پروژهای که ممکن است ادامه داشته باشد. در نتیجه هر دو دولت مثل گذشته انرژی صرف احیای برجام نخواهند کرد. از طرف دیگر احیای برجام به یک مانع نمادین اما بسیار مهم برای هر دو طرف برخورده است. سپاه نیروی نظامی رسمی ایران است و قرار دادن آن در فهرست گروههای تروریستی وزارت خارجه آمریکا موسوم به FTO به معنای تروریستی نامیدن نیروی نظامی رسمی یک دولت است که تبعات اقتصادی، نظامی و سیاسی مهمی هم برای سپاه و هم برای دولت دارد؛ زیرا آمریکا و برخی متحدان آن میتوانند با سپاه به مثابه یک گروه تروریستی برخورد کنند.
از طرف دیگر در آمریکا هم سپاه نماد اصلی فعالیتهای منطقهای ایران در قالب محور مقاومت محسوب میشود و بسیاری از جمهوریخواهان ترامپیست و حتی برخی دموکراتها خارج کردن نام آن از فهرست گروههای تروریستی را به معنای رسمیت بخشیدن به فعالیتهای سپاه در منطقه و باز گذاشتن دست آن در اقدام علیه نیروهای آمریکایی در منطقه میدانند.
در نتیجه کوتاه آمدن هر دو دولت بایدن و رئیسی از خواستههای خود در موضوع سپاه میتواند در صحنه سیاست داخلی، پیامدهای منفی داشته باشد. گواینکه درباره نحوه برخورد با موضوع، هم در داخل دولت بایدن و هم در داخل اصولگرایان اختلافنظرهایی وجود دارد. در داخل دولت بایدن جناح شورای امنیت ملی به رهبری جیک سالیوان موضع تندتری دارد و میگوید سپاه باید در فهرست گروههای تروریستی باقی بماند. در مقابل جناح وزارت خارجه به رهبری بلینکن میگوید که اگر ایران به برخی خواستههای آمریکا در این مورد جواب مثبت بدهد، خارج کردن سپاه از فهرست گروههای تروریستی ممکن است. در ایران هم آقای امیرعبداللهیان در یک موضعگیری اعلام کرد فرماندهان سپاه با ماندن نام سپاه در فهرست گروههای تروریستی مشکلی ندارند.
حال آنکه به نظر میرسد نظر سایر نهادهای درون دولت مثل شورای عالی امنیت ملی متفاوت باشد. برخی راهحلهای تکنیکی برای عبور از این مانع پیشنهاد شده است؛ از جمله تفکیک سپاه از نیروی قدس و خارج کردن اولی از فهرست FTO. اما نگه داشتن دومی در همین فهرست یا دادن تعهدات یا تضمینهای امنیتی از سوی ایران درباره آغازگر نبودن در اقدام نظامی علیه نیروهای آمریکایی. اما این راهحلهای فنی تاکنون باعث گشودن گره مذاکرات نشده و لذا دوباره این دیدگاه مطرح شده است که باز هم مثل سالهای گذشته میتوان به یک راهحل موقت توقف در برابر توقف یا امتیاز کمتر در برابر کمتر رسید و منتظر ماند تا فرصت برای احیای برجام در چند ماه آینده مهیا شود. در این توافق موقتی ایران میپذیرد برخی اقدامات را انجام دهد و در مقابل آمریکا هم تعهد میدهد برخی تحریمها و محدودیتهای اسامی از جمله در زمینه فروش نفت یا آزاد کردن اموال بلوکهشده ایران را اجرا نکند.
دو طرف تا چند ماه آینده منتظر میمانند با تغییر شرایط داخلی و ایبسا خارجی زمینه برای عبور از مانع خارج کردن سپاه از فهرست FTO فراهم شود. راهحل کمتر در برابر کمتر یا توقف در برابر توقف در شرایط فعلی میتواند راهی برای خروج از بنبست موجود باشد؛ اما این خطر را دارد که در بلندمدت باعث بی اعتبار شدن برجام و چارچوب حقوقی برآمده از آن شود.
بگذریم از اینکه حتی در صورت احیای برجام در شرایط کنونی ممکن است با تغییر رئیسجمهور آمریکا در سال2024 و روی کار آمدن یک جمهوریخواه ترامپیست دوباره آمریکا از برجام خارج شود. البته در ایران هم برخی از زمان روی کار آمدن بایدن تاکید داشتند که هر نوع توافقی با آمریکا لاجرم موقتی خواهد بود. لذا دولت رئیسی باید به جای تمرکز بر احیای برجام به دنبال توافقی برای بهرهمند شدن اقتصادی از لغو تحریمها باشد و زیاد خود را درگیر حل ابهامات و مشکلات حقوقی نکند.
اکنون باید دید در پی سفر انریکه مورا و تمیم بنحمد، امیر قطر به تهران دولت رئیسی کدام یک از دو مسیر را در دستور کار خود قرار میدهد: ادامه تلاشها برای احیای برجام و چارچوب حقوقی آن با رسیدن به توافق کمتر در برابر کمتر تا اطلاع ثانوی و بهبود شرایط برای احیای برجام و یا متوقف کردن تلاشها برای احیای برجام حتی بدون رسیدن به یک توافق مکتوب رسمی یا نیمهرسمی با هدف حفظ وضع موجود.
به این معنا که ایران با اجرای توافق با آژانس دسترسیهای بیشتری به آژانس بدهد و با توقف غنیسازی 60درصدی برخی نگرانیهای غربیها از بابت رسیدن به نقطه گریز هستهای را کاهش دهد و آمریکا هم در مقابل مانع فروش نفت ایران و انتقال پول آن نشود.
مخصوصا در شرایط فعلی که جنگ اوکراین ادامه دارد، غرب برای جلوگیری از افزایش قیمت نفت در سطح جهانی علاقهمند ورود ایران به بازار نفت جهانی است. باید توجه کرد که در فقدان احیای برجام، عدم قطعیت در مساله هستهای ایران هر روز بیشتر از دیروز میشود و لذا هر نوع راهحل موقت باید در نهایت به احیای برجام و چارچوب حقوقی برآمده از آن منجر شود؛ زیرا عدم قطعیت درباره آینده برجام میتواند قدرت چانهزنی تهران را تا حدی کاهش دهد.