سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
وقتی تحریمیهای انتخابات 1400 خود را "حذفشدگان" مینامند...
جواد امام، از حامیان رئیسجمهور روحانی و دبیر کل تشکل چپ "مجمع ایثارگران" به تازگی در بخشی از یک مصاحبه که اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد، اظهار کرده است:
"امروز هم همه قوا با حذف همه جریانات رقیب در وضعیت یکدست، همگرا، همفکر و نزدیک به هم مشغول به کار هستند و ما هم دعا میکنیم که موفق شوند اما آنچه که مشخص است، فعالیتها و اقدامات امروز نه با مطالبات مردم و نه با آن شعارهایی که داده شده هیچ تطبیقی ندارد. در یک نگاه خوشبینانه دولت کنونی، این دولت، دولت سوم آقای احمدینژاد است و حتی به لحاظ مدیریت و توان ضعیفتر ظاهر شده است."[1]
*اظهارات آقای امام درباره بحث حذف رقیب یک دروغ آشکار است و این اصلاحطلبان بودند که با اقدام به "تحریم انتخابات" و حمایت نکردن از هیچیک از نامزدهای اصلاحطلب تأیید صلاحیت شده؛ خود به دست خود حذف شدند.
چه اینکه آقای امام و یاران ایشان در تشکل مجمع ایثارگران نیز از جمله تحریم کنندگان انتخابات و خروجکنندگان علیه امنیت، قانون، مردم و دموکراسی بودند. [2]
ادعای دیگر آقای امام مبنی بر یکدست شدن قوا و حاکمیت نیز یک ادعای غلط است زیرا ذهنی که عقلانیت و مطالعه باشد، میداند کشوری که تفکیک قوا دارد هرگز یکدست نمیشود.
میماند مسئله همسویی سیاسی که آن هم با توجه به وجود سلایق مختلف بین سران قوا؛ بحث یکدستی را کأنلمیکن میسازد.
بایستی توجه کرد که اصلاحطلبان در راستای پروژه سیاهنمایی و ناامید کردن مردم از نظام اسلامی است که ادعای یکدستی قوا را مطرح میکنند تا منبعد از این هر راه حلی که از سوی جریانات انقلابی برای مشکلات مردم مطرح شود؛ بلافاصله به مسلخ برود و کسی آن را باور نکند.
گفتنیست تشکل موسوم به "مجمع ایثارگران" حزبی است که برخی ارکانش 3 ماه قبل از فتنه اقتصادی آبان 98 از مردم خواسته بودند در حرکت خیابانی احتمالی، نقاط حساس نظام را اشغال کنند. [3]
این حزب بعنوان یکی از حامیان ستادی روحانی؛ همچنین به جای پاسخگویی در قبال عملکرد رئیسجمهور روحانی اما راه تحریم انتخابات را برگزید!
***
امینزاده: مهمترین بازنده تحولات افغانستان "ایران و سپاه" بود!
محسن امینزاده، از مقامات وزارت خارجه دولت اصلاحات و از دستگیرشدگان فتنه 88 اخیراً در اظهاراتی که سایت امتداد آنرا منتشر کرد، پیرامون رخدادهای افغانستان گفته است: همواره تصریح کرده ام که آنچه در افغانستان اتفاق افتاد تنها شکست آمریکا نبود. برای ایران نیز یک شکست بزرگ بود. اگر آمریکا بزرگترین بازنده ماجرا در جهان بود، ایران بزرگترین بازنده این تحول در منطقه بود.
او در ادامه تصریح میکند: آمریکاییها حداقل 10 سال است که در حال برنامه ریزی برای خروج از افغانستان و از منطقه خاورمیانه و غرب آسیا است. آمریکا با همه حواشی تحقیر کننده اش، با مصالحه با طالبان تقریبا بدون تلفات نیروهای انسانی که می توانست بسیار گسترده باشد، از افغانستان خارج شدند . آنچه آمریکاییها را تحقیر کرد، فروپاشی مقاومت دولت و ارتش افغانستان در برابر طالبان و استقرار بسیار سریع طالبان در این کشور بود. آمریکاییها در این رابطه لطمه حیثیتی جدی خوردند هرچند به هدفشان که خروج با کمترین تلفات بود رسیدند. اما آنچه در ایران جناح تندرو تلاش زیادی کرد که پنهان کند موقعیت ایران به عنوان مهمترین بازنده این تحولات در منطقه بود!
امینزاده میافزاید: ایران که تا 15 سال پیش تاثیرگذارترین کشور منطقه در تحولات افغانستان بود، در مدیریت تحولات این کشور پس از خروج آمریکا هیچ نقشی نداشت و تقریبا بکلی حذف شد. با چنین تنزل موقعیتی، حیرتانگیز بود که چرا جناح اصولگرا تصویری پیروزمندانه از ماجرای استقرار طالبان در افغانستان دارند؟ چرا جناح اصولگرا و سپاه قدس مدعی هستند که این وضع یک پیروزی برای ایران است؟ این پرسش را از وزارت خارجه ندارم چون وزارت خارجه از سال 1384 تا کنون تقریبا اجازه نداشته که هیچ نقشی در دیپلماسی منطقه ای از جمله تحولات افغانستان ایفا کند. در حالی که این تحول برای شورای امنیت و سپاه و نهادهای دیگری که نقش اساسی در تحولات منطقه و افغانستان داشته اند و دارند یک شکست بزرگ راهبردی است.[4]
*گویا مسئله بر سر ناراحتی آقای امینزاده از افتضاح آمریکا در افغانستان و خالی شدن افغانستان از اصلیترین دشمن ایران یعنی آمریکاست... وگرنه یک رجل میهندوست و وطنپرست حتی در صورت واقعی بودن ادعای امینزاده هم حاضر نیست اینچنین در داخل خاک ایران علیه ایران بدگویی کند!
بدتر آنکه امینزاده پس از مهمترین بازنده نامیدن ایران؛ پای سپاه را نیز به میان میکشد و مدعی شکست سپاه هم میشود.
جدای از لزوم قضاوت درباره وطن دوستی یا دیگردوستی امثال امینزاده؛ در بحث افغانستان باید دانست که خالی شدن این کشور از دشمن بیرحم ایران یعنی آمریکا یک فرصت بزرگ است.
از طرفی آمریکا مجبور شد افغانستان را به کسانی واگذار کند که برای جنگ با آنها وارد منطقه شده بود و این یعنی یک شکست به معنای تامّ کلمه.
در بحث ایران نیز باید دانست که پیروز ماجرا در تحولات منطقهای و بینالمللی کسی است که منافعش تأمین شود.
اینکه در قضایای افغانستان با حکومت تازهای مواجه هستیم که تندرویهای سابق را ندارد، علیه شیعیان دست به توطئه و کشتار نمیزند و صرفا مثل آمریکا برای عدهای در داخل دوستداشتنی نیست! به وضوح نشان میدهد که منافع ایران تأمین شده است یا خیر؛ و امثال امینزاده از سر خیرخواهی به میدان آمدهاند یا از غم رفتن کدخدا!؟
***
سامانههای بنزینی را چه کسی زد!؟
روز چهارشنبه گذشته، سامانههای سوختگیری در پمپبنزینها مورد حمله سایبری قرار گرفت و برای ساعاتی مختل شد.
اتفاقی که البته با ورود سریع نهادهای ذیربط مورد مقابله گرفت و پس از ساعاتی امکان دریافت بنزین آزاد از برخی جایگاهها میسر شد.
این رخداد البته باید حاوی درسها و عبرتهای بزرگی برای نهادهای امنیتی باشد زیرا ما با طراحی دشمن و دنبالههای داخلی آن برای ایجاد "فتنه اقتصادی" مواجهیم...
*ماجرای حمله سایبری به سامانههای سوختگیری منهای اینکه یک عملیات پیچیده بوده باشد یا یک شیطنت ساده و یا حتی یک اشتباه فنی! اما هرچه هست نباید از احتمالات امنیتی پیرامون آن گذشت.
دشمن خارجی و دنبالههای داخلی آن؛ نتیجه 11 سال سیاهنمایی از وضعیت کشور، بزرگنمایی از تحریمها و گرانیهایی که راه حل آنها (یعنی نظارت میدانی و قضایی بر بازار!) انجام نمیشود را "عامالبلوی" شدن شرایط جامعه ایرانی میدانند و این مسئله را صراحتا نیز ابراز کردهاند.
به این معنی که عملیاتهای روانی آنها توانسته روی ذهن برخی افراد موفق باشد و ذهن آنها نسبت به کشوری که اگرچه مشکل اقتصادی دارد اما بحران اقتصادی ندارد را دچار شکست کند.
در این میان یک جریان سیاسی خاص در داخل کشور هم بیکار نبوده و دائما در ادامه طراحی دشمن؛ "گزینه خیابان" را به این افراد دچار شکست ذهنی پیشنهاد کرده است.
و نتیجه هم احتمال پررنگ فتنه اقتصادی است.
فتنهای که طی 4 سال گذشته تحلیلهای مبسوط و مکرری را پیرامون آن ارائه کردهایم و البته شاهد دو پیشلرزه دیماه 96 و آبان 98 نیز بوده است. (قابل توجه آنکه برخی رجال جریان خاص از تکرار وسیعتر و خشنتر آبان 98 گفتهاند!)
در این باره باید دانست که فرض شیطنتهای ضد امنیتی همواره وجود دارد و البته قابل جلوگیری 100 درصدی هم نیست.
راه چاره اما کدام است!؟
راه چاره اول "بیان واقعیتهای ایران" و فرار از کمند "تبلیغات نارسای مسئولان" پیرامون حقایق کشور است.
راه دوم بیان مثبتات در کنار مشکلات و "پراکندن امید معقول" است.
راه سوم استنطاق سیاهنمایان و رسواسازی دروغگویانی است که تمنای سوریهسازی از ایران و کتمان مثبتات ایران را دارند.
راه چهارم مبارزه معقول با گرانی است... بخواهیم یا نخواهیم مشکل امروز اقتصاد ایران چیزی جز "مشکل قیمتها" نیست!
قیمتهایی که تولدشان از هیچ قاعده بازاری، دلاری، تحریمی و تورمی پیروی نمیکند و در نبود نظارت دولتی و قضایی سر به آسمان ساییدهاند و همچنان لجام گسیخته به پیش میتازند.
این مسئله با توصیه و خواهش حل نمیشود بلکه با قاعدهگذاری و پیگیری دولتی و قضایی در میدان حل میشود.
البته سازوکارهای عقلانی دیگری مثل حمایت از سبد کالاهای مصرفی خانوار و ارائه کالابرگ به مردم نیز وجود دارد اما اینها مسکن هستند و درمان اصلی چیزی جز "نظارت بر بازار" نیست.
در عمل به این راهکار البته هرگز نبایستی مفتون اقتصادزدهها، منتقدان قیمتگذاری دستوری و شاگردان مکتب آدام اسمیت شد.
افرادی کاتولیکتر از پاپ که صرفا عبارت "دست نامرئی برای تنظیم بازار" را در تعالیم اقتصادی آدام اسمیت خواندهاند اما از پیوستهای عقلانی این مقوله غافلند.
طرفه آنکه همین چند هفته قبل! سازمان رقابت اقتصادی در کشور هلند اعلام کرد که شرکت سامسونگ کره جنوبی را به خاطر تلاش برای تعیین قیمت خارج از فرایند بازار 40 میلیون یورو معادل 47 میلیون دلار جریمه کرده است.
این سازمان گفته بود که سالهاست سامسونگ قیمت تلویزیونهای خود را بالا نگه داشته و به صورت مداوم از فروشگاهها خواسته تا در صورتی که قیمت آنها پایینتر از قیمت مورد نظر سامسونگ است، قیمت خود را بالا ببرند. [5]
به راستی کدام گرانفروشی را در ایران میشناسیم که اینچنین مورد جریمه بازدارنده قرار گرفته باشد!؟
***
1_https://etemadonline.com/content/519493
2_mshrgh.ir/1227937
3_mshrgh.ir/1227937
4_ http://emtedad.news/?p=4579
5_ http://fna.ir/47jtc