نگاه فرانسویها به شما چطور بود؟ وقتی به آنها میگفتید تاریخ بزرگی داریم، به شما لبخند میزدند؟ چون به هر حال آن دوره که دیگر پرشیا وجود نداشت، ایران شده بود.
ایران بود و اتفاقا همهشان تاسف میخوردند که چرا شما به کشورتان پرس نمیگویید؟ میگفتند اگر بگویید پرس ما هم قبول داریم که کشور بزرگی بوده است، اما وقتی میگویید ایران، ما با ایراک (عراق) اشتباه میکنیم.
مرحوم فروغی تعبیری دارد که ما با عوض کردن این اسم معرفهای را نکره کردیم.
عینا، کاملا این درست بود. بعد هم وقتی با استادها روبهرو میشدیم و وقتی صحبت از تاریخ میشد همهشان از تاریخ گذشته ایران حرف میزدند؛ از تاریخ دوره صفویه میگفتند که در مورد آن در کتابهای آدمهایی مثل ژان شاردن و اینها مطالبی خوانده بودند. هنوز هم اگر بروید پاریس میبینید که کتابهای او مرتب فروش میرود. چیزهایی میگوید که مردم به آن علاقه دارند. ایران برایشان یک حالت رویایی هم داشت.
بعد هم خب البته ما به یک مناسبتی برداشت عوضی هم داشتیم؛ مونتسکیو کتاب لترپرسن را نوشت که ما به نام نامههای ایرانی ترجمه کردیم. حالا جدا از اینکه او نیت دیگری داشت و در آن هم خیلی از ایران تعریف نمیکند، ولی به هر حال نگاهشان این بود که پس ایران یک چیزی دارد که میشود در موردش این حرفها را زد.
منبع: دنیای اقتصاد