ماهان شبکه ایرانیان

حضرت عبد العظیم از نگاه آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره)

آستان مقدّس سیدالکریم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام، بارگاه رفیعی است که همواره زیارتگاه اهل دل و دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت بوده و امید به نیل ثواب زیارت سیدالشهداء علیه السلام، خیل مشتاقان را به دیار ری می کشانده است.

حضرت عبد العظیم از نگاه آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره)

1. زائر حضرت عبدالعظیم علیه السلام

آستان مقدّس سیدالکریم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام، بارگاه رفیعی است که همواره زیارتگاه اهل دل و دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت بوده و امید به نیل ثواب زیارت سیدالشهداء علیه السلام، خیل مشتاقان را به دیار ری می کشانده است.

یکی از زائران دلسوخته این حرم روحانی، عالم جلیل القدر، فقیه، نسب شناس، مورّخ و فرهنگبان بزرگ جهان اسلام، مرحوم آیت اللَّه سید شهاب الدین مرعشی نجفی رحمه الله بوده که بارها از فیض زیارت حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام بهره مند شده است، که از جمله در سال 1341 ق، آن گاه که به بیماری قلبی مبتلا شده، عازم بیمارستان فیروزآبادی در شهر ری بود، با اینکه مردم تا کهریزک به استقبال ایشان آمده بودند، ابتدا به زیارت حرم مطهّر حضرت عبدالعظیم مشرّف شد و سپس برای بستری شدن، راهی بیمارستان شد.[1]

در یکی از سفرهای زیارتی ایشان به ری، کرامتی رخ داد و از جانب حضرت عبدالعظیم علیه السلام عنایتی به آیت اللَّه مرعشی رحمه الله شد. شرح این ماجرا در کتاب سرزمین کرامت، بدین گونه آمده است:[2]

یکی از علمای بزرگ[3]، پس از آنکه مقطعی از درسش را در نجف به پایان می برد، به تهران می آید و مقدّمات ازدواج ایشان فراهم می گردد. دختری معرّفی می شود و به خواستگاری می روند. مسائل، مطابق سلیقه طرفین طی می شود، جز اینکه پدر دختر، شرطی را برای داماد مطرح می کند تا پس از تحقّق آن، دختر به خانه بخت برود. شرط پدر دختر، تهیه این اقلام بود: یک جفت گوشواره، چهار عدد النگو، دو عدد پیراهن، دو قواره چادری و دو جفت کفش.

... درخواست خانواده عروس، چندان سخت و چشمگیر نبود، لیکن برای آن عالم بزرگوار، تهیه همین قدر هم مقدور نبود.

منصب خادم افتخاری آیت اللَّه مرعشی در آستان حضرت عبدالعظیم

ایشان ناامید از [انجام دادن] شرط، عازم قم می شود؛ امّا قبل از حرکت به سمت قم به قصد زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام در شهر ری توقّف می کند.

آن عالم بزرگوار، قبل از آنکه به حرم مشرّف شود، دقایقی را در... صحن و مقابل ایوان می ایستد. تمام حواسش به شرطی است که از عهده انجام [دادن] آن برنیامده است. در این لحظه، کاملاً متوجّه آن حضرت می شود و مشکل را با آن وجود مقدّس در میان می گذارد. در حالتی دلشکسته، زارزار می گرید و برای آنکه کسی متوجّه نشود، عبایش را روی صورتش می گیرد.

چند لحظه بعد، کسی دست روی شانه اش می گذارد و آرام به گوشش می خواند که: «آقا! بسته تان را بردارید تا خدای نکرده کسی آن را نبرد!» و ایشان، ناراحت از اینکه او را از چنین حالی بیرون آورده اند، مکثی می کند و بعد چشم می اندازد ]و می بیند که [بسته ای جلوی پایش افتاده است. ابتدا اعتنا نمی کند؛ امّا بلافاصله طنین صدایی که لحظاتی قبل او را متوجّه این بسته کرده بود، در ذهنش می نشیند. نگاه جست وجوگرش کسی را نمی یابد. بسته را می گشاید. درون بسته، این اشیا به طور مرتّب چیده شده بود: دو جفت کفش زنانه، دو قواره چادری، دو عدد پیراهن، چهار عدد النگوی طلا و یک جفت گوشواره.

2. خادم آستان حضرت عبدالعظیم علیه السلام

عشق و محبّت آیت اللَّه مرعشی رحمه الله به خاندان رسالت و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام از لابه لای گفته ها، نوشته و رفتارشان به خوبی نمایان بود؛ به طوری که با دارا بودن مقام مرجعیت، همیشه خود را کوچک ترین خادم خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله معرّفی می کرد و در نوشته هایش همواره تعبیر زیبای «خادم علوم اهل البیت علیهم السلام» به چشم می خورد.

علاقه شدید ایشان به ساحت مقدّس ائمه اطهار و اولاد گرامی شان باعث شد تا در بسیاری زیارتگاهها سِمَت افتخاری «خادم» آن آستانها را به خود اختصاص دهد و بدان مباهات نماید.

برخی مناصب افتخاری خدمتگزاری ایشان در تعدادی از بقاع متبرّک و در آستانهای بعضی امام زادگان و مشاهد مشرّف، در ذیل آورده می شود:

مناصب افتخاری

یک. منصب افتخاری خدمتگزاری و خادمی روضه منوّر و حرم سیدالشهداء اباعبداللَّه حسین بن علی علیه السلام در کربلای معلّی، که به وسیله تولیت حرمین شریفین امام حسین و ابوالفضل العباس علیه السلام و سرکشیک و چند تن از خدّام، مهر و امضا شده است.

دو. مناصب پُرافتخار نقیب الساداتی و تدریس در حرم امام حسین و حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام.

سه. منصب افتخاری خدمتگزاری حرم ابوالفضل العباس علیه السلام در کربلای معلّی که به دست رئیس خدّام و چند تن دیگر از خدمتگزاران آن حرم شریف، امضا شده است.

چهار. مقام مدرّسی آستانه حضرت فاطمه معصومه علیها السلام در قم که به تاریخ چهاردهم آذر 1348، صادر و به وسیله تولیت آستانه، امضا شده است.

پنج. منصب افتخاری نسّابه آستانه مقدس حضرت فاطمه معصومه علیها السلام در قم، که به تاریخ سیزدهم تیر 1316، توسط تولیت آستانه امضا و صادر شده است.

شش. منصب پُرافتخار امام جماعت مادام العمری آستانه مقدس حضرت فاطمه معصومه علیها السلام که در هفدهم شهریور 1360، توسط تولیت آستانه مقدس، آقای احمد مولایی، امضا و صادر شده است.

هفت. منصب خادم افتخاری آستانه مقدس حضرت فاطمه معصومه علیها السلام.

هشت. منصب افتخاری خدمتگزاری بقعه متبرّکه حضرت سلطان سید جلال الدین اشرف در آستانه اشرفیه گیلان، که توسط تولیت وقت آن آستان مقدّس، در تاریخ اوّل شوال 1380، مطابق بیست و هشتم اسفند 1339، امضا و صادر شده است.

نه. منصب خدمت افتخاری در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در شهر ری.

ده. منصب خدمت افتخاری حرم علی بن امام محمّد باقر در مشهد اردهال کاشان.

یازده. منصب افتخاری خدمتگزاری در حرم احمد بن امام موسی بن جعفر علیه السلام، معروف به شاهچراغ، در شیراز.

دوازده. منصب خدمت افتخاری در حرم ثامن الحجج، علی بن موسی الرضا علیه السلام در مشهد مقدس.[4]

احکام صادره این مناصب افتخارآمیز، هم اکنون در میان اسناد زندگینامه ایشان موجود است.

3. نگارش شرح حال حضرت عبدالعظیم علیه السلام

آیت اللَّه مرعشی رحمه الله، شوق به زیارت خاندان عترت را نه تنها با زیارت مراقد آنان، بلکه با نگارش آثار متعدّد درباره اماکن زیارتی و زیارت آنها و نیز نگارش شرح حال امام زادگان نشان داد.

ایشان با بهره گیری از تبحّری که در علم انساب داشت، به نحوی که او را به حق، سرآمدِ تبارشناسان معاصر خوانده اند، بیش از ده اثر درباره تعیین مراقد امام زادگان و شرح حال آنان نگاشت.[5]

از جمله آثار ارزنده آیت اللَّه مرعشی رحمه الله در علم انساب، حاشیه مفصّل و عالمانه ای است که بر عمدة الطالب نگاشتند.[6]

در متن این کتاب، ضمن معرّفی اعقاب «علی الشدید»، اشاره کوتاهی به شرح حال حضرت عبدالعظیم علیه السلام شده است. مرحوم آیت اللَّه مرعشی، حاشیه مفصّلی بر این بخش نگاشته و به شرح حال آن حضرت و روایات رسیده از ایشان، با استفاده از منابع گوناگون، پرداخته است.

در اینجا به نقل این بخش از کتاب عمدة الطالب و حاشیه ایشان می پردازیم که درواقع، می توان آن را رساله ای مستقل در شرح حال حضرت عبدالعظیم علیه السلام به قلم آیت اللَّه مرعشی رحمه الله برشمرد:[7]

أعقاب علی الشدید

و أمّا علی الشدید[8] بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن أبی طالب، و یکنّی «أباالحسن»، و اُمّه اُمّ ولد، و عقبه من إبنه عبداللَّه بن علی، اُمّه اُمّ ولد.

قال أبونصر سهل بن داود البخاری: یقال: إنّ عبداللَّه بن علی استلحقه الحسن بن زید - و هو جدّه - بعد موت ابنه[9] علی بالقافة، و ذلک أنّ أباه علیاً هلک فی حیاة أبیه الحسن بن زید، و اُمّ إبنه عبداللَّه جاریة بیعت و لم یعلم أنّها حامل، فلمّا توفّی علی بن الحسن بن زید ردّها المشتری إلی أبیه الحسن بن زید، فولدت عبداللَّه، فشک فیه، فدعا بالقافة فألحقوه به، و اسم الجاریة «هیفاء».[10]

فولّد عبداللَّه بن علی الشدید: عبدالعظیم السید الزاهد(1) المدفون فی مسجد الشجرة بالری، و قبره یزار و أحمد.

1. قوله: «عبدالعظیم السید الزاهد».

أقول: یروی عن عبدالعظیم الحسنی جماعة، منهم: عبیداللَّه بن موسی.

و فی کتاب أعلام الوری، لشیخنا القدوة أبی علی الفضل بن الحسن الطبرسی المتوفّی شهیداً سنة 548: روایة شیخنا الصدوق عن علی بن عبداللَّه الورّاق، عن محمّد بن هارون الصوفی، عن عبیداللَّه بن موسی، عن عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، عن صفوان بن یحیی، عن إبراهیم بن أبی زیاد، عن أبی حمزة الثمالی، عن أبی خالد الکابلی، عن السجّاد علیه السلام النصّ الدالّ علی إمامة الأئمّةعلیهم السلام.[11]

و فی ذلک الکتاب أیضاً: روایة الصدوق، عن أبی العبّاس محمّد بن إبراهیم بن إسحاق الطالقانی، عن الحسن بن إسماعیل، عن سعید بن محمّد القطّان، عن عبیداللَّه بن موسی الرویانی، عن عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، عن علی بن الحسن بن زید بن علی بن الحسین، عن عبداللَّه بن محمّد بن جعفر الصادق حدیث اللوح، فراجع.[12]

و فی ذلک الکتاب أیضاً: و ممّا روی عن أبی جعفر الثانی علیه السلام فی مثله، ما رواه عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، قال: دخلت علی الحدیث.[13]

و فیه أیضاً: و ممّا روی عن أبی الحسن علی بن محمّد العسکری علیه السلام فی ذلک، مارواه عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، قال: دخلت علی سیدی أبی الحسن علی بن محمّد العسکری.[14]

و فی کتاب «التوحید»، لشیخنا الحافظ الصدوق رحمه الله فی باب معنی سبحان اللَّه، ما لفظه: حدّثنا محمّد بن موسی بن المتوکل، قال: حدّثنا علی بن الحسین السعدآبادی، عن أحمد بن أبی عبداللَّه البرقی، عن عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، عن علی بن أسباط، عن سلیم مولی طربال، عن هشام الجوالیقی، قال: سألت أباعبداللَّه علیه السلام عن قول اللَّه - عزّ و جلّ - «سبحان اللَّه» ما یعنی به؟ قال: تنزیهه.[15]

و فی ذلک الکتاب أیضاً: فی باب معنی التوحید و العدل، ما لفظه: حدّثنا محمّد بن أحمد بن السنانی المکتب، قال: حدّثنا محمّد بن أبی عبداللَّه الکوفی، قال: حدّثنا سهل بن زیاد الآدمی، عن عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، عن الامام علی بن محمّد، عن أبیه محمّد، عن أبیه علی الرضا علیه السلام الخبر.[16]

و فی کتاب شرح مشیخة الفقیه، للعلّامة مولانا التقی المجلسی، ما محصّله: ان عبدالعظیم الحسنی هذا عظیم الشأن، جلیل القدر، و یظهر جلالة قدره من روایاته، و فی النجاشی بعد ذکر النسب: أبوالقاسم، له کتاب خطب أمیرالمؤمنین علیه السلام، ثمّ نقل عن الأمالی لشیخنا الصدوق بسنده إلی عبیداللَّه بن موسی الرویانی، عن عبدالعظیم روایات فراجع.

و کذا روی الصدوق بسنده عن محمّد بن یحیی العطّار، عمّن دخل علی مولانا أبی الحسن الهادی علیه السلام من أهل الری، قال: فقال: أین کنت؟ قلت: زرت الحسین علیه السلام، قال: أما لو أنک زرت قبر عبدالعظیم عندکم لکنت کمن زار الحسین بن علی علیه السلام، و قال الصدوق فی حقّه: و کان مرضیاً.

أقول: و فی فهرست شیخ الطائفة أنّه یروی عنه سهل بن زیاد، و أبوتراب الحارثی.[17]

و فی کتاب علل الشرائع، لشیخنا الصدوق: روایة سهل بن زیاد الآدمی، عن سیدنا عبدالعظیم، و السند هکذا، قال الصدوق: حدّثنا أحمد بن محمّد الشیبانی، قال: حدّثنا محمّد بن أحمد الأسدی الکوفی، عن سهل بن زیاد، عن عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، قال: سمعت علی بن محمّد العسکری علیه السلام الحدیث.[18]

و فی کتاب الأمالی أیضا، روایته بهذا السند، قال: حدّثنا محمّد بن موسیبن المتوکل، قال: حدّثنا علی بن الحسین السعدآبادی، عن أحمد بن أبی عبداللَّه البرقی، عن عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، عن الامام أبی جعفر محمّد الجواد علیه السلام الحدیث.[19]

و فی ذلک الکتاب أیضاً: حدّثنا علی بن أحمد، قال: حدّثنا محمّد بن أبی عبداللَّه الکوفی، عن سهل بن زیاد الآدمی، عن عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، عن الامام علی الهادی علیه السلام الحدیث.[20]

و فی ذلک الکتاب أیضاً: حدّثنا علی بن أحمد بن موسی، قال: حدّثنا محمّد بن هارون الصوفی، قال: حدّثنا عبیداللَّه بن موسی الرویانی، قال: حدّثنی عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، عن إبراهیم بن أبی محمود، عن الامام علی الرضا علیه السلام الحدیث.[21]

و فی ذلک الکتاب أیضاً: حدّثنا أحمد بن محمّد بن أحمد السنانی المکتب، قال: حدّثنا محمّد بن أبی عبداللَّه الکوفی، قال: حدّثنا سهل بن زیاد الآدمی، عن عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، عن الامام علی الهادی علیه السلام الحدیث.[22]

و فی ذلک الکتاب أیضاً: حدّثنا علی بن أحمد بن موسی، قال: حدّثنا محمّد بن هارون الصوفی، قال: حدّثنا عبیداللَّه بن موسی الرویانی، قال: حدّثنا عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، عن الامام علی الهادی علیه السلام الحدیث.[23]

و فی ذلک الکتاب بالسند المذکور، و قد أنهاه إلی عبدالعظیم، عن الامام أبی جعفر الجواد علیه السلام الحدیث.[24]

و فی ذلک الکتاب أیضاً: عن علی بن أحمد بن موسی، عن محمّد بن هارون، عن عبیداللَّه بن موسی، عن عبدالعظیم الحسنی، عن علی بن محمّد الهادی، عن آبائه علیه السلام، قال: قال أمیرالمؤمنین علیه السلام: من دخله العجب هلک.[25]

و فی ذلک الکتاب أیضاً: حدّثنا محمّد بن موسی بن المتوکل، قال: حدّثنی علی بن الحسین السعدآبادی، عن أحمد بن أبی عبداللَّه البرقی، قال: حدّثنی عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، قال: حدّثنی الحسن بن عبداللَّه بن یونس، عن یونس بن ظبیان، عن الصادق علیه السلام الحدیث.[26]

و فی ذلک الکتاب أیضاً: حدّثنا علی بن أحمد بن موسی الدقّاق، قال: حدّثنا محمّد بن أبی عبداللَّه الکوفی، قال: حدّثنا أبوسعید الحسن بن أبی زیاد الآدمی الرازی، قال: حدّثنا عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، عن الامام أبی جعفر محمّد الجواد علیه السلام الحدیث.[27]

و فی کتاب معانی الأخبار، لشیخنا الصدوق أیضاً، ما لفظه: حدّثنا محمّد بن أحمد الشیبانی، قال: حدّثنا محمّد بن أبی عبداللَّه الکوفی، قال: حدّثنا سهل بن زیاد، عن عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، عن الامام علی الهادی علیه السلام الحدیث.[28]

و فیه أیضاً: روایة المؤلّف، عن السید المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوی العبّاسی، عن جعفر بن محمّد بن مسعود، عن أبیه، عن إبراهیم بن علی، عن عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، عن الحسن بن محبوب، عن معاویة بن عمّار، عن الصادق علیه السلام الخبر.[29]

و فی ذلک الکتاب أیضاً: حدّثنا أبوالقاسم علی بن أحمد بن موسی بن عمران الدقّاق، قال: حدّثنا محمّد بن أبی عبداللَّه الکوفی، قال: حدّثنا سهل بن زیاد الآدمی، عن عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، عن الامام علی الهادی علیه السلام الحدیث.[30]

و فی کتاب کفایة الأثر، للحافظ شیخنا علی بن محمّد بن علی الخزّاز القمّی الرازی، روایة سندها کذا:. .. حدّثنا محمّد بن أبی عبداللَّه الکوفی، عن سهل بن زیاد الآدمی، عن عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، عن أبی جعفر الامام محمّد الجوادعلیه السلام الحدیث.[31]

و فی ذلک الکتاب هکذا: حدّثنا هارون الصوفی، قال: حدّثنا أبوتراب عبیداللَّه بن موسی الرویانی، عن عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، عن الامام علی الهادی علیه السلام الحدیث.[32]

و فی کتاب ثواب الأعمال، لشیخنا الصدوق أبی جعفر محمّد بن علی بن موسی ابن بابویه القمّی، ما لفظه: حدّثنی علی بن أحمد، قال: حدّثنی حمزة بن القاسم العلوی، قال: حدّ ثنا محمّد بن یحیی العطّار، عمّن دخل علی أبی الحسن علی بن محمّد الهادی علیه السلام من أهل الری، قال: دخلت علی أبی الحسن العسکری علیه السلام، فقال: أین کنت؟ قلت: قد زرت الحسین علیه السلام، فقال: أما أنک لو زرت قبر عبدالعظیم عندکم کنت کمن زار الحسین بن علی علیه السلام.[33]

و قال النعمانی فی کتاب الغیبة، ما لفظه: عن الکلینی، عن بعض رجاله، عن عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، عن مالک بن عامر، عن المفضّل بن عمر، عن الصادق علیه السلام.[34]

و فی کتاب المحاسن للبرقی، ما لفظه: عنه، عن عبدالعظیم بن عبداللَّه العلوی، عن الحسن بن علی، عن بعض أصحابنا، عن الصادق علیه السلام الخبر.[35]

و فیه أیضاً، ما لفظه: عنه، عن عبدالعظیم بن عبداللَّه و کان مرضیاً، عن محمّد بن عمر، عن حمّاد بن عثمان، عن عیسی بن السری، قال: قلت لأبی عبداللَّه الخبر.[36]

و فی کتاب الأمالی للشیخ الطوسی، عن جماعة، عن أبی المفضّل، عن عبیداللَّه ابن الحسین العلوی، عن أبیه، عن عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، عن أبی جعفر، عن آبائه، عن أمیرالمؤمنین علیه السلام فی حدیث، قال: إنّ اللَّه بکرمه و فضله یدخل العبد بصدق النیة و السریرة الصالحة الجنّة.[37]

و فیه أیضاً: روایة المؤلّف، عن الحسین بن عبیداللَّه، عن علی بن محمّد بن محمّد العلوی، عن محمّد بن موسی الرقّی، عن علی بن محمّد بن أبی القاسم، عن أحمد بن أبی عبداللَّه البرقی، عن عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی، عن أبیه، عن أبان مولی زید الشهید، عن عاصم بن بهدلة، عن شریح القاضی، عن علی علیه السلام الخبر.[38]

و قال العلّامة المولی محمّد بن المولی علی اللاهیجی، تلمیذ السیدالمحقّق الداماد فی کتابه خیرالرجال المخطوط: إنّ من تآلیف شیخنا الصدوق کتاب جامع أخبار عبدالعظیم بن عبداللَّه الحسنی.

و أولد عبدالعظیم: محمّد بن عبدالعظیم، کان زاهداً کبیراً، و انقرض محمّد بن عبدالعظیم و لا عقب له.

و أمّا أحمد بن عبداللَّه بن الشدید، فقال العمری الکبیر النسّابة: «أعقب».[39] و قال أبوالیقظان: «ما أعقب».[40]

و قال شیخنا أبوالحسن العمری: و الذی علیه العمل أنّه أعقب من ولده: السبیعی، و هو أبومحمّد القاسم بن الحسین نقیب الکوفة[41] بن القاسم بن أحمد بن عبداللَّه بن علی الشدید،[42] نسب إلی محلّة بالکوفة یقال لها: السبیعیة، و له عقب بها یقال لهم: السبیعیون.

و کان القاسم السبیعی من أعیان العلویین، و من ولده: یحیی بمصر، ولی قضاء بعض تلک البلاد.

4. واقف عمده کتاب به کتابخانه آستانه حضرت عبدالعظیم علیه السلام

خدمات آیت اللَّه مرعشی رحمه الله در حوزه کتاب و فرهنگ، بر کسی پوشیده نیست. همّت عالی ایشان به حدّی بود که حتّی با نماز و روزه استیجاری، میراث فرهنگی شیعه را حفظ نمود و امروز، بحمداللَّه، کتابخانه بزرگ ایشان، همچون خورشیدی در جهان اسلام می درخشد و از بزرگ ترین گنجینه های مخطوطات اسلامی در جهان است. و سرانجام به دلیل عشق به کتاب و کتابخانه و دانش پژوهان، سفارش نمود که در کتابخانه، زیرپای پژوهندگان علوم آل محمّد صلی الله علیه وآله دفن شود.

ایشان از سالهای آغازین سکونت در قم، به فکر تشکیل کتابخانه های مختلف و کمک به کتابخانه های موجود و مراکز علمی و دانشگاهی افتادند. از این رو، از مجموعه کتابهایی که با رنج فراوان فراهم کرده بود، تعداد 278 نسخه خطّی نفیس را به کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران اهدا کرد، که تفصیل آن در مقدّمه جلد اوّل فهرست نسخه های خطّی آن کتابخانه آمده است. همچنین شمار زیادی از نسخه های خطّی و کتب چاپی را به کتابخانه های آستان قدس رضوی، آستانه حضرت معصومه علیها السلام، آستان احمد بن موسی (شاهچراغ)، مدرسه فیضیه و. .. اهدا کرد.[43]

نسخه های خطّی وقفی آیت اللَّه مرعشی، به کتابخانه آستان حضرت عبدالعظیم علیه السلام نیز رونق بخشید. نگارنده فهرست تفصیلی نسخه های خطی آستان حضرت عبدالعظیم علیه السلام را در دو جلد تنظیم نموده که به زودی در ضمن منشورات کنگره حضرت عبدالعظیم علیه السلام به چاپ می رسد که در آن فهرست، کتابهای وقفی آیت اللَّه مرعشی مشخّص شده اند و جا دارد فهرستی از کتابهای وقفی ایشان به کتابخانه های مختلف تهیه شود.

ایشان در دومرحله در سالهای 1338 و 1339ش، چهارصد نسخه خطی به کتابخانه آستان حضرت عبدالعظیم علیه السلام اهدا نمودند که از جمله آنها، نسخه ای نفیس از تحریر الأحکام علّامه حلّی است که به خط احمد بن حسن بن یحیی فراهانی در روز جمعه بیست و سوم ربیع الثانی 721، کتابت آن به پایان رسیده و در چند جای نسخه »بلاغ« فخرالمحقّقین مشاهده می شود. همچنین دوره جواهر العقول فی شرح فرائد الأصول سید ابوالقاسم اشکوری، به خط مؤلّف، در بین کتابهای وقفی مذکور است.

نسخه ای از شرح ابن ناظم بر الفیه ابن مالک به خطّ ابراهیم بن یونس جوازری با تاریخ کتابت دوم ربیع الثانی 1084 نیز در میان این موقوفات است. صفحه آخر این نسخه افتاده بوده و مرحوم آیت اللَّه مرعشی به خطّ مبارک خود، آن را تکمیل نموده است.

نیز مجموعه ای شامل دو رساله از میرمحمّد بن ابی طالب استرآبادی به نامهای ترجمه دعای صنمی قریش و ترجمه نفحات اللاهوت، در بین موقوفات پیش گفته به چشم می خورد. این نسخه در 1036 ق کتابت شده و ظاهراً رساله اوّل آن، منحصر به فرد است.

به طور خلاصه باید گفت نسخه های متعدّد و ارزنده ای از کتب اربعه حدیثی شیعه و کتابهای تاریخی و فقهی و اصولی و کلامی در بین نسخه های وقفی آیت اللَّه مرعشی به کتابخانه مذکور، مشاهده می شود.

پی نوشت ها:

[1] گنجینه‌ شهاب‌، زیر نظر سیّد محمود مرعشى نجفى، دفتر دوم، ص 465.

[2] سرزمین کرامت (بیست سرگذشت از‌ کرامات سیّدالکریم حضرت عبدالعظیم حسنى علیه السلام)، تهیه و تنظیم معاونت فرهنگى آستان مقدّس‌ حضرت عبدالعظیم علیه السلام‌، دارالحدیث‌، 1375 ش، ص 44 - 43.

[3] این عالم جلیل القدر، مرحوم حضرت آیت اللَّه العظمى مرعشى نجفى بود و این ماجرا به دوران طلبگى ایشان مربوط است.

[4] ر.ک: شهاب شریعت، ص 286 - 284؛ گنجینه شهاب، دفتر دوم‌، ص 468 - 467.

[5] گنجینه شهاب، دفتر دوم، ص 467 - 466.

[6] حواشى مرحوم آیت اللَّه مرعشى رحمه الله با عنوان «التعالیق الشریفة على العمدة» در چند جلد با تحقیق حجت الاسلام سیّد مهدى رجایى، به‌ اشراف‌ دکتر سیّد محمود مرعشى، در چند جلد آماده طبع است.

[7] با تشکّر از آقاى سیّد مهدى رجایى که ما را از محلّ بحث آگاه ساخت، و قدردانى از آقاى دکتر‌ محمود‌ مرعشى که متن برگزیده کتاب را پیش از انتشار در اختیار نگارنده نهاد.

[8] السدید.

[9] فی سرّ السلسلة: أبیه.

[10] سرّ السلسلة العلویّة، ص 24.

[11] أعلام الورى، ص 384‌.

[12] نفس المصدر، ص 374.

[13] همان، ص 408.

[14] همان، ص 409.

[15] التوحید، الصدوق، ص 312، ح 2 (طبع قم: مؤسّسة النشر الاسلامی).

[16] نفس المصدر، ص 96، ح 2.

[17] روضة المتّقین، ج 14، ص 165 - 163.

[18] علل‌ الشرائع‌، ص 34 (طبع نجف اشرف).

[19] الأمالى‌، الصدوق‌، ص 72 - 71 (ح 39) (قم: مؤسّسة البعثة).

[20] نفس المصدر، ص 276 (ح 307).

[21] همان، ص 494 (ح 672 و 307).

[22] همان، ص 495 (ح 675).

[23] همان‌، ص 419‌ (ح 557).

[24] همان، ص 527 (ح 715).

[25] همان، ص 531‌ (ح 718‌).

[26] همان، ص 688 (ح 945).

[27] همان، ص 752 (ح 1010).

[28] معانی الأخبار، ص 139 (طبع تهران).

[29] نفس المصدر، ص 322.

[30] همان‌، ص 387‌.

[31] کفایة الأثر، الخزّاز، ص 277 (طبع قم).

[32] نفس المصدر‌، ص 282.

[33] ثواب الأعمال، ص 124 (طبع تهران: مکتبة الصدوق).

[34] الغیبة، ص 135 (طبع تهران: مکتبة الصدوق).

[35] المحاسن‌، ج1، ص 88‌.

[36] نفس المصدر ، ص 92.

[37] الأمالی، ج2، ص 602 (ح 1245).

[38] همان، ص 652 (ح 1353‌).

[39] المجدی، ص 35.

[40] سرّ السلسلة العلویّة، ص 24.

[41] قوله: «الحسین نقیب الکوفة.» أقول: ذکره الحافظ الخطیب‌ فی‌ تاریخ‌ بغداد، و أنّه ولد أبامحمّد القاسم الشهیر بال«سبیعی»، و سردالنسب هکذا: «السبیعی» و هو‌ أبومحمّد‌ القاسم‌ بن الحسین نقیب الکوفة بن القاسم بن أحمد بن عبداللَّه بن علی بن الحسن‌ بن‌ زید‌ بن الحسن، و قال: إنّ الحسین النقیب المذکور، حدّث عن أبی الولید محمّد بن أحمد بن‌ برد‌ الأنطاکی، روى عنه محمّد بن إسماعیل الورّاق. تاریخ بغداد،ج 8، ص 87.

[42] المجدی، ص 35‌.

[43] گنجینه‌ شهاب، دفتر دوم، ص 427.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان