ماهان شبکه ایرانیان

آثار زیباى ترک غیبت

---------------------------------------------------------------

آثار زیباى ترک غیبت
غیبت، پیامدهاى زشت و آزار دهنده‌اى براى غیبت شونده و غیبت کننده به بار خواهد آورد که آن ها را به دو دسته دنیایى و آخرتى تقسیم کرده اند.

الف. پیامدهاى زشت غیبت در دنیا

1. ریختن آبرو و شکستن حریم: غیبت کننده با رفتار ناروایش آبروى دیگران رابه خطر مى اندازد، از این رو خداوند هم آبروى او را در معرض خطر قرار مى دهد و او را در این دنیا رسوا مى کند.
امام صادق (ع) فرمود: لاتَغتَب فَتغتَب وَلاتَحفَر لاَخیکَ حُفَره فَتَقَعَ فیها. [1]
غیبت نکن که مورد غیبت واقع مى شوى و براى برادرت گودالى نکن که خود در آن خواهى افتاد.
روایت به این معنا است که اگر از کسى غیبت کنند، از آن ها نیز غیبت خواهند کرد، چون وقتى غیبت کنند که عیب و نقص دیگران را آشکارا سازد، دیگران نیز درصدد رسوا کردن او برخواهند آمد.

رسول گرامى اسلام، حضرت محمد (ص) مى فرماید: یا مَعشَرَ من اسلم بلسانه و لم یخلص الایمان الى قلبه لاتذموا المسلمین و لاتتبعوا عوراتهم فانه من تتبع عوراتهم تتبع الله عورته و من تتبع الله تعالى عورته یفضحه فى بیته. [2]
اى کسانى که به زبان اسلام آورده اید و ایمان در دل هاى شما خالص و بى شائبه نشده است! مسلمانان را سرزنش، واسرار آن ها را دنبال نکنید، همانا کسى که عیب هاى مردم را بجوید، خداوند عیب هاى او را دنبال مى کند، و هر کس خدا دنبال اسرار و عیوبش باشد، او را در خانه خودش رسوا مى کند.

2. ایجاد دشمنى : ازآن جا که غیبت، آبروى مؤمنى را مى ریزد، اورا دشمن غیبت کننده مى کند. همچنین دوستان کسى که از او غیبت شده، به غیبت کننده به دیده دشمنى مى نگرند؛ هر چند دیدشان درباره کسى که نقصش بیان شده است نیز عوض شود؛ پس غیبت کننده، هم خشم پروردگار و هم خشم بندگان او را برمى انگیزد.
امیر مؤمنان على (ع) فرمود: ایاک و الغیبه فانها تمقتک الى الله و الناس و تحبط اجرک. [3]
از غیبت بپرهیز؛ چون موجب مى شود مورد خشم و دشمنى خدا و مردم قرار گیرى و پاداشت نابود شود.

3. سلب اعتماد: اگر انسان عیب برادر مؤمنش را بگوید، اعتماد دیگران را از او، و حتى از خودش سلب مى کند؛ زیرا دیگران به این باور مى رسند که او شخص مطمئنى نیست و اسرار اشخاص را فاش مى سازد.
هر آن کو برد نام مردم به عار
تو خیر خود از وى توقع مدار
که اندر قفاى تو گوید همان
که پیش تو گفت از پس مردمان [4]
اگر حس اعتماد در افراد افزایش یابد، جامعه منسجم و یکپارچه مى شود، در حالى که اگر غیبت در جامعه رشد کند، انسجام جامعه در معرض خطر قرار مى گیرد.

4. تبلیغ زشتى‌ها: از آن جا که غیبت، بیان عیب ونقص شخص یا باز گفتن کار زشت او در غیاب او است، با این رفتار، زشتى آن عمل ناپسند از بین مى رود؛ چنان که اگر شنونده، در مقابل غیبت کننده سکوت اختیار کرده، عکس العملى نشان ندهد، باعث مى شود او در انجام این کار جسارت وجرأت بیش ترى یابد و زشتى غیبت را درک نکند، همچنین، زشتى و قبحى که عمل بازگو شده، پیش از غیبت، نزد شنونده داشته است، شکسته یا دست کم ضعیف مى شود.

حضرت صادق (ع) مى فرماید:
من قال فى مؤمن ما رأته عیناه و سمعته اذناه فهو من الذین قال الله عز و جل ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فى الذین امنوا لهم عذاب الیم. [5]
هر کس درباره مؤمنى ، آن چه (از عیب و نقص او را)که با چشم دیده یا با گوش شنیده است باز گوید، از کسانى است که خداوند عز و جل درباره آنان مى فرماید: همانا کسانى که دوست دارند زشتى ها در بین کسانى که ایمان آورده اند، منتشر شود، براى ایشان عذابى دردناک است.
پس غیبت با پیامدهاى زشتى چون سلب اعتماد و ایجاد دشمنى و کینه و ریختن آبرو، سلامت جامعه انسانى را در معرض خطر قرار داده، به نابودى مى کشاند.

ب. پیامدهاى آخرتى و معنوى غیبت

1. نابود کننده دین: غیبت موجب نابودى دین است.
پیامبر اکرم (ص) درباره غیبت مى فرماید:
الغیبه اسرع فى دین الرجل المسلم من الاکله فى جوفه. [6]
اثر غیبت در دین شخص مسلمان سریع تر از بیمارى خوره‌ [7] است که وارد بدن مى شود؛
یعنى غیبت، دین انسان را به سرعت از بین مى برد.

2. مانع پذیرش اعمال نیک: غیبت باعث مى شود عمل و رفتار شایسته انسان تا چهل روز مورد پذیرش درگاه احدیت قرار نگیرد. در روایات مکرر اشاره شده که وضو، نماز و روزه شخص غیبت کننده باطل است؛ البته مقصود از باطل بودن در این جا، بطلان فقهى نیست، به این معنا که عبادت فرد، انجام نشده است و به دلیل انجام ندادن فریضه، مورد توبیخ قرار گیرد؛ بلکه منظور، خالى بودن این رفتار از اثرى است که اعمال صالح و رفتار شایسته باید روى فرد بگذارد. اعمال صالح، سازنده سعادت و بهشت و بازدارنده از دوزخ و عذاب الهى هستند، اما درصورتى که بر روح انسان اثر نگذارند، مانع رفتن او به جهنم نمى شوند به این معنا که از ارتکاب گناهان جلوگیرى نخواهند کرد وسازنده روح انسان نخواهند بود.

رسول گرامى (ص) فرمود:
من اغتاب مسلما او مسلمه لم یقبل الله تعالى صلاته و لاصیامه اربعین یوما و لیله الا ان یغفر له صاحبه. [8]
هر کس از مرد یا زن مسلمانى غیبت کند خداوند متعال نماز و روزه او را تا چهل شبانه روز نمى پذیرد مگر آنکه شخص غیبت شده، از آن فرد بگذرد.
من اغتاب مسلما فى شهر رمضان لم یوجر على صیامه. [9]
کسى که در ماه رمضان از مسلمانى غیبت کند، پاداشى براى روزه اش به او داده نمى شود.

در روایت آمده است که روزى حضرت رسول دستور داد مسلمانان روزه بگیرند و بدون اجازه من افطار نکنند. هنگام مغرب، همه براى افطار کردن از حضرت اجازه گرفتند. شخصى خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: اى رسول خدا! دو تا از دختران من روزه گرفته اند، براى افطارکردن آن ها اجازه بفرمایید. حضرت پاسخ نداد. براى بار دوم درخواستش را تکرار کرد، باز هم از پیامبر چیزى نشنید. بار سوم حضرت فرمود: آن ها روزه نبودند. چگونه روزه بوده کسى که در این روز گوشت هاى مردم را خورده است. به آن ها بگو اگر روزه بوده اند، قى [10] کنند. آن ها شروع به قى کردند و از دهانشان لخته هاى گوشت بیرون آمد، پس آن مرد نزد پیامبر بازگشت و ماجرا را گفت. پیامبر (ص) فرمود: سوگند به آن کسى که جان محمد در دست او است، اگر این لخته ها در شکم ایشان باقى مى ماند، آتش آن ها را دربر مى گرفت. [11]
هم چنین غیبت، نورانیتى را که از وضو حاصل مى شود، از بین مى برد.

2. انتقال نیکى‌ها: غیبت موجب انتقال نیکى هاى شخص غیبت کننده، به نامه اعمال کسى که از او غیبت شده است، مى شود.
پیامبر اکرم (ص) فرمود:
یوتى باحد یوم القیامه یوقف بین یدى الله و یدفع الیه کتابه فلایرى حسناته فیقول الهى لیس هذا کتابى فانى لاارى فیها طاعتى فقال ان ربک لایضل و لاینسى ، ذهب عملک باغتیاب الناس، ثم یوتى ب‌آخر و یدفع الیه کتابه فیرى فیها طاعات کثیره فیقول الهى ما هذا کتابى ، فانى ما عملت هذه الطاعات، فیقول ان فلانا اغتابک فدفعت حسناته الیک. [12]
شخصى را روز قیامت به پیشگاه الهى مى آورند و نامه عملش را به او مى دهند. متوجه مى شود از کارهاى خوب او در نامه عملش خبرى نیست. مى گوید: خدایا! این نامه عمل من نیست. من در آن عبادت هایم را نمى بینم به او گفته مى شود: خداوند هیچ گاه کار کسى را فراموش و عوض نمى کند. اعمال تو با غیبت کردن از بین رفته است، دیگرى را مى آورند و نامه عملش را به او مى دهند. مى بیند که خوبى هاى بسیارى در آن وجود دارد. مى گوید: خدایا! من چنین طاعاتى را انجام نداده ام. به او گفته مى شود: فلانى از تو غیبت کرد، در نتیجه حسنات او به تو رسید.

4. تأخیر پاداش و تقدیم مجازات: حضرت صادق (ع) مى فرماید: اوحى الله تعالى عز و جل الى موسى بن عمران (ع): المغتاب ان تاب فهو آخر من یدخل الحنه و ان لم یتب فهو اول من یدخل النار. [13]
خداوند متعالى بر موسى بن عمران (ع) وحى کرد: غیبت کننده اگر توبه کند (و حلالیت بطلبد)آخر کسى است که وارد بهشت مى شود و اگر موفق به توبه نشود، نخستین کسى است که وارد جهنم مى شود.

5. عذاب قبر (مجازات عالم برزخ): مجازات غیبت کننده پس از این دنیا، با ورود او به عالم برزخ آغاز مى شود. از ابن عباس روایت شده: عذاب القبر ثلاثه اثلاث، ثلث للغیبه‌ [14]
عذاب قبر به سه بخش تقسیم مى شود: یک سوم آن مربوط به غیبت است

6. تجسم زشت در روز قیامت: حضرت صادق (ع) از پدران معصومش (ع) چنین روایت مى فرماید:
من اغتاب إمرأ مسلما أ جاء یوم القیامه یفوح من فیه رائحه انتن من الجیقه یتأذى به اهل الموقف. [15]
کسى که از فرد مسلمانى غیبت کند، روز قیامت در حالى که از دهانش بویى بدتر از بوى مردار به مشام مى رسد، مى آید که اهل محشر از آن اذیت مى شوند.
هان که بویاى دهانتان خالق است
کى برد جان غیر آن کو صادق است
واى آن افسوسى اى کش بوى گیر
باشد اندر گور، منکر یا نکیر
نه دهان دزدیدن امکان زان مهان نه دهان خوش کردن از دارو دهان [16]

7. خروج از ولایت الهى: پیشواى ششم (ع) ضمن گفتارى طولانى فرمود: و من اغتابه بما فیه فهو خارج عن ولایه عن ولایه الله تعالى ذکره داخل فى ولایه الشیطان. [17]
کسى که درباره آن چه در برادر مؤمنش هست، غیبت کند، از سرپرستى خدا خارج و به حکومت (سرپرستى ) شیطان وارد مى شود.
پس غیبت در بعد معنوى اش باعث مى شود که به رشته دوستى میان خالق و مخلوق، ضربه وارد شود. انسان وقتى تحت حکومت پروردگار باشد، همه اعمالش در محور خواسته هاى خدا قرار مى گیرد و رنگ الهى مى یابد، اما وقتى تحت حکومت و سرپرستى شیطان باشد، کارهایش رنگ شیطانى مى گیرد و از اوج عظمت به حضیض ذلت سقوط مى کند.

آثار زیباى ترک غیبت

تا این جا آثار و پیامدهاى زشت غیبت بررسى شد تا انسان زیان هاى آن را بداند و براى ترک آن آماده شود، اما ترک این عمل، آثار زیبایى دارد که در روایات متعدد به آن اشاره شده است.
حضرت صادق (ع) به هشام بن سالم فرمود:
انه لا ورع انفع من تجنب محارم الله و الکف عن اذى المؤمنین و اغتیابهم. [18]
هیچ «ورعى » سودمندتر از دورى از حرام هاى الهى و بازداشتن نفس از «اذیت کردن مؤمنان و غیبت کردن از آن ها» نیست.

«ورع» در معناى عامش با «تقوا» یکى است و در معناى خاصش «ترک مشتبهات» [19] است.
در تفسیر این روایت مى توان گفت: اگر ترک غیبت، «ملکه» روح انسان شود، یکى از سودمندترین ورع ها را به دست خواهد آورد.
در روایات دیگرى هم به صورت مطلق آمده است: «اگر انسان از زبان خود مراقبت کند و آبروى دیگران را نریزد، خداوند هم در قیامت از لغزش هاى او چشم مى پوشد»، که غیبت نیز از مصادیق بارز این روایت است.
حضرت زین العابدین (ع) مى فرماید:
من کف نفسه عن اعراض الناس اقال الله نفسه یوم القیامه‌ [20]
کسى که زبانش را از (ریختن) آبروى مردم باز دارد، خداوند در روز قیامت از گناهان او چشم مى پوشد.
روایات دیگرى هم نشان دهنده ارتباط مستقیم غیبت نکردن و ایمان هستند، یعنى این مطلب را بیان مى کنند که اگر کسى زبانش را از بدگویى باز دارد، ایمانش پایدار مى ماند.

پیامبر اکرم (ص) فرمود:
لایستقیم ایمان عبد حتى یستقیم قلبه و لایستقیم قلبه حتى یستقیم لسانه، فمن استطاع منکم ان یلقى الله سیحانه و هو نقى الراحه من دماء المسلمین و اموالهم، سلیم اللسان من اعراضهم فلیفعل. [21]
ایمان بنده پایدار و پابرجا نمى ماند، مگر این که دلش پابرجا و پایدار بماند و دلش هم (در این راه ایمانى) پایدار نمى ماند، مگر زبانش پایدار بماند؛ پس کسى از شما که مى تواند خدا را ملاقات کند در حالى که دستش به خون و اموال برادران مسلمانش آلوده نباشد و زبانش متعرض آبروى برادران ایمانى اش نشود، این کار را بکند.

روایاتى دیگر در باب صدقه وجود دارند که غیبت را هم دربر مى گیرند، چرا که هر عضوى از اعضاى بدن ما صدقه اى دارد و صدقه زبان، ترک گفتار زشت است که شامل خوددارى از غیبت نیز مى شود.
رسول خدا (ص) نیز مى فرماید:
امسک لسانک فانها صدقه تصدق بها على نفسک. [22]
جلو زبانت را بگیر (و غیبت نکن) که همین (جلوگیرى تو) صدقه‌اى است که با زبانت بر خویش مى دهى.
در برخى روایات ترک غیبت برتر از بسیارى عبادت هاى مستحب شمرده شده است.

حضرت (ص) در بیان دیگرى فرمود:
ترک الغیبه احب الى الله عز و جل من عشره الاف رکعه تطوعا. [23]
ترک غیبت نزد خداوند عزیز و بزرگ، از ده هزار رکعت نماز مستحبى ، محبوب تر است.
الصائم فى عباده و ان کان نائما على فراشه ما لم یغتب مسلما. [24]
کسى که روزه مى گیرد، در حال عبادت است؛ اگر چه در بستر خویش خواب باشد؛ به شرط این که از برادر ایمانى اش غیبت نکند.

هر عضو را بدان که به تحقیق روزه‌اى است
تا روزه تو روزه بود نزد کردگار
اول نگاه دار نظر تا رخ چو گل
در چشم تو نیفکند از عشق خویش خار
دیگر ببند گوش ز هر ناشنودنى
کز گفت و گوى هرزه شود عقل تار و مار
دیگر زبان خویش که جاى ثناى او است
از غیبت و دروغ فرو بند استوار [25]

در روایت دیگرى از رسول خدا (ص) چنین نقل شده است:
الجلوس فى المسجد انتظار الصلاه عباده ما لم یحدث. قیل: یا رسول الله و ما یحدث؟ قال: الاغتیاب. [26]
نشستن داخل مسجد در انتظار نماز، عبادت است؛ به شرط این که فرد سخنى نگوید (و سکوت کند). گفته شد: اى رسول خدا! منظور چه سخنى است؟ حضرت فرمود: «غیبت».
گاه ترک این رفتار ناپسند عامل ورود انسان به بهشت معرفى شده است.

ست خصال ما من مسلم یموت فى واحده منهن الا کان ضامنا على الله ان یدخله الجنه: رجل نیته ان لایغتاب مسلما فان مات على ذلک کان ضامنا على الله [27]
شش خصلت است که هیچ مسلمانى با یکى از آن ها نمى میرد، مگر آن که خداوند تعهد کند او را وارد بهشت کند، فردى که نیت او این باشد از برادر ایمانى اش غیبت نکند؛ پس اگر بر این نیت بمیرد، خداوند متعهد است او را وارد بهشت کند.
ترک غیبت، خیر و نیکى در دنیا و آخرت را در پى خواهد داشت.

حضرت باقر (ع) فرمود: ما در کتاب حضرت على (ع) این روایت را یافتیم که پیامبر اکرم (ص) بر بالاى منبر فرمود:
و الذى لا اله الا هو ما اعطى مومن قط خیر الدنیا و الاخره الا بحسن ظنه بالله و رجائه له و حسن خلقه و الکف عن اغتیاب المومنین. [28]
سوگند به خدایى که جز او معبودى نیست، هیچ گاه خیرى در دنیا و آخرت نصیب مؤمنى نشد، مگر به سبب خوش گمانى اش به خدا و امیدوارى به او و خوش اخلاقى و ترک غیبت درباره برادران ایمانى.

از سوى دیگر مى فرماید:
و الذى لا اله الا هو لایعذب الله مومنا بعد التوبه و الاستغفار الا بسوء ظنه بالله و تقصیره من رجائه و سوء خلقه و اغتیابه للمومنین. [29]
سوگند به خدایى که جز او معبودى نیست، خداوند هیچ مؤمنى را پس از توبه و استغفار کیفر نمى کند، مگر به سبب بدگمانى اش به خدا و کوتاهى در امید به او و بداخلاقى و غیبت کردن از برادران ایمانى>.

 

---------------------------------------------------------------

[1]. علامه مجلسى : بحارالانوار، ج 72، ص 247، ح 16.
[2]. کلینى : کافى ، ج 2، ص 354، ح 2.
[3]. آمدى : غررالحکم، ص 221، ح 4425.
[4]. سعدى : بوستان.
[5]. کلینى : کافى ، ج 2، ص 357، ح 2.
[6]. همان، ص 356، ح 1.
[7]. نوعى بیمارى است که باعث نابودى اجزاى بدن فرد مبتلا مى شود.
[8]. محدث نورى : مستدرک الوسائل، ج 7، ص 322، ح 8293.
[9]. همان.
[10]. بالا آوردن، استفراغ کردن.
[11]. شهید ثانى : کشف الریبه، ص 8.
[12]. محدث نورى : مستدرک الوسائل، ج 9 ص 121، ح 10418.
[13]. علامه مجلسى : بحارالانوار، ج 72، ص 257، ح 48.
[14]. همان، ج 6، ص 245، ح 72.
[15]. حر عاملى : وسائل الشیعه، ج 12، ص 282، حدیث 16312.
[16]. مولوى : مثنوى معنوى ، دفتر سوم، قصه خورندگان پیل بچه.
[17]. حر عاملى : وسائل الشیعه، ج 12، ص 285، ح 16319.
[18]. کلینى : کافى ، ج 8، ص 244، ح 338.
[19]. امورى که در آن ها شبهه حرمت وجود دارد.
[20]. کلینى : کافى ، ج 2، ص 305، ح 14.
[21]. علامه مجلسى : بحارالانوار، ج 72، ص 262، ح 67.
[22]. کلینى : کافى ، ج 2، ص 114، ح 7.
[23]. محدث نورى : مستدرک الوسائل، ج 9، ص 117، ح 10404.
[24]. صدوق: الفقیه، ج 2، ص 74، ح 1772.
[25]. عطار: دیوان اشعار.
[26]. کلینى : کافى ، ج 2، ص 356، ح 1.
[27]. محدث نورى : مستدرک الوسائل، ج 9، ص 117، ح 10405
[28]. کلینى : کافى ، ج 2 ص 71، ح 2.
[29]. همان.




منبع : راسخون
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان