ماهان شبکه ایرانیان

زندگی و مبارزات آیت الله مصباح یزدی(ره)

پس از گذراندن شش ساله ابتدایی از سال ۱۳۲۶ به تحصیل علوم دینی پرداخت و طی سال های ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۰ یعنی به مدت چهار سال مقدمات، منطق، معانی بیان، شرح لمعه و قوانین و قسمت عمده رسائل و مکاسب محرمه را در شهر یزد خواند که استاد مقدمات و ادبیات ایشان مرحوم آقای شیخ احمد نحوی از بهترین اساتید ادبیات آن روز یزد بود و در قسمت های دیگر از محضر آیت الله حاج سید ...

زندگی و مبارزات آیت الله مصباح یزدی(ره)

دوران تحصیل علوم دینی در یزد

پس از گذراندن شش ساله ابتدایی از سال 1326 به تحصیل علوم دینی پرداخت و طی سال های 1326 تا 1330 یعنی به مدت چهار سال مقدمات، منطق، معانی بیان، شرح لمعه و قوانین و قسمت عمده رسائل و مکاسب محرمه را در شهر یزد خواند که استاد مقدمات و ادبیات ایشان مرحوم آقای شیخ احمد نحوی از بهترین اساتید ادبیات آن روز یزد بود و در قسمت های دیگر از محضر آیت الله حاج سید علی رضا مدرسی از شاگردان مرحوم آقا ضیاء بهره برد.[1]

ادامه تحصیل در نجف

پدر و مادر آیت الله مصباح به دلیل اشتیاق وافر ایشان به درس، به همراه فرزند خود به نجف اشرف رفتند ولی به دلیل فقر و مشکلات مالی چند ماهی بیشتر طول نکشید که مجددا به ایران بازگشتند.

دوران تحصیل در قم

حضرت آیت الله مصباح در سال 1331 در قم به ادامه تحصیل پرداخت و بقیه مکاسب و کفایه را در محضر مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری به اتمام رساند و در سال 1332 در درس خارج فقه مرحوم آیت الله بروجردی(رضوان الله علیه) و درس های تفسیر و اسفار علامه طباطبایی شرکت می کرد.

ایشان حدود 8 سال در درس فقه مرحوم آیت الله بروجردی به طور فعال شرکت کردند به طوری که در اولین امتحان درس خارج که در زمان مرحوم آیت الله بروجردی برگزار شد و ممتحن آن مرحوم آیت الله سلطانی و مرحوم مقدس اراکی بودند، به عنونا فرد ممتاز سال حوزه معرفی گردید. برخی اساتید به ایشان تاکید می کردند که چنانچه چهار سال دیگر این گونه به تحصیل ادامه دهید، مسلما مجتهد خواهید شد. چیزی طول نکشید که این پیش بینی به منصه ظهور رسید و ایشان در سن 27 سالگی به درجه اجتهاد نایل گشت ولی درعین حال در دروس فقه و اصول حضرت امام خمینی(ره) به مدت 8 سال و آیت الله بهجت به مدت 15 سال و آیت الله اراکی به مدت 2 سال شرکت می کرد.[2] علاوه بر درس فقه و اصول، در موضوع تفسیر و فسلفه از علامه طباطبایی استفاده شایانی برد.

ایشان به دلیل اینکه از مطرح شدن در حوزه و شهرت و آوازه خوشش نمی آمد، حاضر به تدریس در حوزه در زمینه های فقه و اصول نمی شد و باتوجه به احساس ضرورت پرداختن به بحث های فلسفی، به تدریس فلسفتنا، نهایه الحکمه، اسفار ملاصدرا، الهیات شفا، برهان شفا پرداخت که آثاری در زمینه های فوق اکنون در کتابفروشی ها وجود دارد.

در سن 40 سالگی در مناظره ای علمی با ایدئولوگ حزب توده یعنی احسان طبری و فرخ نگهدار نماینده فدائیان خلق شاخه اکثریت افتخار بزرگی نصیب اسلام و مسلمین کرد. ایشان در زمینه های مختلف سیاسی، اجتماعی، روان شناسی، فلسفه، اقتصاد، تاریخ و مدیریت... صاحب نظر می باشند. در اندیشه های مفید و مؤثر ایشان همین جمله علامه طباطبائی نشانگر بسیاری از حقایق است علامه طباطبایی فرمودند: «مصباح در میان شاگردان من مانند انجیر در میان سایر میوه هاست چرا که فکر او هیچ چیز دور انداختنی و زائدی ندارد».[3]

دوران مبارزه

برخی در مطبوعات چنین وانمود می کنند که آیت الله مصباح هیچ گونه مبارزه ای نداشته و چون در زمان ستم شاهی مبارزه نبوده الان نیز حق حرف زدن و مبارزه با فرهنگ التقاط و مهاجمان فرهنگی را ندارد!باید از این آقایان پرسید که معنای مبارزیه چیست؟ آیا تنها راه شناخت مبارز از غیرمبارز زندان رفتن و تبعیدشدن است؟ یا اینکه مبارزه اعم از اینهاست؟ چه بسا مبارزانی بوده اند که به دلایل رعایت مسایل امنیتی و اصول خفاکاری کمتر به زندان افتاده اند. از این دسته افراد را می توان شهید مطهری و شهید بهشتی و آیت الله امینی نجف آبادی را نام برد. آیت الله مصباح نیز جزو این دسته مبارزان است. آیت الله مسعودی خمینی در همین رابطه می گوید: این آقایان که می گویند ایشان در انقلاب نبوده به دلیل این است که اینها خیال می کنند که کسی که حتما زندان رفته یا تبعید شده باشد یا جار و جنجال کرده باشد انقلابی است. خود من در انقلاب بودم و خیلی هم که زندان رفتم، یکی دو مرتبه بیشتر نرفتم آن هم چند روزی بیشتر نبودم یا آقای امینی اصفهانی انصافا در انقلاب نقش داشته ولی هیچ گاه به زندان نرفته است زندان رفتن یا داد و قال کردن که دلیل بر انقلابی بودن نیست. آقای مصباح از کسانی بود که برای انقلاب طراحی می کرد و برای آن فکر می کرد.[4]

یکی از اسناد زنده مبارزاتی آیت الله مصباح همان نشریه "انتقام" است که توسط حجت الاسلام و المسلمین هادی خسروشاهی به صورت کتاب درآمده است. آقای خسروشاهی در مقدمه این کتاب می نویسد:

«این نشریه "انتقام" با محتوای تقریبا مشابه مقالات "بعثت" اما کمی رادیکال تر توسط آیت الله محمد تقی مصباح یزدی تهیه، تنظیم، تکثیر و توزیع می شد... در واقع استاد مصباح همه کارهای این نشریه را از تهیه و نوشتن مقالات و اخبار تا تایپ و چاپ و حتی بسته بندی و توزیع خود به تنهایی انجام می داد و این علاوه بر همکاری صمیمانه ایشان با نشریه "بعثت" و نوشتن مقالاتی برای آن یا شرکت در بعضی از جلسات آن در زمان انتشار بود.... ساواک قم در چند گزارش خود، نویسنده این سطور، را علی حجتی کرمانی یا آقای خسروشاهی ذکر می کند. اما واقعیت غیراز این بود، نه اینجانب و نه علی حجتی کرمانی از نویسندگان "انتقام" نبودیم بلکه گزارش گران ساواک چون "نویسنده واقعی" آن را نمی شناختند و نمی یافتند از روی ناچاری، کسان دیگری را در گزارش خود نام می بردند تا کمی بی لیاقتی خود را پوشش دهند!».[5]

مطالب این نشریه به قدری انقلابی و تند بود که الان نیز که انسان آن را مطالعه می کند، لرزه بر اندامش می افتد. آیت الله مسعودی خمینی در این باره می گوید: تمام مقالات از جمله مقالات سیاسی این نشریه را شخص ایشان می نوشت. یادم می آید که مقاله ای را ایشان نوشته بود به عنوان "موسی چمبه" که از دیکتاتورهای کنگو بود، در این مقاله شاه را با موسی چمبه مقایسه کرده و نوشته بود «موسی چمبه ایران را بشناسید» اگر آن زمان معلوم می شد که چه کسی این نشریه را تهیه می کند و این مطالب را می نویسد قطعا آقای مصباح به بهشت رفته بود ولی قسمتش این بود که بماند و این روزها را نیز ببیند.[6]

حجت الاسلام دعایی مدیر مسؤول روزنامه اطلاعات در خاطرات مبارزاتی خود می گوید: «پس از تبعید امام در کنار درس های حوزه فعالیت های مبارزاتی هم داشتیم. این فعالیت ها عمدتا زیر نظر هسته ای بود به سرپرستی آیت الله ربانی شیرازی، حجت الاسلام و المسلمین آقای هاشمی رفسنجانی و آقای مصباح یزدی و تنی از بزرگان»[7]، وی در جای دیگر می گوید: «قم هم که آمدم این افتخار را داشتم که خداوند توفیقی نصیبم کرد که خدمتگزار و مرتبط با عزیزانی باشم که کانون های اصلی مبارزات روحانیت را سازمان می دادند، روحانیت غیرمتشکل را جهت می دادند. سازمان می دادند و به سمت و سویی که باید رهنمون می شدند. پیشاپیش آنان استاد فرهیخته و بزرگوارمان حضرت آیت الله مصباح بود که ما از رهنمودهای ایشان استفاده می کردیم.»[8]

آقای دعایی باز نقل می کند که "امام برای اولین بار در دوران تبعیدشان نامه ای به دولت وقت نوشتند و پیامی برای فضلا و روحانیون حوزه علمیه قم صادر فرمودند. من برای چاپ و توزیع آن به ایران آمدم و سرانجام پاسخی که به عنوان فضلا و طلاب و مدرسین حوزه علمیه قم به امام داده شد با قلم شیوای آیت الله مصباح مرقوم شد و ما آن را تکثیر کردیم. من این پاسخ را به عراق بردم و به امام تقدیم کردم. مقدمات خروج موفق من را حضرت آیت الله مصباح فراهم کردند."[9]

در خاطرات حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی نیز آمده است: «پس از تبعید امام یازده تن از یاران برجسته و فاضل او چون شهید ربانی شیرازی و شهید قدوسی، مقام معظم رهبری، آیت الله مصباح و... به ایجاد تشکیلاتی به نام هیأت مدرسین برای هماهنگی کارهای مبارزاتی روی آوردند.»[10]

اکنون نگاهی گذرا به بخشی از اعلامیه ها، نامه ها و بیانیه هایی که به امضای استاد مصباح علیه دستگاه ستم شاهی و در حمایت از انقلاب امام خمینی (ره ) صادر شده است، خواهیم داشت تا بیش از پیش به غفلت برخی اشخاص که ایشان را به انزوای سیاسی متهم می کنند، واقف گردیم:

1- نامه اعتراض آمیز فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم به هیات دولت نسبت به بازداشت حضرت امام در تاریخ 1342/7/8. [11]

2- اعلامیه جمعی از علما در اعتراض به زندانی شدن امام و علما در اسفند 42.[12]

3- نامه جمعی از علما به آیت الله العظمی میلانی در تجلیل و دفاع از امام در تاریخ 09/ 10/ 1342.[13]

4- نامه جمعی از علمای حوزه به هویدا درباره اوضاع نابسمان ایران در تاریخ 1343/11/29.[14]

5- نامه جمعی از علما به آیت الله العظمی مرعشی نجفی در تجلیل و دفاع از امام در تاریخ 1343/10/11.[15]

6- نامه فضلا و محصلین یزدی به هویدا در اعتراض به تبعید امام در اسفند 1343.[16]

7- نامه جمعی از استادان حوزه علمیه قم به نخست وزیر درباره هجوم مأموران رژیم به حرم حضرت معصومه(ع) در تاریخ 1344/1/5.[17]

8- نامه جمعی از علما و استادان حوزه علمیه قم به هویدا درباره وضعیت امام در تاریخ 1344/01/12.[18]

9- نامه فضلا و محصلان حوزه علمیه قم به امام در ادامه تبعید ایشان از ترکیه به نجف در تاریخ 1344/8/3.[19]

10- نامه جمعی از فضلای یزدی مقیم قم به امام خمینی(ره) در پی ادامه تبعید ایشان در تاریخ 1344/8/3.[20]

11- نامه جمعی از علما و فضلای حوزه به هویدا در اعتراض به ادامه تبعید امام(ره) در تاریخ 1344/8/30.[21]

12- نامه فضلا و محصلان حوزه علمیه به مراجع ایران و عراق در اعتراض به بازداشت جمعی از فضلا در فروردین 1345.[22]

13- تلگرام به برخی از فضلای حوزه در حمایت از آنان و اعتراض به بازداشت ایشان در فروردین 1345.[23]

14- نامه اساتید حوزه علمیه قم به امام خمینی در تاریخ 1349/3/14.[24]

15- اعلامیه اساتید و فضلا درباره فاجعه خونین 19 دی قم در تاریخ 1356/10/19.[25] این همان نامه ای است که برخی مثل سید حسن موسوی تبریزی ادعا کرده اند که آیت الله مصباح آن را امضا نکرده است!

16- اعلامیه حادثه کشتار یزد در تاریخ 1357/1/16.[26]

17- اعلامیه راجع به اوضاع اسفبار ایران در تاریخ 1357/1/25.[27]

18- نامه جمعی از استادان حوزه علمیه قم به رئیس جمهور فرانسه در حمایت از امام خمینی (ره)  1357/9/18.[28]

رابطه استاد مصباح با حضرت امام (ره)

یکی از مسائلی که از زبان برخی در مقاله ماهنامه گزارش مطرح این است که استاد مصباح کمتر اسمشان در صحیفه نور مطرح شده است و سپس نتیجه گرفته اند که پس در متن نبوده و چه بسا مورد تأیید حضرت امام(ره) نبوده اند!که در پاسخ به آن نکاتی را یادآور می شویم.

1- استاد مصباح پس از انقلاب، باتوجه به تخصصی که داشتند به دنبال فکر و اندیشه برای انقلاب بودند و به همین دلیل هیچ گاه در پست های اجرایی کشور قرار نگرفتند تا از سوی حضرت امام(ره) حکمی برای ایشان صادر شود و باتوجه به روحیه ایشان که اهل اسم و رسم و مطرح شدن در جامعه نبود سعی می کردند وظایفشان را بدون جار و جنجال انجام دهند.

در آغاز انقلاب اسلامی، به منظور بازنگری در برنامه های درسی دانشگاه ها و کتاب های درسی، امام تاکید ورزیدند که از حوزه کمک گرفته شود. لذا برخی از اعضای ستاد انقلاب فرهنگی به قم آمدند و مقرر شد آیت الله مصباح جهت این همکاری طرحی را آماده نمایند. این طرح توسط ایشان آماده شد و در آن 150 سمینار علمی برای پنج رشته از رشته های علوم انسانی پیش بینی شده بود که ظرف 15 ماه تدوین و ارائه شود. پس از تصویب طرح توسط ستاد انقلاب فرهنگی، آیت الله مصباح از سوی جامعه مدرسین به عنوان مجری این طرح معرفی گردید. او با تلاش شبانه روزی و طاقت فرسای خود، افزون بر نظارت علمی بر هریک از این کمیسیون ها، یک دوره معارف قرآن را نیز برای بیش از یکصد تن از استادان برگزیده، به دانشگاه ها ارائه نمود که از رادیو نیز پخش شد.[29]

2- استاد مصباح که از آینده نگری بالایی برخوردار است، در آغاز انقلاب و ایام جنگ تحمیلی گرچه خود به منظور تقویت روحیه رزمندگان اسلام چندبار به جبهه رفتند و حتی به همراه یکی از فرزندانش در مسجد فاو برای رزمندگان سخنرانی کردند و فرزندان او در دروان دفاع مقدس در برخی از عملیات ها حضور داشته اند؛ ولی ایشان رسالت خودشان را تقویت فرهنگ و باروهای دینی جامعه می دانستند. از این رو، با تأسیس بخش آموزش "مؤسسه در راه حق" به تربیت شاگردانی پرداخت که اهداف فوق را به منصه ظهور برسانند.

یک بار که ایشان برای گزارش کارهای مؤسسه به محضر حضرت امام رسیدند، امام(ره)  بسیار استقبال کردند و فرمودند این برنامه را توسعه بدهید، خودم تا زنده هستم بودجه آن را تأمین می کنم و سپس با اهدای زمین مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) زمینه توسعه آن را فراهم کردند که به دلیل اولویت جنگ تحمیلی امکان ساخت آن فراهم نشد و در دوران زعامت و رهبری حضرت آیت الله خامنه ای به این خواست قلبی حضرت امام(ره) جامه عمل پوشیده شد.

آیت الله استادی می گوید: «مؤسسه در راه حق و شخص جناب آقای مصباح و برنامه های خوب و سازنده اش آن قدر مورد توجه حضرت امام (ره) بود که از بدو پیروزی انقلاب تا رحلتشان تمام هزینه های برنامه های آموزشی حضرت آقای مصباح را مرحمت می کردند که نسبت به آن زمان مبلغ قابل ملاحظه ای بود، می توانید از حجت الاسلام و المسلمین صانعی و دیگر عزیزان آگاه از دفتر آن امام بزرگوار بپرسید. امام فرمودند: اگر توسعه هم پیدا کند، هزینه ها را تأمین می کنم.»[30]

3- حجت الاسلام و المسلمین مسعودی خمینی می گوید روزی که امام(ره) نهضت را شروع کرد با آقای مصباح به منزل حضرت امام(ره) رفت و آمد می کردیم بنده زیادتر می رفتم ولی ایشان کمتر در متن جریان بود.

ایشان می فرماید: «در اوایل نهضت، حدود سال 41، 42 شخصی از حضرت امام "اجازه" می خواست که معمولا برای این مسأله دو نفر شهادت می دادند. آیت الله مصباح که شهادت دادند، امام فرمودند: شهادت ایشان کافی است.»[31] این بدان معنی است که ایشان نزد حضرت امام(ره)  ذو الشهادتین بود و شهادتش به جای دو شاهد پذیرفته شده است.

دیدگاه های شخصیت های بزرگ دینی و فرهنگی درباره آیت الله مصباح

مقام معظم رهبری: بنده نزدیک به 40 سال است که جناب آقای مصباح را می شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، یک فیلسوف، متفکر و صاحب نظر در مسائل اساسی اسلام ارادت قلبی دارم. اگر خدای متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کند اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم القدر خلاء آن عزیزان را در زمان ما پر می کند.[32]

حضرت آیت الله مشکینی: جناب مستطاب آیت الله مصابح از آن وجودات پر برکت است. حوزه ها باید ده ها سال سهم امام بخورند، هزاران نفر در اینجا تحصیل کنند، میلیاردها پول از کیسه امام خرج بشود، میلیون ها انسان از اول تا حال تحصیل کنند، تا در هر عصری یک [ها] چند نفری مثل آیت الله مصباح باشد و این طور افراد در میان جامعه پیدا بشود. اگر ده نفر عالم بزرگ در حوزه پیدا کنید، یقینا یکی از آنها آیت الله مصباح است. ما به عظمت او معتقدیم. ما او را دوست داریم، او یکی از خزینه های وجودی ماست. یکی از بزرگان حوزه ماست. من خودم علاقه به این آقا دارم، برای اینکه شمشیر برنده اسلام در مقابل کفر است لذا خیلی [ها] با او دشمن هستند. با هرکه زیاد دشمن هستند شما علاقه بیشتر به او داشته باشید. علامت این که ایشان وجود مؤثری است، علامت این که این شخص مدافع اسلام است، علامت این که این شخص همراه با اسلام است و فداکار اسلام است، همین زیادی حمله های علیه اوست.[33]

شهید بهشتی در یکی از نامه های خود از المان خطاب به استاد مصباح چنین نوشته است: «دوست عزیز و دانشمند محترم خیلی زودتر از این می خواستم برای شما نامه بنویسم ولی در پی ساعت دنجی بودم که بتوانم با آقای مصباح که مصباح دوستان است با فکری فارغ گفتگو کنم و از این گونه ساعت ها در این مدت کم بهره برده ام.»[34]

پی نوشت ها:

[1] مصاحبه سید حمید روحانی با آیت الله مصباح.

[2] مصاحبه با استاد محمود رجبی از اساتید تفسیر حوزه علمیه قم.

[3] به نقل از حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی اصغر مروارید.

[4] مصاحبه با آیت الله مسعودی خمینی، تولیت آستانه حضرت معصومه.

[5] مقدمه کتاب "انتقام "ص 2 و 3 و جمع آوری استاد هادی خسروشاهی.

[6] مصاحبه با آیت الله معسودی خمینی.

[7] پا به پای آفتاب،ج 2، ص 14.

[8] روزنامه "اطلاعات" سه شنبه 1378 /6 /9.

[9] روزنامه "اطلاعات" 1378/6/9. ص 1.

[10] هاشمی رفسنجانی - دوران مبارزه ج 1، ص 586.

[11] اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، ص 106، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1373.

[12] همان، ص 110.

[13] همان، ج 1، ص 1279 و کتاب نهضت امام خمینی (ره) نوشته سید حمید روحانی، ج 2، ص 36.

[14] همان، ص 281 و کتاب نهضت امام خمینی(ره). ج 2، ص 37.

[15] همان، ج 3، ص 130 و کتاب نهضت امام خمینی، ج 1، ص 802.

[16] همان، ج 3، ص 157.

[17] همان ص، 163.

[18] همان، ص 164.

[19] همان، ص 173.

[20] همان، ص 199.

[21] همان، ص 188.

[22] همان، ص 196.

[23] همان، ص 199.

[24] همان، ص 196.

[25] همان، ص 139.

[26] همان، ص 268.

[27] همان، ص 272.

[28] همان، ص 479.

[29] مصباح کیست، نوشته دکتر محمد باقر سعیدی روشن، ص 7 و 8.

[30] روزنامه رسالت، 78/6/8.

[31] مصاحبه با آیت الله مسعودی.

[32] روزنامه "جوان"، 1378/6/14، ص 2.

[33] روزنامه "جوان"، 1378/6/14، ص 2.

[34] یاران امام به روایت ساواک،ج 2، ص 422.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان