شخصیت شناسی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) در مثنوی مولوی در پرتو تفاسیر قرآن کریم

بررسی و تحلیل شخصیت های تاریخی، عرفانی و فلسفی از دیرباز مورد توجه عرفا و شاعران غربی و شرقی بوده است.

شخصیت شناسی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) در مثنوی مولوی در پرتو تفاسیر قرآن کریم

مقدمه

بررسی و تحلیل شخصیت های تاریخی، عرفانی و فلسفی از دیرباز مورد توجه عرفا و شاعران غربی و شرقی بوده است.

داستان پیامبران مثال و مظهر عینی و محسوس حوادث مکرر و مستمر نفسانی و انسانی است. حیات آن ها تنها حادثه ای تاریخی که یک بار اتفاق افتاده و تمام شده باشد، نیست بلکه حادثه ای است که در وجود هر کس و در هر زمان تکرار می شود و نقد هستی آدمی است. بنابراین تاریخ یکسره داستان حیات و ممات انسانهای آزاده ای است که می توانند الگوی هم نسلی های خود و اسطوره ی نسل های پسین خود باشند، لذا نام، گفتار، رفتار و کردار، ارزشهای اخلاقی و باورهای اعتقادی آنها در صفحات تاریخ به یادگار مانده است؛ چنانچه نام رفیع پیامبررحمت، نه تنها در دل تاریخ که برتارک زبان شاعرانه، بیان عارفانه و زمزمه های ادیبانه و عاشقانه ی نامداران فارسی زبان به زیبایی نشسته است و سراچه ی دلهای پاکشان و قلم گهر بارشان را با ذکر پیامبر(ص) صیقل می دادند. پیامبر(ص) غایت و هدف همه ماموریت های پیامبران قبل از خود است و به عنوان آخرین پیامبر الهی، قدم در راهی می گذارد که کامل کننده دین و تمام کننده همه نعمت های خداوند است. لذا در این مقاله ابتدا شخصیت پیامبر(ص) را از منظر سیره بررسی خواهیم نمود سپس این شخصیت بزرگوار را در سیمای مثنوی معنوی و از منظر قرآن از نظر خواهیم گذراند. در ادامه ویژگی های ایشان را با بهره گیری از مثنوی مولانا و تفاسیر موجود معجزات آن بزرگوار را بررسی خواهیم نمود. در این مقاله به صورت کتابخانه ای منابع موجود و دست اول در این زمینه را بررسی نموده و با تطبیق آیات قرآنی مرتبط و با مراجعه به تفاسیر مثنوی و قرآنی به تحلیل اشعار مولانا در پرتو آیات قرآنی پرداخته ایم.

