مقدمه: معجزاتی که پیامبران الهی برای اثبات نبوت خود انجام می دهند همه با اذن خداوند متعال است. در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
قرآن کریم همانطور که معجزات را بنفوس انبیاء نسبت میدهد، بخدا هم نسبت میدهد.
جمله اخیر از آیه ایکه در فصل سابق آوردیم یعنی آیه ای: که میفرمود: (فاذا جاء امر الله قضی بالحق) (1) الخ، دلالت دارد بر اینکه تاثیر مقتضی نامبرده منوط بامری از ناحیه خدایتعالی است، که آن امر با اذن خدا که گفتیم جریان منوط بان نیز هست صادر میشود، پس تاثیر مقتضی وقتی است که مصادف با امر خدا، و یا متحد با آن باشد، و اما اینکه امر چیست؟در آیه(انما امره اذا اراد شیئاان یقول له کن فیکون) (2) کلمه ایجاد و کلمه(کن)تفسیر شده.
و آیات زیر این اناطه به امر خدا را آماده می کنند، (ان هذه تذکرة، فمن شاء اتخذ الی ربه سبیلا، و ما تشاؤن الا ان یشاء الله، بدرستی این قرآن تذکره و هشداری است، پس هر کس خواست بسوی پروردگارش راهی انتخاب کند، ولی نمی کنید، مگر آنکه خدا بخواهد) (3) و آیه(ان هو الا ذکرللعالمین، لمن شاء منکم ان یستقیم، و ما تشاؤن الا ان یشاء الله رب العالمین، او نیست مگر هشداردهی برای عالمیان، برای هر کس که از شما بخواهد مستقیم شود، ولی نمیخواهید مگر آنکه خدابخواهد، که رب العالمین است). (4)
بیان اینکه اراده و فعل انسان موقوف به اراده و فعل خدا است
این آیات دلالت کرد بر اینکه آن امری که انسان میتواند اراده اش کند، و زمام اختیار وی بدست آنست، هرگز تحقق نمی یابد، مگر آنکه خدا بخواهد، یعنی خدا بخواهد که انسان آنرابخواهد، و خلاصه اراده انسان را اراده کرده باشد، که اگر خدا بخواهد انسان اراده می کند، ومیخواهد، و اگر او نخواهد، اراده و خواستی در انسان پیدا نمیشود.
آری آیات شریفه ایکه خواندید، در مقام بیان این نکته اند که کارهای اختیاری و ارادی بشرهر چند بدست خود او و باختیار او است، و لکن اختیار و اراده او دیگر بدست او نیست، بلکه مستند بمشیت خدای سبحان است، بعضی ها گمان کرده اند آیات در مقام افاده این معنا است که هر چه را انسان اراده کند خدا هم همان را اراده کرده، و این خطائی است فاحش، چون لازمه اش این است که در موردیکه انسان اراده ای ندارد، و خدا اراده دارد، مراد خدا از اراده اش تخلف
کند، و خدا بزرگتر از چنین نقص و عجز است، علاوه بر اینکه اصلا این معنا مخالف با ظواهرآیاتی بی شمار است، که در این مورد وارد شده، مانند آیه: (و لو شئنا لاتینا کل نفس هدیها، اگرمیخواستیم هدایت همه نفوس را بانها میدادیم)، (5) یعنی هر چند که خود آن نفوس نخواهند هدایت شوند، پس مشیت خدا تابع خواست مردم نیست، و آیه شریفه(و لو شاء ربک لامن من فی الارض کلهم جمیعا، و اگر پروردگارت میخواست تمامی مردم روی زمین همگیشان ایمان می آوردند)، (6) پس معلوم میشود اراده مردم تابع اراده خداست، نه بعکس، چون می فرماید: اگر او اراده می کرد که تمامی مردم ایمان بیاورند، مردم نیز اراده ایمان می کردند، و از این قبیل آیاتی دیگر.
پس اراده و مشیت، اگر تحقق پیدا کند، معلوم میشود تحقق آن مراد به اراده خدای سبحان ومشیت او بوده، و همچنین افعالیکه از ما سر می زند مراد خداست، و خدا خواسته که آن افعال ازطریق اراده ما، و با وساطت مشیت ما از ما سر بزند، و این دو یعنی اراده و فعل، هر دو موقوف برامر خدای سبحان، و کلمه(کن)است.پس تمامی امور، چه عادی، و چه خارق العاده، وخارق العاده هم، چه طرف خیر و سعادت باشد، مانند معجزه و کرامت، و چه جانب شرش باشد،مانند سحر و کهانت، همه مستند باسباب طبیعی است، و در عین اینکه مستند باسباب طبیعی است،موقوف باراده خدا نیز هست، هیچ امری وجود پیدا نمی کند، مگر بامر خدای سبحان، یعنی باینکه سبب آن امر مصادف و یا متحد باشد با امر خدای تعالی.
و تمامی اشیاء، هر چند از نظر استناد وجودش بخدایتعالی بطور مساوی مستند باو است،باین معنا که هر جا اذن و امر خدا باشد، موجودی از مسیر اسبابش وجود پیدا می کند، و اگر امر واجازه او نباشد تحقق پیدا نمی کند، یعنی ببیت سببش تمام نمیشود، الا اینکه قسمی از آن اموریعنی معجزه انبیاء، و یا دعای بنده مؤمن، همواره همراه اراده خدا هست، چون خودش چنین وعده ای را داده، و در باره خواست انبیائش فرموده: (کتب الله لاغلبن انا و رسلی)، (7) و در باره اجابت دعای مؤمن وعده داده، و فرموده: (اجیب دعوة الداع اذا دعان)الخ، (8) آیاتی دیگر نیز این استثناءرا بیان می کنند، که در فصل سابق گذشت.
پی نوشتها:
1 - سوره مؤمن آیه 78 2 - سوره یس آیه 82 3 - سوره دهر آیه 30 4 - تکویر آیه 29 5 - سوره سجده آیه 13 6 - سوره یونس آیه 99 7 - سوره مجادله آیه 21 8 - سوره بقره آیه 186