سید جواد هاشمی از خاطرات شیرین رمضانی‌اش می‌گوید

‌ماه مبارک رمضان که می‌شود حس و حال آدم‌ها تغییر می‌کند؛ همه به یکدیگر خوبی می‌کنند، عشق می‌ورزند و.... برای خیلی از خوانندگان شاید جالب باشد که بدانند هنرمندان چه زمانی نخستین روزه خود را گرفته‌اند و چه خاطراتی از آن زمان دارند. به مناسبت‌ ماه مبارک رمضان با «جواد هاشمی» و خاطرات دور و نزدیک او از این‌ماه همراه شدیم

همشهری شش و هفت - مریم محمدی:‌ ‌ماه مبارک رمضان که می‌شود حس و حال آدم‌ها تغییر می‌کند؛ همه به یکدیگر خوبی می‌کنند، عشق می‌ورزند و.... برای خیلی از خوانندگان شاید جالب باشد که بدانند هنرمندان چه زمانی نخستین روزه خود را گرفته‌اند و چه خاطراتی از آن زمان دارند. به مناسبت‌ ماه مبارک رمضان با «جواد هاشمی» و خاطرات دور و نزدیک او از این‌ماه همراه شدیم.
 
مجری نذری

فلاش بکی در کودکی و نوجوانی شما بزنیم.از حال و هوای رمضان در آن دوران خاطراتی به یاد دارید؟

چون در خانواده‌ای مذهبی پرورش یافتم، قاعدتا نماز و روزه جزو لاینفک زندگی ما بود. مادرم در دوره کودکی من را با روزه کله گنجشکی آشنا کرد. روزه کله گنجشکی، خوردن بود و بردن- می‌خندد- منظورم این است که هم می‌خوردیم و هم ثوابش را می‌بردیم. خدا بیامرز پدر بزرگم آدم بزرگی بود و در بندر انزلی سکونت داشت. تابستان‌ها بندرانزلی می‌رفتیم آن زمان‌ها گرفتن روزه به‌دلیل گرمای هوا سخت بود. به یاد دارم که تحت‌تأثیر روش‌های پدربزرگم در سن خیلی کمی روزه می‌گرفتم و اشتیاق بسیار عجیبی داشتم. همه اعضای خانواده هنگام سحر بیدار می‌شدند. شب‌ها زود‌تر می‌خوابیدند، آن موقع تنها دو کانال تلویزیونی یک و دو داشتیم و همین دو شبکه برنامه‌های خاصی را تدارک می‌دیدند. به یاد دارم که آقای عاطفی ساعت 7شب برای بچه‌ها قصه می‌گفت و آنها می‌خوابیدند
 
. سحر وقتی بیدار می‌شدیم قبراق و آماده بودیم. بیدار شدن در سحر یک اتفاق روتین‌ماه رمضانی بود. همه اعضای خانواده عاشقانه لحظه شماری می‌کردند که هنگام سحر برسد و دور هم پای سفر جمع شوند و سحری بخورند. خود این تعلیق زیبای اذان، شادمانی و شعف خوبی به‌وجود می‌آورد. رادیو همدم ما بود و ساعت، دقایق و لحظات را اعلام می‌کرد. اکنون بچه‌ها خیلی دیر می‌خوابند و هنگام سحر خواب‌آلوده‌تر هستند. البته آن شور و شعف هنوز وجود دارد، اما هیچ زمان حس کودکی را با الان عوض نمی‌کنم.

اکنون نسبت به گذشته سنت‌های قدیمی به‌دست فراموشی سپرده شده است. قبول دارید که نیاز داریم این سنت‌ها را احیا کنیم؟

 در گذشته سنت رستورانی نداشتیم ولی اکنون هر فردی که افطاری می‌دهد برای راحتی خودش مهمانان را به رستوران دعوت می‌کند. معلوم نیست چه فردی روزه دارد و چه فردی ندارد. البته اینکه همه دور هم جمع می‌شوند، حتما ثواب دارد.این در حالی است که درگذشته مهمان خانه‌ها می‌شدیم؛ یعنی بدون هیچ‌گونه تشریفات و تجملات یکدیگر را برای افطار دعوت می‌کردند. افطاری هم خیلی ساده و در حد نان، پنیر، گردو، شیر، آب جوش، خرما، سبزی خوردن و غذایی ساده بود. وقتی افطار می‌کردیم دیگر شامی در کار نبود و اگر شامی پخته می‌شد خیلی مختصر تهیه می‌شد. افطارهای گذشته بسیار ساده، بی‌ریا و دوست داشتنی بود. تجملات و دنیای مجازی سبب شده تا از یکدیگر فاصله بگیریم و نگاه‌مان کمتر به یکدیگر بیفتد. تلاش می‌کنیم از دریچه تبلت‌ها یکدیگر را ببینیم و عکس‌های یکدیگر را نگاه کنیم و یا برای هم صدا(وُیس) بفرستیم. در گذشته صدا بی‌واسطه بود و کنار گوش هم نجوابازی می‌کردیم. مسلم است که امروز با دیروز فرق می‌کند. متأسفم از اینکه بچه‌های ما باید سال‌های آینده خیلی دورتر از هم زندگی کنند.

 نخستین باری را که روزه کله گنجشکی گرفتید به یاد دارید؟

مهد کودک می‌رفتم که روزه کله گنجشکی کامل گرفتم. کلاس اول را وقتی 5سال و نیمه بودم خواندم. آن موقع سختگیری کمتر بود. 15سال و نیم سن داشتم که دیپلم گرفتم و در 17سالگی معلم شدم. کله گنجشکی کامل یعنی اینکه بیدار می‌شدیم و سحری می‌خوردیم و حدود ظهر چیزی می‌خوردیم و تا افطار دیگر چیزی نمی‌خوردیم. البته اگر خیلی تشنه‌ام می‌شد مادرم کمی آب می‌داد و می‌گفت: عزیزم روزه ات مبارک باشد و تو چند برابر ثواب می‌بری. در واقع؛ تشویق مادرم سبب می‌شد تا روزه‌هایم را بگیرم.

 پیش آمده‌بود که یواشکی روزه‌تان را بخورید و از دیگران پنهان کنید؟

واقعا یواشکی خوردن گناه محسوب می‌شد. خیلی مقید بودم. حتی وقتی ضعف هم می‌کردم یواشکی روزه‌ام را باز نمی‌کردم و چیزی نمی‌خوردم. به‌خاطر دارم که 10ساله بودم و درماه مبارک رمضان در کوچه بازی می‌کردیم. هوا خیلی گرم بود و 4-3ساعت تا افطار باقی مانده بود. خیلی حال نزاری داشتم. آن موقع میوه‌ها و حبوبات را داخل پاکت کاغذی می‌گذاشتند. پدر بزرگم را دیدم که با پاکتی پر از گوجه فرنگی به سمت خانه می‌رفت تا مادر برای افطار املت بپزد. وقتی از کوچه پیچید تا به خانه برود؛ چون همه بچه‌های محله دوستش داشتند دورش جمع شدند.
 
اصلا یادم نبود که روزه هستم. گوجه‌ای برداشتم و خوردم. بخشی از گوجه هم روی پیراهنم پاشید. پدر بزرگ اجازه داد تا انتها آن را بخورم و سپس گفت: عزیزم روزه بودی! ناگهان به گریه افتادم و هر چه داخل دهان داشتم بیرون ریختم. پدربزرگ دلداری ام داد و گفت: روزه تو چند برابر ثواب دارد؛ چون اشتباهی خوردن که اصلا روزه را باطل نمی‌کند. روزه‌ای که در آن آدم برای خودش گریه می‌کند 10 برابر ثواب دارد. این بیان تا امروز در ذهنم مانده است.بنابراین هیچ وقت به یاد ندارم که یواشکی روزه‌ام را خورده باشم، اما به‌صورت تصادفی و ناآگاهانه پیش آمده.

 در دوران کودکی شب‌های‌ماه مبارک رمضان کجا می‌رفتید؟

از افطار تا سحر ساعات خوش ما بود. در پارک‌ها فوتبال، والیبال و بازی‌های مختلفی می‌کردیم و نزدیک سحر خانه می‌آمدیم؛ سحری می‌خوردیم و می‌خوابیدیم. از سر کار هم که به خانه بر می‌گشتیم چرت می‌زدیم تا کمبود خواب مان جبران شود. در کشور ما از افطار تا سحر خوشبختانه زندگی بیشتر در جریان است؛ یعنی بسیاری از مغازه‌ها باز هستند و خیلی‌ها مشغول گشت وگذارند و به خانه‌های یکدیگر می‌روند. آن موقع هم همینطور بود. 5سال از دوران جوانی‌ام با جنگ تلاقی شد.‌ ماه رمضان‌های جبهه خیلی من را سرمست می‌کرد. هیچ وقت یادم نمی‌رود که در دوکوهه یک‌ماه رمضان کامل زندگی کردم.
 
مجری نذری 
 
در یکی از عملیات‌ها، برای پدافندش نتوانستم روزه بگیرم. رزمندگان رعایت می‌کردند؛ یعنی با وجود اینکه روزه نبودند آب نمی‌خوردند یا تا جایی که امکان داشت کمتر می‌خورند تا حال و هوای روزه به هم نریزد. خیلی از رزمندگان هم می‌گفتند؛ چون ما دائم السفر و از این جبهه به آن جبهه می‌رویم، روزه می‌گیریم.

در‌ماه رمضان‌ها آداب و رسوم خاصی داشتید؟

در این‌ماه حتی غذاها و نوع خوردن هم تغییر می‌کند. در‌ماه رمضان نان و پنیر خوشمزه‌تر از بوقلمون به‌نظر می‌آید. آن موقع آداب و رسوم خیلی تفاوت نمی‌کرد. البته همه بیشتر سر سفره بودند. بچه که بودم مادرم صدایم می‌کرد و از من می‌خواست سر سفره سحری بنشینم تا ثوابش را ببرم. توصیه می‌کنم که والدین بچه‌ها را برای سحر بیدار کنند تا یاد بگیرند که می‌شود لحظات معنوی را حتی موقع خوردن هم تجربه کرد ؛حتی افرادی که نمی‌توانند روزه بگیرند. همیشه پدر بزرگم زمانی که مادر بزرگم بیمار بود بیدارش می‌کرد و می‌گفت روزه نگیر، اما برای سحر بیدار شو. بیدار شدن در سحر یک عنایت بود، لطف عجیبی داشت. امروزه برخی چون روزه نمی‌گیرند، سحری هم بیدار نمی‌شوند، این اشتباه است.

غذای خاصی هم می‌پختید؟

سنت پخت شله زرد و کاچی همیشه بود. جالب اینجا بود که درتهران و یا شمال و خیلی جاهای دیگر خانواده‌ها با یکدیگر قرار می‌گذاشتند که نوبتی کاچی و شله زرد بپزند. این قواعد ما بین یک محله خیلی خوب رعایت می‌شد. حتی بعضی از در و همسایه‌ها افطاری مختصری می‌پختند و در کیسه‌ای می‌گذاشتند و پخش می‌کردند. البته اکنون خیلی پیشرفته‌تر شده و همه چلو کباب افطاری می‌دهند. آن خلوصی که در گذشته و افطاری‌هایی که آن زمان بود، بی‌برو برگشت تکرار نشدنی است. امروزه می‌توان به خیلی از سنت‌ها عمل کرد. مردم باید تشویق شوند. نسل جوان ما باید بداند که می‌تواند در‌ماه رمضان حال و هوایش عوض شود و تغییر کند.

حالا سحر‌ها چه زمانی بیدار می‌شوید.آیا کسی را برای خوردن سحری از خواب بیدار می‌کنید؟

مدت سه سال است که این توفیق را دارم برنامه مستقیم و زنده سحرگاهی نوسفران را برای روزه اولی‌ها در شبکه دوم سیما اجرا کنم. «نوسفران» طبق آمار روابط عمومی سیما پربیننده‌ترین برنامه سحری است؛ این  اتفاق خوبی است. هدف ما خانواده است. 8-7پلاتوی زنده اجرا می‌کنم و برای روزه اولی‌ها قصه می‌گویم و حرف می‌زنم.مابین پلاتوها برنامه‌های مختلفی پخش می‌شود. بنابراین سه سالی می‌شود که از بیدار کردن افراد خانواده محروم هستم، اما تلاش می‌کنم که تماشاگران را بیدار نگه دارم تا از فیض نشستن کنار سفره در سحرگاه محروم نباشند. به‌نظرم برنامه دلچسب و جذابی است. این برنامه از قبل از اذان تا بعد از اذان پخش می‌شود.

اتفاق افتاده روزه باشید و جلوی دوربین بروید؟

بله! زیاد پیش آمده اما مدت‌هاست که فرصت خوردن سحری را ندارم.غالبا در پاسخ سؤالات بینندگان درباره سحری خوردنم می‌گویم که لابه لای برنامه به سرعت آب، چای یا خرمایی می‌خورم تا بتوانم خودم را نگه دارم.

در‌ماه مبارک رمضان چه حس و حال معنوی به شما دست می‌دهد؟

ماه مبارک،‌ماه پالایش نه‌تنها افراد؛ بلکه پالایش جامعه است. آمار قتل، جنایت، دزدی و غالب بزهکاری‌ها در کشور در این‌ماه به‌شدت کاهش می‌یابد. این به‌خاطر خود‌سازی‌ اتوماتیک‌ماه رمضان است. هر فردی در این‌ماه احساس می‌کند که باید خودش را بسازد، کمتر گناه کند و بیشتر محاسبه نفس کند. بیشترین اثرات‌ماه رمضان دردل آدم‌ها رخ می‌دهد.
 
مجری نذری 
 
آغاز بهار می‌گوییم؛ حول حالنا الا احسن الحال، اما خداوند در‌ماه مبارک رمضان در آغاز یک بهار خلقی، ما را دچار تحول روحی و دلی می‌کند. در این‌ماه خدا بیشتر مراقب ماست. ما هم طبعا بیشتر مراقب خودمان هستیم. عاشقانه‌ماه رمضان را دوست دارم.در این‌ماه به‌شدت فضا برایم تغییر می‌کند. دیگران هم همین حس و حال را دارند.

قبل از افطار برنامه خاصی دارید؟

24سال است که قبل از افطار اجرای نذری دارم. این نذر متعلق به ساحت مقدس امیرالمومنین، صاحب رمضان است. امسال در تالار وحدت نمایش «ایلیا» را اجرا می‌کنم و آن را تقدیم به محضر شریف حضرت علی(ع) می‌کنم. اجرای ما از نیمه‌ماه مبارک رمضان در ساعت 6بعد از ظهر شروع می‌شود. علاقه‌مندان می‌توانند بلیت رایگان را از گیشه جلوی در ورودی تهیه کنند. این نمایش حدود 100نفرعوامل و بازیگر دارد که همه به‌صورت نذری روی صحنه می‌روند. همه‌اش نذر می‌کنند، ما تئاتر نذر می‌کنیم. شاید پالایش روح مهم‌تر از پالایش جسم باشد. این راه بگویم که بعد از افطار اگر برنامه خاصی نداشته باشم به دیدار دوستان و اقوام می‌روم. البته از 30روز‌ماه رمضان 20روزش را افطاری دعوت می‌شویم.

سخت‌ترین روزه‌ای که گرفتید چه زمانی بود؟

خیلی وقت‌ها بر من سخت گذشت، اما سخت‌ترین روزه زندگی‌ام را در دوران نوجوانی گرفتم. آن روز فوتبال بازی کرده بودم و فشارم به‌شدت افتاده بود و حال بدی داشتم، طوری که از حال رفتم. هر کاری کردند روزه‌ام را باز نکردم. زمان کمی به افطار باقی مانده بود و حتی می‌خواستند من را درمانگاه ببرند و نرفتم. گفتم روزه‌ام را نگه می‌دارم. تلاش کردم لحظات آخر نزدیک به افطار را بخوابم. البته این کار درستی نیست، اما شور و اشتیاق نوجوانی شاید در کنار تعهدی که به اعتقاداتم داشتم، باعث شد که پای روزه‌ام بایستم. بنابراین فکر می‌کنم سخت‌ترین روزه‌ام را گرفتم.

 در‌ماه مبارک رمضان بیشتر گرسنه می‌شوید یا تشنه؟

بیشتر تشنه می‌شوم.

آخر‌ماه رمضان اضافه وزن پیدا می‌کنید یا کاهش وزن دارید؟

بر عکس خیلی‌ها که وزن‌شان اضافه می‌شود، وزنم کم می‌شود. آن‌هایی که وزن‌شان زیاد می‌شود، پرخوری می‌کنند؛ یعنی سه برابر ناهار غذا می‌خورند. چون نمی‌توانم سحری بخورم وزنم کم می‌شود.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان