در صورت از دست دادن این منطقه امیدها به بازار سرمایه بسیار کم خواهد شد و حتی سرمایهگذاران با انتظار بازده نرمال، دیگر ریسک حضور در بازار را نخواهند پذیرفت و از بازار خارج میشوند. امکان دارد فشار عرضهها به حدی برسد که شاخص تا محدودههای یک میلیون واحد نیز کاهش پیدا کند. البته سطوح حمایتی یک میلیون و 170 هزار واحد، یک میلیون و 100 هزار واحد و یک میلیون و 50 هزار واحد، میتوانند مانع کاهش بیشتر قیمتها شوند.
مناطق حمایتی، سطوحی از قیمت هستند که در آن احتمالا تقاضاکنندگان سهام زیاد میشوند و ممکن است نقطه پایان روند نزولی و کاهش قیمتها باشند. از طرفی سطوحی که بهعنوان هدف قیمتی، در روند نزولی معرفی میشوند، مناطقی هستند که در آن معاملهگران بلندمدت بازار در سهم حضور دارند و اکثر سفتهبازان در این نقطه از سهم خارج شدهاند، بنابراین در این محدودهها علاوه بر احتمال تقاضای زیاد، ممکن است عرضهکننده سهام نیز از فروش اجتناب کرده و به نوعی در منطقه اشباع فروش که بعد از چند روز تقریبا متوالی کاهش قیمت در آن قرار میگیریم، حضور داریم. همین موضوع ممکن است نقطه پایان کاهش قیمتها باشد. البته تمامی این محدودهها در صورت شکسته شدن به سمت پایین با حجم زیاد میتوانند به سطوح مقاومتی تبدیل شوند.
بیشتر نشانهها در نمودار حکایت از ریزش قیمتها دارد ولی با حضور در منطقه اشباع فروش که بعد از چند روز متوالی کاهش قیمت در آن قرار میگیریم و همچنین نزدیک شدن به حمایت بسیار قدرتمند یک میلیون و 210 هزار واحد میتوان انتظار پایان ریزش قیمتها را داشت ولی تا زمانی که نشانههای دیگر مثل شکسته شدن خط روند نزولی میانمدت دیده نشود، نمیتوان گفت حرکت صعودی شاخص کل آغاز شده است. به هر ترتیب در مرحله اول از سناریوی افزایشی شاخص کل باید محدوده خط روند نزولی کوتاهمدت را به سمت بالا بشکند. در پرده دوم از افزایش قیمتها شاخص کل بهدنبال شکستن محدوده خط روند نزولی میانمدت است. شکسته شدن این محدوده به سمت بالا امیدها را به بازار سرمایه برمیگرداند. محدوده یک میلیون و 450 هزار واحد، هدف پرده سوم از سناریوی افزایشی خواهد بود. مسیر صعود برای شاخص بسیار ناهموار است، مقاومتهای بسیار قدرتمند یک میلیون و 257 هزار واحد و یک میلیون و 300 هزار واحد پیش روی آن قرار دارند و سطح یک میلیون و 365 هزار واحد نیز بهعنوان آخرین مقاومت پر قدرت بر سر راه رسیدن به محدوده یک میلیون و 450 هزار واحد معرفی میشود.
مناطق مقاومتی، سطوحی از قیمت هستند که در آن احتمالا عرضهکنندگان سهام زیاد میشوند و ممکن است نقطه پایان روند صعودی و افزایش قیمتها باشند. از طرفی سطوحی که بهعنوان هدف قیمتی، در روند صعودی معرفی میشوند، مناطقی هستند که در آن معاملهگران به جمعآوری سود ناشی از افزایش قیمتها میپردازند، بنابراین در این محدودهها علاوه بر عرضهکنندگان زیاد، ممکن است تقاضاکننده سهام نیز از خرید اجتناب کرده و به نوعی در منطقه اشباع خرید که بعد از چند روز تقریبا متوالی افزایش قیمت در آن قرار میگیریم، حضور داریم. همین موضوع ممکن است نقطه پایان افزایش قیمتها باشد. البته تمامی محدودههای مقاومتی و اهداف قیمتی، در صورت شکسته شدن به سمت بالا با حجم زیاد میتوانند به سطوح حمایتی تبدیل شوند.