رکسانا خوشابی؛ کارشناس ارشد مشاوره بالینی
آیا تا به حال در زندگیتان ریسک کردهاید؟ آیا خود را به خطر انداختهاید؟ آیا به کارهایی که نیازمند ریسک هستند علاقه دارید؟ مثلا دوست دارید در زیر خروارها آب در اقیانوس، غواصی کنید و با ماهیهای عجیب و غریب روبرو شوید؟ یا دوست دارید کایتسواری کنید و هیجان پرواز در آسمان را بپذیرید؟ یا مشغول اکتشاف شوید و به سرزمینهای ناشناخته سفر کنید؟
گرچه انجام کارهای هیجانانگیز و پرخطر برای خیلی از افراد جالب است اما بسیاری دیگر از افراد، از انجام کارهای خطرناک میترسند و فرار میکنند. بعضیها در شرایط پر خطر عملکرد بهتری دارند. اینها بدون آنکه تلاش کنند از عهده مدیریت شرایط پرخطر بر میآیند.
میتوانند خود و دیگران را اداره کنند تا شرایط پرخطر به بهترین نحوی سپری شود. اما عدهای دیگر هستند که از خطر میترسند و در شرایط خطرناک، گویی فلج میشوند و قدرت فکر کردن و حتی توانایی انجام کار را از دست میدهند. در نظر این دسته از افراد، خطر، موقعیتی غیر قابل کنترل و غیر قابل مهار است و آرزو میکنند ای کاش زودتر تمام شود!
حالا این سوال پیش میآید: قرار گرفتن در موقعیت خطر برای روان و جسم ما خوب است یا بد؟ بدیهی است که قرار گرفتن مداوم، در معرض خطر یا ریسکهای مختلف استرسزا، برای سلامت روانی انسان مضر است. اما یافتههای تحقیقی نشان میدهند که ریسک کردن موردی و آگاهانه که تحت اختیار خود انسان باشد میتواند برای رشد اعتماد به نفس و توانمندیهای روانی و برخی مهارتهای دیگر مفید باشد. به نمونه زیر توجه کنید:
مدتها بود که آنت میدانست ازدواجش مشکلاتی دارد، ولی جرأت نمیکرد دست به هیچ اقدامی بزند و با مشکلات خانوادگی و زناشویی خود رودررو شود. تا اینکه موقعیتی پیش آمد که آنت توانست آموزشهای خلبانی ببیند. آموزشهای خلبانی، برخلاف انتظار آنت، تبدیل به نقطه عطفی در زندگی او شد.
آنت بعد از گذراندن دوره تئوری خلبانی، برای پرواز آماده شد. روی صندلی خلبان، با تمام وجود احساس کرد که کنترل هواپیما و سرنوشت، در دستان اوست. او میدانست که اگر حواسش را جمع نکند و به دستورات مربیاش با دقت گوش نسپارد، سقوط هواپیما حتمی است. این تجربه پیام بزرگی برای او داشت؛ اینکه میتوانست در یک موقعیت خطیر به خود اعتماد کند.
این اعتماد به نفس به او نشان داد که بالاخره زمان آن رسیده تا در زندگی مشترکش تصمیم لازم را بگیرد. تجربه آنت همان چیزی است که کارشناسان به آن رسیدهاند، اینکه ریسک کردنهای جسمی، برای انسان فواید زیادی دارد؛ حالا چه خلبان یک هواپیمای تکموتوره باشید یا اینکه از یک صخره مرتفع آویزان شوید.
موقعیتهای خطیر و پر ریسک، فرصت یادگیری را درباره خود و اطرافمان برایمان فراهم میآورند، اعتماد به نفس را افزایش میدهند و کمک میکنند وقایع پیشبینی نشده زندگی را بهتر مدیریت کنیم. مایکل گاس که بیش از 20 سال است درباره مزایای ریسکهای جسمیکار میکند، عقیده دارد اهمیت خطر کردن به این دلیل است که آگاهی فرد را افزایش میدهد. در رویارویی با خطر، غریزه وارد عمل میشود و به انسان کمک میکند تا در «حال» متمرکز شود.
مشغولیات ذهنی، دلهره و اضطراب در برابر خطری که با فرد با آن رو در رو شده رنگ میبازد و فرد مجبور است در زمان حال به سر ببرد و در این زمان است که حس عمل و آگاهی سر بر میآورد. یادگیریهای ماجراجویانه یا به عبارتی، یادگیریهای تجربی، درست بر خلاف آموزشهای کتابی، بازخوردی ملموس و فوری درباره نحوه عملکرد فرد در جهان اطرافش به دست میدهد و همین توجه متمرکز و آگاهانه است که میتواند در دیگر حوزههای زندگی تغییراتی واقعی را سبب شود...
برای خواندن بخش دوم- از خطر نترسید- اینجا کلیک کنید.