فرادید؛ اگر تا به حال کتابی از «آلبر کامو» خوانده باشید، آن اثر احتمالا کتاب «بیگانه» است. این رمان همچنان به عنوان شناخته شدهترین و ضروریترین اثر او، حتی برتر از کتاب «اسطوره سیزیف»، در نظر گرفته میشود. با مطالعهی این دو کتاب، که هر دو در فرانسه در سال 1942 به چاپ رسیدند، احتمالا «کامو» را به عنوان اندیشمندی شناخته اید که فلسفه اش او را به این نتیجه میرساند که جهان، «بی معنا» است و هیچ چیز، معنایی ذاتی و غایی ندارد. به عبارت دیگر، وقتی که اولین بار با آثار او مواجه میشوید، «کامو» جهانی را برای شما به تصویر میکشد که میتواند سرشار از بدبینی و هراس و استیصال باشد.
آلبر کامو، زادهی 7 نوامبر 1913 و درگذشتهی 4 ژانویه 1960، نویسنده، فیلسوف و روزنامه نگار فرانسوی بود. او یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم و خالق کتاب مشهور بیگانه است. پدرش «لوسین کامو» فرانسوی فقیری بود که در الجزیره برزگری میکرد و در آنجا با زن خدمتکاری که اهل اسپانیا بود ازدواج کرد و صاحب دو فرزند به نامهای لوسین (هم نام پدر) و آلبر شد. کودکی کامو در یک زندگی فقیرانهی طبقهی کارگری سپری شد. او در تعطیلات تابستانی در برابر دریافت دستمزدی اندک در مغازهها کار میکرد؛ سپس به آموختن انگلیسی پرداخت و با زبان اسپانیایی آشنا شد، ولی نتیجهی کار مطلوب نبود.
در سال 1930 و با دریافت دیپلم، نخستین گام را به سوی ترقی برداشت. سپس در دسامبر همان سال نخستین نشانههای ابتلاء به بیماری سل در او نمایان شد و به همین خاطر مجبور شد فوتبال را کنار بگذارد، هرچند که تا آخر عمر کوتاهش یک تماشاچی فوتبال باقی ماند. در سال 1935 لیسانس فلسفه را گرفت و در ماه مه سال 1936 پایان نامهی خود را دربارهی فلوطین ارائه داد.
کامو در 1934 با «سیمون هیه»، دختری جوان، ثروتمند، زیبا و البته معتاد به مرفین ازدواج کرد و دو سال بعد در اثر خیانتهایی از هر دو طرف و با تحمل «تجربهای دردناک» از هم جدا شدند. ازدواج دوم کامو در 1940 بود و او با فرانسین فور، که یک پیانیست و ریاضی دان بود، ازدواج کرد. در 19 دسامبر 1941 کامو اعدام «گابریل پری» را شاهد بود که این واقعه به قول خودش موجب متبلور شدن حس شورش علیه آلمانها در او شد. کامو در بعداز ظهر چهارم ژانویه 1960 و در سن 47 سالگی بر اثر سانحهی تصادف نزدیک سن، در شهر ویل بلویل درگذشت.
در جیب کت او یک بلیط قطار استفاده نشده پیدا شد، او ابتدا قرار بود با قطار و به همراه همسر و فرزندانش به سفر برود، ولی در آخرین لحظات پیشنهاد دوست ناشرش را برای همراهی پذیرفت تا با خودروی او سفر کند.
در ادامه به معرفی اجمالی هفت مورد از مهمترین آثار آلبر کامو خواهیم پرداخت.
افسانه سیزیف
برخی کتابها در طول تاریخ، باعث تغییر جهان شده اند. آین آثار، ادراک ما نسبت به خودمان و دیگران را دگرگون ساخته اند و الهام بخش گفت و گوها، مخالفت ها، جنگها و انقلابهای زیادی بوده اند. کتاب اسطوره سیزیف، درست یکی از همین آثار است. داستان کتاب، از اسطورهی مردی الهام گرفته شده که به فرمان خدایان مجبور است تا ابد، تخته سنگی را از کوهی بالا ببرد و بازگشت دوبارهی آن به درهی پایین کوه را به تماشا بنشیند.
کتاب اسطورهی سیزیف، با استدلالهایی پرشور و حرارت دربارهی ارزش زندگی در دنیایی خالی از معنی و مفهوم، فلسفهی قرن بیستم را متحول ساخت و همچنان به عنوان یکی از برترین آثار ادبی و فلسفی تمام دورانها شناخته میشود.
طاعون
رمان طاعون، داستان شیوع یک بیماری مهلک را در اوران، شهری بزرگ در الجزایر، روایت میکند. هزاران موش در ماه آوریل، به بیماری مبتلا شده و میمیرند. وقتی که ترسی نه چندان عمیق، جامعه را فرا میگیرد، روزنامهها و جراید شروع به تأکید بر اهمیت یک اقدام فوری میکنند و درنهایت، مقامات دولتی دستور به جمع آوری و سوزاندن روزانهی موشها میدهند. خیلی زود پس از این اتفاق، میشل که دربان ساختمانی است که دکتر ریو در آن کار میکند، پس از ابتلا به تبی عجیب، جان خود را از دست میدهد.
بعد از به وقوع پیوستن چندین مورد مشابه، یکی از همکاران دکتر ریو به نام کاستل، مطمئن میشود که این بیماری، طاعون است. او و دکتر ریو مجبور میشوند تا با انکار و بی اعتنایی مقامات دولتی و سایر پزشکان در رابطه با اقدامی سریع و سرنوشت ساز برای کنترل بیماری، به مبارزه برخیزند.
فقط زمانی که دیگر کار از کار گذشته است و عملا امکان انکار شیوع یک بیماری کشنده در شهر وجود ندارد، مقامات حکومتی دست به اقدامات سخت گیرانهی بهداشتی زده و شهر را قرنطینه میکنند. رمان طاعون، برخلاف مخالفتهای آلبر کامو، یک اثر کلاسیک هستی گرایانه در نظر گرفته میشود. لحن راوی کتاب، با جملاتی ساده، اما چندوجهی و داستانی تمثیلی که بیشتر مواقع، اشاره به ذهن و خودآگاهی بشر دارد، مخاطب را به یاد آثار کافکا، به خصوص رمان محاکمه، میاندازد.
بیگانه
کتاب بیگانه، اثر نویسندهی فرانسوی، آلبر کامو بوده و در سال 1942 انتشار یافته است. از پس زمینه و جان مایهی رمان بیگانه، اغلب به عنوان مثالی از فلسفهی ابزورد و هستی گرایانهی کامو یاد شده است؛ گرچه خود او، اگزیستانسیال بودن این اثر را رد کرده است. شخصیت اصلی کتاب، یک مرد فرانسوی/الجزایری بی تفاوت به نام مورسو است که با عباراتی، چون «شهروند رام شدهی فرانسه در آفریقای شمالی» و «مرد مدیترانه ای» توصیف شده است؛ هرچند مورسو به ندرت از فرهنگ سنتی مدیترانه بویی برده و در آن سهیم میشود.
او در مراسم خاک سپاری مادرش حضور مییابد و چند روز بعد، مردی عرب را که درگیر تنازعی با یکی از دوستانش بوده، در الجزیرهی تحت اشغال فرانسویها به قتل میرساند. مورسو محاکمه و به اعدام محکوم میشود. داستان به دو بخش قبل و بعد از قتل تقسیم شده و به صورت اول شخص، توسط شخصیت اصلی روایت میشود. کتاب بیگانه، چهار بار به زبان انگلیسی و همچنین به زبانهای متعدد دیگری ترجمه شده و یکی از برترین آثار کلاسیک قرن بیستم به حساب میآید. روزنامهی لوموند فرانسه، رمان بیگانه را در در رتبهی نخست صد کتاب برتر قرن قرار داده است.
حکومت نظامی (شهربندان)
زمانی که یک ستارهی دنباله دار در آسمان شهر محافظت شدهی کادیز دیده میشود، نادا، دائم الخمر پوچ گرای شهر، به همه هشدار میدهد که این رویداد، نشانهای نحس از اتفاقی شوم در آینده است. حکومت از طریق دستوری رسمی، اقرار به دیدن ستارهی دنباله دار را ممنوع اعلام میکند و مدام این صدا از پس زمینه شنیده میشود: «هیچ چیز اتفاق نیفتاده، هیچ چیز اتفاق نخواهد افتاد.»
نمایشنامهی حکومت نظامی، نوشتهی آلبر کامو، بدین صورت آغاز میشود. این اثر کم نظیر، پیش گویانه و شاعرانه، بازتابی هشداردهنده از آیندهای کابوس وار است و شهری را به تصویر میکشد که مجبور به سکوت و اطاعت بی قید و شرط از شخصیتی به نام «طاعون» شده است.
سقوط
کتاب سقوط، رمانی فلسفی نوشتهی آلبر کامو است که برای اولین بار در سال 1956 انتشار یافت و آخرین اثر داستانی کامل شدهی این نویسندهی فرانسوی به حساب میآید. داستان، در آمستردام میگذرد و دنبالهای از تک گوییهای دراماتیک ژان باپتیست کلامنس در توصیف زندگی اش برای یک غریبه، آن را شکل داده است. کلامنس به شکلی اعتراف گونه، ماجرای موفقیتش به عنوان یک وکیل مدافع ثروتمند و پاریسی مورد احترام همکارانش را تعریف میکند. بحران و در نهایت «سقوط» کلامنس از جلال و جبروت گذشته اش، به گفتهی خود او، یادآور رمان سقوط آدم از باغ عدن است.
این اثر، بن مایه هایی، چون بی گناهی، حصر، عدم وجود و حقیقت را مورد واکاوی و کنکاش قرار میدهد. فیلسوف اگزیستانسیالیست، ژان پل سارتر در ستایش این اثر، آن را «احتمالا زیباترین و درک نشده ترین» کتاب کامو توصیف کرده است. کتاب سقوط، تلاشی است برای توضیح این که بشر چگونه قادر است چنین اعمال پلید و زشتی را در جهان مرتکب شود.
مرگِ خوش
آلبر کامو در اولین رمانش با نام مرگ خوش، که در میان دست نوشتههای شخصی اش و پس از مرگ او در سال 1960 به دست آمد، پایه و اساس کتاب بیگانه را پی ریزی کرد-چرا که هر دو رمان، به مردی الجزایری میپردازند که مرتکب قتلی میشود. کامو با نوشتن رمان مرگ خوش، جنبههایی از خود را نشان داد که در سایر آثار داستانی او دیگر تکرار نشد.
مرگ خوش، داستان فردی قانون مدار است که موفق به رهایی از قید و بندهای وجود خود میشود، اما این اثر همچنین، تصویری بسیار صادقانه از زندگی نویسندهی جوان خود نیز هست. رمان، داستان مردی به نام پاتریس مرسو را پی گرفته و با او تا خانهی مقتول، سفری تبعیدگونه، انزوا و مرگ همراه میشود. مرگ خوش، پنجرهای را رو به دنیای تخیلات و تصورات یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم میگشاید.
کالیگولا
یافتن معنا و ارزش در مواجه با پوچی و بی معنایی زندگی، موضوعی است که تقریبا در تمامی آثار آلبر کامو، همچون نمایشنامهی کالیگولا، به چشم میخورد. کالیگولا، امپراتور رومی و بدنامی است که در این نمایشنامهی چهار پرده ای، به تجسمی از پوچی و معنازدگی تبدیل میشود. ذهن کالیگولا پس از مرگ خواهر و معشوقه اش، به شکل وسواس گونهای درگیر مفهوم «غیرممکن ها» میشود. او با گذشت زمان به حقیقتی مهم اعتقاد پیدا میکند: «انسانها میمیرند و از زندگی شان راضی نیستند.» این حقیقت، که کالیگولا آن را نتیجهای برخاسته از منطقی ساده و درست میداند، مسئلهای است که همهی ملت باید از آن آگاه شوند.
کالیگولا برای انجام این کار، به همهی شهروندان رومی دستور میدهد تا فرزندانشان را از ارث محروم کنند، همهی ثروتشان را به دولت بدهند و اعدام شوند. او دستور میدهد تا لیستی تهیه شود که در آن، ترتیب اعدام مردم مطابق با خواست خودش تنظیم شده است. کالیگولا با این کار، قصد دارد تا بی رحمی زندگی و قریب الوقوع بودن مرگ را نشان دهد که به عقیدهی خودش، تنها در صورت ممکن شدن «غیرممکن ها» دردشان التیام خواهد یافت.