امیرالمؤمنین (ع) و اهمیت و برکات کار و تولید

«کار» از مقدس ترین اعضای پیکرۀ اسلام است که طبق روایات، بخش بزرگی از عبادات محسوب می شود

امیرالمؤمنین (ع) و اهمیت و برکات کار و تولید

اشاره

«کار» از مقدس ترین اعضای پیکرۀ اسلام است که طبق روایات، بخش بزرگی از عبادات محسوب می شود. پیامبر(ص) می فرمایند: «ألْعِبادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً وَ أفضَلُها جُزْءاً طَلَبُ الْحَلالِ؛[1] عبادت هفتاد جزء دارد که بهترین جزء آن، طلب حلال است.» و حتی مردی که برای رفاه خانواده کار می کند، مانند مجاهد در راه خدا شناخته شده است. امام صادق(ع) می فرمایند: «الْکادُّ لِعِیالِهِ کالُمجاهِدِ فی سَبیلِ اللَّهِ؛[2] کار کننده برای زن و بچه، مانند جهادگر در راه خداست.»

دشمنان انقلاب اسلامی ما در طول این 42 سالِ پر افتخار سیاسی و امنیتی، کاری از پیش نبرده و اینک در فکر لطمه زدن به اقتصاد جامعۀ ما با ابزارهای متعدد، از جمله: تحریم، فرهنگ سازی غلط، القای ناامیدی و... است که تنها پادزهر آن، انقلاب اقتصادی می باشد. از این رو، امروز به فرهنگ کار و شکوفایی اقتصادی بیش از پیش باید اهمیت داد و فرهنگ و سیرۀ اهل بیت(ع)باید بیش تر مورد توجه قرار گیرد.

با توجه به مناسبت ماه مبارک رمضان، ماه شهادت امیرالمؤمنین(ع)، در این مقاله محور را سخنان و سیرۀ آن حضرت در باب کار و تولید قرار می دهیم.

برکات کار

هیچ جامعه ای روی سعادت را به خود نخواهد دید (ولو سعادت ظاهری و دنیایی)، جز با زحمت و کار فراوان؛ چنانچه قرآن کریم می فرماید: ﴿وَ أَن لَیسَ لِلإِنسانِ إِلّا ما سَعی﴾[3]؛ «و اینکه برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست.» کار برکات متعددی دارد که به برخی اشاره می کنیم:

1. عامل تربیت

برخی از بزرگان دین، از جمله استاد مطهری(ره)، کار را یکی از عوامل تربیت دانسته، ارتباط آن را با ابعاد مختلف تربیت انسان بیان می کنند. ایشان به نقل از یک اندیشمند غربی می گوید: «بعد از دیانت، مدرسه ای برای تربیت انسان، بهتر از مدرسۀ کار ساخته نشده است.»[4]

اهل بیت(ع)صرفاً به تربیت توصیه نمی کردند؛ بلکه برای پیشبرد این امر مهم کمک نیز می کردند. مثلاً به افراد فاقد کار سرمایه می دادند و یا به گونه ای آن ها را راهنمایی می کردند که به شغل آبرومندی دست یابند.[5]

2. عامل عزت آفرینی

نتیجۀ کار تنها خلاصی از فقر و گرسنگی نیست؛ بلکه نتایج دیگری نیز به دنبال دارد، از جمله افزایش عزت و شخصیت انسان؛ چراکه کار شخص را در نظر خودش محترم می سازد؛ یعنی در او حس احترام به ذات و اعتماد به شخصیت ایجاد می کند و بدیهی است هر چیزی که سبب محترم شدن شخصیت انسان در نظر خود و دیگران باشد، خودش نیز محترم و شایستۀ تکریم و تعظیم است.[6]

در اشعاری منسوب به حضرت علی(ع) آمده است:

لنقل الصّخر من قللِ الجِبالِ

اَحبَّ اِلی مِن منن الرّجالِ

یَقولُ النّاسُ فی الکسب عار

فاِنّ العارَ فی ذُلّ السؤالَ[7]

«برای من سنگ کشی از قلّه های کوه آسان تر از این است که منّت دیگران را به دوش بکشم. به من می گویند: در کسب و کار ننگ است؛ ولی من می گویم: ننگ این است که انسان از دیگران درخواست کند و نیازمند آنان باشد.»

شهید مطهری(ره) از سعدی در گلستان نقل می کند: دو برادر بودند، یکی توانگر و دیگری درویش. توانگر در خدمت پادشاهی بود، ولی آن درویش یک آدم کارگر بود و به تعبیر سعدی از زور بازوی خودش نان می خورد. برادر توانگر یک روز به برادر درویش گفت: برادر! تو چرا خدمت نمی کنی تا از این مشقّت برهی؟ تو هم بیا مثل من در خدمت پادشاه باش تا از این رنج و زحمت و مشقّت، از این کارگری، از این هیزم شکنی، از این کارهای بسیار سخت رهایی یابی. برادر درویش جواب می دهد: تو چرا کار نمی کنی تا از ذلّتِ خدمت برهی؟ تو به من می گویی تو چرا خدمت نمی کنی تا از این رنج و مشقّت کار برهی، من به تو می گویم تو چرا کار نمی کنی، متحمل رنج و مشقّت نمی شوی تا از ذلّت خدمت برهی؟ او خدمت را با آنهمه مال و ثروت و توانایی که دارد (ولی چون خدمت است، چون سلب آزادی است، چون خم شدن پیش غیر است) ذلّت تشخیص می دهد. بعد می گوید: خردمندان گفته اند که نان خود خوردن و نشستن، به که کمر زرین بستن و در خدمت دیگری ایستادن:

به دست آهن تفته کردن خمیر

به از دست بر سینه پیش امیر[8]

3. عامل بازدارندگی از افکار باطل

انسان دائماً ذهن و خیالش کار می کند، پس وقتی دربارۀ مسائل کلی به طور منظم در فکر فرو می رود و از مقدمات نتیجه می گیرد. این را تفکر و تعقل می گویند؛ ولی وقتی ذهن انسان بدون نظم بخواهد نتیجه گیری کند یا رابطۀ منطقی بین قضایا را کشف نماید، همین طور که تداعی می کند، از شاخه‎ ای به شاخه ای می پرد. این یک حالت عارضی است که اگر انسان خیال را در اختیار خودش نگیرد، ذهن را فاسد می کند، پس انسان نیاز به تمرکز قوۀ خیال دارد. اگر خیال آزاد باشد، منشأ فساد اخلاقی می شود.

امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند: «النَّفْسُ ان لَم تَشْغَلْهُ شَغَلَک؛[9] اگر نفس را به کاری مشغول نکنی، او تو را به خود مشغول می کند.»؛ بنابراین، بازنشگستگی در اسلام معنا ندارد و انسان نباید هرگز فارغ از کار باشد.[10]

4. عامل سلامتی

کار یکی از عوامل مهم در ایجاد و حفظ سلامت جسم و روان انسان است و به صورت غیرمستقیم، ضامن پیشگیری از بیماری های جسمی، روحی و اخلاقی خواهد بود. بنابراین، برای آنان که خواهان روان و بدنی سالم هستند، کار و فعالیت نسخه ای شفابخش است.[11]

حضرت علی(ع) می فرمایند: «مَنْ یَعْمَلْ یَزْدَدْ قُوَّةً مَنْ یُقَصِّرْ فِی الْعَمَلِ یَزْدَدْ فَتْرَةً؛[12] کسی که مشغول به کار شود، بر قدرت و توانایی اش افزوده می شود و کسی که در عمل کوتاهی کند، سستی و تنبلی اش افزون می گردد.»

فعالیت های کاری امیرالمؤمنین(ع)

امیرالمؤمنین(ع) در زمان غصب خلافت، همچنان که بعد هر جنگی مشغول فعالیت دیگری می شدند، عزلت و خانه نشینی را انتخاب نکردند؛ بلکه در طول آن 25 سال، فعالیت های بزرگ عمرانی و اقتصادی داشتند و کار را باعث عزت و بلندمرتبگی می دانستند. چنان که در رباعی منسوب به حضرت آمده است:

کدَّ کدَّ الْعَبْدِ انْ احْبَبْتَ انْ تصْبِحَ حرّاوَ اقْطَعِ الْآمالَ مِنْ مالِ بنی آدَم طُرّالا تَقُلْ ذا مَکسَبٍ یزْری فَقَصْدُ النّاسِ ازْریانْتَ مَا اسْتَغْنَیتَ عَنْ غَیرِک اعْلَی النّاسِ قَدْرا[13]

«اگر می خواهی آزاد زندگی کنی، مثل برده زحمت بکش و آرزویت را از مال هر کسی که باشد، قطع کن. نگو این کار مرا پست می کند؛ زیرا طلب کردن از مردم، بیش از هر چیز ذلت می آورد. وقتی از دیگران بی نیاز باشی، از همۀ مردم بلندمرتبه تر هستی.»

هیچ وقت برای حضرت کار، عار نبود، چنان که نقل است از باغ و صحرا هیزم می آوردند و برای مردم سقایی می کرد و خود در خانه را جارو می زدند. حضرت سنگ و زمین را شکافته، برای کشاورزی قنات حفر می کردند. نقل است زکات اموال ایشان بیش از چهل هزار دینار می شد و در روایت دیگری آمده زکات مالش بنی هاشم را کفایت می کرد.

هنگام تقسیم فیء به وسیلۀ رسول خدا(ص) زمینی در «ینْبُع» نصیب امام علی(ع) شد. خود حضرت نیز قطعه زمین دیگری در آنجا به قیمت سی هزار درهم خریدند و چاه های فراوانی در این منطقه داشتند که تعداد آن به صد حلقه می رسید و محصول املاک حضرت نیز بیش از هزار وسق (180 تن) بود. این املاک بسیار باارزش بودند، به طوری که از روایات بر می آید: معاویه برای خرید ملک «عین ابی نیزر» دویست هزار دینار به امام حسین(ع) پیشنهاد داد؛ اما حضرت نپذیرفتند.[14]

کار و فعالیت امام خامنه ای(حفظه الله)

خالی از لطف نیست که در این قسمت از مقاله، بخشی از فعالیت امام خامنه ای (حفظه الله) را از زبان خودشان مرقوم داریم. ایشان می فرمایند: «همۀ باید تلاش کنیم؛ شما یک جور تلاش می کنید، من یک جور تلاش می کنم. خوب، الحمدلله شما جوان هستید، تلاش تان هم آسان تر و هم موفق تر است. ما دیگر سنین پیری و در واقع به طور متعارف سنین بازنشستگی مان است. منتها ما بازنشستگی نداریم؛ ما تا آن دم آخر باید حرکت کنیم؛ لکن کار خودمان را می کنیم. من به شما عرض کنم: بنده همین روزهایی که الان در خدمت شما هستیم، من کارم را از ساعت 5 صبح شروع می کنم؛ یعنی شروع کار من از ساعت 5 صبح است. بعد از نماز صبح می روم مشغول کار می شوم، تا بعد بیاییم و درس بگوییم، بعد برویم یک استراحتی بکنیم، باز مشغول کار شویم تا ظهر و تا عصر و حالا تا هر وقت که بشود، تا شب. الان هم که نزدیک ساعت 10 است، بنده ساعت ده و ربع، ده و نیم معمولاً دلم می خواهد بخوابم، اگر بشود.»[15]

کارهای تولیدی امیرالمؤمنین(ع)

در اسلام اصالت با تولید است، نه مصرف. در طول تاریخ، تقریباً تمام فعالیت های اقتصادی انبیاء و اولیا(ع) تولیدی بوده است. از جمله دامداری، باغداری، کشاورزی و غیره.

«قال رَسُولُ اَللَّهِ(: خَیرُ اَلْمَالِ سِکةٌ مأْبُورَةٌ وَ مهْرَةٌ مأْمُورَةٌ؛ بهترین مال زراعتی است که اصلاح شده باشد و کره اسب ماده ای است که بزاید و فراوان شود.» امیرالمؤمنین(ع) بر استفاده از منابع طبیعی و کار تولیدی تأکید داشته، می فرمایند: «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثمَّ افتَقَرَ فأَبْعَدَهُ اللَّه؛ کسی که آب و زمینی بیابد و نیازمند باشد، از رحمت خداوند به دور است»

امام باقر(ع) می فرمایند: «شخصی نزد حضرت علی(ع) یک وسق هستۀ خرما دید. پرسید: هدف از گردآوری این همه هستۀ خرما چیست؟ امام فرمودند: تمام آن ها به اذن الهی درخت خرما خواهند شد. راوی می گوید: امام آن هسته ها را کاشت و یک دانه تباه نشد و نخلستانی پدید آورد.»[16]

امام ششم (ع) می فرمایند: « کانَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ یضْرِبُ بِالْمَرِّ وَ یسْتَخْرِجُ الأَرَضینَ؛[17] امیرمؤمنان(ع) بیل می زد و نعمت های نهفته در دل زمین را استخراج می کرد.»

مفاسد بیکاری

اسلام دشمن بیکاری و بیگاری است و به حکم اینکه از جامعه بهره می گیرد، و به حکم اینکه کار بهترین عامل سازندۀ خود و اجتماع است، بیکاری را بزرگ ترین عامل فساد می داند؛ اما باید کار مفید انجام دهد. اسلام انگل بودن و کل بر جامعه شدن را در هر شکل مورد لعنت قرار داده است و حتی نقل است که پیامبر (ص) می فرمایند: دعای پنج گروه به اجابت نمی رسد: «...رَجلٌ جَلَسَ فِی بَیتِهِ وَ قَالَ اَللَّهُمَّ اُرْزُقْنِی وَ لَمْ یطْلُبْ؛[18] مردی که در خانۀ خود بیکار بنشیند و بدون اینکه با تلاش پی طلب روزی برود، بگوید: خدایا! روزی نصیب من کن.»

1. عامل بی دینی

به عقیدۀ برخی بزرگان، از جمله علامه طباطبایی(ره) بیکاری از مرگ بدتر است؛ چراکه بیکاری در واقع کلید دارالمفاسد است تا جایی که بزرگ ترین سرمایۀ خود؛ یعنی دینش را بر اثر بیکاری از دست می دهد، چنان که نقل است: «سیرۀ پیامبر(ص) این بود که هرگاه کسی را می دیدند که از لحاظ جسمی مناسب بود، می پرسیدند: آیا شغل و حرفه ای داری؟ اگر در پاسخ می گفت نه، می فرمودند: سَقَطَ مِنْ عَینِی، قِیلَ: وَ کیفَ ذَاک یا رَسولَ اَللَّهِ؟! قالَ: لِأَنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا لَمْ یکنْ لَه حرْفَةٌ، یعِیشُ بدِینِهِ؛[19] از چشمم افتادی. وقتی به آن حضرت عرض می شد: چگونه شخصیت او در نظر شما تنزل کرد؟ می فرمودند: زیرا اگر مؤمنی دارای شغل و حرفه ای نباشد، برای تأمین مخارج زندگی خود، دینش را می فروشد.»

بنابراین، بیکاری تنها بنیان فرد را متلاشی نمی کند؛ بلکه دین، خانه، خانواده و جامعه را نیز متزلزل می کند.

2. موجب فساد اخلاقی

از دیگر عارضه های منفی بیکاری، اشاعۀ فساد در جامعه است. امام علی(ع) می فرمایند: «إن یکنِ الشُّغُلُ مجهَدَةً، فاتِّصالُ الفراغِ مَفسَدَةٌ؛[20] اگر کار مشقّت بار باشد، بیکاری پیوسته، مایۀ تباهی است.»

یکی از راه های مناسب مبارزه با فساد اجتماعی، ایجاد اشتغال و رونق دادن به بازار کار است.

یکی از شهرها یا ایالات آمریکا قمار آن قدر رایج شده بود که زن ها به آن عادت کرده بودند و در خانه ها به صورت یک بیماری اجتماعی رواج یافته بود و شکایت همه این بود که زنها کاری به غیر از قمار ندارند. اول این را به عهدۀ واعظ ها گذاشتند که آن ها این بیماری را با موعظه از جامعه بیرون کنند؛ واعظان شروع کردند به بیان زیان های قمار و آثار اخروی آن؛ ولی اثر نداشت. یک شهردار پیدا شد و گفت: من این بیماری را علاج می کنم. کارهای هنری و دستی، از قبیل بافتنی را ترویج کرد و طولی نکشید که زن ها دست از قمار کشیدند و به صنایع دستی و هنری روی آوردند.

3. ایجاد مشکلات روحی و روانی

امام علی(ع) می فرمایند: «مَنْ قَصَّرَ فِی الْعَمَلِ ابْتُلِی بِالْهَمِّ وَ لَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِیمَنْ لَیسَ لِلَّهِ فِی مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِیبٌ؛[21] آن کسی که در عمل کوتاهی کند، دچار اندوه گردد، و آن را که از مال و جانش بهره ای در راه خدا نباشد، خدا را به او نیازی نیست.»

بیکاری می تواند منجر به افسردگی، کمبود اعتماد به نفس، اضطراب، استرس و دیگر مشکلات سلامتی و ذهنی شود و زمانی پدیدار می شوند که افراد واقعاً تمایل به داشتن شغل داشته باشند؛ اما نتوانند کار مناسبی پیدا کنند.

4. ایجاد مشکلات اجتماعی

ثابت شده است بسیاری از جرم ها در دنیا توسط افرادی صورت می گیرد که بیکار بوده، در فقر و تنگدستی به سر می برند. هنگامی که نرخ بیکاری افزایش یابد، در مقابل نرخ جرم و جنایت نیز در جوامع افزایش می یابد. طبق مطالعاتی که مجلۀ «Journal of Quantitative Criminology» در سال 2016 م ارائه کرد، افراد بیکار نسبت به بقیۀ افراد، مقبولیت اجتماعی کم تری داشته، بیش تر از دیگران دچار جرم هایی نظیر خفت گیری، دزدی و آدم ربایی می شوند.

فرهنگ مخدوش کار

متأسفانه امروزه کار خوب در فرهنگ عامۀ ما کاری است که با پول و راحتی بیش تر و زحمت کم تر همراه باشد و حال آن که امام کاظم(ع) می فرمایند: «رَسُولُ اَللَّهِ (ص) وَ أَمِیرُاَلْمُؤْمِنِینَ وَ آبَائِی(ع) کلُّهُمْ کانُوا قَدْ عَمِلُوا بِأَیدِیهِمْ وَ هُوَ مِنْ عَمَلِ اَلنَّبِیینَ وَ اَلْمُرْسَلِینَ وَ اَلْأَوْصِیاءِ وَ اَلصَّالِحِینَ؛ پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین و پدرانم(ع) همگی با دست های خود کار می کردند و کار و کارگری سیرۀ انبیاء و صالحان بوده است.»

در حالی که پیامبر(ص) بین اصناف، دست کارگر زحمت کش را می بوسیدند[22]؛ اما تأسف دوچندان وقتی است که در فرهنگ عامۀ ما، تعبیرهای ناشایستی برای کارهای با زحمت فراوان به کار می گیرند، حال آن که در اسلام کار، عیب و عار نیست؛ بلکه عیب آن است که انسان دست خود را سوی مردم دراز کند.

دشمنان سعی در القاء این مطلب دارند که بگویند عوامل موفقیت، تلاش نیست؛ بلکه خود را به رنگ و لعاب غربی درآوردن، شانس و امور دیگر است. چنان که سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) به ترویج اعتقاد به شانس، به عنوان عامل موفقیت در کشورهای جهان سوم و اسلامی اشاره می کند و سعی در فرهنگ سازی این امور خرافی دارد.

تلاش؛ عامل ایجاد ثروت

برخی بر این اعتقادند که برای ثروتمند شدن باید پدر یا مادر ثروتمندی داشت، در حالی که طبق تحقیقات به عمل آمده 70 درصد کسانی که ثروتمند شدند، افراد بی پول و فقیری بوده اند که با سعی و تلاش به ثروت رسیده اند.

بنابراین، کار مفید و مولد، نه تنها خدمت به خود و جامعه است؛ بلکه باعث بالا بردن عزت اسلام و تبلیغ عملی این مکتب می شود. به طوری که قسمت عمدۀ تبلیغ امیرالمؤمنین(ع) با کار و فعالیت بوده است؛ زیرا کار و فعالیت صحیح، دیگران را به حکومت و حاکمیت دلگرم کرده، توجه دیگر امت ها را به جامعۀ اسلامی بیش تر می کند و باعث جذب آنان می شود.

پی نوشت ها:

[1] مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، انتشارات آل البیت(ع)، قم، ج 13، ص 12.

[2] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، دارالحدیث، قم، 1375ش، ج 5، ص 88.

[3] نجم/ 39.

[4] تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری، نشر صدرا، قم، ج 1، ص 430.

[5] مقاله: نگاهی به سیرۀ اقتصادی پیامبر خدا(ص)، عبدالحسین برهانیان، خبرگزاری فارس، شماره 9، ص138.

[6] فواید و آثار کار و تلاش از نظر اسلام، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، کتابخانه ظهور، مورخ: 1391 /4/24.

[7] شرح دیوان منسوب به امام علی(ع)، کمال الدین میرحسین میبدی یزدی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1379ش، ص 636.

[8] مجموعه آثار شهید مطهری(ره)، ج23، ص450.

[9] غرر الحکم، ص 318.

[10] تعلیم و تربیت در اسلام، ج1، ص404.

[11] ر.ک: اهمیت کار و ارزش کارگر در اسلام، دفتر امور فرهنگی تبلیغات اسلامی، قم، 1377ش.

[12] غررالحکم و درر الکلم، عبدالواحد بن محمد تمیمی آمِدی، مطبعة العرفان، صیدا، 1349ق، ج 5، ص 204.

[13] شرح دیوان منسوب به امام علی(ع)، ص 636.

[14] تاریخ المدینة، عمر بن شبه النمیری البصری، کتابخانه مدرسه فقاهت، قم، 1410 ق، ج 3، ص 209، به نقل از: حمدعلی یوسفی دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

[15] بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در دیدار با جوانان، مورخ: 30/5/95.

[16] متن و ترجمه کتاب نفیس فروع کافی، امین ترمس العاملی، محمد بن یعقوب کلینی و محمدحسین رحیمیان، نشر قدس، 1394 ش، ج 5، ص 74، ح 6.

[17] همان.

[18] مجموعه آثار شهید مطهری، ج 2، ص 457، به نقل از: وسائل الشیعة، ج 12، ح 4.

[19] بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، دارالکتاب الاسلامیة، قم، ج 103، ص 9.

[20] الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، محمد بن محمد مفید، کنگره شیخ مفید، قم، 1413ق، ج 1، ص 298.

[21] نهج البلاغه، محمد بن حسین شریف الرضی، مترجم: محمد دشتی، نشر الهادی، چاپ 32، 1387ش، حکمت127.

[22] اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ابن اثیر، دار الکتب العلمیة الطبعة، چاپ اول، 1415ق/1994م، ج 2، ص 269.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان