مقدمه
در جامعه کنونی و در عصر اطلاعات و فضای مجازی اهمیت تربیت فرزندان بسیار حایز اهمیت می باشد. می بایست پدر و مادر و آموزگاران با رفتار صحیح الگوی مناسبی برای کودک و نوجوانان باشند. آموزه های دینی بر نقش مهم پدر و مادر بر تربیت دینی کودکان تأکید دارند. امروزه آموزش و پرورش تلاش دارد تا از طریق روش آموزشی مناسب و نظام سازمان یافته خود، به نیازهای دانش آموزان پاسخ گوید.
نقش شگفت انگیز تعلیم و تربیت در زندگی انسان بر هیچ خردمندی پوشیده نیست، شکوفایی استعدادها و ارزش های والا بر تعلیم و تربیت مبتنی است و انسان شدن انسان و وصولش به کمال نهایی همه مرهون تربیت دینی صحیح است. (کاردان، 1387).
نهاد آموزش و پرورش یک کشور نقش اساسی در تربیت شهروندان آن جامعه و آموزش و توسعه حقوق انسانی دارد. اگر چه شکل گیری و رشد شخصیت افراد یک جامعه الزاماً وابسته به تعلیم و تربیت نیست؛ لکن باید اذعان داشت بخش اعظمی از رشد فردی و اجتماعی افراد توسط نهاد رسمی آموزش و پرورش صورت می گیرد. در واقع تعلیم و تربیت از طریق نهادهای رسمی یکی از مهم ترین و هدفمندترین بخش تربیت آدمی است که اثرات آن را به گونه ای همه جانبه می توان در زندگی انسان ها و در ابعاد مختلف فکری، اجتماعی، مذهبی، هنری و اخلاقی آنان مورد مشاهده، بحث و بررسی قرار داد.
تربیت دینی، تربیتی بر اساس مفاهیم و معیارهای دینی است. تربیت دینی، در یک معنا فراهم کردن فرصت های طبیعی و درون یاب است تا افرادی خود با تجربه شخصی و الهام از فطرت خویش، بارقه الهی بخش دین را کشف نمایند.
تربیت و خصوصاٌ تربیت دینی یکی از ضررورت های عصر حاضر است که با رویکردی نوین تلاشی جدی می طلبد. امروزه شیوه های آموزش و تربیت دینی از شکل سنتی و ابتدایی متحول گردیده به طوری که خانواده از یک سو و به شکل غیر رسمی به تربیت و آموزش دینی فرزندان می پردازد و از سوی دیگر دستگاه ها و نهادی مختلف تعلیم و تربیت همچون آموزش و پرورش، عهده دار آموزش و پرورش تربیت دینی در جامعه هستند. نهاد آموزش و پرورش بنا به رسالتی که دارد عهده دار تعلیم و تربیت فرزندان جامعه است و در جامعه ما که یک جامعه اسلامی است، انتقال و تعمیق ارزش های دینی و انسانی به نسل فردا از بدیهی ترین انتظاراتی است که می توان از نهاد آموزش و پرورش داشت.
نظام آموزشی موجود باید با گنجاندن مفاهیم و مضامین دینی به شیوه های مناسب و به دور از شیوه های کهنه و سنتی و بدون اثر، پایه های اعتقادی و اخلاقی دانش آموزان را مبتنی بر ساختار تحول روانی آنها و با اتخاذ روش های فعال و موثر تحکیم بخشد. (کریمی، 1373).
این مقاله که با روش توصیفی و تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است، برآن است ضمن تعاریفی از تربیت و تربیت دینی به نقش مدرسه و معلمان در تربیت دینی دانش آموزان بپردازد.
شیوۀ تحقیق
نوع روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی است. نگارنده ابتدا به فیش برداری از موضوعات مرتبط پرداخته و بعد از اتمام فیش برداری به تلفیق و دسته بندی آن ها و سپس به تجزیه و تحلیل مطالب پرداخته و در پایان از بررسی های انجام شده در این آثار نتیجه گیری های لازم به عمل آمده است که در ادامه از نظر خواهد گذشت.
تربیت
تربیت عبارت است از انتخاب رفتار و گفتار مناسب، ایجاد شرایط و عوامل لازم و کمک به شخص مورد تربیت تا بتواند استعدادهای نهفته اش را در تمامی ابعاد وجود، و به طور هماهنگ پرورش داده، شکوفا سازد و تدریجا به سوی هدف و کمال مطلوب حرکت کند. (امینی، 1373).
تربیت عبارت است از پرورش دادن، یعنی استعدادهای درونی را که بالقوه در یک شی ء موجود است به فعلیت درآوردن و پروردن. تربیت باید تابع و پیرو فطرت یعنی تابع و پیرو سرشت و طبیعت شیء باشد.» (مطهری، 1368)
تربیت عبارت است از فعالیتی هدفمند و دوسویه میان مربی و متربی، به منظور کمک به متربی در راستای تحقق بخشیدن به قابلیت های وی و پرورش شخصیت او در جنبه های گوناگون فردی، اجتماعی، جسمی، عاطفی، اخلاقی، عقلانی و... در این تعریف چند نکته مورد توجه می باشد:
- تربیت، فعالیت و عمل است و به آن به عنوان یک واقعیت نگریسته شد.
- تربیت فعالیت هدفمند و برنامه ریزی شده است.
- تربیت دوسویه و در اثر تعامل مطلوب و تأثیر و تأثر متقابل مربی و متربی محقق می شود.
- تربیت دارای عناصری است و عناصر اصلی آن مربی و متربی است بدون وجود این دو، تربیت معنا پیدا نمی کند. البته در اینجا مراد از مربی، صرف معلم و مربی انسانی نیست؛ بلکه شامل سایر عوامل تأثیرگذار نیز می باشد.
- هرچند تربیت دوسویه است، اما غرض اصلی کمک به متربی و پرورش وی است.
- هدف تربیت شکوفا نمودن و پرورش قابلیت های متربی در همه ابعاد گوناگون وی است و نگاه بخشی به تربیت و تمرکز آن بر بعد خاصی از ابعاد متربی، نوعی عدول از تربیت مطلوب است. (کریمی، 1391).
تربیتی دینی
تربیت دینی فرایندی است دو سویه میان مربی و متربی که ضمن آن مربی با بهره گرفتن از مجموعه عقاید، قوانین و مقررات دینی تلاش می کند تا شرایطی فراهم آورد که متربی آزادانه در جهت رشد و شکوفایی استعدادهای خود گام بردارد و به سوی هدف های مطلوب رهنمون گردد. (ماهروزاده، 1380).
تربیت دینی یعنی شناخت آموزه های دین، تبدیل این شناخت ها به باورهای قلبی و به کار بستن این باورها در رفتارهای فردی و اجتماعی در نتیجه، افراد در فرایند تعلیم و تربیت دینی، به گونه ای تربیت می شوند، که در گرایشاتشان نسبت به زندگی، اعمال و تصمیماتشان و در برخورد با تمام امور، همواره حاکمیت ارزش های الهی را احساس کنند. در چنین نظامی علاوه بر ایجاد نظم ذهنی، دانش آموزان به گونه ای تربیت می شوند که دانش را صرفا برای ارضای کنجکاوی های فکری یا منافع دنیوی کسب نمی کنند، بلکه منطقی و متقی بار می آیند و فراهم آوردن موجبات رفاه مادی، معنوی و اخلاقی خانواده، ملت، خود و دیگران را وجهۀ همت خویش قرار می دهند. در این نوع از تربیت، هدف تنها کسب معرفت نیست؛ بلکه رشد و شکوفایی موزون همۀ ابعاد وجودی انسان مورد توجه قرار دارد.
«نخستین آثار مذهبی کودک در ایران، به دوران قبل از اسلام و عهد هخامنشیان می رسد که برای باورمند کردن کودکان به مذهب و اسطوره های مذهبی ساخته می شدند و پس از پذیرش اسلام با آموزش قرآن کریم به کودکان در تحکیم این دین در دل های آنان کوشیدند. پس کتاب هایی مانند قصص الانبیاء و سرگذشت ائمه به زبان روان و قابل فهم برای کودکان تدوین یافت.» (محمدی، 1382).
به اعتقاد برخی از متخصصان تعلیم و تربیت، تربیت دینی آن جنبه از تربیت است که کودکان و نوجوانان را با وظایف و شرایع دینی آشنا می کند، مبانی اعتقادی را در آنان رشد می دهد، آنان را پایبند به اصول و عامل به فروع بار می آورد و فطرت الهی و انسانی آنان را بارور می سازد. (احمدی، 1374).
دسته ای دیگر از متخصصان تعلیم و تربیت با توجه به نظریه ها و دستاوردهای علمای رشدشناس (پیاژه و اینهلدر) در تبیین تحول دینی، تربیت دینی را تعریف کرده اند. به اعتقاد آنان تربیت دینی عبارت است از شناخت مراحل و چگونگی رشد و تحول دینی و مذهبی کودک به صورت منظم و هدایت شده، به نحوی که این شناخت در جهت درک و شکوفایی احساس، ارزش و تجارب مذهبی کودکان، ما را یاری رساند. علاوه بر این، شناخت موانع و عوامل بازدارنده تحول و دگرگونی این متغیرها و به عبارتی عوامل بازدارنده رشد و تحول مذهبی نیز جزء تربیت مذهبی است به بیان دیگر تربیت مذهبی، تسهیل سازی و هدایت استعداد عمومی تحول مذهبی شاگردان را در برمی گیرد. (کردی، 1378).
ضرورت تربیت دینی برای دانش آموزان
تربیت دینی دانش آموزان و کودکان امری ضروری و لازم است و این ضرورت لااقل از دو دید فردی و اجتماعی قابل بررسی است. تربیت دینی کنترلی برای اخلاق، ضابطه ای برای حیات فردی و اجتماعی و زمینه ای برای رشد معنویت و آرمان گرایی است. همچنین دین می تواند تقویت کننده جنبه فراخود یا وجدان اخلاقی طفل باشد.
در جنبۀ اجتماعی، دین عامل انس و الفت است و زمینه را برای انسان دوستی، همدردی و استحکام بخشیدن به روابط را فراهم می آورد. دین عامل کنترلی برای فرد است که در اجتماع خود را از شرارت و مفاسد دور نگه دارد. (قائمی، 1364).
انسان همواره نیازمند دستیابی به تکیه گاه و کانونی است که ضمن پاسخگویی به نیازهای درونی، به او آرامش بخشد. دین و باور به خدا، یک نیاز متافیزیکی و روان شناختی است که قدرت عظیم و بی پایانی به انسان می بخشد و در بحران های فکری و تنش ها و فرازها و نشیب های حیات، یاری گر وی بوده، قادر است او را به ساحل نجات رهنمون گردد؛ لذا تربیت دینی از ضروریات جامعه انسانی بوده و هست.
تربیت دینی دانش آموزان باید مورد بازنگری قرار گرفته و با شناخت و مهار عوامل مخل و آسیب زا آن را در مسیر درست هدایت نموده و از آن جا که همگان بر این نکته اتفاق نظر دارند که مدرسه یکی از موسسات اجتماعی و تربیت پذیر نمودن افراد است، تربیت دینی دانش آموزان در جهت صحیح و درست می تواند یکی از وظایف نهاد مدرسه باشد؛ بنابراین در ضرورت تربیت دینی باید گفت که این دین و اخلاق است که آدمی را از مخمصه های بزرگ نجات می دهد و نیرویی است قدرتمند در جهت کنترل انسان از وارد شدن در مفاسد و لغزش ها، زیرا فقر اخلاقی و مذهبی از شدیدترین نوع فقرهاست و محرومیت از آن مصیبیتی بس بزرگ و نگران کننده است.
شاخص های تربیت دینی در دانش آموزان
برای آنکه جریان تربیت دینی در جهت مطلوب صورت گیرد، نیاز به معیارها و شاخص های دقیق و شفاف می باشد. برای آنکه مسئولان مدارس مطمئن شوند که برنامه هایشان توانسته اهداف حیطه تربیت دینی را محقق سازد اولاً باید اصول و روش های علمی برنامه ریزی را در حیطه تربیت دینی مد نظر قرار دهند و ثانیاً عوامل مداخله گر در ایجاد باورها، ارزش ها و نگرش ها و طرز تلقی ها را بشناسند. شاخص های تربیت دینی عبارت اند از:
معرفت و بصیرت
نوعی آگاهی عمیق برای ایجاد پیوند میان انسان و واقعیت است. ارتقای سطح معرفتی و بینشی یکی از شاخص هایی است که باید مورد توجه مربیان باشد؛ زیرا اقدام به تربیت دینی بدون دستیابی مربی به معرفت و بصیرت نسبت به اهداف و محتوا و روش های تربیت دینی امکان پذیر نیست و همچنین عمل متربیان به محتوای تربیت دینی نیازمند معرفت و بصیرت به احکام، اعتقادات و اخلاق و ارزش ها است. (کشاورز، 1387).
تفکر و تعقل
عقل یکی از سرمایه های انسانی و نعمت های الهی است که پرورش آن آدمی را در مسیر رشد و کمال هدایت می کند. بنابراین مربیان و معلمان باید در فرایند تعلیم و تربیت، نیروی تفکر و اندیشه شاگردان را تقویت کنند و پرورش دهند.
عزت نفس
عزّت نفس یکی از اصول مهم تربیتی اسلام است. تأمین احترام و عزت نفس از هدف های مهم انسان است که انسان ها در پی دستیابی به آن حاضرند هرگونه فعالیت ریاضت طلبانه و مشقّت انگیزی را تحمّل کنند تا شایستگی خود را از طریق کنترل و تسلّط بر خویش و عوامل پیرامونی به اثبات رسانند. اگر فرد با عزت نفس رشد کند و پرورش یابد، حالتی در او پدید می آورد که از مغلوب شدن در برابر عوامل و حوادث جلوگیری می کند به گونه ای که در هر اوضاع و احوالی استوار خواهد بود. فردی که دارای عزّت نفس، اعتماد به نفس و متّکی به خود است به ارزش، توانایی، کفایت و موفّقیّت خویش ایمان دارد و می تواند در جهت تحوّلات مثبت فردی و اجتماعی خویش گام بردارد. (حاج حسینی، 1388).
کرامت انسانی
از دیدگاه اسلام انسان دارای دو نوع کرامت است: یکی کرامت اکتسابی که شامل درجه و موقعیت و جایگاه اجتماعی، سیاسی، دینی و خانوادگی افراد است و یکی کرامت ذاتی است که به ذات انسان مربوط است؛ مثل انسانیت که قابل کسب و یا سلب نیست و دارای رتبه و درجه نیست. (رحیمی نژاد، 1390). و در زمینۀ تعلیم و تربیت هر دو جنبه کرامت باید مورد توجه قرار گیرد.
محبت و مهرورزی
یکی از مؤثرترین عوامل در ترویج ارزش های اخلاقی و موفقیت در تربیت دینی و اجتماعی، محبت و مهرورزی است زیرا؛ سبب اتحاد و همدلی میان افراد جامعه می شود. محبت و مهروزی، خودخواهی را از افراد می گیرد و باعث تحقق جامعه ای عدالت محور می گردد. محبت با ایجاد الفت و همدلی، باعث تحقق فضایل اخلاقی و اجتماعی در جامعه می شود و از بروز رذایل جلوگیری می کند.(سیدپور آذر، 1393).
اعتدال
اعتدال در مقابل افراط و تفریط است. افراط یعنی زیاده روی کردن در چیزی و تفریط یعنی کم دیدن و کم آوردن چیزی. هر کدام از این دو موجب اختلال در بقا، استمرار و سلامت کارها می شود.
صبر و بردباری
یکی از مهمترین و فراگیرترین مفاهیم مورد نظر اسلام برای بیان ارزش ها و فضایل اخلاقی، صبر است. هسته اصلی مفهوم صبر، خویشتن داری در برابر سختی ها و تنگناها است و در قرآن کریم با مفاهیم دینی مانند ایمان، تقوا و فضایل اخلاقی مانند احسان ارتباط عمیقی دارد.
حریت و آزادگی
آزادی از مفاهیمی است که تعاریف مختلفی برای آن بیان شده است.آنچه مد نظر است، نبودن مانع در برابر اراده عقلانی و شرعی انسان است. اسلام به آزادی ارزش بسیار زیادی داده است. بر اساس دیدگاه اسلام تمام انسان ها حرّ و آزادند و بنده کسی نیستند. مربیان و معلمان باید این اصول را در تعلیم و تربیت و آموزش فراگیران مد نظر قرار دهند.
عمل
هدف نهایی تربیت دینی بحث عملگرایی و الزام عملی متربیان به رهنمودهای دینی است. از یک سو مربی باید خود به احکام و ارزش های دینی پایبندی عملی داشته باشد؛ زیرا پایبند عملی نبودن مربی به آنچه می گوید، زمینه بی توجهی فراگیران به گفته های او می شود و پشتوانه عملی ندارد و از سوی دیگر مربی باید بعد از ارائه معرفت و بینش صحیح، زمینه های التزام درونی و عملی را در متربیان فراهم سازد. (کشاورز، 1387).
نقش آموزش و پرورش در تربیت دینی
تقویت مبانی مذهبی و اخلاقی، پرورش تن و روان، آموزش و مهارت های علمی، فنی و هنری، تفکر درست و منطقی، آشنایی با مبانی ملی و میراث تاریخی و مهیا ساختن جوانان برای احراز شغل از جمله اهداف نظام های آموزشی جهان است. (فرجاد، 1376).
در نظام آموزشی تعلیم و تربیت یا هر نوع اقدام سازنده اجتماعی برای خلق محیطی مطلوب است که تعاملات و ارتباطات آن در سطح مطلوبی انجام شود و ویژگی های یک جامعه استاندارد در آن تعریف شده باشد جامعه ای منظم و هدفمند که افراد در آن دارای رفتارهای سالمی هستند و دارای کیفیت زندگی مطلوبی می باشند این گونه می توان جامعه ای با این خصوصیات را جامعه ای سالم نامید عوامل متعددی چون رشد دانش و تکنولوژی، رشد نظام تربیتی، پرورش اعتقادات دینی درست، برقراری نظم و امنیت جامعه، اهمیت به حقوق افراد، نهادهای جامعه هدفمند. .. به نحوی می توان گفت که برای ایجاد چنین شاخص ها برای یک جامعه سالم نظام اصلاح و تربیتی از ارکان اصلی است و با پرورش آن می توان سایر ویژگی های دیگر جامعه سالم را تحقق بخشید.
ساخت جامعه سالم یک هدف اجتماعی است که باید افراد و سایر بخش های جامعه با پیروی از برنامه های اجتماعی درست آن را اجرایی نمایند و قطعاً این هدف با توجه به ماهیت جامعه و ابعاد مختلف آن نیاز به برنامه های کارشناسی شده دارد اقدامات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مناسب تا جامعه ای با ویژگی ها و ساختار یک سیستم استاندارد شکل گرفته و محیطی ایده آل برای زندگی افراد باشد. (صابری، 1396).
در نظام اسلامی، نهادهایی که نسبتی با تعلیم و تربیت دارند، به میزان دایرۀ عمل و تأثیر خود مسئولیت بیشتری بر عهده دارند. بعد از خانواده، نهادهای تعلیم و تربیتی، مسئول و موظف در این امر می باشند. در این میان آموزش و پرورش وظیفه ای ویژه دارد و باید مبنای مجموعه برنامه های درسی و فعالیت های تربیتی و فرهنگی قرار گیرد. علاوه بر این که رویکرد عام آموزشی در آموزش و پرورش باید رویکرد تربیت دینی باشد، درس تعلیم و تربیت وظیفه دارد که آموزه های دینی را به دانش آموزان آموزش دهد و آنان را به بصیرت کافی در این زمینه برساند.
انتقال ارزش های اساسی و الهی جامعه در کانون اصلی توجه نظام آموزشی قرار دارد، به گونه ای که مدرسه دانش آموزان را متعهد می سازد ارزش های جامعه را درونی سازند. کودک باید به خوبی تحت سرپرستی و تربیت مربیان قرار گیرد تا استعدادهای او شکفته و تربیتش کامل شود و به مراحل والای انسانی دست یابد. تربیت دینی و مذهبی از مهم ترین و اساسی ترین جنبه های تعلیم و تربیت است که از نهاد خانواده آغاز می شود و در مدارس و دیگر ارگان های آموزشی ادامه می یابد؛ یکی از معمول ترین شیوه های آموزش و پرورش اعتقادات مذهبی، بیان آن ها از زبان معلمان و مربیان است، زیرا کودک با معلم یا مربی، بهتر و راحت تر ارتباط برقرار می کند و تأثیر نقش این افراد، در روحیه و ذهن بشر غیر قابل انکار است.
آموزش و پرورش وقتی به ما درس معارف اسلامی می دهد و باعث تقویت ریشه اعتقادات ما می شود باعث تغییر نگاه ما به زندگی می شود و درصدد ایجاد نگاه درست است و این نگاه درست خود باعث تحکیم در زندگی می شود جهان بینی الهی نه تنها ترسیم زیبا و دقیقی از زندگی دنیوی را به خداپرستان ارائه می نماید، بلکه از مصاحبت و نزدیکی با افرادی که تحت لوای جهان بینی مادی هستند نیز برحذر می دارد؛ به دلیل آنکه آن ها به سبب وجود افکار و اندیشه های غلط و شیطانی در قلوبشان، همچون افراد مریض هستند و مرضشان مسری است. لذا، توصیه به تولی و تبری در اینجا نیز و البته به گونۀ خاص خودش جریان دارد.
قرآن کریم: فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ توَلَّی عنْ ذِکرِنا وَلیرِدْ إِلاَّ الحَْیاةَ الدُّنْیا ذلِک مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّک هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعلَمُ بمَنِ اهْتَدی(نجم / 29. 30) حال که چنین است از اینها که از ذکر ما روی می گردانند و جز زندگی مادی دنیا را نمی طلبند، اعراض کن. این آخرین حد آگاهی آنها است، پروردگار تو کسانی را که از راه او گمراه شده اند به خوبی می شناسد، و هدایت یافتگان را از همه بهتر می داند.
بنابراین با بهره گیری از آموزه های قرآنی و درس هایی که در آموزش وپرورش می گیریم می توان نگاه درست به زندگی داشت و درصدد تقویت این رابطه برآمد.
نقش معلم در تربیت دینی
تربیت یا آموزش و پرورش، با رشد و تکامل، رابطه تنگاتنگی دارد؛ یعنی رشد و تکامل، باعث ظهور استعدادها می شود آموزش و پرورش آن ها را تحقق می بخشد و جهت می دهد. انسان ناگزیر است اجتماعی زندگی کند و زندگی اجتماعی سالم، بدون تربیت صحیح غیرممکن است. فرهنگ انسان، محصول و نتیجۀ تربیت یا آموزش و پرورش است و بین کیفیت فرهنگ هر جامعه و کیفیت تربیت آن، ارتباط مستقیم وجود دارد. برخورداری از شخصیت سالم و در نتیجه احساس آرامش و امنیت خاطر بدون تربیت سودمند امکان ندارد. (شعاری نژاد، 1366).
نظام آموزش و پرورش را عناصر مختلفی تشکیل می دهند. همۀ صاحب نظران و متفکرین، معلم را به عنوان اصلی ترین و موثرترین عنصر این نظام تعریف می کنند، معلم کارگزار اصلی تعلیم و تربیت و روح نظام آموزشی هر کشور است و با کوشش خردمندانۀ اوست که اهداف متعالی نظام آموزشی کشور محقق می شود. آنچه کودکان، نوجوانان و جوانان در مدرسه کسب می کنند، متأثر از خصوصیات، کیفیات، شایستگی های علمی، فرهنگی، دینی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی معلمان است.
اساساً امکان تربیت آدمی در گرو اصول شناخته شده ای است که آشنایی و رعایت آنها توسط معلمان، موفقیت نظام تربیتی را تضمین میکند، اصولی که راهنمای کلیۀ اعمال و فعالیت های معلمان قرار گرفته، علم و هنر تکنیکهای تربیت را مهیا ساخته و همه جوانب گوناگون رشد و تعالی انسان را به هر سمت و سویی سوق می دهد، بنابراین اگر معلم از اصول تعلیم و تربیت شناخت دقیق و علمی داشته باشد، قویتر و دقیقتر میتواند در ایجاد وضعیت مطلوب یادگیری فعالیت کند.
با توجه به این مطالب می توان اذعان داشت که اساسی ترین عامل برای ایجاد موقعیت مطلوب در تحقق اهداف آموزشی، معلم است. اوست که میتواند حتی نقص کتاب های درسی و امکانات آموزشی را جبران کند یا برعکس بهترین موقعیت را با عدم توانایی خود به محیطی غیر فعال و غیرجذاب تبدیل کند. اطلاعات معلم و در واقع کل شخصیت معلم در ایجاد شرایط یادگیری و تغیر و تحول شاگرد تأثیر میگذارد.
معلم مسئول تمام افرادیست که زیردست او تربیت میشوند. در واقع رفتار معلم تأثیر بسزایی بر رفتار و خلق و خوی دانش آموزان خواهد داشت. همانطور که می دانید افراد زیادی در سیستم های آموزشی مشغول به کار هستند که فعالیت هایشان به طور مستقیم و غیرمستقیم بر تربیت دانش آموزان تأثیر می گذارد، اما در این بین معلم نقش برجسته تری دارد. رابطه ای که دانش آموز با معلم دارد رابطهای باطنی و معنوی است. هر دانش آموز در محیط خانواده رفتارهایی آموخته و شخصیت او تا حدودی شکل گرفته است، اما هنوز شکل ثابتی ندارد و انعطاف پذیر و قابل تغییر می باشد.
دانش آموز در هنگام الگوسازی، فرایند ارتباطی عمیق و نوعی همانندسازی را با معلم شروع می کند. در این فرایند، معلم در شکل گیری شخصیت، باورها، ارزش ها و خواسته های دانش آموز در جهت معیارهای دینی نقش مفید و قابل توجهی دارد، ولی اگر کودکی بدون تحلیل و بررسی، که فرصت آن کمتر به دست می آید، الگوپذیری کند، رشد دینی و اخلاقی اش دچار اشکال می گردد.
اگر دانش آموز مفاهیم دینی و ارزشی را که در کلاس می آموزد، در رفتار معلم و شیوۀ عمل و منش وی مشاهده کند، نه تنها او را به منزلۀ یک الگو استفاده می کند؛ بلکه برای پایداری شناختی، عاطفی و شخصیتی خود نیز بهره می گیرد، ولی اگر دانش آموز آموخته های خود را در معلم نبیند، دچار ناهماهنگی و تضاد شناختی و ارزشی می شود؛ بنابراین ضروری است که معلم به مثابه در دسترس ترین الگوی تربیتی، نقش خود را برای دانش آموز ایفا کند. (کردی، 1378).
نقش الگویی مربی، در تربیت دانش آموزان بر هیچ کس پوشیده نیست. تماس نزدیک مربی با دانش آموزان و نفوذی که بر آنان دارد، نقش مهمی در سلامت فکری و روانی ایشان ایفا می کند. این تأثیر و نفوذ ممکن است به طور مستقیم یا غیر مستقیم صورت پذیرد و به شیوه های گوناگون مثل تقلید، الگوسازی و گاهی اوقات همانندسازی بروز کند.
نتیجه گیری
در جامعۀ امروز مدرسه از جایگاه مهمی در تربیت دانش آموزان برخورداراست و می تواند فعالیت خود را در این زمینه در جهت مثبت و یا منفی به انجام برساند. معلم، برنامه درسی و گروه دوستان و هم کلاسی ها در تربیت دینی و مذهبی و عبادی نقش دارند.
نتیجه کلی این جستار حاکی از آن است که در تربیت دینی دانش آموزان عوامل مختلفی موثر است که از این میان می توان به نقش معلم و مدرسه که در این راستا مسئولیتی خطیر و نقش اساسی و بنیادین بر عهده دارند، اشاره کرد. تربیت دینی دانش آموزان باید مورد بازنگری قرار گرفته و با شناخت و مهار عوامل مخل و آسیب زا آن را در مسیر درست هدایت نمود و از آنجا که همگان بر این نکته اتفاق نظر دارند که مدرسه یکی از موسسات اجتماعی و تربیت پذیر نمودن افراد است، تربیت دینی دانش آموزان در جهت صحیح و درست می تواند یکی از وظایف نهاد مدرسه باشد؛ بنابراین این امر ضرورت می یابد که بررسی فرآیند تربیت دینی دانش آموزان و نقش مدرسه در تکوین این فرایند پرداخته شود.
تعلیم و تربیت دینی زمانی به ثمر می رسد که تدوین یک برنامه آموزش و پرورش بر اساس تعیین هدف های متناسب با سطوح تحول روان شناختی مخاطبان باشد. و زمانی آموزش تعلیمات دینی و تربیت دینی در مدارس اثربخش خواهد بود که با ترغیب دینی در خانه از سوی والدین هماهنگ و همسو باشد در غیر این صورت دانش آموز دچار تعارض شده و بدون درونی شدن مفاهیم دینی در او، رشد شناختی وی دچار تأخیر خواهد شد.
منابع و مأخذ
1. احمدی، سیداحمد.(1374). مفهوم تربیت دینی و راه های وصول به آن، ششمین مجمع علمی جایگاه تربیت با عنوان تربیت دینی کودکان و نوجوانان.
2. امینی، ابراهیم.(1373). اسلام و تعلیم و تربیت، چاپ اول، تهران: انتشارات انجمن اولیاء و مربیان.
3. حاج حسینی، نجیب الله.(1388).عوامل موثر بر شکل گیری و تقویت عزت نفس از دیدگاه اسلام، مجتمع آموزش عالی فقه.
4. رحیمی نژاد، اسماعیل. (1390). نگرش اسلامی به کرامت انسانی، مجله معرفت حقوقی، سال اول، شماره2، صص 126-113.
5. سیدپور آذر، حسن.(1393). محبت ورزی در همزیستی اخلاقی از منظر قرآن کریم، دو فصلنامه تخصصی اخلاق، سال دوم، شماره 6، صص24-5.
6. شعاری نژاد، علی اکبر.(1366). مبانی روان شناختی تربیت، تهران: وزارت فرهنگ و آموزش عالی.
7. صابری.علی.(1396). تعریف جامعه سالم ، مجله علمی تخصصی روانشناسی، علوم تربیتی و علوم اجتماعی، آبان ماه1396.
8. فرجاد، محمدحسین. (1376). آسیب شناسی اجتماعی و جامعه شناسی انحراف، تهران: نشر بدر.
9. قائمی، علی. (1364). پرورش مذهبی و اخلاقی کودکان، تهران: انتشارات امیدی.
10. کردی، عبدالرضا.(1378). نیاز و انگیزه در تربیت دینی دانش آموزان ابتدایی، مجله رشد آموزش ابتدایی، سال سوم، شماره 17.
11. کریمی، عبدالعظیم.(1373).مراحل شکل گیری اخلاق در کودک بارویکرد تحولی، تهران: موسسه فرهنگی منادی تربیت.
12. ------------. (1391). آموزش به مثابه پرورش، تهران: پژوهشکده تعلیم و تربیت.
13. کاردان، علی محمد. (1387). سیر آرای تربیتی در غرب، تهران: سمت.
14. کشاورز، سوسن. (1387). شاخص ها و آسیب های تربیت دینی، دو فصلنامه تربیت اسلامی، شماره6، صص 122-93.
15. محمدی، محمدهادی و زهره قایینی.(1382). تاریخ ادبیات کودکان ایران، ج1، تهران: مؤسسۀ پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان و شرکت نشر چیستا.
16. ماهروزاده، طیبه. (1380). تربیت دینی چرا و چگونه؟، مجله پیوند، شماره 261-262.
17. مطهری، مرتضی، (1368)، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، چاپ شانزدهم، تهران: انتشارات صدرا.