مقدمه
تبیین آموزه امامت و مهدویت از کارکردها و مسئولیت های خطیر امامان شیعه است. با نزدیک شدن به زمان تولد و آغاز دوران غیبت امام مهدی علیه السلام، انجام این رسالت، بیش از پیش دشوار می نمود. دوره امامت امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام دوران خفقان و فشار رژیم عباسی بر ائمه و شیعیان شان بود. این مسئله، رسالت عسکریین علیهماالسلام را با دشواری همراه نمود. امامان شیعه، با درک اقتضائات سیاسی و فرهنگی زمانه خویش، با طرح روش ها و اتخاذ راهبردهای متنوع، سال ها پیش از تولد امام مهدی علیه السلام به تقویت و تحکیم باور داشت مهدویت پرداختند. در این میان، امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام تلاش های فراوانی را در جهت بالندگی این آموزه خطیر انجام دادند و با اتخاذ راهبردها و تاکتیک های مناسب، علاوه بر مصون سازی، به تبیین و تقویت آموزه مهدویت کمک نمودند. ایشان علاوه بر مبارزه با جریانات سلبی و منحرف مهدویت و ترمیم زیرساخت های اعتقادی این آموزه، وظیفه سنگین تبیین اثباتی آن و آماده سازی جامعه شیعه برای گذار به عصر غیبت را همزمان به عهده داشتند. پژوهش حاضر در پی تصویر سازی و بازنمایی راهبردها و اقدامات کلان امامین عسکریین علیهماالسلام در فهم پذیری آموزه مهدویت می باشد.
فرضیه تحقیق: امامین عسکریین علیهماالسلام توانستند با استخدام و خلق راهبردهای سلبی و ایجابی مناسب، در تعمیق و فهم پذیری آموزه مهدویت نقش آفرینی نموده و از این طریق به پی ریزی و مقاوم سازی پایه های معرفتی آموزه مهدویت در میان توده مردم کمک نمایند. راهبرد پیشگیری و هشدار و راهبرد فریب دشمن به عنوان دو راهبرد کلان سلبی، راهبرد تقویت شبکه ارتباطی و معرفت افزایی نیز راهبردهای کلان ایجابی هستند که از سوی عسکریین علیهماالسلام مورد اهتمام قرار گرفت. که برای عملیاتی سازی این راهبردها، اقدامات مهمی صورت پذیرفت.
پرسش تحقیق:
نگارنده در این تحقیق با بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی، در پی پاسخ به پرسش های زیر است.
1. امامین عسکریین علیهماالسلام برای رشد و فهم پذیر نمودن آموزه مهدویت از چه راهبردهایی استفاده نموده اند؟
2. امامین عسکریین علیهماالسلام برای تحقق و عملیاتی سازی این راهبردهای کلان، دست به چه اقداماتی زده اند؟
تحلیل و بررسی راهبردهای سلبی امامین عسکریین علیهماالسلام
امامین عسکریین علیهماالسلام در زمینه مقابله با ناسازگاری های فکری و رفتاری دشمنان و رواج فرهنگ ضد مهدویت و در راستای گسترش معارف مهدویت و زمینه سازی غیبت، راهبردها و اقدامات متعددی را اعمال نموده اند. این راهبردها در خنثی سازی و کم اثر کردن آسیب های آموزه مهدویت، نقشی به سزایی داشتند. در این جا راهبردهای سلبی به معنی بهره گیری و استفاده از روش های کلان بازدارنده در امر مهدویت می باشد. لذا به آن دسته از روش هایی که در تبیین و تقویت آموزه مهدویت، گزاره های سلبی را اصل و مبنا قرار می دهد راهبردهای سلبی اطلاق می شود، راهبرد سلبی به معنای انفعال و واپس گرایی نمی باشد بلکه، سلب کردن در این جا، بر خلاف معنای ظاهری آن، استخدام و خلق شیوه هایی است که پیام های پنهان مهدوی را به قصد آسیب زدایی به کار می بندد. در واقع راهبرد سلبی، ناظر بر فرایند پیرایش موانع رشد این آموزه به قصد شکوفاسازی و آشکار نمودن قابلیت های نهفته آموزه مهدویت است.
راهبرد پیشگیری و هشدار
یکی از راهبردهای امامین عسکریین علیهماالسلام که در راستای بازدارندگی، مهار و کنترل افراد و جریانات مدعی و منحرف مهدویت به کار بسته اند، راهبرد پیشگیری و هشدار است. عسکریین علیهماالسلام برای مهار و مدیریت این جریانات آسیب زا و عدم سرایت و گسترش آن در سطح جامعه این راهبرد کلان را در پیش گرفتند. به همین منظور برای عملیاتی سازی و تحقق این راهبرد دست به اقدامات و عملکردهایی زده اند که در نهادینه سازی این راهبرد مؤثر بوده است.
1. تصریح به مرگ محمدبن علی و اقامه مجلس عزا
از انحرافاتی که در دوره زندگانی امامین عسکریین علیهماالسلام متأثر از آموزه مهدویت شکل گرفت شکل گیری فرقه محمدیه بود که گروهی از شیعیان، پس از شهادت امام هادی علیه السلام به امامت محمد، فرزند ایشان معتقد شدند. این گروه، طرفدار امامت محمدبن علی الهادی علیه السلام بودند. آنها بر این باور بودند که محمد زنده است و او را مهدی قائم علیه السلام می دانستند. (نوبختی، 1361: 94) این فرقه تا آن جا پیش رفتند که مرگ او را منکر شدند (طوسی، 1411ق: 128 و 9) آنها محمد را جانشین امام هادی علیه السلام می دانستند و معتقد بودند که پدرش او را از ترس مردم از دیده ها پنهان کرده و الّا نمرده است، بلکه غایب شده، او مهدی قائم است. (نوبختی، 1361: 100-101)
امام هادی علیه السلام در یک اقدام پیشگیرانه برای مقابله با فرقه محمدیه، که پس از شهادت ایشان به وجود آمد. از یک سو، به مناسبت هایی به نص امام بعد از خود اشاره می نمودند و از طرف دیگر با برپایی مجلس عزا به مرگ فرزندش محمد تصریح می کردند. به عنوان نمونه؛ عمر نوفلی می گوید:
من همراه اباالحسن الهادی علیه السلام بودم که در این هنگام فرزندش ابوجعفر محمد نیز همراه ما شد. به آن حضرت عرض کردم فدایت شوم این فرزندت بعد از شما، صاحب امر ماست؟ در حالی که محمد آن جا بود، امام فرمود: نه، صاحب امر شما بعد از من، فرزندم حسن است. (طوسی، 1411ق: 349-350)
امام هادی علیه السلام به منظور پیشگیری از انحراف فرقه محمدیه که بعدها مدعی مهدویت فرزندش محمد شدند، علاوه بر هشدار به ایشان، (مانند آن چه که امام صادق علیه السلام در مرگ اسماعیل انجام دادند) در مرگ فرزند خود به گونه ای عمل نمودند که به شیعیان بفهماند وی رحلت نموده است. در حدیثی، انباری می گوید:
هنگام وفات ابی جعفر محمد، فرزند امام علی النقی علیه السلام حاضر بودم که ایشان وارد شدند. برای حضرت، تختی گذاشتند و بر آن نشست و اهل بیتش دورش بودند و امام عسکری علیه السلام در گوشه ای ایستاده بود. حضرت هادی علیه السلام وقتی از تجهیز ابی جعفر فارغ شد، متوجه ابومحمد شد و فرمود: پسر جان! خدای تبارک و تعالی را شکر کن که نسبت به تو کاری پدید آورد. (مفید، 1413ق: ج2، 316)
2. پیشگویی از فرقه جعفریه و انذار شیعیان از مجالست با جعفر
جعفربن علی (متوفای 271ق)، معروف به جعفر کذاب، فرزند امام هادی علیه السلام از مدعیان امامت و مهدویت می باشد. او پس از شهادت برادرش امام حسن عسکری علیه السلام ادعای امامت کرد. عده ای نیز به امامت جعفر گرویدند و امامت او را منصوب از طرف امام هادی علیه السلام می دانستند، آنها نداشتن فرزند برای امام عسکری علیه السلام را علت نپذیرفتن امامت او می دانستند و بر این باور بودند که امامت از برادر به برادر نمی رسد. (نوبختی، 1361: 100) و امامت امام حسن عسکری علیه السلام را فاقد اعتبار می دانستند. جعفر برای تثبیت امامت خود، تولد امام زمان علیه السلام را انکار کرد و مدعی میراث امام عسکری علیه السلام شد، پیروان جعفر را جعفریه می گفتند.(آشتیانی، 1345: 253؛ طاهر البغدادی، 1408: 83؛ اشعری، 1360ش: 101؛ طباطبایی، 1386: 100)
امامین عسکریین علیهماالسلام، جهت انذار شیعیان از مجالست با جعفر و رسواسازی او، به پیشگویی این وقایع پرداختند.
زمانی که جعفر از تولد صاحب الامر علیه السلام آگاه شد سراسیمه نزد خلیفه وقت رفت و از او خواست که خانه امام حسن عسکری علیه السلام را محاصره و تفتیش کند. در اثر فتنه گری جعفر، خلیفه، دودمان امامت را محاصره و اعضای بیت امام عسکری علیه السلام را به سیاه چال زندان منتقل کرد، به خیال خود که می تواند به مهدی موعود علیه السلام دست یابد. (مفید، 1413ق: 325) امام هادی علیه السلام فرزندش جعفر را همانند فرزند نوح علیه السلام که قرآن در مورد او به نوح علیه السلام فرمود: او از اهل تو نیست (هود: 46) برشمرد. (خصیبی، 1419ق: 320) ایشان به احمدبن سعد کوفی و جمع دیگری از شیعیان که احتمالاً به جهت تبلیغات جعفر در خصوص امامت خویش به شک افتاده بودند فرمود: از جعفر بپرهیزید، همانا جعفر دشمن من است، اگر چه فرزندم می باشد. هم چنین او دشمن برادرش حسن است، و حسن امام بعد از من می باشد. .. (خصیبی، 1419ق: 320) امام هادی علیه السلام با این روش، به تصحیح اصل امامت و مصداق امام بر حق پرداخت و شیعیان را از شک در این زمینه نجات داد. راوی می گوید: ما از نزد حضرت هادی علیه السلام بیرون آمدیم و با سخنانی که از حضرت شنیدیم، دیگر تردیدی برای ما باقی نمانده بود (خصیبی، 1419 ق: 320) هم چنین امام حسن عسکری علیه السلام در بیانی صریح، از این حقیقت پرده برداشت و به انحراف جعفر در قضیۀ امامت فرزندش تصریح نمودند. امام عسکری علیه السلام درباره جعفر چنین فرموده است:
حذر کنید از برادرم جعفر، قسم به خدا مثَل من و مَثَل او (جعفر)، همانند مثل هابیل و قابیل، دو فرزند حضرت آدم علیه السلام است که قابیل به هابیل حسد ورزید که چرا خداوند، آن چنان به او عطا فرموده است، اگر جعفر بتواند مرا بکشد، هرگز دریغ نمی کند ولکن خدا بر تمام کارهایش پیروز است. (خصیبی، 1419ق: 382)
امامین عسکریین علیهماالسلام با اقدامات مؤثر خود، پرده از حقیقت این فرقه باطل نزد دوستان و علاقه مندان برداشتند تا مردم در امر امامت حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف دچار انحراف نشوند و به دام گمراهی جعفر و فرقه منحرف جعفریه گرفتار نیایند.
3. تکذیب مدعیان وکالت و نهی از همنشینی با ایشان
یکی از بارزترین جلوه های فعالیت امامین عسکریین علیهماالسلام، مبارزه با مدعیان منحرف بود. به دلیل نزدیک شدن به زمان تولد حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف و آغاز فصل غیبت، بازار مدعیان وکالت، نیابت و بابیت داغ شد. عسکریین علیهماالسلام با زیر نظر گرفتن فعالیت این افراد و عکس العمل مناسب در قبال آنها، بخشی از نیروی خویش را صرف پاسخ دهی و مواجهه با این تفکرات می کردند. فارس بن حاتم بن ماهویه قزوینی (کشی، 1384: 323) که از یاران امام هادی علیه السلام و وکیل حضرت بود به مخالفت با امام هادی علیه السلام برخاست و شایع کرد که آن حضرت، پس از خود، جعفر را به امامت برگزیده نه حسن علیه السلام را. (نوبختی، 1361: 84) فارس، نقش تعیین کننده ای در انحراف فکری شیعیان از مسئله امامت و مهدویت داشت. شیعیان مکرّر در مورد او از امام هادی علیه السلام پرسش هایی کردند و حضرت در جواب این پرسش ها، ضمن بیزاری از فارس، او را تکذیب نموده، از شیعیان می خواست که از او فاصله بگیرند و کاری کنند که موجب انزوا و خواری او شوند و اجازه ندهند در امورشان دخالت کند. (طوسی، 1411ق: 612، ح312؛ کشی، 1384: ح999، 1003 و 1011) امام هادی علیه السلام به منظور رسواسازی فارس بن حاتم، به دروغ بودن ادعای او که خود را نایب، باب و فردی از سوی امامان معرفی کرده بود اشاره دارد و او را فردی فتنه گر و دعوت کننده به بدعت معرفی می کند. (طوسی، 1411ق: 524) امام هادی علیه السلام ابن حسکه را نیز دروغگو خواند و ادعای او را مبنی بر این که از اولیای حضرت و باب ایشان است رد کرد (همان: 518 -519) امام در نامه ای به یکی از شیعیان، وی و همه شیعیان را از ابن نصیر فهری و ابن بابای قمی نیز بر حذر داشت. (همان: 520) هم چنین در پاسخ به نامه ابراهیم بن داود یعقوبی که انحراف فارس بن حاتم را بیان کرده بود فرمود:
با او هم مجلس نشوی و اگر او نزد تو آمد تحقیرش کن(همان: 522).
راهبرد فریب دشمن
از راهبردهای کلان و مهم امامین عسکریین علیهماالسلام که در قالب یک عملیات پیچیده رفتاری صورت پذیرفت، فریب دشمن است. در این راهبرد کلان، ائمه عسکریین علیهماالسلام با به اشتباه انداختن دشمن و تغییر تاکتیک های مناسب، موفق به سردرگمی و فریب دشمنان شده تا امنیت جانی امام مهدی علیه السلام را تأمین و حفظ نمایند. برای تحقق این راهبرد کلان و ویژه، اقدامات زیر صورت گرفته است.
1. به اشتباه انداختن دشمن با اعلان ولادت و فوت فرزندان دیگر
یکی از اقدامات امام حسن عسکری علیه السلام برای حفظ آخرین ذخیر الهی، مشابه سازی و به اشتباه انداختن دشمنان بود. در برخی از روایات از تولد فرزند دیگری برای حضرت عسکری علیه السلام، همزمان با تولد حضرت حجت علیه السلام خبر داده شده است، فرزندی که مدتی کوتاه پس از ولادت، از دنیا می رود. به نظر می رسد این اقدام از سوی امام می باشد که برای سردرگم کردن دشمن به کار گرفته شده است. ابن جمهور از بشار بن ابراهیم، همراه مورد اعتماد امام عسکری علیه السلام نقل کرده است که سرورم امام عسکری علیه السلام دو قوچ برایم فرستاد و فرمود: این دو را از طرف فرزندم حسن بکش و بخور و به برادران غذا بده. این کار را انجام دادم، پس از مدتی ایشان را ملاقات کردم و فرمود: فرزندی که برایم زاده شده بود، مُرد. بعد از مدتی برایم چهار قوچ فرستاد و برایم نوشت: به نام خدای بخشایش گر مهربان، این چهار قوچ را از طرف سرورم بکش و بخور، گوارایت باد. این را انجام دادم و بعداً ایشان را ملاقات نموده و به من فرمودند: خداوند صرفاً با دو فرزندم حسن و موسی برای فرزند حسن، محمد، مهدی این امت و بزرگ ترین گشایش، پوشش و حفاظی فراهم کرد. (خصیبی، 1419ق: 358؛ شظغنوی، مشرق موعود: ش40، 10) امام از تدبیر پروردگار خبر می دهد که تولد فرزندان دیگر و مرگ برخی از آنها در حقیقت، نوعی پوشش بوده است تا کسی متوجه تولد امام دوازدهم نشود.
2. تغییر و جابه جایی مکان امام مهدی علیه السلام
یکی از اقدامات امام حسن عسکری علیه السلام برای حفظ و در امان ماندن فرزندشان، تغییر مکان حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف بود. روایت های فراوانی از این جا به جایی مکانی گزارش شده است. از جمله این که امام حسن عسکری علیه السلام تصمیم گرفت تا اقامتگاه فرزندش را به جای مطمئن تر از سامرا تغییر دهد تا بتواند فعالیت های سیاسی و مذهبی خود را از طریق وکالت، بی آن که با مزاحمت های عباسیان مواجه شود رهبری نماید. بنا به نقل شیخ صدوق، امام عسکری علیه السلام، چهل روز پس از تولد فرزندش او را به مکان نامعلومی فرستاد و آن گاه وی به مادرش بازگردانده شد. (صدوق، 1395 ق: ج1، 429) بنا به روایت مسعودی، امام عسکری علیه السلام در سال 259ق، از حُدَیث، مادر خود درخواست نمود تا به حج مشرف شود. (مسعودی، 1343ق: 247 و 253) امام، وضعیت بحرانی خود را برای مادر تشریح نمود و او را به کمال راهنمایی کرد و پسرش را با او فرستاد. به نظر می رسد آنان پس از برگزاری مناسک حج، به مدینه عزیمت کرده باشند و آن جا را برای مدتی محل اختصاص امام دوازدهم قرار داده اند. چنان که در روایات وارد گشته، زمانی که ابوهاشم جعفری از امام عسکری علیه السلام درباره جانشین حضرتش پرسید:
پس از وفات، سراغ جانشین شما در کجا باید رفت؟ امام پاسخ فرمودند: در مدینه. (کافی، 1365ش: ج1، 328)
جاسم حسین نیز با اشاره به برخی از شواهد موجود در روایات مربوط به تولد حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف چنین برداشت کرده است که آن حضرت، پس از تولد، برای پنهان ماندن از چشم دشمنان به مدینه برده شده است. (حسین، 1385: 124)
3. تعیین مادر خویش به عنوان وصی
امام حسن عسکری علیه السلام به عنوان یک تاکتیک و اقدام مؤثر در فریب دشمن، وصایت خود را تنها به مادرش «حُدیَث » ظاهر کرد و هیچ گاه آشکارا جانشینی برای خود معرفی نکرد. بنابر روایات و نقل های تاریخی، امام حسن عسکری علیه السلام، تنها حُدَیث را وصی خود قرار داد، با آن که هم فرزند داشت و هم برادرش جعفر در قید حیات بود. در روایت کلینی، ادعای حُدیث در مورد وصیت امام حسن عسکری علیه السلام و اثبات این ادعا نزد قاضی مطرح شده است (کلینی، 1365: ج1، 503) وضعیت شیعیان به گونه ای بود که برخی معتقد بودند پس از رحلت امام، مادرش حُدَیث، عهده دار امامت خواهد شد. (صدوق، 1395ق: 506-507) این وصیت به معنای نفی فرزند برای امام نیست، بلکه اقدامی است که در پوشش سیاست تقیه و به اشتباه انداختن دشمن، سعی در پنهان سازی فرزند از چشمان حکومت دارد همان گونه که امام صادق علیه السلام به پنج نفر وصیت کردند و امام حسین علیه السلام که به خواهر خود وصیت فرمودند.
امام حسن عسکری علیه السلام برای انحراف افکار دشمنان، مادر خود را که از زنان نمونه بود، به عنوان وصی خود قرار داد تا افکار را بیش از پیش به وی جلب کند و دشمنان به یقین دریابند که امام هم چنان فاقد فرزند و وصی معصوم است. (رفیعی، 1387: 242) شیخ طوسی نیز در کتاب الغیبه می نویسد:
آن حضرت، مادر خود را وصی قرار داد تا تولد فرزندش مخفی بماند. شیخ طوسی در ادامه می گوید: نظیر آن را امام صادق علیه السلام برای در امان ماندن فرزندش موسی بن جعفر علیه السلام انجام داد و پنج نفر را وصی خود معرفی کرد که از جمله آنان حمیده بَربَریه بود. (طوسی، 1411ق: 108)
شیخ مفید در کتاب فصول العشره که در آن به ده شبهه مهم زمان خود درباره امام مهدی علیه السلام پاسخ می دهد، پس از نقل ماجرای وصی قرار دادن «حُدیث» از سوی امام عسکری علیه السلام، به ذکر دلایل عقلی و نقلی این کار می پردازد و از این حرکت به عنوان یک راهبرد و اقدام سیاسی یاد می کند (مفید، 1414ق: 46) در برخی از نقل ها، جریان وصی قرار دادن حدَیث را مشابه وصایت حضرت زینب(ع) از امام حسین علیه السلام دانسته اند. (کلینی، 1365: ج1، 503؛ صدوق، 1395ق: 507)
تحلیل و بررسی راهبردهای ایجابی امامین عسکریین علیهماالسلام
رهبری و مدیریت امامین عسکریین علیهماالسلام در اعتلای فرهنگ مهدویت و رسیدن به هدف فراهم سازی زمینه های غیبت حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف و اعمال سیاست های خاص و ویژه، موجب تقویت و نهادینه شدن فرهنگ مهدویت در تار و پود معرفتی جامعه شیعه گردید. عسکریین علیهماالسلام به گونه ایجابی، فرصت های مناسب را فراهم نموده و راهبردهایی تدوین نمودند. مواضعی که در ضمن آن بتوان جامعه را در جهت اثبات و تثبیت آرمان مهدویت، به نحو مطلوب رهبری و هدایت کرد. راهبردهای ایجابی عبارت است از مواجهه اثباتی و بیان دلایل و کارکردهای مثبت در عملکرد این دو امام، برای ایجاد صلابت و استحکام عقیدتی نسبت به آموزه مهدویت در این مجال، راهبردهای کلان و اقدامات و شیوه های تحقق این راهبردها توسط عسکریین علیهماالسلام در راستای بسترسازی و مقاوم سازی اندیشه سترگ مهدویت را تحلیل و ارزیابی می نمائیم.
راهبرد تقویت شبکه ارتباطی
در این راهبرد کلان، امامین عسکریین علیهماالسلام از تمام ظرفیت های موجود برای مستحکم کردن ریشه های آموزه مهدویت استفاده نمودند ایشان با بهره گیری بهینه و استفاده حداکثری از ظرفیت وکلا، علما و نواب به حل مسئله عدم رویت و حضور ظاهری امام عصرعجل الله فرجه الشریف در جامعه عصر غیبت کمک نمودند و به ترسیم نقشه راه در این بازه حساس زمانی پرداختند. شرایط خفقان حاکم بر زیست جهان عسکریین علیهماالسلام، ارتباط مستقیم امام با شیعیان را محدود نموده بود برای برون رفت از وضعیت موجود، عسکریین علیهماالسلام، توانستند با تقویت شبکه ارتباطی و سپردن امور حساس به شیعیان خاص و نایبان خود، وضعیت پیش آمده را به بهترین شکل مدیریت نموده و از این طریق به پویایی و رشد آموزه مهدویت کمک نمایند. امامین عسکریین علیهماالسلام در راستای تحقق این راهبرد، دست به اقدامات و روش های زیر زدند....
1. معرفی نواب خاص و لزوم طرح جانشینی و ولایت فقها در عصر غیبت
از روش ها و اقدامات مؤثر عسکریین علیهماالسلام در راستای تحقق راهبرد تقویت شبکه ارتباطی، معرفی وکلا و لزوم طرح جانشینی فقها و ولایت آنها از ائمه معصوم(ع) در دوران غیبت است.
در دوران امامت امام هادی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام، فعالیت سازمان وکالت با توجه به عوامل و زمینه های خاص این دوره که در آستانه عصر غیبت صغری بود گسترش یافته و تقویت شد. اهتمام این دو امام بزرگوار بر عادت دادن شیعه به مراجعه نزد واسطه یا باب ایشان یعنی عثمان بن سعید عمری قرار داشت. وی مهم ترین وکیل این عصر در اوائل عصر غیبت صغری بود. امام هادی علیه السلام نخست او را وکیل خود و سپس وی را وکیل پسرش امام عسکری علیه السلام قرار دادند. پس از شهادت پیشوای یازدهم، عثمان بن سعید، رهبری عام شیعیان را به عنوان نخستین نماینده امام مهدیعجل الله فرجه به عهده گرفت. و سپس محمد به عنوان سفیر دوم امام دوازدهم به جانشینی او منصوب شد. احمدبن اسحاق می گوید:
از حضرت هادی علیه السلام پرسیدم: مسائل دین خود را از کدام شخص بپرسیم و سخن که را بپذیریم؟ امام فرمود: [عثمان بن سعید] عمری، مورد اعتماد من است. وی هر چه به شما بگوید از من آموخته، اینک به سخنان او گوش فرا ده، وی مردی امین و موثق است. (طبرسی، 1417: 422)
امامین عسکریین علیهماالسلام از همان دوران امامت خویش، مسلمانان به خصوص شیعیان را برای تبعیت از عالمان محدثین و فقها در عصر غیبت آماده می ساختند. امام حسن عسکری علیه السلام از پدر بزرگوارشان امام هادی علیه السلام در تبیین جایگاه رفیع علما و فرهیختگان شیعه نقل می کند:
اگر پس از غیبت قائم آل محمد(ص) از عالمان، کسی نمی ماند که مردم را به سوی خدا دعوت و راهنمایی کند و با حجج الهی، از دینش دفاع کند و بندگان ناتوان خدا را از دام های ابلیس و سرکشان و نواصب برهاند، همه از دین خدا برمی گشتند... ولی ایشان زمام دل های شیعیان ناتوان را هم چون ناخدای سکاندار کشتی، در دست دارند ایشان نزد خدای سبحان، برترین منزل را دارند. (صدوق، 1395ق: 379-383؛ طبرسی، 1417: ج2، 502)
عملکرد عسکریین علیهماالسلام در کادرسازی علما و فقها، با هدف زمینه سازی غیبت و گسترش معارف اسلامی بسیار کارآمد بود. از آثار این اقدام، توجه دادن مردم مسئله عدم ضرورت ارتباط مستقیم با امام، و توجه دادن منسجم و سازمان یافته به مسئله نقش فقها در صورت غیاب یا عدم دسترسی به امام بود که نقش قابل توجهی در آمادگی اذهان عمومی برای پذیرش نقش فقها در عصر غیبت صغری و غیبت کبری داشت.
2. تربیت نخبگان مهدوی و تولید محتوای پژوهشی در عرصه مهدویت
مهدی نگاری در میان اندیشمندان اسلامی به ویژه اصحاب ائمه(ع) به دوران پیش از میلاد حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف برمی گردد. تربیت محققین و تاکید بر نگارش متون مکتوب در حوزه مهدویت، توسط امامین عسکریین علیهماالسلام خود اقدامی استراتژیک در راستای راهبرد تقویت شبکه ارتباطی برای استحکام و مانایی آموزه مهدویت بود. امام هادی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام به صورت ویژه به تربیت شاگردان و پژوهشگران توانمند در عرصه های علمی و اعتقادی همت گماردند تا بتوانند علاوه بر پاسخگویی به سئوالات شیعیان در زمینه عقائد مهدویت، شبهات و پژوهش های مخالفین را نیز پاسخ گویند. شیخ طوسی نام 185 نفر از شاگردان امام هادی علیه السلام را ذکر کرده است. (طوسی، 1415: 409) برخی از شاگردان امام هادی علیه السلام به صورت ویژه به تألیف کتبی در حوزه مهدویت اهتمام داشته اند. نهضت مهدی پژوهشی در عصر امام هادی علیه السلام چنان شکوهمند بود که عده ای از اصحاب آن حضرت، چندین کتاب علمی در این حوزه قلم زدند. به عنوان نمونه؛ ابوالحسن علی بن مهزیار اهوازی که از وکیلان امام نهم و دهم بود و از محدثین بزرگ شیعه در این عصر است بنا به نقل نجاشی، کتابی به نام القائم نگاشت که در باب غیبت امام و قیام او با شمشیر است. (نجاشی، 1407: 350، ش942)، هم چنین کتاب دیگری با عنوان الملاحم از ایشان ذکر گردیده است که به روایات بحث مهدویت پرداخته است. (نجاشی، 1407: 191؛ طوسی، 1351: 226) عبدالله بن جعفر حمیری، عالم، محدث شیعه از مشایخ قم می باشد که توفیق شاگردی امام هادی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام را داشته است و پس از آن از کارگزاران نواب اول و دوم امام دوازدهم شد. (حسین، 1385: 24) حمیری با تألیف کتاب الدلائل در موضوع امامت و کتاب الفترة و الحمیرة، گام بلندی در این راستا برداشت. از جمله آثار حمیری در حوزه مباحث مهدویت، کتاب الغیبه است.
فضل بن شاذان نیشابوری نیز از علمای بزرگ امامیه و از اصحاب و شاگردان امامین عسکریین علیهماالسلام بوده که از پیشتازان عرصه تألیف و تحقیق در زمینه مهدویت است. او کتابی با عنوان الغیبه گردآوری کرد. (نجاشی، 1407: 235) در میان آثار پژوهشی فضل بن شاذان، دست کم هشت کتاب درباره امام مهدی علیه السلام و مسائل مرتبط با مهدویت وجود داشته است: کتاب الحجة، اثبات الرجعة (آقا بزرگ طهرانی، 1403ق: 23، 189 و 6634)، القائم و کتاب الملاحم (طوسی، 1351: 168: ش 615)، حذو النعل بالنعل، الحجة فی ابطاء القائم «وقت خروج قائم » (آقا بزرگ طهرانی، 1403ق: 25 و 134) از آثار پژوهشی فضل بن شاذان در حوزه مهدی نگاری است. نگارش حجم وسیعی از کتب در زمینه مهدویت، گواه این مطلب است که جو فرهنگی حاکم بر شیعیان در قرن سوم هجری، یک جو اعتقادی درباره قائم و ضرورت وجود او بوده است.
3. طرح مسائل مرتبط با مهدویت در قالب نامه ها
در تحلیل رفتارشناسی امامین عسکریین علیهماالسلام، ارتباط غیرمستقیم و از راه دور به وسیله نامه نگاری ایشان با شیعیان، به عنوان طرحی دوراندیشانه برای عصر غیبت به چشم می خورد. یکی از مشخصات بارز عصر غیبت، آن بود که شیعیان برای طرح مشکلات خود می بایست آنها را به صورت مکتوب به وکلای امام عصرعجل الله فرجه الشریف تحویل می دادند و سپس پاسخ را در قالب توقیعات دریافت می نمودند. این برنامه هر چند در عصر سایر ائمه(ع) نیز انجام می شد، ولی در عصر عسکریین علیهماالسلام که شیعیان در آستانه ورود به عصر غیبت قرار داشتند تشدید گردید. (جباری، 1382: ج1، 53) این رویکرد راه را برای پذیرش مکتوبات امام زمان علیه السلام باز کرد، به قدری این اقدام از سوی عسکریین علیهماالسلام شایع شده بود که شیعیان، این نکته را مفروض می دانستند که برقراری ارتباط با امام، جز از طریق مراسله و مکاتبه صورت نمی پذیرد. (صدر، 1412 ق: ج1، 233) از مجموع 229 نامه ای که از طرف امام هادی علیه السلام برای افراد خاص و تعداد 33 نامه برای گیرندگان عام نگاشته شده است. حجم قابل توجهی از این مکتوبات به معرفی نواب و وکلاء خود و معرفی امام زمان علیه السلام و فرهنگ انتظار فرج مرتبط است. ابوعمرو الکشی نقل می کند که در نزد محمدبن عیسی الیقطینی نامه ای به خط امام هادی علیه السلام دیده است که در آن، امام، علی بن هلال را در سال 232ق به وکالت خود منسوب نموده اند (کشی، 1384: 512، ش991؛ مجلسی، 1362: ج50، ح 10) تلاش امام هادی علیه السلام برای معرفی جانشین بعد از خود و معرفی حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف به عنوان آخرین امام، که در نهایت ظهور کرده و با قیام خود عدالت را برقرار خواهد کرد یکی از پرکاربردترین موضوعات فرعی مطرح شده در تمامی مکاتبات امام است. شیخ صدوق با سند خود از علی بن مهزیار نقل می کند که گفت:
به امام هادی علیه السلام نامه نوشتم و درباره فرج پرسیدم، در پاسخم نوشت: چون صاحب [امام] شما از دیار ظالمان غیبت کرد منتظر فرج باشید. (صدوق، 1395: 380: ح2و 3؛ مجلسی، 1362: ج51، 159، ح2)
این سیره رفتاری در تعاملات امامین عسکریین علیهماالسلام با هدف پی ریزی شالوده رهبری شیعه در دوران رهبری شیعه در دوران غیبت صغری تا آخرین لحظات عمر شریف شان ادامه یافت. (صدوق، 1395: ج2، 473) و این روش کاربردی به تعمیق فرهنگ مهدویت و روش متداول و مرسوم ارتباط با امام عصرعجل الله فرجه الشریف در عصر غیبت کمک نمود.
راهبرد معرفت افزایی
هرچه به زمان تولد امام دوازدهم نزدیک می شد ضرورت شناخت و معرفت توده مردم با آن بزرگوار نیز، بیشتر رخ نمایی می نمود. یکی از راهبردهای کلان امامین عسکریین علیهماالسلام که در جهت رشد آموزه مهدویت به کار بسته شد معرفت افزایی و آشناسازی شیعیان با معارف مهدویت و شخصیت امام دوازدهم است. ارتقاء سطح معرفتی جامعه با فرهنگ مهدویت از رسالت ها و راهبردهای کلان عسکریین علیهماالسلام می باشد که برای تحقق این راهبرد، اقدامات مهمی از سوی ایشان صورت پذیرفت که در این مجال به رفتارشناسی و تحلیل این اقدامات می پردازیم.
1. تصریح به امامت حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف
یکی از از اقدامات مهم عسکریین علیهماالسلام، معرفی امام مهدی علیه السلام و تصریح به امامت ایشان است. شیخ صدوق با سند خود از صقر بن ابی دلف نقل می کند که گفت:
از امام هادی علیه السلام شنیدم که می فرمود: امام پس از من، حسن فرزند من است و امام پس از حسن، فرزندش قائم [آل محمد (] است که زمین را پر از عدل و داد می کند چنان چه از ظلم و جور پر شده باشد. (صدوق، 1395: 383؛ مجلسی، 1362: ج50، 239: ح 2)
علاوه بر بردن صریح نام امام دوازدهم و معرفی ایشان به عنوان امام بعدی، بیان کنایی از اوصاف وی نیز از شگردها و تاکتیک های امام هادی علیه السلام در راستای تعمیق فرهنگ مهدویت بود. چنان چه اربلی از قول داوود بن قاسم جعفری آورده است که امام هادی علیه السلام فرمود:
جانشین من حسن است، با جانشین او چه می کنید؟ گفتم فدایت شوم چطور؟ فرمودند: خودش را نمی بینید، جایز نیست او را به اسم بخوانید. گفتم پس چگونه بخوانیم؟ فرمود: به نام حجت از آل محمد (ص). (اربلی، 1381ق: ج1، 13؛ کلینی، 1365ش: ج1، 328، ح13؛ صدوق، 1385ق: 245، ح5؛ مجلسی، 1362: ج50، 24، ح5)
امام عسکری علیه السلام نیز در موارد مختلف به معرفی امام پس از خود پرداخت و برای معرفت و شناخت هرچه بیشتر شیعیان یا امام بعدی به امامت ایشان تصریح نمودند.
احمدبن اسحاق بن سعد از امام عسکری علیه السلام نقل می کند که فرمودند:
سپاس خداوند را که مرا از دنیا نبرد تا آن که جانشین پس از مرا به من نمایاند. او در خلقت و اخلاق، شبیه ترین مردم به پیامبر خداست. خدای تبارک و تعالی از او در غیبتش محافظت خواهد کرد، سپس آشکارش می کند و او زمین را از عدل و داد می آکند، همان سان که از ظلم و بیداد پر شده است. (صدوق، 1395ق: ج2، 408)
امام یازدهم در پاسخ به سؤال محمدبن عبدالجبار مبنی بر امامت و حجت بعد از خود چنین می فرماید:
همانا امام و حجت خدا بعد از من، فرزند من است که هم اسم و هم کنیه رسول خدا(ص) می باشد همان کسی که پایان بخش حجت های خدا و آخرین خلیفه اوست. (نوری، 1408ق: ج12، 120)
امامین عسکریین علیهماالسلام با تصریح به امامت حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف، گامی بلند در معرفت افزایی توده مردم نسبت به آموزه مهدویت برداشتند.
2. انتقال مفاهیم و معارف مهدوی از طریق دعا
استفاده از راهبرد انتقال آموزه های دینی از طریق ادعیه و زیارات، در دوره هایی که فشار و سختگیری به اهل بیت و پیروان آنان بیشتر می شد نمود بیشتری می یافت چنان که امام سجاد علیه السلام از همین شیوه برای انتقال تعالیم و فرهنگ اسلامی بهره بردند امام هادی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام نیز از این سلاح به عنوان یک راهبرد برای انتقال مفاهیم دینی و اعتقادی به ویژه موضوع امامت و مهدویت اهتمام ویژه داشتند.
سیدبن طاووس عالم بزرگ شیعی در باب زیارت جامعه غیرمعروف می نویسد: این زیارت که از حضرت هادی علیه السلام منقول است در چند جای آن به وجود نازنین امام زمان علیه السلام پرداخته است.
«... خدایا حجة بن الحسن، صاحب عصر و زمان، وصی اولیاء و بازمانده پیامبران، آن که از خلق تو پنهان است و برای نمایاندن حقّت، آرزویش را می برند، آن مهدی منتظر و قائمی که با او [از ستمگران] انتقام می گیری، خدایا بر همه ایشان صلوات فرست... خدایا به وعده خود به ایشان وفا کن، و زینت را با شمشیر قائم ایشان پاک گردان و به وسیله او [مهدی] حدود تعطیل شده و احکام رها شده و تبدیل شده خود را به پا دار و دل های مرده را زنده کن...». (سیدبن طاووس، 1371 ش: 494) در کتب ادعیه نقل شده است هنگامی که مردم قم از موسی بن بُغی (بغا) به محضر امام عسکری علیه السلام شکایت نمودند حضرت دستور دادند این دعا را در قنوت شان بخوانند. در این دعا که مضامین بلند و معارف ژرفی در عرصه امامت و مهدویت را در خود دارد امام عسکری علیه السلام یک دوره فشرده امام شناسی و مهدی شناسی را در قالب دعا به شیعیان تعلیم فرمودند. امام عسکری علیه السلام فرمودند:
پروردگارا حق را به وی [مهدی] آشکار و صبح آن را در تاریکی های سخت و حیرت های دشوار تابناک فرمای... بار خدایا! آن دعوت کننده به سوی تو و برپاکننده قسط و داد از بندگان تو که نیازمند حجت تو و محتاج کمک تو بر اطاعتت... او را از شرّ تجاوزگران در حفظ و حمایت بگیر... (موسوی اصفهانی، 1392: ج2، 86).
امامین عسکریین علیهماالسلام در قالب دعا به پشتوانه سازی معرفتی برای فرهنگ امامت پرداختند و به گونه ای غیرمستقیم تلاش کرده اند که به تعالی و تقویت آموزه مهدویت نیز بیانجامد.
3. تبیین دقیق مفهوم غیبت و آموزش رفتاری آن
یکی از اقدامات اساسی عسکریین علیهماالسلام در جهت معرفت افزایی و تقویت باور مهدویت، طرح پیشاپیش مسئله غیبت حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف و تبیین دقیق آن بود.
پرسش اعتقادی که امام هادی علیه السلام مکرر، پس از معرفی فرزندشان به عنوان جانشین امامت، از شیعیان می پرسند این است:
... فکیف لکم بالخلف من بعد الخلف؟... (خزار قمی، 1401ق: 381، ح648)؛
پس حال شما بعد از فرزندم چگونه است؟
این عبارت را می توان بارزترین شیوه برای تبیین مفهومی غیبت فرض کرد. حضرت هادی علیه السلام به کسانی که هم چون علی بن مهزیار (صدوق، 1395: ج2، 380؛ مسعودی، 1343ق: 22)، علی بن محمدبن زیاد (صدوق، 1395: ج2، 38) و حتی در پاسخ به جماعت شیعه، مسائل مربوط به غیبت قریب الوقوع حجت آل محمد(ص) را گوشزد می کردند. به عنوان نمونه؛ شیخ طوسی با سند خود نقل می کند که نزد امام هادی علیه السلام از درگذشت امام جواد علیه السلام یاد شد. فرمود:
اینک تا من زنده هستم امامت با من است، مردم چگونه خواهند بود چون امام پس از مرا از دست دهند. (طوسی، 1411 ق: 162، ح122؛ مجلسی، 1362: ج51، 161)
امام حسن عسکری علیه السلام همین مشی را در باب تبیین و واکاوی مسئله غیبت ادامه دادند. حسن بن محمدبن صالح می گوید:
از امام عسکری علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا فرزندم قائم پس از من است و او همان کسی است که ویژگی های پیامبران، از طول عمر، و غیبت (طولانی) برای او خواهد بود تا آن که دل ها به سبب مدت غیبتش سخت شود و جز کسی که خدای تعالی، اعیان را در دلش نقش کرده و وی را با روحی از جانب خود مؤیّد ساخته است، در عقیده به امامت او ثابت قدم نماند. (قطب راوندی، 1409ق: ج2، 964)
حتی آموزش رفتاری غیبت و کاهش گام به گام ارتباط مستقیم با شیعیان توسط عسکریین علیهماالسلام در عادت دهی شیعیان به پذیرش مسئله امام غایب تأثیر به سزایی داشت. بحرانی در کتابش آورده است که امام عسکری علیه السلام حتی به هنگام سخن گفتن با اصحاب خویش نیز از پس پرده با آنان صحبت می فرمود. آنان صدای امام را می شنیدند ولی صورت و چهره ایشان را نمی دیدند. (بحرانی، 1427ق: 262) هرچه امامان شیعه به دوران غیبت صغری نزدیک تر می شدند، استتار آنها بیشتر می شد. این مسئله در دوران عسکریین علیهماالسلام به صورت ملموس و عینی تر می شود. مسعودی در این باره می نویسد:
امام هادی علیه السلام از بسیاری از موالیان خود، به جز معدودی از خواص، دوری می گزیند و زمانی که امر امامت به امام حسن عسکری علیه السلام منتهی شد آن حضرت از پس پرده با خواص و غیر آنان سخن می گفت، مگر در اوقاتی که به قصد خانه سلطان سوار بر مرکب می شد. (مسعودی، 1343ق: 262)
علت این رفتار عسکریین علیهماالسلام این بود که مقدمه غایب شدن امام زمان علیه السلام را فراهم کرده باشند تا شیعیان با این موضوع مأنوس شده، منکر غایب شدن امام نشوند و مردم به پنهان زیستی امام عادت کنند.
4. شبهه زدایی و پاسخ به سؤالات در زمینه مهدویت
از مهم ترین اقدامات عسکریین علیهماالسلام، شبهه زدایی و پاسخ به پرسش های مردم در باب حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف و فرهنگ مهدویت بود. کلینی با سند خود از حسن بن ظریف کوفی چنین نقل می کند:
دو مسئله در دلم می گذشت، خواستم دربارۀ آن دو به امام عسکری علیه السلام نامه بنویسم نامه نوشتم و پرسیدم: هرگاه قائم قیام کند، چگونه قضاوت می کند؟ و جای قضاوتش میان مردم کجاست؟ و خواستم از او درباره چیزی برای تب نوبه ای بپرسم، موضوع تب از یادم رفت. [پس از مدتی] چنین جواب آمد: از قائم پرسیدی؛ چون قیام کند با علم خود میان مردم داوری می کند هم چون حضرت داوود و شاهد نمی خواهد، می خواستی برای تب نوبه ای چیزی بپرسی که فراموش کردی... (کلینی، 1365: ج1، 509؛ مفید، 1413ق: 343).
شیخ طوسی نیز در روایتی دیگر از سعدبن عبدالله از داوودبن قاسم جعفری چنین روایت می کند:
در حضور امام عسکری علیه السلام بودم، ایشان فرمودند: هرگاه قائم قیام کند، مناره و مقصوره ها را در مساجد ویران می کند. در ذهنم شبهه ای به وجود آمد پیش خودم گفتم: این برای چیست؟ حضرت رو به من کرد و فرمود: معنای آن این است که اینها نوظهور و بدعت است و نه پیامبر و نه حجت، آنها را نساخته است. (طوسی، 1411ق: 206، ح175؛ ابن شهر آشوب، 1379ق: ج4، 437؛ مجلسی، 1362: ج50، 250؛ طبرسی، 1417ق: ج2، 142؛ اربلی، 1381ق: ج2، 418؛ نوری، 1408: ج3، 379)
این اقدام امامین عسکریین علیهماالسلام در تحکیم و ارتقاء بنیۀ معرفتی شیعیان در زمینه اعتقاد به آموزه مهدویت بسیار مؤثر بود.
نتیجه گیری
از مطالب گذشته نتایج زیر به دست آمده است:
1. با وجود خفقان و اختناق شدید خلفای عباسی علیه امامین عسکریین علیهماالسلام، ایشان برای فهم پذیری و رشد آموزه مهدویت، به خلق راهبردهای مؤثر و کلان اهتمام ورزیدند و توانستند با پتانسیل برآمده از این راهبردها به پذیرش و تعمیق آموزه مهدویت در سطح جامعه بیافزایند این راهبردها در دو حوزه سلبی و ایجابی بودند.
2. راهبردهای کلان سلبی که در پیرایش و آسیب زدایی آموزه مهدویت نقش به سزایی داشتند عبارت بودند از؛ راهبرد پیشگیری و هشدار و راهبرد فریب دشمن.
3. برای تحقق این راهبردها، اقداماتی از سوی امامین عسکریین علیهماالسلام صورت پذیرفته است؛ اقداماتی چون: تصریح به مرگ محمدبن علی و برپایی مجلس عزا، پیشگویی از فرقه جعفریه، تکذیب و نهی از همنشینی با مدعیان منحرف بابیت در راستای تحقق راهبرد پیشگیری و هشدار صورت گرفت. و برای عملیاتی شدن راهبرد فریب دشمن، اقداماتی چون: به اشتباه انداختن دشمن، تغییر و جابه جایی مکان امام مهدی علیه السلام و تعیین مادر خویش به عنوان وصی... از سوی عسکریین علیهماالسلام در بُعد سلبی انجام پذیرفت.
4. در بُعد ایجابی، امامین عسکریین علیهماالسلام دو راهبرد کلان تقویت شبکه ارتباطی با هدف استفاده حداکثری از پتانسیل وکلا و علما و کاهش ارتباط مستقیم امام با شیعیان از سوی ایشان در دستور کار قرار گرفت. برای همین منظور، اقدامات مهمی چون: معرفی نواب خاص و لزوم طرح جانشینی فقها، تربیت نخبگان مهدوی و تولید محتوای پژوهشی در عرصه مهدویت و طرح مسائل مهدوی در قالب نامه نگاری به اجرا درآمد.
5. معرفت افزایی، راهبرد کلان دومی بود که در بعد ایجابی به کار گرفته شد که از سوی امامین عسکریین علیهماالسلام برای پیاده سازی این راهبرد اقداماتی چون تصریح به امامت حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف، انتقال معارف مهدوی از طریق دعا، تبیین مفهوم غیبت و آموزش رفتاری در این زمینه و پاسخ به شبهات مهدوی صورت گرفت.
منابع
1. ابن بابویه قمی، محمدبن علی(1385ق)، علل الشرایع، نجف اشرف، مکتبة الحیدریة.
2. ابن بابویه قمی، محمدبن علی(1395ق)، کمال الدین و تمام النعمه، قم، دارالکتب الاسلامیه، دوم.
3. ابن شهر آشوب مازندرانی، محمدبن علی(1379ق)، مناقب آل ابی طالب(ع)، بی جا، مؤسسه انتشارات علامه.
4. ابن طاووس، سید رضی الدین علی بن موسی بن جعفر(1411ق)، مصباح الزائر، قم، مؤسسه آل البیت(ع).
5. ابن طاووس، سید رضی الدین علی بن موسی بن جعفر(بی تا)، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، قم، موسسة الآفاق.
6. اربلی، ابوالحسن علی بن عیسی(1381ق)، کشف الغمه فی معرفة الائمة، تبریز، مکتبة بنی هاشم.
7. اشعری، سعدبن عبدالله (1360ش)، المقالات و الفرق، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
8. اقبال آشتیانی، عباس(1345ش)، خاندان نوبختی، تهران، کتابخانه طهوری، دوم.
9. آقا بزرگ طهرانی، محمدمحسن(1403ق)، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی.
10. بحرانی، هاشم(1427ق)، بهجة النظر فی اثبات الولایة و الامامة للأمه الإثنی عشر، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، دوم.
11. جباری، محمدرضا(1382ش)، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه(ع)، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره).
12. جعفریان، رسول(1380)، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، قم، انتشارات انصاریان.
13. حسین، جاسم(1385)، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه: دکتر سید محمدتقی آیت اللهی، تهران، انتشارات امیرکبیر.
14. خزاز قمی، علی (1401 ق)، کفایة الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر، تهران، انتشارات بیدار.
15. خصیبی، حسین بن حمدان (1419ق)، الهدایة الکبری، بیروت، البلاغ.
16. رفیعی، علی(1387)، تاریخ تحلیلی پیشوایان، تهران، انتشارات جاویدان.
17. صدر، سیدمحمد(1412ق)، تاریخ الغیبة، بیروت، دارالتعاریف.
18. طاهر البغدادی، عبد القاهر (1408 ق)، الفرق بین الفرق، بیروت، دارالجیل.
19. طبرسی، فضل بن حسن(1417ق)، اعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، اول.
20. طوسی، محمدبن حسن(1415ق)، رجال، قم، مؤسسه نشر اسلامی.
21. طوسی، محمدبن حسن(1351)، الفهرست، مشهد، انتشارات دانشگاه مشهد، سوم.
22. طوسی، محمدبن حسن(1411ق)، الغبیة، قم، مؤسسه معارف اسلامی.
23. قطب الدین راوندی، سعیدبن هبة الله(1409ق)، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدی(عج).
24. کشی، محمدبن عمر(1384ش)، رجال، مشهد، انتشارات دانشگاه مشهد.
25. کلینی، محمدبن یعقوب (1365 ش)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
26. مجلسی، محمدباقر(1361)، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
27. مدرسی طباطبایی، سیدحسین(1386)، مکتب در فرایند تکامل، ترجمه: هاشم ایزدپناه، بی جا، انتشارات داروین.
28. مسعودی، ابوالحسن علی (1343ق)، الاثبات الوصیه، ترجمه: محمدجواد نجفی، بی جا، انتشارات اسلامیه.
29. مفید، محمدبن نعمان (1413ق)، الاختصاص، قم، کنگره هزاره شیخ مفید، اول.
30. مفید، محمدبن نعمان(1413ق)، الارشاد، قم، کنگره شیخ مفید/ انتشارات جامعه مدرسین.
31. مفید، محمدبن نعمان(1413ق)، الفصول العشره، تحقیق: شیخ فارس الحسون، بیروت، دارالمفید.
32. موسوی اصفهانی، سید محمدتقی (1392)، مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم(عج)، ترجمه: سیدمهدی حائری قزوینی، قم، انتشارات عطر عترت.
33. نجاشی، احمدبن علی(1407ق)، رجال، قم، انتشارات جامعه مدرسین.
34. نوبختی، ابن محمدحسن بن موسی(1361)، فرق الشیعه، تعلیق: محمد آل بحرالعلوم، نجف اشرف، المکتبة المرتضویه.
35. نوری طبرسی، حسین(1408ق)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البیت(ع).