فحوای اشعار مولوی با آن شور معنوی نویسنده مقاله را بر آن داشت که درباره شخصیت پیامبر(ص) در مثنوی در پرتو آیات قرآنی تحقیقی انجام دهد و نشان دهد که مولانا بر خلاف اظهارات غرض ورزانه نه تنها اهل دین بوده بلکه پیامبر(ص) این دین را نعت و ستایش نموده و اگر هم صوفی گری در پیش گرفته، در پرتو اسلام و قرآن بوده و عشق و عرفان الهی را راهی برای وصال به خدا دانسته و پیامبر اکرم (ص) را وسیله رسیدن به این عشق و عرفان می داند. در این راستا کتاب هایی که انتشار یافته و به شرح ابیات مثنوی پرداخته اند به شرح ذیل می باشند که مهم ترین آنها که درباره آیات قرآنی مرتبط شخصیت با پیامبر (ص) و تطبیق این آیات با اشعار مولوی می باشند، عبات اند از: کتاب از دریا به دریا اثر علامه جعفری، شرح مثنوی معنوی اثر ناهید عبقری، مکاشفات رضوی در شرح مثنوی معنوی اثر محمدرضا لاهوری و تفسیر مثنوی مولوی اثر جلال الدین همایی. داستان پیامبران مثال و مظهر عینی و محسوس حوادث مکرر و مستمر نفسانی و انسانی است. حیات آن ها تنها حادثه ای تاریخی که یک بار اتفاق افتاده و تمام شده باشد، نیست بلکه حادثه ای است که در وجود هر کس و در هر زمان تکرار می شود و نقد هستی آدمی است. بنابراین تاریخ یکسره داستان حیات و ممات انسانهای آزاده ای است که می توانند الگوی هم نسلی های خود و اسطوره ی نسل های پسین خود باشند، لذا نام، گفتار، رفتار و کردار، ارزشهای اخلاقی و باورهای اعتقادی آنها در صفحات تاریخ به یادگار مانده است؛ چنانچه نام رفیع پیامبررحمت، نه تنها در دل تاریخ که برتارک زبان شاعرانه، بیان عارفانه و زمزمه های ادیبانه و عاشقانه ی نامداران فارسی زبان به زیبایی نشسته است و سراچه ی دلهای پاکشان و قلم گهر بارشان را با ذکر پیامبر(ص) صیقل می دادند. پیامبر(ص) غایت و هدف همه ماموریت های پیامبران قبل از خود است و به عنوان آخرین پیامبر الهی، قدم در راهی می گذارد که کامل کننده دین و تمام کننده همه نعمت های خداوند است. لذا در این مقاله ابتدا شخصیت پیامبر(ص) را از منظر سیره بررسی خواهیم نمود سپس این شخصیت بزرگوار را در سیمای مثنوی معنوی و از منظر قرآن از نظر خواهیم گذراند. در ادامه ویژگی های ایشان را با بهره گیری از مثنوی مولانا و تفاسیر موجود معجزات آن بزرگوار را بررسی خواهیم نمود. در این مقاله به صورت کتابخانه ای منابع موجود و دست اول در این زمینه را بررسی نموده و با تطبیق آیات قرآنی مرتبط و با مراجعه به تفاسیر مثنوی و قرآنی به تحلیل اشعار مولانا در پرتو آیات قرآنی پرداخته ایم.

فحوای اشعار مولوی با آن شور معنوی نویسنده مقاله را بر آن داشت که درباره شخصیت پیامبر(ص) در مثنوی در پرتو آیات قرآنی تحقیقی انجام دهد و نشان دهد که مولانا بر خلاف اظهارات غرض ورزانه نه تنها اهل دین بوده بلکه پیامبر(ص) این دین را نعت و ستایش نموده و اگر هم صوفی گری در پیش گرفته، در پرتو اسلام و قرآن بوده و عشق و عرفان الهی را راهی برای وصال به خدا دانسته و پیامبر اکرم (ص) را وسیله رسیدن به این عشق و عرفان می داند. در این راستا کتاب هایی که انتشار یافته و به شرح ابیات مثنوی پرداخته اند به شرح ذیل می باشند که مهم ترین آنها که درباره آیات قرآنی مرتبط شخصیت با پیامبر (ص) و تطبیق این آیات با اشعار مولوی می باشند، عبات اند از: کتاب از دریا به دریا اثر علامه جعفری، شرح مثنوی معنوی اثر ناهید عبقری، مکاشفات رضوی در شرح مثنوی معنوی اثر محمدرضا لاهوری و تفسیر مثنوی مولوی اثر جلال الدین همایی.

شخصیت پیامبر اکرم (ص)

مطالعات و تحقیقات نشان داده است که رسول خدا شخصیت بزرگواری است که در طول تاریخ کسی همانند او با چنین تاثیرات شگرفی پای در هستی نگذاشته است. ایشان با امکانات کم و با صداقت تمام ، بشریت را در وادی نور و رحمت قرار داد. ایشان با رفتار، سیره و منش خود چنان تسخیری در قلب ها می نمود که دل ها را به سوی خود جذب و دل ها را فتح می کرد. زندگی ایشان چه قبل از بعثت و چه بعد از بعثت همواره الگوی همشهریان خود بود. چنانکه لقب او را امین گذاشته بودند. مردمان و اطرافیان او حتی قبل از بعثت برای داوری عادلانه به نزد او می رفتند و او را امین خود قرار می دادند.

همچنین تحقیقات چنین نشان داده است که او کوچکترین نقطه ضعف اخلاقی در این دوره طولانی از زندگی، از خود بر جای نگذاشته و هرگز به کارهای ناپسند و زشت روی نکرده بود. مهم ترین ویژگی او راستگویی اش بود. شخصیت استوار او که مردمان در جاهلیت بدان دلیل لقب «امین و درستکار» را به وی داده بودند، پشتوانه اخلاقی دعوت توحیدی اش بود. رسول خدا برای اثبات رسالت الهی اش به صداقت خود استدلال می کرد؛ چرا که مردمان بر اساس همین صداقت با یکدیگر زندگی کرده و اطمینان به گفتارهای همدیگر دارند. زمانی که آن حضرت بیست و پنج سال داشت ابوطالب در خطبه عقد رسول خدا گفت: در میان قریش هیچ جوانی وجود ندارد که در انواع کمالات با او برابری کند. (جعفریان، ١٣٨٥: ٢٨)

شخصیت پیامبراکرم (ص) در مثنوی معنوی

به نظر می رسد سبک مثنوی، سبک قرآن است و از داستانی به داستانی دیگر می رود و گاهی اشعار حکایت های اصلی بیشتر می شود. در این حکایت های مولانا وجود گرانقدر پیامبر(ص) سهمی به سزا دارد و خورشیدوار می درخشد و از فروغ بی نهایت خود جهانی را درخشان می سازد. گاهی مستقیماً و گاهی غیرمستقیم از پیامبر اعظم (ص) یاد می کند و وقتی می خواهد نام پیامبر (ص) را بیاورد، بیشتر از نام «احمد» استفاده می کند

چهره پیامبر(ص) در مثنوی وقتی به صورت آشکار نمایان میشود که مولانا به قرآن نزدیک میشود. مولانا اتکای به خداوند را از پیامبر (ص) وام گرفته است. همچنین این موضوع که تمامی اعضای جهان هستی در ارتباط با یکدیگر هستند، محصول تأثیرپذیری مولانا از پیامبر اعظم (ص) است. انسانیت، مکارم اخلاقی، شایستگی و تذهیب نفس پیامبر (ص) از موضوعاتی است که در مثنوی فراوان مطرح شده است. (افضلی، ١٣٨٨)

مولانا و رابطه با خدا

چهره پیامبر(ص) در مثنوی وقتی به صورت آشکار نمایان میشود که مولانا به قرآن نزدیک میشود. مولانا اتکای به خداوند را از پیامبر(ص) وام گرفته است. همچنین این موضوع که تمامی اعضای جهان هستی در ارتباط با یکدیگر هستند، محصول تأثیرپذیری مولانا از پیامبر اعظم (ص) است. انسانیت، مکارم اخلاقی، شایستگی و تذهیب نفس پیامبر (ص) از موضوعاتی است که در مثنوی فراوان مطرح شده است. (افضلی، ١٣٨٨)

