به گزارش گروه حقوقی و قضایی خبرگزاری میزان به نقل از روابط عمومی دادگستری کل استان قم، در ادامه سلسله جلسات پیگیری منویات و مطالبات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و نقش روحانیت در کاهش ناهنجاری های اجتماعی و فرهنگی، دومین کارگاه آموزشی تبلیغی با موضوع «خانواده و کاهش طلاق» با تدریس حمید اسماعیلی، رئیس شوراهای حل اختلاف دادگستری استان قم، در مدرسه فیضیه برگزار شد.
اسماعیلی گفت: بیشترین علت طلاق در جامعه ما اعتیاد است که جان جامعه ما را گرفته است و دومین عامل پس از اعتیاد، ضعف اعتقاد و رخت بر بستن فرهنگ اسلامی از زندگیها است.
وی با بیان اینکه اکثر طلاقها در جامعه ریشه در طلاقهای عاطفی دارد گفت: امروز خانوادههای بسیاری هستند که در جامعه اسلامی دچار طلاق عاطفی میشوند که در نهایت به طلاق دچار میشود و آثار بسیار مخربی نیز در پی دارد.
این مقام مسئول با اشاره به دلایل طلاقهای عاطفی تصریح کرد: با بررسی پروندههای طلاق متوجه میشویم که ندانستن، نتوانستن و لجبازی از مهمترین عوامل طلاق عاطفی در جامعه است. بسیاری از کسانی که در زندگی دچار طلاق عاطفی میشوند، سواد کافی را در مورد زندگی ندارند و آموزشهای کافی قبل و بعد از ازدواج را ندیدهاند و نمی دانند بحرانهای زندگی را چگونه مدیریت کنند. عدهای هم هستند که از علم و سواد کافی برخوردارند، اما قدرت مدیریت خانواده را ندارند و نمیتوانند این آموزشها را در زندگی به کار ببرند و یا اینکه عده ای هستند که هم سواد و هم توانایی مدیریت خانواده را دارند، ولی به دلیل لجبازی نمیخواهند به زندگی خود ادامه دهند.
اسماعیلی با اشاره به بی بدیل بودن نقش روحانیون و مبلغان در آموزش افراد جامعه گفت: در زمینه ندانستن و جهل بهترین معلم جهت آموزش خانوادهها مبلغان هستند؛ کسانی که با آیات اسلام و روایات عجین هستند و آنها را خوب فراگرفتهاند، باید این آموختهها را در جامعه تزریق کنند.
وی با بیان اینکه امروز بسیاری از خانوادهها نمیدانند، چرا دارند ازدواج میکنند افزود: انسانی که برای خود ارزشها و ضد ارزشها را مشخص نکرده است و نمیداند چرا باید ازدواج کند در زندگی با مشکل روبهرو خواهد شد.
رئیس شوراهای حل اختلاف استان قم با بیان اینکه در بسیاری از موارد نه تنها زوجهای جوان از علم کافی برخوردار نیستند، بلکه خانوادهها نیز این اصول را نمیدانند گفت: گاهی خانوادهها دورههای آموزشی پیش از ازدواج را دیده و اصول انتخاب همسر، ارزشها و ضد ارزشهای زندگی را فراگرفتهاند، اما آموزش حین زندگی و مدیریت بحران را نمیدانند و چون نمیدانند چگونه با بحران رفتار کنند زندگی آنها از هم پاشیده میشود.