کمبود منابع آب سطحی بر اثر کاهش بارشها سبب برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی و کسری مخزن بالغ بر 143میلیارد مترمکعبی از این منابع راهبردی شده که خود مشکلات عدیدهای را برای کشور بهخصوص در زمینه پایداری تامین آب شرب و سایر مصارف وابسته به منابع زیرزمینی ایجاد کرده است.
از زمان شروع برنامهریزی مدرن در کشور نیز تامین آب همواره جایگاه ویژهای در برنامههای کشور داشته، به نحوی که یکی از فعالیتهای مهم که تقریبا از آغاز اجرای برنامههای توسعهای در کشور مدنظر قرار داشته، مهندسی و عمران و آبرسانی به روستاها بوده است.
قبل از انقلاب پنج برنامه عملیاتی شد. بهمرور این برنامهها از منظر کارشناسی و علمی کارآمدتر شدند؛ اما بدنه اجرایی و مدیریتی کشور بهطور متناسب، ظرفیت پذیرش تحولات و تغییرات را پیدا نکرد و کشور نتوانست در طول 30سال یعنی از 1327 تا 1357 صاحب فرهنگ سازمانی منضبط، قانونمند و پاسخگو شود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون ششبرنامه توسعه تدوین شده است که از شروع اولین برنامه توسعه پس از انقلاب در سال 1368، بهمرور ادبیات بخش آب در برنامهها ظهور یافت و در برنامههای اخیر به جایگاه و مسائل بخش آب بیشتر از برنامههای قبلی توجه شده است.
توجه به این نکته حائز اهمیت است که با وجود نزدیک به هشتدهه تجربه کشور در تدوین و اجرای برنامههای عمران و توسعه، مشکلات فراروی بخش آب کشور همچنان پابرجا بوده و بحران آب پیچیدهتر و گستردهتر شده است. بنابراین چنانچه در برنامه هفتم توسعه نیز همین روشها و برنامههای معمول به کار گرفته شوند، عملا تحولی در بخش آب ایجاد نخواهد شد.
از جمله نواقص و کاستیهای برنامههای توسعه در بخش آب میتوان به عدمبرنامهریزی مناسب برای تدوین برنامه در موعد مقرر، عدمفرآیند شفاف برای تدوین سیاستهای کلی برنامه، ناهماهنگی بین احکام قوانین برنامه و برنامههای عملیاتی، شکاف بین قوانین بودجه و برنامههای توسعه، عدممشارکت واقعی ذینفعان در تدوین برنامه و عدمتلفیق مناسب برنامههای بخشهای مختلف اشاره کرد. بنابراین لازم است برای برنامه آتی ریلگذاری جدیدی انجام شود و ضمن نگارش برنامههایی با قابلیت اجرا راهکارهای عملیاتی کردن آنها نیز مدنظر قرار گیرد.
پس از جنگجهانی دوم در سال 1327 سنگ بنای برنامههای توسعه نهاده و ششبرنامه عمرانی تدوین شد که تا قبل از انقلاب پنجبرنامه عملیاتی شد. بهمرور این برنامهها از منظر کارشناسی و علمی پختهتر و کارآمدتر تهیه میشد. با این حال در آنها آمایش سرزمین دیده نشده بود (بهجز برنامه آخر). همچنین بدنه اجرایی و مدیریتی کشور به طور متناسب، ظرفیت پذیرش تحولات و تغییرات را پیدا نکرد و کشور نتوانست در طول 30سال (1357- 1327) صاحب فرهنگ سازمانی منضبط، پاسخگو و زیرساختهای اساسی شود. پس از شروع اولین برنامه توسعه پس از انقلاب در سال 1368 بهمرور ادبیات بخش آب در برنامهها ظهور یافت.
تغییر دولتها و رویکردهای آنها نسبت به برنامهها نیز تاحد زیادی اهداف مدنظر از برنامهها را تحتتاثیر قرار داده است. با وجود نزدیک به هشتدهه تجربه کشور در تدوین و اجرای برنامههای عمران و توسعه، مشکلات فراروی بخش آب کشور همچنان پابرجاست و بعضا متاثر از اضافهبرداشتهای صورتگرفته و آثار نامناسب بر منابع آب کشور، بحران آب پیچیدهتر و گستردهتر شده است. با توجه به آنچه ارائه شد، چنانچه در برنامه هفتم توسعه نیز همین روشها و برنامههای معمول به کار گرفته شوند، عملا تحولی در بخش آب ایجاد نخواهد شد. بنابراین باید برای برنامه آتی ریلگذاری جدیدی انجام شود و باید شیوه دیگری را برای نگارش و عملیاتی کردن برنامههای توسعه در پیش گرفت. به نظر میرسد با توجه به تفاوت نگرش دولتها و تغییر موضع آنها نسبت به قوانین، مناسب است برنامهها در بازه زمانی دولتها یا حتی در بازههای کوتاهتر تدوین شوند. باید به این نکته نیز توجه کرد که ممکن است مناسبتر باشد بهجای نوشتن قوانین و برنامههای متعدد، برخی اصول و سیاستهای کلان را متاثر از گذر زمان، اصلاح کرد. بهطور کلی با توجه به درهمتنیدگی آب با محیطزیست، توسعه، اقتصاد و تغییر اقلیم و آثار این عوامل بر جنبههای مختلف اجتماع در تدوین برنامههای توسعه از جمله برنامه هفتم توسعه، لحاظ چند نکته پیشنهاد میشود.
پیشنهادهای کلیدی رفع معضل آب در برنامه هفتم
در نظر گرفتن آب بهعنوان کالای اقتصادی-اجتماعی و اصلاح ساختار اقتصاد آب کشور از طریق منظور کردن ارزش کامل اقتصادی آب در بازتخصیص منابع آب و سیاستهای آمایش سرزمین و بیشینهسازی ارزشافزوده حاصل از کاربرد آب یکی از این پیشنهادهاست.
همچنین استقرار نظام قیمتگذاری آب براساس هزینه تمامشده کامل آب با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی هر منطقه برای همه بخشهای مصرف و پرداخت یارانه مستقیم به بخشهای دریافتکننده یارانههای آشکار و پنهان آب و اعمال تعرفه برمبنای هزینه تمامشده کامل آب نیز در حل بحران آب بسیار تاثیرگذار خواهد بود. بهجز این، لازم است که نظام حسابداری ملی آب و هواشناسی در کشور مستقر شود. اعمال اصلاحات ساختاری نهادی و حقوقی لازم برای ساماندهی و تقویت بازار، بانک و بورس آب نیز میتواند تاثیرگذار باشد. همچنین در بخش محیطزیست، جلوگیری از خشک و بیابانی شدن کشور و ایجاد تعادل پایدار بین منابع و مصارف آب و کاهش نسبت حجم آب مصرفی کل کشور در آبهای زیرزمینی، تعادلبخشی و احیای منابع آب زیرزمینی و اصلاح الگوی مصرف آب در بخشهای مختلف بهویژه در بخش کشاورزی از نکاتی است که میتواند به رفع بحران آب کمک کند. بهجز این، تقویت و توسعه سامانههای پایش کمی و کیفی منابع و مصارف آب در حوضههای آبریز کشور و ارتقای آگاهی عمومی درجهت حفاظت و بهرهبرداری بهینه از منابع آب، حفظ و صیانت از منابع آب در برابر آلودگی برای حفاظت از سلامتی انسان و چرخه زیستی و اعمال مدیریت جامع کیفی منابع آب از طریق توسعه سامانههای جمعآوری و تصفیه فاضلاب و بازچرخانی و استفاده از پساب، جلوگیری از ورود انواع آلایندهها به منابع و مجاری آبی و کاهش بار آلودگی از مبدأ و رعایت استانداردها در این زمینه و اعمال مقررات الزامی بازدارنده از دیگر روشهای حل بحران آب است.
استقرار حکمرانی پایدار آب از طریق استقرار مدیریت بههمپیوسته منابع آب مبتنی بر مدیریت تقاضا در سطح ملی، حوضههای آبریز و محلی با رعایت اصول توسعه پایدار، آمایش سرزمین و هماهنگی متقابل بین سرمایههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی به وجود میآید. همچنین ارتقای مشارکت ذینفعان در فرآیند برنامهریزی، اجرا، بهرهبرداری و حفاظت از منابع و تاسیسات آبی با تاکید بر ایجاد و توسعه نهادها و تشکلهای مردمی و ساماندهی و توسعه بازارهای محلی آب از دیگر روشهای استقرار حکمرانی پایدار آب است.
برنامههای توسعه قبل از انقلاب اسلامی
در ایران از سال 1327 به طور رسمی برنامههای توسعه عمرانی آغاز شد که شامل پنجبرنامه بود. برنامههای اول و دوم در مدت هفتسال تنظیم شدند و مدت اجرای دیگر برنامهها پنجسال بود. هریک از این برنامهها با اهداف خاصی طراحی و اجرا شدند که اجرای آنها با مشکلات و تنگناها و حتی موفقیتهایی روبهرو بود. در میان برنامههای عملیاتی، برنامههای توسعه قبل از انقلاب بخش آب و کشاورزی همواره پررنگ و دارای اولویت بوده است. بهخصوص آنکه با تغییرات ایجادشده در نظام کشاورزی و خرد شدن اراضی و از هم پاشیدن نظام فئودالی تامین آب کشاورزی از طریق احداث سدها، ایجاد شبکههای آبیاری و زهکشی و نیز کارخانههای تبدیلی و بعدها استحصال منابع آب زیرزمینی اهمیت یافت. البته این روال تاکنون نیز ادامه داشته و همواره توسعه منابع آب برای کشاورزی مورد توجه جدی قرار گرفته است.
برنامه عمرانی هفتساله اول (1334-1327)
عمران اراضی بایر که برای آنها آب تامین میشود، یکی از این برنامهها با اعتبار لازم 560میلیون ریال بوده است. بهعلاوه موارد پیشبینینشده با اعتبار 1860میلیون ریال هم جزو برنامههای عمرانی هفتساله اول بوده است. همچنین امور مطالعاتی آبیاری شامل اندازهگیری آب رودخانهها و تعیین رژیم آنها، تهیه پروژههای تفصیلی برای سدهای ذخیره و انحرافی و سایر مطالعات مربوط به آبیاری و سدسازی و انشعاب انهار از رودخانهها با اعتبار 100میلیون ریال جزو این موارد بوده است. مطالعات علمی و نیمهصنعتی برای تهیه زمینه بهرهبرداری منابع طبیعی مانند دریاچههای ارومیه، بختگان، مهارلو و هامون از دیگر برنامههای عمرانی هفتسال اول بوده است. حوض سلطان و سایر دریاچهها و... اعتباری معادل 10میلیون ریال نیاز داشت. در آخر، تامین آب آشامیدنی و لولهکشی شهرها از طریق احداث قنوات، حفر چاه عمیق و انشعاب نهر با اعتبار لازم 380میلیون ریال آخرین برنامه عمرانی این هفتسال بوده است.
در قالب برنامه هفتساله اول عمرانی کشور و با توجه به بررسیهای شرکت موریسون نودسن برای بررسی همهجانبه وضعیت کشور و ارائه پیشنهادهای لازم بهمنظور برنامهریزی توسعه، ایجاد وسایل ثبت میزان بارش در نقاط متعدد، اندازهگیری میزان جریان آب رودخانهها، مطالعه درباره آبهای تحتالارضی و برنامههایی برای توسعه کشت در مناطق دارای آب مانند جزیره شوشتر و ایجاد کشت نیشکر آبیاری حوضه کرخه و آبیاری حوضه کر (مرودشت) جزو برنامههای اصلی پیشنهادی بوده است. همچنین اولین سد انحرافی و تونل انتقال آب کوهرنگ در همین برنامه احداث شده و به بهرهبرداری رسیده که هدف اصلی آن تامین آب کشاورزی در حوضه آبریز زایندهرود بوده است.
برنامه عمرانی دوم (1341-1334)
برنامه عمرانی دوم همزمان با آغاز دوباره فعالیت در بخش نفت در سال 1332 برای مدت هفتسال برنامهریزی و به مورد اجرا گذاشته شد. هدف کلی این برنامه افزایش تولید، بهبود تکثیر صادرات و تهیه مایحتاج مردم در داخل کشور و ترقی کشاورزی، صنایع، اکتشاف و بهرهبرداری از معادن و ثروتهای زیرزمینی و اصلاح و تکمیل وسایل ارتباطی و اصلاح امور بهداشت عمومی و انجام هر نوع عملیات برای عمران کشور و بالا بردن سطح فرهنگ و زندگی افراد و نیز بهبود وضع معیشت عمومی ذکر شد. در این برنامه نیز موضوع آب و کشاورزی جزو برنامههای اصلی (با 1/ 31درصد سهم اعتبارات و در رده دوم) و اصولا در سرلوحه برنامهها بوده و برای آن (کشاورزی و آبیاری)، علاوه بر 6260میلیون ریال برای برنامههای در دست اجرا، 9.458میلیون ریال اعتبار نیز برای اقدامهای جدید در نظر گرفته بودند که موارد مرتبط با آب عبارت از مطالعات آبیاری و سدسازی، تعلیمات کشاورزی و آبیاری، هواشناسی، آبیاری و سدسازی، وام برای امور قناتی و چاههای عمیق بودند.
بررسیها نشان میدهد که حجم اعتبارات آبیاری و سدسازی در مقایسه با بخشهای کشاورزی در آن زمان نیز بیشتر بود. جالب توجه آنکه در این برنامه پروژههای ذیل هر برنامه نیز با منابع مالی موردنیاز درج شده بود. بهطور مثال در زیر برنامه آبیاری و سدسازی پروژههایی از جمله، آبیاری نایین، تکمیل آبیاری کازرون، ساختمان سد ساوه، ساختمان سد درودزن و ساختمان مخزن چاهنیمه سیستان لحاظ شده بودند. همچنین موضوع تهیه آب و لولهکشی شهرستانها و عملیات شهری از قبیل جلوگیری از خطرات سیل نیز در برنامه گنجانده شده بود. در این برنامه نیز رویکرد توسعه منابع آب برای استفاده در بخش کشاورزی و بخشی هم برای شرب مدنظر بوده است. در این برنامه سدهای مهمی برای تامین آب شرب و کشاورزی احداث شده و به بهرهبرداری رسیدند که میتوان به سد گلپایگان (سال 1336)، سد امیرکبیر و سد سفیدرود (سال 1340) و سد دز (سال 1341) اشاره کرد. پس از دو برنامه هفتساله برنامههای توسعه بعدی پنجساله تعریف شدند.
برنامه عمرانی سوم (1346-1342)
این برنامه اولین برنامه جامعی بود که بخشهای مختلف دولتی و خصوصی را در بر میگرفت و باعث شد ارتباط منطقی بین آنها با توجه بیشتر به بخش خصوصی فراهم شود و اهداف کمی رشد اقتصادی پیشبینیشده در برنامه حتىالمقدور رعایت شود. برنامه عمرانی سوم بر صنعتی شدن کشور به عنوان راهبرد سازوکار مهم بهمنظور توسعه فراگیر اقتصادی تاکید داشت که در آن بخش، سرمایهگذاری در صنایع سبک ترغیب و تشویق شده بود. در این برنامه نیز بخش کشاورزی و آبیاری با 23/ 1درصد پس از ارتباطات و مخابرات، در رده دوم دریافت منابع مالی قرار داشت. شایان ذکر است که اعتبارات فصل کشاورزی و آبیاری در برنامه سوم عمرانی 49هزار میلیون ریال بود که 22هزار میلیون ریال آن مربوط به آبیاری بود. در این برنامه و در فصل کشاورزی و آبیاری، 67/ 8درصد اعتبارات به سدسازی و آبیاری، 6/ 2درصد به مطالعات سدسازی و آبیاری، 4/ 5درصد به ماشینهای کشاورزی و 4/ 2درصد به عمران دهات و اراضی اختصاص داده شده بود. این برنامه اولین برنامهای بود که با سبک و سیاق برنامههای حال حاضر نوشته شد و بودجه حاصل از فروش نفت برای برنامهریزی در آن کاملا مشهود بود. تحولات برنامهریزی و پیشرفتهای اساسی درون سازمانی و تغییر چهره کلی سازمان برنامه در پایان برنامه سوم شایان توجه است. در واقع این برنامه پس از انقلاب سفید بود که 19اصل داشت و عمده اصول آن حول محور آب و کشاورزی میچرخید یا اقتصاد کشاورزان را تحتتاثیر قرار میداد. این اصول عبارت از اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی، ملی کردن جنگلها و مراتع، فروش سهام کارخانههای دولتی بهعنوان پشتوانه اصلاحات ارضی، ایجاد سپاه ترویج و آبادانی، ملی کردن آبهای کشور، نوسازی شهرها و روستاها با کمک سپاه ترویج و آبادانی، مبارزه با معاملات سوداگرانه زمینها و اموال غیرمنقول بود. بر این اساس، اراضیای که قبلا در اختیار خوانین و بهاصطلاح فئودالها بودند، تقسیم شده و در اختیار کشاورزانی که روی این زمینها کار میکردند قرار داده شدند. مطابق یکی از مهمترین اصول اثرگذار بر بخش آب، آبهای کشور ملی و قانون ملی شدن آب در سال 1347 تصویب شد. در واقع این برنامه نقطه عطفی برای موضوع آب در کشور بود. از طرفی اراضی یکپارچه که قبلا در مقیاس بزرگ کشت و کار میشدند، تکهتکه شدند و از طرف دیگر به نوعی مالکیت خصوصی در مورد آب حذف شد.
دولت با احداث طرحهای بزرگ سدسازی و شبکههای آبیاری و زهکشی منابع آب را مدیریت کرد و ارائه پروانه برای حفر چاه شکل گرفت که با توجه به پارهپاره شدن زمینها، بالطبع درخواست برای حفر چاه افزایش یافت که شروعی بر برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی بود. البته نباید از نظر دور داشت که بهعنوان مکمل مقرر بود شرکتهای تعاونی زراعی با اجتماع کشاورزان شکل بگیرد تا هم معضل اراضی تقسیمشده به نوعی حل شود و هم از منابع آب، خاک و ماشینآلات بهدرستی استفاده شود. نمونههای موفقی هم در این زمینه همچون کشت و صنعت مغان شکل گرفت؛ اما درنهایت به دلیل عدمنظارت و هدایت صحیح به نتیجه مطلوب منتهی نشد.گزارش عملکرد برنامه سوم در اردیبهشتماه سال 1346 ارائه شد. با آنکه در این برنامه اصلاحات ارضی هسته مرکزی توسعه کشاورزی کشور بود و قسمت اعظم توجه مقامات مسوول برنامه به تدوین و اجرای برنامه اصلاحات ارضی معطوف بود، تا پایان سال 1345 حدود یکمیلیارد ریال برای طرحهای توسعه منابع آب و حدود 20میلیارد ریال برای اجرای برنامه کشاورزی و اصلاحات ارضی تخصیص داده شد و پیشبینی شده بود تا پایان برنامه در انتهای سال 1346 معادل 20میلیارد ریال برای برنامههای توسعه منابع آب و حدود 27میلیارد ریال برای برنامههای کشاورزی و اصلاحات ارضی به مصرف برسد. از اینرو اصلاحات ارضی محور بود؛ اما حجم منابع اعتباری اختصاصیافته به بخش آب در مقایسه با کشاورزی، قابلتوجه و تنها 7 میلیارد ریال کمتر از آن بود. در این برنامه سد اکباتان در همدان، سد لتیان و دو سد تنظیمی کرج و لتیان احداث شده و به بهرهبرداری رسیدند. در این برنامه توسعه استفاده از منابع آب زیرزمینی جزو برنامههای اصلی بود و عملا افت سطح آب زیرزمینی کشور از همین برنامه شروع شد. در برنامه سوم 140هزار هکتار به اراضی تحت کشت آبی افزوده شد و آبیاری 260هزار هکتار اراضی تحت کشت موجود بهبود یافت که از مجموع 400هزار هکتار مذکور، 225هزار هکتار از طریق تکمیل طرحهای توسعه منابع آب اجراشده در برنامه دوم، 50هزار هکتار با حفر چاههای عمیق، 50هزار هکتار از طریق اصلاح قنوات و 75هزار هکتار نیز با اجرای طرحهای توسعه منابع آب سطحی تامین آب شدند.
براساس گزارش عملکرد این برنامه، حفر چاه اصولا از طریق دادن وام به کشاورزان بود که در این برنامه برای حفر 800حلقه چاه عمیق و 4500حلقه چاه نیمهعمیق وام پرداخت شد. نکته مهم آنکه توسعه کشاورزی در دشت قزوین که در حال حاضر با مشکلات افت سطح آب زیرزمینی مواجه است، بیشتر بر مبنای حفر بخشی از این چاهها بوده است.
نقطه عطف دیگر بخش آب کشور در این برنامه با تشکیل وزارت آب و برق به وقوع پیوست تا همه فعالیتهای آبیاری به صورت هماهنگ پیشرفت کند و تعیین سیاست آبیاری کشور که قبلا با دستگاههای مختلفی از جمله سازمانهای آب منطقهای و بنگاه مستقل آبیاری بود، در یک دستگاه و مسوولیت متمرکز شود. طی این برنامه خشکسالی ادامهداری به وقوع پیوست که تا سال 1343 ادامه داشت. از طرفی ایجاد برخی صنایع بزرگ مانند ذوبآهن که بهرغم نظر سازمان برنامه در آن زمان و با نظر شاه در اصفهان ایجاد شده بود، لزوم اجرای طرحهای توسعه منابع آب بیشتر بهخصوص در اصفهان و سد زایندهرود را در کشور توجیه کرد. تقریبا مطالعات اغلب طرحهای بزرگ توسعه منابع آب کشور در این برنامه انجام شد؛ بهجز طرحهای توسعه منابعی که در برنامههای بعدی به بهرهبرداری رسیدند. برای طرحهایی همچون سد کرخه، سد کنجانچم، سد طالقان و... و همچنین شیرین کردن آب شور مطالعات و اعتبار اختصاص یافته بود.
برنامه عمرانی چهارم (1351-1347)
برنامه چهارم با این هدف طرح شده بود که از طریق اعمال راهبرد صنعتی شدن به روش جانشینی واردات، ابتدا با تولید مواد اولیه و سپس درآمدهای سرمایهای، اقتصاد ایران را از وابستگی به نفت رها کند؛ اما این هدف هرگز محقق نشد. در واقع این برنامه کاملا به سبک برنامههای نوین توسعه و آنچه در شرایط حاضر نیز در کشور انجام میشود تهیه شد. به این ترتیب که برای آن در ابتدا اهداف و اصول تعریف شد، سیاستها و خطمشیها مشخص شد و نیروی انسانی و عمران ناحیهای و قطبهای عمرانی تعیین شدند، برنامههای استانی نیز ارائه شد؛ همچنین برنامه آب از کشاورزی تفکیک شد. در این برنامه محوریت رشد در کشاورزی نبود و به صنایع، معادن، آب، برق، گاز و نفت تعلق داشت؛ به نحوی که بخش آب، برق و گاز بیشترین رشد سالانه را در برنامه چهارم با 18/ 6درصد به خود اختصاص داد. از منظر اعتبارات نیز فصل آب پس از صنایع و معادن، حملونقل و ارتباطات و نفت و گاز با اختصاص 8/ 3درصد از اعتبارات برنامه در رده چهارم قرار داشت و کشاورزی و دامپروری نیز با 8/ 1درصد اعتبارات رتبه آخر را بین بخشهای مختلف دارا بود. هدف کلی برنامه چهارم در بخش آب مهار کردن میزانی از منابع آب که با توجه به پیشرفتهای فنی قابل بهرهبرداری اقتصادی در امور کشاورزی، صنعتی و شهری بود تعریف شد.
برنامه عمرانی پنجم (1356-1352)
برنامه پنجم کمی قبل از افزایش قیمت بینالمللی نفت آغاز شد، بنابراین با تجدیدنظر در ارقام آن در اواسط برنامه عمرانی پنجم، رقم هزینهای آن به سهبرابر افزایش یافت. این افزایش موجب شد سیل کالاهای خارجی به بازار ایران سرازیر شود و بسیاری از کارخانهها را که طی برنامههای قبلی به وجود آمده بودند و توان رقابت بینالمللی نداشتند، به ورطه ورشکستگی و تعطیلی بکشاند. در این برنامه بخش کشاورزی قبل از تجدیدنظر 11/ 4درصد از اعتبارات برنامه را به خود اختصاص داده بود که پس از تجدیدنظر به 7/ 5درصد کاهش یافت. در این برنامه برای کشاورزی رشد 7درصدی منظور شده بود که رشد تحققیافته در طول برنامه 5/ 4درصد بود، در حالی که رشد سایر بخشها (بهجز کشاورزی) و بهخصوص صنعت بالاتر بود. در چهار سال ابتدایی برنامه رشد 24درصدی در بخش صنعت تجربه شد که همین امر به افزایش تقاضا منجر شد و چون بخش کشاورزی همپای آن بخش رشد نداشت، بنابراین مازاد تقاضا از طریق واردات محصولات کشاورزی از خارج جبران شد. شناسایی، تهیه و اجرای طرحهای آبخیزداری و تشکیل شرکتهای سهامی زراعی و ایجاد شبکههای آبیاری و زهکشی فرعی شبکه 200هزار هکتار و زهکش اصلی در سطح 30هزار هکتار جزو برنامههای بخش کشاورزی مرتبط با آب بودند که در این زمینه برنامههای آبخیزداری در حوضه 15سد احداثشده، انجام و 46شرکت سهامی زراعی تشکیل شد؛ از جمله کشت و صنعت مغان، نیشکر هفتتپه، جیرفت و... . همچنین احداث شبکه در 33هزار هکتار از اراضی کشاورزی و زهکشی در سطح 10هزار هکتار از اراضی انجام شد که بسیار کمتر از مقادیر برنامهریزیشده بود. برای توسعه کشاورزی تعداد 186حلقه چاه عمیق و نیمهعمیق نیز حفر شد. طی سالهای 1352-1355 رشد بخش آب و برق به طور متوسط 18درصد بود و سهم آن در تولید ناخالص داخلی بدون نفت در حدود 1/ 5درصد ثابت باقی ماند. میزان سرمایهگذاری در این بخش طی همین دوره از رشدی معادل 32درصد در سال برخوردار بود و از 27/ 5میلیارد ریال در سال 1351 به 83/ 4میلیارد ریال در سال 1355 افزایش یافت. به طور کلی اهداف اساسی برنامه فصل منابع آب در قالب برنامه عمرانی پنجم تجدیدنظرشده، عبارت از تامین آب آشامیدنی برای 9میلیون نفر دیگر از جمعیت شهرنشین کشور بود؛ به طوری که تا پایان برنامه حدود 17میلیون نفر از جمعیت شهرنشین از آب آشامیدنی قابلاطمینان استفاده کنند.
برنامه عمرانی ششم (1361-1357)
برنامه ششم توسعه با نظر به اشتباههای برنامه قبلی و ناکامیهای ناشی از تجدیدنظر بر اثر تزریق پول نفت در مرحله تدوین قرار گرفت و اولین برنامهای بود که در آن موضوع آمایش سرزمین مطرح شد. همچنین موضوع محیطزیست و منابع طبیعی جایگاه ویژهای یافت. برای تدوین این برنامه اقدامهای بسیاری انجام و اسنادی نیز تدوین شد؛ اما به مرحله تدوین قانون و تصویب اسناد نرسید. این برنامه با وقوع انقلاب اسلامی و التهاب بعد از انقلاب نادیده گرفته شد. برنامه ششم با اوج گرفتن پیروزی انقلاب اسلامی متوقف شد و به اجرا درنیامد؛ ولی چون تجارب برنامههای اول تا پنجم پشتوانه آن بود، کاملترین برنامه توسعهای شناخته شده است که فرصت اجرا پیدا نکرد. از سوی دیگر، برنامهها از نظر کارشناسی و علمی بهتدریج پختهتر و کارآمدتر تهیه میشد؛ اما بدنه اجرایی و مدیریتی کشور به طور متناسب، ظرفیت پذیرش تحولات و تغییرات را پیدا نکرد و کشور نتوانست در طول 30سال (1327-1357) صاحب فرهنگ سازمانی منضبط، قانونمند، پاسخگو و زیرساختهای اساسی شود. در این برنامه نیز عناوین اصلی فصل آب همان موارد برنامه پنجم بود.