ماهان شبکه ایرانیان

اشکالاتی بر مبانی تمدن اسلامی (۲) معنای پاداش خواستن از خدا و اعراض از غیر خدا چیست؟

چه بسا ساده دلانی توهم کنند که اگر در عموم کارها، اغراض و پاداشهای اخروی هدف از زندگی انسان اجتماعی قرار گیرد، باعث می شود که مردم نسبت به اغراض زندگی که نیروی طبیعی انسان را به تامین آن می خواند بی اعتنا شوند، و معلوم است که سقوط آن اغراض نظام اجتماع را به کلی تباه ساخته و جامعه را به سوی انحطاط رهبانیت می کشاند، زیرابه قول معروف: "خوشه یکسر دارد ...

چه بسا ساده دلانی توهم کنند که اگر در عموم کارها، اغراض و پاداشهای اخروی هدف از زندگی انسان اجتماعی قرار گیرد، باعث می شود که مردم نسبت به اغراض زندگی که نیروی طبیعی انسان را به تامین آن می خواند بی اعتنا شوند، و معلوم است که سقوط آن اغراض نظام اجتماع را به کلی تباه ساخته و جامعه را به سوی انحطاط رهبانیت می کشاند، زیرابه قول معروف: "خوشه یکسر دارد"، چطور ممکن است در یک عمل، هم پاداش آخرت هدف باشد و هم تامین حوائج دنیا؟با اینکه این دو نقیض یکدیگرند و اجتماع نقیضین امکان ندارد.

لیکن این توهم ناشی از جهل به حکمت الهی و به اسراری است که معارف قرآن از آن پرده بر می دارد، آری اسلام همانطور که مکرر در مباحث گذشته تذکر دادیم تشریع خود را براساس تکوین پی ریزی نموده و فرموده: "فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها، لا تبدیل لخلق الله، ذلک الدین القیم" (1).

و حاصل مضمون آیه این است که آن سلسله اسبابی که در عالم، دست اندر کارند، همه زنجیروار دست به هم داده اند تا در آخر، نوع بشر ایجاد شود و همه آن اسباب بر این مجری جاری شده اند که انسان را به سوی هدفی که برایش در نظر گرفته شده سوق دهند، پس بر خودانسان نیز لازم است که اساس زندگی خود و هدف از تلاش و انتخاب خود را بر موافقت آن اسباب پایه گذاری کند، و ساده تر بگویم: در هر عملی و تلاشی که می کند موافقت با اسباب نامبرده را در نظر بگیرد تا به قول معروف بر خلاف مسیر آب شنا نکرده باشد و سرانجام کارش به هلاکت و بدبختی منتهی نگردد و این معنا(البته اگر متوهم نامبرده، آن را درک کند)خود، همان دین اسلام است و خلاصه دعوت اسلام همین است، و چون ما فوق همه اسباب یگانه سببی قرار دارد که پدید آورنده اسباب و مسبب آنها است، پس بر انسان لازم است که دربرابر آن مسبب الاسباب تسلیم و خاضع گردد و معنای اینکه می گوئیم توحید یگانه اساس و پایه دین اسلام است همین است.

از اینجا روشن می گردد که حفظ کلمه توحید و تسلیم خدا شدن و رضای خدا را در

زندگی طلب کردن بر طبق جریان همه اسباب قدم برداشتن است و نیز دادن حق هر یک از آن سبب ها است، یک فرد مسلمان با اعتقادش به توحید و لوازم آن،هم شرک نورزیده و هم نسبت بحق هیچ یک از اسباب مرتکب غفلت نشده، پس یک فرد مسلمان هدفها و اغراضی دنیائی وآخرتی دارد و یا به عبارت دیگر: هم مادیات هدف او است و هم معنویات و لیکن نسبت به هریک از آن اهداف، آن مقدار اعتنا می ورزدکه باید بورزد(نه کمتر و نه بیشتر)و عینا به همین جهت است که می بینیم که اسلام هم خلق را به توحید و انقطاع از هر چیز و اتصال به خدای تعالی و اخلاص برای او و اعراض از هر سببی غیر او دعوت می کند، و هم در عین حال به مردم دستورمی دهد بر اینکه از نوامیس حیات پیروی کنند و مطابق مجرای طبیعت قدم بردارند،(بخورند، بنوشند، مداوا کنند، کشت و زرع نمایند، ازدواج کنند و...).

و همین جا است که فساد یک توهم دیگر، روشن می شود و آن توهمی است که جمعی از علما یعنی آنهائی که به اصطلاح متخصص در علم الاجتماع هستند کرده وگفته اند: حقیقت دین و غرض اصلی آن تنها اقامه عدالت در اجتماع است و مسائل عبادتی، فروعات آن غرض است و تنها علامتی است برای اینکه معلوم شود کسی که مثلا نمازمی خواند متدین به دین هست، هر چند نماز خواندنش ناشی از عقیده به خدا و به فرض عبودیت خدا نباشد.

با اینکه بطلان این سخن حاجت به هیچ استدلالی ندارد و کسی که در کتاب خدا و سنت پیشوایان دین و مخصوصا سیره رسول خدا(ص)دقت کند برای واقف شدن به بطلان این توهم، نیازمند مؤنه ای دیگر و زحمت استدلال نمی شود، با این حال می گوئیم این توهم لوازمی دارد که هیچ آشنای به معارف دین، ملتزم به آن نمی شود، یکی اینکه: مستلزم اسقاط توحید از مجموعه نوامیس دینی است، یعنی گوینده این سخن، اعتقاد به توحید را لازم نمی داند، دوم اینکه: فضائل اخلاقی را نیز از آن مجموعه ساقط می کند، و سوم اینکه: هدف نهائی دین را که همانا کلمه توحید است به یک هدف پست ارجاع می دهد، یعنی می گوید: دین جز برای این نیامده که مردم متمدن شوند، یعنی بهتر بخورند و بهتر از سایر لذائذ متمتع شوند، با اینکه قبلا روشن کردیم که این دو هدف ربطی به هم ندارند، نه برگشت توحید به تمدن است و نه برگشت تمدن به توحید، نه در اصلش و نه در فروعات و ثمراتش.

............................................ (1)روی به سوی دین حنیف و معتدل آور، و ملازم آن باش که دینی است مطابق فطرت.و خلقتی که خدا مردم را بر آن فطرت آفریده، و خلقت خدا تبدیل پذیر نیست،و دین قیم و استوار هم همین است که مطابق با خلقت و تکوین باشد. سوره روم آیه: 30".

معنای پاداش خواستن از خدا و اعراض از غیر خدا چیست؟!

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان