سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
مرگ بر عقلانیت؛ با من از "فتنه" سخن بگو!
حمیدرضا جلاییپور، از تئوریسینهای جریان چپ اخیراً طی یادداشتی که سایت صبح ما آنرا منتشر کرد، اظهارات و البته طعنههایی را پیرامون انتخابات 1400 و حمایت ایران از سیاست روسیه در قبال اوکراین مطرح کرده و در خاتمه نوشته است:
"متاسفانه در یک سال گذشته حاکمیت ایران دو ضربه مهلک به استقلال و امنیت ملی ایران زده است: یکی برگزاری انتخابات حذفی 1400 و دیگری حمایت از تجاوز دولت روسیه در جنگ اوکراین. ظاهرا حاکمیت ایران همچنان دوست ندارد که بداند که با چنین فولهای درشتی در قلمروی حکمرانی نمیتوان جامعه اعتراضی و جنبشی ایران را «مدیریت رو به بهبود» کرد"! [1]
*در قبال اظهارات جلاییپور گفتنیهای جالبی وجود دارد:
یکم_ استقلال و امنیت زاییده حاکمیت است نه دو پدیده وحیانی یا هبهای!
پس اگر حاکمیتی استقلال و امنیت دارد یعنی خود علت موجوده آن بوده است و علت موجوده هم در شرایط عقلانی به معلول ضربه نمیزند.
پس فرض ذهنی جلاییپور در این باب کاملا غلط و غیر عقلانی است.
دوم_ یک انتخابات در صورتی به استقلال و امنیت کشور ضربه میزند که غیر قانونی باشد. اما در صورت قانونی بودن اتفاقا مبیّن استقلال و آزادی است. (ایرادات و اشکالات سیاسی در یک انتخابات نیز فرض بر صحت؛ مادام که در قانون انتخابات مداخله نکنند بایستی با کار سیاسی عاقلانه رفع شوند نه با تحریم انتخابات!)
منظور آقای جلاییپور و دوستان ایشان از طعنه به انتخابات قانونی 1400؛ توجیه رفتار غیر دموکراتیک اصلاحطلبان در تحریم این انتخابات است. رفتاری که اصلاحطلبان را به سمت قیام علیه نظام سوق داده است.
سوم_ ایران اسلامی از هیچ تجاوزی حمایت نکرده و نمیکند. آنچه مورد حمایت حاکمیت ایران قرار گرفت استقبال از ابتکار عمل یک متحد استراتژیک در قضیه ناتو و مقابله با حضور نظامی آمریکا و همکاران اروپایی او در آسیاست.
رخدادی که صد البته متضمن منافع امنیتی مردم ایران نیز هست.
و چهارم_ فول یا خطاهای درشت در مقطع فعلی نیز نه از سوی عملکردهای عقلانی نظام بلکه از سوی کسانی بروز یافته که دائما جامعه را به سمت ایجاد "فتنه اقتصادی" سوق میدهند!
همانها که قصد دارند مقصود خود پس از تحریم انتخابات 1400 را عملی کنند و البته در این راه به مردم به چشم ماشین باربری نگاه میکنند تا خواستههایشان را به بهانه مشکلات اقتصادی مردم و با فریاد مردم محقق کنند.
مردم نیز البته با هوشیاری و تجربههای گذشته میدانند که هیچ مشکلی در اقتصاد با "راه حل خیابان" مرتفع نمیشود بلکه راه حل در صندوق رأی است. همان که اصلاحطلبان آنرا ذبح کردهاند تا به مقصود خیابان برسند!
***
راه مهار گرانی بیقاعده چیست؟
یک عضو کمیسیون اقتصادی مجلس با بیان اینکه باید کنترلی بر قیمت کالاها در بازار وجود داشته باشد، گفت: آزادسازی قیمت کالاها باعث فشار به مردم شده لذا دولت باید نظارت و کنترل بر بازار داشته باشد.
محمد علیپور در گفتوگو با ایسنا با تأکید بر لزوم نظارت دولت و مشخصا وزارتخانههای اقتصاد و صمت بر قیمت کالاها افزود: قیمتگذاری کالاها باید به گونهای باشد که هم هزینه تولیدکننده تأمین شود و هم فشاری بر مردم وارد نشود. اقدامی که منوط بر نظارت و کنترل بازار و کنترل قیمتها است.
نماینده ماکو در مجلس با بیان اینکه قیمت کالاها در چند ماه اخیر افزایش پیدا کرده، ادامه داد: درست است که اقتصاد دستوری نمیشود اما نباید بازار هم یله و رها باشد به این شکل که تولیدکننده بنا بر خواست خود و بدون نظارت هر قیمتی را که خواست بر کالایش نرخگذاری کند. دولت باید بازار را مدیریت کرده تا هم به تولیدکننده فشار وارد نشود و هم مردم تحت فشار نباشند. اتفاقی که همه منوط بر نظارت و کنترل دولت بر بازار است.[2]
*بازار ایران دچار معضلی به نام "گرانی بیقاعده" شده است و علت این مسئله هم صرفا و صرفا "نبود نظارت کارا بر بازار و قیمتها" است.
شاهد مثال اینکه مثلا میبینیم قیمت چیپس از گوشت گرانتر شده است و یا مثلا نرخگذاری مسکن و اجاره از هیچ متدی پیروی نمیکند...
مردم از این مسئله در رنج و مشقت هستند و مسئولان ذیربط بایستی حتما با تمسّک به مسئله مهم لزوم نظارت بر بازار و قیمتها از مشکلات مردم بکاهند.
از دروغ و راستهایی که پیرامون مفهوم اقتصاد دستوری و اقتصاد آزاد گفته میشود که بگذریم اما امر مهم "نظارت بر بازار و قیمتها" یکی از بایستههای اقتصادهای مدرن است و در تمام کشورهای پیشرفته دنیا هم انجام میشود.
مسئولان ذیربط هرگز نباید در محاصره افیون اقتصاد دستوری و از ترس مورد انتقاد قرار گرفتن؛ از نظارت بر بازار خودداری بورزند.
***
"مردم" تکیهگاه شما هستند یا ماشین باربری شما!؟
محسن میردامادی، فعال اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 اخیرا در یک میتینگ سیاسی گفته است: در نظامی قرار داریم که این نظام در قانون اساسی خودش مولفه هایی دموکراتیک در کنار مولفه های یک نظام اقتدارگرا را دارد. و در دوره چهل ساله جمهوری اسلامی، در شرایطی ابعاد و مولفه های دموکراتیک پررنگ تر شده و در دوره هایی هم ابعاد اقتدارگرایی رنگ و بوی بیشتری پیدا کرده اند. ولی در سالهای اخیر تقریبا و تحقیقا، نظام به سرعت به سمت اقتدارگرایی بیشتر سوق پیدا کرده است. به ویژه از سال 98 تقریبا مسیر نسبت به قبل تغییر کرد. یعنی معنایی که می توان برداشت کرد این است که دیگر تکیه بر اکثریت مردم چندان اولویت ندارد یا موضوعی نیست که حاکمیت خود را نیازمند آن بداند.
به گزارش جماران، او میافزاید: ما در دو انتخاباتی که بعد از این تاریخ داشتیم، برای نخستین بار پس از انقلاب اسلامی، اکثریت مردم در آنها شرکت نکردند. رویکرد حاکمیت نیز در این دو انتخابات نسبت به قبل تغییر کرد.
میردامادی تصریح میکند: امروز ما با شرایطی مواجه ایم که از هر زمانی نسبت به 4 دهه گذشته، بعد اقتدارگرایی بیشتری دارد و به تعبیر خودش، حاکمیت یکدست نیروهای انقلابی تشکیل داده است. و برایش هم چندان اهمیتی ندارد که مردم در این باره چه فکری می کنند. البته این بدان معنا نیست که تحت فشار افکار عمومی قرار نمی گیرند. ولی نسبت به گزینه های سیاسی مورد نظر مردم کمتر بهایی قائل هستند. ما بیش از گذشته به سمت قدرت مطلقه سوق پیدا کرده ایم و شاید نتوانیم بگوییم که با قدرت مطلقه مواجه هستیم. چرا که از نگاه علوم سیاسی، قدرت مطلقه با دموکراسی قابل جمع نیست. درواقع می توان گفت که ما هرچه به سمت قدرت مطلقه سوق پیدا می کنیم امکان برقراری یک نظام دموکراتیک برایمان سختتر خواهد شد.
او در ادامه با تاکید بر این که مردم تکیه گاه اصلی اصلاح طلبان هستند و این جریان فقط می تواند با تکیه و رای مردم قدرت اظهار وجود داشته باشد، ابراز عقیده کرد: مردم هم بعد از تجربه های مختلفی که در گذشته داشته اند و بارها به دعوت چهره های تاثیرگذار اصلاح طلب پای صندوق آمدند، حضور پیدا کردند تا شاید گشایشی در امور ایجاد شود. اما متاسفانه اکثرا به شرایطی رسیده اند که کلیت نظام از جمله اصلاح طلبان را در حل مشکلات مربوط به خود ناکارآمد میبینند.[3]
* جریانی که دست به تحریم انتخابات میزند منطقا حق ندارد درباره دموکراسی تئوری بدهد.
همچنین، جریانی که در زمان حضور در قدرت میگفت مردم لشکر قابلمه به دستها هستند، پس از قدرت نیز در فتنه 88 به مردم به چشم سرباز خیابانی خود نگریست و در ادامه از انتخابات بعنوان تجلی مردمسالاری دینی هم عبور و آنرا تحریم کرد؛ دروغ میگوید که به مردم تکیه دارد!
بلکه این جریان و رجال آن به مردم به چشم "ماشین باربری" نگاه میکنند.
اما بعد و پیرامون اشارهها یا به عبارت بهتر طعنههای میردامادی درباره میزان مشارکت در دو انتخابات 98 و 1400 باید دانست که ملاک صحت و دموکراتیزه بودن یک انتخابات "میزان مشارکت" نیست بلکه "برگزاری قانونی" است.
در واقع یک نظام سیاسی هرگز خود را با میزان مشارکت محک نمیزند بلکه با تلاش برای رعایت مُرّ قانون میسنجد و صرفا از این طریق است که حکومت میتواند مدعای دموکرات بودن و نیز مشروعیت داشته باشد.
میزان مشارکت مقولهای است که پس از دقت در رعایت قانون در انتخابات مطرح میشود و اگرچه مشارکت بالا یک امتیاز است اما نبود نرخ بالای آن عاملی برای تخطئه انتخابات نیست.
پس از دانستن این حقیقت اما گفتنی است که برخی محافل تحلیلی معتقدند علت کاهش مشارکت در دو انتخابات اخیر طرح جریان اصلاحات برای تحریم انتخابات و عملکرد دولت برآمده از این جریان بود.
این نکته بدیهیست که اگر یک جریان سیاسی بزرگ در کشور شروع به مخالفخوانی کند و مردم را نسبت به حضور در انتخابات دلسرد کند؛ طبعا کسانی از مردم در انتخابات شرکت نمیکنند!
فلذا اکنون روا نیست که آقای میردامادی بر اساس طرحی که خود و دوستانشان اجرا کردهاند مدعی بیاهمیتی مردم در نزد نظام اسلامی شوند.
در بحث کارآمدی و ناکارآمدی نیز آقای میردامادی گویا دچار جواناندیشی شده و نمیدانند که ایراد و اشکال، جزئی از مدیریتهای اجرایی است و مردم هر زمان که خواستههای معقولشان محقق نشد، میتوانند به گزینههای دیگری رأی بدهند. همانطور که مردم از دولت اصلاحات زده شدند و به گفتمان احمدینژاد رأی دادند!
***
1_ http://sobhema.news/?p=21728
2_ https://www.isna.ir/news/1401042919881/
3_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1560757