مریم کاظمی؛ روزنامه نگار
روند مردسالاری که تا سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ادامه یافته سبب شده است تا زنان همواره در حرمسراها و اندرونیها اسیر روزمرگی و نوعی فراموششدگی مزمن باشند.
خوشبختانه طلیعه پیروزی انقلاب اسلامی سبب شد تا با بازتعریف نقش و جایگاه این قشر که نیمی از جمعیت فعال جامعه را تشکیل میدهند سایه این تاریخ مذکر و نگاه مردسالارانه از روی سر زنان برداشته شود.
انقلابی که بهواسطه اندیشههای مترقی و دینمدار امام راحل (ره) زنان را نه بخش پنهان و نیمه نادیده اجتماع بلکه جزئی از بدنه فعال جامعه و یکی از دو بال رسیدن به کمال و رشد و تعالی انسانی معرفی کرد و چهرهای جدید از زن ایرانی را به جهان نشان داد.
این چهره جدید که متأثر از آموزههای دینی و نگاه ارزشمدارانه اسلام به زنان بود سبب شد تا زنان علاوه بر نقش یک مادر – همسر در خانواده، به طی مدارج علمی و آموزشی و نقشآفرینی به عنوان یک فرد مؤثر در اجتماع ترغیب شده و به بازتعریف جایگاه خود در جامعه دست بزنند.
این در حالی بود که برخلاف دیگر نقاط جهان که بهنوعی به زن با نگاه ابزاری و مبتذل در جامعه مینگریستند، زن ایرانی با تأسی از اسوه ای درخشان به نام حضرت فاطمه (س) به عنوان الگوی خود سود میبرد و نشان داد که میتوان با رعایت تمام مقتضیات دینی و شرعی نقشهای متفاوت و فعال در جامعه پذیرفت. نقشهایی که البته ایفای آن با وجود برخی افراد که هنوز نگاهی سنتی و مردسالارانه داشته و دارند هنوز هم با چالش مواجه است. این تفکر که هنوز نتوانسته است زنان را به عنوان نیمه فعال و تأثیرگذار جامعه بپذیرد تلاش میکند با تکیه بر تفاوتهای فیزیولوژیک و نگاه جنسیت گرا همواره زنان را قشری ضعیف و جنس دوم معرفی کند.
نگاهی که مبتنی بر جنسیت است و نه شایستهسالاری و گذشت دهها سال از پیروزی انقلاب اسلامی و تبیین جایگاه و ارزشهای والای زن در جامعه نتوانسته است بخش فراوانی از افراد را از این نگرش آسیبزا رها کند.
نگاهی که این روزها با وجود کاهش اتکای مشاغل به تواناییهای جسمی و افزایش بیش از 50 درصدی حضور زنان در کرسیهای دانشگاهی هم نتوانسته است آنان را مجاب کند جهان امروز بیش از آنکه به تواناییهای جسمی مردان و زنان محتاج باشد نیازمند توانایی فکری افراد است.
این نگاه که متأسفانه هنوز هم در بخشهای حساس بدنه حاکمیتی کشور وجود دارد سبب شده تا سهم زنان از پستهای مدیریتی در کشور هنوز هم ناچیز و اندک باشد به گونهای که انگار در بسیاری از موارد تقسیم کرسیهای مدیریتی بنا به جنسیت و نه شایستهسالاری صورت میگیرد و زنان با وجود توانایی و دارا بودن خصوصیتهای درخشان هنوز قربانی این نگاه سنتی هستند.
این در حالی است که حق زنان و سهم آنان از کرسیهای مدیریت همواره یکی از مهمترین شعارهای انتخاباتی نامزدهایی بوده است که هرگاه به قدرت رسیدهاند جز قرار دادن زنان در چند پست نمادین و گاه حتی تشریفاتی نتوانستهاند به صورت بنیادین گامی در راستای اصلاح این تفکر مردسالارانه بردارند.
تفکری که برخلاف نگاه مترقی شرع و دین هنوز هم تلاش میکند زنان را تنها بهواسطه تفاوتهای فیزیولوژیک از رسیدن به جایگاههایی که گاه در ارتباط مستقیم با چالشها و مسائل مربوط با حوزه زنان است بازدارد و بزرگترین چالش در راه رسیدن به جامعه ای شایسته محور و نه جنسیت گرا است.
نگاهی که اگر تصحیح نشود باعث میشود جامعه نتواند از توانمندیهای نیمی از جمعیت فعال خود در راستای شکوفایی اقتصادی و اجتماعی سود ببرد و زنان را زیر سقف شیشهای که در درازمدت بهنوعی خودسانسوری و سرخوردگی در جامعه زنان منجر میشود اسیر کند و بال پرواز زن ایرانی را بشکند.