توصیف پیامبر(ص) در مثنوی معنوی مبتنی بر آیات قرآن

تحقیقات نشان می دهد که برای مولوی پیامبر(ص) زیباترین و والاترین چهره ای است که خداوندگار با گردش قلم خویش در صفحه خلقت آفریده است. از منظر مثنوی هیچ پیامبری مانند پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله وسلم) در چشم خداوند عظیم و عزیز نیست. چنانچه میدانیم خدای سبحان در قرآن کریم وقتی میخواهد پیامبران بزرگ خود را مورد خطاب قرار دهد، آنان را با نام شان صدا میزند. مانند: یا یحیی یا عیسی، اما وقتی میخواهد حبیب خود پیامبر اکرم (ص) را مورد خطاب قرار دهد،با لقب پرافتخار نبوت و رسالت از پیامبر(ص) نام میبرد. مانند: یا ایها النبی، یا ایها الرسول. زیرا رسالت جامه ایست که به قامت رفیعش برازنده است. او خاتم رسولان است و شایسته ی خوانده شدن به مقام نبوت. همچنین همه ی جهان وجهانیان که درپرتو اسم اعظم خداوندی آفریده شدند و حتی پیامبران بزرگ الهی، اما پیامبر(ص) نه تنها مظهر اسم اعظم الهی است بلکه خود اسم اعظم است و بهانه ی آفرینش هستی. (رفیعی،١٣٨٨: ١٧٨) از سوی دیگرخدای سبحان ایشان را به مانند بزرگی ذات خویش به عظمت اخلاقی می ستاید و می فرماید:" و انک لعلی خلق عظیم[1]" مولوی نیز در بخشی از ابیات مثنوی به نشان دادن سیمای پیامبر (ص) در قرآن میپردازد چنانچه بیان داشته است:

از درم ها نام شاهان بر کنند
نام احمد تا ابد بر میزنند

نام احمد نام جمله انبیاست
چون که صد آمد نود هم پیش ماست

(مولوی،١٣٩٥،دفتراول : ابیات ١١٠٦ -١١٠٥)

سائل نوازی

خداوند بزرگ در سوره مبارکه ضحی (٩٣)، آیه دهم خطاب به پیامبر (ص) چنین می فرماید: «و امالسائل فلا تنهر» و اما گدا را مران.[2]

درباره گدا وسائل به پیامبر (ص) سفارش های زیادی شده است. سائل در این آیه، یا به معنای مطلق سائل است و یا کسی که طالب علم است. (رازی، ج ١٦: ٢٢٠ و ج ١٠: ٥٢٩)

پیامبر(ص) واسطه ی خداو وخلق خدا

در این میان وساطت پیامبران یعنی بین خدا و انسان حجابی نیست زیرا جسم پیامبران مبدل شده و ماهیت تنی از آنها برخط بر بسته آنها عاشقانه خداوندند و به ابری شباهت دارند که تنها از روی ماه گذر نمی کند و روی آن را نمی پوشاند بلکه انتقال انبار حق را آسان تر میکند.

من نخواهم لطف مه از واسطه
که هلاک قوم شد این رابطه

یا مگر ابری بگیرد خوی ماه
تا نگردد او حجاب روی ماه

صورتش بنماید او در وصف لا
همچو جسم انبیاء و اولیا

آنچنان ابری نباشد پرده بند
پرده در باشد به معنی سودمند

آنچنانک اندر صباح روشنی
قطره می بارید و بالا ابر نی

معجزه پیغمبری بود آن سقا
گشته ابر از محو همرنگ سما

(مولوی،١٣٩٥، دفتر پنجم: ابیات ٧٠٢ - ٧٠٧)

معجزات پیامبر(ص)

یکی از بخش های مهمی که در مثنوی مولوی به آنها اشاره شده است، بحث معجزات پیامبر(ص) است. به تعبیر مولوی از آنجا که پیامبر نایب حق بر روی زمین است، لازم بود با خود معجزاتی نیز داشته باشد که همه مردم در برابر حق به واسطه مشاهده آنها تسلیم حقیقت شده، رسالت ایشان را که به واسطه ی وجود سراسر حیات بخش پیامبر، منشا خیر و برکات بود بپذیرند.

این الم و حم این حروف
چون عصای موسی آمد در وقوف

حرفها ماند بدین حرف از برون
لیک باشد در صفات این زبون

هر که گیرد او عصایی زمتحان
کی بود چون آن عصا وقت بیان

عیسوی است این دم نه هر باد و دمی
که براید از فرح یا از غمی

این الم و حم ای پدر
آمده ست از حضرت مولی البشر

هر الف لامی چه می ماند بدین
گر توجان داری بدین چشمش مبین

گرچه ترکیبش حروف است ای همام
می بماند هم به ترکیب عوام

هست ترکیب محمد لحم و پوست
گرچه در ترکیب هرتن جسم اوست

گوشت دارد پوست دارد استخوان
هیچ این ترکیب را باشد همان

کاندر آن ترکیب آمد معجزات
همه ترکیب ها گشتند مات

( مولوی، ١٣٩٥، دفتر پنجم : ابیات ١٣٢٣ -١٣٢٥)

قرآن

مولانا در ارتباط با قرآن گوید:

گفتی که تو در میان نباشی آن
گفت تو هست عین قرآن

در این بیت «گفت» مصدر مرخم است به معنی «گفتن». بر این اساس او بر این است که پیامبر(ص) در بی خویشی سخن می گفته است. خدازی و خدازده بود و در لحظات وحی شور و جذبه قدسی بر او حکومت می کرد. مولانا در این غزل می گوید اگر کسی در ناهوشیاری قدسی سخن بگوید گفته های او وحی آمیز و مانند قرآن است. از نظر وی قرآن شرح حال پیامبران است و اگر کسی می خواهد با آنان همگام شود باید با قرآن انس بگیرد، چون از نظر بعضی از عارفان انبیا مراتب مختلف کمال آدمی هستند و آنچه

در قرآن آمده وجوه مختلف وجود آدمی است؛ آدمی گاه در مقام یوسف (ع) است، گاه در مقام فرعون و گاه در مقام موسی (ع)، حکایت لطیف خداوند بازگوی داستان روح آنان است. می توان مثلثی را تصور کرد که در رأس آن پیامبر(ص)قرار دارد و در دو گوشه دیگرش شمس و مولانا در فراز های بسیاری از مثنوی و به ویژه غزلیات شمس طرحی ظریف از این مثلث دیده می شود.

از نظر مولانا پیامبر(ص) تفسیر "والضحی "است؛ از آن سو شمس تبریزی هم خورشید حیات مولوی است؛ او از یک سو روی در شمس دارد و از سویی روی در پیامبر (ص)، پس به درستی می گوید: رسول آفتابم. همانگونه که پرتوی از انوار علوی است "از تو بر من تافت."

٥- رحلت پیامبر اکرم (ص) و قیامت

او در وصف پیامبر(ص) می گوید: او قیامت است ؛ چون زاده ثانی است دو بار متولد شده است. از حضرت عیسی (ع) نقل است کسی که دو بار به دنیا نیاید به ملکوت خداوند وارد نمی شود. دو بار به دنیا آمدن آن روی سکه دو بار مردن است؛ همان تعبیر که در حدیث نبوی «موتوا قبل ان تموتوا» نهفته است. اگر کسی دو بار بمیرد و به تعبیر مولوی زاده تان باشد خود قیامت است. قیامت بتنی تجسم باطن انسان کامل، قیامت زمانی است که همه چیز با معیار وجود میزان کامل سنجیدها می شود و میزان کامل کسی جز ولی مطلق خداوند نیست. (علیزاده و مختاری، ١٣٩٨)

پس محمد صد قیامت بود نقد
زانک حل شد در فنای حل و عقد

زادهٔ ثانیست احمد در جهان
صد قیامت بود او اندر عیان

زو قیامت را همه ‌پرسیده‌اند
ای قیامت تا قیامت راه چند

با زبان حال می‌گفتی بسی
که ز محشر حشر را پرسد کسی

بهر این گفت آن رسول خوش‌پیام
رمز موتوا قبل موت یا کرام

همچنانکه مرده‌ام من قبل موت
زان طرف آورده‌ام این صیت و صوت

پس قیامت شو قیمت را ببین
دیدن هر چیز را شرط است این

 (مثنوی، دفتر ششم)

نتیجه گیری

با بررسی های صورت گرفته می توان دریافت که مولوی با احاطه کاملی که از قرآن دارد، با نائل شدن به درجه شهود به خوبی از این کلام الهی در اشعارش نهایت استفاده را برده است. او در ابیات مختلف مثال های گوناگونی را از زندگی و سیره نبی مکرم خدا به نظم می کشد و با بهره گیری از آیات الهی معجزات او را حاصل کرامت و به کمال رسیدن ایشان در مکارم اخلاق چه در قالب زمینی و چه در قالب الهی می داند. برای نمونه او شق القمر را نشانه قدرت خدایی می داند که به سبب والا بودن مقام انسانی پیامبر اکرم (ص) این قدرت را به ایشان می بخشد و جلوه نورانی و الهی خود را در قالب پیامبر رحمت به اطرافیان نشان می دهد. در فرازهای دیگری از اشعار خود به قرآن اشارات زیادی داشته و برای درک خداوند و انس با او همیشه باید با قرآن همگام بود. از نظر مولانا پیامبر(ص) تفسیر "والضحی" است؛ از آن سو شمس تبریزی هم خورشید حیات مولوی است؛ او از یک سو به شمس اشاره می کند و از از سوی دیگر به پیامبر، پس رسول، آفتاب تجلی گفتار او در قالب شعر است.

لذا با بررسی مثنوی و علی الخصوص اشعار قرآنی مولانا در مورد پیامبر(ص) و کتب تفسیر در ارتباط با این موضوع، می توان گفت که سبک مثنوی، سبک قرآن است و از داستانی به داستانی دیگر میرود و گاهی اشعار حکایت های اصلی بیشتر میشود.

در این حکایت ها مولانا وجود گرانقدر پیامبر(ص) سهمی به سزا دارد و خورشیدوار می درخشد و از فروغ بی نهایت خود جهانی را درخشان میسازد. گاهی مستقیماً و گاهی غیرمستقیم از پیامبر اعظم (ص) یاد میکند و وقتی میخواهد نام پیامبر(ص) را بیاورد، بیشتر از نام «احمد» استفاده میکند. با بررسی محتوای این اشعار می توان ویژگی هایی از جمله انسانیت ، مکارم اخلاقی، شایستگی و تهذیب نفس در مورد پیامبر(ص) به وفور دید. در اندیشه های مولانا، پیامبر(ص) سمبل نور انسانیت و جلوه کمال انسانی است. مولوی در این اشعار چه از منظر وزن و آهنگ اشعار و چه از نظر محتوا و درون مایه اشعار، نعت پیامبر(ص) را به حد اعلی و نکوهش دشمنان او را به حد ادنی رسانیده است. به راحتی می توان گفت که آیه قرآنی را در قالب دیگری (یعنی شعر) ارائه می دهد و در پس پرده این اشعار، سعی در شناساندن شخصیت پیامبر(ص) و پند و موعظه مخاطب و تشویق او برای الگو قرار دادن پیامبر اکرم (ص) در همه جوانب زندگی را دارد.

منابع و مآخذ

١- قرآن کریم

٢- جعفریان، جعفر و حیدری، پرویز، سیمای پیامبر(ص) در مثنوی مولوی، فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسی، شماره ٣، زمستان ١٣٨٩

٣- جعفریان، رسول، سیری در سیره نبوی، قم: انتشارات دلیل ما، چاپ اول، ١٣٨٥

٤- خوانساری، محمد، مولانا در پیشگاه رسالت، نامه شهیدی (جشن نامه استاد دکتر سید جعفر شهیدی) به اهتمام علی اصغر محمدخانی، ویراسته حسن انوشه، تهران، طرح نو، ١٣٧٤

٥- رازی، فخر الدین، تفسیر کبیر، بیروت، انتشارات دارالفکر، ١٤٠١ ق

٦- رفیعی محمدی، ناصر، سیره تبلیغی پیامبر اعظم (ص) در توحید و معاد، پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی، شماره ٢٠، زمستان ١٣٨٥

٧- سیدی، سید حسین ، همنام گلهای بهاری: نگاهی نو به زندگی و شخصیت پیامبر گرامی (ص)، اشکذر: انتشارات نسیم اندیشه، چاپ بیست و یکم، ١٣٨٩

پی نوشت ها:

[1] سوره قلم، آیه ٤

[2] ضحی ٩٣، آیه ١٠

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر