاسی جدید را پیش میراند، بهعنوان نقطه نارضایتی و ناخشنودی عمل میکند، برای حقوق اجتماعی کارزار راهمیاندازد و حکومتهای دموکراتیک و غیر دموکراتیک را با چالش مواجه میکند. تنها در یک قالب هم نیست و در سال 2008، در ایالاتمتحده آمریکا در حالی اولین رئیسجمهور سیاهپوست انتخاب شد که با شکستن رکورد مشارکت خصوصا در میان سیاهپوستان و رای اولیها، حمایت اجتماعی، مشارکت مردمی و جمعآوری پول از نهادهای عمومی در مقیاسی بزرگ همراه شد (مارگتس و همکاران، 1399: 26).
7- در این میانه آیا میتوان آینده انتخابات پیش رو را با یافتههای نظرسنجیها پیشبینی کرد؟ پاسخ سوال مثبت است اما شرط پیشبینی طراحی مدل صحیح پیشبینیکننده است. مدلها و نظریهها عمدتا به سه دلیل شکست میخورد:
1. منطق حاکم بر آن قادر نیست آنچه واقعا در ذهن مردم میگذرد را درک کند، از این رو نمیتواند دریابد آنها در بزنگاه چه تصمیمی میگیرند.
2. اطلاعات ورودی به مدل طراحی شده اشتباه است. اطلاعات غلط نتایج غلط به بار میآورد.
3. اتفاق یا رویدادی خارج از چارچوب و دامنه مطالعاتی فرضیه به وقوع میپیوندد که شرایط را بهطور کامل تغییر میدهد و بالطبع شکست مدل طراحی شده میشود (بوئنود مسکیتا، 1399: 25). در انتخابات 2016 ایالاتمتحده نحوه توجه بهنظرسنجیها و فهم آنان بهویژه در ایران چندان مورد توجه نبود. اول آنکه بهنظرسنجیهای ملی توجه شد و نظرسنجیهای ایالتی مدنظر قرار نگرفت و دوم این امر مهم است که رای الکترال بود که پیروز انتخابات را مشخص میکرد و نه رای عمومی. همینطور پرداختن به هر نوع نظرسنجی را نمیتوان بهعنوان امر علمی قلمداد کرد و همانطور که گفته شد باید اصول علمی بر آن حاکم باشد. توجه به الگوهای رایدهی مردم و بهویژه تحلیل رایدهی اقلیتها، جوانان و زنان و در نهایت میزان مشارکت نیز در پیشبینی انتخابات آتی دارای اهمیت است. در واقع الگوهای رایدهی میتواند مشخصکننده نحوه پیشبینی باشد. از دیگر سو شوکهای نزدیک انتخابات تاثیر شگرفی بر نحوه مشارکت و رایدهی دارد. شوکهایی که روسای جمهور پیشین ایالاتمتحده هم از آن استفاده کردند. بهعنوان نمونه بوش پسر هرچند در آستانه انتخابات نبود اما با حمله به عراق محبوبیت داخلی خویش را تا 90درصد افزایش داد (لویتسکی و زیبلات، 1397). رفتار سیاسی ترامپ هم نشان داده که بعید نیست بهدنبال ایجاد شوکهایی پیروز انتخابات باشد.
تا انتخابات 2020 ایالاتمتحده چند روزی باقی است. رواج نظرسنجیها، اشتهای سیریناپذیر برای دریافت داده و چالشهای جدید پیش روی تحقیقات مربوط به افکار عمومی به این معنی است که مصرفکنندگان نظرسنجیها و بهخصوص روزنامهنگاران تحلیلی، باید بیش از گذشته روشهای نظرسنجی و پیمایش را درک کنند. آنها باید به شیوهای هوشمند و مسوولانه دادهها را تحلیل کرده و از آنها استفاده کنند تا اینکه خوانندگان، بینندگان و شنوندگان از تحلیل آنها منتفع شوند، به جای اینکه توسط اعداد و نتیجهگیریهای صورتگرفته از روی آن اعداد گمراه شوند.