ماهان شبکه ایرانیان

علم امام

بی شک اهل بیت پیغمبر (ص) بیش از سایر مردم از علوم آن حضرت، بهره مند بودند چنانکه درباره ایشان فرمود: «لا تعلموهم فانهم اعلم منکم » (۱) مخصوصا شخص امیر مؤمنان (ع) که از دوران کودکی در دامان رسول خدا (ص) پرورش یافته و تا آخرین لحظات عمر آن حضرت ملازم وی، و همواره در صدد فراگرفتن علوم و حقایق از پیامبر اکرم (ص) بود، و درباره وی فرمود:«انا مدینه العلم ...

بی شک اهل بیت پیغمبر (ص) بیش از سایر مردم از علوم آن حضرت، بهره مند بودند چنانکه درباره ایشان فرمود: «لا تعلموهم فانهم اعلم منکم » (1) مخصوصا شخص امیر مؤمنان (ع) که از دوران کودکی در دامان رسول خدا (ص) پرورش یافته و تا آخرین لحظات عمر آن حضرت ملازم وی، و همواره در صدد فراگرفتن علوم و حقایق از پیامبر اکرم (ص) بود، و درباره وی فرمود:«انا مدینه العلم و علی بابها» (2) و از خود امیر مؤمنان (ع) نقل شده که فرمود:«ان رسول الله صلی الله علیه و آله علمنی الف باب، و کل باب یفتح الف باب فذلک الف الف باب، حتی علمت ما کان و ما یکون الی یوم القیامه و علمت علم المنایا و البلایا و فصل الخطاب » (3) یعنی رسول خدا(ص) هزار باب علم به من آموخت که هر بابی هزار باب دیگر می گشاید و مجموعا می شود هزار هزار باب، تا آنجا که از هر چه بوده و تا روز قیامت خواهد بود آگاه شدم و علم منایا و بلایا (مرگها و مصیبتها) و فصل الخطاب (داوری بحق) را فرا گرفتم.

ولی علوم ائمه اهل بیت (ع) منحصر به آنچه از پیامبر اکرم (ص) بی واسطه یا با واسطه شنیده بودند نبوده است بلکه ایشان از نوعی علوم غیر عادی بهره مند بوده اند که بصورت «الهام » و «تحدیث » (4) به ایشان افاضه می شده است نظیر الهامی که به خضر و ذوالقرنین (5) و حضرت مریم و مادر موسی علیه السلام شده (6) و بعضا در قرآن کریم تعبیر به «وحی » گردیده که البته منظور از آن، وحی نبوت نیست، و با چنین علمی بوده که بعضی از ائمه اطهار(ع) که در سنین طفولیت به مقام امامت می رسیدند از همه چیز آگاه بودند و نیازی به تعلم و فراگیری از دیگران نداشتند.

این مطلب، از روایات فراوانی که از خود ائمه اطهار علیهم السلام نقل شده و با توجه به عصمت ایشان، حجیت آنها ثابت است استفاده می شود. ولی پیش از آنکه به ذکر نمونه ای از آنها بپردازیم به آیه ای از قرآن کریم، اشاره می کنیم که از شخص یا اشخاصی بعنوان «من عنده علم الکتاب » (7) یاد کرده بعنوان شاهد بر حقانیت پیغمبر اکرم(ص) معرفی می کند، و آن آیه این است: «قل کفی بالله شهیدا بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب » (8) بگو برای شهادت میان من و شما، خدا و کسی که علم الکتاب دارد کفایت می کند.

بدون شک، چنین کسی که شهادت او قرین شهادت خدای متعال قرار داده شده و داشتن علم الکتاب، او را شایسته چنین شهادتی کرده دارای مقامی بس ارجمند بوده است.

در آیه دیگری نیز اشاره به این شاهد کرده و او را «تالی تلو» رسول خدا (ص) شمرده است: «افمن کان علی بینة من ربه و یتلوه شاهد منه...» (9) و کلمه «منه » دلالت دارد بر اینکه این شاهد از خاندان رسول خدا(ص) و اهل بیت اوست. و روایات متعددی از طریق شیعه و اهل سنت، نقل شده که منظور از این شاهد، علی بن ابی طالب (ع) است.

از جمله، ابن مغازلی شافعی از عبدالله بن عطاء روایت کرده که گفت: روزی در حضور امام باقر (ع) بودم که فرزند «عبدلله بن سلام » (یکی از علماء اهل کتاب که در زمان رسول خدا (ص) اسلام آورد) عبور کرد، از آن حضرت پرسیدم: آیا منظور از «من عنده علم الکتاب » پدر این شخص است؟ فرمود: نه، بلکه منظور علی بن ابی طالب (ع) است که آیه «و یتلوه شاهد منه » و آیه «انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا...» (10 نیز در شان او نازل شده است. و نیز چندین روایت از طرق فریقین نقل شده که منظور از «شاهد» در سوره هود، علی بن ابی طالب (ع) می باشد (11) و با توجه به ویژگی یاد شده «منه » روشن می شود که مصداق آن جز آن حضرت کسی نبوده است.

اهمیت داشتن «علم الکتاب » هنگامی روشن می شود که در داستان حضرت سلیمان (ع) و احضار تخت بلقیس که در قرآن کریم آمده است دقت کنیم در آنجا که می فرماید: «و قال الذی عنده علم من الکتاب انا آتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک...» (12) یعنی کسی که بهره ای از علم الکتاب داشت گفت: من تخت بلقیس را حاضر می کنم پیش از آنکه چشم به هم زنی...

از این آیه، استفاده می شود که آگاه بودن از برخی از علم الکتاب چنین اثر شگفت انگیزی داشته است، و از اینجا می توان حدس زد که داشتن همه علم الکتاب چه آثار عظیمتری را در بر خواهد داشت. و این، نکته ای است که امام صادق(ع) در حدیثی که «سدیر» نقل کرده خاطر نشان ساخته اند:

سدیر گوید: من و ابوبصیر و یحیای بزاز و داود بن کثیر در مجلس (بیرونی) امام صادق (ع) بودیم که آن حضرت با حالت غضب، وارد شدند و پس از نشستن فرمودند: تعجب است از مردمی که گمان می کنند ما علم غیب داریم! در صورتی که جز خدای متعال کسی علم غیب ندارد، و من خواستم کنیزم را تنبیه کنم، او فرار کرد. و ندانستم در کدام اطاق رفته است (13)

سدیر گوید: هنگامی که حضرت برخاستند که به منزلشان (اندرونی) بروند من و ابوبصیر و میسر، همراه آن حضرت رفتیم و عرض کردیم، فدایت شوم، ما سخنان که درباره کنیز گفتید شنیدیم، و ما معتقدیم که شما علوم فراوانی دارید ولی ادعای علم غیب درباره شما نمی کنیم.

حضرت فرمود: ای سدیر، مگر قرآن نخوانده ای؟ عرض کردم: چرا. فرمود: این آیه را خوانده ای: «قال الذی عنده علم من الکتاب انا اتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک »گفتم: فدایت شوم، خوانده ام. فرمود: می دانی که این شخص چه اندازه از علم الکتاب داشت؟ عرض کردم: شما بفرمایید. فرمود: باندازه قطره ای از دریای پهناور! سپس فرمود: آیا این آیه را خوانده ای «قل کفی بالله شهیدا بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب »؟ گفتم: آری. فرمود:آن کسی که علم همه کتاب را دارد داناتر است یا کسی که بهره اندکی از علم الکتاب دارد؟ عرض کردم: آن کسی که علم همه کتاب را دارد. پس با اشاره به سینه مبارکش فرمود: بخدا قسم، علم همه کتاب نزد ماست، بخدا قسم علم همه کتاب نزد ماست. (14) اینک به ذکر نمونه های دیگری از روایات وارده در علوم اهل بیت علیهم السلام اشاره می کنیم.

حضرت رضا(ع) در ضمن حدیث مفصلی درباره امامت فرمود: هنگامی که خدای متعال کسی را (بعنوان امام) برای مردم بر می گزیند به او سعه صدر، عطا می کند و چشمه های حکمت را در دلش قرار می دهد و علم را به وی الهام می کند تا برای جواب از هیچ سئوالی در نماند و در تشخیص حق، سرگردان نشود، پس او معصوم و مورد تایید و توفیق و تسدید الهی بوده از خطاها و لغزشها در امان خواهد بود.و این بخشش الهی است که به هر کس بخواهد می دهد.

آنگاه اضافه فرمود، آیا مردم می توانند چنین کسی را (بشناسند) و برگزینند؟! و آیا برگزیده ایشان دارای چنین صفاتی است (15) ؟!

و از حسن بن یحیای مدائنی نقل شده که از امام صادق (ع) پرسیدم: هنگامی که سئوالی از امام می شود چگونه (و با چه علمی) جواب می دهد؟ فرمود: گاهی به او الهام می شود، و گاهی از فرشته می شنود، و گاهی هر دو. (16)

و در روایت دیگری امام صادق (ع) فرمود: امامی که نداند چه مصیبتی به او می رسد و کار او به کجا می انجامد حجت خدا بر بندگانش نخواهد بود. (17)

و نیز چند روایت از آن حضرت نقل شده است که فرمود: هر گاه امام بخواهد چیزی را بداند خدای متعال او را آگاه می سازد. (18)

و همچنین در روایات متعددی از آن حضرت آمده است که فرمود: روح، آفریده ایست اعظم از جبرئیل و میکائیل که با رسول خدا (ص) بود و بعد از وی با ائمه (ع) است و ایشان را تسدید می کند. (19)

پی نوشتها

1- ر.ک: غایه المرام:ص 265، اصول کافی: ج 1،ص 294.

2- ر.ک: مستدرک حاکم، ج 3، ص 226، جالب این است که یکی از علماء اهل سنت کتابی بنام «فتح الملک » العلی بصحه حدیث مدینه العلم علی » نوشته که در سال 1354 ه در قاهره به چاپ رسیده است.

3- ر. ک: ینابیع الموده: ص 88،اصول کافی: ج 1، ص 296.

4- ر. ک: اصول کافی، کتاب الحجه،ص 264 و ص 270.

5- ر. ک: اصول کافی:ج 1، ص 268.

6- ر. ک: کهف - 65 - 98، آل عمران - 42، مریم - 17 -21، طه - 38، قصص - 7.

7- سوره رعد، آیه 43.

8- سوره رعد آیه 43.

9- سوره هود،آیه 17.

11- ر. ک: غایه المرام (ط قدیم) ص 359 - 361.

‹رس ث/››ح .55 ه یآ ،ه دئام ه روس -01

12- سوره نمل - آیه 40.

13- از دنباله حدیث، روشن می شود که این سخنان را بخاطر حضور نامحرمان، بیان کرده اند. و باید دانست که منظور از علم غیبی که اختصاص به خدای متعال دارد علمی است که احتیاج به تعلیم نداشته باشد، چنانکه امیر مؤمنان (ع) در جواب کسی که سئوال کرد: آیا شما علم غیب دارید؟ فرمود: «انما هو تعلم من ذی علم » و گرنه همه و بسیاری از اولیاء خدا از علوم غیبی که به ایشان وحی یا الهام می شده مطلع بوده اند، و یکی از موارد تشکیک ناپذیر آن، این خبر غیبی است که به مادر حضرت موسی (ع) الهام شد: «انا رادوه الیک و جاعلوه من المرسلین » (قصص -7).

14- اصول کافی: ج 1، ص 257 (ط داراکتب الاسلامیه)

15- ر. ک: اصول کافی، ج 1، ص 198 -203.

16- ر. ک: بحار الانوار، ج 26، ص 58.

17- ر. ک: اصول کافی، ج 1، ص 258.

18- ر. ک: اصول کافی: ج 1، ص 258. 19- ر. ک: اصول کافی: ج 1، ص 273.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان