به گزارش مشرق، سومین قسمت از ویژه برنامه سوره، فصل حسنبن علی (ع) به موضوع «شخصیت شناس امام حسن (ع) اختصاص داشت. میهمان این برنامه محمدرضا جباری، پژوهشگر تاریخ اسلام بود.
جباری در ابتدای برنامه در خصوص شخصیت امام حسن (ع) گفت: اینکه بتوان شخصیت امام حسن (ع) را درک کرد توقع بالایی هست چون شخصیت ایشان ذو ابعاد بود. من فکر میکنم پیش از هرچیزی باید سراغ بُعد امامت ایشان رفت. براساس تمهیدی که پیامبر (ص) برای زمان بعد از خودشان اندیشیدند، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به عنوان امام معرفی شدند. گزارشهای موجود حکایت از این دارد که مردم طور دیگری روی این سبط پیامبر حساب میکردند. حتی اگر بخواهیم بین حسنین و امام علی (ع) مقایسه ای بکنیم میتوان گفت که جایگاه حسنین نزد مسلمانان به نسبت امیرالمومنین (ع) مقبول تر بود. چون امیرالمومنین (ع) به خاطر مسئولیت و جنگ های مختلفی که در آنها حضور داشتند مردم کمی نسبت به ایشان بغض و کینه داشتند. خود امیرالمومنین هم تلاش داشتند که در مواقعی شخصیت واقعی امام حسن (ع) که ممکن بود در فضای مسموم امویان خدشه دار شده بود را برملا کنند.
وی افزود: مرحوم علامه مجلسی در جلد 43 بحارالانوار آوردند: «کسانی در کوفه درباره امام حسن (ع) می گفتند که ایشان خوب نمیتواند سخن بگوید و احتجاج بکند.» این حرف ناشی از همان فضای مسمومی است که بنی امیه ایجاد کرده بود. هم در متون شیعیان و هم در متون اهل سنت بیان شده که امام علی (ع) هنگام رحلت امر امامت را به امام حسن (ع) محول کردند.
جباری ادامه داد: برای شناخت و درک شخصیت امام حسن (ع) باید تقسیم بندی ای انجام بدیم به این ترتیب زمان پیامبر، دوران خلفای سه گانه و دوران امام علی (ع). در دوران خلفای سه گانه، حسنین در کنار امیرالمومنین (ع) حضور دارند و با وجود برخی نقل ها مبنی بر حضور حسنین در فتوحات زمان خلفا این مسئله واقعیت ندارد. چون اصل رخداد فتوحات در عصر خلفا اگر از نظر کلام شیعی و نگاه معصوم جایز نبود، امیرالمومنین به افراد مختلف مشورت نمیداد. بنابراین منبعی برای نهی فتوحات توسط امیرالمومنین (ع) نداریم. به عقیده ما مسلمانان، عصمت پیامبران منحصر به دوران بعد از نصب نبوت و امامتشان نیست بلکه عصمتشان مربوط به دوران کودکی به بعد است. نکته دیگر اینکه حسنین در جنگ ها و پاسخ به پرسش ها حضور دارند و امام علی (ع) در بسیاری از موارد پاسخ سوالات را به حسنین ارجاع میدادند. تمام اینها برای این بود که تصویر مشروع و مقبولی برای امامت امام حسن (ع) ترسیم شود.
این پژوهشگر تاریخ اسلام اضافه کرد: در کوفه ابن عباس مردم را به بیعت با امام حسن (ع) فرا میخواند. هم در کوفه و هم بصره بیعت صورت میگیرد. همین ماجرا نشان میدهد که شخصیت امام حسن (ع) یک شخصیت مقبول بوده که مردم کوفه، بصره، مکه و مدینه بدون مخالفت با او بیعت میکنند و نسبت به ایشان اقبال دارند. در مکتب تشیع ما فقط یک ملاک برای انتخاب و نصب امام داریم و آن هم ملاک حق و حقیقت است که خداوند متعال واقع کرده اما در مکاتب دیگر کلام و انتصاب ملاک نصب است. سوال من از طرفداران معاویه این است که چطور میتوانند رفتار او را توجیه کنند؟ اگر ملاکشان برای دفاع از معاویه، انتصاب است که امام حسن (ع) از جانب امیرالمومنین(ع) منصوب شده بود، گر براساس بیعت مردم حساب میکنند که مردم با ایشان بیعت کردند. امام حسن (ع) خلافت برمبنای اهل سنت را به صورت مشروع و مقبول داشت و خروج معاویه علیه حسن بن علی (ع) امر مردود و باطلی است و باید کسانی که معاویه را به عنوان خلیفه میپذیرند به این پرسشها پاسخ دهند.
وی بیان کرد: صلح امام حسن (ع) هم در طول تاریخ و هم در حال حاضر موجب شده که از ایشان تصویر یک شخصیت متسالم، سازشکار و کسی که میتوانست مسیر دیگری در مقابل معاویه طی کند ولی نکرد ساخته شود در حالیکه قطعا اینطور نبوده و شخصیت امام حسن (ع)، یک شخصیت، حر و آزادی بوده است. معاویه یکباری به مدینه رفته بود و در یک مجلسی به مردم هدیه میداد، در آخر این مجلس امام حسن (ع) وارد شد و معاویه از او پرسید: «چرا دیر آمدی نکنه میخوای من را نزد قریش مرد بخیلی جلوه بدی؟» سپس به غلامش گفت: ای غلام، به حسن برابر همه آنچه که امروز به همه مردم دادیم صله بده. امام حسن (ع) فرمود: من نیازی به این پول ندارم و آن را رد میکنم چون من فرزند فاطمه (س) هستم کسی که درهای بهشت برای او باز است. در واقع معاویه میخواست با اینکار شخصیت ایشان را تضعیف کند.
جباری تصریح کرد: اگر بنا باشد که دوره 10 ساله امامت امام حسن (ع) وتدابیر ایشان را تحلیل کنیم باید فضایی که معاویه ایجاد کرده بود هم ترسیم کنیم چون اگر تدبیر امام حسن (ع) در آن زمان نبود از شیعه هیچ اثری نمیماند.
وی در خصوص ظرفیت های علمی حسنین توضیح داد: در زمان امویان بخاطر فضایی که ایجاد شده بود اجازه نشر معارف حسنین خیلی فراهم نبود، علاوه بر این شیعه در این زمان هنوز خیلی گسترش پیدا نکرده است و این دوره اصلا با دوره امام جعفرصادق (ع) قابل مقایسه نیست. مجموعه شرایطی که در نیم قرن اول هجری قرار داشت باعث شد که روایات فقهی خیلی صادر نشود.