همچنین در مدت مشابه مهاجرت از خارج به کشور نیز کاهشی بوده است که میتوان هردو را در راستای افزایش نرخ ارز و به تبع آن نااطمینانی در اقتصاد ایران تلقی کرد. در سطح استانی نیزاطلاعات قابلتاملی ذکر شده است. خالص مهاجرت افراد در سن کار در استان تهران منفی شده است که نشان از کاهش جذابیتهای این استان برای مهاجران میدهد. همچنین برخی استانها با بالاترین نرخ بیکاری رتبههای بالایی در مهاجرفرستی را به خود اختصاص دادهاند. در این گزارش مطالعه روی مهاجران داخل کشور انجام شده و تاکید بر مهاجرتها بروناستانی است.
در جستوجوی شغل
مهاجرت اصلیترین تحرک مکانی جمعیت است که سابقهای به درازای عمر بشر دارد؛ این پدیده اجتماعی در جامعه ایران نیز شناخته شده و در تمامی ادوار جامعه وجود داشته است. مهاجرتها صرفنظر از نوع آن، پیامدهای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در بردارند که میتواند اثرات مثبت یا منفی در مبدا یا مقصد داشته باشد. اگر شهر مقصد کمبود نیروی کار و امکاناتی برای جذب نیروی انسانی داشته باشد، مهاجرت مفید است برای مثال به رشد بیشتر اقتصادی میانجامد، اما وقتی جمعیت ساکن در مقصد با معضل اشتغال روبهرو هستند و تورم نیروی کار و رکود اقتصادی در آنجا حاکم است، این مهاجرتها شکل بیکارگونه به خود گرفته و مشکلات شهر مقصد را بیشتر میکند. در کشور ما به علت وجود مشکلات اقتصادی در سطح ملی، نسبت به مهاجرت نیروی کار تصور مثبتی وجود ندارد و به این امر بهعنوان دلیلی برای بیکاری ساکنان قبلی منطقه نگاه میشود. با این حال بررسی این گزارش میتواند به روشن شدن برخی زوایای این پدیده کمک قابلتوجهی کند و صحت برخی تصورات را محک بزند. برای درک دقیقتر این گزارش باید با تعریف برخی از لغات بهکار رفته در این گزارش آشنا شویم؛ در این گزارش منظور از مهاجر فردی است که کمتر از یکسال در محل آمارگیری اقامت داشته است.
مهاجرت به روایت آمار
مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در گزارشی اطلاعات مربوط به بررسی سهم نیروی کار مهاجر غیربومی را در بازار کار کشور به تفکیک استان منتشر کرده است. تمرکز این گزارش بر مهاجرت بروناستانی است. نتایج این آمارگیری حاکی از آن است که در سال 98 بیش از 636هزار نفر در داخل کشور مهاجرت داشتهاند که این عدد شامل مهاجرتهای دروناستانی، بروناستانی و از خارج به داخل کشور میشود. این عدد در مقایسه با سال 97 معادل 5/ 10 درصد و نسبت به سال 96 معادل 9/ 6درصد کاهش پیدا کرده است و مهاجرت طی این 3 سال روند نزولی در پیش گرفته است. از این جمعیت 533هزارنفر در سن کار بودهاند که باز هم نسبت به سالهای 97 و96 کاهشی بوده است. اما با این حال نسبت جمعیت در سن کار مهاجران به کل جمعیت مهاجران روند صعودی را تجربه کرده است، بهگونهایکه از سهم 1/ 82 درصدی در سال 96 به عدد 7/ 83 در سال 98 رسیده است. همچنین در سال 98 قریب به 7/ 48 درصد مهاجرتهای در سن کار مربوط به مهاجرتهای دروناستانی،3/ 48 درصد به مهاجرت بروناستانی و تنها 3 درصد از مهاجرتهای از خارج به داخل کشور بوده است. نکته قابلتوجه در این آمارها افزایش سهم زنان از کل مهاجران است. طی این مدت سهم زنان از کل جمعیت مهاجران از 3/ 41 به 8/ 44 درصد رسیده است. مورد قابلتوجه بعدی مهاجرات افراد در سن کاراز خارج از کشور به ایران است؛ بهطوریکه تعداد مهاجران از 24 هزار نفر در سال 97 به 16 هزار نفر در سال 98 رسیده است. این موضوع حاکی از آن است شرایط نابسامان اقتصادی این سالها باعث شده است تا از آمار مهاجران به ایران کاسته شود.
آمار استانها
رتبهبندی میان استانها از اطلاعات قابلتوجهی رونمایی میکند. براساس این اطلاعات تهران مهاجرپذیرترین استان کشور است. استان تهران در سال 98 با جذب 43 هزار نفر، مهاجرپذیرترین استان کشور شناخته شده است. خراسانرضوی با 20هزار مهاجر در رده دوم و استان گیلان با پذیرش 6/ 19هزار نفر رتبه سوم مهاجرپذیری را به خود اختصاص داده است. سه استان البرز با 19هزار، اصفهان با 15هزار و آذربایجانغربی با 14هزار نفر در رتبههای بعدی استانهای مهاجرپذیر قرار میگیرند. همچنین بررسی مجدد این آمارها نشان از این دارد که در سال 98 استان تهران با 67هزار نفر، مهاجرفرستترین استان کشور بوده است. خوزستان با 16 هزار مهاجر در رتبه دوم قرار گرفته و کرمانشاه با 8/ 15هزار نفر در رتبه سوم است. آذربایجانشرقی، مازندران و البرز در رتبههای بعدی مهاجر فرستی قرار دارند. نکات جالب و قابلتوجهی در آمارهای مربوط به مهاجرت در سن کار استانها به چشم میخورد؛ استان تهران هم در مهاجرپذیری و هم در مهاجرفرستی در رتبه اول قرار گرفته است و خالص مهاجرت در سن کار به آن منفی است. بهنظر میرسد این منفی شدن مهاجرت نیروی کار حاکی از آن است که جذابیت تهران در جذب مهاجران دچار افول شده است و فرصتهای اقتصادی آن کاهش یافته است. همچنین خالص مهاجرت افراد در سن کار استان البرز مثبت است که به نظر میرسد بخشی از مهاجران استان تهران را به سمت خود جذب کرده است. رتبه دوم و سوم استانهای مهاجر فرست به استانهای خوزستان و کرمانشاه اختصاص یافته است که هر دو مشکلات خاصی را تجربه میکنند؛ درسال 98 استان کرمانشاه با 8/ 15 درصد بالاترین نرخ بیکاری را در میان استانهای کشور داشته است. وضعیت خوزستان نیز چندان بهتر نبوده و با نرخ بیکاری5/ 14 درصدی سال 98 در رتبه چهارم بیکاری کشور قرار دارد. علاوه بر این موضوع، مشکلات زیستمحیطی بهوجود آمده در خوزستان نیز مزید بر علت شده تا خوزستان در کنار کرمانشاه یکی از مهاجرفرستترین استانهای کشور باشد. هزینه زندگی و نرخ بیکاری را میتوان بهعنوان دو دلیل کلیدی مهاجرت جمعیت در سن کار تلقی کرد. با توجه به آمارهای ارائه شده در این گزارش بهنظر میرسد با اینکه اقتصاد ایران در سطح ملی دچار مشکل است اما مهاجرت نیروی کار بین مناطق مختلف کشور یا حتی از خارج از کشور تاثیر چشمگیری بر بدتر شدن وضعیت اقتصاد مناطق مهاجرپذیر نخواهد گذاشت.