سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
*******
روزنامههای امروز شنبه 8 بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که انتشار چزئیاتی از یک قتل ناموسی در سفارت باکو، قیمت ارز در بازار و نیز واکنش مسلمانان جهان نسبت به اقدامات جنونآمیز دولتهای غربی در صفحات نخست تعدادی از روزنامههای امروز برجسته شده است.
ماجرای درگیری مسلحانه در سفارت آذربایجان مورد توجه بسیاری از روزنامهها قرار گرفته است، روزنامه سازندگی نوشته است:
فردی در یک اقدام شخصی، اقدام به حمله به سفارت باکو در تهران نمود و سر تیم حفاظت این سفارت را به شهادت رساند. تحقیقات اولیه نشان میدهد که این فرد با مقاصد شخصی دست به چنین کاری زده و هیچ برنامه ریزی خارج از تفکرات دیوانه وار وی در این ماجرا دخیل نبوده است. وی ادعا کرده است که چند ماه قبل همسرش به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران مراجعه کرده و از آن پس ناپدید شده و هر چه قدر سراغ او را گرفته کسی جوابگو نبوده و به این دلیل دست به چنین کاری زده است.
در ادامه این گزارش آمده است:
هر دلیلی برای این عمل باشد قطعاً این عمل وی محکوم است و قطعاً به دلیل احراز جرم، دادستانی ایران با او برخورد شایسته خواهد کرد که احتمالاً هم اشد مجازات در انتظار او باشد. قطعاً ایران به دنبال داشتن روابط دوستان و صمیمی با همسایهاش میباشد و اگر این همسایه در دام تلههایی که دشمنان دو ملت که برای قرنها یک ملت بودهاند نیافتد قطعاً دو کشور میتوانند در بسیاری زمینهها مکمل یکدیگر باشند.
قطعاً تحقیقات زیادی در این باره انجام خواهد شد مخصوصاً این که آن سلاحی که آن فرد در اختیار داشت از کجا آمده و بسیاری میدانند در اغتشاشات اخیر در ایران این نوع سلاح توسط اسرائیلیها و آمریکاییها از طریق مرزها به ایران قاچاق شده است وحتی نیروهای امنیتی ایران مدتها است که درگیر مبارزه با انتشار این نوع سلاحهای قاچاق شده هستند و قطعاً یکی از اهداف دشمنان دو ملت برای قاچاق این سلاحها به ایران این بوده وهست که این سلاحها برای مقاصدی مانند همین ماجرا استفاده شود.
روزنامه آرمان ملی نیز به تحلیل این قتل ناموسی عجیب پرداخته و مینویسد:
هر چند که رسانههای آذربایجان روایتهای ضد و نقیضی از حمله به سفارت این کشور در تهران منتشر کردهاند، اما موضعگیری مقامات این کشور در رسانهها بسیار مهمتر بود. چنانکه ابتدا وزارت خارجه آذربایجان سیدعباس موسوی، سفیر ایران در باکو را در پی حمله مسلحانه به سفارت این کشور در ایران را احضار کرد. در ادامه سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری آذربایجان اظهار داشت: از دولت ایران میخواهیم که اقدامات لازم را برای شناسایی متجاوز انجام دهد. هر کشوری مسئول تأمین امنیت سفارتها در کشور خود است.
روزنامه اعتماد نیز حادثه روز گذشته در خیابان پاسداران را شخصی دانسته و نوشته است:
اما در شرایطی که برخی افراد و جریانات تلاش میکردند از این حادثه بهرهبرداری سیاسی کنند، اطلاعیهها و گفتوگوهای منتشر شده از سوی مقامات قضایی و انتظامی نشان داد که این حادثه کاملاً با انگیرههای شخصی به وقوع پیوسته و هیچ ارتباطی میان این رخداد و مسائل سیاسی وجود ندارد.
تصاویر تلویزیونی منتشر شده از این حادثه نشان میدهد که فردی از خودروی پراید خود پیاده شده، همراه با یکی از کارمندان سفارت وارد سفارت شده و دقایقی بعد اقدام به شلیک به سمت حاضران میکند. وزارت امور خارجه آذربایجان نیز در این خصوص در بیانیهای اعلام کرد که در 27 ژانویه، حدود ساعت 30: 8 صبح، حمله مسلحانه به سفارت آذربایجان در تهران انجام شد. مهاجم به بخش امنیتی سفارت نفوذ کرده با اسلحه کلاشینکف رییس سرویس امنیتی سفارت را کشت. 2 مأمور امنیتی سفارت هنگام دفع حمله مجروح شدند، وضعیت آنها رضایتبخش است.
روزنامه کیهان نیز نوشته است که باکو فریب انگلیسها را نخورد و ماجرا را سیاسی نکرده است، این روزنامه در گزارش خود آورده است:
رویکرد رسانههای انگلیسی گفتنی است که انگلیسیها، چند هفته قبل با سر و صدای بسیار و فراخواندن سفیر خود از تهران، سعی کردند با یک تیر، به چند هدف برسند: هم رسوایی بازداشت جاسوس بزرگ خود (علیرضا اکبری) و اعدام وی را با شوک درمانی به حاشیه بیندازند؛ هم روحیه دیگر مزدوران را بازسازی کنند؛ و ضمناً با همراه کردن برخی دول اروپایی (مثل فرانسه و آلمان)، ایران را به جنگ سفارتخانهای و دیپلماتیک تهدید کنند.
در ادامه گزارش کیهان آمده است:
نتیجه اما بیاعتنایی مطلق ایران بود تا جایی که سفیر بریتانیای صغیر- همان که با جنجال فراوان رفته بود- چند روز قبل، بیسر و صدا و مخفیانه به تهران برگشت؛ تا خبط و سرشکستگی 25 سال قبل در ماجرای میکونوس را تکرار نکرده باشند. با شلوغ کاری رسانههای انگلیسی درباره ماجرای سفارت جمهوری آذربایجان، به نظر رسید که آنها میخواستند شکست فاحش دو هفته قبل را از مسیر دیگری جبران کنند.
فرجام 100 روز آشوب خیابانی چه بود؟
روزنامه جوان در ستون اخبار ویژه خود نوشته است:
چرا اپوزیسیون در یافتن یک رهبر برای خود ناتوان است؟ این پرسش را با جسارت به بخشنخبگانی و دانشگاهی به شکل دیگری میپرسیم: «چرا هیچ یک از نخبگان دانشگاهی و اساتید مبرز و اندیشمند علوم انسانی این مهم را برعهده نمیگیرد؟» اپوزیسیون بهویژه در هفتههای اخیر آشکارا نشان داده است که چالش رهبر دارد، رهبری که همه به او وکالت بدهند. ادعا هم این است که یک ملت پشت سر این رهبر قرار میگیرد؛ اما گویا کسی جز همین شهرههای اجارهای داوطلب رهبری نشده است. این یک پرسش راهبردی است که چرا از جامعه علمی و نخبگانی ما کسی آن بار سنگین رهبری را با انبوهی از ایدهها و سناریوها و برنامهها و نظریههایی که برای اداره یک ملک و مملکت در سر دارند و گاهی آن را بروز میدهند، برعهده نگرفت؟
در ادامه این گزارش آمده است:
به نظر میرسد راهبرد اصلی اصلاحطلبان، حضور نرم در قدرت و تغییر بدون خشونت است فلذا هیچ همراهی و پذیرشی برای رفتارهای هدایتشده از بیرون که پشت آن سعودی، انگلیس و اسرائیل باشد، ندارند، اما سکوت یا دلسوزی یا جانبداری ضمنی از طرف برخی اشخاص خاص خود مثل سخنگوهایشان را نیز دریغ نمیکنند و آن را در راستای همان بازکردن راه ورود به قدرت و امتیازگیری میدانند.