ماهان شبکه ایرانیان

آشنایی با تکنیک های حل مسئله

شما به عنوان صاحب کسب‌وکار، تقریبا هرروز با مسائل سروکار دارید. آشنا بودن با تکنیک های حل مسئله، به‌شدت بر رشد کسب‌وکارتان تأثیر می‌گذارد

آشنایی با تکنیک های حل مسئله

شما به عنوان صاحب کسب‌وکار، تقریبا هرروز با مسائل سروکار دارید. آشنا بودن با تکنیک های حل مسئله، به‌شدت بر رشد کسب‌وکارتان تأثیر می‌گذارد. اگرچه برای مسائل خود راه‌حلی پیدا می‌کنید، اما بسیاری از صاحبان کسب‌وکار با روش‌های حل مسئله آشنایی ندارند. بنابراین، وقتی راه‌حل نتیجه‌ی دلخواه را نمی‌دهد خودشان را به‌خاطر تصمیم اشتباه سرزنش می‌کنند، درحالی‌ که معمولاً مشکل اصلی کمبود مهارت است نه اخذ تصمیم اشتباه.

در این مقاله برخی از تکنیک های حل مسئله بیان شده‌اند. برای کسب‌وکاری که با مسئله‌ای مواجه است، فهم درست مسئله، تعریف آن، پیدا کردن راه‌حل‌ها و انتخاب بهترین راه‌حل بسیار ضروری است.

در همین جهت این مقاله موارد پیش‌رو را توضیح خواهد داد: چگونه مسئله‌ای را تشخیص دهید. چگونه نسبت به آن واکنش نشان دهید. روش‌های مورداستفاده در حل مسئله. پیدا کردن راه‌حل‌های جایگزین. انتخاب بهترین راه‌حل برای مسئله. طراحی برنامه‌ی عملیاتی. چگونگی اجرای برنامه‌ی عملیاتی. شیوه‌ی ارزیابی راه‌حلِ برنامه‌ی عملیاتی.

معرفی تکنیک های حل مسئله

مسئله چیست؟ مسئله موقعیتی است که باعث ایجاد دشواری یا سردرگمی شده است. مسائل در شکل‌ها و اندازه‌های مختلفی اتفاق می‌افتند. برای نمونه ممکن است به‌صورت زیر رخ دهند:

چیزی آن‌طور که باید کار نمی‌کند و شما چگونگی و چرایی آن را ندانید. چیزی که نیاز دارید در دسترس نیست و باید جایگزینی برای آن بیابید. کارمندان برنامه‌ی جدید را خراب می‌کنند. بازار پذیرا نیست. برای بقا چه‌ کاری انجام می‌دهید؟ مشتری‌ها اعتراض می‌کنند، چگونه با اعتراض آنها برخورد می‌کنید؟

مسائل از کجا ناشی می‌شوند؟ مسائل برخاسته از طبیعت و همچنین جنبه‌های مختلف کارکردهای انسانی و مکانیکی هستند. برخی از مسائل را خودمان به وجود می‌آوریم (مانند تصمیم شتاب‌زده‌ای که گرفتیم و فرد اشتباهی را استخدام کردیم) سایر مسائل را نیز نیروهایی خارج از کنترل ما ایجاد می‌کنند (مانند صاعقه‌ای که به انبار برخور‌د می‌کند و آن را می‌سوزاند.)

مسائل جزء اتفاقات طبیعی و روزمره‌ی زندگی هستند. ما باید یاد بگیریم که چگونه با آنها به شیوه‌ای منطقی و عقلانی برخورد کنیم تا کمتر دچار تنش و ناامیدی شویم.

اگر این واقعیت را بپذیریم که مسائل به‌طور مرتب و به دلایل مختلفی پیش می‌آیند، می‌توانیم یاد بگیریم که از بیرون به آنها نگاه کنیم. همچنین می‌توانیم برخی از مسائل را پیش‌بینی کنیم و از بزرگ‌تر شدن برخی از آنها جلوگیری کنیم. برای انجام این کار باید فرایند حل مسئله را بیاموزید.

این مقاله راهنمای گام‌به‌گامی است که شما می‌توانید آن را به‌آسانی دنبال و اجرا کنید. پس از خواندن این راهنما، می‌توانید چند استراتژی برای خود طراحی کنید و آنها را با فرایندهای حل مسئله‌ی گفته‌شده در راهنما به کار ببرید.

با این حال، هنگام خواندن در نظر داشته باشید که این مقاله گزارش جامعی از هنر حل مسئله نیست بلکه بیشتر روشی کاربردی، نظام‌مند و ساده‌شده اما مؤثر است که در آن به زمان و اطلاعات محدود اکثر صاحبان کسب‌وکار و مدیران توجه شده است. به‌علاوه، برخی از مسائل بسیار پیچیده‌اند و به کمک متخصصان حوزه‌ای خاص نیاز دارند؛ بنابراین، این واقعیت را بپذیرید که برخی مسائل فراتر از توانایی، مهارت و اشتیاق تنها یک نفر است.

1. شناسایی مسئله

پیش از اینکه بتوان مسئله‌ای را حل کرد باید بپذیرید که مسئله‌ای وجود دارد. اینجاست که رویکرد شما به حل مسئله مهم می‌شود. نباید بگذارید که مسئله شما را بترساند. باید با آن منطقی برخورد کنید و به خودتان یادآوری کنید که با استفاده از روش مناسب هر مسئله‌ای قابل‌حل است.

ترس می‌تواند توانایی واضح فکر کردن شما را مختل کند اما اگر:

1. از دستورالعملی کارآمد برای پیدا کردن راه‌حل استفاده کنید.

2. این واقعیت را بپذیرید که نمی‌توانید همه‌ چیز را پیش‌بینی کنید.

3. بپذیرید که راه‌حل انتخابی شما بهترین گزینه‌ی آن زمان بود.

4. بپذیرید که ممکن است عواملی تغییر کنند و راه‌حل شما با شکست مواجه شود.

آنگاه به‌طور عقلانی وارد فرایند حل مسئله می‌شوید، باید بکوشید تا به این قضیه به چشم ورزش فکری نگاه کنید. پس‌ از اینکه متوجه وجود مسئله شدید، قدم بعدی شناخت مسئله است. اول، باید کشف کنید که مسئله چگونه رخ‌داده است. این سؤال‌ها را از خودتان بپرسید:

1. آیا جایی از کار ایراد داشت؟

2. چیزی خراب شده است؟

3. آیا خروجی یا نتیجه‌ی غیرمنتظره‌ای وجود داشته است؟

4. چیزی هست که زمانی درست کار می‌کرد و الآن کارآمد نیست؟

در مرحله‌ی دوم باید نوع مسئله را بشناسید:

1. انسانی است یا کارکردی یا فنی و غیره؟

2. مربوط به بخش، محصول یا خدمات خاصی است؟

3. مسئله‌ای ملموس است یا غیرملموس؟

4. مسئله‌ای خارجی است یا داخلی؟

در مرحله‌ی سوم، باید مشخص کنید که این مسئله چقدر مهم است؟ برحسب اهمیت مسئله می‌توانید انتخاب کنید که با آن درگیر شوید یا خیر. گاهی اوقات مسئله‌ای ساده به نظر می‌آید اما پس از تجزیه‌وتحلیل، مشخص می‌شود که مسئله‌ی بزرگی است. عکس این قضیه نیز درست است. برای مشخص کردن این موضوع، سؤالات زیر را از خودتان بپرسید:

1. آیا در کار فرایندها اختلال ایجاد می‌کند؟

2. آیا مانع فروش می‌شود؟

3. آیا باعث ناسازگاری در میان افراد می‌شود؟

4. این اتفاق هرروز می‌افتد یا گاه‌‌به‌گاه؟

5. آیا این مسئله بر کارکنان و کارایی آنها لطمه‌ای وارد می‌کند؟

6. مشکل متداولی است یا خیر؟

7. آیا این مسئله بر اهداف شما تأثیرگذار است؟ اگر بله کدام هدف؟

8. آیا این مسئله مشتریان، تأمین‌کننده‌ها و افراد خارج از سازمان را تحت شعاع قرار می‌دهد؟

در مرحله‌ی چهارم لازم است نوع مسئله را مشخص‌تر کنید:

1. آیا مسئله‌ای است که اتفاق افتاده و می‌خواهیم مطمئن شویم که دیگر اتفاق نمی‌افتد؟

2. آیا مسئله‌ای است که الان وجود دارد و هدف این است که شرایط را به حالت عادی برگردانیم؟

3. آیا مسئله‌ای است که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد و مقصود این است که از پیش برنامه‌ریزی و اقدام کنیم؟

جواب سؤالات بالا کمک می‌کند تا بر مسئله‌ی واقعی تمرکز کنید. بدون فهمیدن مسئله نمی‌توان علت آن را یافت. گاهی افراد زمان زیادی را صرف مسئله‌ای می‌کنند و تازه بعد از جستجوی علت‌ها متوجه می‌شوند که مسئله‌ی واقعی چیز دیگری بوده است.

برای شناسایی درست مسئله و علت‌های آن باید تحقیقاتی را انجام دهید. برای این کار کافی است تا همه‌ی سؤال‌های قبلی را در چک‌لیستی مرتب کنید و لیست را جایی دم دست بگذارید. هرچه می‌توانید اطلاعات جمع کنید. حواس‌تان به اهمیت و ضرورت نسبی مسئله و محدودیت‌های زمانی‌تان باشد. سپس با افرادی که درگیر مسئله هستند صحبت کنید و سؤالات چک‌لیست را از آنها بپرسید.

 

پس از جمع‌آوری و بازنگری اطلاعات، درک نسبتاً واضحی از مسئله و علت‌های اصلی آن به دست می‌آورید. در این مرحله می‌توانید از طریق مشاهده و مصاحبه‌ی مجدد، درباره‌ی علت‌های مسئله بیشتر تحقیق کنید. در مرحله‌ی بعد، مسئله را تا حد امکان خلاصه کنید، همه‌ی علت‌های شناخته‌شده و حوزه‌های اثرگذاری مسئله را بنویسید.

تحقیقات دیگری نیز وجود دارند که باید پیش از پیشروی برای یافتن راه‌حل، انجام دهید. درصورتی‌ که ممکن و معقول است، درباره‌ی این موضوعات بپرسید:

1. تاکنون چه‌ کارهایی برای حل این مسئله انجام شده است؟

2. شرکت‌های دیگر چه کرده‌اند؟

3. ممکن است به چه دانش‌هایی نیاز داشته باشید؟

4. از تجربیات گذشته چه آموخته‌اید؟

5. متخصصان درباره مسئله چه می‌گویند؟

2. موانع حل مسئله

تکنیک های حل مسئله

بسیاری از ما خودمان مانع حل مسئله هستیم. برای استفاده‌ی مؤثر از روش‌های حل مسئله باید مراقب موانع متنوعی باشید:

1. مراقب عادات قدیمی باشید

2. برداشت‌هایتان را بررسی کنید

3. با ترس‌هایتان مقابله کنید

4. مواظب فرضیات خود باشید

5. به خود مسئله نچسبید؛ تلاش کنید تا از بیرون به آن نگاه کنید.

6. اهمال‌کار نباشید.

7. تمایل‌تان را برای واکنش نشان دادن در برابر مسئله کنترل کنید.

8. از راه‌حل‌های شتاب‌زده پرهیز کنید.

9. از پاسخ‌های احساسی پرهیز کنید و تلاش کنید تا همواره منطقی باشید.

10. حواس‌تان باشد که ماهیت مسئله ممکن است تغییر کند.

11. همه‌ی گام‌های حل مسئله را طی کنید.

در این مرحله، آماده‌اید تا فهم خود را از مسئله بررسی کنید. تاکنون مسئله را شناختید، جوانب گوناگون آن را بررسی کردید، مشخص‌تر و دقیق‌تر بیانش کردید، روی آن تحقیق کردید. با این کارها از موانعی که اغلب پیش می‌آیند اجتناب خواهید کرد. مسئله را روی کاغذی بزرگ بنویسید. همه‌ی عوامل را ذکر کنید، مشخص کنید که هر عامل بر کدام نواحی تأثیرگذار است و تأثیر آن چیست؟ برای آنکه درکی بصری از مسئله داشته باشید، می‌توانید آن را با نمودار علت‌ و معلول نشان دهید.

چیزهایی را که نوشته‌ یا کشیده‌اید مرور کنید. با کارکنان شرکت درباره‌ی تحلیل‌تان از مسئله بحث کنید. ممکن است که بر اساس بازخورد آنها در آن تجدیدنظر کنید. وقتی‌ که فکر می‌کنید علت‌ها و معلول‌های مسئله را کاملا شناخته‌اید، دوباره آن را تا جای ممکن خلاصه و ساده بیان کنید.

3. چگونه راه‌حل‌ها را بیابیم؟

چندین روش برای یافتن راه‌حل وجود دارد. در زیر، پنج روش تفکر را شرح می‌دهیم و توصیه می‌کنیم که برای یافتن راه‌حل به‌طور هم‌زمان از چند روش استفاده کنید. چهار روش اول، بیشتر خلاقانه و غیرمتداولند. با این روش‌ها امکان رسیدن به جواب‌های نو وجود دارد. روش پنجم معمول و مستقیم‌تر است.

1. تداعی

سه شیوه‌ی تفکر تداعی وجود دارد. این شیوه‌ی تفکر، فرایند ایجاد ارتباط از طریق شباهت، تفاوت یا مجاورت است. برای مثال در روش مجاورت، راه‌حل‌ها از طریق اتصال از راه نزدیکی، توالی و علت و معلول پیدا می‌شوند. فرایند کار اینگونه است: هر بخش از مسئله را که به فکرتان می‌رسد، بنویسید. سپس در مدت‌ کوتاهی هر کلمه یا ایده‌ای را که به بخش‌های یادداشت‌شده نزدیک است یا با آن رابطه‌ی توالی یا علت و معلول دارد، بنویسید. برای نمونه تداعی مجاورت ممکن است اینگونه باشد: «شغل اشتباه- میز به هم‌ ریخته» (نزدیکی)؛ «شغل اشتباه- دستپاچگی» (توالی)؛ «شغل اشتباه- مشتری عصبانی» (علت و معلول)

تفکر تداعی به منابع ذهن رخنه می‌کند و به گزینه‌هایی می‌پردازد که احتمالا به آنها توجهی نمی‌کردید. اگر تاکنون فقط به ایده‌هایی که مستقیماً به مسئله مربوطند چسبیده بودید، با کمک تفکر تداعی، ممکن است که روابط دیگری در مسئله بیابید که به راه‌حل‌های بهتری منجر می‌شوند.

2. قیاس

این روش فکری راهی است برای یافتن راه‌حل از طریق مقایسه. فرایند حل در روش قیاس بر مبنای مقایسه‌ی جوانب مسئله با مسئله‌ای دیگر (که ممکن است شباهت‌هایی با مسئله‌ی اصلی داشته باشد) است. قیاس می‌تواند این‌گونه باشد: «کارکنان اغلب اوقات دیر به سرکار آمده‌اند؛ چگونه می‌توانم کاری کنم که آنها به‌موقع حاضر شوند؟ این قضیه برای من مانند این است که سربازان برای نبرد دیر بیایند. آیا سربازها برای شرکت در نبرد تأخیر می‌کنند؟ البته.» با مقایسه‌ی وضعیت کارکنان با سربازان، ممکن است که راه‌حلی برای به‌موقع سرکار آمدن کارمندان پیدا کنید.

3. طوفان فکری

این روش تفکر بر اساس جوی آزاد، بی‌خطر و هرچه پیش آید خوش آید بناشده است. می‌توانید به‌صورت فردی یا گروهی آن را انجام دهید البته اغلب اوقات استفاده از آن در گروهی از افراد با زمینه‌های متنوع بهتر است. روش انجام کار به این صورت است: مسئله برای گروه شرح داده می‌شود و از اعضاء خواسته می‌شود تا هر ایده‌ای را، فارغ از اینکه چقدر مسخره یا غیرعملی به نظر برسد، برای حل مسئله بیان کنند. گروه درباره‌ی همه‌ی ایده‌ها بحث می‌کند و بر اساس تحلیلی که دارد، آنها را بازبینی می‌کند، رد می‌کند، بسط می‌دهد و غیره. با توجه به برداشتی که گروه از میزان کارایی ایده‌ها دارد، بهترین ایده انتخاب می‌شود تا دقیق‌تر بررسی شود. برای مثال، اعضای گروه می‌توانند برای افزایش فروش یا بهبود سود اقدام به بارش ذهنی کنند.

4. شهود

این حالت فکر کردن برحسب شم و الهام است. برخلاف آنچه برخی فکر می‌کنند، این روش غیرعقلانی نیست. شهود و شم بر واقعیات و تجربیاتی بنا شده‌اند که جایی در ناخودآگاه دفن شده‌ است. هر چه که می‌دانید و تجربه کرده‌اید می‌تواند باعث ایجاد باوری درمورد درستی موضوعی شود، هرچند که هرگز آن باور را واقعاً تجربه نکرده باشید. تا آنجا که می‌توانید از شهودتان استفاده کنید اما آن را با محک واقعیت بسنجید.

5. تفکر تحلیلی

اساس این روش تفکر، تحلیل است. این روش متداول‌ترین و منطقی‌ترین روش است و از الگویی گام‌به‌گام پیروی می‌کند.

الف. هرکدام از علت‌های مسئله را بررسی کنید. سپس بر اساس علم و تجربه‌ای که دارید، برای هر علت راه‌حل‌هایی را بنویسید که از نظر منطقی ممکن است مسئله را حل کنند.

ب. بررسی کنید که دیگران به چه شیوه‌ای مسئله را حل کرده‌اند.

از همه‌ی تکنیک‌های تفکر برای یافتن راه‌حل استفاده کنید. فهرستی از همه‌ی راه‌حل‌های ممکن تهیه کنید، حتی آنهایی که به نظر عجیب، بسیار ساده یا غیرممکن می‌آیند. با این کار گنجینه‌ای غنی از ایده دارید که درنهایت منجر به بهترین راه‌حل می‌شوند.

4. انتخاب بهترین راه‌حل

به سراغ لیست راه‌حل‌ها بروید و آنهایی را که مشخص است کارآمد نیستند، خط بزنید. این ایده‌ها به هدر نرفته‌اند زیرا روی ایده‌های باقی‌مانده تأثیر می‌گذارند. به بیان دیگر، بهترین ایده‌هایی که انتخاب می‌کنید ممکن است بر اساس ایده‌های ناکارآمد اصلاح شوند. برای راه‌حل‌های باقی‌مانده از آنچه «روش تحلیل میدان نیرو» نامیده می‌شود استفاده کنید.

تحلیل میدان نیرو یک روش آنالیز است که راه‌حل را به نتایج مثبت و منفی آن تقسیم می‌کند. برای این کار، هر راه‌حل را روی کاغذ بنویسید. زیر راه‌حل و در وسط کاغذ، خطی عمودی رسم کنید. بالای یک ستون کلمه‌ی «مزایا» و بالای ستون دیگر «معایب» را بنویسید.

اکنون باید بیشتر از تفکر تحلیلی استفاده کنید. جنبه‌های مختلف راه‌حل و تأثیری که بر مسئله می‌گذارند را بررسی کنید. هر اثر منفی یا مثبتی را که به ذهن‌تان می‌رسد بنویسید.

یک روش برای فکر کردن به مزایا و معایب این است که چند نفر از کارکنان را فرا بخوانید و برای هر موقعیت نقش‌آفرینی کنید و از آنها بخواهید تا نظرشان را بگویند. با توجه به بازخوردی که از آنها می‌گیرید درک بهتری از مزایا و معایب هر راه‌حل به دست می‌آورید.

پس‌ از آنکه این فرایند را برای همه‌ی راه‌حل‌ها انجام دادید، آنهایی را انتخاب کنید که بیشترین مزایا را دارند. در این مرحله باید دو یا سه ‌راه‌حل را انتخاب کنید. برای انتخاب بهترین راه‌حل، هرکدام را با ملاک‌های زیر بسنجید:

اثربخشی هزینه، محدودیت‌های زمانی، دسترسی به نیروی انسانی، مواد و غیره و همچنین شهود خودتان

پیش از اجرا کردن راه‌حل، باید آن را ارزیابی کنید. برای این کار سؤالات زیر را از خود بپرسید:

1. آیا اهداف آن منطقی و واضح است؟ آیا پیچیده نیست؟

2. آیا با این راه‌حل می‌توان به اهداف رسید؟

3. احتمال شکست آن چقدر است و از چه راه‌هایی ممکن است اتفاق بیفتد؟

5. برنامه‌ی عملیاتی

برنامه عملیاتی برای حل مسئله - تکنیک های حل مسئله

پیدا کردن راه‌حل به این معنی نیست که مسئله حل‌شده است. برای آنکه راه‌حل به‌درستی اجرا شود، باید برنامه‌ای عملیاتی طراحی کنید. طراحی کردن و انجام دادن برنامه‌ی عملیاتی به‌اندازه‌ی راه‌حل مهم است. حتی بهترین راه‌حل‌ها هم ممکن است که به دلیل درست اجرا نشدن به شکست منجر شوند. هنگام طراحی برنامه‌ی عملیاتی به موارد زیر توجه کنید:

چه کسانی در این برنامه مشارکت دارند؟ این برنامه بر چه کسانی اثر می‌گذارد؟ باید کدام خط‌مشی را طی کرد؟ چگونه این خط‌مشی برای کارکنان، مشتریان و تأمین‌کنندگان شرکت بیان می‌شود؟ چه زمانی برنامه اجرا می‌شود (جدول زمان‌بندی). کجا اجرا می‌شود؟ چگونه اجرا می‌شود و چه چیزهایی برای اجرای آن لازم است؟

نموداری از برنامه‌ی عملیاتی طراحی کنید. این نمودار باید شامل همه‌ی جزئیاتی که باید در نظر داشته باشید و زمان اجرای هر فاز از برنامه باشد؛ اما به‌خاطر داشته باشید که حتی بهترین برنامه‌ها هم به دلایل مختلفی با مشکل مواجه می‌شوند: از جدایی یکی از نفرات اصلی به دلیل بیماری گرفته تا تأخیر تأمین‌کننده در رساندن مواد. پس حواس‌تان باشد که روزهایی که تعیین می‌کنید فقط برای هدف‌گذاری است. راه‌حل و برنامه باید انعطاف‌پذیر باشد و انتظار آن را داشته باشید که برخی چیزها تغییر کنند.

6. ارزیابی برنامه‌ی عملیاتی

پیش از اجرا کردن برنامه‌ی عملیاتی بررسی کنید که تا حد امکان متغیرهای مختلف را در نظر گرفته باشید. چند سؤالی که می‌توانید از خودتان بپرسید:

1. آیا تعداد افراد در نظر گرفته‌شده کافی است؟

2. آیا برنامه به‌ اندازه‌ای ساده و درعین‌حال مفصل هست که افراد بدانند چه انتظاری از آنها دارید و چگونه باید این انتظارات را برآورده کنند؟

3. آیا برنامه باعث سردرگمی همه (مدیر، کارمند، مشتی، تأمین‌کننده و غیره) می‌شود؟

4. آیا زمان‌بندی واقع‌بینانه و امکان‌پذیر است؟

5. آیا مسائل خاصی هست که نادیده گرفته‌شده باشد؟

6. چه کسانی باید مطلع باشند؟

7. چه کسانی باید مشارکت داشته باشند؟

8. مسئول هر قسمت و/یا مرحله چه کسی است؟

9. آیا برنامه‌ی عملیاتی طراحی‌شده مقرون‌به‌صرفه است؟

10. آیا قسمت‌هایی از برنامه به روابط عمومی مربوط می‌شوند؟

7. مشکلاتی که ممکن است با آنها درگیر شوید

هنگام اجرای برنامه ممکن است که با مشکلات زیادی مواجه شوید؛ بنابراین توصیه می‌شود که روش‌هایی برای مقابله با آنها طراحی کنید. نگذارید مشکلات مانع رسیدن شما به هدف‌هایتان شوند. برخی از موانعی که باید مواظب آنها باشید، از این‌ قرار است:

1. به‌موقع نرسیدن مواد و تجهیزات

2. مسائلی که ممکن است باعث کاهش توجه شما نسبت به این مسئله شود.

3. اهمال‌کاری

4. جنگ قدرت بین مدیران و/یا کارکنان.

5. مقاومت در برابر تغییر (که اغلب انسان‌ها دارند)

اغلب بزرگ‌ترین مشکل، غلبه بر مقاومت کارکنان در برابر تغییر و جلب حمایت آنهاست. بهترین راه برای حل این مشکل اضافه کردن مؤلفه‌ای از روابط عمومی به برنامه‌ی عملیاتی است. سؤال مهمی که باید از خودتان بپرسید این است: «چگونه افراد تیمم را راضی کنم که از راه‌حل من حمایت و آن را عملی کنند؟» چند روش مؤثر برای انجام این کار وجود دارد:

1. تا آنجا که می‌توانید مدیران و کارمندان بیشتری را وارد فرایند حل مسئله کنید.

2. از طریق یادداشت، خبرنامه و پوستر مزایا و معایب راه‌حل انتخاب‌شده را به کارکنان نشان دهید، اما به آنها ثابت کنید که این راه‌حل بهتر از شرایط فعلی است.

3. جلساتی را برنامه‌ریزی کنید و در آن گروه‌های مختلف کارکنان را با راه‌حل آشنا کنید و از آنها بازخورد بگیرید.

4. اگر لازم بود، برای مدیران شایسته برنامه‌ی آموزشی آماده کنید.

5. رهبرانی را که قدرت تأثیرگذاری بر دیگران را دارند، وارد فرایند کنید.

کلید موفقیت در کمپین روابط عمومی، مشارکت هرچه بیشتر افرادی است که از پروژه تأثیر می‌پذیرند. این کار باعث می‌شود تا مسئله را بهتر بفهمند و علت مفید بودن راه‌حل انتخابی را متوجه شوند. درنتیجه احتمال بیشتری وجود دارد که نه‌تنها از راه‌حل شما حمایت کنند، بلکه برای اجرای آن‌ نیز اهمیت قائل شوند. بسیاری از اوقات راه‌حل‌های ما به نتیجه نمی‌رسند، نه به این خاطر که راه‌حل‌های خوبی نیستند بلکه به‌خاطر خرابکاری کارکنان. ممکن است که کارکنان در مقابل تغییر مقاومت کنند؛ مخصوصاً وقتی‌ که احساس خطر کنند. در جریان کار قرار دادن آنها باعث برطرف شدن ترس‌شان می‌شود.

8. شبیه‌سازی راه‌حل/برنامه‌ی عملیاتی

پیش از آنکه برنامه‌ی عملیاتی را در مقیاس اصلی اجرا کنید، گروه کوچکی از مدیران و کارکنان را انتخاب کنید و آن را در محیط کار شبیه‌سازی کنید. گروه را در حال اجرای راه‌حل مشاهده کنید و این موارد را یادداشت کنید:

1. چگونه راه‌حل را اجرا می‌کنند؟

2. واکنش آنها نسبت به راه‌حل

3. درک‌شان از راه‌حل

4. کارایی ابزارهایی که برای اجرای راه‌حل استفاده می‌کنند.

5. مقاومت‌شان در برابر تغییر و بازگشت به رفتارهای قبلی

شاید لازم باشد تا بر پایه‌ی مشاهداتی که خواهید داشت، برخی از طرح‌ها را تغییر دهید.

9. اجرای موفق

برای اطمینان از اجرای موفق راه‌حل و برنامه‌ی عملیاتی، این موارد را به‌خاطر بسپارید:

1. همکاران‌تان را از پیش آماده کنید.

2. موارد لازم را از قبل به افراد آموزش بدهید

3. تجهیزات، مواد و غیره را پیشاپیش سفارش دهید

4. اگر لازم بود، کارکنان جدیدی استخدام کنید.

5. تا حد امکان در جلسات و یادداشت‌های خود از تکنیک‌های روابط عمومی استفاده کنید.

6. تأثیر هر فاز را پس از اجرا اندازه‌گیری و تغییرات ضروری را لحاظ کنید.

7. انعطاف‌پذیر باشید و با سعه‌صدر برخورد کنید.

ارزیابی میزان موفقیت راه‌حل

با اجراشدن هر مرحله از برنامه‌ی عملیاتی، باید از خودتان بپرسید که آیا به هدف‌هایتان رسیده‌اید، کیفیت انجام کار چگونه بود و آیا برنامه به‌خوبی پیش رفت؟ برای آزمودن میزان درستی درکی که از نتایج دارید، از مدیران و کارکنان بازخورد بگیرید. ممکن است که آنچه فکر می‌کنید درست کار می‌کند، از دید فرد دیگری ناکارآمد باشد. همواره به‌خاطر بسپارید که مدیران و کارکنان باارزش‌ترین یار شما برای موفقیت در اجرای راه‌حل هستند.

برگرفته از: bizmove

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان