سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** از زمان فتحعلی شاه تاکنون وزیری به قدرتمندی ظریف نداشتیم
«علی بیگدلی» فعال سیاسی اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «شاید آقای ظریف در دوران وزارت خود اشتباهاتی نیز داشته اما واقعیت این است که از زمان فتحعلیشاه تاکنون که وزارت خارجه در ایران تأسیس شده، وزیر خارجهای مانند ظریف که بر امور بینالمللی تسلط داشته باشد، نداشتهایم. ظریف وزیر خارجهای قدرتمند و متخصص بوده است. به همین دلیل یکی از چالشهای مهم دولت رئیسی پیدا کردن فردی برای جایگزینی ظریف است».
بیگدلی در ادامه گفت: «تیمی که رئیسی برای وزارت امورخارجه و مذاکره با کشورهای غربی در نظر میگیرد از توانایی و کارآمدی کافی برخوردار نیست. به هر حال افرادی که به عنوان مذاکرهکننده ایران در دولت آینده تعیین خواهند شد در حد و اندازههای آقای ظریف نیستند که بتوانند از موضع صحیح و با دانش کافی با طرف غربی برخورد کنند. این در حالی است که نظام سیاسی نیز باید تا حدودی از مواضع خود عقبنشینی کند تا شرایط برای برداشتهشدن تحریمهای ایران و تعامل سازنده فراهم شود. راهی جز این برای کشور باقی نمانده و در شرایط کنونی همه مقامات کشور متوجه این شرایط هستند که مردم در وضعیت مناسبی از نظر اقتصادی و معیشتی نیستند».
در هفته های گذشته روزنامه شرق در مطلبی با اعتراف به کارنامه غیرقابل دفاع ظریف در وزارت خارجه در مطلبی به قلم یک دیپلمات سابق نوشته بود: «ظریف...سازمان و ساختار وزارت خارجه را در نهایت بیتوجهی، بدون هرگونه مطالعه اولیه و با وجود مخالفت اکثر قریببهاتفاق کارشناسان و مدیران و تحمیل هزینههای میلیاردی به هم ریخت. اقدامی پرهزینه، بینتیجه که متعاقبا به آن اعتراف و درصدد اصلاح آن برآمد. در عرض چند سال چهار بار دست به تعویض «معاون اداری- مالی» زد که در سازمان وزارت خارجه به دلیل اهمیت این پست در حفظ ساختارها از آن بهعنوان «معاون ثابت اداری- مالی» یاد شده است».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشته بود: «کار کارشناسی را با این استدلال «که من خودم از همه کارشناسترم» در صندوقچه گذاشت که نتیجه محتوم آن بیانگیزهشدن بدنه کارآمد و مجیزگویی اقلیت بیهنر و بیسواد کارشناسان بود که تیر خلاص آن نیز در جلسه بررسی تغییر ساختار معادلسازی سازمان عریض و تخصصی تحت امر خود با بیستوچند نفر دانشجو بود... روابط دوجانبه با کشورها و بهخصوص همسایگان را آگاهانه یا به دلیل سابقه طولانی کار در عرصه «روابط بینالملل» تعطیل کرد و به تعبیر مخالفانش سیاست خارجی کشور را به زلف برجام گره زد...و از «دو ابراولویت اقتصادی و همسایگان» سخن گفت که در عرصه عمل به اندازه سر سوزنی اجرائی نشد ».
روزنامه شرق در این مطلب تصریح کرد: «ظریف...در انتخاب مدیران ارشد، مشاوران و سفرا، اصل را نگاه ترجیح بلامرجح همکاران سابق خود در بخش بینالمللی بر کارشناسان لایق، دلسوز و کاردان بخشهای دوجانبه قرار داد».
«سید محمود نبویان» نماینده مجلس- 25 آذر 94- در دانشگاه کاشان گفته بود: «فردای روز توافق، دکتر ظریف به مجلس آمد تا گزارش بدهد و اذعان کرد یکی از بزرگترین دستاوردهای ما این است که هیچ جای متن برجام، کلمه «تعلیق» (suspend) برای تحریم ها استفاده نشده و همه جا «لغو» تحریم ها آمده است و همانجا بنده در 4 جای متن توافقنامه، کلمه «تعلیق/ suspend» را به ایشان نشان دادم که واکنش ظریف اینگونه بود: "عه! من اینجاها را ندیده بودم"».
«علی اکبر صالحی» رئیس سازمان انرژی اتمی- شهریور 95- با اذعان به عملکرد بسیار ضعیف تیم مذاکره کننده هسته ای به ریاست ظریف گفته بود: «در بعد تحریم و مسائل دیگر سیاسی، امریکاییها از شیوه نادرستی استفاده میکنند، اگر ما وقتی برجام را تنظیم میکردیم دقت بیشتری میکردیم این فرصت برای امریکا پیش نمیآمد که از این قابلیت تفسیر بودن سوء استفاده کند».
«عباس عراقچی» معاون سیاسی وزیر خارجه نیز-آذر98- گفته بود: «نتیجه پایبندی ما به برجام فقط تحریمهای جدید بود». «مجید تخت روانچی» نماینده ایران در سازمان ملل نیز در هفته های گذشته گفته بود: «کشوری که هزینه هنگفتی برای برجام پرداخت، ایران بود...ما این اقدامات را در حالی انجام دادیم که نه در آن زمان و نه الان، از منافع مورد انتظار از برجام بهره ای نبرده ایم».
خسارت محض برجام، رفتارهای تحقیرآمیز مستمر اروپا در اخراج و بازداشت غیرقانونی دیپلماتهای ایرانی و تعرض به سفارتخانههای ایران در اروپا، نحوه مواجهه با فاجعه منا، فشل بودن دیپلماسی اقتصادی، ناکارآمدی وزارت خارجه در دیپلماسی منطقهای، سفارتخانه های بدون سفیر در چین و هند، اظهارات بدون سند و متهم کردن ایران به پولشویی گسترده، اظهارات تأمل برانگیز و دشمن شادکن درباره محور مقاومت و سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، زانو زدن مقابل امیر کویت و...تنها بخش کوچکی از کارنامه ضعیف و غیرقابل دفاع ظریف در وزارت امور خارجه است.
** خوش به حال مغولستان، ما خیلی بدبختیم!
روزنامه شرق در مطلبی با عنوان «خوشا به حال مغولستان» نوشت: «شاید کسی فکرش را نمیکرد اگر روزی اسمی از سعید ملایی بیاید، باید نفع و فایدهاش را کشور مغولستان ببرد ولی این اتفاق روز گذشته رخ داد و مدال نقره ارزشمند بازیهای المپیک که توسط سعید ملایی به دست آمد، به سبد مغولستانیها واریز شد. ملیپوش سابق ایران بعد از اختلافنظری که با مسئولان ورزش ایران پیدا کرد، یکباره هوای مهاجرت به سرش زد و مستقیم به آلمان رفت».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «سعید ملایی پیشتر در جمع نزدیکانش گفته بود بهواسطه سیاستهای ایران که مقابله با ورزشکاران اسرائیلی یک خط قرمز است، هرگز نمیتواند امیدوار به دریافت مدال المپیک باشد».
روزنامه شرق در این گزارش تصریح کرد: «سعید ملایی که برای مبارزهکردن با رقیب اسرائیلی مهاجرت کرد و پناهنده شد، بدون اینکه با ساگی موکی روبهرو شود، دستش به مدال نقره المپیک رسید؛ نقرهای که حسرت برای ایران و لبخند برای مغولستان در پی دارد».
این روزنامه اصلاح طلب در مطلب مذکور اذعان کرده که «سعید ملایی که برای مبارزهکردن با رقیب اسرائیلی مهاجرت کرد و پناهنده شد، اما بدون اینکه با حریف اسرائیلی روبهرو شود، دستش به مدال نقره المپیک رسید».یعنی این ورزشکار بازی خورد و بازیچه شد و چه بسا می توانست زیر پرچم ایران به مدال طلای المپیک نیز دست یابد.
با اینحال این روزنامه با تطهیر وطن فروشی این عضو سابق تیم ملی، حسرت خورده و مدعی شده که ببینید ما ایرانی ها چقدر بدبختیم، حتی مغولستان هم وضعیت بهتری نسبت به ما دارد!
در روزهای گذشته یکی از فعالین رسانه ای در مطلبی نوشته بود: «میادین ورزش قهرمانی جایی برای ترغیب مردم به ورزش و صرفاً سرگرم کردن آنها نیستند. یکی از کارکردهای این میادین، تطهیر دستان خونآلود جنایتکاران صهیونیست است. پیامی ساده و روشن به میلیاردها نفری که از طریق رسانههای مختلف پیگیر اخبار مسابقات هستند؛ ببینید! اسرائیلیها هم مثل همه مردم دیگر دنیا هستند. لبخند میزنند و مسابقه میدهند و حتی با حریفان مسلمان خود هم خوش و بش میکنند».
این فعال رسانه ای در ادامه نوشته بود: «ورزشکاران ایرانی(از جمله کیمیا علیزاده و سعید ملایی)...قربانیان جریانی(کثیف و مافیایی) است که قهرمانان سطح بالای ورزشی کشور را سالهاست تحت نظر داشته و با انواع و اقسام روشهای کثیف و به ظاهر فریبنده در صدد جداسازی آنها از ریشه خود است...غالب ورزشکاران وطندوست دست رد به سینه این جریان آلوده زدهاند و بالاخره در این میان چند نفر هم میلغزند و در دام میافتند».
در ادامه این مطلب آمده است: «ورزشکارانی که با وعدههای رنگارنگ پرچم کشور خود را میفروشند، فشنگهای تیرباران افکار عمومی(برای تلقین حس خودباختگی، تحقیر و استیصال در مقابل سیاست های نئولیبرالی) هستند و برای دشمن در همین حد ارزش دارند. تا وقتی بتوان با آنها به افکار مردم ایران شلیک کرد به درد میخورند و تر و خشک میشوند، وقتی هم که دیگر به درد این کار نخورند، فراموش شده و مهمات جدید باید جایگزین آنها شود».
سوال اینجاست که چرا برخی رسانه های اصلاح طلب در پازل این جریان کثیف مافیایی-ورزشی بازی می کنند!؟ چرا برخی رسانه های اصلاح طلب همیشه مدافع رژیم کودک کش و جنایتکار اسرائیل هستند!؟ در جریان فتنه 88، نتانیاهو نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی با صراحت اعلام کرد که «اصلاح طلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند» و شیمون پرز، رئیس جمهور وقت رژیم کودک کش اسرائیل گفت «اصلاح طلبان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم اسلامی ایران می جنگند»...
** حامیان «شهردارِ جنتلمن» از موتورسواری «زنان» می گویند
روزنامه همشهری با انتشار تصویر یک زن موتورسوار در مطلبی با عنوان «زنان موتورسوار پشت خط قانون» نوشت: «زنان موتورسوار روز دوشنبه با این جمله پلیس راهور تهران بزرگ روبهرو شدند که به آنها گفته درصورت تردد در سطح شهر وسیلهنقلیهشان توقیف میشود. البته این چندمینباری است که پلیس این هشدار را به زنان موتورسوار که هر روز بر تعدادشان بهخصوص در شهرهای بزرگ افزوده میشود، داده و به آنها گفته است که “معیار برای ما داشتن گواهینامه است و چون زنان گواهینامه موتور ندارند، پلیس مجبور به برخورد است.”»
ارگان رسانه ای شهرداری تهران در ادامه نوشت: «مژگان 9 سال است که کارش این شده که در فروردین یا اردیبهشت برود شهرک آزمایش و شانسش را برای گرفتن گواهینامه رانندگی موتور امتحان کند، اما هر بار به در بسته میخورد. «خانم قانونش نیومده»، «شما زنها خسته نشدین از بس برای گواهینامه موتور اومدین؟»، «چندبار بگیم به زنها گواهینامه موتور نمیدیم؟» این آخریها هم که برگهای دم در ورودی زدهاند که «برای زنان گواهینامه موتور صادر نمیشود» .او حالا چندین سال است که موتور شخصی خودش را دارد و هر روز با آن از خانهاش در غرب تهران به خانه مادر بیمارش در شرق تهران میرود تا به او رسیدگی کند».
رسانه ها و فعالین اصلاح طلب اصرار دارند تا وانمود کنند که حامی حقوق زنان هستند. اما کارنامه این طیف به هیج عنوان این ادعا را ثابت نمی کند. در یک نمونه در مقطعی که «محمدعلی نجفی» شهردار اسبق تهران با سلاح غیرمجاز همسر دوم خود را که زنی جوان بود به طرز فجیعی به قتل رساند، همین روزنامه به دفاع تمام قد از «قاتلِ یک زن» پرداخت و جنایت وی در قتل یک زن جوان را تطهیر کرد.
روزنامه همشهری در آن مقطع در مطلبی نوشته بود: «بوسه مرگ میتواند روی سلولهای مغز مردی بنشیند که همه به هوش او در ریاضیات و مدیریت غبطه میخورند! ...تلفیق نجفی اتوکشیده و جنتلمن با گلوله و تپانچه و همسر جوانی که سلفیهای عاشقانهشان به سبک جوانهای دهه هشتادی در فضای مجازی منتشر میشد، آن قدر دور از هم به نظر میرسد که حتی کنار هم چیدنشان از ذهن خلاقترین کلاژکار ایرانی هم نمیگذشت...نه! این یک کابوس در بیداری است. پاپوش دوختهاند برای مرد افشاگرِ زد و بندها و لفت و لیسهای شهرداری. صحنه سازی است مگر میشود؟ پرستو فرستادهاند، کاسهای زیر نیم کاسه است. ساده نباشید».
اصلاح طلبان در آن مقطع بجای حمایت از حقوق زنان، مقتول را آماج توهین و تهمت قرار داده و قاتل را در حد یک قهرمان بالا بردند.
حالا روزنامه حامی «شهردارِ جنتلمن»! خود را مدافع حقوق زنان معرفی کرده و مدعی است که چرا زنان ایرانی نمی توانند موتورسواری کنند. یک سوال؛ در حال حاضر موتورسواری دغدغه چند درصد از بانوان ایرانی است!؟ یک سوال دیگر؛ «شهرداری اصلاح طلبان» در 4 سال اخیر برای افزایش سرانه اماکن ورزشی بانوان کشورمان چه اقداماتی انجام داده است!؟
شهرداری اصلاح طلبان در 4 سال اخیر در حمایت از ورزش بانوان چه اقداماتی انجام داده است!؟ شهرداری اصلاح طلبان برای زنان سرپرست خانوار چه اقداماتی انجام داده است؟
در سالهای گذشته خانم الهه کولایی- از کاندیداهای شهرداری تهران در سال 96- تاکید کرد که اسامی زنان در لیست شهرداری تهران که توسط شورای شهر اصلاح طلب پنجم تهران تنظیم شده بود، صرفا جنبه نمایشی و ویترینی دارد.
متاسفانه نگاه اصلاح طلبان به زنان، نگاهی جنسیت زده و ابزاری است. از طیفی که مدعی است «زنان باید برای تماشای بازی مردان به استادیوم بروند تا هم فحش بدهند و هم فحش بخورند»! بیش از این انتظار نیست.