ماهان شبکه ایرانیان

پژوهشی در نسخه شهید اول از صحیفه سجادیه

صحیفه ی کامله ی سجادیه ‌از‌ مهمترین ‌و‌ اصیل ترین منابع ‌و‌ اسناد حدیثی است که مسلمین ‌از‌ قرن اول [۱]  ضمن عنایت ‌و‌ توجه بدان، برای حفظ ‌و‌ نشر ‌و‌ نگارش این مجموعه ی نفیس ‌بر‌ صفحات قلوب ‌و‌ اوراق دفاتر، تلاشهای ارزنده ای داشته اند ‌و‌ ‌آن‌ ‌را‌ سینه ‌به‌ سینه ‌و‌ نسل اندر نسل ‌با‌ نهایت دقت ‌در‌ حفظ ‌و‌ ضبط دقیق ‌و‌ اتقاق ‌آن‌ نقل ‌و‌ روایت کر ...

علما ‌و‌ محدثان، نسل اندر نسل ‌و‌ ‌در‌ ‌هر‌ طبقه ‌به‌ روایت ‌و‌ درایت این صحیفه ی مبارکه اهتمام ‌و‌ عنایت داشتند.
پژوهشی در نسخه «شهید اول» از صحیفه سجادیه

صحیفه ی کامله ی سجادیه ‌از‌ مهمترین ‌و‌ اصیل ترین منابع ‌و‌ اسناد حدیثی است که مسلمین ‌از‌ قرن اول [1]  ضمن عنایت ‌و‌ توجه بدان، برای حفظ ‌و‌ نشر ‌و‌ نگارش این مجموعه ی نفیس ‌بر‌ صفحات قلوب ‌و‌ اوراق دفاتر، تلاشهای ارزنده ای داشته اند ‌و‌ ‌آن‌ ‌را‌ سینه ‌به‌ سینه ‌و‌ نسل اندر نسل ‌با‌ نهایت دقت ‌در‌ حفظ ‌و‌ ضبط دقیق ‌و‌ اتقاق ‌آن‌ نقل ‌و‌ روایت کرده ‌و‌ برای آیندگان ‌به‌ ارث گذاردند.
صحیفه ی کامله ی سجادیه ‌به‌ انشاء امام علین ‌بن‌ حسین ‌بن‌ علی ‌بن‌ ابی طالب زین العباد ‌و‌ سید السجاد علیه السلام است که خداوند متعال، چشمه های حکمت ‌و‌ حقایق نبودی صلی الله علیه ‌و‌ آله ‌و‌ سلم ‌را‌ ‌بر‌ زبان مبارک ایشان جاری ساخت. لذا این صحیفه ‌به‌ «انجیل اهل البیت» ‌و‌ «زبور ‌آل‌ محمد» موسوم گشته است. [2]  همان گونه که انجیل ‌و‌ زبور، ‌بر‌ زبان عیسی ‌بن‌ مریم ‌و‌ داود علیهماالسلام جریان یافت، این دعاهای الهی نیز ‌از‌ دهان شخصیتی صادر گشت که ‌به‌ کثرت سجود ‌و‌ عبادت ‌و‌ بکاء شبانه روزی مشهور بود. [3] .
صحیفه سجادیه فقط مجموعه ای ‌از‌ دعاها نیست، بلکه بحق دایرة المعارفی علمی، عقیدتی، اجتماعی، سیاسی... ‌به‌ گونه های مختلف است که زبان، یاران بیان ‌و‌ توصیف ‌آن‌ ‌را‌ ندارد. این مجموعه، اثری است جاودانی که موحدان شیعه ‌و‌ سنی ‌را‌ ‌از‌ تدبر ‌در‌ الفاظ ‌و‌ معانی ژرف آن، چاره ‌و‌ گریزی نیست.

علت نگارش این مقاله
آنچه ‌در‌ این صفحات تقدیم می شود، نگاهی است اجمالی ‌به‌ نسخه ای نفیس ‌و‌ ارزشمند ‌و‌ منحصر ‌به‌ فرد ‌از‌ صحیفه ی شریفه ی سجادیه، ‌به‌ ‌خط‌ عالم بزرگ ‌و‌ فقیه ‌آل‌ رسول صلی الله علیه ‌و‌ آله ‌و‌ سلم شهید اول محمد ‌بن‌ مکی عاملی - رضوان الله تعالی علیه. [4] .
انگیزه ی نگارنده ‌در‌ نگارش این مقاله، متن این گوهر نفیس است که خود، اصل ‌و‌ اساس صحیفه های خطی ‌و‌ چاپی متداول ‌در‌ عصر ‌ما‌ ‌و‌ نیز اساس تعدادی ‌از‌ نسخ ‌و‌ صحیفه های خطی مفقود می باشد که ‌به‌ برخی ‌از‌ آنها اشاره خواهد شد. روشن ‌و‌ واضح است که اکثر طرق روایتی صحیفه - ‌چه‌ ‌به‌ شکل اجازه ‌یا‌ وجاده ‌یا‌ غیر ‌آن‌ - ‌به‌ شهید اول قدس سره می رسد [5]  بنابراین، این دره ی فاخره، نزدیک ‌به‌ ‌سه‌ قرن ‌از‌ دیدگان پنهان بود، ‌با‌ اینکه سزاوارتر بود که ‌در‌ تصحیح ‌و‌ مقابله ‌به‌ ‌آن‌ رجوع شود، زیرا که این نسخه ‌از‌ دیگر نسخه ‌ها‌ اتقان بیشتری دارد، چرا که ‌آن‌ ‌ها‌ ‌به‌ یک واسطه ‌یا‌ بیشتر ‌با‌ این نسخه مقابله شده اند.
از همین رو، نگارنده ‌به‌ شناسایی ‌و‌ معرفی این نسخه پرداخت ‌تا‌ گامی دیگر ‌در‌ جهت صحیح ‌و‌ تحقیق صحیفه ‌ها‌ برداشته شده باشد.
بدین ترتیب، این نوشتار ‌را‌ ‌در‌ مباحثی چند تقدیم می داریم:

اعتبار صحیفه سجادیه
بحث ‌در‌ این زمینه چند بخش دارد:
1 - 1. اعتبار صحیفه ‌از‌ جهت شهرت
2 - 1. ‌از‌ جهت متن
3 - 1. ‌از‌ حیث روایت
تفصیل این مباحث ‌را‌ باید ‌در‌ جای دیگری مطرح کرد که ‌در‌ این زمینه، مقالات متعددی ‌در‌ مجلات ‌و‌ کتب مستقل ‌و‌ مفصل نشر یافته است. لذا تکرار آنها ‌در‌ اینجا ضرورت ندارد. ‌در‌ این مقاله ‌در‌ ‌حد‌ بضاعت خود، زبده ی آنچه ‌را‌ که ‌در‌ این باب گفته شده می آوریم ‌تا‌ ذکرش خالی ‌از‌ فایده نباشد ‌و‌ ‌تا‌ ‌حد‌ امکان می کوشیم ‌به‌ مطالبی بپردازیم که ‌در‌ اغلب نگارش ‌ها‌ ‌و‌ کتب، چندان مطرح نشده است، بدان امید که خواننده، ‌از‌ خلال آنچه دیگران نوشته اند ‌و‌ ‌ما‌ بدان خواهیم پرداخت، ‌به‌ نتیجه ای اتم ‌و‌ اکمل برسد.

اعتبار صحیفه، ‌از‌ جهت انتساب ‌به‌ امام سجاد علیه السلام ‌و‌ شهرت بین علما
در این زمینه، کلام ابن ادریس (م 598 ه) ‌ما‌ ‌را‌ بس است که ‌در‌ مقدمه شرح صحیفه می گوید: «صحیفه سجادیه، بزرگترین شفا بخشی است که اهل تعبد برای درمان خود ‌از‌ ‌آن‌ کمک می گیرند.» [6]  این سخن، شهرت صحیفه ‌و‌ اهتمام علما بدان ‌را‌ ‌در‌ ‌آن‌ زمان می نمایاند.
میرداماد (م 1041 ه) می گوید: «صحیفه کریمه ی سجادیه مسمی ‌به‌ انجیل اهل بیت ‌و‌ زبور ‌آل‌ رسول، ‌به‌ تواتر نقل شده است، مانند سایر کتابهایی که نسبت آنها ‌به‌ مصنفاتشان متواتر است. ‌در‌ این میان، ذکر اسناد فقط برای بیان طریق نقل حدیث ‌و‌ اجازه ی روایت ‌آن‌ است که این قضیه ‌در‌ بین مشایخ اجازات سنت، جریان دارد.» [7] .
سید علی خان مدنی شارح صحیفه سجادیه (م 1120 ه) می نویسد: «انتساب صحیفه شریفه ‌به‌ امام سجاد علیه السلام آنچنان مستفیض است که ‌تا‌ ‌سر‌ ‌حد‌ تواتر می رسد.» [8] .
اهتمام ‌و‌ عنایت طبقات مختلف علمای امامیه ‌در‌ همه ی اعصار ‌به‌ نقل ‌و‌ روایت صحیفه سجادیه، همچنین ذکر ‌آن‌ ‌در‌ اجازات عالمان ‌و‌ درج نام ‌و‌ شروح مختلف ‌آن‌ ‌در‌ فهرستهای شیخ نجاشی (م 450 ه) [9] ، شیخ الطائفه طوسی (م 460 ه) [10]  ‌و‌ ابن شهر آشوب سروی مازندرانی (م 588 ه) جای کمترین تردیدی ‌در‌ صحت انتساب این اثر ‌به‌ امام سجاد علیه السلام باقی نمی گذارد. [11] .
همه ی این موارد، انتساب قطعی ‌و‌ یقینی این اثر ‌به‌ امام سجاد علیه السلام ‌و‌ شهرت ‌آن‌ ‌در‌ بلاد اسلامی ‌را‌ نشان می دهد.
علاوه ‌بر‌ آن، کثرت ‌و‌ فراوانی نسخه های قدیمی موجود است ‌از‌ صحیفه - چنانکه ‌به‌ برخی ‌از‌ آنها اشاره خواهد ‌شد‌ - خود دلیل دیگری ‌بر‌ این مطلب است، ‌به‌ گونه ای که چنین کثرتی ‌در‌ نسخه های کتابهای دیگر کمتر دیده می شود.
فراوانی نسخه های صحیفه بطور مطلق ‌و‌ ‌در‌ همه ی قرون، محققان ‌را‌ ‌از‌ استقصای همه آنها - ولو ‌به‌ اشاره ‌و‌ اجمال ناتوان می سازد. کافی است بدانیم دشمنان ‌و‌ مغرضان - که برای تشکیک ‌در‌ بسیاری ‌از‌ آثار ائمه علیهم السلام می کوشند - ‌در‌ برابر صحیفه سجادیه ‌به‌ تواضع ‌سر‌ فرود آورده اند.

اعتبار صحیفه ‌از‌ جهت متن
میرداماد (م 1041 ه) می گوید: «در انجیل اهل بیت ‌و‌ زبور ‌آل‌ محمد علیهم السلام رموزی آسمانی ‌و‌ الفاظی الهی ‌و‌ اسلوبی ‌و‌ حیانی ‌و‌ جلوه های فرقانی یافت می شود.» [12] .
سید علی خان مدنی (م 1120 ه) می نویسد: «صحیفه ی سجادیه، نمادی ‌از‌ علم الهی است ‌و‌ بوی معطر کلام نبوی ‌از‌ ‌آن‌ استشمام می شود. باید چنین باشد، چرا که پاره ای ‌از‌ نور مشکات رسالت ‌و‌ نفحه ای ‌از‌ شمیم بوستان امامت است. ‌تا‌ آنجا که - ‌از‌ جهت اشتمال ‌بر‌ انوار حقایق معرفت ‌و‌ میوه های باغهای حکمت - ‌با‌ وحی آسمانی ‌و‌ صحف عرشی ‌و‌ ملکوتی مانندش دانسته اند.» [13] .
مولی محمد تقی مجلسی (م 1070 ه) می گوید: «بی شک صحیفه کامله سجادیه، اثر مولایمان سید الساجدین است، چرا که محتوای ‌آن‌ ‌و‌ فصاحت ‌و‌ بلاغتش ‌و‌ اشتمالش ‌بر‌ علوم الهی، ‌به‌ گونه ای است که ‌جز‌ معصوم نمی تواند گوینده ی ‌آن‌ باشد. خدای رب العالمین ‌را‌ سپاس ‌و‌ ستایش می کنیم ‌بر‌ این نعمت جلیل ‌و‌ عظیمی که ‌به‌ ‌ما‌ شیعیان اختصاص یافته است.» [14] .
وی بعد ‌از‌ ذکر طرق روایتی فراوان برای صحیفه می گوید: «اما صحیفه ‌از‌ حیث عبارت، واضح ‌تر‌ ‌و‌ روشن ‌تر‌ ‌از‌ ‌آن‌ است که ‌به‌ بیان آید. این کتاب - همانند قرآن مجید - ‌در‌ اوج فصاحت است. ‌از‌ جهت مشتمل بودنش ‌بر‌ علوم الهی نیز ‌بر‌ کسی که کمترین اطلاعی ‌از‌ علوم دارد، روشن ‌و‌ واضح است.» [15] .
در اعتبار صحیفه همین بس که محدثان بزرگ ‌و‌ مصنفان حدیث، ‌آن‌ ‌را‌ معتبر دانسته ‌و‌ ‌در‌ کتب خود ‌از‌ ‌آن‌ نقل می کنند؛ شخصیت هایی چون شیخ الطائفه طوسی (م 460 ه) ‌در‌ کتابهای مصباح المجتهد کبیر ‌و‌ صغیر خود، شیخ قطب الدین راوندی (م 573 ه) ‌در‌ کتاب سلوة الحزین ‌و‌ تحفة العلیل، سید علی ابن طاوس (م 664) ‌در‌ کتب دعایی خود، شهید اول محمد ‌بن‌ مکی (م 786 ه) ‌در‌ کتاب المزار، ابراهیم ‌بن‌ علی کفعمی (م 905 ه) ‌در‌ بلد الامین ‌و‌ شخصیتهای برجسته ی دیگر. این همه نقل، شاهد صادقی است ‌بر‌ صحت انتساب متن این اثر ‌به‌ امام علیه السلام ‌از‌ دید بزرگان ‌و‌ شخصیت های شیعه.

اعتبار صحیفه ‌از‌ حیث روایت
راجع ‌به‌ راویان صحیفه که شهید اول ‌از‌ آنان نقل کرده ‌و‌ کسانی که ‌از‌ شهید روایت کرده اند، بحث خواهد شد.
چنانکه گفتیم، علما ‌و‌ محدثان، نسل اندر نسل ‌و‌ ‌در‌ ‌هر‌ طبقه ‌به‌ روایت ‌و‌ درایت این صحیفه ی مبارکه اهتمام ‌و‌ عنایت داشتند.
میرداماد (م 1041 ه) می گوید: «اسانید طریق مشایخ ‌و‌ اساتید فن - رضوان الله تعالی علیهم - که صحیفه ‌را‌ نقل کرده اند، متواتر است ‌و‌ البته شکل های نقل ایشان گونه گون می باشد.» [16] .
افندی (ق 12) اظهار می دارد: «ما شماری ‌از‌ نسخه های صحیفه سجادیه ‌را‌ یافتیم که ‌به‌ طریق غیر مشهور روایت ‌شد‌ که ‌به‌ ‌ده‌ طریق می رسد.» [17]  سپس هشت طریق ‌را‌ ذکر می کند.
مولی محمد تقی مجلسی (م 1070 ه) بعد ‌از‌ ذکر برخی ‌از‌ طریق صحیفه می نویسد: «آنچه که ‌من‌ اسانید غیر مشهوره صحیفه دیده ام، بیش ‌از‌ ‌آن‌ است که ‌به‌ شماره آید ‌و‌ بی تردید این اثر ‌از‌ ‌آن‌ سید الساجدین علیه السلام است. اما ‌از‌ جهت اسناد ‌به‌ مانند قرآن مجید (روشن ‌و‌ قطعی) است ‌و‌ ‌از‌ طریق زیدیه نیز ‌به‌ تواتر نقل شده است...» [18] .
در جای دیگر، مولی محمد تقی مجلسی ‌در‌ مورد شمار اسانید صحیفه می نویسد که تعداد آنها ‌به‌ پنجاه هزار سند ‌و‌ 100 اسناد می رسد [19] .
مخفی نماند که مقصود ‌از‌ این تعداد، تعداد مشایخ اجازات است ‌و‌ ‌نه‌ راویان اصلی صحیفه؛ چرا که حتی ‌تا‌ امروز - یعنی سال 1426 ه - روایات مختلفی ‌در‌ ضمن صحیفه های متفاوتی، ‌در‌ کتابخانه ‌ها‌ ‌یا‌ اجازات یافت می شود که راویان آنها ‌به‌ این شخصیت ‌ها‌ منتهی می شوند:
اول: حسین ‌بن‌ اشکیب مروزی ‌از‌ اصحاب امام هادی ‌و‌ امام عسکری علیهماالسلام. [20] .
دوم: علی ‌بن‌ مالک، ‌به‌ روایت ‌از‌ احمد ‌بن‌ عبدالله، ‌از‌ محمد ‌بن‌ صالح [21] .
سوم: علی ‌بن‌ حماد ‌بن‌ علاء. [22] .
چهارم: ابوعیسی عبیدالله ‌بن‌ فضل ‌بن‌ محمد ‌بن‌ هلال نبهانی [23] .
پنجم: ابوالحسن علی ‌بن‌ نعمان اعلم مصری. [24] .
ششم: محمد ‌بن‌ احمد ‌بن‌ مسلم ‌بن‌ مطهر ‌از‌ پدرش احمد مطهر [25] .
اما روایت کنندگان ‌از‌ این شخصیت ‌ها‌ ‌در‌ این مقال فراوان اند که مجالی برای ذکر اسامی آنان نیست.
اما فردی که صحیفه ‌را‌ برای این بزرگان روایت کرده عمیر ‌بن‌ متوکل می باشد که وی نیز ‌از‌ پدرش متوکل عمر ‌بن‌ هارون بلخی روایت کرده است.
متوکل صحیفه ‌را‌ ‌از‌ ‌دو‌ نفر نقل می کند:
اول ‌از‌ امام جعفر ‌بن‌ محمد صادق علیهم السلام ‌و‌ ایشان نیز ‌از‌ والد ماجد خود امام محمد ‌بن‌ علی باقر علیه السلام؛ دوم یحیی ‌بن‌ زید ‌و‌ ‌او‌ نیز ‌از‌ پدرش زید ‌بن‌ علی علیه السلام روایت کرده است.
هر یک ‌از‌ بزرگواران نیز، صحیفه ‌را‌ ‌از‌ پدید آورنده ی آن، امام علی ‌بن‌ حسین صلوات الله علیهما روایت کرده اند.

روایت مشهور ‌و‌ سبب شهرت ‌آن‌
روایت مشهور ‌و‌ متداول عصر ‌ما‌ ‌از‌ صحیفه ‌به‌ ‌دو‌ روایت اخیر - یعنی روایت ابن اعلم مصری ‌و‌ محمد ‌بن‌ احمد ‌بن‌ مسلم ‌بن‌ مطهر بازمی گردد [26]  چنانکه ‌از‌ مقدمه ی صحیفه ‌ها‌ ‌بر‌ می آید، که ‌از‌ جمله نسخه ی اصل ‌و‌ مورد بحث ماست. ‌در‌ همه این نسخه ها، این ‌دو‌ طریق ‌در‌ مقدمه ذکر شده است.
نخستین عالمی که این روایت ‌را‌ بدین شکل ‌و‌ بدین ترتیب رواج داد، شهید اول (رحمه الله) ‌در‌ قرن هشتم بود. چنانکه خواهد آمد، ایشان صحیفه ‌را‌ دوبار ‌به‌ کتابت آورد ‌و‌ این نشانگر اهتمام وی بدین امر بوده است. ‌و‌ ‌از‌ این طریق، نسخه های صحیفه توسط شاگردان شهید ‌در‌ قرن نهم انتشار یافت. [27]  بعد ‌از‌ ایشان - ‌در‌ قرن دهم - شهید ثانی نسخه خود ‌را‌ ‌با‌ نسخه شهید اول مقابله کرده ‌و‌ ‌آن‌ ‌را‌ انتشار داد. ‌در‌ قرن یازدهم شیخ بهاء الدین محمد عاملی (1030 ه) ‌و‌ مولی محمد تقی مجلسی (1070 ه) ‌و‌ فرزندش علامه محمد باقر مجلسی (1110 ه) ‌در‌ نشر ‌و‌ توزیع ‌آن‌ ‌در‌ بلاد اسلامی بسیار کوشیدند، ‌به‌ گونه ای که اسانید صحیفه ‌در‌ این قرون، ‌به‌ چنین شخصیتهای بزرگی می رسد.
مجلسی اول - رحمه الله - ‌در‌ شرح مشیخة ‌من‌ ‌لا‌ یحضره الفقیه ‌و‌ ‌در‌ بعضی اجازاتش علت اصلی ‌در‌ سبب انتشار این نسخه ‌از‌ میان باقی نسخ ‌را‌ چنین ذکر می کند:
«من ‌در‌ اوایل ‌در‌ پی جلب رضایت الهی کوشا ‌و‌ ساعی بودم ‌و‌ ‌جز‌ یاد ‌و‌ ذکر خداوند تعالی آرام ‌و‌ قرار نداشتم، ‌تا‌ اینکه بین خواب ‌و‌ بیداری دیدم حضرت صاحب الزمان - صلوات الله علیه - ‌در‌ مسجد جامع قدیم اصفهان نزدیک باب طینی - که اکنون محل تدریس ‌من‌ است - ایستاده اند. ‌بر‌ ایشان - صلوات الله علیه - سلام کردم ‌و‌ خواستم که ‌بر‌ قدم های مبارکشان بوسه زنم، اما ‌آن‌ حضرت نگذاشتند ‌و‌ مرا گرفتند ‌من‌ نیز دستان مبارکشان ‌را‌ بوسیدم ‌در‌ مورد مسایلی که ‌در‌ آنها اشکال داشتم ‌از‌ ایشان پرسیدم...
از جمله اینکه گفتم: مولای من! نمی توانم ‌هر‌ لحظه خدمت شما برسم. کتابی ‌به‌ ‌من‌ بدهید که همواره ‌بر‌ اساس ‌آن‌ عمل کنم. حضرت فرمودند: کتابی برای تو، ‌به‌ مولانا محمد تاج می دهم (من ‌در‌ خواب، ‌او‌ ‌را‌ می شناختم). سپس فرمود: برو ‌و‌ کتاب ‌را‌ ‌از‌ ‌او‌ بگیر.
من، ‌از‌ یک ‌در‌ مسجد که مقابل ایشان ‌به‌ سمت دارالبطیخ - که محله ای ‌در‌ اصفهان است - خارج شدم. هنگامی که ‌به‌ شخص مورد نظر رسیدم ‌و‌ مرا دید، پرسید: حضرت صاحب - صلوات الله علیه - ‌تو‌ ‌را‌ ‌به‌ سوی ‌من‌ فرستاده است؟
پاسخ مثبت دادم. او، ‌از‌ گریبان خود کتابی بیرون آورد ‌و‌ ‌آن‌ ‌را‌ گشود ‌و‌ ‌من‌ دیدم که ‌آن‌ کتاب دعا است. ‌آن‌ ‌را‌ بوسیدم ‌و‌ ‌بر‌ دیدگانم نهادم، ‌از‌ وی جدا شدم ‌به‌ سوی حضرت صاحب - صلوات الله علیه - ‌رو‌ آوردم. ناگهان بیدار شدم، اما ‌آن‌ کتاب ‌را‌ نزد خود نیافتم. ‌از‌ این ‌رو‌ - ‌به‌ خاطر ‌از‌ دست دادن کتاب - ‌تا‌ صبح تضرع می کردم ‌و‌ اشک حسرت می ریختم.
زمانی که نماز ‌و‌ تعقیبات ‌را‌ ‌به‌ پایان بردم، ‌در‌ ذهن خود آوردم که مولی محمد ‌تا‌ ‌جا‌ همان شیخ بهایی است که ‌به‌ خاطر اشتهارش ‌در‌ بین علماء، ‌به‌ تاج معروف است.
هنگامی که ‌به‌ محل تدریس ایشان واقع ‌در‌ جوار مسجد جامع آمدم، ‌او‌ ‌را‌ مشغول مقابله صحیفه یافتم. قرائت کننده صحیفه، سید صالح، امیر ذوالفقار گلپایگانی بود. لحظه ای نشستم ‌تا‌ ‌آن‌ مقابله ‌را‌ ‌به‌ پایان برد. ‌و‌ ظاهرا وی مشغول قرائت سند صحیفه بود، اما بخاطر حسرتی که ‌در‌ ‌دل‌ داشتم، کلام ایشان ‌را‌ نمی فهمیدم. ‌به‌ گریه افتادم ‌و‌ نزد شیخ رفتم ‌و‌ ماجرای رؤیای خود ‌را‌ بازگفتم، ‌در‌ حالی که بخاطر ‌از‌ دست دادن کتاب گریان بودم.
شیخ فرمود: ‌تو‌ ‌را‌ ‌به‌ علوم الهی ‌و‌ معارف یقینی ‌و‌ جمیع آنچه که دایم ‌در‌ طلب ‌آن‌ هستی بشارت می دهم. اما ‌با‌ این سخنان، آرامش نیافتم. ‌به‌ حالتی گریان ‌و‌ اندیشناک، ‌از‌ محضرش خارج شدم ‌و‌ ‌در‌ دلم افتاد که ‌به‌ سمتی بروم که حضرت ‌را‌ ‌در‌ خواب آنجا دیده بود.. وقتی ‌به‌ دار بطیخ رسیدم، مرد صالحی ‌به‌ نام آقا حسن ملقب ‌به‌ تاجا ‌را‌ یافتم ‌و‌ ‌بر‌ ‌او‌ سلام کردم. ‌او‌ ‌به‌ ‌من‌ گفت: تعدادی کتب وقفی نزد ‌من‌ است. طلبه هایی که این کتابها ‌را‌ ‌در‌ اختیار می گیرند، ‌به‌ شرایط وقف عمل نمی کنند. اما ‌تو‌ این شرایط ‌را‌ رعایت می کنی، بیا ‌و‌ این کتابها ‌را‌ ببین ‌و‌ ‌هر‌ کدام ‌را‌ خواستی بردار. همراه ‌او‌ ‌به‌ کتابخانه ‌اش‌ رفتم، نخستین کتابی که ‌به‌ ‌من‌ داد، همان بود که ‌در‌ رؤیا دیده بودم. ‌به‌ محض دیدن کتاب، ‌به‌ گریه افتادم ‌و‌ گفتم: همین مرا بس. ‌در‌ خاطرم نیست که آیا رؤیایی ‌را‌ که دیده بودم، برای ‌او‌ تعریف کردم ‌یا‌ نه.
نزد شیخ بهاء الدین عاملی آمدم ‌و‌ ‌به‌ مقابله ی این کتاب ‌با‌ نسخه ای که جد پدری او، ‌از‌ روی نسخه شهید نوشته بود، پرداختم. شهید، نسخه ‌اش‌ ‌را‌ ‌از‌ روی نسخه عمید الرؤساء. ‌و‌ ابن سکون نوشته ‌و‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌با‌ نسخه ی ابن ادریس ‌با‌ واسطه ‌یا‌ بدون واسطه مقابله کرده بود. نسخه ای که حضرت صاحب ‌به‌ ‌من‌ عطا فرموده بود نیز، ‌از‌ روی ‌خط‌ شهید کتابت شده بود ‌و‌ کاملا مطابق ‌با‌ ‌آن‌ نسخه بود، حتی ‌در‌ حواشی.
بعد ‌از‌ فراغت یافتن ‌از‌ کار مقابله، دیگران نیز ‌از‌ روی نسخه ی ‌من‌ مقابله کردند. ‌و‌ ‌به‌ برکت عطیه ی حضرت صاحب الزمان - صلوات الله علیه - صحیفه کامله سجادیه ‌در‌ تمامی بلاد منتشر گشت، ‌به‌ ویژه ‌در‌ اصفهان. ‌در‌ نتیجه بسیاری ‌از‌ مردم نسخه های متعدد ‌از‌ صحیفه داشتند ‌و‌ اکثر ایشان جزو صلحا ‌و‌ اهل دعا ‌و‌ بسیاری نیز مستجاب الدعوه شدند. ‌و‌ این آثار ‌و‌ برکات، معجزه ای ‌از‌ حضرت صاحب الامر علیه السلام بود. علومی ‌را‌ که خداوند ‌به‌ سبب این صحیفه ‌به‌ ‌من‌ عنایت فرمود، نمی توانم برشمرم. این ‌از‌ فضل خداوند ‌بر‌ ‌ما‌ ‌و‌ ‌بر‌ مردم است ‌و‌ الحمد لله رب العالمین. [28] .
فرزندش علامه ی ملجسی ‌در‌ این باره می گوید: «پدرم - قدس الله روحه - حدود پنجاه سال برای تحصیل ‌و‌ ترویج ‌و‌ تبیین اسرار ‌و‌ انوار درخشان این صحیفه کوشید. ‌و‌ ‌در‌ ‌هر‌ سال بطور مکرر ‌با‌ این نسخه مدارست ‌و‌ ممارست داشت، ‌تا‌ آنجا که نسخه های مصحح ‌و‌ مضبوط ‌از‌ این صحیفه ‌در‌ جمیع بلاد شایع ‌و‌ تکثیر شد.» [29] .
از همین رو، مجلسی اول افتخار می کند ‌به‌ اینکه ‌به‌ لقای حضرت بقیة الله الاعظم - ارواحنا ‌و‌ ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء - مشرف شده ‌و‌ توانسته ‌به‌ شرف مناوله ای که ذکر کردیم ‌و‌ خود وی نیز ‌در‌ اکثر اجازاتش آورده است، برسد.
از جمله ‌در‌ اجازه ای که بعد ‌از‌ اجازه ی شهید ثانی ‌به‌ فرزندش داده، بدین عبارت نگاشته است:
«به فرزند عزیزم اجازه می دهم که این صحیفه ‌را‌ ‌از‌ ‌من‌ ‌به‌ این اسناد ‌از‌ امام ساجدین ‌و‌ زین العابدین ‌و‌ العارفین علی ‌بن‌ الحسین ‌بن‌ ابی طالب علیهماالسلام روایت کند ‌و‌ نیز اجازه می دهم اسنادی ‌را‌ که بدون واسطه ‌از‌ صاحب الزمان سلام الله علیه ‌در‌ رویایی که دیدم روایت کند ‌و‌ نیز سایر اسانیدی که ‌به‌ هزار هزار سند می رسند.» [30] .
ان شاء الله بحث ‌در‌ زمینه ی طرق روایی مشهور صحیفه خواهد آمد.

علل اختلاف روایات
روشن ‌شد‌ که این صحیفه ‌به‌ روایت عمیر ‌بن‌ متوکل ‌و‌ ‌او‌ نیز ‌از‌ پدرش ‌به‌ ‌ما‌ رسیده ‌و‌ بعد ‌از‌ ایشان صحیفه انتشار یافته ‌و‌ عده ای ‌از‌ اعلام ‌و‌ محدثان، ‌آن‌ ‌را‌ ‌از‌ این ‌دو‌ نفر روایت کرده اند. حال این مسأله باقی می ماند که چرا بین این روایات، اختلاف وجود دارد؟
با نگاهی ‌به‌ نسخه های چاپی ‌یا‌ خطی این صحیفه ها، تفاوتهای آشکاری بین آنها دیده می شود. این تفاوتها، ‌در‌ مقدمه، تعداد دعاها، برخی الفاظ، تقدیم ‌و‌ تأخیر، تداخل برخی ادعیه ‌با‌ یکدیگر، وجود عبارتی ‌در‌ یک نسخه ‌و‌ نبود ‌آن‌ ‌در‌ دیگری - ‌و‌ مانند ‌آن‌ - است. چگونه این تفاوتها ‌در‌ دعاهای صحیفه وجود دارد، ‌با‌ آنکه مصدر ‌و‌ منبع ‌و‌ راوی همه یکی است؟!
برای پاسخگویی ‌به‌ این مطلب ‌و‌ روشن شدن حقیقت، ‌به‌ تحقیقی عمیق ‌و‌ مفصل نیاز است که ‌در‌ این مقال، مجالی برای توضیح ‌و‌ بیان ‌آن‌ مباحث نیست، اما ‌به‌ دلیل ضرورت بحث، ‌در‌ اینجا ‌به‌ اجمال بدان می پردازیم؛ باشد که ‌به‌ ‌حل‌ این اشکال کمک کند.
واضح است که ‌در‌ زمان انشاء دعاهای صحیفه توسط امام علی ‌بن‌ حسین زین العابدین برای فرزندانش امام محمد ‌بن‌ علی باقر ‌و‌ زید ‌بن‌ علی علیهم السلام اختلافی ‌در‌ متن ادعیه صحیفه وجود نداشته است. همچنین دانستیم که این ‌دو‌ بزرگوار، نخستین راویان صحیفه اند ‌و‌ کتابت ونشر ‌آن‌ توسط این ‌دو‌ فرزند امام صورت گرفته است. طبعا نمی توان تفاوت ‌در‌ روایت ‌و‌ نقل ادعیه ‌از‌ این ‌دو‌ بزرگوار ‌را‌ فرض کرد؛ مقدمه صحیفه ‌به‌ روشنی این احتمال ‌را‌ منتفی می سازد. وقتی امام صادق جعفر ‌بن‌ محمد علیهماالسلام ‌به‌ متوکل اجازه می دهد که نسخه خود ‌را‌ ‌با‌ نسخه جناب زید مقابله کند، متوکل ‌پس‌ ‌از‌ مقابله می گوید: «من نگریستم، ‌و‌ ‌هر‌ ‌دو‌ نسخه ‌را‌ کاملا یکسان دیدم، ‌به‌ گونه ای که ‌در‌ هیچ حرفی تفاوتی ‌با‌ ‌هم‌ نداشتند.»
بدین صورت، احتمال وقوع اختلاف ‌در‌ روایت امام محمد باقر ‌و‌ زین ‌بن‌ علی علیهماالسلام منتفی می گردد.
از آنجا که متوکل، صحیفه ی خود ‌را‌ ‌بر‌ اساس ‌آن‌ ‌دو‌ صحیفه تدوین کرده، احتمال وقوع تفاوت ‌و‌ اختلاف ‌در‌ صحیفه متوکل نیز، ‌از‌ میان می رود. ‌پس‌ این تفاوت ‌از‌ کجا آمده است؟ ‌در‌ پاسخگویی ‌به‌ این سؤال باید مواردی چند ‌را‌ ‌به‌ طور اجمال توضیح دهیم:
1 - 3. کمی ‌و‌ زیادی دعاهای صحیفه، فقدان عبارتی ‌در‌ یک نقل، نقل ‌به‌ معنی شدن ‌در‌ کلمات ‌و‌ تقدیم ‌و‌ تأخیر ‌در‌ برخی دعاها می تواند ناشی ‌از‌ نسیان ‌یا‌ عوامل دیگری باشد، چرا که ‌در‌ ‌آن‌ زمان، صحیفه ‌از‌ تعدادی ابواب ‌و‌ اوراق گردآوری شده بود. همچنین احتمال می رود که ‌هر‌ بابی ‌از‌ ‌آن‌ ‌در‌ صحیفه ای مستقل ‌و‌ منفصل ‌از‌ بقیه صحیفه ‌ها‌ ‌بر‌ روی پوست ‌و‌ اشیای دیگر نوشته شده بود ‌و‌ ‌به‌ مرور زمان، برخی ‌از‌ ‌آن‌ صحیفه ‌ها‌ ‌از‌ بین رفته ‌یا‌ ‌در‌ ترتیب ‌و‌ تسلسل آنها تفاوتهایی پدید آمده باشد. ‌در‌ نتیجه، اختلاف ‌و‌ تفاوت بین صحیفه ‌ها‌ ‌از‌ اینجا ناشی می شود.
شاهد ‌بر‌ این مدعا، روایت ثقة الاسلام محمد ‌بن‌ یعقوب کلینی است که ‌به‌ سند خود روایت می کند ‌از‌ ابوحمزه ی ثمالی که گفت:
«صحیفه ای خواندم شامل کلامی ‌در‌ باب زهد، ‌از‌ امام علی ‌بن‌ حسین علیهماالسلام، ‌آن‌ صحیفه ‌را‌ نوشتم. سپس ‌به‌ خدمت حضرتش رفتم ‌و‌ ‌آن‌ نوشته ‌را‌ ‌بر‌ ‌آن‌ جناب عرضه کردم. حضرت، کلام ‌را‌ تأیید ‌و‌ تصحیح فرمود.» [31] .
همچنین کلام متوکل ‌بن‌ هارون راوی صحیفه، این مطلب ‌را‌ تأیید می کند:
«ابوعبدالله امام صادق علیه السلام ادعیه ‌را‌ ‌بر‌ ‌من‌ املا فرمود که 75 باب بود، که یازده باب ‌از‌ نسخه ی ‌من‌ ساقط شده بود، ‌در‌ نتیجه شصت ‌و‌ چند باب ‌را‌ نگاه داشتم.» [32] .
با این همه، دعاهای موجود ‌از‌ صحیفه که ‌از‌ طریق روایت مشهور ‌به‌ ‌ما‌ رسیده، پنجا ‌و‌ چهار دعا است. این نکته، جای تأمل دارد.
علت دیگر فقدان برخی ‌از‌ دعاهای صحیفه ‌به‌ کاتبان ‌یا‌ راویان مربوط می شود. این مسأله ‌از‌ نسخه ای ‌از‌ صحیفه ‌به‌ روایت علی ‌بن‌ مالک، که استاد محقق سید محمد حسین جلالی تحقیق ‌و‌ منتشر کرده ‌بر‌ می آید که تعداد ادعیه ‌آن‌ چهل ‌و‌ یک دعاست. [33] .
در مقابل، ‌در‌ چاپ دیگری ‌از‌ صحیفه ‌به‌ روایت همان راوی یعنی علی ‌بن‌ مالک که مرحو استاد کاظم مدیر شانه چی منتشر کرده، می بینیم که ‌در‌ ‌آن‌ سی ‌و‌ هشت دعا آمده است ‌و‌ این ‌به‌ وضوح دلالت ‌بر‌ ‌آن‌ دارد.
2 - 3. حدیث شریف، ‌از‌ ابتدای پیدایش ‌تا‌ زمان حکومت عمر ‌بن‌ عبدالعزیز، دستخوش تغییرات متفاوت ‌و‌ مختلف شد، ‌از‌ جمله آنکه ‌در‌ برخی مقاطع تاریخ صدر اسلام، نقل همه ی احادیث ‌یا‌ برخی ‌از‌ آنها ممنوع گردید. ‌در‌ نتیجه قضایای عجیب ‌و‌ غریبی ‌بر‌ حدیث گذشت، ‌از‌ جمله: سوزاندن، ‌به‌ آب افکندن ‌و‌ ‌در‌ خاک کردن احادیث ‌و‌ غیر آن. ‌در‌ خلال این مدت طولانی، ‌به‌ خاطر ترس ‌و‌ ‌یا‌ اطاعت ‌از‌ حکومت، نقل ‌و‌ رواج احادیث، متروک ‌و‌ مهجور شد. این عامل ‌در‌ فقدان ‌و‌ ضایع شدن بخشی ‌از‌ احادیث مؤثر بود. علاوه ‌بر‌ آن، ‌در‌ پی عارض شدن فراموشی ‌و‌ نسیان ‌بر‌ حفاظ حدیث، ‌به‌ اجمال ‌یا‌ تفصیل، برخی احادیث نقل ‌به‌ معنی ‌شد‌ ‌و‌ بطور کلی آثار ‌و‌ تبعات سوئی ‌را‌ بجای گذاشت... [34] .
ممنوعیت نقل احادیث - بویژه ‌در‌ مورد شیعیان ‌آل‌ محمد علیهم السلام - ‌به‌ شدت اجرا می شد. ‌هر‌ کس صفحات تاریخ ‌را‌ مطالعه کند، بالعیان ‌آن‌ ‌را‌ می بیند: کتابهای شیعه ‌را‌ - ‌به‌ دلیل همراهی نکردن ‌با‌ حکومت های جور - سوزاندند؛ درباره ی آنها جرم هایی مرتکب شدند که روی تاریخ ‌را‌ سیاه کرده ‌و‌ ‌هر‌ ناظر بی طرف ‌را‌ ‌به‌ مظلومیت آنان واقف می سازد.
در نتیجه ی ‌آن‌ وضعیت دشواری که برای اهل بیت نبوت علیهم السلام پدید آمد، مدتی صحیفه سجادیه ‌در‌ دسترس قرار نگرفت، چنان که ‌از‌ مقدمه ی ‌آن‌ ‌بر‌ می آید، ‌به‌ گونه ای که یحیی ‌بن‌ زید ‌بن‌ علی ‌بن‌ الحسین علیه السلام صحیفه ‌را‌ مخفیانه ‌و‌ پنهانی ‌و‌ ‌با‌ احتیاط کامل ‌در‌ اختیار متوکل قرار داد. چرا که ‌از‌ کشته شدن ‌یا‌ نابودی اثر توسط دشمنان ‌آل‌ محمد صلی الله علیه ‌و‌ آله ‌و‌ سلم ‌در‌ امان نبودند. یحیی صحیفه ‌را‌ ‌به‌ متوکل بلخی سپرد که ‌آن‌ ‌را‌ ‌به‌ پسر عموهایش محمد ‌و‌ ابراهیم فرزندان عبدالله ‌بن‌ حسن ‌در‌ مدینه برساند. این کار، اندک زمانی قبل ‌از‌ کشته شدن ‌و‌ ‌به‌ دار آویخته شدن یحیی بود. ‌در‌ ‌آن‌ حال ‌به‌ ‌او‌ گفت: «نگرانم ‌از‌ ‌آن‌ که این دانش ‌در‌ اختیار بنی امیه قرار گیرد ‌و‌ ‌آن‌ ‌را‌ کتمان کنند ‌و‌ ‌در‌ پستوهای خویش پنهان دارند. ‌پس‌ ‌آن‌ ‌را‌ بگیر ‌و‌ پنهان دار ‌و‌ ‌با‌ تمام توان ‌در‌ نگاهداری ‌آن‌ بکوش.»
امام جعفر صادق علیه السلام نیز ‌در‌ هنگام دادن صحیفه ‌به‌ فرزندان عبدالله ‌بن‌ حسن فرمود: «این صحیفه ‌را‌ ‌از‌ مدینه بیرون نبرید.»
حضرتش ‌در‌ زمینه ی علت ‌آن‌ فرمود:
«پسر عموی شما، ‌در‌ مورد این صحیفه، ‌از‌ مطلبی نگران داشت که ‌من‌ نیز نسبت ‌به‌ ‌آن‌ امر، ‌بر‌ شما نگرانم.»
سالها بدین منوال گذشت، ‌تا‌ این که ظهور ‌و‌ بروز این گنج پنهان فرارسید، که ‌با‌ رعایت تمام جوانب دقت ‌و‌ احتیاط، این صحیفه ‌در‌ تمام خانه ها، بلکه ‌در‌ خانه ی ‌دل‌ ‌ها‌ جای گرفت، ‌تا‌ روح عبودیت ‌را‌ همواره ‌در‌ انسان ‌ها‌ بدمد.
3 - 3. احتمال قوی می رود که برخی ‌از‌ ‌آن‌ دعاها، ‌از‌ راوی اول یعنی متوکل ساقط شده باشد، ‌در‌ نتیجه برخی ‌از‌ ‌آن‌ ادعیه ‌را‌ راویان ‌به‌ دلایل گوناگون نقل نکرده باشند. این نکته ‌به‌ عقاید راویان بستگی داشته است، چرا که این ادعیه ‌را‌ عده ای ‌از‌ محدثان شیعه ‌و‌ سنی روایت کرده اند.
راویان شیعه برخی ‌از‌ ادعیه ‌را‌ ‌از‌ روی ترس ‌و‌ تقیه تدوین نکرده ‌و‌ انتشار ندادند ‌و‌ تنها ‌در‌ حافظه ‌ها‌ نگاه داشتند؛ زیرا که مضامین برخی ‌از‌ این دعاها بیان مظلومیت ‌آل‌ محمد صلی الله علیه ‌و‌ آله ‌و‌ سلم ‌و‌ شکایت ‌از‌ حکام جور ‌در‌ ‌آن‌ زمان بوده، مانند لعن امام سجاد علیه السلام ‌بر‌ اهل شام ‌و‌ بنی امیه ‌و‌ لعن دشمنان ‌آل‌ محمد ‌و‌ ستمگران برایشان ‌یا‌ دعاهایی که ‌از‌ ایشان ‌در‌ ذکر ‌آل‌ محمد صلی الله علیه ‌و‌ آله ‌و‌ سلم ‌و‌ ترغیب مردم ‌به‌ پیروی ‌از‌ ایشان وارد شده ‌و‌ ‌یا‌ دعاهایی که ‌در‌ کتابهای دعایی ‌و‌ ملحقات صحیفه آمده ‌و‌ خشم امرا ‌و‌ حکام وقت ‌را‌ برمی انگیخته است.
مسلم است که اهل سنت امثال چنین دعاهایی ‌را‌ نقل نمی کنند، چرا که مخالف مبانی فکری ‌و‌ اعتقادی آنان - یعنی تبعیت ‌از‌ نظر ‌و‌ رأی سلطان - است.

معرفی نسخه ی شهید ‌یا‌ نسخه اصل، ‌و‌ شرح اجازات ‌و‌ مقابله ‌ها‌ ‌و‌ بیان اصالت ‌آن‌
نسخه ی مذکور ‌در‌ کتابخانه علامه سید محمد تقی ‌بن‌ سید العلماء حسین ‌بن‌ دلدار علی ‌بن‌ محمد معین ‌بن‌ عبدالهادی تقوی رضوی نصیر آبادی لکهنوی مشهور ‌به‌ ممتاز العلماء موجود است.

سطوری چند راجع ‌به‌ زندگانی ایشان
شرح حالش ‌در‌ این کتابها آمده است: اعیان الشیعه 191:9، ریحانة الادب 6:6، الذریعه 518:1 ‌و‌ 203:15 ‌و‌ 194:23، الکرام البرره 211:1، الاعلام 63:6، معجم المؤلفین 128:9، فرهنگ بزرگان: 479.
وی فقیه، متکلم، مفسر، نحوی ‌و‌ ‌از‌ اکابر علمای امامیه بشمار است.
ممتاز العلماء، ‌در‌ لکهنو سال 1234 متولد ‌شد‌ ‌و‌ رشد ‌و‌ نمو یافت ‌و‌ مبادی علوم ‌را‌ آموخت. وی ‌از‌ پدر فقیه خود سید حسین (1273 ه) ‌و‌ عموی فقیه ‌اش‌ سید محمد (1284 ه) کسب فیض نمود، آنگاه ‌از‌ این ‌دو‌ ‌تن‌ ‌و‌ شیخ محمد حسن ‌بن‌ باقر نجفی صاحب جواهر ‌به‌ دریافت اجازه نایل شد.
وی ‌به‌ مرتبه ای عالی ‌از‌ اعلم ‌و‌ دانش رسید ‌و‌ مسئولیتها ‌و‌ مشاغل دینی ‌را‌ ‌بر‌ عهده داشت ‌و‌ کتابخانه بزرگی تأسیس کرد که ‌در‌ ‌آن‌ بسیاری ‌از‌ نفایس مخطوطات نگهداری می ‌شد‌ ‌و‌ ‌در‌ بلاد هند مشهور گردید.
وی آثار ‌و‌ تألیفات متعددی دارد، ‌از‌ جمله: ارشاد المبتدئین الی احکام الدین (چاپ شده) [35] ، مرشد المؤمنین فی الفقه [36]  ظهیر الشیعه فی احکام الشریعه (چاپ شده)، رسالة فی المواریث، مسألة فی ذبیحة اهل الکتاب (چاپ شده)، هدایة المسترشدین فی شرح تبصرة المتعلمین [37]  ینابیع الانوار فی تفسیر کلام الجبار [38]  الدعوات الفاخرة فی الادعیة المأثورة عن العترة الطاهرة [39]  ‌و‌ آثاری دیگر.
این دانشمند بزرگ ‌در‌ ماه رمضان 1289 رحلت کرد. وی فرزندی فقیه ‌به‌ نام سید محمد ابراهیم (متوفای 1307 ه) داشته است. [40] .
اما نسخه:
علامه عبدالحسین امینی نجفی (1390 - 1322 ه) صاحب کتاب الغدیر این نسخه ‌را‌ رؤیت کرده ‌و‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌در‌ «صحیفة المکتبة» چاپ مکتبة امیرالمؤمنین علیه السلام نجف ‌به‌ سال 1373 ه خبر داده است. [41] .
اما علامه شیخ آقا بزرگ طهرانی نسخه ‌را‌ ندیده ‌و‌ ‌در‌ ذریعه گفته است: «نسخه ی صحیفه ‌به‌ ‌خط‌ شهید اول ‌در‌ کتابخانه سید محمد نقی ‌بن‌ حسین ‌بن‌ دلدار - ‌بر‌ حسب گفته ی نوه ی وی سید علی نقی ‌در‌ تراجم المشاهیر - وجود دارد.» [42] .
تصویری ‌از‌ این نسخه ‌را‌ مرحوم سید مهدی گلپایگانی - رحمه الله - ‌در‌ سفرش ‌به‌ هند بدست آورد که اکنون ‌در‌ کتابخانه آیة الله گلپایگانی - رحمه الله - یافت می شود ‌و‌ مدیر کتابخانه استاد محترم ابوالفضل عرب زاده - دامت توفیقاته - ‌در‌ اختیار ‌ما‌ گذاردند.
برای اینکه ‌بر‌ خواننده محترم اصالت این نسخه ‌و‌ نسخه های اساس ‌و‌ اصیل ‌و‌ حال کاتبان آنها ‌و‌ طبقه ‌هر‌ یک ‌از‌ ایشان مشخص شود گفتار ‌را‌ ‌در‌ ‌دو‌ مبحث می آوریم:
اول: کاتبان ‌هر‌ یک ‌از‌ این نسخه ‌ها‌ ‌و‌ شرح حال اجمالی ‌هر‌ یک ‌از‌ آنها.
دوم: توصیف نسخه های ایشان ‌و‌ نسخه ی اساس که ‌از‌ روی ‌آن‌ استنساخ کرده اند.

نسخه شهید ‌و‌ شرح حال اجمال وی
امام اعلم اکمل، آیة الله فی العالمین، صفوة الشهداء، شمس الدین محمد ‌بن‌ مکی الشیخ جمال الدین مکی ‌بن‌ الشیخ شمس الدین محمد حامد ‌بن‌ بن احمد مطلبی عاملی نباطی جزینی معروف ‌به‌ شهید اول ‌و‌ شهید مطلق - رضوان الله تعالی علیه ‌و‌ قدس سره الشریف.
این فقیه والا مقام، مشهورتر ‌از‌ ‌آن‌ است که ‌به‌ وصف آید ‌و‌ شخصیت والایش غیر قابل انکار است.
در جزین (واقع ‌در‌ جنوب لبنان) بعد ‌از‌ سال 724 ه متولد یافت ‌و‌ ‌در‌ دمشق پنجشنبه جمادی الاولی 786 ه ‌به‌ شهادت رسید.
اولین معلم وی پدرش شیخ جمال الدین است که ‌از‌ علمای جزین بود. شهید ‌ما‌ بعد ‌از‌ اتمام دروس مقدماتی ‌به‌ شهر حله ‌در‌ سال 751 ه رفت، ‌در‌ حالی که سنش ‌به‌ هفده نمی رسید. حله ‌در‌ ‌آن‌ زمان ‌از‌ بزرگترین مراکز علمی شیعه محسوب می شد. علما ‌و‌ فقها ‌و‌ محدثان ‌از‌ آنجا برخاستند، چون فخر المحققین محمد ‌بن‌ حسن یوسف حلی پدر علامه حلی (771 - 682 ه)، سید عمید الدین عبدالمطلب حسینی حلی، برادرش ضیاء الدین عبدالله ‌بن‌ اعرج، تاج الدین محمد ‌بن‌ قاسم ‌بن‌ معیة حسنی، شیخ حسن ‌بن‌ احمد ‌بن‌ نجیب الدین محمد ‌بن‌ جعفر ‌بن‌ نمای حلی، ‌و‌ شماری دیگر ‌از‌ عالمان.
شهید اول نزد ایشان ‌به‌ تعلم علوم پرداخت ‌و‌ فقه ‌و‌ اصول ‌و‌ حدیث ‌از‌ اساتید بزرگ فراگرفت ‌تا‌ ‌به‌ عالی ترین درجات علمی ‌و‌ فقهی رسید ‌و‌ ‌تا‌ سال 757 ه ‌در‌ حله سکونت داشت. سپس ‌به‌ جزین بازگشت ‌و‌ ‌در‌ آنجا ‌با‌ تأسیس مدرسه ای ‌به‌ تدریس علوم پرداخت. وی ‌به‌ برخی ‌از‌ شهرها چون مکه، مدینه، بغداد، دمشق، فلسطین مسافرت کرد ‌و‌ ‌از‌ حدود چهل ‌تن‌ ‌از‌ مشایخ شیعه ‌و‌ سنی کسب علم کرد. وی فقیه، اصولی، محدث ادیب ‌و‌ شاعری توانمند بود:


و ‌لا‌ یحدب الافکار مثل تعسف  
و ‌لا‌ یخصب الافکار مثل التفتح


استاد وی فخر المحققین، ‌در‌ اجازه ای که بدو داده، وی ‌را‌ این چنین توصیف می کند: «مولانا الامام العلامه الاعظم، افضل علماء العالم، سید فضلاء بنی آدم، مولانا شمس الحق والدین محمد ‌بن‌ مکی ‌بن‌ حامد ادام الله ایامه...».
شیخ شمس الائمه محمد ‌بن‌ یوسف ‌بن‌ علی کرمانی قرشی شافعی نیز ‌در‌ اجازه ای که ‌به‌ وی نوشته است، ‌او‌ ‌را‌ چنین معرفی می کند: «المولی الاعظم الاعلم، امام الائمه، صاحب الفضلین، مجمع المناقب ‌و‌ الکلمالات الفاخرة، جامع علوم الدنیا ‌و‌ الآخرة...».
شهید اول ‌از‌ کسانی است که آثار ارزشمندی ‌در‌ حدیث، فقه ‌و‌ کلام ‌از‌ خود بجای گذارده ‌و‌ ‌تا‌ ‌به‌ امروز ‌با‌ مؤلفات خویش ‌به‌ فرهنگ شیعه غنا بخشیده است.


نسخه شهید:
شهید، صحیفه سجادیه ‌را‌ ‌دو‌ مرتبه نگاشت: یک بار ‌در‌ سال 772 ه ‌و‌ بار دیگر ‌در‌ سال 776 ه، شمس الدین محمد جبعی جد شیخ بهائی، ‌از‌ روی نسخه ی شهید رونویسی کرد ‌و‌ سپس ‌آن‌ ‌را‌ ‌با‌ نسخه ی دوم مقابله نمود.
مجلسی دوم عین عبارت جبعی ‌را‌ آورده است:
«آن ‌را‌ ‌با‌ نسخه دیگری ‌به‌ ‌خط‌ شیخ محمد ‌بن‌ مکی - نوشته شده ‌در‌ سال 776 - مقابله کردم. نسخه های اساس ‌در‌ مورد آن، همان نسخه های اساس نسخه ی اول است. ‌و‌ ‌من‌ تمام موارد ‌را‌ عینا ‌از‌ روی نسخه نوشتم، مگر برخی موارد رایج ‌در‌ میان کاتبان، مانند ترک حرف همزه ‌و‌ آوردن الف ‌در‌ موردی که لام الفعل، واو باشد ‌و‌ مانند آن.»
نسخه ای که اکنون ‌در‌ اختیار داریم همان نسخه ی اولی است که ‌در‌ تاریخ 11 شعبان سال 772 ه یعنی 14 سال قبل ‌از‌ شهادت شهید کتابت شده ‌و‌ خود شهید ‌در‌ صفحه دوم بدان اشاره کرده است که بیانش خواهد آمد ‌و‌ ‌بر‌ پشت صفحه ی اول آمده است: «دعاء الصحیفة الکاملة عن مولانا زین العابدین علی ‌بن‌ الحسین ‌بن‌ علی ‌بن‌ ابی طالب صلوات الله علیه، انتهی.»
شهید این نسخه ‌را‌ ‌به‌ فرزند دانشمندش ضیاء الدین علی اهدا کرده ‌و‌ شاید این اهدا باعث حفظ ‌و‌ ایمنی نسخه تاکنون شده باشد، بخصوص آنکه نام ضیاء الدین علی ‌در‌ بسیاری ‌از‌ طرق روایی صحیفه آمده. ‌در‌ سمت راست این صفحه، ‌یا‌ نص عبارت ‌به‌ ‌خط‌ شهید آمده است: «للولد الاعز المعتضد قرة العین ابی القاسم علی ‌بن‌ محمد ‌بن‌ مکی نفعه الله بها ‌و‌ رزقه بما فیها (و استجاب لی؟) دعاه بمحمد ‌و‌ آله صلوات...» [43] .
شهید ‌در‌ صفحه دوم، درباره نسخه هایی که ‌از‌ روی آنها صحیفه ‌را‌ نقل کرده، می نویسد:
«نقلت هذه الصحیفة ‌من‌ ‌خط‌ علی ‌بن‌ احمد السدید، ‌و‌ فرغت فی حادی عشر شعبان سند اثنتین ‌و‌ سبعین ‌و‌ سبعمائة.»
شهید، بعد ‌از‌ استنساخ، ‌آن‌ ‌را‌ ‌با‌ اصل نسخه مقابله کرده ‌و‌ ‌در‌ سمت راست بالای صفحه دوم تصریح کرده است:«عارضتها بأصلها المذکور، ‌و‌ فیها مواضع مهملة التقیید فنقلتها علی ‌ما‌ هی علیه، ‌و‌ الحمدلله ‌و‌ صلواته ‌و‌ سلامه علی سیدنا محمد ‌و‌ آله، ‌و‌ کتب محمد ‌بن‌ مکی».

نسخه سدیدی ‌و‌ زندگانی ‌او‌
شیخ سدید الدین علی ‌بن‌ احمد معروف ‌به‌ سدیدی حلی. میرزا عبدالله افندی اصفهانی درباره ‌اش‌ می نویسد: «فاضل عالم جلیل، ‌از‌ دانشمندان متقدم ‌بر‌ شهید، که شهید صحیفه کامله سجادیه ‌را‌ ‌از‌ روی نسخه ی ‌به‌ ‌خط‌ ایشان نقل کرده است ‌و‌ ‌او‌ ‌از‌ ‌خط‌ شخصیت مشهور شیخ علی ‌بن‌ سکون روایت ‌و‌ ‌با‌ ‌آن‌ مقابله کرده... ‌از‌ آثار تألیفی وی اطلاعی ندارم.» [44] .
نسخه سدید [45] .
این نسخه ‌از‌ روی نسخه ی ‌به‌ ‌خط‌ راوی صحیفه شیخ عالم لغت دان علی ‌بن‌ سکون نحوی استنساخ ‌و‌ کتابت شده که علی ‌بن‌ سکون ‌به‌ نوبه ی خود ‌از‌ بهاء الشرف ‌آن‌ ‌را‌ روایت کرده است.
شیخ سدید ‌در‌ سال 643 ‌بر‌ نسخه ی خود - حسب آنچه که شهید نقل کرده - نوشته است:
«ثقلت هذه الصحیفه ‌من‌ ‌خط‌ علی ‌بن‌ سکون ‌و‌ تتبع اعرابها عن أقصاه حسب الجهد، الأ ‌ما‌ زاغ عنه النظر ‌و‌ حسر عنه البصر، ‌و‌ ذلک فی شهر ذی الحجه سنه ثلاث ‌و‌ اربعین ‌و‌ ستمائة».
شیخ سدید بعد ‌از‌ استنساخ، ‌آن‌ ‌را‌ ‌با‌ نسخه ی ابن سکون مقابله کرده ‌و‌ نگاشته است:
«بلغت مقابلة ‌و‌ تصحیحا بالنسخة المنقول منها، فصححت بحسب الجهد، الا ‌ما‌ زاغ عنه النظر ‌و‌ حسر عنه البصر، ‌و‌ ذلک فی شهر ذی الحجة ‌من‌ سنة ثلاث ‌و‌ اربعین ‌و‌ ستمائة ‌و‌ الله الحمد ‌و‌ المنة».
شهید ثانی زین العابدین ‌بن‌ احمد شامی (965 ه) تصریح کرده است که نص مذکور ‌به‌ ‌خط‌ شیخ سدید الدین علی ‌بن‌ احمد حلی بوده است. [46] .

نسخه ی ابن سکون ‌و‌ شرح حال وی
ابوالحسن علی ‌بن‌ محمد ‌بن‌ محمد ‌بن‌ علی ‌بن‌ محمد ‌بن‌ محمد ‌بن‌ سکون حلی نحوی شاعر، متوفای حدود 600 ه است. شیخ حر عاملی درباره ‌او‌ تعبیر فاضل، صالح، شاعر، ادیب ‌را‌ ‌به‌ کار می برد. [47] .
افندی اصفهانی می گوید: «فاضل، عالم، عابد، ورع، نحوی، لغوی، شاعری دانشمند، فقیه معروف ‌به‌ ابن سکون، وی ‌از‌ علمای موثق شیعه است.» [48] .
یاقوت حموی درباره ‌اش‌ می گوید: «علی ‌بن‌ محمد ‌بن‌ علی ‌بن‌ سکون حلی ابوالحسن ‌از‌ حله بنی مزید ‌در‌ سرزمین بابل، آگاه ‌به‌ نحو ‌و‌ لغت، خوش فکر ‌و‌ شیفته ‌و‌ علاقه مند ‌به‌ تصحیح کتب بود... نیکو شعر می گفت... ‌در‌ حدود 600 ‌از‌ دنیا رفت ‌و‌ تألیفاتی ‌از‌ خود بجا گذاشت.» [49] .
سیوطی ‌به‌ نقل ‌از‌ ابن نجار می گوید: «وی نحو ‌را‌ ‌از‌ علی ‌بن‌ خشاب ‌و‌ لغت ‌را‌ ‌از‌ ابن عصار آموخت. فقه ‌را‌ ‌بر‌ اساس مذهب شیعه فراگرفت ‌و‌ ‌در‌ ‌آن‌ مبرز ‌شد‌ ‌و‌ ‌به‌ تدریس پرداخت. وی فردی متدین، اهل نماز شب، ‌با‌ سخاوت ‌و‌ ‌با‌ مروت بود. ‌به‌ مدینه مسافرت کرد ‌و‌ ‌در‌ آنجا سکنی گزید ‌و‌ کاتب امیر آنجا شد. بعد ‌به‌ شام آمد ‌و‌ ‌در‌ مدح سلطان صلاح الدین اشعاری ‌را‌ ایراد کرد؛ ‌از‌ جمله شعر ذیل:


خذا ‌من‌ لذیذ العیش ‌ما‌ رق أوصفا  
و نفسکما عن باعث الهم فاصرفا

ألم تعلما أن الهموم قواتل  
و أحجی الوری ‌من‌ کان للنفس منصفا

خلیلی ‌ان‌ العیش بیضاء طفلة  
اذا رشف الظمآن ریقتها اشتفی [50] .


نسخه ی ابن سکون
در زمینه ی اصالت نسخه ی ابن سکون باید گفت که وی صحیفه ‌را‌ بدون واسطه ‌از‌ شیخ اجل نجم الدین بهاء الشرف ابوالحسن محد ‌بن‌ حسن ‌بن‌ احمد ‌بن‌ علی ‌بن‌ محمد ‌بن‌ عمر ‌بن‌ یحیی علوی حسینی نقل کرده است. وی همانی است که نامش ‌در‌ اول اسانید صحیفه ذکر شده، چنانکه ‌در‌ اجازات صحیفه آمده است.
تا اینجا مشخص ‌شد‌ که نسخه شهید ‌از‌ روی نسخه سدید برگرفته شده ‌و‌ نسخه سدید ‌از‌ روی نسخه ابن سکون کتابت شده، ‌و‌ نیز اصالت نسخه شهید ‌و‌ نسخه هایی که ‌از‌ ‌آن‌ ‌ها‌ ادعیه نقل شده روشن گردید.
مقابله ‌ها‌ ‌و‌ اجازات دیگری ‌در‌ نسخه های ابن سکون ‌و‌ سدید یافت می شود که ‌هر‌ یک ‌به‌ عنوان اصل صحیفه شمرده می شوند. ‌پس‌ ناگزیر ‌در‌ مورد آنها نیر باید اطلاعاتی داشته باشیم ‌و‌ حال روات آنا ‌و‌ طبقات ‌هر‌ یک باید بررسی شود. که ‌هر‌ یک ‌از‌ آنها ‌را‌ ‌به‌ شمار آورده ایم.

قراءت عمید الرؤسا ‌و‌ شرح حال وی
نسخه ی ابن سکون ‌را‌ عمید الرؤسا، هبة الله ‌بن‌ حامد ‌بن‌ احمد ‌بن‌ ایوب قرائت ‌و‌ تصحیح کرده است. وی ‌از‌ کسانی که صحیفه ‌را‌ ‌از‌ شیخ اجل نجم الدین بهاء الشریف ابوالحسن محمد ‌بن‌ حسن ‌بن‌ احمد ‌بن‌ علی ‌بن‌ محمد ‌بن‌ عمر ‌بن‌ یحیی علوی حسینی - که نامش ‌در‌ ابتدای اسانید صحیفه آمده - روایت کرده است.
عمید الرؤسا اجازه ‌و‌ قرائتی مورخ 603 ه برای ابوجعفر قاسم ‌بن‌ معیه [51]  نگاشته که عین عبارتش چنین است:
«قرأها علی السید الاجل النقیب الاوحد العالم جلال الدین عماد الاسلام. ابوجعفر القاسم ‌بن‌ الحسن ‌بن‌ محمد ‌بن‌ الحسن ‌بن‌ معیة، ادام الله علوه، قرأت صحیفة مهذبة رویتها له عن الشیخ بهاء الشرف ابی الحسن محمد حسب ‌ما‌ وقفته علیه ‌و‌ حددته له، ‌و‌ کتب: هبة الله ‌بن‌ حامد ‌بن‌ احمد ‌بن‌ ایوب فی شهر ربیع الآخر ‌من‌ سنة ثلاث ‌و‌ ستمائة، ‌و‌ الحمدلله الرحمان الرحیم، ‌و‌ صلواته ‌و‌ تسلیمه علی رسوله سیدنا محمد المصطفی ‌و‌ علی آله الغر اللهامیم» [52] .
عمید الرؤساء، همان رضی الدین ابومنصور عمید الرؤساهبة الله ‌بن‌ حامد ‌بن‌ احمد ‌بن‌ ایوب ‌بن‌ علی ‌بن‌ ایوب حلی لغوی است که میرداماد (م 1041 ه) ‌در‌ وصفش می گوید: «انه ‌من‌ ائمة علماء الادب ‌و‌ ‌من‌ افاخم اصحابنا» [53] .
قفطی (624 ه) درباره ‌او‌ می نویسد: «وی شخصی ادیب ‌و‌ آشنا ‌به‌ ادبیات عرب ‌و‌ لغت، اهل حله مزیدیه که ‌از‌ ابومحمد عبدالله ‌بن‌ احمد ‌بن‌ احمد ‌بن‌ خشاب ‌و‌ ابوالحسن علی ‌بن‌ عبدالرحیم رقی معروف ‌به‌ ابن عصار ‌و‌ دیگران تلمذ کرد ‌و‌ ‌به‌ حله بازگشت. عده ای ‌از‌ محضر ‌او‌ کسب فیض کردند ‌و‌ اشعاری نیز دارد.» [54] .
یاقوت حموی (689 ه) ‌در‌ معرفی وی می گوید: «وی ادیبی فاضل نحوی لغوی شاعر ‌و‌ ‌از‌ مشایخ ‌و‌ اساتید عصر ‌و‌ شهر خود بود که اهل ‌آن‌ شهر ‌از‌ وی ادبیات ‌را‌ فرامی گرفتند. ‌او‌ نیز ‌از‌ ابوالحسن علی ‌بن‌ عبدالرحیم رقی معروف ‌به‌ ابن عصار ‌و‌ دیگران کسب علوم کرد. وی آثاری ‌در‌ نظم ‌و‌ نثر دارد. وی ‌را‌ وجه دویبة لقب داده بودند. مقالات ‌را‌ ‌از‌ ابن نقور روایت کرده ‌در‌ سال 610 ‌در‌ گذشت.» [55] .
شیخ حر عاملی (م 1104 ه) می نویسد: «وی فاضلی جلیل ‌و‌ صاحب تألیفاتی است ‌و‌ ‌از‌ وی، سید فخار روایت می کند.» [56] .
میرزا عبدالله افندی ‌در‌ وصف ‌او‌ گوید: «الامام الفقیه الفاضل الحافل الادیب الکامل الامامی المعروف بعمید الرؤسا.» [57] .
میرزا عبدالله اصفهانی، ‌به‌ نقل ‌از‌ ‌خط‌ ابن علقمی وزیر شیعی - که ‌بر‌ روی برخی ‌از‌ نسخه های مصباح شیخ طوسی نگاشته - می آورد:
«این نسخه ‌را‌ عمید الرؤساء ابومنصور هبة الله... لغوی حلی نگاشته... که ‌از‌ اخیار ‌و‌ صالحان ‌و‌ متعبدان بود، ‌و‌ ‌از‌ فرزندان مشهور کاتبان ‌به‌ شمار می آمد. آخرین مجلسی که این کتاب ‌را‌ ‌بر‌ ‌او‌ قرائت کردم. ‌در‌ سال 609 بود. ‌در‌ همان سال، ‌در‌ سنی متجاوز ‌از‌ هشتاد درگذشت.» [58] .

نسخه ابن ادریس ‌و‌ شرح حال وی
سدید بعد ‌از‌ آنکه نسخه خویش ‌را‌ نگاشت ‌و‌ ‌با‌ نسخه ی ابن سکون مقابله کرد، ‌بر‌ نسخه ای ‌به‌ ‌خط‌ ابن ادریس دست یافت ‌و‌ نسخه خود ‌را‌ بار دیگر ‌با‌ ‌خط‌ شیخ فقیه ابی جعفر محمد ‌بن‌ ادریس مقابله کرد. ترجمه ی عبارت سدید ‌در‌ مورد این مقابله چنین است:
«بار دوم ‌با‌ نسخه ای ‌به‌ ‌خط‌ شیخ سعید محمد ‌بن‌ ادریس مقابله کرد ‌و‌ لله الحمد ‌در‌ ماه ذوالقعده سال 654. ‌هر‌ آنچه درهامش ‌و‌ بین سطور ‌با‌ علامت «س» ‌و‌ «نسخه» مشخص شده، ‌از‌ ‌خط‌ ابن ادریس است. ‌و‌ آنچه بدون این علامت است، برخی ‌به‌ ‌خط‌ ابن سکون ‌و‌ بعضی ‌به‌ ‌خط‌ ابن ادریس بوده است. ‌تا‌ آنجا که کوشش ‌ما‌ اجازه داد. ‌و‌ الله الحمد. ‌و‌ این ‌در‌ ماه ذی القعده سال 654 بود.»
آنگاه سدید عبارت مقابله ابن ادریس ‌را‌ نقل می کند: «صورة ‌خط‌ ابن ادریس فی مقابلته: بلغ العرض بأصل خبر الموجود ‌و‌ بذل فیه الجهد ‌و‌ الطاقة الا ‌ما‌ زاغ عنه النظر ‌و‌ حسر عنه البصر.»
علامه مجلسی این عبارت ‌را‌ ‌از‌ ‌خط‌ ابن ادریس ‌در‌ صحیفه خویش آورده ‌و‌ اضافه می کند: «عورض هذا الکتاب بالأصل الذی بخط المصنف رحمه الله فی سنة ثلاث ‌و‌ سبعین ‌و‌ خمسمائة ‌و‌ کتبه ابن ادریس.» [59] .
مراد وی ‌از‌ مصنف،، ابوعلی فرزند شیخ الطائفه است که اسناد ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ حاشیه صفحه ی اول صحیفه ‌از‌ نسخه ی ابن ادریس نقل کرده است.
مولی ابوالمعالی محمد کلباسی (م 1315 ه) ‌از‌ سید عبدالباقی - امام جمعه ی اصفهان - ‌در‌ اجازه ای که برای سید نجفی نگاشته، سخنی نقل می کند که می رساند نسخه ابن ادریس نزد شهید موجود بوده است. خلاصه ی کلام وی ‌را‌ ‌در‌ اینجا نقل می کنیم:
«سدیدی نسخه مشهور ‌را‌ ‌با‌ نسخه ابن ادریس مقابله کرده ‌و‌ موارد اختلاف ‌را‌ ‌در‌ حواشی اوراق نوشت ‌و‌ برای ‌آن‌ حرف «س» ‌را‌ - که رمز ابن ادریس است - قرار داد. بعد ‌از‌ ‌آن‌ شهید نیز نسخه ی مشهور ‌را‌ ‌با‌ نسخه ی ابن ادریس مقایسه ‌و‌ مقابله کرد ‌و‌ مشاهده کرد که ‌در‌ غیر ‌از‌ چند مورد ‌آن‌ موافق ‌با‌ نسخه سدیدی است. وی نیز ‌در‌ حواشی آنها ‌را‌ ‌با‌ علامت س مشخص کرده ‌تا‌ ‌از‌ نسخه ی سدیدی متمایز باشد.» [60] .
نگارنده معتقد است که اولا ‌در‌ نسخه شهید ‌و‌ نیز نسخه هایی که ‌از‌ روی ‌آن‌ ‌با‌ واسطه ‌یا‌ بدون واسطه ادعیه ‌را‌ نقل کرده اند ‌و‌ ‌به‌ دست ‌ما‌ رسیده، چنین مطلبی وجود ندارد، بویژه ‌در‌ بیانات ‌و‌ اجازاتی که علامه مجلسی ‌از‌ نسخه شهید ‌و‌ نسخه جبعی - که توصیف ‌آن‌ خواهد آمد - نقل کرده ‌و‌ نیز ‌از‌ اجازات پدر بزرگوارش مولی محمد تقی مجلسی چنین مطلبی نقل شده است.
ثانیا قبلا گذشت که سدید، رمز نسخه ابن ادریس ‌را‌ «س» گذارده، اما شهید چنین کاری نکرده چنانکه ‌در‌ این نسخه ‌به‌ ‌خط‌ شهید مشاهده می شود.

نگاهی ‌به‌ شخصیت ابن ادریس
ابن ادریس، ابوجعفر شمس الدین محمد ‌بن‌ منصور ‌بن‌ احمد ‌بن‌ ادریس ‌بن‌ حسین ‌بن‌ قاسم ‌بن‌ عیسی عجلی متولد 543 ه، متوفای 18 شوال 598 ه، صاحب کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ‌از‌ علما ‌و‌ فقهای بزرگ شیعه است.
شهید ثانی زین الدین ‌بن‌ احمد شامی (965 ه) ‌در‌ یکی ‌از‌ اجازات خویش ‌او‌ ‌را‌ ‌به‌ عبارات «الشیخ الامام العلامة المحقق فخر الدین ابن عبدالله محمد ‌بن‌ ادریس العجلی» توصیف کرده است.
شیخ احمد ‌بن‌ نعمة الله عاملی ‌در‌ اجازه ‌اش‌ ‌به‌ مولی عبدالله تستری ‌از‌ ‌او‌ ‌با‌ کلمات «الشیخ الاجل الاوحد المحقق المنقب» یاد کرده است.
محقق کرکی رحمه الله (940 ه) درباره ‌او‌ می گوید: «الشیخ الامام السعید المحقق خیر العلماء ‌و‌ الفقهاء، فخر الملة ‌و‌ الحق ‌و‌ الدین....»

نسخه ابن ادریس ‌از‌ صحیفه
نسخه ای ‌از‌ صحیفه ‌در‌ کتابخانه رضوی ‌به‌ شماره ی 6836 وجود دارد، ‌به‌ ‌خط‌ محمد حسین ‌بن‌ کمال الدین علی فسائی ‌به‌ سال 1057 ه که وی ‌آن‌ ‌را‌ ‌با‌ نسخه ادریس ‌و‌ شهید ثانی رحمهم الله مقابله کرده، چنانکه گذشت.
این نسخه ‌به‌ ‌خط‌ شریفش ‌تا‌ اوایل قرن 12 نزد علامه مجلسی (1110 ه) بوده است. چنانکه ‌در‌ توصیف نسخه ای که مبنای شرح ‌او‌ (الفرائد الطریفة) است، بیان می دارد. وی ‌به‌ سدید ‌و‌ مقابله ی نسخه ‌اش‌ ‌با‌ نسخه ابن ادریس اشاره می کند ‌و‌ می گوید: «این نسخه (یعنی نسخ ابن ادریس) نیز نزد ‌ما‌ است، ‌به‌ ‌خط‌ خودش، روح الله روحه» [61] .
وی ‌در‌ اجازه ای که برای یکی ‌از‌ شاگردانش ‌در‌ مشهد الرضا علیه السلام نوشته ‌در‌ هنگام یاد کرد طریق روایت مشهور صحیفه ‌از‌ ابن ادریس، بیان می دارد که نسخه ی ابن ادریس ‌به‌ ‌خط‌ خود وی نزد ‌او‌ بوده است. [62] .
قبل ‌از‌ ‌آن‌ نسخه ابن ادریس نزد مولی محمد تقی مجلسی بوده چنانکه ‌در‌ اجازه سید عبدالباقی نواده علامه مجلسی ‌به‌ سید نجفی ‌به‌ این مطلب اشاره شده است: «مولی تقی مجلسی ‌به‌ صحیفه ی ابن ادریس ‌به‌ ‌خط‌ ‌او‌ دست یافت ‌و‌ صحیفه مشهور ‌را‌ ‌با‌ ‌آن‌ مقابله کرده ‌و‌ برخی تفاوتها ‌را‌ نیز ‌در‌ ‌آن‌ مشاهده کرد ‌و‌ ‌در‌ حواشی ثبت نموده ‌و‌ بین حلقه ای قرار داده است.» [63] .
ابن ادریس شرحی ‌بر‌ صحیفه ‌به‌ صورت تعلیقه دارد. [64] .
به ‌هر‌ حال، ابن ادریس صحیفه ‌را‌ ‌از‌ ‌سه‌ ‌تن‌ روایت کرده است.
اول - سید بهاء الدین الشرف راوی صحیفه مشهور. [65] .
دوم - شیخ مفید ابوعلی ‌بن‌ شیخ الطائفه ی طوسی رحمه الله بدون واسطه [66] .
این روایت ‌در‌ حاشیه برخی ‌از‌ صحیفه های مشهور آمده، ‌از‌ جمله نسخه ای که ‌ما‌ ‌در‌ صدد معرفی ‌آن‌ هستیم.
سوم - شیخ ابوالقاسم محمد ‌بن‌ ابوالقاسم طبری ‌از‌ ابوعلی حسن ‌بن‌ شیخ الطائفه ‌با‌ واسطه [67]  نقل می کند.
این اشکال مطرح شده که ابن ادریس که ‌در‌ طی اجازات ‌از‌ ابوعلی ‌با‌ یک یاد واسطه روایت می کند، چگونه ممکن است ‌از‌ وی بدون واسطه دریافت کند؟ مجلسی اول رحمه الله می گوید: «مشهور ‌در‌ اسانید روایت محمد ‌بن‌ ادریس ‌از‌ ابوعلی، بایک ‌یا‌ ‌دو‌ واسطه است.»
سپس خود ‌در‌ جواب این اشکال می گوید: «ممکن است سماع صحیفه ‌در‌ سنین پایین وی، ‌و‌ باقی روایات ‌در‌ بزرگسالی بوده باشد، چنانکه اکنون نیز متعارف ‌و‌ معمول است.»
در تأیید این مطلب می توانیم بگوییم که ابوعلی دایی ابن ادریس بوده، چنانکه ‌در‌ شرح حالش گذشت. ‌پس‌ روایت ‌از‌ وی بعید نیست. [68] .
مجلسی دوم رحمه الله ‌به‌ نقل ‌از‌ والد خود رحمه الله ‌در‌ فرائد الطریفه فی شرح الصحیفة الشریفه ‌در‌ مورد سندی ک ‌در‌ حاشیه نسخه ‌ها‌ آمده، می گوید: «اینکه گوینده «حدثنا» ‌در‌ اینجا ابن ادریس باشد ‌و‌ ‌از‌ ابوعلی ‌بن‌ شیخ ‌با‌ یک ‌یا‌ ‌دو‌ واسطه نقل می کند، ظاهرا ‌با‌ نقل بی واسطه ی ‌او‌ منافاتی ندارد، چرا که ابوعلی مدت طولانی عمر کرده است....» [69] .
اما خود ‌به‌ این مطلب قانع نشده ‌و‌ ‌در‌ ‌رد‌ ‌آن‌ می گوید: «این قضیه بسیار بعید است، چرا که ابن ادریس ‌از‌ ابوعلی، غالبا - توسط الیاس ‌بن‌ ابراهیم حائری ‌و‌ ‌او‌ ‌از‌ حسین ‌بن‌ رطبه ‌از‌ ابوعلی یا؛ ‌از‌ عربی ‌بن‌ مسافر ‌از‌ الیاس ‌بن‌ هشام ‌و‌ ابوعلی قاسم ‌بن‌ محمد ‌بن‌ عماد طبری ‌و‌ ‌هر‌ ‌دو‌ ‌از‌ ابوعلی روایت می کند ‌و‌ نیز ‌از‌ حسین ‌بن‌ رطبه ‌از‌ ابوعلی روایت می کند ‌و‌ روایت ابن ادریس ‌از‌ ابوعلی بدون واسطه ذکر نشده است.» [70] .
بر کلام علامه مجلسی می توان افزود که آخرین تاریخی که ‌از‌ زندگانی ابوعلی طوسی ‌به‌ ‌ما‌ رسیده است، ‌در‌ اسانید روایی عماد طبری است که ‌از‌ ‌او‌ ‌در‌ بشارة المصطفی روایت می کند ‌و‌ ‌به‌ سال 515 ه بازمی گردد. بنابراین روایت ابن ادریس (تولد: سال 486 ه) ‌از‌ ابوعلی طوسی بدون واسطه بعید می نماید.
بدین لحاظ مجلسی می گوید: «ظاهرا گوینده ی حدثنا، ابن ادریس نیست. گوینده ی ‌آن‌ ‌یا‌ رطبه ‌یا‌ ابوالقاسم طبری ‌یا‌ دیگری است ‌و‌ کاتب آن، ابن ادریس می باشد.»
اما ‌با‌ این حال ‌در‌ یکی ‌از‌ اجازات خود ‌به‌ شاگردانش می نویسد: «ابن ادریس بدون واسطه ‌از‌ ابوعلی طوسی روایت کرده چنانکه ‌در‌ صحیفه ای که ‌به‌ ‌خط‌ ابن ادریس نزد ‌او‌ موجود می باشد، آمده است.» [71] .
به اعتقاد نگارنده، روایت ابن ادریس ‌از‌ ابوعلی بدون واسطه ‌در‌ خصوص صحیفه می تواند ‌به‌ صورت وجادة ‌از‌ روی ‌خط‌ ابوعلی باشد. رابطه ی نسبی ‌او‌ ‌با‌ ابوعلی ‌و‌ قرب رامانی ‌با‌ او، مؤید این احتمال است.

درباره ی ضبط ابن ادریس
استاد علامه سید محمد حسین جلالی اظهار می دارد:
«به گمان من، ابن ادریس ‌در‌ تصحیح های خود اجتهاد کرده، چنانکه ‌از‌ مقایسه ی نسخه ‌او‌ ‌با‌ نسخه ی مشهور ‌بر‌ می آید. ‌در‌ تأیید این نسخه می گوییم که علامه مجلسی نسخه ای ‌از‌ شرح صحیفه ی ابن ادریس ‌را‌ دیده ‌و‌ ‌از‌ مقدمه ی ‌او‌ نقل می کند: ‌در‌ صحیفه، الفاظ لغوی بود که ‌در‌ حاشیه ی بعضی ‌از‌ آنها نکاتی نوشتم. ‌و‌ این نکات ‌را‌ ‌با‌ علامت حرف س مشخص کردم.» [72] .
نگارنده ‌در‌ این سخن تأملی دارد. چرا که قصد ابن ادریس ‌از‌ این کلام، اغلاط لغوی نیست. بلکه الفاظ مشکل ‌را‌ شرح ‌و‌ توضیح داده است.

تحقیق ‌در‌ مورد گوینده ی حدثنا
قبلا دانستیم که ابن سکون، صحیفه ‌را‌ ‌از‌ بهاء الدین شرف روایت کرد است. چون این صحیفه ‌به‌ ‌خط‌ ابن سکون بوده ‌و‌ ‌در‌ ‌آن‌ ‌خط‌ عمید الرؤسا نیز دیده می شود - که قبلا روایت وی ‌از‌ بهاء الشرف گذشت - علمای متأخر ‌در‌ مورد قائل حدثنا که ‌در‌ اوایل صحیفه های مشهور دیده می شود، اختلاف دارند که ابن سکون است ‌یا‌ عمید الرؤسا. شیخ بهاء الدین محمد قائل حدثنا ‌را‌ ابن سکون دانسته ‌و‌ ‌بر‌ ‌آن‌ تأکید می ورزد ‌و‌ این نظریه ‌را‌ که عمید الرؤسا باشد، شدیدا منکر است. [73] .
میرداماد ‌و‌ سید علی مدنی ‌و‌ جمعی ‌از‌ شارحان صحیفه، عمید الرؤسا ‌را‌ قائل ‌آن‌ می دانند. [74] .
مجلسی اول ‌و‌ افندی معتقدند که بین این ‌دو‌ منافاتی نیست، چنانکه ‌از‌ اجازات صحیفه معلوم می شود که این ‌دو‌ عالم بزرگوار، ‌هر‌ ‌دو‌ ‌از‌ سید اجل بهاء الدین شرف روایت کرده اند.
با این حال نهایت آنچه ‌از‌ نسخه شهید برمی آید، این است که نسخه ‌به‌ ‌خط‌ ابن سکون بوده ‌و‌ گوینده اول همین شخص است. بعد عمید الرؤساء ‌بر‌ نسخه ابن سکون اجازه ای برای ابن معیه نگاشته ‌با‌ ‌حق‌ اجازه ای که ‌از‌ طرف سید بهاء الشرف داشته است. بنابراین گوینده ی حدثنا ‌در‌ نسخه نمی تواند ‌او‌ باشد.
نکته مهم این است که ثمره ای علمی برای مشخص کردن این گوینده وجود ندارد، چرا که عمید الرؤساء ‌و‌ ابن سکون ‌هر‌ ‌دو‌ ‌در‌ یک طبقه اند ‌و‌ ‌هر‌ ‌دو‌ ‌از‌ شاگردان ابن عصار نحوی بوده اند. ‌و‌ ‌در‌ اجازات صحیفه که ‌به‌ شهید منتهی می شوند، می بینیم که ‌او‌ ‌به‌ اسناد خود ‌از‌ این ‌دو‌ ‌و‌ آنان نیز ‌از‌ بهاء الشرف صحیفه ‌را‌ روایت کرده اند. [75] .
تا اینجا بحث ‌ما‌ راجع ‌به‌ نسخه شهید ‌و‌ شرح اصول ‌آن‌ ‌و‌ معرفی کاتبان آنها ‌به‌ پایان رسد.
از آنجا که سند این نسخه ‌به‌ بهاء الشرف می رسد، بحث ‌در‌ اینجا ‌از‌ اصالت ‌و‌ اسناد نسخه ‌به‌ اسناد روایی می رسد. بنابراین شایسته است که راویان صحیفه مشهور، ‌از‌ قبل ‌از‌ شهید ‌و‌ بعد ‌از‌ وی ‌تا‌ گوینده ی حدثنا ‌را‌ ذکر کنیم، ‌تا‌ طبقات راویان این صحیفه برای خوانندگان عزیز روشن گردد.

طریق روایت صحیفه مشهور
کیفیت نسخه صحیفه مشهور ‌و‌ اصولی که ‌از‌ ‌آن‌ روایت شده، روشن شد. اکنون این نکته باقی می ماند که این نسخه چگونه نگاهداری شده ‌و‌ کیفیت تحمل ‌آن‌ ‌از‌ جهت اجازه ی مشایخ چگونه است.
اینک می گوییم: ‌در‌ نظر دانشمندان شیعه، روش های تحمل حدیث، هفت شیوه است: سماع، قرائت، اجازه، مناوله، کتابت، اعلام، ‌و‌ جادة.
صحیفه مولانا امام زین العابدین علیه السلام ‌به‌ برخی ‌از‌ طرق هفتگاتنه فوق ‌به‌ دست ‌ما‌ رسیده است:
مناوله - که قضیه ی ‌آن‌ ‌را‌ مجلسی اول - رحمه الله - بیان کرد ‌و‌ گذشت.
اجازه ‌یا‌ وجاده - که طرق ‌آن‌ بسیار است. باید دانست که - چنانکه شیخ حسن ‌بن‌ شهید ثانی تصریح کرده - بخش عمده ای ‌از‌ طرق مشایخ ‌با‌ وجود کثرت ‌و‌ گستردگی، ‌پس‌ ‌از‌ شیخ طوسی، ‌به‌ مهمترین دانشمند کوشا ‌در‌ جهت ترویج صحیفه مبارکه ‌و‌ کاتب زنده یاد آن، شیخ شهید اول می رسد.
او صحیفه ‌را‌ ‌از‌ جمع زیادی روایت کرده، چنانکه جمع زیادی ‌از‌ ‌او‌ روایت کرده اند. بگذریم ‌از‌ جمع زیادی که ‌به‌ شکل وجاده ‌به‌ نشر ‌و‌ ترویج ‌آن‌ پرداخته اند. جستجو ‌از‌ تمام افراد یاد شده، فرصتی تفصیلی می طلبد، که بسیاری ‌از‌ آنها ‌را‌ مولی محمد تقی مجلسی ‌در‌ اجازات خود ‌و‌ ‌در‌ اثار دیگرش آورده است.
بعلاوه، شیعه ی زید طرق زیادی برای روایت صحیفه دارند که فعلا قصد پرداختن ‌به‌ آنها ‌را‌ نداریم. ‌پس‌ اکتفا می کنیم ‌به‌ بیان نام های کسانی که شهید اول، صحیفه ‌را‌ ‌از‌ آنها روایت کرده ‌تا‌ ‌به‌ بهاء الشرف، ‌و‌ ‌از‌ آنجا ‌به‌ امام سجاد علیه السلام می رسد. ‌پس‌ ‌از‌ آن، جمعی دیگر ‌را‌ یاد می کنیم که ‌به‌ طریق روایت ‌یا‌ وجاده ‌از‌ شهید اول روایت کرده اند. ‌در‌ اینجا نیز ‌به‌ یک طریق واحد شناخته شده ‌از‌ جانب آنها ‌به‌ علامه مجلسی اکتفا می شود.

افرادی که شهید ‌از‌ ایشان صحیفه ‌را‌ نقل کرده است
بعد ‌از‌ کنکاش ‌و‌ جستجو ‌در‌ لابه لای کتب اجازات ‌و‌ تراجم ‌و‌ فهارس، اسامی ‌آن‌ عده ‌از‌ شخصیتهایی ‌را‌ که صحیفه ‌را‌ برای شیخ شهدا روایت کرده اند ‌به‌ شرح ذیل می آوریم:
1) ابوطالب محمد فرزند علامه حلی حسن ‌بن‌ یوسف ‌بن‌ علی ‌بن‌ مطهر اسدی مشهور ‌به‌ فخر المحققین [76]  (متولد 682 ه حله - متوفی 771 ه). ‌در‌ روز 20 شعبان ‌به‌ خانه خود ‌در‌ حله سال 751 ‌و‌ نیز روز جمعه 3 جمادی الاولی سال 756 ه ‌به‌ شهید اجازه داده است. علامه مجلسی عین اجازه دوم ‌را‌ ‌از‌ روی ‌خط‌ کسی که وی ‌آن‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌خط‌ شریفش که ‌بر‌ روی جزء اول کتاب ایضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد نوشته شده بود نقل کرده است. جزء مذکور ‌به‌ ‌خط‌ شهید بوده ‌و‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌بر‌ مصنف - رضی الله عنهما - قرائت کرده است. [77] .
2) سید ابوعبدالله محمد ‌بن‌ قاسم ‌بن‌ حسین ‌بن‌ قاسم ‌بن‌ معیه تاج الدین حسنی دیباجی حلی [78]  (متوفی 776 ه، حله، مدفون ‌در‌ حرم امیرالمؤمنین علیه السلام) وی ‌در‌ شوال سال 753 ه ‌و‌ 16 شعبان 754 ه ‌به‌ شهید اجازه داده است. مجلسی ‌از‌ مجموعه جباعی ‌دو‌ اجازه دیگر ‌از‌ ابن معیه ‌را‌ ذکر کرده که تاریخ ‌هر‌ دوشنبه 11 شوال 754 هجری است. [79] .
3) سید عمید الدین ابوعبدالله عبدالمطلب ‌بن‌ محمد ‌بن‌ علی ‌بن‌ محمد ‌بن‌ اعرج حسینی حلی بغدادی خواهرزاده علامه ی حلی ‌و‌ شاگرد او. [80]  ‌شب‌ نیمه شعبان 681 زاده ‌شد‌ ‌و‌ ‌در‌ بغداد ‌از‌ دنیا رفت ‌و‌ جنازه ‌اش‌ ‌در‌ نجف اشرف ‌به‌ خاک سپرده شد. وی ‌در‌ حایر حسینی 19 رمضان 751 ‌به‌ شهید اجازه داده است.
4) رضی الدین ابوالحسن علی ‌بن‌ احمد ‌بن‌ یحیی مزیدی حلی [81]  ‌در‌ غروب عرفه سال 757 ه وفات کرد ‌و‌ ‌در‌ حرم امیرالمؤمنین علیه السلام مدفون گردید.
5) زین الدین ابوالحسن علی ‌بن‌ احمد ‌بن‌ طرد مطار آبادی حلی [82]  ‌در‌ رجب 762 ه ‌از‌ دنیا رفت. وی ‌در‌ حله 6 ربیع الاخر سال 754 ‌به‌ شهید اجازه داده است.
6) سید امین الدین ابوطالب احمد ‌بن‌ بدر الدین محمد ‌بن‌ ابی ابراهیم [83]  محمد ‌بن‌ علی ‌بن‌ حسن ‌بن‌ زهرة ‌بن‌ حسن ‌بن‌ زهرة کبیر ‌بن‌ علی حسینی حلبی نقیب. ‌در‌ حلب سال 717 متولد ‌و‌ ‌در‌ آنجا ‌در‌ صفر 795 ه وفات یافت ‌و‌ برای شهید ‌در‌ حله سال 755 ه اجازه ای صادر کرد.
7) سید نجم الدین مهنا ‌بن‌ سنان ‌بن‌ عبدالوهاب ‌بن‌ نمیلة ‌بن‌ اعرج حسینی مدنی قاضی، [84]  متوفای 754.
8) قطب الدین ابوعبدالله محمد ‌بن‌ محمد رازی که ‌به‌ وی قطب تحتانی [85]  نیز گفته شده است. سال 694 ه زاده ‌شد‌ ‌و‌ ‌در‌ ذی القعده 766 وفات یافت. شهید یادآور شده که ‌در‌ شعبان سال 766 ه ‌در‌ درس ‌او‌ حضور یافته ‌و‌ ‌از‌ وی کسب علم کرده ‌و‌ ‌از‌ ‌او‌ اجازه دریافت داشته است.
9) جمال الدین ابومحمد مکی ‌بن‌ محمد ‌بن‌ حامد ‌بن‌ احمد نبطی عاملی پدر شهید اول [86] .
10) جلال الدین ابومحمد حسن ‌بن‌ نظام الدین احمد ‌بن‌ نجیب الدین محمد ‌بن‌ جعفر ‌بن‌ ابوالبقاء هبة الله ‌بن‌ نمای حلی. [87]  ‌در‌ حله ربیع الاخر 752 ه ‌به‌ شهید اجازه داده است.
11) شمس الدین محمد ‌بن‌ احمد ابوالمعالی علوی حسینی موسوی. [88] .

راویان صحیفه که ‌از‌ شهید روایت کرده اند
گروهی ‌از‌ علما صحیفه ‌را‌ ‌از‌ شهید ‌به‌ ‌دو‌ طریق روایت ‌و‌ نقل کرده اند: اول ‌به‌ طریق اجازه ‌و‌ دوم ‌به‌ طریق وجاده. ابتدا فردی ‌را‌ که ‌به‌ دریافت اجازه نایل آمده اند ذکر کرده ‌و‌ سپس ‌به‌ کسانی که ‌به‌ طریق وجاده صحیفه ‌را‌ نقل کرده اند می پردازیم.

کسانی که صحیفه ‌را‌ ‌از‌ شهید ‌به‌ شکل اجازه نقل کرده اند
1) زین الدین ابوالحسن علین ‌بن‌ حسن ‌بن‌ شمس الدین محمد ‌بن‌ حسن مشهور ‌به‌ ابن خازن حایری متوفای بعد ‌از‌ 791 ه [89]  شهید ‌در‌ دمشق روز چهارشنبه 12 رمضان المبارک سال 784 ه ‌به‌ وی اجازه داده است ‌و‌ مجلسی ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ بحار آورده است. [90] .
2) تاج الدین محمد ‌بن‌ عبدالعالی ‌بن‌ نجده مشهور ‌به‌ ابن عبدالعالی [91]  متوفای 880 ه. شهید ‌در‌ 10 رمضان 770 ه ‌به‌ وی اجازه داده است. [92]  [93] .
3) ضیاء الدین ابوالقاسم ‌بن‌ محمد ‌بن‌ مکی عاملی جزینی فرزند شهید [94]  متوفای 856 ه.
شهید یک بار همراه برادرش ابوطالب محمد - که ذکرش خواهد رفت - ‌و‌ جمال الدین حسن ‌به‌ وی اجازه داده ‌و‌ یک بار همراه ‌با‌ ابوطالب محمد - که مذکور خواهد ‌شد‌ - ‌در‌ حاشیه ی نسخه ای ‌از‌ شاطبیه اجازه داده است. ‌و‌ این مطلب ‌را‌ صاحب معالم ‌در‌ اجازه ی کبیر خود ‌از‌ ‌خط‌ شهید بدون واسطه نقل کرده است. [95] .
4) رضی الدین ابوطالب محمد ‌بن‌ محمد ‌بن‌ مکی عاملی جزینی فرزند شهید. [96] .
5) شرف الدین ابوعبدالله مقداد ‌بن‌ عبدالله ‌بن‌ محمد حلی اسدی سیوری مشهور ‌به‌ فاضل مقداد (متوفی روز یکشنبه 22 جمادی الاخر 826 ه.) [97] .
6) عزالدین ابومحمد حسن ‌بن‌ سلیمان ‌بن‌ محمد حلی (متوفای بعد ‌از‌ 802 ه) [98] .
7) سید عزالدین حسن ‌بن‌ ایوب ‌بن‌ اعرج حسینی مشهور ‌به‌ ابن نجم الدین معروف ‌به‌ اطراوی عاملی [99] .
8) برخی ‌از‌ افاضل ‌از‌ شاگردان شهید اول. [100] .

کسانی که ‌به‌ صورت وجاده ‌از‌ شهید صحیفه ‌را‌ نقل کرده اند
شماری ‌از‌ نسخ خطی موجود توسط عده ای ‌از‌ علمای بزرگ ‌از‌ روی نسخه شهید نوشته ‌یا‌ ‌با‌ نسخه ی شهید بدون واسطه ‌یا‌ ‌با‌ واسطه مقابله شده است. این طریق یکی ‌از‌ راههای اخذ حدیث شمرده می شود که نزد محدثان «وجاده» نام دارد. ‌در‌ اینجا ‌به‌ ذکر نسخه هایی که ‌از‌ ‌خط‌ شریف وی ‌به‌ طور مستقیم نوشته شده می پردازیم ‌و‌ نسخه هایی ‌را‌ که ‌به‌ واسطه ی نسخ دیگر نوشته شده همراه ‌با‌ ذکر وسایط، یاد می کنیم.
1) نسخه شیخ شمس الدین محمد ‌بن‌ علی ‌بن‌ حسن جبعی عاملی (متوفای 886 ه) پدر حسین ‌بن‌ عبدالصمد ‌و‌ جد شیخ بهائی (متوفای 1030 ه) این نسخه، ‌از‌ روی نسخه شهید نوشته شده ‌و‌ مجلسی اول ‌آن‌ ‌را‌ ‌با‌ شیخ بهاءالدین محمد عاملی مقابله کرده. [101]  نسخه جبعی 851 ه نوشته شده ‌و‌ مجلسی اول ‌آن‌ ‌را‌ دیده ‌و‌ ‌از‌ ‌آن‌ خبر داده است. [102] .
نگارنده گوید: نسخه ای ‌از‌ این صحیفه ‌در‌ مرکز احیاء تراث اسلامی ‌به‌ شماره 1170 موجود است ‌به‌ ‌خط‌ ابوالمعالی خوانساری که نظام الدین قرشی ساوجی ‌آن‌ ‌را‌ ‌با‌ نسخه جبعی مقابله کرده. ‌در‌ نسخه علامتهای مقابله دیده می شود ‌و‌ شاید ‌به‌ ‌خط‌ شیخ بهایی باشد. قرشی ‌هر‌ آنچه که ‌در‌ نسخه جبعی بوده ‌به‌ تمامی نقل کرده که ‌آن‌ نسخه نیز مطابق ‌با‌ نسخه شهید ‌و‌ نسخه ای است که علامه مجلسی ‌از‌ صحیفه جبعی نقل کرده است. [103] .
در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نسخه ای ‌به‌ شماره 8932 جزو مجموعه هایی که جبعی نوشته ‌و‌ ‌به‌ مجموعه جباعی شهرت دارد موجود است. سید محمد طباطبایی بهبهانی ‌در‌ کتاب «الشریعه الی استدراک الذریعه» ‌در‌ معرفی ‌آن‌ گفته که این مجموعه، ‌از‌ جهت قدمت نسبت ‌به‌ سایر مجموعه ‌ها‌ ممتاز است، چرا که قدیمترین تاریخ موجود ‌در‌ این مجموعه، ذوالقعده 851 ه است. ‌در‌ این مجموعه ملحقات صحیفه سجادیه ‌به‌ ‌خط‌ این عالم جلیل وجود دارد. طباطبایی اظهار می دارد که این مطالب ‌از‌ روی ‌خط‌ عمید الرؤسا کتابت شده است. [104] .
2) نسخه شهید ثانی زین الدین علی ‌بن‌ احمد شامی (متوفای 965 ه) که ‌از‌ روی نسخه شهید اول نگارش یافته ‌و‌ ‌در‌ ‌آن‌ طرق روایی صحیفه ‌را‌ ذکر کرده است.
نسخه شهید ثانی ‌در‌ اختیار علامه مجلسی بوده که وی، همه این طرق ‌و‌ تمامی مطالب موجود ‌در‌ ‌آن‌ ‌و‌ مقابله های شهید اول ‌را‌ که ‌به‌ ‌خط‌ شهید ثانی بوده ذکر کرده است. ‌از‌ جمله این مطلب ‌را‌ ‌از‌ ‌آن‌ نسخه آورده است: «این نسخه، ‌از‌ روی نسخه شیخ ‌و‌ مولایمان ابوعبدالله شهید محمد ‌بن‌ مکی مقابله ‌و‌ مضبوط گشته است. ‌به‌ دفعات متعدد که اولین بار ‌در‌ سال کتابت، دومین بار سال 44 (یعنی 944) ‌و‌ سومین مرتبه سال 954 می باشد.» [105] .
نسخه ای ‌از‌ صحیفه ‌به‌ ‌خط‌ شهید ثانی ‌در‌ کتابخانه مدرسه نواب ‌به‌ شماره 13 (ادعیه) موجود است. فهرست نگار ‌در‌ توصیف ‌آن‌ می گوید: «این نسخه ‌به‌ ‌خط‌ نسخ معرب ‌به‌ ‌خط‌ ‌به‌ ابن حاجه زین الدین ‌بن‌ علی است که ‌در‌ سال 930 ه نوشته شده.» [106]  شهید نسخه ی خود ‌را‌ سال 930 ه - ‌بر‌ حسب آنچه که مجلسی ‌در‌ بحارالانوار گفته - نگاشته است.
نسخه ای دیگر ‌از‌ ‌آن‌ ‌در‌ کتابخانه آیة الله مرعشی ‌بن‌ شماره ی 13140 موجود است که ‌از‌ روی نسخه سدید نوشته شده ‌یا‌ ‌با‌ ‌آن‌ بدون واسطه مقابله شده است ‌و‌ ‌هر‌ آنچه ‌در‌ نسخه شهید آمده بعینه ‌در‌ ‌آن‌ نیز آمده است. محمد ‌بن‌ فقیه ابراهیم ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ ربیع الاول 853 ه استنساخ کرده ‌و‌ بار دیگر محمد ‌بن‌ حسن حسینی عیناثی ‌از‌ علمای قرن 11 ‌و‌ صاحب کتاب المواعظ العددیه ‌آن‌ ‌را‌ ‌با‌ نسخه شهید ثانی مقابله کرده ‌و‌ تمامی مطالب ‌آن‌ نسخه ‌را‌ آورده ‌و‌ کتابت ‌آن‌ ‌به‌ سال 1070 ه می باشد.
نسخه ای دیگر ‌در‌ کتابخانه آستان مقدس ‌به‌ شماره 13985 ‌از‌ قرن 11 موجود است که ‌با‌ نسخه شهید ثانی مقابله ‌و‌ تصحیح شده ‌و‌ ‌در‌ حاشیه یکی ‌از‌ صفحات آمده است: «کذا فی نسخة الشیخ زین الدین قدس الله سره علقها متبرکا بادائها لنفسه فقیر رحمة الله... ین الدین علی الشهید یابن الحجة فارغا منها... شهر شعبان المعظم قدس سره... ثلاثین ‌و‌ تسعمائة.» [107] .
نسخه دیگری ‌در‌ این کتابخانه ‌به‌ شماره 6836 موجود است که ‌آن‌ ‌را‌ محمد حسین ‌بن‌ کمال الدین علی فسائی سال 1057 ه نگاشته ‌و‌ ‌با‌ نسخه ابن ادریس ‌و‌ نسخه شهید ثانی مقابله کرده است.
نسخه ای دیگر ‌در‌ کتابخانه عمومی آیة الله حکیم ‌در‌ نجف اشرف ‌به‌ شماره 75 وجود دارد که ‌بر‌ اساس نسخه شهید ثانی نوشته شده ‌و‌ ‌آن‌ ‌را‌ حسین ‌بن‌ شدقم تصحیح کرده است. شاید این شخص سید حسین ‌بن‌ حسن ‌بن‌ علی ‌بن‌ حسن ‌بن‌ شدقم ‌بن‌ ضامن حسینی مدنی هندی باشد که ‌از‌ حسین ‌بن‌ عبدالصمد عاملی والد شیخ بهاء الدین (م 984 ه) صاحب اجازه است. [108] .
3) نسخه محمد امین ‌بن‌ محمد علی که ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ 10 ذی الحجه 1079 ه استنساخ کرده ‌و‌ کیفیت مقابله ی ‌آن‌ ‌را‌ این چنین توصیف کرده است:
«این صحیفه کامله ی نورانی منسوب ‌به‌ سید ‌و‌ مولایمان امام سجاد ‌و‌ زین العباد اما مفترض الطاعه علی ‌بن‌ حسین ‌بن‌ علی ‌بن‌ ابی طالب - صلوات الله ‌و‌ سلامه علیهم - ‌را‌ ‌از‌ روی ‌خط‌ دانشمند علامه شهید اول شمس الدین محمد ‌بن‌ مکی رحمه الله ‌و‌ رضی عنه نقل نموده ‌ام‌ ‌و‌ تمامی اعراب، نقطه ‌ها‌ ‌و‌ حواشی ‌را‌ لفظ ‌به‌ لفظ حسب توانایی خویش آورده ام، مگر مواردی که ‌از‌ چشم رفته باشد ‌و‌ این کار ‌در‌ 10 ذی الحجه 1079 انجام پذیرفت توسط بنده نیازمند ‌به‌ عفو پروردگار، ابن علی ‌بن‌ علی، غلام علی مشهور ‌به‌ محمد علی».
نسخه محمد امین اکنون ضمن مخطوطات کتابخانه اهدایی مرحوم سید محمد مشکوة ‌به‌ دانشگاه تهران ‌به‌ شماره 73 موجود است. [109] .
4) نسخه جعفریه که ‌در‌ قرن 10 نوشته شده ‌و‌ ‌با‌ نسخه شهید رحمه الله مقابله ‌و‌ تصحیح شده است ‌و‌ ‌در‌ صفحاتش علامت مقابله ‌به‌ ‌خط‌ شیخ بهایی ‌و‌ میراداماد دیده می شود. میرداماد ‌در‌ اول ‌و‌ آخر نسخه اجازه قرائت داده است. ‌در‌ حاشیه مطالبی ‌از‌ علامه ی مجلسی ‌به‌ عنوان «م ح ق دام ظله» آمده ‌و‌ نسخه ‌در‌ کتابخانه مدرسه جعفریه ‌در‌ زهان موجود است. [110] .
5) نسخه مدرسه سپهسالار نگارش شده ‌به‌ سال 1021 ه ‌و‌ ‌با‌ نسخه های شهید مقابله ‌و‌ تصحیح شده. [111] .
6) نسخه دیگری ‌از‌ مدرسه سپهسالار که کاتب ‌از‌ روی نسخه شهید نوشته، ‌به‌ طوری که قبل ‌از‌ ملحقات صحیفه اظهار داشته است. [112] .
7) نسخه نوشته شده ‌به‌ سال 1087 ه که ‌در‌ کتابخانه براون موجود است. [113] .
8) نسخه ی اصل برای نسخه ای که ‌آن‌ ‌را‌ محی الدین ‌بن‌ محمود ‌بن‌ احمد طریحی نجفی مسلمی عزیزی نگاشته ‌و‌ تصحیح کرده است. شیخ حر عاملی ‌در‌ کتاب امل الآمل درباره ‌او‌ می گوید: «عالم فاضل محقق عابد صالح ادیب شاعر، له رسائل ‌و‌ مراثی للحسین علیه السلام ‌و‌ دیوان شعر ‌من‌ المعاصرین.» [114] .
این شیخ بزرگوار، نسخه ‌اش‌ ‌را‌ ‌بر‌ اساس نسخه ای کتابت ‌و‌ تصحیح کرده که ‌از‌ روی نسخه شهید اول کتابت شده ‌و‌ تمامی مقابلات ‌و‌ مطالب موجود ‌در‌ نسخه شهید ‌را‌ آورده این نسخه ‌در‌ کتابخانه آستان قدس ‌به‌ شماره 19592 موجود است. [115] .
9) نسخه ی نقل شده که اصل مورد مقابله ی کاظم ‌بن‌ عیس غروی نجفی ‌در‌ سال 996 ‌از‌ ‌آن‌ نقل شده است. وی ‌در‌ پایان صحیفه، قبل ‌از‌ ملحقات ‌آن‌ می گوید: «این نسخه مبارک ‌بر‌ نسخه ای مقابله شده که ‌از‌ روی نسخه ای منقول ‌از‌ ‌خط‌ شیخ شهید نوشته شده است. همان نسخه، خود ‌بر‌ شهید ثانی خوانده شده ‌و‌ تصحیح ‌و‌ اعراب ‌آن‌ ‌بر‌ طبق نظر ‌او‌ آمده، ‌در‌ ‌حد‌ توان، مگر آنچه دیده ‌از‌ ‌آن‌ خطا می رود. این مقابله ‌در‌ چند مجلس انجام شده ‌و‌ ‌در‌ روز پنجشنبه 15 شوال 996 هجری ‌در‌ مکه مشرفه - زادها الله شرفا - پایان یافته است. این سطور ‌را‌ بنده ی فقیر ‌به‌ رحمت خدای بی نیاز خود، کاظم ‌بن‌ یس غروی نجفی عفی الله عنهما نگاشت.» [116] .
10) نسخه کتابخانه آیة الله مرعشی ‌به‌ شماره 395، مکتوب روز شنبه ذوالحجه 935 ‌در‌ نجف اشرف قبل ‌از‌ ملحقات صحیفه تصریح شده که این نسخه ‌با‌ نسخه شهید مقابله شده است. همان مطالب که ‌در‌ دیگر نسخه آمده - ‌از‌ نظر نوع مقابله ‌و‌ ذکر اصول - ‌در‌ اینجا نیز آمده است. [117] .
11) نسخه متعلق ‌به‌ آقا حسن تاج که ‌آن‌ ‌را‌ مجلسی اول ‌به‌ اشاره صاحب العصر ‌و‌ الزمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - دریافت نمود که قبلا بدان اشاره رفت.
12) نسخه معصومه عراق که ‌با‌ سایر نسخه های ابن اشناس ‌و‌ ابن سکون ‌و‌ ابن ادریس ‌و‌ شیخ شهید ‌و‌ شهید ثانی ‌و‌ دیگران مقابله شده ‌و‌ ‌در‌ نهایت صحت است. ‌از‌ این رو، ‌به‌ ‌آن‌ معصومه می گویند، ‌به‌ خاطر آنکه ‌از‌ غلط عاری است، چنانکه میرزا عبدالله ‌در‌ صحیفه ثالثه نقل کرده است. [118] .
13) نسخه ای که میرزا عبدالله افندی ‌در‌ اردبیل دیده. وی ‌در‌ ریاض العلماء می گوید: نسخه دیگری ‌از‌ صحیفه کامله ‌در‌ اردبیل دیدم که نسخه ی کهنی بود ‌و‌ تصویری ‌از‌ ‌خط‌ شیخ شهید شمس الدین محمد ‌بن‌ مکی ‌بر‌ ‌آن‌ دیده می شد. [119] .
14) نسخه امیر سید محمد باقر داماد متوفای 1041 ه که ‌در‌ مقدمه ی شرح خود ‌بر‌ صحیفه ‌از‌ ‌آن‌ خبر داده است.
این بود پایان آنچه که ‌با‌ تعجیل، راجع ‌به‌ صحیفه سجادیه مبارکه ‌و‌ نسخه شهید، قصد ایراد ‌آن‌ ‌را‌ داشتیم. ضمن طلب رضای الهی، شفاعت پیامبر ‌و‌ اهل بیت علیهم السلام ‌را‌ آرزومندیم، ‌و‌ آخر دعوانا الحمد لله رب العالمین، ‌و‌ الصلاة ‌و‌ السلام علی سیدنا محمد ‌و‌ آله الطیبین الطاهرین.




پی نوشتها:
[1] محمد ‌بن‌ علی ‌بن‌ شهر آشوب (م 588 ه) ‌در‌ مقدمه معالم العلماء ‌در‌ پاسخ ‌به‌ کلام غزالی می گوید: نخستین کسی که (در اسلام) ‌به‌ کار تصنیف دست زد، مولا علی علیه السلام بود که کتاب خداوند ‌جل‌ جلاله ‌را‌ گرد آورد. بعد ‌از‌ ایشان می توان ‌به‌ ترتیب زمانی، ‌از‌ سلمان فارسی، ابوذر غفاری، اصبغ ‌بن‌ نباته، عبیدالله ابن ابی رافع ‌و‌ صحیفه کامله امام زین العابدین علیه السلام نام برد. (معالم العلماء، ص 38).
[2] ابن شهر آشوب نخستین کسی است که صحیفه ‌را‌ بدین نام ‌ها‌ نامید چنانکه ‌در‌ معالم العلماء، ‌در‌ شرح حال متوکل ‌بن‌ عمیر گوید: صحیفه ‌به‌ «زبور ‌آل‌ محمد علیهم السلام» لقب یافته است. (معالم العلماء ص 160) ‌و‌ ‌در‌ شرح حال یحیی ‌بن‌ علی ‌بن‌ محمد ‌بن‌ حسین رقی، گوید: ‌از‌ امام صادق علیه السلام دعای معروف ‌به‌ «انجیل اهل البیت علیهم السلام» روایت شده است. (همان، ص 166) .
[3] بنگرید: بحارالانوار، ج 110، ص 61، صورت 41.
 [4] درباره ی این شخصیت والامقام، بنگرید ‌به‌ کتاب «الشهید الاول، حیاته ‌و‌ آثاره» نوشته حجة الاسلام رضا مختاری (قم: بوستان کتاب، 1426).
[5] بنگرید: بحارالانوار ج 110 (کتاب الاجازات) ص 66 - 43، جمعیع طرقی که مولی محمد تقی مجلسی ذکر کرده: ‌به‌ شهید رحمه الله علیه بازمی گردد.
 [6] الذریعه ج 13، ص 358، رقم 1326.
[7] شرح صحیفه، میرداماد، ص 56.
[8] ریاض السالکین، ج 1 ص 58.
[9] رجال النجاشی، ص 426، رقم 1144.
[10] فهرست طوسی، ص 477، رقم 769.
[11] راجع ‌به‌ شروح صحیفه ‌و‌ نسخه های ‌آن‌ ‌ها‌ مراجع شود به:
الف: شیخ علامه آقا بزرگ طهرانی ‌در‌ «الذریعة الی تصانیف الشیعه»،
ب: علامه استاد سید محمد حسین حسینی جلالی ‌در‌ کتابش ‌به‌ نام «دراسات حول الصحیفه السجادیه» ‌در‌ این کتاب، ایشان ‌از‌ شروح صحیفه تحت عنوان «الصحیفه عبر القرون» نام برده است. این پژوهش همچنین همراه ‌با‌ تحقیق ایشان ‌بر‌ روی نسخه ای ‌از‌ صحیفه ‌به‌ روایت علی ‌بن‌ مالک ‌در‌ قم منتشر شده است.
ج. حسین درگاهی ‌در‌ کتاب «کتابنامه صحیفه سجادیه»،
د. فؤاد سزگین ‌در‌ «تاریخ التراث العربی».
ه. ‌دو‌ مقدمه آیة الله مرعشی ‌و‌ سید مشکاة که یک ابر حدود شصت سال پیشتر ‌و‌ بار دیگر ‌در‌ مقدمه نسخه ای ‌از‌ صحیفه، ‌به‌ تصحیح ‌و‌ چاپ شیخ محمد آخوندی منتشر شده. این ‌دو‌ مقدمه اخیرا ‌به‌ طور مستقل ‌و‌ ‌در‌ خور شأن ‌آن‌ ‌به‌ اشراف استادمان علامه سید محمد رضا جلالی - دام توفیقه - ‌در‌ مجله علوم الحدیث (عربی) منتشر شده است.
 [12] شرح صحیفه سجادیه، ص 55.
[13] ریاض السالکین، ج 1 ص 51.
[14] بحارالانوار ج 110، ص 66، وی این مطلب ‌را‌ ‌در‌ ضمن اجازه ای ‌به‌ تاریخ 1064 ه ایراد کرده است.
[15] بحارالانوار، ج 110، ص 59، صورت 41.
 [16] شرح صحیفه سجادیه، ص 56.
[17] صحیفه ثالثه سجادیه، ص 11.
[18] بحارالانوار، ج 110، ص 59، صورت 41.
[19] همان، ص 61.
[20] نسخه ای ‌از‌ ‌آن‌ ‌را‌ که میرزا عبدالله افندی اصفهانی دیده ‌و‌ ‌در‌ صحیفه ثالثه ص 11 ‌از‌ ‌آن‌ خبر داده، نسخه ای نفیس ‌و‌ کهن، ‌به‌ ‌خط‌ ابن مقله خطاط مشهور عصر عباسی بوده است. علامه محقق سید محمد علی روضاتی حفظه الله، نسخه ای ‌از‌ این روایت ‌در‌ اختیار دارد که ‌آن‌ ‌را‌ محمد باقر حسینی سلطانی شوشتری ‌در‌ سال 1123، ه ‌به‌ دستور سلطان حسین صفوی ‌به‌ نگارش ‌در‌ آورده ‌و‌ مرکز تحقیقات کامپیوتری حوزه علمیه اصفهان ‌به‌ تحقیق سید احمد سجادی همراه ‌با‌ تقریظ علامه مذکور ‌به‌ چاپ رسانده است.
[21] نسخه ای ‌از‌ ‌آن‌ ‌در‌ کتابخانه آستان قدس رضوی ‌به‌ شماره ی 12405 موجود است. این نسخه ‌را‌ حسن ‌بن‌ ابراهیم الزامی ‌در‌ سال 416 ه کتابت کرده که قدیمی ترین نسخه ی موجود ‌از‌ صحیفه است. استاد کاظم مدیر شانه چی ‌در‌ مشهد مقدس، ‌آن‌ ‌را‌ تحقیق ‌و‌ منتشر کرده است. نسخه دیگری ‌در‌ کتابخانه آیة الله مرعشی قم ‌به‌ شماره ی 3685 وجود دارد که ‌آن‌ نیز، نسخه ای قدیمی ‌و‌ ‌به‌ نسخ معرب است. ‌در‌ برگه 21 این نسخه آمده است. «بلغ عند مستجمع العلوم شیخ الاسلام ‌و‌ المسلمین زین الملة والدین مدظله ‌و‌ ایده الله تعالی.» ‌از‌ این عبارت معلوم می شود که مراد، شهید ثانی زین العابدین ‌بن‌ علی عاملی (شهید ‌به‌ سال 965 ه) است. این نسخه ‌را‌ علامه سید محمد حسین حسینی جلالی ‌در‌ قم همراه ‌با‌ تحقیقات ‌و‌ توضیحات لازم ‌و‌ مقدمه ای ‌در‌ خور منتشر کرده است.
[22] علامه مجلسی ‌در‌ اجازات بحارالانوار ج 109، ص 101 ‌و‌ آقا بزرگ تهرانی ‌در‌ ذریعه، ج 1، ص 231 ‌از‌ ‌آن‌ یاد کرده اند.
[23] اگر این گفته صحیح باشد، نسخه ای ‌از‌ ‌آن‌ ‌در‌ کتابخانه ایاصوفیا استانبول ‌به‌ شماره ی 2819 موجود است.
[24] نسخه ای ‌از‌ ‌آن‌ ‌در‌ کتابخانه موزه کاخ گلستان تهران ‌به‌ شماره ی 2105 موجود است، ‌به‌ کتابت یاقوت مستعصمی ‌به‌ سال 694 ه. نسخه دیگر ‌در‌ کتابخانه ایاصوفیه استانبول ‌به‌ شماره ی 1946 (کتابت سال 697 ه) وجود دارد.
[25] نسخه ای ‌از‌ این روایت ‌به‌ شماره 3685 ‌در‌ کتابخانه آیة الله مرعشی است ‌به‌ ‌خط‌ حسین ‌بن‌ محمد حسینی شیرازی تاریخ کتابت: روز جمعه 11 ربیع الاخر 695 ه. ‌بر‌ اساس توصیف سید احمد حسینی اشکوری فهرست نگار کتابخانه، این نسخه چهل ‌و‌ یک دعا دارد که سیزده دعا، ‌از‌ ادعیه نسخه های معروف صحیفه کمتر است. سند این نسخه کوتاه است ‌و‌ مقدمه ی صحیفه های معروف ‌را‌ نیز ندارد. (فهرست کتابخانه آیة الله مرعشی، ج 10، ص 81) .
 [26] یکی ‌از‌ فضلای معاصر معتقد است که روایت مشهور ‌از‌ ‌دو‌ روایت که ‌با‌ یکدیگر ادغام شده اند، شکل گرفته است. ‌در‌ ادامه ی بحث، ‌در‌ مورد ویژگی های روایت مشهور، گفتگو خواهد شد.
[27] ‌در‌ ادامه ی گفتار، نام شاگردان شهید اول که صحیفه ‌را‌ ‌از‌ ایشان روایت کرده اند، خواهد آمد.
[28] شرح ‌من‌ ‌لا‌ یحضره الفقیه، ج 14، ص 418.
[29] الفرائد الطریفة، ص 5.
[30] بحارالانوار، ج 110، ص 50.
 [31] الکافی، ج 8، ص 14، ح 2؛ الفهرست،ص 68، رقم 138.
[32] بنگرید به: مقدمه ی صحیفه سجادیه.
[33] ‌در‌ مبحث روایتهای صحیفه، ‌از‌ نسخه ای که ‌از‌ طریق علی ‌بن‌ مالک روایت شده ذکری ‌به‌ میان آمد.
[34] البته این نکات، ‌از‌ ارزش ‌و‌ حجیت ‌و‌ اعتبار حدیث نمی کاهد، چرا که حفاظ ‌و‌ محدثان بزرگ اعتقادی ‌به‌ ممنوعیت حدیث نداشتند، احادیث ‌را‌ حفظ ‌و‌ نگهداری کرده ‌و‌ محافظت ‌از‌ احادیث ‌را‌ - ‌چه‌ ‌به‌ صورت کتابت ‌یا‌ حفظ ‌در‌ سینه - نصب العین خود قرار داده بودند، بویژه شاگردان مکتب وحی ‌و‌ پیروان اهل بیت علیهم السلام.
 [35] الذریعه 1: 2530:518.
[36] الذریعه 20: 3124:308.
[37] الذریعه 25: 227/194.
[38] الذریعه 25: 153/287: شیخ آقا بزرگ می گوید: این کتاب تفسیری کبیر است... که ‌تا‌ سوره ی ‌آل‌ عمران ‌در‌ ‌دو‌ مجلد ضخیم مفصلا نگاشته شده است. نوه ی ‌او‌ سید علی تقی ‌بن‌ ابی الحسن ‌بن‌ ابراهیم ‌بن‌ مصنف می گوید: ‌از‌ این تفسیر، ‌سه‌ جزء ‌در‌ ‌سه‌ مجلد نوشته شد.
[39] الذریعه 8: 803/20.
[40] ‌در‌ الذریعه ج 4، ص 418، کتاب «تکملة ینابیع الانوار» ‌را‌ برای وی نام برده است.
[41] صحیفة المکتبة، رقم 31، ص 2.
[42] الذریعه 19:15.
 [43] ‌در‌ اینجا کلمه ای ناخواناست.
 [44] ریاض العلماء 354:3.
[45] نسخه ای ‌از‌ صحیفه موجود است که ‌آن‌ نیز ‌از‌ روی نسخه سدید نوشته ‌و‌ ‌با‌ ‌آن‌ بدون واسطه مقابله شده ‌و‌ ‌هر‌ آنچه ‌در‌ نسخه شهید آمده ‌در‌ این نسخه نیز بعینه وجود دارد. این نسخه ‌در‌ کتابخانه آیة الله مرعشی ‌به‌ شماره 13140 محفوظ است. محمد ‌بن‌ فقیه ابراهیم ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ ربیع الاخر سال 853 ه استنساخ کرده ‌و‌ بار دیگر ‌در‌ سال 1070 محمد ‌بن‌ حسن حسینی عیناثی ‌از‌ علمای قرن 11 (صاحب کتاب المواعظ العددیه) ‌آن‌ ‌را‌ ‌با‌ نسخه شهید ثانی مقابله کرده ‌و‌ ‌هر‌ آنچه که ‌در‌ نسخه شهید ثانی بوده نقل کرده است. همچنین تصویری ‌از‌ صحیفه ی محفوظ ‌در‌ کتابخانه دانشگاه الهیات مشهد ‌به‌ شماره 1009 ‌به‌ دستم رسید که ‌در‌ 18 ذی قعده 973 ه نگارش یافته ‌و‌ کاتب ‌آن‌ ‌از‌ روی نسخه ای که مقابله ی ابن سکون ‌و‌ ابن ادریس ‌بر‌ ‌آن‌ دیده می شود، استنساخ کرده ‌و‌ شاید این نسخه ای که ‌از‌ روی ‌آن‌ رونویسی شده، نسخه سدید باشد. بنگرید: فهرست: دانشکده الهیات مشهد 163:2.
[46] بحارالانوار 134:108.
 [47] امل الامل 2: 615/203.
[48] ریاض العلماء 241:4.
[49] معجم الادباء 15: 15/75، ‌به‌ وی تهمت نصیریه بودن ‌را‌ می زنند، ‌در‌ حالی که مبرا ‌از‌ ‌آن‌ است.
[50] بغیة الوعاة ج 2، ص 199، رقم 1784.
 [51] سید جلال الدین ابوجعفر قاسم ‌بن‌ حسن ‌بن‌ محمد ‌بن‌ ابومنصور حسن ‌بن‌ احمد ‌بن‌ معیة ‌بن‌ سعید دیباجی حسنی. ابن عنبه (828 ه) ‌در‌ عمدة الطالب ص 165 ‌او‌ ‌را‌ ‌به‌ عنوان سید جلال الدین ابوجعفر ‌بن‌ حسن زکی الثالث توصیف کرده ‌و‌ ‌در‌ مورد وی می گوید: وی یکی ‌از‌ رجال علویین است. سپس مطالبی راجع ‌به‌ وی ‌و‌ وزیر ناصر ‌بن‌ مهدی حسنی ‌و‌ دیگران نقل می کند.
محدث شیخ حر عاملی ‌در‌ امل الآمل: 2: 655/219 عبارت؛ «فاضل صدوق» ‌را‌ ‌در‌ موردش آورده است. افندی ‌در‌ ریاض العلماء 395:4 وی ‌را‌ «الفقیه الفاضل العالم الجلیل العظیم الشأن» معرفی کرده است. ابن معیة جد اعلای فقیه نسابه تاج الدین محمد ‌بن‌ قاسم ‌بن‌ حسین ‌بن‌ قاسم صاحب ترجمه است ‌نه‌ پدر او، چنانکه حر عاملی ‌و‌ افندی ‌در‌ کتابهایشان یادآور شده اند. تاج الدین محمد که سال 776 ه وفات یافت، ‌از‌ مشایخ شهید اول است که شهید، صحیفه ‌را‌ ‌از‌ وی ‌و‌ ‌او‌ ‌با‌ چهار ‌یا‌ ‌سه‌ واسطه ‌آن‌ ‌را‌ روایت کرده، ‌از‌ جمله ‌از‌ جد خود ابن معیه که ‌از‌ طرف عمید الرؤسا ‌و‌ ‌او‌ ‌از‌ بهاء الشرف اجازه داشته اند (رجوع کنید ‌به‌ بحارالانوار، کتاب الاجازات، مجلد 110) .
[52] نیز علامه مجلسی نیز ‌در‌ بحارالانوار ج 107 ص 26 این اجازه ‌را‌ ‌از‌ نسخه ای ‌از‌ صحیفه ‌به‌ ‌خط‌ شیخ حسین ‌بن‌ حسن ‌بن‌ حسین ‌بن‌ محمد قصبانی آورده که تاریخ کتابتش سال 333 (ظاهرا 833) می باشد.
[53] شرح صحیفه سجادیه ص 56.
[54] انباء الرواة علی انباه النحاة: 3: 803/357.
[55] معجم الادباء 19: 101/264.
[56] امل الآمل 2: 1053/342.
[57] ریاض العلماء 307:5.
[58] همان: 308.
 [59] الفرائد الطریقه: 19.
[60] الرسائل الرجالیه 615:2.
 [61] الفرائد الطریفه: 9.
[62] بحارالانوار، 162:110.
[63] الرسائل الرجالیه کلباسی 615:2.
[64] الذریعه 13: 1326/358.
[65] روایت ‌از‌ وی ‌در‌ اجازات مولی محمد تقی مجلسی رحمه الله آمده است، بحارالانوار 110: 38/44، همان: 43:65، ‌و‌ مواضع دیگر.
[66] روایت ‌از‌ وی ‌در‌ اجازات مولی محمد تقی مجلسی رحمه الله آمده است، بحارالانوار 110: 41/52 ‌و‌ ص 43/65 و....
[67] روایت ‌از‌ ‌او‌ ‌در‌ اجازات مولی محمد تقی مجلسی رحمه آمده، بحارالانوار 110: 39/46 ‌و‌ ص 65/ 43 و...
[68] ر. ک: لؤلؤة البحرین: 278.
[69] الفرائد الطریفه: 19 - 18.
[70] منبع سابق.
[71] بنگرید: شرح صحیفه ی مجلسی؛ بحارالانوار 162:110.
 [72] مقدمه سید جلالی ‌بر‌ صحیفه ‌به‌ روایت ابن همام اسکافی (332 ه) ‌از‌ علی ‌بن‌ مالک، ص 71 - 70.
 [73] میرزا عبدالله افندی ‌در‌ ریاض العلماء 309:5 این سخن ‌را‌ آورده است.
[74] شرح صحیفه میرداماد: 56، ریاض السالکین 53:1.
[75] ر. ک: الفرائد الطریفه: 16، خاتمه مستدرک الوسائل 52:3، نورالانوار سید جزایری (که نسخه ‌اش‌ نزد ماست)، الرسائل الرجالیه ابوالمعالی کلباسی 571 - 561: 2.
 [76] علامه مجلسی ‌در‌ بحارالانوار 110، ص 39/46، ‌و‌ ص 41/52 ‌و‌ ص 43/64 آورده است.
[77] بحارالانوار 107: 17/177.
[78] بنگر: بحارالانوار 110: ص 39/46، ص 40/48، ص 41/52، ص 43/64 ‌و‌ ص 161.
[79] بحارالانوار 182:107.
[80] بنگر: بحارالانوار 110: 39/46، ص 40/48، ص 41/52، ص 43/64.
[81] بنگر: بحارالانوار 110: 39/47، ص 40/48 ‌و‌ ص 41/ 52 ‌و‌ ص 43/64.
[82] بنگر: بحارالانوار 110: 40/48، ‌و‌ ص 41/52 ‌و‌ ص 43/64.
[83] ‌در‌ بحار: ابراهیم بدون کلمه أبی آمده است ‌و‌ همچنین ‌در‌ طبقات اعلام الشیعه 9:3.
[84] بنگر: بحارالانوار 110: 41/52، ص 43/64.
[85] بنگر: بحارالانوار 110: 41/52، ‌و‌ ص 43/64.
[86] بنگر: بحارالانوار 110: 41/53.
[87] بنگر: بحارالانوار 110: 41/57.
[88] بنگر: بحارالانوار 110: 42/62، ‌و‌ ص 43/65.
 [89] بنگر: بحارالانوار 110: 39/46، ‌و‌ ص 41/52، ‌و‌ ص 43/64.
[90] بحارالانوار 107: 21/186.
[91] بنگر: بحارالانوار 110: 41/52.
[92] طبقات اعلام الشیعه 124: 4 (الضیاء اللامع فی القرن التاسع).
[93] نسخه این اجازه ‌به‌ ‌خط‌ شهید ‌در‌ کتابخانه مدرسه نواب مشهد مقدس موجود است.
[94] بنگر: بحارالانوار 110: 40/48.
[95] بحارالانوار 55:109، الذریعه 1: 135/248 ‌و‌ 1306، ‌و‌ طبقات اعلام الشیعه 121/4.
[96] بحارالانوار 110: 52/52.
[97] بحارالانوار  110: 43/64.
[98] بحارالانوار 213:107.
[99] بحارالانوار 110: 39/46، ص 43/64.
[100] بحارالانوار 62:110.
 [101] ‌در‌ باب اسباب شهرت روایت مشهور گذشت ‌و‌ بنگر الرسائل الرجالیه 616 - 615: 2.
[102] بحارالانوار 214:107.
[103] المخطوطات العربیه فی مرکز احیاء التراث الاسلامی 2: 1170/214.
[104] الشریعه الی استدراک الذریعه 251:1، شماره 483.
[105] بحارالانوار 134 - 133: 108.
[106] فهرست مدرسه نواب، ص 553.
[107] فهرست کتابخانه آستان قدس 15: 503/339 (بخش ادعیه).
[108] طبقات اعلام الشیعه 170:5.
[109] فهرست نسخه های خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران 162:1 (قسم ادعیه).
[110] فهرست نسخه های خطی کتابخانه مدرسه جعفریه: 83/86.
[111] فهرست کتابخانه سپهسالار 1: 64/36.
[112] فهرست کتابخانه سپهسالار1: 1053/0.
[113] م/کمبریج: 416.
[114] امل الآمل 2:  971/318 ‌و‌ بنگرید الذریعه 9: 6612/1016.
[115] فهرست کتابخانه آستان قدس 15: 509/342 (قسم ادعیه).
[116] کتابخانه آیة الله گلپایگانی ‌به‌ شماره 6 ، 139.
[117] فهرست نسخه های خطی مرعشی: 395/412.
[118] ذریعه 21: 4965/265.
[119] ریاض العلماء 396:4.


منبع : منبع: مجله سفینه (شماره 7) / سید حسین موسوی بروجردی - محمود نظری
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان