مقدمه
تربیت، مجموعه روش ها و راهکارهایی است که از آغاز زندگانی انسان، به کار گرفته شده است تا فرزند در مسیر صحیح رشد و ترقی قرار گیرد و در پرتو این آموزش ها، بتواند خود را از انحراف نجات دهد و راه سعادت و کمال را در پیش گیرد.خداوند متعال، اهل بیت(ع) را برای اهل عالم، به ویژه پیروانشان، به عنوان الگو قرار داده است. هدف سیره و سنت ائمه اطهار(ع) بیش از هر چیز، هدایت و تربیت است؛ زیرا آنان بزرگ ترین مربیان بشریت اند و باید تفسیر تربیتی ازحوادث زندگی آنان ارائه شود. مسلمانان جهان وظیفه دارند در تمام شئونات زندگی اعم از فردی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و غیره به آنان اقتدا نمایند. در واقع سیره و سنت ائمه اطهار(ع) قبل از هر چیز هدایت و تربیت است؛ زیرا آنان بزرگ ترین مربیان بشرند و باید تفسیری کامل از سیره اخلاقی و تربیتی آنها در نهاد خانه و خانواده ارائه گردد.
از جمله نکات قابل توجّه در سیره پیشوایان معصوم(ع) نحوه رفتار آنان در خانواده و تربیت فرزند است. در این مقاله با مراجعه به منابع تاریخی به گوشه هایی از سیره اخلاقی امام حسین(ع) در تربیت فرزند پرداخته شده است. سیرۀ امام حسین(ع) و قیام عاشورایی اش پرتو کامل ترین الگوهای ماندگار در تاریخ بشر است که زیباترین و ملموس ترین جلوه های انسانی تربیت یافته را به تصویرمی کشند و آن را مدل برای آینده و مسیر حرکت همگان قرار می دهند. بنابراین سرورشهیدان و همه رفتار و گفتارش، کوثر بی انتهای تربیت انسان به شمار می رود. از این رو زندگی و سیره حضرت(ع) سرمشقی کامل از حیات طیبه برای علاقه مندان و پیروان ایشان است.
جایگاه مادران شایسته
امروز بیشتر از گذشته، مادر به عنوان مؤثرترین عامل تربیتی فرزندان مطرح است؛ زیرا ساختار هویت افراد وابسته به همین نکتۀ ظریف است تا آن جا که متون دینی ما بخشی از عوامل نیک بختی یا تیره بختی افراد را مربوط به دوران بارداری مادرمی داند؛ چرا که رفتار و حالات مادر از ابتدایی ترین تا پایانی ترین لحظات این دوران، در شکل گیری شخصیت آیندۀ کودک تأثیر می گذارد. امام حسین(ع) نیز آثار تربیتی دامن مادران پاک و باعفت را در تربیت فرزند تبیین می فرماید و اثر عمیق و ریشه دار آن را در زندگی افراد چنین شرح می دهد. در این بیان امام حسین(ع) یکی از دلایل نپذیرفتن ذلت و خواری را دامن های پاک مادرانی می داند که زمینه ساز چنین اندیشه ای هستند. در روز عاشورا نیز برای بیدار کردن دل ها و اتمام حجت و برهان بر همگان، نسبت خود را به حضرت فاطمه و خدیجه(ع) یادآور می شود (ابن شهرآشوب، 1405: 4 /341).
انشدکم السهل تعلمون ان امی فاطمة الزهراء بنت محمد؟قالوا:اللهم نعم. انشدکم الله هل تعلمون ان جدتی خدیجة بنت خویلد اول نساء هذه الامة اسلاماً؟ قالوا: اللهم نعم. ..؛ (ابی مخنف، 517: 724)
شما را به خدا قسم می دهم، آیا می دانید مادر من فاطمۀ زهرا دختر محمد مصطفی(ص) است؟ گفتند: آری. شما را به خدا قسم می دهم، آیا می دانید خدیجه دختر خویلد، نخستین زنی که اسلام را پذیرفته، مادر بزرگ من است؟ گفتند: آری. امام حسین(ع) به معاویه فرمود: سعادت ما در اثر تربیتی است که از دامن مادرانی پاک و پارسا چون فاطمه و خدیجه یافته ایم.
گزینش نام نیک
با توجه به این که نام هر کسی تا پایان زندگانی تابلوی وجود اوست و نام نیک، تأثیری بسزا در شخصیت فرزند دارد. در اسلام، سفارش فراوانی بر گذاشتن نام نیک بر کودکان شده است. در واقع نام هر شخص، معرّف اعتقادات، فرهنگ، ملیت و اصالت خانوادگی اوست. صاحبان نام زیبا، در آینده به آن افتخار می کنند و صاحبان نام های ناشایست، از نام خود احساس حقارت خواهند کرد (پاک نیا، 26:1383). همچنین از حقوق مسلّم کودک بر والدین، انتخاب نام نیک و شایسته برای اوست. حضرت سیدالشهدا (ع) در این زمینه الگویی شایسته به شمار می روند. شیخ مفید اسامی فرزندان آن حضرت را این گونه برمی شمرد: علی، جعفر، عبدالله، سکینه و فاطمه (تبریزی گرمرودی، 147:1422). در واقع امام حسین(ع) نام های نیک را ترویج می کرد و در این باره به صاحبان آن نام ها و والدینشان درود می فرستاد.
هنگامی که جنازه خونین حرّ را در آخرین لحظات زندگی به حضورش آوردند، حضرت با دستان مبارک خود، صورت او را نوازش کرد و در حالی که خونِ چهره اش را پاک می کرد، فرمود:
بخٍّ بَخٍّ لَکَ یاحُرُّ، اَنْتَ حُرٌّ کَما سمّیتَ فیِ الدّنیا وَ الآخرَةِ وَاللّه ما اَخْطَأَتْ اُمُّکَ اِذْ سَمَّتْکَ حُرّا فَاَنْتَ وَاللّهِ حُرٌّ فی الدُّنیْا وَ سَعیدٌ فیِ الآخِرَةِ؛ (ابن طاووس، 192:1422)
به به! احسنت به تو ای حرّ! تو آزادمردی ، چنان که در دنیا و آخرت آزاده خوانده می شوی. سوگند به خدا! مادرت در این که تو را حرّ نامیده اشتباه نکرده است. به خدا قسم! تو در دنیا آزادمرد و در آخرت سعادتمند خواهی بود.
اظهار محبت به فرزندان
محبت به فرزندان امری درونی است که خداوند آن را در دل والدین نهاده است؛ اما مسئله مهم در این میان مهم که آثار تربیتی در پی دارد، ابراز آن است. این امری اختیاری است و والدین می توانند در پرتو آن، زمینه تربیت صحیح را فراهم آورند. چه بسیارند والدینی که در برابر فرزندان خود محبت فراوان دارند، اما آن را ابراز نمی کنند، در حالی که محبت هنگامی سازنده و تأثیرگذار خواهد بود که فرد مورد محبت از آن آگاهی یابد (رجبی، 21: 1393).
امام حسین(ع) به عنوان الگوی تربیتی مطمئن و کامل محبت به فرزندان را از نیازهای ضروری آنان دانسته، در قالب های گوناگون گاه با در آغوش گرفتن و به سینه چسبانیدن خردسالان، زمانی با بوسیدن آنان و گاه با به زبان آوردن کلمات شیرین و محبت آمیز به ابراز آن می پرداخت. عبیدالله بن عتبه چنین می گوید:
کنت عندالحسین بن علی(ع) اذ دخل علی بن الحسین الاصغر فدعاه الحسین(ع) و ضمه الیه ضماً و قبل مابین عینیه ثم قال: بابی انت اطیب ریحک و احسن خلقک...؛ (طریحی، 404: 1375)
نزد حسین بن علی(ع) بودم که علی بن حسین(ع) وارد شد. حسین(ع) او را صدا زد، در آغوش گرفت و به سینه چسبانید. میان دو چشمش را بوسید و سپس فرمود: پدرم به فدایت باد؛ چقدر خوشبو و زیبایی!
توجه به نیازهای مادی فرزندان
نیازهای مادی احتیاج اولیه هر انسان است و بدون تأمین آن، قادر به ادامه حیات نیست. امام حسین(ع) در تأمین خوراک و پوشاک مناسب همسر و فرزندان همت و توجه داشت، نیاز به رفع تشنگی از جمله نیاز های مادی است که در کربلا به سبب وضعیت ویژه ای که دشمن برای کاروان کربلا به وجود آورد، به نیازهای حیاتی تبدیل شد و ایشان را به تلاش، برای رفع آن از راه های ممکن واداشت؛ از این رو، آن گاه که حضرت عباس(ع) از برادر اجازه مبارزه با دشمن طلبید، حضرت از او خواست برای کودکان آب فراهم نماید و فرمود:
فاطلب لهولاء الاطفال قلیلا من الماء؛ (مجلسی، 1403: 45 / 41؛ شریفی، 1383: 473)
پس کمی آب برای این کودکان فراهم کن.
این توجه حضرت آن گاه به اوج می رسد که فرزند شیرخواره اش را بر بالای دست می گیرد و از دشمن برایش آب می خواهد. در مقتل ابی مخنف آمده است:
امام حسین(ع) به سوی زینب صغری (ع) آمد و فرمود: خواهر! تو را درباره فرزند شیرخواره ام به نیکی سفارش می کنم. او شیر خواره است وشش ماه بیشتر عمر ندارد. زینب صغری(ع) به برادر جواب داد: سه روز است این طفل آب ننوشیده است؛ برایش آبی طلب فرما. حضرت طفل را گرفت و در مقابل دشمن ایستاد و آن گاه فرمود: ای قوم! شما برادر و فرزندانم را به شهادت رساندید و جز این طفل باقی نمانده و او از تشنگی دهان را بازمی کند و می بندد، به او جرعه آبی دهید. (ابی مخنف، 517: 128؛ شریفی، 1383: 474)
ضرورت مهرورزی و توجه به نیازهای عاطفی فرزندان
رشد معنوی و تربیت اخلاقی مستلزم پرورش سالم عواطف فرزندان است. افزون بر اهمیت نیازهای زیستی، نقش نیازهای عاطفی و روانی نیز بسیاربا اهمیت و تعیین کننده است؛ زیرا هرچند نیاز جسمی محسوس و آشکار است و فقدانش جسم را متأثر می گرداند، اما نیازهای روحی و روانی نا محسوس اند و عدم پاسخ گویی به آنها روان آدمی را آزرده می سازد. کودکان و نوجوانان به سبب موقعیت سنی و آسیب پذیری در برابر مشکلات، نیاز دو چندان به بر آوردن نیازهای عاطفی و روانی دارند. این نیازها، به ویژه در شرایط خاص، از دست دادن والدین، هنگام بیماری و... چنان شدت می یابد که بی توجهی به آنهاحیات روانی و عاطفی کودک را به مخاطره می اندازد. این شرایط ویژه به کامل ترین شکل در کربلا برای فرزندان امام حسین(ع) جلوه کرد . فرزندان و همراهان آن حضرت در میدان مبارزه، در سخت ترین حالات، امام(ع) را صدا می زدند و در واپسین لحظات، اوج نیاز عاطفی خویش را به نمایش می گذارند.
در کربلا بیماری چون علی بن الحسین(ع) حضور دارد که تقدیر الهی بر بقای وجودش تعلق گرفت و از دست دادن پدر و امام خویش را تجربه نمود. این وضعیت خاص قطعاً توجهی ویژه را می طلبید و این جاست که آن حضرت به گونه های مناسب به نیاز فرزندان پاسخ می دهد و نسبت به فرزندانی که به میدان مبارزه آمده اند، به گونه ای و به یگانه فرزندش زین العابدین(ع) به گونه ای دیگر. در مورد یتیمان و داغدیدگان پس از شهادت خویش نیز به شکلی دیگر سفارش می فرماید (قائمی، 1368: 85).
بهره گیری از کلمات دلپذیر در سخن
سخن گفتن به گونه ای معرف شخصیت کسی است که لب به سخن می گشاید و ازسوی دیگر، لحن و صوت و کلمات می تواند در اطرافیان تأثیری سازنده و یا مخرّب داشته باشد. سخن نرم، نیکو و محبت آمیز می تواند از مشکلات روحی و ناهنجاری های کودکان و نوجوانان بکاهد و محبت را در قلب و دل بزرگسالان ریشه دارتر نماید. در مقابل، تندخویی در سخن می تواند سبب افسردگی، گوشه گیری، بدبینی یا ناامیدی در آنان گردد. اکنون نمونه هایی از ارتباط کلامی امام حسین(ع) با فرزندان و یارانش بازگو می نماییم.
الف) در هنگام گفت و گو با دخترش سکینه برای تسکین دردهای روحی وی، این گونه می فرماید:
یا نور عینی، کیف لا یستسلم للموت من لا ناصر له و لامعین؛ (قمی، 125: 1364)
ای نور چشم من! چگونه کسی که یاوری ندارد، تسلیم مرگ نباشد.
ب) آن هنگام که برادرش عباس(ع) را برای جست وجو از علت حرکت سپاه دشمن می فرستد، علاقۀ قلبی خویش را به او با این عبارت ابراز می دارد:
یا عباس، ارکب بنفسی انت - یا اخی - حتی تلقاهم فنقول لهم: مالکم؟ و ما بدا لکم و تسئلهم عما جاد بهم؛ (قندوزی، 342:1416)
برادرم عباس، جانم به فدایت! سوار شو و به نزد آنان برو و بگوشما را چه شده است؟ چه می خواهید؟ و از سبب آمدن سپاه بپرس.
ج) هنگامی که قاسم(ع) از شهادت خود پرسید، امام حسین(ع) به او چنین فرمود:
ای والله - فداک عمک - انک لاحد من یقتل من الرجال معی؛ (مفید، 1413: 2 / 574)
آری، عمویت فدایت باد، به خدا سوگند! تو هم در ردیف مردانی هستی که با من شهید خواهند شد.
د) در آخرین لحظات، هنگام خداحافظی، امام سجاد(ع) را در آغوش کشید و فرمود:
پسرم تو پاکیزه ترین فرزندان من هستی و بهترین خاندان من هستی. تو از طرف من، سرپرست این زنان و کودکان خواهی بود.
رفتار حضرت نسبت به فرزند بیمارش زین العابدین(ع)
خواست الهی بر این تعلق گرفت که علی بن الحسین حجت او بعد ازامام حسین(ع)، بیمار باشد تا جهاد بر او واجب نشود و همچنان زمین از حجت الهی خالی نماند و این وضعیت جلوه دیگری از تربیت حسینی را می طلبید. در حالی که شدت مبارزه و مصبیت های پیاپی کربلا، انسان معمولی را چنان به خود مشغول می کند که همه چیز را فراموش می کند. مربی بزرگ کربلا از مسئولیت بزرگ تربیت غافل نماند و چون فرزند خود را نیازمند توجه و مراقبت دید، بر بالینش آمد و گفت وگویی صمیمانه به پرسش های او درباره حوادث کربلا پاسخ داد (علاء الدین، 1390: 15).
در منابع تاریخی آمده است که حضرت به سوی خیمه فرزندش زین العابدین آمد و در حالی که فرزندش بر فرشی از پوستین استراحت می نمود و زینب(ع) از اوپرستاری می کرد، امام سجاد(ع) را عیادت نمود. وقتی زین العابدین(ع) نگاهش به پدر افتاد؛ خواست از بستر بر خیزد، اما ازشدت بیماری قادر به برخاستن نبود. از عمه اش زینب(ع) خواست کمکش کند. زینب خود را تکیه گاه او قرار داد. امام حسین(ع) از وضعیت بیماری فرزندش سؤال کرد. زین العابدین (ع) حمد و سپاس خداوند را به جا آورد و از پدر پرسید: در این روز با این قوم منافق چگونه رفتار کردی؟ پدر فرمود:
فرزندم! شیطان بر آنان مستولی گشت و آنان را ازیاد خدا غافل کرد. (نوری طبرسی، 1409: 15 /485)
تربیت عملی امام حسین(ع) در خانواده با فرزندان
مؤثرترین عامل در تربیت اخلاقی و دینی فرزندان رفتارهای درست والدین است. مسلماً دعوت عملی و زبان رفتار خیلی بیشتر از زبان گفتار در انسان ها تأثیرگذار است. کودک و نوجوانی که پیوسته شاهد اعمال نیک والدین است، به طور غیرمستقیم سرمشق می گیرد و به انجام کارهای نیک تشویق می گردد. در سیره تربیتی ائمه اطهار (ع) تربیت با رفتار و عمل بارزترین بُعد تربیت است. فرزندان ائمه(ع) با دیدن رفتار آنان سرمشق گرفته ، عمل می کردند. امام حسین(ع) الگوی کاملی از این گونه تربیت بودند.
شعیب بن عبدالرحمن خزائی می گوید:
هنگامی که امام حسین(ع) در کربلا به شهادت رسید، بر دوشش نشانه ای وجود داشت. از امام سجاد(ع) درباره آن پرسیدند. امام سجاد (ع) بسیار گریست و فرمود: «این، اثر بارهای غذایی است که پدرم بر دوشش حمل می کرد و به خانه های تهی دستان می برد. (بحرانی، 1414: 1 / 582)
آری، امام سجاد (ع) پیوسته این رفتار را از پدرش دید و سرمشق گرفت و عمل کرد. بدین سبب، امام باقر(ع) فرمود:
[پدرم ] علی بن ا لحسین(ع) شب ها کیسه نان بر دوش حمل می کرد و [به مستمندان] صدقه می داد. (ابن شهر آشوب، 1405: 4 / 153)
تشویق فرزندان در برابر کار خوب آنان در سیره تربیتی امام حسین(ع)
در تربیت، تشویق شیوه ای کارآمد و موفق است و اگر با شرایط صحیح انجام شود، محرکی بسیار قوی در ایجاد و تکرار رفتارهای پسندیده درفرزندان خواهد بود. از این رو والدین و مربیان باید ویژگی های مثبت فرزندان را کشف و برجسته سازند و مورد ستایش و تشویق قرار دهند. در فرهنگ اسلامی که تربیت دینی و اخلاقی فرزندان در کانون توجه است، بر تشویق فرزندان هنگام بروز رفتارهای دینی و برجسته کردن صفات اخلاقی و معنوی آنان بسیار تأکید شده است. در سیره امام حسین(ع) تشویق، جایگاهی ویژه دارد. ابن شهرآشوب می گوید:
جعفر، یکی از فرزندان امام حسین(ع)، در نزد معلمی به نام عبدالرحمن سلمی در مدینه آموزش می دید. روزی معلّم جمله «الحمدللهِ رب الْعالمین» را به کودک خردسال حضرت سیدالشهدا(ع) آموخت. هنگامی که جعفر آن را برای پدر ارجمندش قرائت کرد. حضرت حسین(ع) معلم را فراخواند و با اهدای هدایایی ارزشمند او را تشویق نمود. هنگامی که به خاطر اعطای پاداش زیاد به معلم، مورد اعتراض اطرافیان قرار گرفت، فرمود: هدیه من کجا با تعلیم «الحمدلله رب العالمین» برابر است؟! (امین، 1403: 1 / 223)
امام سجاد(ع) نیز می فرماید: من به بیماری شدیدی مبتلا شدم. پدرم به بالینم آمد و فرمود:
ماتشتهی؟ فقلت: اشتهی ان اکون ممن لااقترح علی الله ربی مایدبره لی؟ فقال لی: احسنت ضاهیت ابراهیم الخلیل صلوات الله علیه حیث قال جبرئیل(ع): هل من حاجه؟ فقال: لا اقترح علی ربی بل حسبی الله و نعم الوکیل؛ (مجلسی، 1403: 44 / 67؛ قمی، 1379: 1 / 69)
چه خواسته ای داری؟ عرض کردم: دوست دارم از کسانی باشم که درباره آن چه خداوند برایم تدبیر کرده، نپرسم؟ پدرم در مقابل این جمله به من آفرین گفت و فرمود: تو مانند ابراهیم خلیلی؛ به هنگام گرفتاری جبرئیل نزدش آمد و پرسید: از ما کمک می خواهی؟ او در جواب فرمود: [درباره آن چه پیش آمده] از خداوند سؤال نمی کنم. خداوند مرا کافی است و او بهترین وکیل است.
در این حدیث ملاحظه می شود که امام حسین(ع) در مقابل پاسخ عارفانه و دلنشین فرزندش که براساس ظاهر حدیث، سن و سال چندانی نیز نداشت، جمله «احسنت» را به کار برد و او را به «ابراهیم خلیل» تشبیه کرد. (طبرسی، 1408: 175)
توجه به آموزش های دینی فرزندان
یکی از سیره های مستمر در خاندان رسالت(ص) اهمیت دادن به آموزش های دینی فرزندان شه شمار می آید. امامان معصوم تحت تعلیم و تربیت پدران عزیز خویش به مدارج عالی از علم و ادب دست یافته اند.
امام سجاد (ع) یکی از حقوق فرزندان را آموزش های دینی می داند و در تاریخ آمده است شخصی به نام عبدالرحمن در مدینه معلم کودکان بود و یکی از فرزندان امام حسین(ع) به نام «جعفر» نزدش آموزش می دید. معلم جمله «الحمدلله ربّ العالمین» را به جعفر آموخت. هنگامی که جعفر این جمله را برای پدر قرائت کرد ، حضرت امام حسین(ع) معلم فرزندش را فراخواند و هزار دینار و هزار حله به اوهدیه داد. وقتی حضرت به خاطر پاداش زیاد مورد پرسش قرار گرفت، در جواب فرمود:
و انی تساوی عطیتی هذا بتعلیمة الحمدلله رب العالمین؛ (بحرانی، 1387: 1، 582؛ نوری طبرسی 1409: 15 / 164)
هدیه من با تعلیم «الحمدلله رب العالمین» برابر است؟
این سخن، نشانه اهمیت قائل شدن ایشان به تربیت دینی فرزندشان است.
توجه به پرسش های فرزندان
هنگامی که فرزندان به سن بلوغ و رشد عقلانی می رسند، سؤالاتی در ذهن آنان مطرح می شود که پاسخ صحیح و منطقی به آن در پرورش اندیشه آنان بسیار مؤثر است. در چنین وضعیتی بر والدین بصیر و آگاه است که زمینه پرسش گری را برای فرزندانشان فراهم کنند و پای صحبت های آنان بنشینند و با صبر و حوصله به پرسش های شان پاسخ مناسب دهند و ابهامات را مرتفع سازند. حادثه کربلا -، که موقعیت جدیدی در زندگی امام حسین(ع) به شمار می آمد - پرسش هایی را در ذهن فرزندان و دیگر همراهان حضرت ایجاد کرد و ذهن کنجکاو آنان رابه پرسشگری وا داشت. حسین بن علی (ع) با درک موقعیت آنها، به سؤالاتشان پاسخ های مناسب می داد. به دو نمونه از پاسخ گویی حضرت اشاره می کنیم:
1. هنگامی که حضرت به همراه اصحابش هنگام ظهر در ثعلبیه فرود آمد، خوابی کوتاه بر آن حضرت مستولی شد. پس از اندکی با چشمی گریان از خواب برخاست. فرزندش «علی» که متوجه این صحنه بود، پرسید: ای پدر! چرا گریه می کنی؟ خداوند چشم تو را نگریاند. فرمود: «فرزندم! این لحظه، وقتی است که رویا در آن دروغ نخواهد بود. من در خواب سواره ای را دیدم که کنارم ایستاد و گفت:«ای حسین! شما به سرعت حرکت می کنید و مرگ به سرعت شما را به بهشت می رساند. آگاهی یافتم که مرگ ما فرا رسیده است.» علی پرسید: ای پدر! آیا ما بر حق نیستیم؟ فرمود: «فرزندم! به خداوندی که همه بندگان به سوی او برمی گردند، ما بر حق هستیم». علی عرض کرد : در این صورت ترسی از مرگ نداریم. امام فرمود: «خداوند بهترین پاداش پدر به فرزند را به تو عطا فرماید.» (قمی، 1379: 230؛ سپهر،1427: 2 /220)
2. قاسم بن الحسن یادگار حضرت مجتبی (ع)، هنگامی که در شب عاشورا از عمویش امام حسین(ع) شنید که به اصحابش بشارت می دهد، فردا تمامی آنها شهید خواهند شد، از جای برخاست و از امام(ع) پرسید: عموجان! آیا من هم در میان شهدا خواهم بود؟ امام حسین(ع) فرمود! «پسرم! مرگ را چگونه می بینی؟» نوجوان خوش سیما با تمام خلوص و صفا پاسخ داد: «شیرین تر از عسل».
قاسم پرسید: آیا من هم در ردیف شهدای کربلا خواهم بود؟ امام پاسخ داد: عمویت به فدای تو باد! آری، به خدا قسم تو را هم در ردیف یارانم خواهند کشت؛ حتی کودک شیرخواره ام عبدالله را نیز به شهادت می رسانند. (خوانساری، 136: 6 /214)
رفتار حضرت با فرزندان و نو جوانان در میدان جنگ
آن چه از مقاتل برمی آید، این است که حضرت نسبت به فرزندان وبرادرزادگانش که به میدان مبارزه می رفتند، رفتارهای گوناگونی داشت. نخست در هنگام رفتن به میدان با در آغوش گرفتن آنان واظهار علاقه و محبت، صحنه هایی زیبا از عاطفه و محبت را به نمایش می گذاشت. درمورد «قاسم بن الحسن» آمده است:
قاسم در حالی که نوجوانی غیر بالغ بود، به طرف میدان رهسپار شد. وقتی امام حسین(ع) نگاهش به قاسم افتاد، او را در آغوش کشید. آن دو، دست به گردن هم آویختند و چنان گریستند که بی هوش شدند. (حائری مازندرانی، 1385: 1 /34؛ قمی، 1379: 147؛ شریفی،1383:464)
در مرحله بعد ، وقتی آنان در میدان مبارزه، در مقابل شرایط نابرابر، گرمای شدید و تشنگی قرار گرفتند، آنان را به صبر دعوت کرد و دلداری داد و اظهار همدردی نمود. در مورد «احمد بن حسن» نوشته اند:
پس از آن که در میدان جنگ، شرایط مبارزه توان را از او گرفت، نزد عمویش حسین(ع) آمد و پرسید: عمو [جان] آیا جرعه آبی هست تا جگر خود را با آن خنک کنم و برای مبارزه با دشمنان خدا و رسولش توان بیشتری پیدا کنم؟ امام(ع) فرمود: «یا بنی! اصبر قلیلا، حتی تلقی جدک رسول الله (ص)، فیسقیک شربه من الماء لاتظماء بعدها ابدا؛ فرزندم! کمی صبر کن تا جدت رسول خدا را ملاقات کنی. او چنان شربت آبی به تو بنوشاند که هرگز تشنه نشوی». (حرانی، 1394: 126؛ طبری، 1979: 469)
درباره «علی اکبر» نیز آمده است:
بعد از مبارزه ای بی امان و کشتن تعدادی از دشمنان در حالی که جراحات زیاد بر بدن داشت،عطش بر او بسیار ناگوار آمد. پس نزد پدر آمد و عرض کرد: «یا ابه! العطش قد قتلنی و ثقل الحدید قد اجهدنی فهل الی شربه من ماء و سبیل اتقوی بها علی الاعداء؟ فبکی الحسین(ع) و قال یا بنی یغز علی محمد و علی و علی ابیک ان دعوهم فلا یجیبونک و تستغیث بهم فلا یغیثونک...؛ ای پدر! عطش مرا از پای در آورد و سنگینی اسلحه مرا ناتوان کرد. آیا شربت آبی هست تا با نوشیدن آن، توان بیشتر، با دشمنان مبارزه کنم؟ امام فرمود: فرزندم! بر محمد و علی و پدرت سخت است که آنان را بخوانی و به تو پاسخ ندهند و به یاری بخواهی و آنان فریاد رس تو نباشند. ... (تجلیل، 1386: 691؛ بحرانی، 1429: 1 /592؛ مجلسی، 1403: 45 / 351)
در مرحله سوم، آن گاه که پس از مبارزه بی امان فرزندان توسط دشمن مجروح شدند و بر زمین افتادند، حضرت به رعت خود را بر بالینشان رسانید و آنها را در آغوش گرفت. در آن لحظات حساس که فرزندان نیاز بیشتری به تسلی خاطر داشتند، با آنان ابرازهمدردی نمود. آن گاه که قاسم بن الحسن بر زمین افتاد وعموی خود را صدا زد، امام حسین(ع) چون باز شکاری خود را بربالین فرزند برادر رساند و مانند شیر خشمگین بر دشمن حمله ور شد. وقتی گرد و غبار فرو نشست، دیدند امام(ع) بر بالین قاسم نشسته و به قاسم(ع) که در حال جان دادن بود، فرمود:
عز والله علی عمک ان تدعوه فلا یجیبک او یجیبک فلا یعنک او یعنک فلا یغنی عنک بعدا لقوم قتلوک؛ (ابن اثیر، 1385: 2 / 485؛ تبریزی گرمرودی، 1422: 149؛ (ابن شهرآشوب، 1405: 4 /217)
به خدا سوگند، بر عموی تو سخت است که او را بخوانی، ولی پاسخ ندهد، یا اجابت نماید، ولی نتواند کمک کند، یا کمک کند ، اما به توسودی نبخشد. [از رحمت] خداوند دور باد قومی که تو را کشت!
نقش آزادی و انتخاب در تربیت فرزندان
در تربیت فرزندان اجبار ثمری ندارد. خداوند انسان را آزاد آفرید و قدرت اراده و انتخاب به او بخشید تا در پرتو آن از میان راه های مختلف مسیر صحیح را برگزیند. آن چه انسان در پرتو شناخت و بدون اکراه و اجبار برگزید ، در راه تحقق و دستیابی به آن تا پای جان می ایستد. عنصر آزادی بجا و انتخاب درست در تربیت، عنصری گرانبها و کار آمد است. والدین و مربیان باید چنان زمینه را آماده کنند که فرزندان خود راه صحیح را برگزینند تا بر آن چه به حق برگزیده اند، پایبند و استوار باشند. از جلوه های تربیتی حادثه عاشورا، صحنه آزادی و انتخاب راه بود (همت بناری: 10). امام حسین(ع) با این که در کربلا به شدت نیازمند داشتن یاور بودند، با کمال صداقت و راستی فرزندان و دیگر یاوران خود را در ادامه مسیر آزاد می گذارد و با این که بر فرزندان خود حق بزرگ دارد، اما هیچ گاه راه مبارزه و همراهی خود را بر آنان تحمیل نمی کند و از این روست که می بینیم آنان نیز که آگاهانه همراهی پدر و امام خویش را برگزیدند، در راهش تا آخرین نفس ایستادند و جان خویش را فدای راهش نموده اند.
ابوحمزه ثمالی از علی بن الحسین(ع) نقل می کند که در شب عاشورا پدرم اهل و فرزندان خود و اصحاب را جمع کرد و خطاب به آنان فرمود:
ای اهل و فرزندان و ای شیعیان من! از فرصت شب استفاده کنید و جان های خود را نجات دهید. ... شما در بیعتی که با من بسته اید آزاد هستید. (حائری مازندرانی، 1385: 2 /401؛ سپهر، 1427: 2 /220)
نیز آن حضرت هنگامی که عبدالله فرزند مسلم نزد ایشان آمد و اجازه میدان طلبید فرمود:
شما در بیعت با من آزاد هستی؛ شهادت پدرت کافی است. تو دست مادرت را بگیر و از این معرکه خارج شو. عبد الله عرض کرد: به خدا سوگند من از کسانی نیستم که دنیا را بر آخرت مقدم دارم. (حسینی، 1389: 168؛ باقری، 1386:98)
سفارش به فرزندان یتیم و بازماندگان
از آن جا که فرزندان و بازماندگان کاروان کربلا نظاره گر دل خراش ترین صحنه ها بودند، به توجهی عمیق نیاز داشتند. از این رو، امام حسین(ع) با تمام گرفتاری ها و مصائب، وضعیت روحی و روانی فرزندان را برای پس از شهادت خود پیش بینی کرد و در واپسین لحظات، تنها فرزند بازماندۀ خود، امام زین العابدین (ع) را به توجه، مراقبت و درک وضعیت روحی آنها سفارش فرمود و آن چنان شرایط روانی و روحی شان را ترسیم نمود و مشاوره های لازم تربیتی را به ایشان ارائه داد که هر آشنا به مسائل روان شناسی و تربیتی را به شگفتی وامی دارد. امام(ع) فرمود:
... یَا وَلَدِی أنْتَ اَطْیَبُ ذُرِّیتِی وَأفضَل عِتْرَتِی وَأنْتَ خَلِیفَتِی عَلَی هَؤلاَءِ الْعَیَالِ وَ الْأطْفَالِ فَإنَّهُمْ غُرَبَاءٌ مَخْذُولُونَ قَدْ شَمَلتهُمُ الذِّلَّةُ وَالیتْم وَ شمَاتَةُ الأعدَاءِ وَ نَوَائِبِ الزَّمَانِ، سَکَتْهُم إذَا صَرَخُوا وَآنَسَهُم إذَا اسْتَوحَشُوا وَ سَلْ خَوَاطِرَهُمْ بِلَیِّنِ السَّلاَمُ فَإنَّهُم مَابَقِیَ منْ رِجالَهُم منْ یَسْتَأنِسُونَ بِهِ غَیْرُکَ وَلاَ أحَدَ عِنْدَهُم یَشُکُّونَ إلَیْهِ حُزْنهُم سِواک؛ (تجلیل، 1386: 48؛ رجبی، 1393: 29)
فرزندم! تو پاکیزه ترین ذریه و بافضیلت ترین خاندان من هستی. بعد از من تو سرپرست کودکان و اهل بیتی. آنان پس از من غریب هستند و به خواری کشیده می شوند. خواری، یتیمی، شماتت دشمنان و مصیبت های زمان آنها را دربر گرفته است. هرگاه ناله و گریۀ آنان بلند شد، آرامشان گردان. در هنگام ترس همراهشان باش. با سخنان نرم، تسلّی خاطرشان بده. از مردان آنها جز تو کسی که با او انس بگیرند، باقی نمانده است و جز تو کسی را که شنوای شکوه ها و درد دل هایشان باشد، ندارند.
احترام به افکار و انتخاب جوانان در امر ازدواج
جوانان به سبب کمی تجربه به استفاده از تجارب و نصایح والدین نیازمندند؛ اما آنان دیگر دوران کودکی و نوجوانی را پشت سرگذاشته و به حَدّی از رشد رسیده اند که خود حق انتخاب داشته باشند و برای خود تصمیم بگیرند. از این رو، شایسته است والدین در دوران کودکی و نوجوانی زمینه استقلال و قدرت تصمیم گیری آنها را فراهم آورند و آنان را چنان تربیت کنند که سمت انتخاب های معقول و تصمیم هایی منطقی پیش روند و مصالح واقعی شان را بر منافع آنی و زودگذر ترجیح دهند. اگر فرزندان به این حد از رشد و استقلال رسیدند. باید به آنان اعتماد کرد و به تصمیم ها و انتخاب هاشان احترام نهاد. جوان در طول زندگی با انتخاب های گوناگون رو به روست و یکی از مهم ترین آنها گزینش همسر است. در این مسئله،چنان چه فرزند از قدرت انتخاب صحیح و معقول برخوردار است، باید به وی حق انتخاب داد و از ازدواج های تحمیلی پرهیز کرد (همت بناری، 4:1379).
حسن، فرزند امام حسن مجتبی(ع) یکی از دختران امام حسین(ع) را خواستگاری کرد. امام حسین(ع) به او فرمود: « اختر یا بنی اجتهما الیک؛ فرزندم! هر کدام را بیشتر دوست داری انتخاب کن». فرزند امام مجتبی(ع) شرم کرد و جوابی نداد. آن گاه امام حسین(ع) فرمود: «من دخترم فاطمه را برایت انتخاب کرده ام؛ زیرا او به مادرم فاطمه دختر رسول خدا(ص) شبیه تر است.» (مفید، 1413: 196؛ ابن شهرآشوب، 1405: 4 / 192؛ مجلسی، 1403: 44 / 163؛ بحرانی، 1429: 2 / 306).
چنان که می بینیم، با این که فرزند امام مجتبی(ع) به احترام عمو و دخترانش به طور مشخص، از دختری خاص خواستگاری نکرد و امر را به عمویش وانهاد، امام حسین(ع) به انتخاب وعلاقه فرزند برادرش اهمیت داد و از او خواست خودش آن را که بیشتر دوست دارد به همسری برگزیند.
رفتار حضرت نسبت به فرزندان در لحظه وداع
امام حسین(ع) در واپسین لحظه های زندگی خویش، شرایط ناگوار خانواده و فرزندان، غصّه یتیمی و از دست دادن نزدیک ترین عزیزان از یک طرف و طی مسیر کربلا تا شام و از شام به مدینه و همراهی دشمنان سنگدل را از سوی دیگر مجسّم کرد. در چنین شرایطی آن امام همام شیوه دعوت به صبر و بردباری و توجّه دادن به نصرت الهی را برگزید که با دم حسینی خود، روح خسته آنان را توانی دوباره ببخشد و عزمشان را برای دست یابی به همه اهداف، تقویت نمایند. در مقاتل آمده است:
هنگامی که امام (ع) همه یارانش را دید که شهید شده اند، برای وداع به خیمه ها آمد و ندا دادند: ای سکینه، ای فاطمه، ای زینبین! آخرین درود و سلام من بر شما باد. سکینه صدا زد: ای پدر! آیا تن به مرگ داده ای؟ فرمود: کسی که یاور ندارد، چگونه تن به مرگ ندهد؟ (حائری مازندرانی، 1385: 1 / 22 - 23)
طبق نقلی دیگر فرمود:
ای نور چشم من! کسی که یار و یاوری ندارد ، چگونه تسلیم مرگ نشود؟ ولی [فرزندم ] رحمت و نصرت خداوند در دنیا و آخرت به همراه شماست. دخترم! بر قضای الهی، صبر پیشه کن و زبان به شکوه مگشای؛ زیرا دنیا محلّ گذر است ، ولی آخرت خانه همیشگی است.
سکینه گریست. امام حسین(ع) دختر عزیزش را به سینه چسباند و اشک هایش را پاک کرد و اشعاری خواند که ترجمه اش چنین است :
ای سکینه جانم! بدان که بعد از شهادتم، گریه تو بسیار خواهد شد. دل مرا با افسوس، به سرشک خود مسوزان تا جان در بدن دارم. پس وقتی که کشته شدم تو بر هر کس نزدیک تر به بدن من هستی که کنارم بیایی و گریه کنی، ای برگزیده بانوان! (حرانی، 1394: 187؛ امین، 1403: 2 / 25)
طبق نقل سوم، آن حضرت به فرزندان و خواهران چنین توصیه نمود:
خودتان را برای گرفتاری آماده کنید و بدانید خداوند نگهدار و یاور شماست و شما را از شرّ دشمنان نجات می بخشد و عاقبت امرتان را به خیر خواهد کرد، دشمنانتان را با انواع بلاها عذاب خواهد نمود و به شما، در برابر این گرفتاری، انواع نعمت و کرامت عطا خواهد کرد. پس زبان به شکوه مگشایید و سخنی مگویید که از منزلت و ارزش شما بکاهد.
نتیجه
در جهت تبیین الگوهای رفتاری در حوزه تربیت فرزند، سیره معصومان(ع) مبین مناسب ترین الگوست. سیره امام حسین(ع) به عنوان سومین پیشوای شیعیان مبیّن الگویی جامع و کامل در حوزه تربیت به شمار می آید. در این راستا توجه به نیازهای گوناگون از نکات مهم تربیتی است؛ نیازهایی که در قالب های زیستی، عاطفی، روانی و معنوی جلوه گر می شود. امام حسین(ع) در طول زندگی با شیوه هایی که در پیش روی خود داشت، از توجه به نیازهای مادی و معنوی فرزندان و همراهان خود غافل نماند.
ذکر این نکته مفید است که گوناگونی شرایط زمانی ائمه اطهار (ع) باعث شده آنان با وجود آرمان مشترک، در عرصه دعوت و تربیت، شیوه های گوناگون داشته باشند. بنابراین ضمن آن که همه زندگی و سیره حضرت، سرمشقی کامل از حیات طیبه، برای پیروانش است، سیره تربیتی ایشان در حادثه کربلا نیز برای کسانی که زندگی شان به شرایط زمانی آن حضرت بیشتر شبیه است و می خواهند حسینی باشند، اهمیت بیشتری دارد. در این راستا در پژوهش حاضر، افزون بر طرح دیدگاه های امام حسین(ع) درباره تربیت فرزند به موضوعاتی همچون گزینش نام نیک، اظهار محبت به فرزندان، توجه به نیازهای مادی و عاطفی فرزندان، تربیت عملی امام حسین(ع) در خانواده با فرزندان، تشویق فرزندان در برابر کار خوب آنان، توجه به پرسش های فرزندان، اهمیت دادن به آموزش های دینی فرزندان، رفتار حضرت با فرزندان و نو جوانان در میدان جنگ، احترام به انتخاب جوانان در امر ازدواج، رفتار حضرت نسبت به فرزندان در لحظه وداع و بروز و ظهور فضایل و رفتارهای درس آموز آن حضرت نسبت به تربیت فرزند مطرح شده است.
منابع
- ابن اثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن محمد (1385ش)، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر.
- ابن شهرآشوب، ابوجعفر محمد بن علی (1405ق)، مناقب آل ابی طالب، بیروت، دار الاضواء.
- ابن طاوس، رضی الدین ابوالقاسم علی بن موسی (1414ق)، اللهوف فی قتلی الطفوف، بیروت، دارالاسوه.
- امین، محسن (1996م)، لواعج الاشجان فی مقتل الحسین(ع)، بیروت، دار الأمیر للثقافة و العلوم.
- امین، محسن (1403ق)، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف.
- ابی مخنف، لوط بن یحیی (517ق)، مقتل ابی مخنف، تصحیح و ترجمه: حجت الله جودکی، قم، انتشارات خیمه.
- باقری، خسرو (1386ش)، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران، علامه، چاپ اول.
- بحرانی، هاشم (1387ش)، مَدینةُ مَعاجز الأئمة الاثنی عَشَر وَ دَلائلُ الحُجَج عَلَی البَشَر، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیه.
- بحرانی، سید هاشم (1414 ق)، حلْیَةُ الأبْرار فی أحْوالِ مُحمّد(ص) و آلِه الأطْهار(ع)، بیروت، مؤسسة المعارف الإسلامیة.
- بحرانی، عبدالله بن نور الله (1429ق)، عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الایات و الاخبار و الاقوال، قم، مؤسسة الامام المهدی.
- پاک نیا، عبدالرحیم (1383ش)، «امام حسین(ع) الگوی زندگی»، مبلغان، ش63.
- تبریزی گرمرودی، محمدرفیع (1422ق)، ذریعة النجاة، التاریخ الکامل لواقعه کربلا، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
- تجلیل، جلیل و همکاران (1386ش)، «نخستین مترجم لهوف»، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ش183، تهران، دانشگاه تهران.
- حائری مازندرانی، مهدی (1385ق)، مَعالِی السّبْطَیْن فی أحْوالِ السّبْطَیْنِ الاِمامَیْن الحَسَن و الحُسَیْن (ترجمه بخش امام حسین(ع))، قم، صحیفه خرد.
- حرانی، ابن شعبه حسن بن علی بن حسین (1394ق)، تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه: آیت الله کمره ای، قم، اسلامیه.
- حسینی، سید جواد (1389ش)، فضائل و مناقب امام حسین(ع)، قم، آل البیت.
- خوانساری، آقا جمال (1366 ش)، شرح بر غررالحکم و دررالکلم، تهران، دانشگاه تهران.
- رشیدپور، مجید (1379 ش)، تربیت کودکان از دیدگاه اسلام، تهران، فرهنگ اسلامی.
- رجبی، محمدرضا (1393ش)، «تربیت فرزند در سیره امام حسین(ع)»، مبلغان، ش178.
- سپهر، محمدتقی (1427ق)، ناسخ التواریخ در احوالات حضرت سیدالشهداء(ع)، قم، مدین، چاپ اول.
- شریفی، محمود و همکاران (1383ش)، موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، قم، دارالاسوة للطباعة و النشر.
- طبری، محمد بن جریر (1979 م)، تاریخ الرسل والملوک، قاهره، انتشارات دارالمعارف.
- طبرسی، رضی الدین ابی نصر الحسن بن فضل(1408 ق)، مکارم الاخلاق، بیروت، دارالحوراء.
- طریحی، فخرالدین بن محمد (1375ش)، مجمع البحرین، بیروت، مکتبة المرتضویه.
- علاء الدین، سید محمدرضا (1390 ش)، «پاسداری از نهاد خانواده در سیره امام حسین(ع)»، کوثر، ش40.
- قائمی، علی (1368ش)، پرورش مذهبی و اخلاقی کودکان با تأسی از زندگی اهل بیت(ع)، تهران، ارشاد اسلامی.
- قمی، عباس (1384ش)، منتهی الآمال، ترجمه: رضا استادی، تهران، مبین اندیشه.
- ------------- (1379ش)، نفس المهموم فی مُصیبَةِ سیّدنا الحسَیْن المظْلوم، ترجمه: آیت الله میرزا ابوالحسن شعرانی، تهران، مؤسسه نشر شهر.
-قندوزی، سلیمان بن إبراهیم (1416ق)، یَنابیعُ المَوَدّة لِذَوی القُرْبی، بیروت دار الاسوة للطباعة والنشر.
- مجلسی، محمدباقر (1403ق)، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم.
- مفید، ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان بغدادی، (1413ق)، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، آل البیت(ع).
- نجفی، محمدجواد (1364ش)، زندگانی حضرت امام حسین(ع)، تهران، اسلامیه، چاپ سوم.
- نوری طبرسی، میرزا حسین (1409ق)، مستدرک الوسائل، بیروت، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، چاپ دوم.
- همت بناری، علی (1379ش)، «امام حسین(ع) و تربیت فرزند 1 و 2»، فرهنگ کوثر، ش38.