ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام

از جمله مواردى که گریة بر آن تأکید فراوانی شده است گریه بر مصائب‌ اهل‌بیت:‌، به ویژه سرور شهیدان، حضرت سیّدالشهدا (ع)  است که عبادتى بس بزرگ و داراى پاداشى عظیم و دواى دردهاى معنوى و آماده کنندة انسان براى توبه و آمرزش و نایل کننده آدمى به ‌ رحمت بیکران خداست و انسان را به آستان رحمت الهی نزدیک می‌کند.

از جمله مواردى که گریة بر آن تأکید فراوانی شده است گریه بر مصائب‏ اهل‌بیت:‏، به ویژه سرور شهیدان، حضرت سیّدالشهدا (ع) است که عبادتى بس بزرگ و داراى پاداشى عظیم و دواى دردهاى معنوى و آماده کنندة انسان براى توبه و آمرزش و نایل کننده آدمى به ‏ رحمت بیکران خداست و انسان را به آستان رحمت الهی نزدیک می‌کند.
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام

از جمله مواردى که گریة بر آن تأکید فراوانی شده است گریه بر مصائب‌ اهل‌بیت:‌، به ویژه سرور شهیدان، حضرت سیّدالشهدا (ع)  است که عبادتى بس بزرگ و داراى پاداشى عظیم و دواى دردهاى معنوى و آماده کنندة انسان براى توبه و آمرزش و نایل کننده آدمى به ‌ رحمت بیکران خداست و انسان را به آستان رحمت الهی نزدیک می‌کند.

روایاتِ گریة بر اهل‌بیت:‌ و ندبه کردن بر مصائبى که به آن بزرگواران رسیده است به اندازه‌اى است که بخش مهمی از روایات مناقب اهل‌بیت: را تشکیل داده‌اند.

با این توضیح می‌توان نتیجه گرفت مخالفت با گریه و ندبة بر اهل‌بیت:‌ که به وسیلة گروهى نادان و گاه روشنفکر مآب صورت مى‌گیرد، در حقیقت مخالفت با قرآن و سنّت پیامبر (ص) و روش اولیاى الهى است و شیعیان نباید به اینگونه مخالفت‌هاى جاهلانه و مغرضانه توجّه کنند و گریه و ندبة بر اهل‌بیت: را (که نوعى مخالفت و ضدّیت با ستمگران و زورگویان است)  کمرنگ جلوه دهند؛ بلکه نسل به نسل این عمل الهى و کار پرثواب را تشویق کنند و آن را به عنوان میراثى گران‌بها براى آیندگان به یادگار بگذارند. اکنون به چند روایت در مورد ارزش و اهمیّت این نوع اشک اشاره می‌کنیم:

یکم) حضرت امام رضا (ع)  مى‌فرمایند:

«مَنْ تَذَکَّرَ مُصابَنا وَبَکى‌ لِما ارْتُکِبَ مِنَّا، کانَ مَعَنا فِى دَرَجاتِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ. وَمَنْ ذُکِّرَ بِمُصابِنا فَبَکى‌ وَابْکى‌ لَمْ تَبْکِ عَیْنُهُ یَوْمَ تَبْکِى الْعُیُونُ.[1]

کسى که مصیبت‌هاى رسیده به ما را یاد آورد و براى آنچه از سوى دشمنان بر سر ما آمده گریه ‌کند، در روز  قیامت هم‌درجه و در کنار ماست و کسى که بلاهاى رسیده بر ما را یاد کند و بگرید و بگریاند، روزى که دیده‌ها گریان است نگرید.»

دوّم) حضرت امام صادق (ع)  به مُسمع[2] فرمودند: تو اهل عراقى، آیا به زیارت نمى‌روى؟ مسمع عرض کرد: در بصره ناصبى و دشمن زیاد است، مى‌ترسم زیارت رفتنم را به حکومت گزارش دهند و مورد آزار قرار گیرم، حضرت فرمود:

«أَفَما تَذْکُرُ ما صُنِعَ بِهِ؟؛

آیا از آنچه بر امام حسین (ع)  روا داشتند یاد مى‌کنى؟

گفتم: آرى فرمود: آیا جزع و بى‌تابى مى‌کنى و دل‌آزرده مى‌گردى؟ گفتم: آرى، به خدا چنان گریه مى‌کنم که گریه گلوگیرم مى‌شود، در حدّى که خانواده‌ام آثارش را در من مشاهده مى‌کنند و در آن حال نمى‌توانم چیزى بخورم و آثار حزن و اندوهم از رخسارم پیداست؛ حضرت فرمود:

رَحِمَ اللهُ دَمْعَتَکَ‌

سپس فرمود: البتّه تو از آنان هستى که از اهل جزع بر ما محسوب مى‌شوند و از آنانى که براى شادى ما شاد و براى آزردگى ما اندوهگین‌اند، بى‌تردید تو در هنگام مردن پدران مرا نزد خود حاضر مى‌بینى، دربارة تو به ملک الموت سفارش مى‌کنند و تو را به چیزى مژده مى‌دهند که پیش از مرگ چشمت روشن مى‌شود و ملک الموت نسبت به تو از مادر مهربان نیز مهربان‌تر مى‌گردد.»[3]

سوّم) حضرت امام صادق (ع)  در حدیث دیگری فرمودند:

«نَفَسُ الْمَهْمُوْمِ لِظُلْمِنا تَسْبِیْحٌ، وَهَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ، وَکِتْمانُ سِرِّنا جِهادٌ فى سَبِیلِ الله. ثُمَّ قالَ أَبُو عَبْدِالله یَجِبُ أَنْ یَکْتُبَ هذا الْحَدِیْث بِالذَهَبِ‌[4]؛

نفس اندوهگین به خاطر ستمى که بر ما شده تسبیح است و نگرانى و غصه‌اش براى ما عبادت، و پنهان کردن سرّ ما جهاد در راه خداست.» سپس حضرت فرمود: «واجب است این حدیث با طلا نوشته شود.»

چهارم) هارون بن خارجه[5] مى‌گوید: «در محضر حضرت امام صادق (ع)  بودیم، از امام حسین (ع)  یاد کردیم و بر قاتلش لعنت فرستادیم،

«فَبَکَى أبُو عَبْدِالله (ع) وَبَکِینَا قَالَ: ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ فَقَالَ: قَالَ الحُسَیْنُ بنُ عَلىٍ(ع) : أنَا قَتِیلُ العَبْرَةِ لَایَذْکُرُنِى مُؤمِنٌ إلَّا بَکَى[6]؛

در این هنگام حضرت امام صادق (ع)  گریه کرد و ما هم گریستیم، سپس سر مبارک‌شان را بلند نمود و فرمود: حضرت امام سجاد (ع)  فرمودند: من کشتة اشکم، مؤمنى مرا یاد نمى‌کند مگر اینکه مى‌گرید.»

پنجم) حضرت امام حسین (ع)  چنین می‌فرمایند:

«ما مِنْ عَبْدٍ قَطَرَتْ عَیْناهُ فِیْنا قَطْرَةً، أوْ دَمَعَتْ عَیْناهُ فِیْنا دَمْعَةً، إلّا بَوَّأَهُ اللهُ بِها فى الْجَنَّةِ حُقَباً.»[7]

بنده‌اى نیست که به خاطر ما چشمش قطره‌اى بریزد یا از چشمش اشکى جارى شود، مگر اینکه خدا به سبب آن جایى جاویدان در بهشت به او عنایت نماید.»

ششم) معاویة بن وهب[8] از حضرت امام صادق (ع)  چنین روایت می‌کند:

«کُلُّ الجَزَعِ وَ البُکَاءِ مَکرُوهٌ سِوَى الجَزَعِ وَالبُکَاءِ عَلَى الحُسَیْنِ (ع) .[9]

هر بى‌تابى و گریه‌اى ناخوشایند است جز بى‌تابى و گریه بر حسین (ع) .»

هفتم) محمّد بن مسلم[10] مى‌گوید: از حضرت امام صادق (ع)  شنیدم که مى‌فرمودند:

«بى‌تردید حسین بن على (ع)  نزد پروردگارش به لشگرگاهش و آنان که با او در آنجا فرود آمدند نظر مى‌کند و به زائرانش توجه مى‌نماید و او به ایشان و نام‌هایشان و نام‌هاى پدران و به درجات و مراتب‌شان نزد خدا بیش از شناخت افراد به فرزندان‌شان آشنایى دارد و به یقین او کسى را که برایش مى‌گرید مى‌بیند و براى وى طلب آمرزش مى‌کند و از پدرانش مى‌خواهد که براى او درخواست مغفرت کنند.»[11]

همراهی اشک با طاعت الهی

همانگونه که بیان شد اشک و گریه بر مصائب اهل بیت: به ویژه امام حسین (ع)  از آن دسته اعمالی است که محبوب خداوند است و اگر این اشک عرشی و ملکوتی با درخت اطاعت و رعایت حلال و حرام الهی آمیخته شود، ثمرة خارق العاده‌ای دارد که درک ارزش آن از افکار انسان‌های عادی خارج است.

از جمله افرادی که به این اصل مهم عمل نمودند، خانواده و خاندان حضرت امام حسین (ع)  بودند. کسانی که با اهل بیت حضرت: از کوفه به شام آمدند دربارة خاندان امام حسین (ع)  به یزید چنین گفتند: «ما افرادی با ادب‌تر، عفیف‌تر و موقّرتر از اینان در طول عمرمان ندیده‌ایم. آنان در تمام مسیر، روزها به ذکر الهی و شب‌ها به تهجّد و عبادت مشغول بودند، حتّی کودکان‌شان با وجود سختی‌های فراوان از ما کمک نخواستند و با نامحرمان صحبت نکردند.»[12]

انتقال سنّت اشک و عزا به نسل‌های آینده

اشک بر مصائب سیّدالشهدا (ع)  سنّت و فرهنگ حسنه‌ای است که از پیشینیان به نسل امروز رسیده است. آنان برای این انتقال، خون‌دل‌های فراوانی خوردند و تا پای جان از این میراث گرانبها محافظت کردند. حال این امر خطیر بر عهدة نسل امروز است تا از این فرهنگ صیانت کرده و آن را به نسل‌های آینده انتقال دهند.

یکی از دوستان بنده نقل می‌کرد که پدرم را در سن هجده سالگی از دست دادم. او از سن پنج سالگی تا هنگام مرگ، همواره مرا قبل از اذان صبح بیدار می‌کرد و تا سر حوض می‌برد و می‌گفت: وضو بگیر. پس از آنکه هر دو وضو می‌گرفتیم به اتاقش می‌رفتیم. سپس او مصائب حضرت سیّدالشهدا (ع)  را می‌خواند و با هم اشک می‌ریختیم.

بنابراین باید در عصر حاضر به فرهنگ اشک و ناله توجّه بیشتری نمود و با تشکیل مجالس حسینی، جوانان را با این سنّت و میراث گران‌بها آشنا کنیم. اگر این فرهنگ در میان نسل‌های آینده نهادینه شود، دین مبین اسلام و به ویژه مکتب تشیّع از گزند آسیب‌های دشمنان دین مصون و محفوظ خواهند ماند.

یکی از روش‌های آشنایی با این فرهنگ آن است که از دوران کودکی و نوجوانی، فرزندان را با اهداف قیام حضرت امام حسین (ع)  آشنا کنیم تا آنان درک کنند که چرا در ماه‌های محرم و صفر، دیوارهای شهر از پارچه‌های سیاه و مشکی سیاه‌پوش می‌شود و همه با تشکیل مجالس سینه‌زنی و ذکر مصیبت بر فرهنگ عاشورایی اهتمام می‌ورزند.

این نکته نیز حایز اهمیت است که علاوه بر تشکیل مجالس حسینی باید بر سنّت گریه و عزاداری اهتمام ورزید. این گریه، با مسیر انبیا و اولیای الهی: همسویی دارد. زیرا هیچ پیامبری در این عالم وجود نداشت، مگر آنکه بر مصائب حضرت سیّدالشهدا (ع)  گریه کرد. این گریه به معنای هماهنگی با معصومین: فرشتگان الهی و تمام موجودات در عالم آفرینش است؛ چرا که برای مصیبت‌های حضرت سیّدالشهدا (ع)  آسمان و زمین و حتی ماهیان دریا و پرندگان هوا اشک ریختند. محتشم کاشانی[13] در این زمینه چه زیبا می‌سراید:

در بارگاه قدس که جای ملال نیست

سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است[14]

در حال حاضر وظیفة علما، روحانیت و شیعیان است که این سنّت گریه را به گوش جهانیان و نسل‌های آینده برسانند و با این عمل از مکتب بر حقّ شیعه پاسداری کنند.

بهشت، پاداش اشک بر سرور شهیدان (ع)

در دستگاه عظیم حضرت سیّدالشهدا (ع)  افراد زیادی به بهشت رهنمون می‌شوند؛ زیرا آنان برای مصائبِ محبوبِ پروردگار اشک ریختند و بهشت را برای خود تضمین نمودند. اهل بیت: در روایتی این افراد را برشمرده و فرمودند:

ـ «من بکی أو أبکی فینا مائة، ضَمِنّا له علی الله الجنّة؛

کسی که خود بگرید و یا صد نفر را بگریاند، خداوند بهشت را برای او تضمین کرده است.»

ـ «و من بکی أو أبکی خمسین، فله الجنّة؛

کسی که خود گریه کند و یا پنجاه نفر را بگریاند، بهشت بر او واجب می‌شود.»

ـ «و من بکی أو أبکی ثلاثین، فله الجنّة؛

کسی که خود گریه کند و یا سی نفر را به گریه درآورد، خداوند بهشت را بر او لازم می‌داند.»

ـ «و من بکی أو أبکی عشرة فله الجنّة؛

اگر کسی خود بگرید یا ده نفر را بگریاند، بهشت بر او لازم می‌شود.»

ـ «و من بکی أو أبکی واحداً فله الجنّة؛

اگر کسی خود بگرید یا تنها یک نفر را بگریاند، بهشت بر او واجب است.»

ـ «و من تباکی فله الجنّة[15]؛

اگر (کسی به دلایلی نمی‌تواند اشک بریزد)، خود را به شکل گریه‌کنندگان دربیاور و چهره‌اش را در هم کشد و حالت غصّه بگیرد، در نتیجه بر او نیز بهشت واجب می‌شود.»

شخصی نزد حضرت امام صادق (ع)  آمد و عرض کرد: «گاهی مواقع نمی‌توانیم برای حضرت سیّدالشهدا (ع)  اشک بریزیم، آیا می‌توانیم به یاد گرفتاری خود یا فرزندان‌مان بیفتیم و سپس برای مصائب حضرت اشک بریزیم؟ حضرت فرمود: هیچ مانعی ندارد.»[16]

 

 

 پی نوشت ها:

 

 

[1] . الأمالى(شیخ صدوق): 73، حدیث 4؛ نفس المهموم: 40؛ بحار الأنوار: 44/ 278، باب 34، حدیث 1.

 [2]. مسمع بن عبدالملک اهل بصره بوده و از امام باقر و امام صادق(ع) روایات زیادی را نقل کرده است.(رجال النجاشی:420)

[3] . کامل الزیارات:203-204؛ متن کامل روایت: «مسمع بن عبد الملک کردین البصری قال: قال لی أبو عبد الله(ع): یا مسمع أنت من أهل العراق أما تأتی قبر الحسین(ع)، قلت: لا أنا رجل مشهور عند أهل البصرة، وعندنا من یتبع هوى هذا الخلیفة وعدونا کثیر من أهل القبائل من النصاب وغیرهم، ولست آمنهم ان یرفعوا حالی عند ولد سلیمان فیمثلون  بی. قال لی: أفما تذکر ما صنع به، قلت: نعم، قال: فتجزع، قلت: ای والله واستعبر لذلک حتى یرى أهلی اثر ذلک علی فامتنع من الطعام حتى یستبین ذلک فی وجهی، قال: رحم الله دمعتک، أما انک من الذین یعدون من أهل الجزع لنا والذین یفرحون لفرحنا ویحزنون لحزننا، ویخافون لخوفنا و یأمنون إذا آمنا، أما انک سترى عند موتک حضور آبائی لک ووصیتهم ملک الموت بک وما یلقونک به من البشارة أفضل، و ملک الموت ارق علیک وأشد رحمة لک من الأم الشفیقة على ولدها.»

[4] . الأمالى، طوسى: 115، المجلس الرابع، حدیث 178؛ بشارة المصطفى: 105؛ الأمالى، مفید: 338، المجلس الأربعون، حدیث 3؛ بحار‌الأنوار: 44/ 278، باب 34، حدیث 4.

 [5]. نجاشی می‌نویسد: هارون بن خارجة، فردی ثقه و از اهل کوفه بوده و برادری به نام مراد داشته است. وی روایاتی را از حضرت امام صادق(ع) نقل کرده است.(رجال النجاشی:437)

[6] . کامل الزیارات: 216، حدیث 6؛ بحار الأنوار: 44/ 279، باب 34، حدیث 5؛ مستدرک الوسائل: 10/ 311، باب 49، حدیث 12072.

[7] . الأمالى، «طوسى»: 116، المجلس الرابع، حدیث 181؛ الأمالى «شیخ مفید»: 340، المجلس الأربعون، حدیث 6؛ بحار الأنوار: 44/ 279، باب 34، حدیث 8.

[8]. ابوالحسن یا ابوالقاسم معاویة بن وهْب بجلی، محدّث امامی و از اصحاب امام صادق و امام کاظم(ع) که تألیفاتی نیز داشته است (رجال النجاشی:412). نجاشی او را توثیق کرده (رجال النجاشی:412) و شیخ مفید  نیز او را از فقیهان سرشناس می‌داند. (معجم رجال حدیث:18/ 224) معاویة بن وهب از راویانی بزرگ روایت کرده و محدّثانی جلیل‌القدر نیز از او روایت کرده‌اند. (معجم رجال حدیث:18/ 219ـ220)

[9] . الأمالى، «طوسى»: 161، المجلس السادس، حدیث 268؛ وسائل الشیعه: 3/ 282، باب 87، حدیث 3657؛ بحار الأنوار: 44/ 280، باب 34، حدیث 9.

[10]. محمّد بن مسلم ثقفی از بزرگان و راویان احادیث ائمه: بود و احادیث بسیاری از امام باقر(ع) روایت کرده است که در کتاب‌های معتبر حدیثی یافت می‌شود. در مورد او نیز ستایش‌های گوناگونی از امام وجود دارد. عبدالله بن ابی یعفور می‌گوید: «نزد امام صادق(ع) رفتم و گفتم: ما نمی‌توانیم هر ساعت شما را ملاقات نماییم و امکان دسترسی به شما برای پاسخ به پرسش‌هایی که داریم برای مان وجود ندارد و گاه برخی از من پرسش‌هایی می‌کنند که پاسخ همة آنها را نمی‌دانم تکلیف ما چیست؟ امام فرمود: چرا سراغ محمد بن مسلم ثقفی نمی‌روید؟ همانا او احادیث بسیاری از پدرم شنیده و نزد او فردی قابل اطمینان و احترام بوده است.»  (اختیار معرفه الرجال: 2/383) امام باقر(ع) نیز درباره‌اش می‌فرمود: «در شیعیان ما کسی فقیه‌تر از محمّد بن مسلم نیست.» (اختیار معرفه الرجال: 2/391)

[11] . الأمالى، «طوسى»: 54، المجلس الثانى، حدیث 74؛ وسائل الشیعه: 14/ 422، باب 37، حدیث 19508؛ بحار الأنوار: 44/ 281، باب 34، حدیث 13؛ «محمّد بن مسلم قال: سمعت أبا عبد الله(ع) یقول: إن الحسین بن علی(ع) عند ربه عزّ وجلّ ینظر إلى معسکره ومن حله من الشهداء معه، وینظر إلى زواره، وهو أعرف بهم وبأسمائهم و أسماء آبائهم  و بدرجاتهم و منزلتهم عند الله عزّ وجلب من أحدکم بولده وإنه لیرى من یبکیه فیستغفر له ویسأل آباءه : أن یستغفروا له، ویقول :لو یعلم زائری ما أعد الله له لکان فرحه أکثر من جزعه، وإن زائره لینقلب و ما علیه من ذنب.»

[12]. در مورد حوادث بعد از عاشورا و وقار و متانت اُسرا و خاندان و خانوادة سیدالشهدا(ع) می‌توان به کتاب ارشاد شیخ مفید:2/112 مراجعه نمود.

[13]. کمال‌الدین علی محتشم کاشانی شاعر ایرانی عهد صفویه و معاصر با شاه طهماسب اول است. وی در سال 905 هجری قمری در کاشان زاده شد و بیشتر دوران زندگی خود را در این شهر گذراند. نام پدرش خواجه میراحمد بود. کمال‌الدین در نوجوانی به مطالعة علوم دینی و ادبی معمول زمان خود پرداخت. معروفترین اثر وی دوازده بند مرثیه‌ای است که در شرح واقعة کربلا سروده است. مرثیة دیگری نیز در مرگ برادر جوان خود سروده که بسیار سوزناک است. مجموعه‌ای از غزلیات عاشقانه با نام «جلالیه» نیز از وی باقی مانده است. وی در ربیع الأول سال 996 هجری قمری (به روایتی در سال هزارم هجری قمری) درکاشان درگذشت.

[14]. دیوان محتشم کاشانی: ‌ترجیع‌بند شمارة 1.

[15]. اللهوف على قتلى الطفوف: ص10.

[16]. الکافی: 2/483، حدیث (ع) : «عِیسَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللهg أَکُونُ أَدْعُو فَأَشْتَهِی الْبُکَاءَ وَ لَا یَجِیئُنِی وَ رُبَّمَا ذَکَرْتُ بَعْضَ مَنْ مَاتَ مِنْ أَهْلِی فَأَرِقُّ وَ أَبْکِی فَهَلْ یَجُوزُ ذَلِکَ فَقَالَ نَعَمْ فَتَذَکَّرْهُمْ فَإِذَا رَقَقْتَ فَابْکِ وَ ادْعُ رَبَّکَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى.»


- برگرفته از کتاب: آیین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا علیه السلام نوشته: استاد حسین انصاریان
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر