ماهان شبکه ایرانیان

ولایت مداری از دیدگاه نهج البلاغه با نگاهی به رفتار و گفتار شهید قاسم سلیمانی

از آموزه های ژرف اسلامی موضوع ولایت است. آدم و عالم هستی تحت ولایت الهی اند و برگزیدگان الهی جلوه های آن ولایت اند

ولایت مداری از دیدگاه نهج البلاغه با نگاهی به رفتار و گفتار شهید قاسم سلیمانی

مقدمه

از آموزه های ژرف اسلامی موضوع ولایت است. آدم و عالم هستی تحت ولایت الهی اند و برگزیدگان الهی جلوه های آن ولایت اند. انسان از طریق اعتقاد به ولایت الهی و اولیای خداوند و انجام بایسته های ولایت مداری تحت ولایت خاص خداوند قرار می گیرد و رهاورد آن نعمت قرب به خداوند است و در پرتو این کمال می توان از نظام ولایی پاسداری کرد. در باره ولایت فقیه کتاب های زیادی نوشته شده است ازجمله حکومت الهی ولایت و زعامت، مصطفی آیت اللهی، ولایت فقیه و حاکمیت ملت، طاهری خرم آبادی و ولایت فقیه،حائری شیرازی. در تحقیق حاضر تلاش شده است که ولایت مداری قاسم سلیمانی با توجه به نهج البلاغه مورد بررسی قرار گیرد.لذا هدف بررسی مولفه های ولایت مداری واثار ان می باشد. پژوهش حاضر در تلاش است به سوالات زیر پاسخ دهد.

1. مولفه های ولایت مداری قاسم سلیمانی کدامند؟

2. ثمرات ولایت مداری کدام است؟

1. مفاهیم

1-1. ولایت در لغت

ولایت در لغت از ماده «وَلْی» بر وزن «فلْس» به معنای قرب و نزدیکی است. چنانکه گویند: «تَباعَدْنا بَعْدَ وَلْی؛ پس از نزدیکی دور شدیم .» (قرشی، ج 7، ص 245)

راغب می گوید: ولاء و توالی آن است که دو چیز یا بیش تر چنان به هم نزدیک باشند که میانشان چیز دیگری نباشد؛ و به طور استعاره به نزدیکی، ولاء و توالی گویند، خواه (این نزدیک شدن) از حیث مکانی باشد، یا از حیث دین، یا صداقت و نصرت و اعتقاد.در ادامه می گوید: ولایت به کسر واو به معنای نصرت و یاری رساندن است و به فتح واو به معنای تولی و سرپرستی امور می باشد.سرانجام در اظهار نظر نهایی می گوید: وَ حَقیقَتُهُ تَوَلّی الْاَمْرِ؛ حقیقت ولایت، سرپرستی و تصدی امر است (مفردات راغب، ص 533، ماده ولی).

از ابن سِکّیت نقل شده است که «وِلایت» به معنای سلطنت و «وَلایت» و «وِلایت» به معنای یاری کردن است. و سیبویه گفته است: «وَلایت» مصدر است و «وِلایت» اسم امری است که تو بر آن تولیت داشته و به آن قیام کرده ای. ابن منظور می گوید :

ابن السکیت: الولایه بالکسر السلطان. و الوَلایه و الوِلایه النصره... و قال سیبویه: الولایه بالفتح المصدر و الوِلایهِ بالکسر الاسم مثل الإماره و النقابه لأنّه اسم لما تولّیته و قمت به (لسان العرب 15/ 407)

صاحب مقاییس اللغه معتقد است که «وَلِی» یک معنا بیش ندارد و آن دلالت برقرب و نزدیک بودن است. او می گوید: الواو واللام والیاء، أصل صحیح یدلّ علی قرب. من ذلک الوَلْی: القرب. یقال: تباعد بعد ولی أی قُربٍ وجلس ممّا یلینی أی یقاربنی. ...ومن هذا الباب المولی: المعتِق والمعتَق والصاحب الحلیف وابن العمّ والناصر والجار. کلّ هؤلاء من الولی وهو القرب. و کلّ من وَلِیَ أمر آخر فهو ولیه. (مقاییس اللغه 6 /141)

و گفته شده است «وَلیّ» در اسامی خداوند متعال به معنای متولی امور عالم و همه خلایق و قائم به آن است؛ و «والی» هم به مالک همه اشیا و تصرف کننده آن ها اطلاق شده است.

فی أسماء الله تعالی الوَلیّ. .. قیل المتولّی لأمور العالم و الخلائق، القائم بها. و من أسمائه عزّوجلّ: الوالی، و هو مالک الأشیاء جمیعها المتصرّف فیها (لسان العرب 15/406)

بنابراین از نظر لغت یکی از معانی اصلی «ولایت»، تولیت امر و تصرّف در امور و سلطنت می باشد. و این منافات ندارد که «ولایت» به مناسبت هایی به معنای دوستی و نصرت و قرب و نزدیکی هم به کار برده شود.

پس معنای واژه «ولایت» از نظر لغت همه انواع ولایت ها را در بر می گیرد اعم از آن که ولایت و سرپرستی امور از ناحیه خدای تعالی به کسی داده شود یا با ظلم و ستم و زور به دست آمده باشد و یا مردم او را به ولایت و سرپرستی امور خودشان انتخاب کرده باشند. و نیز اگر به معنای دوستی و نصرت هم گرفته شود باز معنای عامی دارد که همه دوستی ها را در برمی گیرد اعم از دوستی و یاری هایی که برای خدا و در راه خدا باشد یا برای هوای نفس و رسیدن به مال و منال و جاه و مقام و نظایر این ها.

خداوند متعال در آیه ای ولایت و سرپرستی امور مردم را مختص و منحصر به خود و رسول و امامان اهل بیت (ع) نموده می فرماید:

«إِنَّما وَلِیکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا آلَّذِینَ یُقِیمُونَ آلصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ آلزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ»، (مائده/55)؛ همانا ولیّ شما خدا و رسول او و مؤمنینی است که نماز را به پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند.

و در آیه دیگر، از ولایت شیاطین نام برده و آن ها را اولیای غیر مؤمنان به شمار می آورد:

«إِنّا جَعَلْنا آلشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لایُؤْمِنُونَ» (اعراف /27)؛ همانا شیاطین را اولیای غیر مؤمنان قرار دادیم.

و در آیه ای دیگر از دادن تسلّط و اختیار بر ولیّ مقتول حکایت کرده می فرماید:

«وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی آلقَتْلِ»، (اسراء/33)؛ و کسی که به ظلم کشته شود برای ولیّ او سلطنت قرار دادیم پس در قتل اسراف نکند.

امیر مؤمنان(ع) ولایت امر خویش را از ناحیه خداوند سبحانه دانسته می فرماید:

«جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِی عَلَیْکُمْ حَقّاً بِوَلَایَهِ أَمْرِکُم»، (نهج البلاغه، خطبه/216)؛ خدای سبحانه برای من بر شما به واسطه ولایت امر شما حقّی قرار داده است.

1-2. امامت و ولایت در اصطلاح

«ولایت» از نظر لغت و کاربردهای قرآنی معنایی عام و مطلق دارد که همه انواع ولایت ها و امامت ها را در بر می گیرد. ولی «ولایتی» که این جا مورد نظر است ولایت مطلقی است که خداوند متعال بعد از پیامبر گرامی اسلام در تداوم و استمرار «ولایت پیامبر خاتم (ص) به عده ای از اولیای خویش اعطا فرموده است.

البته باید توجه داشت که مقام ولایت مطلق، به اوصیای پیامبر خاتم (اختصاص ندارد. پیش از آن ها هم خود پیامبر گرامی اسلام (و تعدادی از پیامبران الهی از سوی خدای تعالی به این مقام نایل گردیده اند. و آنان نه تنها حکومت و سرپرستی مردم را بر عهده دارند بلکه سرپرستی همه مخلوقات به عهده آن هاست و حفظ و حراست از مرزهای معارف دینی نیز یکی از شؤون مهمّ آن ها به شمار می آید. آنان به واسطه داشتن مقام «عصمت» حجّت خداوند سبحانه بر همه خلایق به شمار می روند.(بیابانی اسکوئی، محمّد، 1390. ص 19)

2. جایگاه ولایت در جامعه

ولایت یعنی حاکمیت و سرپرستی، در جامعه اسلامی طبیعتاً چیزی جدا از ولایت و سرپرستی و حکومت در جوامع دیگر است. در اسلام سرپرستی جامعه متعلق به خدای متعال است. هیچ انسانی این حق را ندارد که اداره امور انسان های دیگر را به عهده بگیرد. این حق مخصوص خدای متعال است که خالق و مُنشِی ء و عالِم به مصالح و مالک امور انسان ها، بلکه مالک امور همه ذرات عالَم وجود است.

[خداوند] حق تولیت امور و زمامداری را به کسی اعطا نمی کند. این حق متعلق به خدا است.[اما] خدای متعال این ولایت و حاکمیت را از مجاری خاصی اعمال می کند. یعنی آن وقتی هم که حاکم اسلامی و ولی امور مسلمانان چه براساس تعیین شخص- آن چنان که طبق عقیده ما در مورد امیرالمؤمنین (و ائمه علیهم السلام تحقق پیدا کرد - و چه براساس معیارها و ضوابط، انتخاب شد، وقتی این اختیار به او داده می شود که امور مردم را اداره بکند، باز این ولایت، ولایت خدا است. این حق، حق خدا است. این قدرت و سلطان الهی است که بر مردم اعمال می شود. آن انسان- هر که و هر چه باشد- منهای ولایت الهی و قدرت پروردگار، هیچ گونه حقی نسبت به انسان ها و مردم دیگر ندارد. و اما آن کسی که این ولایت را از طرف خداوند عهده دار می شود، باید نمونه ضعیف و پرتو و سایه ای از آن ولایت الهی را تحقق ببخشد و نشان بدهد، یا بگوییم در او باشد. [از این رو] آن شخص یا آن دستگاهی که اداره امور مردم را به عهده می گیرد باید مظهر قدرت و عدالت ورحمت و حکمت الهی باشد.. .. لذا در جامعه و نظام اسلامی، عدالت، علم و دین و رحمت باید حاکم باشد. خودخواهی نباید حاکم باشد، هوی و هوس- از هر کسی و در رفتار و گفتار هر شخص و شخصیتی- نباید حکومت کند.سرّ عصمت امام در شکل غایی و اصلی و مطلوب اسلام هم همین است که هیچگونه امکان تخطی و تخلفی وجود نداشته باشد. آن جایی هم که عصمت وجود ندارد و میسر نیست، دین و تقوا و عدالت باید بر مردم حکومت کند که نمونه ای از ولایت الهی محسوب می شود (خطیبی کوشکک،محمد،زمزم هدایت، 1386، ص135)

3. مؤلفه های ولایت مداری قاسم سلیمانی

3-1. شناخت ولی امر زمان

شناخت خود ولی امر مسلمین در این زمان راهکار اصلی و مهمی است که می تواند انسان را به بصیرت برساند، همان گونه که حضرت علی (ع) در سخنانی خطاب به دو تن از یاران خود در این باره می فرماید:

«فَإِنَّهُ لَا یَبْلُغُ أَحدٌ منْ شیعَتِنَا حَدَّ الِاسْتِبْصَارِ حَتَّی یَعْرِفَنِی بِالنُّورَانِیَّهِ فَإِذَا عَرَفَنِی بِهَا کَانَ مُسْتَبْصِراً بَالِغاً کامِلًا»؛ هیچ کس از شیعیان به بصیرت نمی رسند مگر اینکه با شناخت من به نورانیت برسند پس هنگامی که مرا به این مقام شناختنند بطور تمام و کمال به بصیرت یافته اند (مجلسی، همان، ج 26، ص7).

حاج قاسم سلیمانی در وصیت نامه خود می نویسید:

برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم. خوب می دانید منزّه ترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسول الله(ص) است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله(ص) و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی ماند؛ قرآن آسیب می بیند.

3-2. تقویت روحیه ولایت پذیری

خداوند در قرآن کریم در آیات فراوانی به ما دستور می دهد تا از خداوند و پیامبر(ص) و معصومین (ع) اطاعت کنیم و از آنها تبعیت نماییم. در واقع وظیفه هر مکلفی اطاعت از آنها است و سرپیچی در این امر، انسان را از دایره ایمان خارج می کند.

برای نمونه می فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ منْکُمْ فإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْ ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّه وَ الرَّسولِ إِنْ کنْتُمْ تؤْمِنُونَ باللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تأْوِیلاً»، (نساء:159)؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا را اطاعت کنید و از فرستاده او و صاحبان امرتان (که جانشینان معصوم پیامبرند) اطاعت نمایید. پس اگر درباره چیزی (از امور دین یا دنیا) نزاع داشتید آن را به خدا و رسولش برگردانید اگر ایمان به خدا و روز واپسین دارید، این (برای شما) بهتر و خوش عاقبت تر است».

هر انسانی با تبعیت از معصومین (ع) وارد گروه ولایت الهی می شود، از امام سجاد (ع) نقل شده است:

«طاعَةُ وُلاةِ الأمرِ تَمامُ العِزِّ»؛ ولایت پذیری از اولیاء الهی تمام عزت است. (محمدی ری شهری، ج6، ص290)

اسلام به مساله ولایت پذیری چنان ارزش قائل شده است که آن را شرط قبولی سایر اعمال ذکر نموده است، در روایتی ازامام رضا (که به سلسله الذهب مشهور است ، شرط ورود به حصن و حصار نفوذ ناپذیر لا اله الا الله پذیرش ولایت عنوان شده است. (شیخ صدوق، ج 2، ص 135)

اهمیت ولایت و ضرورت پیروی از اولیاء الهی، به دلیل همراهی و لزومی است که این تبعیت در فرمان برداری از پروردگار دارد؛ به عبارت دیگر، ولایت، منصبی است الهی و از سوی پروردگار به هر آن کس که خود صلاح و شایسته بداند عطا می فرماید؛ لذا اطاعت از ولایت، تبعیت از خداست و نافرمانی از حجت الهی، نافرمانی از خداست. نزدیک ترین افراد به ولایت کسانی هستند که در مقام عمل، مطابق دستورات خداوند متعال و ولی زمان خود عمل کنند و با بصیرت باشند و مواضع ایشان و رضای او را بشناسند. عمل  بر این منوال، خواص را از گمراهی حفظ کرده و از ابتلاء به انحراف جلوگیری می کند. عوامل انحراف (مظلومی مراغه ای، 1394،ص 104).

بر همین مطلب حاج قاسم سلیمانی در بخشی از وصیت نامه خود اشاره می کند و می نویسند:

از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنه ای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را مقدسات بدانید. جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی می کند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد، دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان ] چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند.

بدانید که می دانید مهم ترین هنر خمینی عزیز این بود که اول اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام چون گرگ درنده ای این کشور را می درید؛ آمریکا چون سگ هاری همین عمل را می کرد، اما هنر امام این بود که اسلام را پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد، انقلاب هایی در انقلاب ایجاد کرد، به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نموده اند و بزرگترین قدرت های مادی را ذلیل خود نموده اند. عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید.

3-3. انجام وظیفه و ادای حقوق رهبری

میان مردم و رهبر حقوق متقابلی وجود دارد. امام علی (ع) در میان حقوق الهی، بزرگ ترین حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است، حق واجبی که خدای سبحان بر هر دو گروه لازم شمرد، و آن را عامل پایداری پیوند ملت و رهبر و عزت دین قرار داد پس رعیّت اصلاح نمی شود جز آن که زمامداران اصلاح گردند و زمامداران اصلاح نمی شوند جز با درستکاری رعیّت و آنگاه که مردم حق رهبری را ادا کنند و زمامدار حق مردم را بپردازد. حق در آن جامعه عزت یابد و راه های دین پدیدار و نشانه های عدالت برقرار و سنّت پیامبر (ص) پایدار گردد پس روزگار اصلاح شود و مردم در تداوم حکومت امیدوار و دشمن در آرزوهایش مأیوس می گردد.

قاسم سلیمانی آغاز وصیت نامه ی خود را با این مطلب آغاز می کند: «خداوندا تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه ای عزیز- که جانم فدای او باد - قرارداده ای».

3-4. تبعیت مطلق از ولی فقیه

تجلی ایمان انجام رفتار شایسته است که با اطاعت از خداوند، پیامبر اکرم (ص) و جانشینان ایشان (ع) تحقق می یابد. قرآن کریم می فرماید:

«یَا اَیُّهَا الَّذِینَ اَّمَنُوا اءَطِیعُوا اللّهَ وَ اَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»، (نساء: 59) ای کسانی که ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر [اوصیای پیامبر] را.

سردار سلیمانی همواره بر حمایت از ولایت فقیه تأکید داشت و فصل الخطاب حاج قاسم سلیمانی رضایت ولایت فقیه در رأس امور بود. زینب سلیمانی دختر شهید می گوید:

پدرم مهربان ترین و عاطفی ترین همسر و پدری مجاهد و بی باک و سربازی فداکار برای ولایت بود و اطاعت از ولایت را شرط پیمان می دانست. (www.yjc.ir)

3-5. درک ولایت فقیه

قاسم سلیمانی در وصیت نامه اش درباره ولایت فقیه و تعبیرات مختلفی به کار می برد مانند:«حکیم»، «مظلوم»، «خامنه ای عزیز که جانم فدای او باد»، «تنها نسخه نجات بخش امت»، «خیمه رسول الله»، «والله والله والله اگر این خیمه آسیب ببیند، بیت الله الحرام آسیب می بیند»، «از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولی فقیه خصوصا این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت»، «خامنه ای عزیز را جان خود بدانید»، «مقدس»، «این ولایت، ولایت علی ابن ابی طالب است»، «خیمه ولایت، خیمه حسین فاطمه است»، «دور آن بگردید، با همه شما هستم»، «ولایت فقیه رنگ خداست، این رنگ را بر هر رنگی ترجیح دهید»، «با جان و دل به توصیه و تذکرات او به عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید» و «شرط اساسی احراز مسئولیت، اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه است». هرکدام از این کلمات و عبارات، بخشی از تفکر سردار شهید را نسبت به ولایت فقیه و حضرت امام خامنه ای - دامت برکاته- بیان می کند.

به طور خلاصه او رهبری را حکیم، محور، نعمت اعظم، خدایی، طبیب حقیقی، مطاع و در عین حال مظلوم می داند. اینها اعتقادات یک مدرس در یک مدرسه نیست. اینها یافته های یک پژوهشگر حین پژوهش نیست، اینها اعتقادات و باورهای فردی است که حدود 40 سال مستقیما با مسایل مهم در داخل و خارج کشور درگیر بوده و هر روز تجربه ای اندوخته و حالا در پایان یک عمر فعالیت بی وقفه و برای پس از شهادتش می گوید و راستی چه نیاز به این عبارات، در حالی که زندگی او همه این عبارات را در عمل به اثبات رسانده است؛شهید نخواسته کار را ناتمام بگذارد و حق مطلب را وانهد. او بعنوان «شهید» گواهی داده است. اگر او فقط در دوره دنیایش این مطالب را می گفت، خالی از «شائبه» نبود اما حالا از آن دنیا و در حالی که هیچ تعلقی به این دنیا ندارد، با ما- همه ما- سخن می گوید.

3-6. به کار بردن واژه مظلوم برای ولی فقیه

واژه «مظلوم» در عبارات شهید سلیمانی کمی رازگونه است. البته عبارات وصیت نامه این واژه را تا حد زیادی توضیح داده است. از نظر او دکترین «ولایت فقیه» و «ولی فقیه زمان» آن طور که «حق» آن است درک و به آن «آن طور که حق آن است»، عمل نمی شود. از منظر او ولایت فقیه محور اسلام، تشیع، ایران و جهان است و همه خیرها وابسته به توجه و عمل به آن است. او در تجربه علمی و عملی خود دیده است که ولایت فقیه و امام خمینی و امام خامنه ای کلید گشایش همه مشکلات و مرهم همه آلام است و در عین حال می بیند که در بخش های مهمی از جامعه و جهان اسلام از علما گرفته تا مسئولین کشور و تا نخبگان ایران و نخبگان جهان اسلام، مورد غفلت و کم توجهی قرار گرفته است. امروز همه دوستان و دشمنان به بزرگی کار و موفقیت های سردار شهید سلیمانی اعتراف دارند و همه می دانند که رمز اصلی کارهای بزرگی که او کرده و موفقیت های بسیار بزرگی که او به دست آورده است، عمل به نسخه های رهبری و رابطه عاشقانه او با ولایت فقیه بوده است.

شهید در این وصیت نامه می خواهد با زبان هم به ایران و جهان اسلام بگوید کلید موفقیت ها تبعیت از نسخه های رهبری است. وقتی شهید می بیند به واسطه کم توجهی به نقش و تأثیر عظیم ولی فقیه و عدم توجه به محوریت این ودیعه الهی در حل مسایل، ایران و جهان اسلام گرفتار انواعی از مشکلات است، دردمندانه از «مظلومیت» ولی فقیه و مظلومیت حضرت امام خامنه ای سخن می گوید

4. ثمرات ولایتمداری

4-1. اعتقاد وایمان راستین

اگر فهمیدیم تمام حقیقت انسان «تن» او نیست، بلکه «من» فراتر از تن بوده و این بدن خا کی تنها جزئی از حقیقت ما را تشکیل میدهد، باید خیلی زود بفهمیم که: «چارهای جز این وجود نداردکه از حصار تن بیرون آییم و حقیقت خود را بدون هیچ مزاحمی ادراک نماییم». به عبارت دیگر، فهم فراتربودن انسان از بدن آتش شوق و طلب خروج از مادیت و جسمانیت را در ما روشنمی کند و درست در این نقطۀ حساس است که باید به دنبال راهکاری برای فرونشاندن این آتش باشیم. مسیر انسان از حضیض عالم خا ک تا اوج قرب خداوند متعال، راه پر پیچ و خمی است که تا نقشه آن را در دست نداشته باشیم، نباید امیدی به رسیدن به مقصد داشته باشیم. اگر مسافر بدون چراغ و نور مسیر خود را پیدا نمیکند، سالک مسیر قرب الهی نیزبدون اعتقاد درست، سیر صحیحی نخواهد داشت. اعتقادات هر انسان، مسیر و هدف او، و شیوه طی کردن مسیرو رسیدن به هدف را مشخص میکند. اگر اهدافی که انسانها در زندگی خود انتخاب میکنند و بر اساس آن تمام سبک زندگی خود را تغییر می  دهند، تماما برخاسته از اعتقاداتشان نباشد،ّ حداقل باید بپذیریم که این اهداف، تا حد بسیار بسیار زیادی منبعث از اعتقادات و نگرش های بنیادین آنها است.

به همین دلیل است که خداوند متعال به پیامبر (ص) برگزیده خود می فرماید: «فاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ؛ بدان که خدایی جز الله نیست» (محمد: 12)

اعتقاد به توحید اولین قدم برای موحد شدن است و اعتقاد به اولیاء الهی اولین گام در جهت اهل ولایت گشتن.

ایمان هر حقیقتی که داشته باشد با ساحتی از انسان در ارتباط است که «قلب» نام گرفته است. مقر ایمان، قلب است و تا قلب به روی چنین حقیقتی گشوده نشده یا آن را در خود قرار نداده باشد، ایمان حاصل نشده است. امیرالمؤمنین (ع) از رسول خدا(ص) نقل می کند که فرمودند:

«لایَستَقیمُ ایمانُ عبدٍ حَتّی یَستَقیمُ قلبُهُ»، ایمانِ بنده، مستقیم و استوار نیست تا این که دل او استوار باشد. (صبحی صالح، خطبه 176)

و نیز فرمودند:

«إنّ الإیمانَ یبدو لُمظَةً فی القلبِ؛ کلَّما ازْدادَ الإیمانُ ازْدادَتِ اللُّمْظَةُ»؛ ایمان در دل چون نقطة سفیدی پیدا می شود، هرچند ایمان افزوده شود آن نقطة سفید فزونی می گیرد. (مجلسی، ج 69، ص 196 ، حدیث 12)

همان گونه که قاسم سلیمانی وصیت نامه خود را این گونه آغاز می کند:

اشهد أن لا اله اّلا  الله و اشهد أن  محمدا رسول  الله و اشهد أن امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و اولاده المعصومین اثی عشر ائمتنا و معصومیننا حجج الله. شهادت می دهم که قیامت حق است. قرآن حق است.بهشت و جه نم حق است. سوال و جواب حق است. معاد، عدل، امامت، نبوت حق است. (تولائی، 1398، ص13)

4-2. قاسم سلیمانی و تفکر بسیجی

مهم ترین ویژگی تفکر بسیجی، ولایت پذیری است؛ بلکه بسیج هویتی جز ولایت ندارد و همواره رشد و تعالی جویی خود را با عشق و اطاعت صادقانه از مقام ولایت تضمین می کند. تفکر بسیجی به مفهوم عام آن، پدیده ای نوظهور در انقلاب اسلامی نیست؛ بلکه اساسا به صدر اسلام و تشکیل حکومت دینی توسط پیامبر اکرم (برمی گردد؛ زیرا پی ریزی حکومت اسلام و گسترش آن، مرهون دلاورمردانی است که با همه ی وجود در ولایت ذوب شدند و در راه تعالی اسلام و احکام نورانی آن، از هیچ تلاشی مضایقه نمی کردند. این بزرگان آن گونه درخشیدند که تاریخ اسلام با نام و یاد و فداکاری آنان عجین شده است. سهم ثواب و بهره جویی آنان از ولایت، بیش از سهم فداکاری و خدمت آنان به اسلام و قرآن بوده است. به هر حال هر که کوی ولایت را زیارت کند، ثواب اعمال او بیش از آن است که قابل تصور باشد.

در این جا به عنوان نمونه می توان مالک اشتر را مثال زد که مولای متقیان علی (در وصف او می فرماید:

«فاسْمَعُوا لَه وَ أَطیعُوا أَمْرَهُ فِیمَا طَابَقَ الْحَقَّ، فَإِنَّهُ سَیفٌ مِنْ سُیوفِ اللَّهِ، لَا کلِیلُ الظُّبَةِ وَ لَا نَابِی الضَّرِیبَةِ؛ فَإِنْ أَمَرَکمْ أَنْ تَنْفِرُوا فَانْفِرُوا وَ إِنْ أَمَرَکمْ أَنْ تقِیمُوا فأَقِیمُوا، فإِنَّهُ لَا یقْدِمُ وَ لَا یحْجِمُ وَ لَا یؤَخِّرُ وَ لَا یقَدِّمُ إِلَّا عَنْ أَمْرِی»؛ پس سخنش (مالک اشتر) را بشنوید و امر و فرمانش را در آنچه مطابق حق است، پیرو باشید؛ زیر او شمشیری است از شمیشرهای خدا که تیزی آن کند نمی شود و ضربه ی آن بی اثر نمی گردد. پس اگر شما را امر کند که به سوی دشمن بروید، روانه گردید و اگر فرمان دهد که نروید، بمانید که او در هر کاری پیش نمی افتد و برنمی گردد و رو برنمی گرداند و جلو نمی رود؛ مگر به دستور من».

به طوری که ملاحظه می شود، همه آوازه و عظمتی که مالک اشتر دارد، برای اطاعت صادقانه و عشق او به مقام ولایت امیر مؤمنان (ع) است. (منصوری لاریجانی، 1377، ص145).

همین مطلب را در سخنان حاج قاسم نیز میتوان دید آن جا که می گویند: سپاه افتخار می کند که از نعمت ولایت بعنوان فرمانده کل قوا برخوردار است. البته این نعمت مختص نیروهای مسلح است و افتخار بزرگی در شغل با عظمت پاسداری است.بسیج سرزمین تبلور و تجلی جوهر جوانان است و اینکه نائب امام زمان چفیه بسیجی را در جلسات رسمی به دوش خود می گذارد، نشان از تجلی فرهنگ بسیج است.

4-3. اخلاص در عمل و نیت خالص

از نگاه دین مقدس اسلام ارزش عمل به پیکره و ظاهرآن نیست. پیکره و ظاهر عمل در جان و دل انسان تأثیر دارد و برای خود قیمت و منزلتی داراست اما آن چیزی که مهم تر و تأثیرگذارتراست نیت و انگیزهای است که در درون انسان برای انجام آن عمل وجود دارد. در روایات متعددی بر این حقیقت تا کید شده که «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیاتِ»؛ ارزش اعمال به نیت هاست. (شیخ طوسی، ج 1، ص 83) در آموزه ها ی دین مبین اسلام اگر عملی از سر ریا به جا آورده شود و انسان نیت کندکار خیری انجام بدهد تا دیگران ببینند و بشنوند، این عمل فاقد قیمت و ارزش است. در تعابیر دیگری در روایات آمده است که ارزشمندی کارها و اعمال انسانها به میزان اخلاصی است که در آن عمل وجود دارد. اخلاص مصدر باب افعال و به معنی خالصسازی است، مؤمن در هنگامی که می خواهد عملی راانجام دهد باید تلاش کند تا هدفش از این عمل، حرکت به سویتوحید باشد؛ یعنی دلکندن از غیر خدا و توجه به خداوند. اگر انسان در عملی که انجام می  دهد اصلا به خدا توجه نداشته باشد بلکه بیشتر به دنبال این باشد که غیر خدا را در وجود خودش پررنگ تر کند این عمل فاقد ارزش است و او را به سمت سعادت سوق. انسانی که عملی را از سر ریا انجام میدهد در حقیقت در درون قلب و جانش، برای مردم، جدای از خدا ارزش و قیمتی فرض کرده و در تلاش است که با این کار، توجه مردم اعتماد بهِ را بیشتر به خودش، جلب و جذب کند، و در مقابل خداوند، اعتماد به مردم را در درون خودش پررنگتر کند. لذا با این عمل ریا کارانه، به جای اینکه به بهشت و عبودیت تقرب پیدابکند، از توحید دور شده و به جهنم نزدیک میشود.ممکن است شخص مسجد بسازد، روضه برگزار کند و نماز بخواند و ظاهر عملش ارزشمند باشد اما چون شخص برای غیرّ خدا در برابر خدا قدر و قیمتی قائل است و نیت او این است که تفکرشرکآمیز درونش را پررنگ تر کند، طبیعتا عمل او بالانمی رود. همچنین انسانی که کار خیر را به نیت کمک به مردم انجام نمیدهد و برای دل خودش کار میکند؛ یعنی کارهای خیر را انجام میدهد تا خودش راضی باشد و در قلبش احساس کند که من چه انسان خوبی هستم و به خودستایی در درون خودمشغول شود این عمل نیز بالا نخواهد رفت.

حاج قاسم سلیمانی می گفتند:

هر کس به مدار مغناطیسی علی بن ابی طالب (ع) نزدیکتر شد، این مدار بر او اثر میگذارد؛ او کمیل بن زیاد می شود، او ابوذر غفاری می شود، او سلمان پاک می شود. (95/2/14) از ابتدا که وارد جنگ شدم دو ابزار مهم در کوله پشتی ام بود:

1- خلوص 2- توکل

همیشه با این دو، خودم را آماده ی خدمت کرده ام."مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه در باره حاج قاسم سلیمانی می فرمایند:

اخلاص برکت دارد. هر جا اخاص بود، خدای متعال به اخلاص بندگان مخلصش برکت می دهد، کار برکت پیدا میکند، رشد و نموپیدا میکند، کار به نحوی می شود که اثر آن به همه می رسد، برکات آن در میان مردم باقی می ماند. این ناشی از اخلاص است. نتیجه آن اخلاص، همین عشق و وفاداری مردم، همین اشک و آه مردم، همینِ حضور مردم، همین تازه شدن روحیه انقلابی مردم است. حتی ایشان در نمازی که بر پیکر مطهر سردار سلیمانی اقامه فرمودند، عبارت ویژه ای در نماز به کار بردند و به اخلاص سردار اشاره کردند:

«اللهُم اِنَّکَ تَوَفَّیتَهُم مُتَلَطِّخِینَ بدِمائِهِم فی سَبیلِ رِضاکَ، مُستَشهَدینَ بینَ اَیدیهِم، مُخلِصینَ فِی ذلکَ لِوَجهِکَ الکَریمِ» خداوندا! تو آنان را در حالی قبض روح کردی که در راه خشنودی ات، به خون غلتیده بودند و در برابر یکدیگر به شهادت رسیدند. آنان انسانهایی بودند که در مسیر شهادت، خود را برای ذات بزرگوارت خالص گردانیده بودند». (بیانات در منزل سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، 1398/10/13)

4-4. شجاعت بی مثال شهید سلیمانی

شهید سلیمانی به معنای واقعی کلمه، قوی ترین فرمانده مبارزه ی با تروریسم در منطقه است، کدام فرمانده دیگر قدرت داشت میتوانست کارهایی را که او انجام داد انجام بدهد؟ به یک منطقه ای که در محاصره 360 درجه ای دشمن است، شهید سلیمانی با بالگرد وارد این منطقه می شود، در محاصره کامل دشمن جوان های خوبی در آن منطقه هستند که دست تنها هستند، فرمانده ای ندارند، چشمشان که به حاج قاسم سلیمانی می افتد، جان پیدا می کنند، روحیه پیدا می کنند، انگیزه پیدا می کنند، محاصره را از بین می برند و دشمن را متواری می کنند و فراری می دهند؛ چه کسی می تواند این کارها را انجام بدهد؟ فرمانده ضدّ تروریسم در کلّ منطقه قوی ترین و سرشناس ترین فرمانده، هستند.(خطبه های نماز جمعه تهران، سیدعلی خامنه ای، 27/10/1398).

سیدحسن نصرالله در باره قاسم سلیمانی می گویند:

یکی از دلایل پیشرفت کمی و کیفی مقاومت حزب الله پیگیری های جدی حاج قاسم بود، حاج قاسم اولین شریک این پیروزی ها بود. لبنان زیر آتش و بمباران است! ولی او گفت: نمی توانم شما را تنها بگذارم، تمام روز های جنگ را حاج قاسم در کنار ما بود... او زیر بمباران و موشک باران در کنار ما بود، می توانست جا های امن برود، می توانست برود تهران و از آنجا با ما مرتبط می بود، ولی او در کنار ما و در اتاق عملیات ما بود.

او به من می گفت: سیدجان! یا با شما زنده می مانم یا شهید می شوم، تا پایان جنگ 33 روزه با ما بود.

آیت الله سید علی خامنه ای در باره قاسم سلیمانی می فرمایند:

رفیق خوب و عزیز و خوشبخت ما شهید سلیمانی، هم شجاع و هم با تدبیر بود. صرف شجاعت نبود. برخی شجاعت دارند ولی تدبیر و عقل لازم را برای شجاعت ندارند. برخی اهل تدبیر هستند ولی دل و جگر لازم برای اجرای آن تدبیر را ندارند. این شجاعت و تدبیر توامان فقط در میدان نظامی هم نبود، بلکه در میدان سیاست هم همین طور بود. بنده بارها به دوستانی که در عرصه سیاسی فعال هستند می گفتم که رفتار و کارهای او را مورد توجه داشته باشند. از همه این ها بالاتر اخلاص او بود. این ابزار شجاعت و ابزار تدبیر را مخلصانه خرج می کرد. اهل ریا و تزویر نبود. اخلاص خیلی مهم است و باید در خودمان آن را تمرین کنیم.

4-5. احساس مسؤولیت و انسجام در رفتار شهید سلیمانی

 امیرالمومنین(ع) در خطبه ای پس از جنگ صفین، مسئولان را از غفلت، عدم مسئولیت پذیری و عدم توجه به اتحاد برحذر می دارند (نهج البلاغه، خطبه 34). این ویژگی هاست که سبب می شود یک فرمانده برجسته و یک مجاهد کم نظیر همچون شهید سلیمانی بتواند وظیفه اش را به نیکی تشخیص داده و به آن عمل کند، در انجام تکلیف الهی جدیت داشته باشد، خود را در برابر دیگران مسئول بداند و پیوسته متوجه مکر دشمن در ایجاد تزلزل و تفرقه در بین نیروها باشد. راهبری نیروهای مقاومت در جبهه ای به گستردگی افغانستان تا عراق، سوریه، لبنان و یمن جز با دارا بودن این خصوصیات برجسته امکان پذیر نیست.

از همین رو مجله آمریکایی فارن پالیسی در سال 2019، در دهمین گزارش سالانه خود پیرامون معرفی یکصد متفکر برتر جهان در عرصه های مختلف، ژنرال قاسم سلیمانی را به عنوان مهم ترین شخص در بین 10 چهره برتر در حوزه های امنیتی- دفاعی جهان معرفی می کند. فارین پالیسی به هشدار سردار قاسم سلیمانی به ترامپ در جولای 2018 نیز اشاره کرد و به نقل از وی نوشت: «ما نزدیک به شما هستیم، جایی که تصورش را هم نمی توانید بکنید؛ ما آماده هستیم».

5.6 سلامت اقتصادی

علی بن ابی طالب در نامه ای به فرمانروای بصره بر سختگیری خود بر پاکدستی فرمانداران و عدم دست درازی آنان به بیت المال اشاره می کنند(نهج البلاغه، نامه 20).

همچنین آن امام همام بر پیشوایان واجب می کنند که سطح زندگی خود را با مردم ضعیف جامعه همسان کنند(نهج البلاغه، خطبه 209).

این ساده زیستی سبب اعتماد و امیدواری عامه مردم به حکومت و اجتناب از اشرافی گری می شود. شیرازی، نماینده ولی فقیه در نیروی سپاه قدس پس از شهادت سردار سلیمانی اعلام کرد که آن شهید سعید در سفرهای متعدد منطقه ای خود از دریافت حق مأموریت امتناع می کرد و بعضی اوقات در تامین مخارج زندگی خانواده خویش می ماند. به یاد داشته باشیم که سردار سرافراز اسلام بالاترین درجه نظامی در کشور را داشت و درصورت تمایل می توانست از این درجه، استفاده های فراوان کند؛ که نکرد.

نتیجه گیری

اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه در عصر غیبت حضرت ولی عصر عجل اللّه تعالی فرجه الشریف از شاخصه های ولایت مداری و پاسداری از انقلاب اسلامی است که بایستی در نهان و آشکار رفتار پاسداران و همه امور سازمانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نمود آشکار و حقیقی داشته باشد، مراقبت از این حقیقت والا، و نظارت بر حسن انجام آن مسئولیت ولایت مداران در همه عرصه هاست. «ولایت فقیه» برجسته ترین فراز وصیت نامه مبسوط سردار شهید سلیمانی است. این مهم از سطور آغازین وصیت نامه شروع شده و تا خطوط نهایی آن استمرار پیدا کرده است و این بیانگر عظمت ولایت فقیه در فکر او و سلوک او به حساب می آید. در واقع با نگاه به بیش از 43سال زندگی سیاسی سردار سلیمانی می توان گفت او با این رمز و در این چارچوب به این توفیقاتی که او را از بسیاری برجستگان سیاسی متمایز کرده، دست یافته است.

منابع

* قرآن کریم

1. بیابانی اسکوئی، محمّد، امامت تهران: نبأ،1390.

2. بیانات در منزل سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، 1398/10/13

3. مجلسی،محمدباقربن محمدتقی، بحارالانوار،دارالکتب الاسلامیه، ج 69.

4. خطیبی کوشکک، محمد، راه کاره کارهای حفظ ونشر ارزش های دفاع مقدس،زمزم هدایت، قم، 1386

5.علی بی ابیطالب (ع)،شریف الرضی،محمدبن حسین، گردآورنده، نهج البلاغه،قم،1414 ق،موسسه دارالهجره.

6. صابری تولائی، احمد، شرح دلبری، موسسه استان قدس رضوی،مشهد، 1398.

7. محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی ، همان ، ج 2، ص 135

8. مظلومی مراغه ای، مجتبی، خواص از منظر قرآن کریم، مدیرت حوزه های علمیه، مرکز آموزشهای تخصصی تبلیغ،1394،ص 104)

9. قرشی، سید علی اکبر ، قاموس قرآن، ج 7، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران.

10. خطبه های نماز جمعه تهران،سیدعلی خامنه ای، 27 /10/1398

11. صبحی صالح،. نهج البلاغه، ترجمه نهج البلاغه از آقای فیض الاسلام است

12. منصوری لاریجانی،اسماعیل،سیری در اندیشه دفاعی امام خمینی ره، تهران، بنیاد حفظ ارزش ها وآرمان های دفاع مقدس،1377

13. شیخ طوسی(ره)، تهذیب الاحکام، دار التعارف للمطبوعات، ج 1

14 . www. yjc.ir

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان