عشق یعنی چه و عاشق واقعی کیست؟

طفیل هستی عشقند آدمی و پری                ارادتی بنما تا سعادتی ببریبکوش خواجه و از عشق بی نصیب مباش   که بنده را نخر کس به عیب بی هنریقبل از بررسی و تفسیر معنای عشق که البته در تفسیرش تصویرها نهفته و در تصویرش تقصیرها رفته است

  طفیل هستی عشقند آدمی و پری                ارادتی بنما تا سعادتی ببری
بکوش خواجه و از عشق بی نصیب مباش   که بنده را نخر کس به عیب بی هنری
قبل از بررسی و تفسیر معنای عشق که البته در تفسیرش تصویرها نهفته و در تصویرش تقصیرها رفته است. آن را در لغت چنین معنا کرده اند:
1 ـ به حدّ افراط دوست داشتن.
2 ـ دوستی مفرط، محبت تام.
عشق را نمیشود به آسانی تفسیر کرد، زیرا که در هر گذرش تفسیری وجود دارد که با هزار تعبیر است امّا عبودیت بالاترین و بهترین تفسیر عشق است، زیرا که عشق در برترین مرتبه رو به تعالی میگذارد و از احساس آمیخته به حواس میگریزد:إلهی هبْ لی کمال الاءنقطاع إلیک.عشق واقعی برون رفتن از تمام تعلقات و تحویل به أحسن الحال است و عاشق واقعی از تمایلات منقطع میباشد. و از تظاهر منزجر است. عشق از درون میجوشد و عاشق از خدا میترسد و بر هوی' میخروشد. نه آن که در گرو عشق حسّی و خیالی است که بر خاسته از گرایش به شهوات و امیال درونی است، که بر ظاهر دنیا حکم میکند و از ملکوت که در آخرت متجلّی میشود، غافل است: آنها (دنیا پرستان) فقط ظاهری از زندگی دنیا را میدانند، و از آخرت (پایان کار) غافلند. و متعلق عشق حسی و خیالی زیباییهای ظاهری و مختص بُعد مادی انسانها میباشد. هر اندازه که آدمی نسبت به چنین عشقی توجه نشان دهد، از مراحل عشق عقلانی و عرفانی دور شده است. عاشق واقعی دلش مسکن خدا است. با چشمانش باطن عالَم را میبیند، و با گوشهایش شنوای اسرار حق است. معنای را ستین عشق در کلمات مولای ساجدین متجلّی است:جز وصال تو، سوز سینهام را خنک نکند. جز لقای تو، آتش دلم را خاموش نگرداند. جز نظر به وجه تو اشتیا قم را سیراب نسازد، وجُز به قرب تو قرار ندارم.
ایام خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همــه بی حاصلــی و بی خــبری بود
این عشق واقعی است که جز به وصال و لقای حق رضایت نمی دهد و نظر به وجه پروردگار اشتیاقش را پاسخ میدهد و به قربش قرار می یابد. انسان اول باید عاقل باشد تا عاشق شود.. عشق بالاترین مرحله و آخرین ثمرة عقل است. عاقل هوشیار و بیدار، عاشق دلدار است. عقلی که موجب ارتقای انسان به اعلی علیّین میشود. ، عقل نیست، بلکه عشق است.عقلی که آزموده و پخته شده، به عشق تبدیل میشود. خداوند انسان را با فطرت عاشقه آفرید، اما فطرت عاشقه هر انسانی را غرایزی در بُعد حیوانی احاطه کرده است، و هر کدام از آن، نفس را به سوی خود میکشانند. افرادی که به سمت ثروت، مقام، شهوت، دنیا پرستی و دیگر امیال رفتهاند، کسانی هستند که فطرت عاشقة را به سمت غریزه پست هدایت کردهاند و معشوق حقیقی خود را در ثروت، ریاست، ماه رویان و هر آنچه که فانی است دیدهاند. در مقابل، افرادی وجود دارند که باتربیت فطرت، به مقامات عالیه عرفانی و معنوی رسیدهاند و فطرت را به سوی کمالطلبی و هدایت سوق دادهاند.
مولای متقیان علی(ع) عاشق واقعی بود، در عشق او دنیا اعتباری ندارد و حتی بهشت با تمام لذت هایش منظور نمیشود، در عشق او حضرت حق مطلوب است و اوست که خدا را به واقع می پرستند او بر عذاب خدا صبر میکند، اما فراقش را تحمل نمیکند.
و ما چنین نیستم که به این مقام برسیم، ولی میتوانیم بهره هایی از آن را با عشقی پاک و خدایی به دست آوریم. عاشق واقعی تنها رضای معشوق و محبوب را طلب میکند و از خود خواهی و خود پرستی نجات یافته است. خواستة محبوب را بر خواستة خویش مقدّم می دارد و بالاتر از آن رضای او را رضای خود میداند و خواستة دیگری غیر از خواستة او ندارد.


منبع : پاسخگو
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان