آیا شک و وسوسه در ایمان باطنی اگر گذرا باشد آیا آن هم جزء ایمان ظاهری میشود؟

باید ابتدا نگاهی به وضعیت مردم در زمان جاهلیت داشته باشیم. مردمی که از لحاظ فرهنگی و سواد خواندن و نوشتن در پایینترین حد بودند

باید ابتدا نگاهی به وضعیت مردم در زمان جاهلیت داشته باشیم. مردمی که از لحاظ فرهنگی و سواد خواندن و نوشتن در پایینترین حد بودند. گفته شده که در زمان رسالت تنها 18 نفر سواد خواندن و نوشتن داشتند. از نظر نوع زندگی معیشت و غذا و پوشاک در سطح بسیار بدی زندگی میکردند. آداب و رسوم بسیار ناپسندی درمیان آن ها وجود داشت گاهی یک مسئله بسیار کوچک باعث جنگ و خونریزی شدید میان دو قبیله میشده است.
مسئله زنده به گور کردن کودکان یکی از نمونههای انحطاط آن جامعه بوده طبعاً هدایت چنین انسان هایی اگر چه با دلایل و آیات و بینات روشنی هم باشد، نیاز به زمینه و آمادگی در وجود آنها دارد. استدلال و سخن هر چند عالی باشد، برای تصدیق آن ابتدا باید قابل فهم باشد، باید ابتدا بتواند درک شود تا تصدیق شود. و چنین انسان هایی با چنین وضعیت فرهنگی و فکری و آداب و رسوم اجتماعی که سالها بلکه قرن به آن خو کرده بودند، فهم آن آیات برای چنین کسانی مشکل بود، چون آمادگی لازم را برای آن نداشتند. از طرف دیگر اگر کسی بخواهد به طور طبیعی از افکار و اعمال و سنت هایی که سالها و قرنها بر آن خو کرده و جزء وجود او شده است و با آن هر روز زندگی میکند، دست بکشد و به عقیده دیگر اگر چه بسیار عالی تر باشد، گرایش یابد، به راحتی میسر نخواهد بود. این مسئله اگر چه شاید برای بعضی از افراد راحت باشد، اما برای یک جامعه بسیار مشکل و در زمان کوتاه ناممکن است. اگر بخواهیم در زمان حاضر فرض کنیم که یک شخص بخواهد از تمام عقاید و افکار خود دست بردارد وبه افکار عالی تر و بسیار برتر دست یابد، چنین کاری علی رغم رشد فرهنگی، فکری، ارتباط و... برای یک فرد در یک زمان کوتاه میسر نیست تا چه رسد به افراد یک جامعه.

این مسئله را هم چنین در کنار مسئله دیگر مورد توجه قرار دهیم که در آن زمان و در همه زمانهائی که پیامبران تبلیغ دین الهی مینمودند، کسانی بودند که دعوت و هدایت پیامبران منافع آنها را به خطر میانداخت که این قشر معمولاً از رهبران سیاسی و فکری و اقتصادی جامعه بودند و بی کار نمینشستند تا موقعیت و منافع آنها به راحتی از دست برود، بلکه از ابزارهای مختلف و حتی از ارعاب و شکنجه برای جلوگیری از تأثیر سخنان پیامبران بهره میگرفتند. گاهی با فریب، گاهی با تحریف مانند سحر و جادو بودن، گاهی با تهدید، گاهی با وعده و... سخنان پیامبران را کم اثر یا بی تأثیر میگذاشتند و به همین خاطر بسیاری از امتهای پیامران به آنها ایمان نیاوردند با اینکه سخنان آنها بینات و آیات روشن الهی بود.
اگر ما یک لحظه خود را در مقابل کسی که قصد هدایت و راهنمایی او را داریم، قرار دهیم و به مشکلات آنها آگاه شویم، به عظمت کار پیامبر و تلاش و سختی هایی که در این راه متحمل شدهاند، کمی پی خواهیم برد.
نکته پایانی اینکه اصولاً عمل هدایت و تغییر عقیده یک مسئله تدریجی و زمان براست و این مسئله در آیات قرآن و بعضی از احکام که به تدریج نازل شدهاند، کاملاً مشهود و گویا است.


منبع : پاسخگو
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان