تا به حال چند بار از فرزندتان دربارهی لجبازیها و گوش نکردن به حرفهای شما پیش بقیه گله و شکایت کردهاید؟ شاید هم زمانی که داشتید پیش فرد دیگری گله میکردید با این پاسخ روبهرو شدهاید که بچههای این دوره زمانه خیلی لجبازتر شدهاند! اما آیا بهراستی بچههای این دوره زمانه لجبازتر شدهاند؟ و اینکه اصلاً چطور میشود جلو لجبازی بچهها را گرفت؟
تولد «من» و آغاز دردسرها!
بچهها در حدود دو سالگی به بعد به قول قدیمیها دارای «من» میشوند. یعنی میفهمند میتوانند اراده کنند، تصمیم بگیرند و آنها را اجرا کنند. از طرفی آنها متوجه نکتهی بسیار مهمی نیز میشوند و آن اینکه میتوانند با کارهایی که انجام میدهند بر دیگران و بهویژه والدین خود تأثیر بگذارند. اما نکتهی مهمی که در ابتدا آنها از آن بیخبر هستند این است که حدومرزی که در آن میتوانند خودمختار باشند و مطابق میلشان عمل کنند، تا کجاست. برای درک این موضوع ناچارند دست به آزمایشهای زیادی بزنند. ممکن است روزی مجبور باشند ظرف غذای خود را برگردانند، روز دیگر روی دیوار نقاشی بکشند، در مقابل لباس پوشیدن مقاومت کنند، در مغازه اصرار به خرید خوراکی خاصی داشته باشند و... در واقع با انجام این کارها والدین و اطرافیان خود را آزمایش میکنند تا ببینند محدودهی عملشان تا کجاست و در صورتی که عکسالعمل اطرافیان اشتباه باشد همین سن مصادف با آغاز لجبازیهای کودکان است. لجبازیهایی که نقطهی اوج آن در حدود سه تا پنج سالگی است. هر چند ممکن است در برخی بچهها این رفتارها تا سنین بالاتر ادامه پیدا کند و تبدیل به یکی از ویژگیهای شخصیتی آنها شود. اما چهطور میتوان جلو این لجبازی بچهها را گرفت؟
چطور به خود و فرزندمان کمک کنیم؟
اگر میخواهید با لجبازی فرزندتان مقابله کنید لازم است به نکاتی توجه داشته باشید. اول آنکه چنین رفتارهایی در سطح کم طبیعی است و همهی بچههایی که روند رشد سالمی را طی میکنند در حدود دو، سه سالگی چنین رفتارهایی را از خود بروز میدهند. دوم آنکه از نظر مسائل ژنتیکی طی سالهای اخیر هیچ تغییری رخ نداده است که باعث شود کودکان نسل جدید لجبازتر از نسل قبل باشند، بلکه فقط تغییراتی که در محیط زندگی بچهها و البته رفتار والدین پیش آمده باعث شده چنین رفتارهایی بیشتر دیده شود. اگر مروری بر توصیههای بخش بعد داشته باشید متوجه این تغییرات که بچهها را به لجبازی سوق داده است، خواهید شد. هر بچهای هر چه قدر هم رفتارهای اشتباه داشته باشد، قابل تغییر است، به شرط آنکه اول از همه ما به عنوان والدین او تغییراتی را در خود و محیطمان ایجاد کنیم. در نهایت یادتان باشد هیچ بچهای بهعنوان فردی لجباز به دنیا نمیآید. هر چند ممکن است برخی ویژگیهای بچهها والدین را دچار این اشتباه کند که آنها از بدو تولد تمایلی ذاتی به لجبازی داشتهاند.
بیتوجهی به نیاز طبیعی بچهها در امتحان کردن محیط اطراف و گذاشتن قوانین زیاد در سن پایین میتواند احتمال لجبازی در سنین بالاتر را افزایش دهد. اگر فرزندتان پرستار دارد یا مهد میرود سعی کنید تا حد امکان اطمینــان حاصل کنید پرستار و مربی نیز متوجه این نکته است و محدودیتهای بیش از حد برای فرزندتان در نظر نمیگیرد. اگر در آپارتمان زندگی میکنید و ناچار به رعایت قوانین زیادی هستید سعی کنید فرصتهایی مانند پارک رفتن را به صورت منظم برای فرزندتان فراهم کنید تا بتواند تجربهی آزادی عمل داشته باشد.
با همسرتان دربارهی روش برخورد با فرزندتان هماهنگ باشید.
این کار هر چند در صحبت آسان است، در عمل ممکن است دشواریهای فراوانی داشته باشد. فراموش نکنید یکی از بهترین راهها برای رسیدن به هماهنگی گفتوگو است.
داشتن خطوط قرمز زیاد، احتمال لجبازی را افزایش میدهد. سعی کنید محیط اطراف را ایمن کنید یا شرایطی را فراهم کنید تا بتواند دست به آزمون و خطا بزند و محیط خود و البتـــه احساسات و عواطف خودش را کشف کند تا بدین ترتیب نیاز کمتری به دخالت شما در کارهای او باشد.
از حدود سهسالگی به بعد میتوانید فرزندتـان را متوجه عواقب کارش کنید. از این سن به بعد حق انتخابی برای کودک تعریف کنید؛ حق انتخابی که ممکن است به نتایج ناخوشایندی برای او منجر شود؛ از جمله محرومشدن از برخی امتیازات. البته دقت کنید مواردی که منجر به محروم شدن یا حتی تنبیه فرزندتان میشود زیاد نباشد، چرا که خود باعث عصبانیت و لجبازی خواهند شد.
یکی از نکات مهمی که به تغییر رفتار فرزندتان میتواند کمک شایانی کند توجه به رفتارهای مثبت اوست. زمانی که او رفتار خوب و مثبتی دارد به او توجه نشان دهید و در عوض زمانی که خطایی از او سر میزند سعی کنید گاهی اوقات اشتباهات او را نادیده بگیرید.
عدم تناسب بین رفتار بچه و تنبیه در نظر گرفتهشده، خود یکی از عوامل مهم در ایجـــــاد لجبازی است. به صورت کلی یکی از عوارض تنبیه احساس خشم نسبت به فردی است که مسئول تنبیه تلقی میشود و همین خشم میتواند منبعی برای لجبازی باشد. بنابراین از تنبیه، بهویژه تنبیه جسمانی، تا حد امکان استفاده نکنید.
توجه کودک را به چیز دیگری جلب کنید.
برخی اوقات بهترین راه برای متوقفکردن لجبازی کودک سرگرمکردن او به کار یا چیز دیگری است که توجهش را جلب کند.
همانطور که تنبیه میتواند لجبازی را افزایش دهد، تشویق زیاد نیز میتواند بچه را بدعادت کند و شما را وارد بازیای کند که دردسرهای زیادی دارد. فراموش نکنید بچهها بسیار سریع یاد میگیرند از والدین خود باج بگیرند پس در زمان تشویق نیز لازم است هوشمندانه عمل کنید.
اگر فرزندتان میخواهد کاری را انجام دهد، در عوض دخالت مستقیم سعی کنید او را به صورتی غیرمستقیم راهنمایی کنید . درواقع در عوض دخالت، بر کار او نظارت و او را هدایت کنید، چرا که دخالت در کار بچهها خود میتواند استقلال و خودمختاری آنها را کاهش دهد و البته عصبانیت و لجبازی را در آنها ایجاد و تقویت کند.
سرعت انجام کار در بچهها بسیار کمتر از ماست. زمانی که برای انجام کاری مثل بیرون رفتن از خانه عجله دارید شاید متوجه شوید فرزندتان بیشتر لجبازی میکند. در نظر نگرفتن کند بودن بچهها و اجبار برای سرعت دادن به کارها میتواند آنها را وارد عرصهی لجبازی کند. از سویی بچهها گاهی اوقات از سر آزمایش شما و گاهی نیز به خاطر دلخوری احتمالی ممکن است دقیقاً همین زمانها را برای مخالفت به شما انتخاب کنند. بهترین کار این است که همیشه زمانی برای تأخیرهای ناخواسته پیشبینی کنید.
برای «نه» خود ارزش قائل شوید و آن را همینطوری خرج نکنید. ایرادی که برخی والدین دارند این است که زمانــــی که جــواب آنها میتواند «بله» یا «بایـــد فکر کنم، الآن مطمئن نیستم» باشد به کودک خود نه میگویند و بعد از چانهزنی کودک کوتاه میآیند. بهتر است دفعات نه گفتن را محدود کنید اما در این مورد، نظر قاطعــــی داشته باشید و در سایر موارد اگر نمیتوانید در لحظه تصمیم بگیرید، از کودک خود فرصت بخواهید.
قصهها و داستانهای مرتبط با کودکان لجبــــــــاز را برای فرزندتان بخوانید. در این داســتانها معمولا لجبازها متوجه اشتباهاتشان میشوند. خواندن این قصهها سبب میشود کودکتان با شخصیت داستان همذاتپنداری کند و رفتارهای لجبازانه خود را کاهش دهد.