مقامات افغان در جلسات، بیانیهها وسخنرانیهای خود، همچون دولتهای قبلی افغانستان، ادعاهای «تکراری» و «همیشگی» خشکسالی در افغانستان را طرح کرده و در ادعایی عجیب، نبود آب پشت سد انحرافی کمال خان را به عنوان دلیل اثبات خشکسالی در هیرمند و «نفی» و «عدم» تامین حقابه عرفی و قانونی ایران را مطرح میکردند. این در حالی بود که همانطور که قبلا مکرر گفتهام این سد یک سدانحرافی با هدف انحراف آب است و نبود آب پشت سد، به معنای خشکسالی نبوده و نیست. پس از آن، ادعاهای مقامات و برخی متخصصان افغانستان، از نبود آب در سد کمال خان به سمت نبود آب در پشت سد مخزنی کجکی منتقل شد.
پس از این ادعاهای مقامات افغان، تصاویر ماهوارهای متعدد که بیانگر حجم آب پشت سد بود منتشر و ادعاهای نبود آب زیر سوال رفت. پس از این بازی و خرید زمان، مقامات افغان ادعا کردند که حجم سد بیش از 40درصد با رسوب پرشده و مقدار آب پشت سد با تصاویر صحیح نیست! این در حالی است که بازی با حجم آب پشت سدها، و محدود کردن مسأله مناقشات آبی به حجم پشت سد بهویژه در رسانه، یک بازی تکراری ساختگی و همیشگی مقامات افغانستان برای عدمتمکین به معاهده بوده است که در ادامه به توضیح آن میپردازم. در علم هیدرولوژی و هواشناسی، سنجش شدت خشکسالی، شاخص مشخص علمی دارد. بنابراین از نظر علمی، حجم آب پشت سد، چه کم و چه زیاد، نه دلیل بر خشکسالی است و نه ترسالی. اینها یک زمین بازی ساختگی رسانهای است که بازی در آن مواجهه صحیح با مسأله مناقشه را به انحراف میکشاند.
گذشته ازمسائل علمی، معاهده 1351 به خوبی تکلیف این مسأله را روشن کرده است: طبق بند (ج) ماده (1) معاهده، ملاک سال نرمال (وقوع خشکسالی-نرمال-ترسالی) ایستگاه آبسنجی دهراوود در بالادست سد کجکی است و آمار ثبت شده این ایستگاه به عنوان شاخص محاسبه جریان آب (نرمال و غیرنرمال) ملاک عمل است. ملاک خشکسالی، ترسالی، پرآبی، کم آبی، نرمال، غیرنرمال آبی در حوضه آبریز هیرمند ایستگاه آبسنجی دهراوود است نه حجم تخمینی و تصویری سدها. مطابق ماده 2 و 3معاهده هیرمند، درصورت (فوق) نرمال بودن جریان آب در ایستگاه آبسنجی دهراوود، افغانستان موظف است حقابه ایران (برای مصارف شرب و زراعت) را به میزان متوسط 26مترمکعب بر ثانیه بدهد.
ماده 4معاهده نیز تکلیف را برای سالهای غیرنرمال و خشک مشخص میکندکه درصورت اثبات غیرنرمال «مبتنی بر آمار ایستگاه آبسنجی دهراوود» به میزان کاهش آبدهی نسبت به میزان آبدهی سال نرمال (حدود 5 میلیارد و662میلیون مترمکعب درسال) به همان نسبت از میزان حقابه شرب و زراعت ایران مندرج در ماده4 کسر میشود. حال داستان اختلافات اصلی در این سالها از اینجا شروع میشود: معاهده1351 برای اجرایی شدن، دو پروتکل اجرایی مصوب دارد. مبتنی برماده 5 پروتکل 1معاهده، در سالهایی که طرف افغان ادعای خشکسالی و سال غیرنرمال کند، طرف ایران درخواست اطلاعات ایستگاه دهراوود را بخواهد، جانب افغانی موظف است...
ارقام مربوطه را که توسط آن دستگاه ثبت شده است، در دسترس وی گذارد، حتی پروتکل معاهده تاکید میکند که «در صورت تقاضای کمیسار ایرانی کمیسار افغانی با وی همکاری خواهد کرد تا جریان آب را در دستگاه دهراوود مشاهده و اندازهگیری کند.» طرف افغان (دولت و متخصصان) با ادعاهای همیشگی خشکسالی و سال غیرنرمال، از دادن حقابه قانونی شرب و زراعت ایران حتی مبتنی بر ماده4 امتناع میکنند. از آن طرف ایران که برای صحتسنجی ادعای سال غیرنرمال و خشکسالی، درخواست دسترسی و بازدید به ایستگاه آبسنجی دهراوود را میدهد، هم در دولت اشرف غنی و هم طالبان، این درخواست قانونی و رسمی ایران رد میشود! و افغانستان برخلاف معاهده اجازه دسترسی به آمار و اطلاعات ایستگاه آبسنجی دهراوود را به کمیسار و متخصصان آبی ایران نمیدهد. بنابراین برخلاف ادعاهای همیشگی مقامات افغانستان (چه قبل و چه طالبان) آنها متاسفانه به معاهده پایبند نبوده و همیشه مانع اجرای مفاد معاهده شدهاند.
بر این اساس، مساله پر بودن یا خالی بودن احجام پشت سدها، زمین بازی ساختگی است که مقامات افغانستانی با مشورت برخی متخصصان خارجی و فراری از این کشور همیشه در این زمین طراحیشده بازی میکنند تا برای خود زمان بخرند. مراقب زمین بازیها در سطح عمومی، رسانه و دیپلماسی باشیم زیرا زمین بازی که در آن بازی [داده] میشود، زمین ساختگی برای انحراف از مساله اصلی است. مساله اصلی: اجرای معاهده برای دسترسی به اطلاعات و دادههای ایستگاه آبسنجی دهراوود به منظور حرکت به سمت سازوکار اعتمادسازی است که افغانستان (دولتهای مختلف) بیدلیل همیشه از اجرای آن سر باز زدهاند و فقط در لفظ و بیانیه بر تعهد و اجرای معاهده تاکید میکنند.