ماهان شبکه ایرانیان

اخلاق پژوهش در مرحله دست یابی به نتیجه

آخرین مرحله در فرایند پژوهش، مرحلۀ دست یابی به نتیجه است. این مرحله با همه مراحل پژوهش متفاوت است و به همین دلیل اصول اخلاقی متفاوتی دارد

اخلاق پژوهش در مرحله دست یابی به نتیجه

مقدمه

آخرین مرحله در فرایند پژوهش، مرحلۀ دست یابی به نتیجه است. این مرحله با همه مراحل پژوهش متفاوت است و به همین دلیل اصول اخلاقی متفاوتی دارد. در این مرحله از چگونگی پژوهش سخنی در میان نیست، بلکه دربارۀ چگونگی ابراز یا کتمان نتیجه و حاصل پژوهش و مسئولیت صاحبان نتیجۀ پژوهش در قبال آثار آن سخن گفته می شود. سؤال اخلاقی در این مرحله این است که چه کسی و در چه صورتی میتواند نتیجه پژوهش را منتشر یا پنهان کند و چه کسی باید در برابر آثار نتیجۀ پژوهش بر زندگی انسان و محیط زیست، پاسخ گو باشد. پاسخ به این سؤالات از راه تکیه بر اصول ناظر به این موقعیت و تحلیل موقعیت پژوهشگر ممکن است.

بر این اساس - و برای کشف و تدوین اصول اخلاقی در این مرحله - نخست، اصول نظری آن را تبیین میکنیم و سپس به تدوین اصول اخلاقی، میپردازیم.

بخش اول؛ صورت بندی اصول نظری

اصول نظری اخلاق در هر موقعیتی از راه تحلیل شرایط در ذیل مبانی فرانظری و پارادایمی کنشگر اخلاقی به دست می آید. با صرف نظر از مبانی فرانظری محقق مسلمان که در این تحقیق به صورت پیش فرض تلقی میشوند، شرایط مرحله دست یابی به نتیجه را میتوان ذیل دو امر بهره وری و مسئولیت پذیری تنظیم کرد. در این مرحله پیش از هر چیز انسان ها به بهره هایی توجه دارند که از حاصل پژوهش انتظار دارند. به همین دلیل، گروه های مختلف به سهم خواهی برمیخیزند و گروهی هم به دست اندازی و انتحال میپردازند. در کنار بحث از بهره وری، این سؤال نیز مطرح است که مسئولیت پیامدهای پژوهش به عهده کیست؛ زیرا جامعۀ انسانی و محیط زیست در معرض تماس با محصول پژوهش قرار میگیرد و از این تماس ممکن است به سود یا زیانی برسند.

1. اصول نظری ناشی از مالکیت و بهره وری

1. 1. مالکیت نتیجۀ تحقیق

مراجعه به تاریخ علم، هنر و ادبیات نشان میدهد انسان ها از دیرباز به پدیدآورندۀ اثر حق میدهند که اثر به نام او شناخته شده، از بهره های مادی و معنوی اثرش برخوردار باشد. همچنین به او حق می دهند دیگران را از تصاحب و تصرف در اثر خویش بازدارد (عربیان، جواد، 1382، ص 93).

تقبیح و نکوهش ا«نتحال» که به درازای عمر علمی و ادبی بشر قدمت دارد و نیز به رسمیت شناخته شدن حقوق مالکیت فکری در جامعه جهانی، برخاسته از این تلقی است. به همین دلیل «نظام های حقوقی مهم در اصل شناسایی «حق پدیدآورنده» اختلاف چندانی ندارند و همه بر حمایت از آن تأکید میکنند» (حکمت نیا و موحدی، 1385، ص 90). انتساب نتیجه کار علمی به پدیدآورنده در نظر جامعه و عرف دانشوران چنان مسلم است که حتی خود پدیدآورنده را نیز محدود میکند؛ به طوری که از واگذاری آن به دیگری بازش میدارد (عربیان، جواد، 1382، ص 93).

از منظر اسلامی، هرچند این عنوان نوپدید است و به صراحت در منابع یاد نشده، ممنوعیت انتساب اثر علمی به غیرپژوهنده به وسیله ادله عام قرآنی (نک: سورۀ نجم، آیۀ 39) پشتیبانی میشود.

در فقه مذاهب اسلامی نیز دیدگاه های کلینگر با نظریۀ منطقة الفراغ (حلیمی، 1384، ص 78) و نظریۀ دین حداقلی (حلیمی، 1384، ص 79) و دیدگاه های جزئینگر از راه توسعه در مفهوم مالکیت یا به وسیله قاعده حفظ نظام و دلیل عقل مستقل (حلیمی، 1384، ص 80) به اثبات مالکیت فکری پژوهنده پرداخته اند. با صرف نظر از انتقاداتی که ممکن است از بعد فنی به بعضی از این دیدگاه ها و نظریه ها داشته باشیم، اصل توجه دین به «حق مالکیت فکری» را از مجموعه آن ها استفاده میکنیم. بنابراین، یکی از اصول نظری اخلاق در این مرحله «اصل مالکیت پژوهنده نسبت به نتیجه پژوهش» است.

1. 2. شعاع سلطه محقق بر نتیجه تحقیق

از میان انواع امتیازاتی که عقلا برای پدیدآورندۀ اثر به رسمیت شناخته اند، تنها اصل «سلطه بر عدم نشر و افشای اثر» مورد استفهام جدی قرار میگیرد. آیا پدیدآورنده میتواند از نشر و افشای نتیجۀ پژوهش و اثر علمی، خودداری کند؟ این پرسش از منظر اخلاقی و حقوقی پاسخ های متفاوتی دریافت میکند. از منظر اخلاقی، نتیجۀ پژوهش حق عمومی جامعه به شمار می رود؛ به همین دلیل، پژوهشگر موظف است پژوهش هایی را که اولا از کیفیت پژوهشی کافی برخوردارند و ثانیا، دارای مزایای علمی هستند، در دسترس عموم قرار دهد. در برابر این وظیفۀ اخلاقی، نظام های حقوقی موجود، برای پدیدآورنده «حق افشای اثر» را به عنوان یک حق معنوی میشناسند. حقی که «بر اساس آن درباره زمان، مکان و چگونگی افشای اثر خود به شخص یا اشخاصی تصمیم میگیرد. وجود این حق برای پدیدآورنده، دیگران را از اجبار او به افشای اثر خود باز میدارد و هیچ کس نمیتواند پدیدآورنده را به افشای اثر خود مجبور سازد» (حکمت نیا، محمود، 1384، ص 44). بنا بر این، از منظر حقوقی، پژوهنده حق دارد از افشای نتیجه پژوهش، خودداری کند، ولی از منظر اخلاق، این حق با مسئولیت های محقق و فواید گزارش نتیجه پژوهش، در تعارض است و به همین دلیل توصیه می شود در صورتی که انتشار نتیجه تحقیق سودی به جامعه انسانی میرساند یا رنجی را تخفیف میدهد و مانع زیانی به انسان ها می شود، محقق از حق سلطه بر نتیجه تحقیق استفاده نکند و اجازه دهد جامعه از نتایج تحقیقش بهره مند شود. در ادامه، درباره مسئولیت های محقق و فواید انتشار اثر بحث میکنیم. بر این اساس، دومین اصل از اصول نظری این حوزه «اصل تسلط حقوقی پژوهنده بر جلوگیری از افشای اثر» است.

1. 3. تأثیر پشتیبانی محقق در ایجاد سلطه بر نتیجه تحقیق

اصل مالکیت محقق نسبت به حقوق معنوی اثر هیچ استثنایی ندارد، ولی در صورتی که شخصی حقوقی یا حقیقی محقق را در راه رسیدن به نتیجه یاری و حمایت کند، در آثار مادی نتیجه با او شریک میشود. نظریه های مختلف از جمله «نظریۀ کار» جان لاک و «نظریۀ شخصیت» کانت انحصار حق معنوی به پژوهنده و قابلیت اشتراک حق مادی را پذیرفته اند؛ زیرا بر هر دو مبنا حقوق معنوی اثر، غیر قابل واگذاری است. با این تفاوت که طبق نظریۀ شخصیت، اثر فکری مظهر و ادامه شخصیت پدیدآورنده و جزئی از وجود اوست و به همین دلیل قابل انفکاک از او و انتقال به شخص دیگر - اعم از حقیقی و حقوقی - نیست. بنابراین، ناشر یا مؤسسه یا شخص دیگر، تنها ابزار بیان اثر را در اختیار میگیرد (نک: حکمت نیا، 1386، ص 319)، ولی طبق نظریۀ کار، حقوق اقتصادی اثر به شخص دیگر منتقل شده و او مالک حقوق اقتصادی اثر میشود. چون طبق این نظریه، اثر فکری، کار پدیدآورنده است و هر کس مالک کار خویش است و می تواند کار خود را به دیگری واگذار کند (نک: حکمت نیا، 1386، ص 215). بر این اساس، هر کس به هر صورتی در رسیدن محقق به نتیجه نقشی داشته باشد، اعم از آزمودنیها، پژوهشگران همکار و حامیان غیر مالی - اعم از افراد و مؤسسات - به تناسب نقش خود حقی پیدا میکند. ادای حق همه عناصر ذیربط به یک صورت اتفاق نمی افتد. برای ادای حق برخی از عناصر ذیربط ذکر نامشان در گزارش تحقیق کافی است؛ در حالی که برخی دیگر ممکن است شریک محقق در حقوق معنوی اثر باشند، ولی نقطه مشترک همه این عناصر این است که باید به حق خود برسند. بنابراین، یکی از اصول نظری در این باب ضرورت رفتار عادلانه با عناصر صاحب نقش در پیدایش اثر میباشد.

2. اصول نظری ناشی از مسئولیت پذیری

در شرایط عادی جامعه بشری از حاصل تلاش دانشوران و پژوهندگان سود میبرد، ولی همیشه میتوان شرایطی را تصور کرد که استفاده نادرست از حاصل یک پژوهش، انسان ها را گرفتار رنج کند؛ با این وصف آیا پژوهنده نسبت به نتیجه پژوهش خود مسئولیتی دارد و لازم است درباره نیک و بد آن دغدغه داشته باشد یا نه؟ در پاسخ به این پرسش، دانشمندان دو موضع روشن و علنی دارند: برخی از دانشمندان با استناد به پاره ای گزاره های اثبات نشده و نوعی مصادره به مطلوب مسئولیت محقق را انکار کرده اند. گزاره هایی مثل «علم برای علم»، «مرزناشناسی تحقیق علمی»، «بیطرفی علم» و «عدم ارتباط علم و سیاست» که هرگز در یک فرایند صحیح انتقادی به اثبات نرسیده، شعارهایی هستند که برای توجیه عدم مسئولیت دانشمند، ساخته شده اند.

طرفداران این رویکرد، عمدتا با اتکا بر منطق تمایز بین علم محض و کاربردی، از سیاست آزادی مطلق علم و «نظریۀ عدم مسئولیت محقق» طرفداری میکنند. به نظر آن ها تنها کاربرد علم است که میتواند زیان بار باشد و تا آنجا که به علم محض مربوط میشود، یگانه وظیفه دانشمند آگاه ساختن مردم از نتایج پژوهش های خویش است. این که دیگران از نتایج مذکور چه استفاده ای میکنند، ربطی به او ندارد. فاینمن - فیزیکدان آمریکایی - در توجیه این رویکرد نوشته است:

کسانی که اصرار میورزند دانشمندان و علمای علوم دنیوی موظف اند درباره اثر دانش خود بر جامعه، تشویش و دغدغه خاطر داشته باشند، لذت اندیشیدن و پی بردن را در نظر نمیگیرند. آیا این لذت و حظ شخصی که دانشمند می برد برای کل جامعه ارزشمند است؟ پاسخ منفی است، اما باید به یاد آورد که ارزش خود جامعه چیست.

اگر به ژرفای مطلب برسیم، خواهیم دید که ارزش بنیادی جامعه در این است که افراد از زندگی خود لذت ببرند. در این حال، حظ و لذتی که دانشمند می برد، دست کم به اندازه هر لذت و حظ دیگری باید ارزشمند باشد (فاینمن، 1385، ص 102).

در برابر این رویکرد، بسیاری از دانشمندان حتی از افشای اسرار طبیعت که در مطالعات خود کشف کرده بودند، خودداری میکردند. برای مثال، ارشمیدس - ریاضیدان و فیزیکدان یونانی - حاضر نبود رسالۀ خود راجع به ریاضیات را منتشر کند؛ زیرا احتمال می داد یافته های او کاربردهای مهندسی خطرناکی داشته باشد. همچنین لئوناردو داوینچی (1452۔ 1519م) مدل زیردریایی خود را منتشر نکرد؛ چون فکر میکرد طبیعت شر بشر می تواند آن را به عنوان ابزاری برای تخریب بستر دریا به کار میگیرد (نک: معلا، بی تا، ص 112). افسانه هایی که از دست یابی برخی دانشمندان به اسرار طبیعت و خودداری از افشای آن ها بر زبان ها جاری است نیز مستند به این امر ارتکازی است که دانشمند نمیتواند نسبت به نتیجه تحقیقات خود بی دغدغه باشد.

طرفداران این نظریه اعلام میکنند که مرادشان از مسئولیت پذیری دانشمندان نسبت به علم خود در جامعه، همان تأثیرات کاربردی علم است (فاینمن، ریچارد، 1385، ص 101)، ولی تفکیک علم محض از کاربردی - با توجه به ماهیت پژوهش علمی - دور از واقعیت است و هیچ دانشمندی نمیتواند ادعا کند، کارش ربطی به رفاه افراد یا سیاست دولت ها ندارد. بر این اساس، هر دانشمندی باید بداند دانشی که تولید میکند، چه آثاری میتواند در طبیعت و جامعه بشری به همراه داشته باشد. مطابق این نظریه، پژوهش گری که در کار خود موفق بوده و به نتیجه ای علمی دست یافته، هم نسبت به سودی که در صورت کتمان نتیجه تحقیق از دست جامعه می رود، مسئول است و هم نسبت به زیانی که در صورت نشر و افشای آن ممکن است، گریبان انسان ها را بگیرد.

 مسئولیتی که دانشمند باید آن را بپذیرد، با دو عامل شناخته میشود: جایگاه هایی که خود او در جامعه به دست می آورد و فوایدی که نشر دانش برای جامعه بشری به دنبال دارد. در ادامه، درباره این دو عامل به طور خلاصه سخن میگوییم.

2. 1. فواید نشر و گزارش نتیجه تحقیق

در اینجا تنها از فوایدی نام می بریم که انتشار دانش حتی بدون توجه به کاربردش برای جامعۀ انسانی به دنبال دارد. از این قبیل فواید توسعۀ دانش (پاشا شریفی و شریفی، 1389، ص 367) اصلاح دانش حفظ و انباشت سرمایه علمی (هروی، 1389، ص 225) و تشکیل جامعه علمی (هویت و کرامر، 1389، ص 115) از همه مهم تر است.

2. 2. جایگاه دانشمند در جامعۀ انسانی

مایکل آیته - ریاضیدان معاصر - برای اثبات مسئولیت ویژۀ دانشمندان شئون و تواناییهای ایشان را در چهار عنوان ترتیب داده است: 1) درک عمیق از مشکلات فنی؛ 2) توانایی توصیه و کمک علمی برای حل مشکلات؛ 3) امکان هشدار دادن به جامعه؛ 4) برخورداری از دیدگاهی جهانی به نفع نوع بشر و برخورداری از نوعی برادری بین المللی که فراتر از مرزهای طبیعی است (رات بلات، 1398). از منظر اسلامی، دانشمند در جامعه دارای سه موقعیت است که از ناحیه هر یک از آن ها ممکن است مسئولیتی داشته باشد: جایگاه انسانی، جایگاه دانشوری و جایگاه برخورداری. به خاطر جایگاه انسانی از نظر اخلاقی موظف به خیرخواهی است (کلینی، 1348، ج 2، ص 164) و باید در راستای زدودن رنج انسان ها تلاش کند ( فیض کاشانی، بیتا، ج 7، ص 13؛ طبرسی، 1385، ص 40) و با این تلقی که انسان ها همه خانواده خدایند، بکوشد سودی به آن ها برساند (کلینی، 1348، ج 2، ص 164).

مسئولیت و تکالیف خاصی که به مقتضای جایگاه دانشوری بر عهده دانشمندان نهاده شده، در زبان قرآن کریم و به تبع آن در فرهنگ پیشوایان معصوم (ع)، گاهی به عهد و پیمان الهی مستند شده (سورۀ آل عمران، آیۀ 178؛ شیخ صدوق، 1378، ج 1، ص 113) و گاهی به دارایی علمی دانشمند. (شریف رضی، 1414، ص 50؛ حرانی، 1363، ص 275). دانشمند به استناد عهدی که با خدا دارد، موظف است به رنج و راحت انسان ها، توجه کند (شریف رضی، 1414، ص 50) و در زمینه ای که حق و باطل را میشناسد، حق را اظهار کند. (سورۀ آل عمران، آیۀ 178؛ شیخ صدوق، 1378، ج 1، ص 113) و باید به خاطر دارایی علمی اش زکات آن را بپردازد، یعنی دانشش را به شایستگان بیاموزد (نوری، 1408ق، ج 7، ص 46).

دانشمند به خاطر برخورداری از نعمت دانش، موظف است از خدا (نک؛ موسوی خمینی، 1376، ج 2، ص 110 و طبرسی، فضل بن حسن، 1420، ج 2، ص 703) و انسان ها شکرگذاری و قدردانی کند.

بر اساس آنچه گذشت، دانشمند در برابر خداوند متعال متعهد، به جامعه بشری به ویژه جامعه خویش مدیون و به مثابه شکرگزاری موظف به فایده رسانی و رنج زدایی از جامعۀ انسانی است.

بخش دوم؛ تدوین اصول اخلاقی

محقق در ارتباط با نتیجۀ پژوهش خود در دو موقعیت قرار می گیرد: یا نتیجۀ تحقیق خود را برای جامعۀ بشری مفید می داند و تصمیم می گیرد آن را منتشر کند و یا به دلیل زیانی که در آن میبیند، تصمیم می گیرد آن را مخفی کند و در هر یک از این دو موضع از منظر اخلاق، وظایفی پیدا می کند. وظایفی که محقق در این مرحله پیدا می کند - چه بر محور ابراز و چه بر مدار کتمان نتیجه - همه از مصادیق ادای حق و ایفای وظایف و مسئولیت های دانشوری، انسانی و برخورداری است. در ادامه، وظایف عمده محقق را در این دو موقعیت با نظر به آموزه های اخلاقی اسلام و اصول نظری پیش گفته، بررسی و تبیین می کنیم.

1. موقعیت کتمان نتیجه تحقیق

دربارٔۀ موقعیت کتمان به دو تبیین نیازمندیم: نخست این که مرجع تشخیص کیست و دیگر این که مراد از دانش زیان آور چیست.

نخست، اگر میتوانستیم تشخیص دانش زیان آور را دست کم به جمعی از اهل دانش واگذار کنیم، حتما ضریب خطا در این مسئله به حداقل می رسید، ولی اطلاع هر کس جز شخص پژوهنده تقریبا مساوی با ابراز و نشر نتیجه است و با این وصف نمی توان از اخلاقی بودن کتمان که دیگر در اختیار پژوهشگر نیست، سخن گفت. بنابراین، افزون بر این که در فضای اخلاق و امور معنوی اطمینان شخص کنش گر معتبر است، در این مسئله واگذاری تشخیص به دیگری مساوی با امحای صورت مسئله است.

دوم، دانش به معنای آگاهی از روابط موجودات، به خودیخود نمیتواند زیان بار باشد. بزرگ ترین زیانی که از این ناحیه ممکن است گریبان انسان را بگیرد، بیفایده بودن است. اطلاق عنوان زیان بار بر این قبیل دانسته ها از این روی صحیح است که انسان برای رسیدن به هر دانسته ای، بخشی از عمر و امکانات خود را مصرف میکند و اگر نتیجه این تلاش و هزینه، گرهی از کار او نگشاید، آن تلاش و هزینه به هدر رفته است. بر این اساس، وقتی از یک علم زیان آور سخن میگوییم، در حقیقت، به کاربردهای آن نظر داریم و منظورمان دانشی است که میتوان آن را به زیان انسان ها به کار برد. کاربرد هر چیز در زندگی انسان هیچ گاه در یک نقطۀ قابل توصیف متمرکز نیست تا به آسانی بر چسب مفید یا مضر برآن بزنیم؛ هر چیز قابل کاربردی در یک مدار فازی به کار می رود، در طیفی از فایده رسانی محض تا زیان آوری مطلق. به عبارت دیگر، ضرر و فایده از مفاهیم تشکیکیاند. بنا براین، توصیف نتیجه یک تحقیق به زیان باری با دو مشکل مواجه است:

1. همیشه باید به تشخیص یک نفر (شخص محقق) واگذار شود که ممکن است بر شرایط گوناگون جوامع انسانی احاطه نداشته باشد.

2. هر چیز زیان باری از نگاهی دیگر و با وجهه ای دیگر میتواند مفید باشد. به عبارت دیگر، سود و زیان دانستنیها با ملاحظه شرایط زمانی و میزان رشدیافتگی انسان ها صورت های مختلفی پیدا میکند. با این ملاحظه، هرچند ممکن است از برخی عبارات احادیث، مثل «علمی که سودی نرساند» (حرانی، 1363، ص 70) و «علمی که دانستنش سودی ندارد» (سیوطی، 1410ج 2، ص 160). دانش بدون فایده به ذهن تبادر کند و بنا بر آنچه دربارٔۀ مسئولیت دانشمند گفته می شود (نک: فاینمن، 1385، ص 101؛ معلا، بیتا، ص 112) نویسندگان اخلاق، پژوهنده را موظف به کتمان آن بدانند، ولی حقیقت این است که وجود دانشی که یکسره زیان بار بوده، هیچ منفعتی حتی برای افراد خاص و در زمان های آینده هم برای آن تصور نشود، یک فرض محقق نشدنی است. چیزی که در عالم واقع وجود دارد و میتوان به آن اشاره کرد، این است که دانش هایی با صبغۀ زیان باری میتوانند از جهات مختلفی مفید باشند. برای مثال، برای گروهی خاص که توانایی حفظ آن را دارند، سودمند، یا حتی ضروری باشند. در این صورت، اظهار آن برای همان دسته از مردم، به اندازۀ کتمانش از دیگران، لازم و اخلاقی است. این اصل را میتوان از سفارش هایی مثل «بذله لمستحقه؛ بخشیدن به کسی که شایسته آن است» (لیثی، 1376، ص 275) و «أن یعلمه أهله؛ آن را به افراد شایسته بیاموزد» (حرانی، 1363، ص 364) استنباط کرد.

گاهی یک دانش میتواند در زمان های دیگر و شرایط دیگر و در دست افرادی با توانایی بیشتر سودمند باشد. رسول خدا (ص) فرمود: «خرم بنده ای که گفتۀ مرا بشنود، حفظ کند و بیتغییری، 55 به آن که نشنیده برساند؛ بسا کسی که خود دانشمند نیست، ولی دانشی را به دیگری میرساند و بسا کسی که دانشی را به داناتر از خود می رساند» (کلینی، 1348، ج 1، ص 403).

شاید یکی از فلسفه های تشکیل اصحاب سر در حوزۀ امامت، همین بود که برخی از معارف باید به دست دیگران میرسید و شاید تنها راهش سپردن آن معارف به افراد موجود بود. به همین دلیل است که برخی از معارفی که پیشوایان معصوم (ع) در دوره های میانی امامت به اصحاب سر خود آموخته و آن ها را از افشای آن برحذر داشته اند، در دوره های پایانی در ضمن ادعیه و زیارات در دسترس دیگران هم قرار گرفته است. با توجه به این محدودیت ها، پیشنهاد یک اصل اخلاقی برای فرض زیان بار بودن نتیجه پژوهش نه تنها آسان نیست، بلکه ممکن است عالمانه هم نباشد.

با این حال، به استناد مسئولیت دانشمند در سودرسانی و رنج زدایی افشای دانش در ظروفی که نفعی به حال مردم ندارد یا ممکن است رنجی برای آن ها بیافریند، خلاف اخلاق است.

2. موقعیت اظهار نتیجۀ تحقیق

منظور از موقعیت اظهار نتیجه، موقعیتی است که پژوهنده تصمیم میگیرد نتیجۀ پژوهش خود را اعلام کند. این تصمیم گاه مستند به فوایدی است که او برای خود تصور میکند؛ با صرف نظر از فوایدی که ممکن است برای جامعه در پی داشته باشد و گاه ناشی از این است که او حاصل پژوهش را برای جامعه بشری مفید میداند. در صورت اول، اعلام نتیجه از نظر ماهوی یک معامله است که انجام دهندۀ آن به طور طبیعی به دنبال سود بیشتر خواهد بود. دانشمندی که سود مادی را هدف قرار میدهد از نظر حقوقی، مجرم نیست، ولی بر خلاف «اخلاق دانشوری» رفتار کرده و احتمال این که مرزهای اخلاقی دیگری را در پی سود بیشتر درنوردد، منتفی نیست.

در صورت دوم نیز با آن که نمیتوان به پژوهشگر نسبت سودجویی داد و او را به منفعت طلبی متهم کرد، نیروهای درونی و بیرونی (نفسانی و اجتماعی) زیادی با گرایش های ضداخلاقی او را احاطه میکند. بنابراین، در هر دو صورت، اگر محقق مصادیق رفتارهای غیراخلاقی را نشناسد و از پیش برای مقابله با آن ها آموزش ندیده و تمرین نکرده باشد، هرگز موفق به انجام وظایف اخلاقی خود نمیشود. در ادامه، در بارۀ اصول و ارزش هایی که در این دو موقعیت به کار محقق می آید، سخن میگوییم.

2. 1. صداقت

منظور از «صداقت» در حوزۀ پژوهش، «صداقت علمی» است. «صداقت علمی» در برابر دو رفتار غیر اخلاقی «جعل»[1] و «تحریف داده»[2] قرار دارد. جعل و تحریف داده ها از بارزترین مصادیق «تقلب علمی»[3] است که در عصر ما به دلیل وجود فناوریهای نوین ارتباطی از یک سو و نقش مؤثر جایگاه علمی در تعیین جایگاه اجتماعی از سوی دیگر، چهره های متنوعی پیدا کرده است. (نک: ذاکر صالحی، 1398، ص 17 ۔45). دفتر علم و فناوری ایالات متحده جعل در پژوهش را «ساختن داده ها یا نتایج و ثبت و ضبط یا گزارش آن ها» تعریف کرده است (-١٥. pp ,٢٠٠٩ ,Shamoo٣٢). به نظر میرسد تأکید بر واژۀ ساختن که حکایت از غیر واقعی بودن داده یا نتیجه ساخته شده دارد، ما را از قیدهایی مثل تقلبی یا تأیید نشده (توکل و ناصریراد، 1388، ص 7) بینیاز می سازد.

تحریف، هم در مرحلۀ جست وجو و پژوهش اتفاق می افتد و هم در مرحلۀ دست یابی به نتیجه. تحریف در زمان تحقیق به معنای دست کاری مواد، وسایل و فرآیند پژوهشی است و در مرحلۀ دست یابی به نتیجه، عبارت است از تغییر و حذف داده ها و نتایج، به صورتی که سبب شود نتایج گزارش شده با نتایج واقعی متفاوت باشند و تحقیق به عنوان یک مطلب ثبت شدۀ قبلی به شمار نیاید (نورمحمدی، 1393، ص 6). تفاوت بین تحریف و جعل داده ها در آن است که در جعل داده ها، تمامی نتایج گزارش شده غیرواقعی هستند؛ در حالی که در تحریف داده ها، تنها بخشی از نتایج گزارش شده غیر واقعی اند. مبتنی بر اصل احترام به حقوق پژوهنده وظیفه دارد از جعل و تحریف خودداری کند. پژوهنده ای که دست به جعل یا تحریف میزند از طرفی به حق جامعه نسبت به آگاهی از حقیقت و از طرفی به حق کسانی که در فرایند جعل یا تحریف نتیجه تلاششان به سرقت می رود، بیاعتنایی میکند. افزون بر این، هم دروغ میگوید و هم تدلیس و فریبکاری میکند. دربارۀ زشتی دروغ لازم نیست سخنی بگوییم؛ زیرا زشتی دروغ واضح و از ضروریات عقلی است. فریبکاری نیز از این حیث کمتر از دروغ نیست. به همین دلیل قرآن کریم به بهانه های مختلف حیله و حیله گر را نکوهش کرده (از جمله، نک: سورۀ فاطر، آیۀ 10 و 43؛ سورۀ مطففین، 57 آیۀ 1۔4) و پیشوایان معصوم (ع) ما نیز به همین روش حیله گری و فریبکاری را به مثابه خصلتی ضد ایمان سرزنش کرده (شیخ صدوق، 1376، ص 270) و حیله گر را خارج از زمرۀ اسلامیان قرار داده اند (شیخ صدوق، 1406، ص 271). امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: «فریفتن کسی که به تو اطمینان کرده، کفر است» (لیثی، 1376، ص 29). قیدی که در سخن آن حضرت آمده (کسی که به تو اطمینان کرده) قید توضیحی است؛ زیرا کسی که اطمینان نکرده، فریفتنش در عمل ممکن نیست. بنا براین، نمیتوان از این قید جواز فقهی یا اخلاقی نوعی از فریبکاری را استفاده کرد.

«تدلیس» به معنی خدعه، حیله و مخفی کردن عیب در فرهنگ اسلامی از اصطلاحات علم فقه و حدیث است. در فقه معاملات، تدلیس به معنای مخفی کردن عیب است و با همین مفهوم در باب بیع و نکاح به کار میرود. در باب بیع به معنای مخفی کردن عیب کالا (جوهری، 1407، ج 3، ص 930) و در باب نکاح به معنای پنهان کردن عیب زن یا مردی است که قصد ازدواج دارد (نک: مروارید، 1410، ج 19، ص 635). در علم حدیث نیز دارای سه اصطلاح است: 1) این که راوی از کسی حدیث نقل کند که او را ندیده است؛ 2) از کسی که دیده چیزی را نقل کند که از او نشنیده است؛ 3) از کسی چیزی نقل کند ولی وانمود کند او کسی دیگر است (أبوحبیب، 1408، ص 132؛ نک: قلعه جی، 1408، ص 126). بر این اساس، جعل و تحربف هر دو با تدلیس در علم حدیث قرابت و بلکه مشابهت دارند. تدلیس با همه معانیاش در فرهنگ اسلامی نه تنها موضوع منع اخلاقی، بلکه موضوع نهی فقهی نیز هست. پژوهنده برای اجتناب از جعل و تحریف باید آنچه را واقعا از کار پژوهشی خود به دست آورده، عینا منعکس سازد و از پنهان کردن نتیجه و دخل و تصرف در آن بپرهیزد. لازمۀ صداقت این است که اگر مطالعه به هر دلیلی کامل نبوده، موارد نقص آن را نیز گزارش کند، حتی اگر نارسایی مربوط به طبیعت نوع مطالعه و روش های موجود باشد. برای مثال، اگر قرار است نتیجۀ یک مطالعه اکتشافی را گزارش کند، باید اکتشافی بودن مطالعه را در گزارش قید کند تا خواننده گزارش، انتظار نتیجه قطعی و کامل نداشته باشد. همچنین اگر نتیجه یک مطالعه توصیفی را گزارش میکند، باید توصیف های مربوط به جامعه و نمونه را به درستی گزارش کند و دامنۀ خطای ممکن در توصیف های استنباطی خود را نیز مشخص کند ( ببی، 1387، ص 1027).

2. 2. شهامت وشجاعت

التزام پژوهنده به اصول نظری در مقطع اعلام نتیجه مستلزم شهامت است؛ چون بدون شهامت،  ممکن است برای پرهیز از مخالفت های احتمالی از اعلام نتیجه پژوهش خودداری کند.

پنهان کردن نتیجه پژوهش با ملاحظات شخصی مخالف اصل سودرسانی تلقی میشود.

مخالفت با نتایج نو بیشتر از ناحیه سه قطب اجتماعی برمیخیزد: صاحبان سرمایه و ثروت، قدرتمندان و سیاستمداران و جامعه علمی. منشأ پرهیز از مخالفت این گروه ها ترس است یا طمع که هر دو در بینش اخلاقی اسلام نکوهیده است. در بینش اسلامی، انسان موحد در بیم و امید هم موحد است؛ یعنی تنها خدا را شایسته ترسیدن میداند ( سورٔە توبه، آیۀ 13؛ دیلمی، بیتا، ص 120) و تنها به خدا امید میبندد، امام سجاد (ع) میفرماید:

من تمام خیر را در این دیدم که از آنچه در دست مردمان است، طمع ببری؛ کسی که هیچ به مردم امید نبندد و همه کارش را به خدا بسپرد، خدا در هر موردی پاسخ او را میدهد ( کلینی، 1348، ج 2، ص 148).

بنابراین، پژوهنده باید با اتکا به خداوند متعال، ترس از صاحبان قدرت را از دل براند و طمع از ارباب ثروت ببرد و دانشی را که برای مردم مفید است اعلام کند و در برابر جنجال جامعۀ علمی با شجاعت و شهامت از نظریۀ خود دفاع کند.

نکته ای که در این مقام نمیتوان ندیده گرفت، قرابت شهامت با بیپروایی است. پژوهنده بیپروا در مقام اعلام نتیجه میتواند نتایجی را منتشر کند که با مصالح عمومی جامعه انسانی سازگار نباشد. بر این اساس، به همان نسبت که شهامت اخلاقی است، «بی پروایی» بر خلاف اخلاق است. محقق در صورتی که بترسد، مصلحتی اخلاقی را از دست میدهد و در صورتی که بیپروایی کند، مصلحتی دیگر را و خود بهتر از هر کس میتواند مرز باریک بین شهامت و بیپروایی را در هر مورد بشناسد. برای کسی که اخلاق مینویسد، بسیار مشکل است برای موضع گیری در مواردی که دو مصلحت با هم تزاحم میکنند رفتار و روشی را توصیه کند؛ چون هر مورد در شرایط خاصی اتفاق می افتد و تنها شخص پژوهنده میتواند راه منحصر به فرد برون رفت از تنگنای تزاحم را در هر مورد پیدا کند.

2. 3. دقت در تنظیم گزارش

از اصول اخلاقی در گزارش نتیجه تحقیق، دقت در تنظیم گزارش است. دقت از طرفی به «امانت داری» مربوط است و از طرفی به راهنمایی و هدایت دیگران. دانشمند چون سعی میکند مرز دقیق یافتۀ خویش را ترسیم کند تا یافته های دیگران را به خود نسبت ندهد، امانت دار است و به این ملاحظه دقت در گزارش، ذیل «رعایت حقوق» قرار میگیرد و چون تلاش میکند آنچه را به دست آورده به دیگران عرضه کند، در مقام راهنمایی است. چنانکه برخی تأکید کرده اند:

نتیجه یک کار تحقیقی معمولا پیش از دیگر قسمت ها خوانده میشود. در پرتو خواندن همین چند صفحه نتیجه گیری، خواننده بدون آن که مجبور به خواندن کل گزارش باشد، ایده کلی از فایده ای که تحقیق برایش دارد را به دست خواهد آورد.

بر پایه همین تشخیص سریع، او دربارۀ خواندن یا نخواندن تمامی گزارش یا احتمالا بخش هایی از آن تصمیم خواهد گرفت (کیوی و کامپنهود، 1387، ص 252).

در واقع، دانشمند با نوشتن یک گزارش دقیق، خواننده خود را در رسیدن به تصمیم کمک و راهنمایی میکند. بنا براین، «باید نتایج یک کار تحقیقی را با دقت زیاد نوشت و اطلاعات مفید برای خوانندگان بالقوه را در آن عرضه کرد»(کیوی و کامپنهود، 1387، ص 252). دقت در گزارش به این ملاحظه ذیل «شکرگزاری و ادای زکات علم» قابل طرح است.

در ذیل این اصل اخلاقی، فروع دیگری نیز مطرح میشود. از آن جمله است: رعایت حقوق و استخدام ادبیات آشنا.

2. 3. 1.رعایت حقوق عناصر صاحب نقش

اگر «عدالت» را یکی از اصول نظری این باب بپذیریم، پژوهنده باید با «صداقت» نام افراد و گروه های صاحب نقش در رسیدن به نتیجه را نیز در گزارش بیاورد و همان طور که دقت میکند نتیجۀ کارش را به درستی گزارش کند، باید دقت کند حقوق مادی و معنوی عناصر ذیربط مثل آزمودنیها، پژوهشگران همکار، حامیان مالی و غیر مالی اعم از افراد و مؤسسات را نیز در گزارش قید کند.

2. 3. 2. رعایت حق مخاطبان

یکی از حقوقی که به طور خاص در گزارش تحقیق باید مراعات شود، حق جامعه مخاطبان و خوانندگان آثار علمی است که در دو گروه متخصصان و عموم جامعه طبقه بندی می شوند.

مهم ترین حق جامعه مخاطبان و خوانندگان این است که حقیقت را بیکم و کاست و بدون  هر گونه جعل و تحریف بدانند. بنابراین، محقق وظیفه دارد، افزون بر این که نتیجه کار خود را به صورت فنی به متخصصان رشته خود گزارش میکند، «حداقل بخشی از نتایج تحقیقات خود را که متناسب با مسائل روز و زندگی اجتماعی است، با رویکردی ترویجی و به زبانی ساده برای عموم مردم منتشر کند. هدف از انتشار آثار ترویجی، اشاعۀ دانش در سطوح مختلف جامعه و نیز برقراری پلی میان دو عرصۀ نظر و عمل است» (منصوریان، 1393، ص 30).

2. 3. 3. استخدام ادبیات آشنا

وفاداری به ادبیات خاص یک علم یعنی مأنوس گویی و به زبان دیگران سخن گفتن، از اصول اخلاقی اعلام نتیجه است. پس اگر کسی در گزارش نتیجه پژوهش اصطلاح جدیدی استخدام کند، باید به اصطلاحات شناخته شدۀ آن علم نزدیک باشد؛ به طوری که اهالی آن علم آن را بشناسند.

مراعات این هنجار چنان ضروری است که طبق دیدگاه برخی از صاحب نظران، «اصطلاحاتی که با فاصله زیاد از فضای اصطلاحات یک علم ساخته میشود از آن علم شمرده نمیشوند و مباحثی که بر محور آن ها شکل میگیرد از مسائل آن علم شناخته نمیشوند» (جاران، 1396، ص 149).

2. 4. نقدپذیری

«نقدپذیری» اصل اخلاقی دیگری است که پژوهنده بعد از انتشار نتیجه تحقیقش به آن محتاج است. نقدپذیری به این معناست که پژوهنده پس از اتمام کار و رسیدن به نتیجه، نقد دیگران بر کار خود را با آغوش باز بپذیرد و به جای برخورد تقابلی متکبرانه، ناقد را احترام کرده، نقدش را با تأمل و تعمق ملاحظه کند.

کسانی که مورد نقد قرار میگیرند، در مواجهه با نقد و ناقد راه های متفاوتی را برمیگزینند: برخی نقد را نشنیده و ناقد را ندیده میگیرند. گروهی نقد را میشنوند، ولی به جای توجه به نقد، بر خود لازم میدانند از ناقد انتقام بگیرند و به فراخور حال با او مواجه میشوند. عده ای هم با تواضع نقد را میپذیرند و از ناقد تشکر میکنند. ما این روش را مواجهه سازنده مینامیم. مشهور است که اتخاذ این روش کاری ساده نیست و مستلزم خودسنجی، خودنکوهی و حتی خودشکنی است (آریان پور، 1355، ص 110). مقابلۀ نادرست و غیرسازنده با نقد در حقیقت فرار از حقیقت است؛ حقیقت این است که کاستیها و محدودیت های انسان موجب میشود هر پژوهشی همواره با درصدی از سهو و خطا همراه باشد و هیچ پژوهشی ما را با عین حقیقت پیوند نزند. افزون بر این «روش های تحقیقی و وسایل پژوهشی آنقدر کامل نیستند که ما را به واقعیات چنان که هستند تماس دهند» (شریعتمداری، 1376، ص 451) و به همین دلیل هیچ یک از نظریه های علمی عاری از نقیصه ای قابل نقد نیست و پیشرفت و تکامل دانش بشری نیز در گرو همین نقد و انتقادهاست. سر کارل ریموند پوپر (1994۔ 1902) - استاد مدرسه امور اقتصادی لندن - معتقد است: «برخلاف نظر رایج پوزیتیویست ها، رشد علم در تأیید و اثبات نظریه ها نیست، بلکه محصول نقد و تجدیدنظر آن هاست» (بشیریه، 1378، ج 2، ص 64)، محض نمونه «نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول توسط جان مینارد کینز در سال 1936 و نظریۀ محض سرمایه توسط اف. ای. هایک[4] در سال 1941 محصول نبرد این دو محقق و انتقاد دیگران به مدل های آن دو است» (کالدول، 1388، ص 229). بروس کالدول دربارۀ نحوه شکل گیری و تکامل نظریۀ «سرمایه» توسط اف. ای. هایک، نوشته است:

هایک، در سراسر دهه 1930 م مشغول پاسخ گویی به منتقدان خود بود و در این راستا به اصلاح مدل های خود میپرداخت و همین امر انتقادهای تازه و اصلاحات جدید را به همراه داشت (کالدول، 1388، ص 229).

همچنین، داستان تأثیر انتقادات عرفا و متکلمین در رشد فلسفۀ اسلامی مشهور است (نک: اسلامی، 1384، ص 109).

پژوهنده با هدف کشف حقیقت پژوهش میکند. بنا بر این، اگر خود به هر دلیلی از دریافت آن بازماند، وقتی دیگری آن را به او هدیه میکند، نباید از قبولش خودداری کند. رسول خدا (ص) میفرماید: «حقیقت گم شدۀ انسان حکیم است؛ هر جا بر آن دست یابد از هر کس دیگر به آن سزاوارتر است» (شریف رضی، بیتا، ص 198) کسی که به دنبال گم شدۀ خویش میگردد، وقتی آن را پیدا کند اهمیتی نمیدهد که در دست کیست؛ چون تنها به گرفتنش می اندیشد (خوانساری، 1366، ج 4، ص 227). انتقاد دیگران به یافته های پژوهشی یک محقق همان حقیقتی است که از نظر او، دور مانده و دیگران برایش می آورند.

مواجهۀ غیرسازنده با نقد، برخاسته از صفات ناپسند اخلاقی مثل عجب و کبر یا کاستی معرفتی است (فرامرز قراملکی، 1383). بنابراین، برای آن که بتوانیم نقد دیگران را به طور سازنده بپذیریم در قدم اول باید این صفات ناپسند را حداقل در این میدان از خود دور کنیم و به خود بباورانیم که دیگران نیز همانند ما بهره ای از درک و عقل و هوش و دانش دارند، افزون بر این که دیدن عیب دیگران نیاز به تخصص و مهارت ندارد (نک: اسلامی، 1384، ص 115 ۔ 116)؛ بسا کسانی که خود کاری را به خوبینمیتوانند، ولی فرق بین خوب و بدش را میفهمند.

افزون بر این، باید تعریفمان را از نقد اصلاح کنیم. اگر نقد را به منزله حمله دشمن تلقی کنیم، نمیتوانیم به طور سازنده بکارش گیریم. برای برخورد سازنده باید «انتقاد را منبع اطلاعات جدیدی بدانیم که باید به طور عینی ارزیابی شود» (وایزینگر، ؟ ؟؟؟، ص 92). دشمن انگاری ناقد اگر چه بهانۀ خوبی برای بی اعتنایی به سخنش نیست، به طور طبیعی میتواند نقدپذیری ما را کم کند. بنا براین، باید ناقد را چون برادری دلسوز تلقی کنیم که عیب و نقص ما را به ما نشان میدهد و با این کار خود ارزنده ترین هدایا را به ما پیشکش میکند، امام صادق (ع) میفرماید:

«محبوب ترین برادرانم آنهایند که عیبهایم را به من نشان می دهند» (کلینی، 1348، ج 2، ص 639)

نتیجه گیری

از آنچه گذشت، استفاده می شود که اخلاق در مرحلۀ سوم پژوهش، یعنی آنجا که محقق به نتیجه دست پیدا میکند، بر چند اصل نظری استوار است. اصولی که یا از مالکیت نتیجه تحقیق ناشی میشوند و یا از مسئولیت پذیری محقق. مالک نتیجه تحقیق شخص محقق است و پشتیبانی مالی از محقق موجب می شود کسی که محقق را پشتیبانی کرده است، در منافع اقتصادی اثر با او شریک می شود، ولی شعاع مالکیت محقق به قدری نیست که از نظر اخلاقی مجاز به کتمان اثر پژوهش باشد. اصولی که از مسئولیت پذیری ناشی میشوند در حقیقت برآمده از ترکیب بینش های محقق از خویشتن با فواید نشر دانش است. نشر دانش حتی بدون کاربرد برای جامعۀ انسانی مفید است به این معنا موجب اصلاح و توسعۀ دانش، حفظ و انباشت سرمایۀ علمی و تشکیل جامعه علمی می شود و محقق به عنوان یک انسان موظف به خیرخواهی، رنج زدایی و سودرسانی به دیگر انسان هاست. در مقام یک دانشمند به خداوند متعال و بندگان او متعهد است و به عنوان انسان برخوردار خود را موظف به شکرگزاری از خداوند صاحب نعمت و قدردانی از مردم به عنوان مجاری و مقدمات نعمت میداند. پس نسبت به نتایج و پیامدهای تحقیقش مسئول است و با این که از منظر حقوق میتواند از افشای نتیجۀ کار خویش جلوگیری کند، از منظر اخلاق، موظف است در صورتی که نتیجه تحقیقش را برای جامعه مفید میداند به نشر آن اقدام کند. بر مبنای این اصول، در موقعیتی که نتیجه پژوهش خود را برای جامعه یا عصر و نسل خاصی زیان آور میداند باید با محدود ساختن گزارش اثرش راه زیان به آن ها را ببندد و در صورتی که نتیجه تلاشش را برای جامعه مفید میداند. با مراعات اصول ذیل به نشر و گزارش آن اقدام نماید: در گزارش خود صادق باشد و از جعل و تحریف بپرهیزد. با شجاعت در برابر خواسته های ارباب نفوذ، ثروت و قدرت ایستادگی کند. حقوق کسانی را که به هر صورتی در موفقیت او دخیل بوده اند در گزارش خود یادآوری کند. در گزارش خود به اصطلاح اهل فن سخن بگوید و نقد ناقدان را با روی گشاده بپذیرد.

فهرست منابع

- ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق). (1362). خصال. (تحقیق: علی اکبر غفاری). تهران: جامعه مدرسین؛ انتشارات أعلمی.

- ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق). (1376ق). امالی. (چاپ ششم). تهران: کتابچی.

- ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق). (1378ق). عیون أخبار الرضا علیه السلام. (تحقیق و تصحیح: مهدی لاجوردی). تهران: نشر جهان.

- ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق). (1406ق). ثواب الأعمال و عقاب الأعمال. (چاپ دوم). قم: دار الشریف الرضی للنشر.

- أبو حبیب، سعدی. (1408 ۔ 1988 م). القاموس الفقهی. (چاپ دوم). دمشق: دار الفکر.

اسلامی اردکانی، سید حسن. (1384). اخلاق نقد و فرهنگ نقادی. پژوهش و حوزه. شماره 23 و 24، ص 108 ۔ 142.

- آریان پور، امیر حسین. (1355). کار پژوهش. مقالات و بررسیها. شماره 25 و 26. از، ص 68 تا 121.

- ببی. ارل، (1378). روشهای تحقیق در علوم اجتماعی. (ترجمه: رضا فاضل). (چاپ پنجم). تهران: انتشارات سمت.

- بشیریه، حسین. (1378). تاریخ اندیشه سیاسی قرن بیستم. تهران: نشر نی.

- پاشا شریفی، حسن و شریفی. نسترن. (1389). روش های تحقیق در علوم رفتاری. (چاپ هفتم). تهران: انتشارات سخن.

- توکل، محمد و ناصری راد. محسن. (1388). دستبرد علمی با تبیینی از جامعه شناسی علم. اخلاق در علوم و فناوری. دوره 4. ش 4۔3، ص 1 ۔16.

- تهرانی، مجتبی. (1391). اخلاق الهی. (تدوین و تحریر: محمد رضا جباران). تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

- جباران، محمد رضا. (1396). دربارۀ اخلاق تولید علم. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

- جوهری، الصحاح. (1407 ۔ 1987م). تصحیح أحمد عبد الغفور العطار. (چاپ چهارم). بیروت: دار العلم للملایین.

- حرانی، ابن شعبه. (1363). تحف العقول. (تحقیق علی اکبر غفاری). (چاپ دوم). قم: جامعه مدرسین.

- حسن زاده. رمضان. (1389). روش های تحقیق در علوم رفتاری. (چاپ نهم). تهران: نشر ساوالان.

- حکمت نیا. محمود. فکری. (1385). فقه و حقوق. ش 8، ص 89 – 104.

- حکمت نیا، محمود. (1384). مروری بر حقوق اخلاقی مالکیت فکری و مبانی اعتبار آن. فقه و حقوق. ش 5، ص 43 – 64.

- حکمت نیا، محمود. (1386). مبانی مالکیت فکری. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

- حلیمی، عمران. (1384). مالکیت معنوی از دیگاه مذاهب اسلامی. مجله طلوع. ش 16، ص 61 – 84.

- خوانساری، جمال الدین محمد. (1366). شرح فارسی غرر و درر آمدی. (تصحیح: سید جلال الدین محدث). تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه.

- دیلمی، حسن بن ابی الحسن. (بیتا). اعلام الدین فی صفات المؤمنین. قم: تحقیق ونشر مؤسسه آل البیت (ع).

- ذاکر صالحی، غلامرضا. (بیتا). تقلب علمی. تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.

- رات بلات، جوزف. (1398). برادری بین المللی و وجدان اجتماعی دانشمندان. (ترجمه ع. فخر یاسری). ماهنامه موفقیت، ش 4، دی. ص 1۔5.

- سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر. (1410ق). الجامع الصغیر. بیروت: دارالفکر.

- شریعتمداری، علی. فلسفه. (1376ق). (چاپ ششم). تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

- شریف رضی، محمد بن حسین. (1414ق). نهج البلاغة (صبحی صالح). قم: انتشارات هجرت.

- شریف رضی، محمد بن حسین. (بی تا). المجازات النبویة. (تحقیق و شرح: طه محمد الزیتی). قم: منشورات مکتبة بصیرتی.

- طبرسی، ابوالفضل علی. (1385ق). مشکأە الانوار فی غرر الاخبار. (تحقیق: صالح جعفری). (چاپ دوم). تهران: کتابخانة حیدری.

- طبرسی، حسن بن فضل. (1392ق). مکارم الاخلاق. (چاپ ششم). قم: منشورات الشریف الرضی.

- طبرسی، فضل بن حسن. (1420ق). جوامع الجامع. قم: تحقیق و نشر جامعه مدرسین.

- طوسی، محمد بن حسن. (بیتا). امالی. (تحقیق: مؤسسه بعثت). قم: دارالثقافه.

- طیالسی، سلیمان بن داوود. (بی تا). مسند ابی داوود طیالسی؛ بیروت: دارالمعرفه.

- عربیان، جواد. حقوق مالکیت های فکری. (1382ق). تهران: معاونت پژوهشی. انتشارات پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی.

- فاینمن، ریچارد. (1385ق). تأثیر علم در اندیشه. (ترجمه: همایون صنعتیزاده). تهران: نشر فروزان.

- مایور، فدریکو. علم و قدرت. (1377). (ترجمه: پریدخت وحیدی). تهران: انتشارات سازمان برنامه وبودجه.

- فیض کاشانی، ملا محسن. (بیتا). محجة البیضاء. (تصحیح: علی اکبر غفاری). قم: جامعه مدرسین.

- قزوینی، محمدبن یزید. (بیتا). سنن ابی ماجه. (تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی). بیروت: دار الفکر.

- قلعه جی، محمد. (1408ق). معجم لغة الفقهاء. (چاپ دوم). بیروت: دار النفائس.

- کالدول، بروس. (1388ق). چالش هایک. (ترجمه: غلامرضا آزاد ارمکی و امیر آزاد ارمکی). تهران: نشر نی.

- کلینی، محمد بن یعقوب. (1348). کافی. (چاپ دوم). تهران: درالکتب الاسلامیه.

- کیوی، ریمون و کامپنهود. لوک وان. (1387). روش تحقیق در علوم اجتماعی. (ترجمه: عبدالحسین نیک گهر). (چاپ سوم). تهران: انتشارات توتیا.

- لیثی واسطی. علی بن محمد. (1376). عیون الحکم و المواعظ. (تحقیق: حسین حسینی بیرجندی). قم: دارالحدیث.

- مجلسی، محمد باقر (علامه مجلسی). (1403ق). بحارالانوار. (چاپ دوم). بیروت: مؤسسه الوفاء.

- مروارید. علی اصغر. (1410ق). الینابیع الفقهیة. بیروت: دارالتراث.

- معلا، مهدی. (بیتا).اخلاق زیستی در نظام فقهی۔ حقوقی اسلام. پایان نامه دکتری با راهنمایی محمود حکمت نیا و مشاوره ابوالقاسم علیدوست. قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

- منصوریان، یزدان. (1393ق). پاسداشت «اخلاق پژوهش» با احترام به حقوق همه «ذینفعان». پروژه های تحقیقاتی. کتاب ماه کلیات. 1393، ش 197. از 27 ۔ 33.

- موسوی خمینی، مصطفی. (1418ق). تفسیر القرآن الکریم. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره).

- نورمحمدی، حمزه علی. (1393). سرقت علمی؛ مصادیق و راهکارها. کتاب ماه کلیات. ش 5. ص 6 ۔ 9.

- نوری، میزار حسین. (1408ق). مستدرک الوسائل. قم: تحقیق و نشر مؤسسه آل البیت (ع).

- وایزینگر، هندری. (1385ق). هیچکس کامل نیست. (ترجمه: پریچهر معتمد گرجی). تهران: نشر مروارید.

- هروی، جواد. (1389). روش تحقیق و پژوهش علمی در تاریخ. (چاپ دوم). تهران: امیرکبیر.

- هویت، دنیس و کرامر. دانکن. (1389). مقدمه ای بر روش های تحقیق در روان شناسی و مشاوره. (ترجمه: حسن پاشا شریفی و دیگران). تهران: انتشارات سخن.

- McLean, S. A. M. (Ed.). (2016). First Do No Harm: Law, Ethics and Healthcare (1st edition). Routledge.

- Shamoo, A. E., & Resnik, D. B. (2014). Responsible Conduct of Research (3rdedition). Oxford University Press.

پی نوشت ها:

[1] fabrication

[2] falsification

[3] از آنجا که «تقلب» یک اصطلاح حقوقی است، بنیاد ملی علوم آمریکا برای پرهیز از بار حقوقی و پیامدهای قانونی کاربرد این واژه، به جای اصطلاح تقلب علمی، «بدرفتاری پژوهشی» را به کار برده و آن را در سه شاخه تعریف کرده است: ساخت (داده سازی)، تحریف (جعل)، و اقتباس (سرقت) از آثار ادبی.

[4] فریدریش آوگوست فون هایک ١٨٩٩ ۔١٩٩٢م. Hayek Friedrich August von.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان