ماهان شبکه ایرانیان

محدث

در بصائر از زراره روایت کرده که گفت: از امام صادق ع فرق میان"رسول"، "نبی"و"محدث"را پرسیدم، فرمود: رسول کسی است که فرشته را می بیند که ازناحیه پروردگارش رسالت می آورد و می گوید: پروردگارت چنین و چنان دستورت داده، ورسول در عین حال نبی هم هست.

بحث روایتی دیگر در معنای محدث

فرق میان نبی، رسول و محدث

در بصائر از زراره روایت کرده که گفت: از امام صادق ع فرق میان"رسول"، "نبی"و"محدث"را پرسیدم، فرمود: رسول کسی است که فرشته را می بیند که ازناحیه پروردگارش رسالت می آورد و می گوید: پروردگارت چنین و چنان دستورت داده، ورسول در عین حال نبی هم هست.

و اما"نبی"فرشته ای را که بر او نازل می شود نمی بیند بلکه فرشته، پیام الهی را به قلبش می اندازد و نبی در حال گرفتن پیام حالتی چون بیهوشی به خود می گیرد و مطلب را درخوابش می بیند، عرضه داشتم: پس از کجا می فهمد که این را که می بیند از ناحیه خدا و حق است؟فرمود: خدای تعالی برایش مشخص می کند، بطوری که یقین می کند که آنچه می بیندحق است، ولی فرشته را به عیان نمی بیند.

و اما"محدث"کسی است که صدائی را می شنود ولی شاهدی را یعنی صاحب صدارا نمی بیند. (1) مؤلف قدس سره: این روایت را صاحب کافی نیز از امام صادق ع نقل کرده و اینکه فرمود: "شاهدی را نمی بیند"، معنایش این است که صاحب صدا را حاضر نمی بیند که در حقیقت کلمه"شاهدا"مفعول فعل"نمی بیند"است، ممکن هم هست مفعول نباشد بلکه حال باشد از فاعل"نمی بیند"و معنایش این باشد که محدث در حالی که خود شاهد است کسی را نمی بیند. (2)

و باز در همان کتاب از برید از امام باقر و امام صادق ع روایت کرده که درضمن حدیثی در پاسخ برید که پرسید: "رسول"، " نبی"و"محدث"چه معنا دارد؟فرمود: "رسول"آن کسی است که فرشته برایش ظاهر شده، با او سخن می گوید، ولی"نبی" درخواب می بیند، و چه بسا نبوت و رسالت در یک فرد جمع می شود.و اما محدث آن کسی است که صوت را می شنود ولی صورت فرشته را نمی بیند، می گوید: عرضه داشتم: خدا اصلاحت کند، از کجا می فهمد آنچه در خواب دیده، حق و آن شخص فرشته است؟فرمود: خدای تعالی او را موفق به تشخیص آن می کند تا او را بشناسد و این را هم بدان که خدای تعالی کتب آسمانی را با کتاب آسمانی شما(قرآن)ختم کرده و نبوت را با فرستادن پیامبرتان ختم فرموده"تا آخر حدیث". (3)

و نیز در آن کتاب از محمد بن مسلم روایت کرده که گفت: نزد امام صادق سخن از"محدث"را پیش کشیدم، می گوید: فرمود: محدث صوت فرشته را می شنود ولی صورت او رانمی بیند، عرضه داشتم: خدا اصلاحت کند از کجا می فهمد که کلامی که شنیده، کلام فرشته است؟فرمود: خدای تعالی سکینت و آرامشی به او می دهد که با آن، فرشته را از غیرفرشته تشخیص می دهد. (4)

علی علیه السلام محدث بود

و نیز در آن کتاب است که ابی بصیر از امام صادق ع نقل کرده که فرمود: علی ع محدث بود، سلمان هم محدث بود، می گوید: عرضه داشتم: نشانه محدث چیست؟فرمود: این است که فرشته بر او نازل می شود و مطلب را به دل او می اندازد که مثلاچنین و چنان شده و یا چنین و چنان باید کرد. (5)

و نیز در کافی از حمران بن اعین روایت کرده که گفت: امام ابی جعفر باقر ع به من خبر داد: که علی ع محدث بود، این گذشت تا آنکه اصحاب و(پیروان مکتب تشیع)مرا دیدند و سفارش کردند که هیچ چیزی از امام نپرس، تا این سؤال ما را با جنابش درمیان بگذاری و جوابش را بگیری و آن سؤال این است که چه کسی با علی ع حدیث وگفتگو می کرد، چیزی نگذشت که اتفاق افتاد آن جناب را ملاقات کردم، عرضه داشتم: به خاطر دارید که به من فرمودید علی محدث بود؟فرمود: آری، عرضه داشتم: چه کسی با اوحدیث می کرد؟فرمود: فرشته، پرسیدم: یعنی می فرمائی معتقد باشم به اینکه علی نبی و یارسول است؟فرمود: نه، بلکه در باره علی ع همان را بگو و معتقد باش که در باره آن رفیق در باری سلیمان ع می گوئی(که به یک چشم بر هم زدن تخت بلقیس را از شهرسبا تا به حضور سلیمان آورد)و همان را معتقد باش که در باره رفیق و همسفر موسی ع معتقدی(که اعمالی انجام داد که موسی از تاویل آنها عاجز ماند)و همان را بگو که در باره ذی القرنین می گوئی(که کارهائی می کرد که از بشر عادی ساخته نیست)مگر نشنیده ای که شخصی از علی ع پرسید: آیا ذو القرنین پیغمبر بود؟در پاسخ فرمود: نه، ولی بنده ای بودکه خدا را دوست می داشت و خدای تعالی هم او را دوست می داشت؟برای خدا خیرخواهی می کرد، خدا هم خیر او را می خواست، علی ع هم چنین بنده ای بود. (6)

مؤلف قدس سره: روایات در معنای محدث از ائمه اهل بیت ع بسیار زیاداست، صاحب کتاب بصائر الدرجات و صاحب کافی و صاحب کنز و صاحب اختصاص ومؤلفینی دیگر آن روایات را در کتب خود آورده اند، در روایات اهل سنت نیز یافت می شود.

در این روایات فرق میان نبی و رسول و محدث را بیان نمود، ما نیز در سابق آنجا که فرق میان نبی و رسول را بیان می کردیم گفتیم: وحی به معنای سخن گفتن خدای سبحان بابنده ای از بندگان خویش است و این سخن گفتن(چه با حضور و رو در رو قرار گرفتن فرشته باشد و چه بدون حضور فرشته و به صرف افتادن در دل و رسیدن به گوش باشد)، باعث علم یقین رسول و نبی می شود، علم به نفس ذاته، بدون اینکه در تشخیص اینکه این سخن از خدا است یااز شیطان احتیاجی به حجت داشته باشد، پس داستان وحی و القائات الهیه نظیر علوم بدیهی ومانند: "یک، نصف دو است"، می باشد که در علم پیدا کردن به آن احتیاج به ردیف کردن مقدمات منطقی و امثال آن نیست.

و اما خواب دیدن اولیای خدا به طوری که روایات تفسیرش کرده، به معنائی است غیرخواب دیدن معمولی ما افراد معمولی، چون ما نیز در عالم خواب شبانه و یا روزانه خود چیزهائی می بینیم ولی هیچگونه حجیت ندارد، بلکه خواب اولیای خدا چیزی شبیه بیهوشی است که حواس ولی خدا سکونتی پیدا می کند و در آن هنگام آنچه را که می بینند نظیر چیزهائی است که ما در بیداری مشاهده می کنیم و بعد از مشاهده آنچه مشاهده کردند خدای عزوجل یقین بردل آنان افاضه نموده، درکشان را تسدید و استوار می کند، در نتیجه یقین می کنند که واسطه و صدا از ناحیه خدای سبحان است و شیطان در دلشان تصرف نکرده.

و اما عنوان محدث از تحدیث گرفته شده، و تحدیث عبارت است از اینکه صدای فرشته را بشنود ولی خود او را نبیند، و این شنیدن هم شنیدن با گوش ظاهر نیست بلکه با گوش باطن و قلب است و نیز از قبیل خطور کردن خاطره ای در دل نیست تا عرفا شنیدن صوت شمرده شود، الا به عنایتی مجازی، آن هم مجاز دور از فهم.

و به همین جهت می بینید که روایات در معرفی تحدیث دو جمله آورده اند: یکی شنیدن صوت و دیگری افتادن در قلب و با اینکه هیچیک از این دو عنوان از نظر لغت"تکلیم"و"تحدیث"و گفت و شنود، نیست مع ذلک آن را تحدیث و تکلیم خوانده اند، پس محدث بافتحه"دال"صوت فرشته را در تحدیثش می شنود و با گوش خود فرا می گیرد، نظیر آنچه، ازصداهای کلام معمولی و سایر صوتها عالم ماده را می شنویم و یا به دیگران می شنوایانیم با این تفاوت که آنچه را محدث می شنود غیر محدث نمی شنود و به همین جهت است که گفتیم این شنیدن امری قلبی است.

تشخیص القاءات رحمانی از شیطانی مستند به تایید الهی است و خارج از معیارهای معمولی تشخیص است

و اما تشخیص و علم محدث به اینکه آنچه می شنود گفتار فرشته است نه القائات شیطانی، امری است که خارج از معیارهای معمولی تشخیص است، بلکه با تاییدی از ناحیه خدای سبحان و تسدید او است، همچنانکه مضمون روایت محمد بن مسلم که گذشت آن راتایید می کند، چون در آن روایت آمده بود: "خدای تعالی سکینت و آرامشی به او می دهد که باآن فرشته را از غیر فرشته تشخیص می دهد"و توضیحش این است که القای شیطانی دو جورتصور می شود: یکی اینکه این القا مطلبی باطل و به همان صورت باطلش باشد، که معلوم است انسان مؤمن به خوبی آن را تشخیص می دهد که سخن ملائکه مکرمین نمی تواند باشد، ملائکه ای که خدای تعالی در معرفتشان فرموده: "لا یعصون الله ما امرهم" (7) ،

و یا باطل درصورت حق است و معلوم است که باطل لوازمی که دارد نیز باطل است، در اینجا نور الهی که همواره ملازم بنده مؤمن خدا است، حال آن باطل را برای مؤمن روشن می سازد که آیه شریفه: "او من کان میتا فاحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس" (8) ، بیانگر این نور است،

ولی در عین حال نزعه شیطان و وسوسه او بی اضطراب هم نیست و قلب را دچار تزلزل می سازد، همچنانکه یاد خدا و سخن او از وقار و سکینت و اطمینان خاطر خالی نیست، همچنانکه قرآن کریم در باره اضطراب آوردن وسوسه شیطان می فرماید: "ذلکم الشیطان یخوف اولیائه" (9) ودر باره یاد خدا و ذکر او می فرماید: "الا بذکر الله تطمئن القلوب" (10) و نیز در باره اولی فرموده: ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون" (11).

پس سکینت و طمانینه در هنگام ملهم شدن انسان به یک الهام، حال چه اینکه به صورت سخنی باشد که گویا کسی به گوش انسان می خواند و یا قلبی باشد که به دل خطورکند، خود دلیل بر این است که آن سخن و این خطور القائات رحمانی است نه شیطانی، همچنانکه اضطراب و قلق در هنگام ملهم شدن آدمی به آن قسم الهام، دلیل است بر اینکه القاءمذکور از القائات شیطانی است، مساله عجله کردن در امور و جزع و بی تابی نمودن در احتمال خطر و خفت در عقل در موقع شادی و یا اندوه و امثال این عوارض، نیز نشان همین القائات شیطانی است.

توضیح اینکه: "محدث صوت فرشته را می شنود ولی فرشته را نمی بیند"

و اما اینکه در روایات آمده بود که محدث صوت را می شنود ولی فرشته را نمی بیند، باید حمل کرد بر این جهت، نه اینکه جمع بین دو معنا یعنی هم دیدن و هم صوت را شنیدن محال است و خلاصه اینکه ملاک در محدث بودن یک انسان این است که صدای هاتف غیبی را بشنود و لازم نیست که حتما صاحب صدا را هم ببیند و اگر اتفاق افتاد که در حین شنیدن صوت، فرشته را هم دید از این باب نیست که چون محدث بوده فرشته را دیده، نه، لازمه محدث بودن دیدن فرشته نیست، این را بدان جهت گفتیم که آیات قرآنی صریح است در اینکه مریم روح را به صورت بشری تمام عیار مشاهده کرد و در حین گفتگو او را می دید، مثلا فرموده: "فارسلنا الیها روحنا، فتمثل لها بشرا سویا، قالت اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا، قال انی رسول ربک لاهب لک غلاما زکیا" (12) ، (بطوری که ملاحظه می کنید آیه شریفه صریح در این است که مریم شخصی را به شکل بشر دیده و با او سخن گفته است)

و یا در باره همسر ابراهیم ع در داستان بشارت به فرزند دار شدنش فرموده: "و لقد جاءت رسلنا ابراهیم بالبشری، قالوا: سلاما قال سلام...و امراته قائمة فضحکت، فبشرناها باسحق و من وراءاسحق یعقوب، قالت یا ویلتی ء الد و انا عجوز، و هذا بعلی شیخا، ان هذا لشی ء عجیب، قالوا ا تعجبین من امر الله رحمت الله و برکاته علیکم اهل البیت، انه حمید مجید" (13).

البته در اینجا وجه دیگری نیز هست و آن این است که مراد امام در روایت از کلمه"معاینه - مشاهده"که آن را در مورد محدث نفی کرده، مشاهده حقیقت فرشته باشد نه ممثل شده او، و بخواهد بفرماید شخص محدث حقیقت فرشته را نمی بیند، (و اما ممثل شده او رامی بیند، و آیات شریفه قرآن هم بیش از دیدن مثال فرشته را در باره مریم و همسر ابراهیم اثبات نمی کند.

باز وجه سومی هست که آن را بعضی ها احتمال داده اند و آن این است که مراد ازمعاینه ای که در روایت نفی شده، معاینه وحی تشریعی باشد، خواسته است بفرماید: محدث فرشته ای را که احکام شرعیه را نازل می کند نمی بیند، برای اینکه خدای تعالی خواسته است مقام تشریع کنندگان از انبیا و رسولان محفوظ باشد و به دست هر کسی حکم شرعی نازل نکند، لیکن این احتمال بعید است که منظور از عبارت: "ولی فرشته ای را نمی بیند"، این باشد که شریعت بر او نازل نمی شود.

پی نوشتها:

(1)بصائر الدرجات ص 371 ح 12.

(2)اصول کافی ج 1 ص 135.

(3)اصول کافی ج 1 ص 177 ح 4.

(4)اصول کافی ج 1 ص 271 ح 4.

(5)این حدیث با این سند در بحار ص 67 ج 26 ح 4 از امالی شیخ و سرائر نقل شده است.

(6)مضمون حدیث تا جمله مگر نشنیده ای که شخصی از علی پرسید در کافی آدرس مزبور موجود است، لیکن عین حدیث بطور کامل در متن المیزان در بصائر ص 366 ج 4 نقل شده و صاحب برهان و نور الثقلین و بحار نیز آنرااز بصائر نقل کرده اند.اصول کافی ص 271 ج 5.

(7)خدا را در آنچه دستورشان بدهد نافرمانی نمی کنند.

(8)آیا کسی که مرده بود، ما او را زنده کردیم و برایش نوری قرار دادیم که با آن نور در بین مردم آمد و شد می کند مثل دیگران است؟"سوره انعام، آیه 122".

(9)(با شمایم)این شیطان است که اولیای خود را می ترساند."سوره آل عمران، آیه 175".

(10)آگاه باش که یاد خدا دلها را اطمینان می دهد."سوره رعد، آیه 28".

(11)کسانی که در صدد حفظ خود هستند، وقتی شیطانها اطراف دلش را احاطه می کنند، به یادخدا می افتند و ناگهان بصیرت خود را در می یابند."سوره اعراف، آیه 201".

(12)ما روح خود(جبرائیل)را بسوی او فرستادیم که همانند بشر کامل بر او نمایان شد مریم گفت من از شر تو بر خدای رحمان پناه میبرم اگر خدا ترس و پرهیزکاری از اینجا دور شو جبرائیل گفت: من فرستاده پروردگارت هستم تا پسری پاک بر تو ببخشم"سوره مریم، آیه 19".

(13)و همسرش ایستاده بود خندید و ما او را بشارت دادیم به اسحاق، و از نسل اسحاق یعقوب، اوگفت: وای بر من: آیا من فرزند می آورم؟با اینکه زنی عجوزه ام و اینکه شوهرم در حال پیری است، این سخن بسیار عجیب است، گفتند: آیا از امر خدا تعجب می کنی، رحمت خدا و برکات او بر شما اهل بیت است که او حمید و مجید است."سوره هود، آیه 72".

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان