عصر ایران؛ مهرداد خدیر- الزام کنفدراسیون فوتبال آسیا به جداسازی مالکیت دو باشگاه پرسپولیس و استقلال چارهای برای وزارت ورزش باقی نگذاشت تا به جای نمایش همیشگی تظاهر به غیردولتی یا در حال واگذاری بودن این دو رسما اعلام کنند ریاست مجمع باشگاه استقلال در اختیار وزارت اقتصاد قرار گرفته و پرسپولیس نیز همچنان متعلق به وزارت ورزش است و مالکیت آنها یکی نیست.
هر چند این خبر به خاطر تأثیر مثبت آن بر مسابقۀ حساس یکشنبه (دربی صدم) و رفع نگرانی هواداران خصوصا استقلالیها از تهدید به کسر امتیاز مثبت است و با پرداخت مطالبات آندرهآ استراماچونی، لئوناردو پادوانی و باشگاه شباب اهلی از طریق کارگزاری بانک شهر در قطر و امارات و نیز مطالبات سید احمد موسوی چند کابوس مهم از سر باشگاه دور شده و خاطر انبوه پرسپولیسیها هم آسوده شده که ملاحظات وزارتخانه برای حمایت و هر دو با هم کنار رفته اما نکاتی را میتوان یادآور شد:
1. از تشکرهای آقای حجت کریمی سرپرست مدیر عاملی استقلال (یعنی نه سرپرست است نه مدیر عامل!) از وزیر ورزش و وزیر اقتصاد و مدیر عامل بانک شهر مشخص است که این پول چگونه جور شده است.
با این حساب این پول را به مصطفی آجورلو ندادند چون پای خود را روی دُم صدا وسیما گذاشت و خیال میکرد میتواند 1000 میلیارد تومان درآمد کسب کند و حد خود را نشناخت و حذف شد.
از بیکسی سراغ علی فتحاللهزاده رفتند تا طی پروسه خصوصیسازی مدیر باشد. از اول قرار نبود باشگاه را به او بسپارند ولی او که تغییر زمانه را تشخیص نداده بود جدی گرفت و با پولی که سازمان خصوصیسازی از محل فروش سهام در اختیار او قرار داده بود تا مطالبات خارجی و تهدید کننده را بپردازد اول حساب خود را صاف کرد و میپنداشت چون موضوع استقلال و پرسپولیس با سیاست و امینت گره خورده دولت در نهایت و برای آن که از آسیا حذف نشود باز پول میدهند و بدین ترتیب هم پول خود را برداشته و هم نزد هواداران مجددا قهرمان شده است. این بار اما محاسبات حاجی ترانسفر نادرست درآمد چون همیشه که جفت شش نمیآید و اصلا او را به خاطر همین طمعها آورده بودند و بعد از حذف آسیا در همان صداوسیمایی که پول حق پخش را از آنها نخواسته بود ضایع کردند و کار به دست نفر سوم افتاد و او حالا از بانک شهر وام گرفته و مالکیت باشگاه هم به وزارت اقتصاد منتقل شده است.
2. خبر واگذاری به وزارت اقتصاد 31 فروردین 1402 اعلام شد و در دقیقۀ 90 از مهلتی که کنفدراسیون آسیا برای تفکیک مالکیت داده بود. اما تنها دو ماه و نیم قبل و در 17 بهمن 1401 خود حسین قربانزاده رییس خصوصیسازی در تلویزیون گفته بود این خصوصیسازی به سرانجام نخواهد رسید چون هیچ دیوانهای پیدا نخواهد شد که دو باشگاه با زیان انباشته و محروم از درآمد کلان را بخرد!
فردای همان شب و در 18 بهمن 1401 در همین پایگاه تحلیلی - خبری چینن نوشتم: به گفته رییس سازمان خصوصی سازی تنها با 477 میلیارد تومان برای استقلال و 547 میلیارد تومان برای پرسپولیس میتوانند در عرضۀ آخر بهمن و اول اسفند با پرداخت 20 درصد مبلغ کل مالک 51 درصد شوند و بقیه را هم در اقساط 6 ساله بپردازند و تأمین و تأدیۀ دو عدد 477 و 547 میلیارد تومان از عهدۀ خیلیها برمیآید (خاصه اگر درآمد یا موجودی ارزی داشته باشند) اما خود رییس کل سازمان خصوصیسازی خیلی امیدوار به استقبال به نظر نمیرسید و چند بار این احتمال را مطرح کرد که شاید هیچ تقاضایی دریافت نشود چرا که هنوز بحث حق پخش تلویزیونی مشخص نشده است. پیداست که متقاضیان به دنبال منابع درآمدیاند و به قول آقای قربانزاده «دیوانه نیستند که بدون امید به کسب درآمد زیر بار بدهیهای انباشته دو باشگاه بروند».
قرار بود خصوصی سازی شوند اما دولتیتر شدند و جالب این که درست در لبه تیغ این انفاق افتاد تا کسی خرده نگیرد. بعید نیست بعدتر به این کار هم ببالند و بگویند به خاطر میلیون ها هوادار این کار را کردیم.
واقعیت این است که اگر اصرار بر احراز اهلیت متقاضی نبود (تایید دستگاه های امنیتی به خاطر جمعیت هوادار دو باشگاه) و صدا و سیما حق پخش را میپرداخت آن پروسه به فرجام میرسید اما این اتفاق نیفتاد و حالا هر دو دولتیتر شدهاند.
3. اگر از 31 فروردین 1402 خورشیدی 17 سال و سه ماه عقبتر برویم و به 26 دی 1384 برسیم یادآوری جالبی است: محمود احمدینژاد چند ماه قبل از آن ناباورانه رییس جمهور شده بود. قیمت نفت هم روز به روز بالاتر میرفت و رییس جمهور تازه سرمست از قدرت فراچنگ آمده به دنبال تحقق ایدههای خود بود. با فوتبال بیگانه نبود و اتفاقا استقلالی هم بود. از این رو تصمیم گرفت باشگاه استقلال به وزارتخانه پرپول رفاه واگذار شود. بدین ترتیب در 26 دی 84 محمد علیآبادی رییس سازمان تربیت بدنی تمام اختیارات خود به عنوان رییس مجمع باشگاه استقلال را به وزارت رفاه تفویض کرد و قرار شد ورزشگاه 110 هکتاری تختی را هم به مدت 25 سال در اختیار باشگاه بگذارند. علیآبادی و پرویز کاظمی اولین وزیر رفاه دولت احمدینژاد توافق نامه را هم امضا کردند و همه منتظر تبعات آن بودند که نمایندگان مجلس تحت تاثیر احمد توکلی اعلام کردند این تصمیم هم با تفسیر اصل 44 برای کاهش تصدیگری دولت مغایر است و هم با وظایف وزارت رفاه سازگار نیست.
رییس جمهور وقت هم آن قدر صنم برای خود درست کرده بود که به این یاسمن نپردازد و پشت این قضیه نایستاد و در همین گیرودار با وزیر رفاه هم درگیر شد و قرعه اولین اخراجی دولت به نام پرویز کاظمی افتاد و جانشین او - عبدالرضا مصری- که از موتلفه آمده و با این عوالم بیگانه بود عملا توافق را ملغا کرد! توافقی که بین دو دستگاه دولتی و برای 10 سال بسته شده بود یک ماه هم دوام نیاورد تا استقلال هم چنان در مالکیت سازمان تربیت بدنی بماند هر چند به این صراحت اعلام نمیشد که دولتی است.
اگر تصمیمات در این کشور تابع برنامه بود کاری که در 31 فروردین 1402 با تحمل هزینه فراوان و حذف از آسیا و اخذ وام کلان از بانک شهر انجام شده در 26 دی 1394 صورت میپذیرفت خاصه این که از دولت کنونی ابراهیم رییسی به عنوان دولت سوم احمدینژاد یاد میشود.
برای آن که بدانیم چگونه زمان را هدر میدهیم این اشاره میتواند گویا باشد که در دی 84 که قرار بود استقلال را به وزارت رفاه بدهند و ندادند مهدی قایدی ستاره سالهای اخیر استقلال کودکی 7 ساله بوده و حالا 25 ساله است.
4. از رییس سازمان خصوصیسازی میتوان پرسید که وقتی میدانسته واگذاری شدنی نیست چرا این پروسه را شروع کردند؟ تنها برای این که فتحالله زاده را ضایع کنند؟ درست است که او در مجموع و به لحاظ مالی در برنامه میثاقی حرف های منطقیتری به نسبت فتحالله زاده بر زبان آورد اما پیش بینی پرویز مظلومی هم درست درآمد که گفته بود دنبال آن هستند که تیم خودشان را بچینند و حالا میبینیم نه به وزارت رفاه واگذار شده نه حتی به صنایع که با باشگاهداری آشناست و نه خصوصی شده بلکه عدل به وزارت اقتصاد دادهاند که سازمان خصوصیسازی زیر مجموعه آن است!
5. اگر قرار بر دولتی ماندن دایمی نیست و بنا بر واگذاری است چرا از مدل ترکیه تبعیت نشد که ابتدا به شهرداری واگذار کردند و بعد خصوصی شد. به ویژه این که بانک شهر متعلق به شهرداری استقلال را نجات داده است. پاسخ میتواند این باشد که آقای قربانزاده از نزدیکان آقای قالیباف است که دیگر شهردار تهران نیست و حالا رییس مجلس است و اگر هم شهرداریِ زاکانی تمایل داشته او مایل نبوده است.
6. سال 92 در توضیح ضرورت شرکت در انتخابات ریاست جمهوری (در فضای به نسبت رقابتی و نه مثل حالا سرد با احساس بیفایدگی) نوشتم اگر اهل سیاست نباشید هم نتیجه آن بر زندگی شما تاثیر دارد. چون دولتها در علایق شما و حتی چینش اعضای هیات مدیره دو باشگاه اصلی و نوع لباس پوشیدن شما اثر میگذارند. به همین خاطر است که همه میدانستند در این دولت امیر قلعه نویی بخت دوباره نشستن بر نیمکت تیم ملی را دارد.
مادام که دو موضوع اهلیت و حق پخش تلویزیونی حل نشود پرسپولیس و استقلال واگذار نخواهند شد و جالب این که این بار کسی متعرض نشده که با وظایف وزارت اقتصاد و دارایی نمیخواند در حالی که ماموریت مشخص وزارت اقتصاد تامین بخش غیر نفتی بودجه و کسب درآمد است نه هزینه برای باشگاه زیانده!
7. با این که از نهادهای بینالمللی غول ساختهایم ولی حرفهای منطقی هم میزنند منتها تا در لبه محرومیت قرار نگیریم تن نمیدهیم و با من بمیرم تو بمیری دنبال رفع و رجوع هستیم. در این فقره هم اگر استقلال را از آسیا حذف نکرده بودند باورشان نمیشد که تهدید جدی است و به تکاپو نمیافتادند تا مطالبات را بپردازند و مالکیت را جدا کنند. شاید هنوز اندک امیدی باشد که به آسیا بازگردانند ولی اگر هم چنین شود با رایزنی و اهدای تخته فرش نبوده بلکه چون به خواستها تن داده و حسابها را صاف کردهاند شاید خبری شود.
درست است که بر سر ورود بانوان به ورزشگاه ها برای تماشا و عمل به قولی که به فیفا و شخص رییس آن دادهاند بازی در میآورند و سالهاست در حال آمادهسازی زیر ساختاند (منظورشان جداسازی آبریزگاهها است نه چیز دیگر و این یعنی 20 سال است دارند در ورزشگاه آزادی توالت میسازند!) اما وقتی تهدید جدی باشد و بگویند راهتان نمیدهیم تن میدهند. (مشکل جدیدشان البته این است که بحث نوع پوشش هم اضافه شده و اگر بخواهند چینشی و گزینشی انتخاب کنند نیز به هر حال باید فروش اینترنتی داشته باشند و لابد اگر دختران تماشاگر روسری نداشته باشند امام جمعه قشم میآید و کل ورزشگاه آزادی را پلمب می کند!)
8. راز دو باشگاه را یک بازیکن و یک مدیر بیش از دیگران دریافتند. اولی آرش برهانی بازیکن سابق که حالا هم به شکل دیگر همکاری دارد و گفته بود از آسمان هم شده برای این دو باشگاه پول جور می کنند و بابت طلب هامان نباید زیاد حرص بخوریم. چون تا چراغ فوتبال روشن است استقلال و پرسپولیس هر قدر بدهکار باید باشند. دومی قریب مدیر عامل استقلال بود که در برنامه صندلی داغ شرکت کرد و وقتی داریوش کاردان از او پرسید مدرک تحصیلی شما چیست و پاسخ داد: دکتریِ امنیت استراتژیک، مجری گفت: به فوتبال چه ربطی دارد؟ قریب اما گفت: خیلی هم ربط دارد. چون فوتبال در ایران مقولهای امینتی و استراتزیک است.
9. همانگونه که واردات خودرو دست دوم در دولت فعلی به امر مثبتی تبدیل شده و به جای تبلیغ تولید واکسن داخلی کرونا به واردات آن میبالند میتوانند بگویند خصوصیسازی واقعی پرسپولیس و استقلال هم یعنی همین که اولی در اختیار وزارت ورزش بماند و دومی را هم بدهند به وزارت اقتصاد. منتها خدا کند احسان خاندوزی به سرنوشت پرویز کاظمی در دولت اول احمدینژاد دچار نشود و اگر شد بعدی نگوید استقلال را نمیخواهم! سجادی هم برود وزیر بعدی نمیتواند و خطر متوجه استقلال است. هر چند وزیران دولت سوم احمدینژاد مثل دولت اول نیستند.
10. درست است که هنوز هم مالکیت دولتی است و به دلایل پیش گفته چشمانداز روشنی از واگذاری و خصوصیسازی در برابر نیست اما این که یک دستگاه مالک هر دو باشگاه رقیب و یک نفر رییس مجمع هر دو باشد در حالی که خصوصی هم نیستند واقعا مضحک بود و یک بار نوشتم تصور کنید درآستانه شهرآورد (دربی) بازیکنان پرسپولیس نزد رییس مجمع بروند که همان وزیر ورزش است و او بخواهد که ببرید و وعده دهد اگر بردید فلان قدر پاداش می دهم و بعد استقلالیها بروند و باز همان وعده را تکرار کند! در حالی که منطقا هر دو نمیوانند نظر او را تامین کنند.
حساسیت آسیا به خاطر آن است که وقتی مالک دو باشگاه یکی باشد ممکن است در جاهایی با هم تبانی کنند تا یکی بماند. مثل فشار کامبیز آتابای رییس فدراسیون پیش از انقلاب به پرویز خسروانی مالک باشگاه تاج که نمی تواند با چند تیم تاج و افسر و دیهیم در جام تخت جمشید حاضر باشد زیرا شاید تاج به تفاضل گل 5 نیاز داشته باشد و این اتفاق مثلا با باخت افسر یا دیهیم با این اختلاف گل میسر شود. البته حالا هنوز هم هر دو همچنان دولتیاند ولی همین که ناچارند خود را با قواعد مدرن وفق بدهند خوب است و در این وانفسای تورم این دلخوشی باقی مانده مغتنم است.