ماهان شبکه ایرانیان

معاد (۳) زندگی پس از مرگ

آیا انسان پس از مرگ یکباره وارد عالم قیامت می شود و کارش یکسره می گردد، و یا انسان در فاصله مرگ و قیامت یک عالم خاصی را طی می کند و هنگامی که قیامت کبری بپا شد وارد عالم قیامت می گردد؟(و البته این را هم می دانیم که تنها خدا می داند که قیامت کبری کی بپا می شود.حتی پیامبران نیز از این مطلب اظهار بی اطلاعی کرده اند).

آیا انسان پس از مرگ یکباره وارد عالم قیامت می شود و کارش یکسره می گردد، و یا انسان در فاصله مرگ و قیامت یک عالم
خاصی را طی می کند و هنگامی که قیامت کبری بپا شد وارد عالم قیامت می گردد؟(و البته این را هم می دانیم که تنها خدا
می داند که قیامت کبری کی بپا می شود.حتی پیامبران نیز از این مطلب اظهار بی اطلاعی کرده اند).


مطابق آنچه از نصوص قرآن کریم و اخبار و روایات متواتر و غیر قابل انکاری که از رسول اکرم و ائمه اطهار رسیده است
استفاده می شود، هیچکس بلافاصله پس از مرگ وارد عالم قیامت کبری نمی شود، زیرا قیامت کبری مقارن است با یک
سلسله انقلابها و دگرگونیهای کلی در همه موجودات زمینی و آسمانی که ما سراغ داریم یعنی کوهها، دریاها، ماه، خورشید،
ستارگان، کهکشانها.هنگام قیامت کبری هیچ چیزی در وضع موجود باقی نمی ماند.بعلاوه در قیامت کبری اولین و آخرین
جمع می شوند، و ما می بینیم که هنوز نظام جهان برقرار است و شاید میلیونها و بلکه میلیاردها سال دیگر نیز برقرار باشد و
میلیاردها میلیارد انسان دیگر بعد از این بیایند.

صفحه : 514


همچنین از نظر قرآن کریم - همان طور که از آیات گذشته و یک سلسله آیات دیگر استفاده می شود - هیچ کس در فاصله
مرگ و قیامت کبری در خاموشی و بی حسی فرو نمی رود، یعنی چنین نیست که انسان پس از مردن در حالی شبیه بیهوشی
فرو رود و هیچ چیز را احساس نکند، نه لذتی داشته باشد نه المی، نه سروری داشته باشد و نه اندوهی، بلکه انسان بلافاصله
پس از مرگ وارد مرحله ای دیگر از حیات می گردد که همه چیز را حس می کند، از چیزهایی لذت می برد و از چیزهای دیگر
رنج، البته لذت و رنجش بستگی دارد به افکار و اخلاق و اعمالش در دنیا.این مرحله ادامه دارد تا آنگاه که قیامت کبری بپا
شود.در آن هنگام در اثر یک سلسله انقلابها و دگرگونیهای بی نظیر که در آن واحد جهان را فرا می گیرد و از دورترین
ستارگان گرفته تا زمین ما همه مشمول آن دگرگونی می شوند، این مرحله یا این عالم که برای هر کسی یک فاصله و حد وسط
میان دنیا و قیامت می شود، پایان می پذیرد.


پس، از نظر قرآن کریم عالم پس از مرگ در دو مرحله صورت می گیرد، و به تعبیر صحیح تر، انسان پس از مرگ دو عالم را
طی می کند: عالمی که مانند عالم دنیا پایان می پذیرد و «عالم برزخ » نامیده می شود، دیگر عالم قیامت کبری که به هیچ وجه
پایان نمی پذیرد.اینک بحث مختصری درباره عالم برزخ و بحثی درباره عالم قیامت.

عالم برزخ

اگر چیزی میان دو چیز دیگر حائل و فاصله باشد، آن چیز را «برزخ » می نامند.

قرآن کریم از زندگی پس از مرگ تا قیامت کبری با کلمه «برزخ » تعبیر کرده است.در سوره مؤمنون آیه 99 و 100 می فرماید:
حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلی اعمل صالحا فیما ترکت، کلا انها کلمة هو قائلها و من و رائهم برزخ الی یوم
یبعثون.

تا آنگاه که یکی از آنها را مرگ فرا می رسد می گوید: پروردگارا!مرا بازگردان، باشد کار شایسته ای در زمینه هایی که نکرده ام
انجام دهم.ابدا، این صرفا سخنی است که او گوینده آن است و از جلو آنها(از حین مرگ)تا روزی که مبعوث شوند برزخ و
فاصله ای است.

صفحه : 515

این آیه تنها آیه ای است که فاصله میان مرگ و قیامت را «برزخ » خوانده است.


علمای اسلام از همین جا اقتباس کرده و نام عالم بعد از دنیا و قبل از قیامت کبری را «عالم برزخ » نهاده اند.

در این آیه از ادامه حیات بعد از مرگ، همین قدر سخن آمده است که انسانهایی پس از مرگ اظهار پشیمانی می کنند و
درخواست بازگرداندن به دنیا می نمایند و به آنها پاسخ منفی داده می شود.این آیه کاملا صراحت دارد که انسان پس از مرگ
دارای نوعی حیات است که تقاضای بازگشت(رجوع)می کند ولی تقاضایش پذیرفته نمی شود.


آیاتی که دلالت می کند که انسان در فاصله مرگ و قیامت از نوعی حیات برخوردار است و در آن حال شدیدا احساس می کند،
گفت و شنود دارد، لذت و رنج و سرور و اندوه دارد و بالاخره از نوعی زندگانی سعادت آمیز[یا شقاوت آلود] برخوردار است،
زیاد است.مجموعا در حدود 15 آیه است که در قرآن کریم به نحوی از انحاء یک جریان حیاتی را یاد کرده است که می رساند
انسان در فاصله بین مرگ و قیامت از یک حیات کامل برخوردار است.این آیات بر چند گونه است:
1.آیاتی که جریان یک سلسله گفت و شنودها میان انسانهای صالح و نیکوکار و یا انسانهای فاسد و بدکار را با فرشتگان الهی
یاد می کند که بلافاصله بعد از مرگ صورت می گیرد.این گونه آیات زیاد است.آیه 97 از سوره نساء و آیه 100 از سوره مؤمنون -
که قبلا هر دو آیه را نقل و ترجمه کردیم - از این گونه آیات است.


2.آیاتی که علاوه بر مضمون آیات بالا رسما می گویند که فرشتگان پس از آن گفت و شنودها به صالحان و نیکوکاران
می گویند از این پس از نعمتهای الهی بهره گیرید، یعنی آنها را در انتظار رسیدن قیامت کبری نمی گذارند.دو آیه ذیل
مشتمل بر این مطلب است:
الذین تتوفیهم الملائکة طیبین یقولون سلام علیکم ادخلوا الجنة بما کنتم تعملون (1).

آنان که در حالی که پاکیزه اند فرشتگان آنان را تحویل می گیرند و فرشتگان به آنها می گویند: درود بر شما!همانا به موجب
کردارهای شایسته تان وارد بهشت گردید.

..............................................................
1.نحل/32.

صفحه : 516

قیل ادخل الجنة قال یالیت قومی یعلمون.بما غفر لی ربی و جعلنی من المکرمین (1).

(پس از مرگ)به او گفته شد: داخل بهشت شو!او گفت: ای کاش مردم من که سخن مرا نشنیدند اکنون می دانستند که
چگونه پروردگارم مرا آمرزید و مرا جزء بندگان مکرم خویش قرار داد.


در آیات قبل از این آیه جریان محاوره این مرد مؤمن(مؤمن آل یس)با قومش نقل شده که مردم را به پیروی رسولانی که در
شهر انطاکیه مردم را به ترک پرستش غیر خدا و پرستش مخلصانه خدا می خواندند دعوت می کند و سپس ایمان و اعتقاد
خویش را اظهار می دارد و از آنها می خواهد که سخن او را بشنوند و به راه او بروند.

در این آیات می گوید: ولی آن مردم سخن او را نشنیدند تا آنگاه که او به جهان دیگر رفت.در آن جهان در حالی که مغفرت و
کرامت الهی را درباره خویشتن مشاهده کرد، آرزو کرد که ای کاش قوم من که هنوز در دنیایند از وضع سعادتمندانه من در
این جهان آگاه می شدند.بدیهی است که همه این جریانها قبل از قیامت کبری است، زیرا در قیامت کبری همه اولین و آخرین
جمع اند و کسی در روی زمین باقی نیست.


ضمنا این نکته را باید بدانیم که آنچه پس از مرگ برای اهل سعادت آماده شده، بهشتهاست نه بهشت، یعنی انواع
بهشتهاست.بهشتها در آخرت به حسب مقامات قرب الهی متفاوت اند.بعلاوه همان طور که در اخبار و روایات اهل بیت
(علیهم السلام)رسیده است بعضی از این بهشتها مربوط به عالم برزخ است نه عالم قیامت.علیهذا اینکه در دو آیه فوق کلمه
بهشت آمده است نباید سبب اشتباه شود که مربوط به قیامت است.

3.دسته سوم آیاتی است که در آن آیات سخنی از گفت و شنود فرشتگان با انسانها در میان نیست بلکه مستقیما از حیات
انسانهای سعادتمند و نیکوکار یا انسانهای بی سعادت و بدکار و تنعم دسته اول و عذاب و رنج دسته دوم در فاصله مرگ و
قیامت یاد شده است.دو آیه ذیل از این گونه است:
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.فرحین بما آتیهم الله من فضله و یستبشرون بالذین
لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف

..............................................................
1.یس/26 و 27.

صفحه : 517

علیهم و لا هم یحزنون (1).


گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده اند مرده اند، بلکه نزد پروردگار خویش زنده اند و روزی داده می شوند، بدانچه خدا از
فضل و رحمت خویش به آنها عنایت کرده شادمان اند و آرزو می کنند که بشارت شهادت دوستان دنیاشان به آنها برسد تا آنها
را با خود در این شهادت شریک ببینند.

و حاق بآل فرعون سوء العذاب النار یعرضون علیها غدوا و عشیا و یوم تقوم الساعة ادخلوا آل فرعون اشد العذاب (2).

عذاب ناراحت کننده، آتش، بر فرعونیان احاطه کرد، هر بامداد و شامگاه بر آن عرضه می شوند.آنگاه که قیامت بپا شود(گفته
می شود)فرعونیان را در شدیدترین عذاب داخل نمایید.


این آیه کریمه دو نوع عذاب برای فرعونیان ذکر می کند: یکی قبل از قیامت که ز آن به «سوء العذاب » تعبیر شده است و آن
این است که روزی دو بار بر آتش عرضه شوند بدون آنکه وارد آن گردند، دوم بعد از قیامت که از آن به «اشد العذاب » تعبیر
شده است که فرمان می رسد که آنها را داخل آتش نمایید.در مورد عذاب اول، از بامداد و شامگاه نام برده شده است بر خلاف
عذاب دوم.همان طور که امیر المؤمنین علی(علیه السلام)در توضیح و تفسیر این آیه فرموده است، بدین جهت است که
عذاب اول مربوط است به عالم برزخ و در عالم برزخ به تبع عالم دنیا صبح و شام و هفته و ماه و سال هست، بر خلاف عذاب
دوم که مربوط به عالم قیامت است و در آنجا صبح و شام و هفته و ماه و غیره وجود ندارد.

در روایات و اخباری که از رسول اکرم(ص)و امیر المؤمنین علی(علیه السلام) و سایر ائمه اطهار(علیهم السلام)رسیده است،
درباره عالم برزخ و حیات اهل ایمان و اهل مصیبت در این دوره، فراوان تاکید شده است.


رسول خدا در جنگ بدر پس از فتح مسلمین و کشته شدن گروهی از سران متکبران قریش و انداختن بدنهای آنها در یک
چاه حوالی بدر، سر به درون چاه برد و


..............................................................
1.آل عمران/169 و 170.
2.مؤمن/45 و 46.

صفحه : 518

به آنها رو کرده، گفت: ما آنچه را خداوند به ما وعده داده بود محقق یافتیم، آیا شما نیز وعده های راست خدا را به درستی
دریافتید؟بعضی از اصحاب گفتند: یا رسول الله! شما با کشته شدگان و مردگان سخن می گویید!مگر اینها سخن شما را درک
می کنند؟! فرمود: آنها اکنون از شما شنواترند.

از این حدیث و امثال آن استفاده می شود که با آنکه با مرگ میان جسم و جان جدایی واقع می شود، روح علاقه خود را با بدن
که سالها با او متحد بوده و زیست کرده بکلی قطع نمی کند.

امام حسین(علیه السلام)در روز دهم محرم پس از آنکه نماز صبح را با اصحاب به جماعت خواند، بر گشت و خطابه کوتاهی
برای اصحاب و یاران ایراد کرد.در آن خطابه چنین گفت:
«اندکی صبر و استقامت، مرگ جز پلی نیست که شما را از ساحل درد و رنج به ساحل سعادت و کرامت و بهشتهای وسیع
عبور می دهد» (1).

در حدیث است که:
«مردم خوابند، همینکه می میرند بیدار می شوند» (2).


مقصود این است که درجه حیات بعد از مردن از پیش از مردن کامل تر و بالاتر است.همان طور که انسان در حال خواب از
درجه درک و احساس ضعیفی برخوردار است، حالتی نیمه زنده و نیمه مرده دارد و هنگام بیداری آن حیات کامل تر می شود،
همچنین حالت حیات انسان در دنیا نسبت به حیات برزخی درجه ای ضعیف تر است و با انتقال انسان به عالم برزخ کامل تر
می گردد.

لازم است دو نکته را در اینجا یادآوری کنیم:
الف.مطابق آنچه از روایات و اخبار پیشوایان دین رسیده است در عالم برزخ فقط مسائلی که انسان باید بدانها اعتقاد و ایمان
داشته باشد مورد پرسش و رسیدگی واقع می شود، رسیدگی به سایر مسائل موکول به قیامت است.

..............................................................
1.معانی الاخبار، ج 3/ص 289.اعتقادات صدوق، باب یازدهم.
2.المحجة البیضاء، ج 7/ص 42.

صفحه : 519


ب.کارهای خیر بازماندگان مردگان که به نیت اینکه ثواب و اجرش از آنها باشد صورت می گیرد، برای آنها موجب خیر و رفاه
و سعادت می شود.مطلق صدقات، اعم از صدقات جاریه - یعنی تاسیس مؤسسات خیریه که سودش برای خلق خدا جریان
دارد و باقی می ماند - و یا صدقات غیر جاریه که یک عمل زودگذر است، اگر به این قصد صورت گیرد که اجر و پاداشش برای
پدر و یا مادر و یا دوست و یا معلم و یا هر کس دیگر که از دنیا رفته، بوده باشد، مانند هدیه ای برای رفتگان محسوب می شود و
موجب سرور و شادمانی آنها می گردد و همچنین است دعا و طلب مغفرت و حج و طواف و زیارت به نیابت از آنها.

ممکن است فرزندانی در زمان حیات پدر و مادر خدای ناخواسته آنها را ناراضی کرده باشند ولی بعد از درگذشت آنها طوری
عمل کنند که رضایت آنها را به دست آورند، همچنانکه عکس آن نیز ممکن است.

قیامت کبری


مرحله دوم حیات جاوید، قیامت کبری است.قیامت کبری بر خلاف عالم برزخ که مربوط به فرد است و هر فردی بلافاصله
وارد عالم برزخ می گردد، مربوط است به جمع، یعنی به همه افراد و همه عالم، حادثه ای است که همه اشیاء و همه انسانها را در
بر می گیرد و واقعه ای است که برای کل جهان رخ می دهد، کل جهان وارد مرحله جدید و حیات جدید و نظام جدید
می گردد.

قرآن کریم که ما را از حادثه بزرگ قیامت آگاه کرده است ظهور این حادثه بزرگ را مقارن با خاموش شدن ستارگان، بی
فروغ شدن خورشید، خشک شدن دریاها، هموار شدن ناهمواریها، متلاشی شدن کوهها و پیدایش لرزشها و غرشهای
عالمگیر و دگرگونیها و انقلابات عظیم و بی مانند بیان کرده است.مطابق آنچه از قرآن کریم استفاده می شود تمامی عالم به
سوی انهدام و خرابی می رود و همه چیز نابود می شود و بار دیگر جهان نوسازی می شود و تولدی دیگر می یابد و با قوانین و
نظامات دیگر که با قوانین و نظامات فعلی جهان تفاوتهای اساسی دارد، ادامه می یابد و برای همیشه باقی می ماند.

قیامت در قرآن کریم با نامها و عنوانهای مختلف خوانده شده است که هر کدام

صفحه : 520


نشان دهنده وضع مخصوص و نظام مخصوص حاکم بر آن است.مثلا از آن جهت که همه اولین و آخرین در یک سطح قرار
می گیرند و ترتیب زمانی آنها از بین می رود، «روز حشر» یا «روز جمع » یا «روز تلاقی » خوانده شده است و از آن جهت که
باطنها آشکار و حقایق بسته و پیچیده باز می شوند، یوم تبلی السرائر (1) یا «روز نشور» نامیده شده است و از آن جهت که فنا
ناپذیر و جاوید است، «یوم الخلود» ، و از آن جهت که انسانهایی سخت در حسرت و ندامت فرو می روند و احساس غبن
می کنند که چرا خود را برای چنین مرحله ای آماده نکرده اند، «یوم الحسرة » یا «یوم التغابن » ، و از آن جهت که بزرگترین
خبرها و عظیم ترین حادثه هاست «نبا عظیم » خوانده شده است.

رابطه و پیوستگی زندگی این جهان و زندگی آن جهان

مطلب بسیار عمده و اساسی که کتب آسمانی، ما را بدان توجه داده اند، پیوستگی این دو زندگی است.این دو حیات از
یکدیگر جدا نیست، بذر آن حیات در این حیات به دست خود انسان کاشته می شود و سرنوشت آن حیات در این حیات به
وسیله خود انسان تعیین می گردد.


ایمان و اعتقاد پاک و درست و مطابق با واقع(و جهان بینی واقع بینانه)، خلق و خوی پاکیزه و انسانی و منزه از حسادتها،
مکرها، حقد و کینه ها، غل و غشها، نیز اعمال صالح که در جهت تکامل فرد و جامعه صورت گیرد: خدمتها، اخلاصها و امثال
اینها سازنده یک حیات سعادتمندانه جاوید است برای انسان.بر عکس، بی ایمانی ها، بی اعتقادی ها، باورهای غلط، خلق و
خوی های پلید، خودخواهیها، خودپرستیها، خودبینیها، ظلمها، ستمها، ریاکاریها، رباخواریها، دروغ، تهمت، خیانت، غیبت،
سخن چینی، فتنه انگیزی، امتناع از عبادت و پرستش خالق و امثال اینها موجب حیات بسیار شقاوت آلود برای انسان در
جهان آخرت است.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله)در تعبیر جالب خود فرمود: الدنیا مزرعة الاخرة (1) دنیا کشتگاه آخرت است.هر تخم بدی یا
نیکی در دنیا بکارید در آخرت برداشت خواهید کرد.همان طور که محال است انسان جو بکارد و گندم برداشت کند و یا خار

..............................................................
1.طارق/9.
2.کنوز الحقایق، باب دال.

صفحه : 521


بکارد و گل بچیند، حنظل بکارد و درخت خرما سبز شود، محال است که انسان در دنیا اندیشه بد، خلق و خوی بد، عمل و
کردار بد داشته باشد و در آخرت سود بگیرد.

تجسم و جاودانگی اعمال و مکتسبات انسان

از قرآن کریم و اخبار و روایات پیشوایان دینی چنین استنباط می شود که نه تنها انسان باقی است و جاوید می ماند، اعمال و
آثار انسان نیز به نحوی ضبط و نگهداری می شود و از بین نمی رود و انسان در نشئه قیامت تمام اعمال و آثار گذشته خود را
«مصور» و «مجسم » می بیند و مشاهده می کند.اعمال و آثار خوب با صورتهای بسیار زیبا و جالب و لذت بخش تجسم می یابند
و به صورت کانون لذت و بهجت در می آیند، و اما آثار بد انسان با صورتهای بسیار زشت و وحشت زا و مهیب و موذی تجسم
می یابند و به صورت کانون درد و رنج و عذاب در می آیند (1).

در اینجا به ذکر سه آیه از قرآن مجید و دو حدیث از رسول اکرم(ص)اکتفا می کنیم.اما آیات:
1.یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء، تود لو ان بینها و بینه امدا بعیدا (2).


روزی که انسان هر کار نیک خویش را حاضر شده می بیند و همچنین هر کار بد خود را، و دوست می دارد که ای کاش میان
او و کار بدش فاصله زیادی می بود.

این آیه صراحت دارد که انسان عین این کارهای نیک خویش را به صورت مطلوب و محبوب می بیند و عین کارهای بد
خویش را مصور شده به صورتهایی می بیند که سخت از آنها نفرت و وحشت پیدا می کند و دوست می دارد از آنها فرار کند یا
آنها را از او دور کنند اما آنجا جای فرار و یا جدا کردن عمل انسان از انسان نیست،

..............................................................
1.راجع به اینکه نعیم و جحیم اخروی چیزی جز صور ملکوتی اعمال نیست رجوع شود به کتاب عدل الهی، بحث
معاد.
2.آل عمران/30.

صفحه : 522

صورت تجسم یافته حاضر شده عمل انسان در آن جهان به منزله جزئی از وجود انسان است و جدا شدنی نیست.

2.و وجدوا ما عملوا حاضرا (1).

هر عملی که در دنیا انجام داده اند در آنجا حاضر می بینند.

مفاد این آیه عینا مفاد آیه پیشین است.

3.یومئذ یصدر الناس اشتاتا لیروا اعمالهم.فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره.


و من یعمل مثقال ذرة شرا یره (2).

در این روز مردم بیرون می آیند برای آنکه(در نمایشگاه عمل)اعمالشان به آنها ارائه شود.پس هر کس به وزن یک ذره کار خیر
انجام دهد آن را در قیامت می بیند و هر کس که به وزن یک ذره کار بد انجام دهد نیز آن را در آنجا می بیند.

انسان باقی و جاوید است.اعمال و آثار انسان نیز باقی و مضبوط و جاوید است و انسان در جهان دیگر با اعمال و اخلاق و
مکتسبات خود در این دنیا زندگی می کند.

این مکتسبات و اعمال، سرمایه های خوب و یا بد و مصاحبان نیک یا زشت همیشگی انسان در جهان جاوید است.

اما حدیثها:
1.گروهی از مسلمانان از راه دور به حضور رسول خدا مشرف شده بودند، ضمن سخنان خود از ایشان تقاضای یک سلسله
اندرز کردند.رسول اکرم چند جمله فرمود که یکی از آنها این است:
«از هم اکنون رفیقان و مصاحبان و معاشران خوبی برای خود در جهان دیگر انتخاب کنید که در آن جهان، همراه و مصاحب
زنده هر کس همانا اعمال و رفتارهای تجسم یافته خود اوست.» (3)

..............................................................
1.کهف/49.
2.زلزال/6 - 8.
3.[در نسخه دستنویس استاد شهید که برای چاپ داده بودند، در اینجا تذکر داده شد که گویا حدیث یا حدیثهای دیگری که
مورد نظر بوده فراموش شده و در ذیل عنوان «حدیثها» فقط یک حدیث آمده است.استاد این تذکر را
بجا دانستند و بقیه مطلب را به پشت صفحه(نسخه خطی)ارجاع دادند، ولی افسوس که منافقان تحمل وجود او
را نداشتند.]

صفحه : 523

انسان مؤمن به حیات جاویدان، همواره کمال دقت را در اندیشه ها و خلق و خوی ها و اعمال و رفتار خویش به کار می برد،
زیرا می داند که به اینها به چشم یک سلسله امور زودگذر نباید نگاه کرد، اینها همه پیش فرستاده های انسان به دنیای دیگر
است و در دنیای دیگر با این سرمایه ها باید زندگی کند.

وجوه مشترک و وجوه متفاوت زندگی این جهان و زندگی آن جهان


وجوه مشترک زندگی دنیا و زندگی آخرت این است که هر دو زندگی، حقیقی و واقعی است، در هر دو زندگی انسان به خود
و آنچه به خود تعلق دارد آگاه است، در هر دو زندگی لذت و رنج، سرور و اندوه، سعادت و شقاوت هست.غرایز انسان، اعم از
غرایز حیوانی و غرایز ویژه انسان، در هر دو زندگی حکمفرماست.در هر دو زندگی، انسان با بدن و اندام کامل و اعضاء و جوارح
زندگی می کند، در هر دو زندگی فضا و اجرام هست.اما تفاوتهای اساسی هم در کار است:
در اینجا توالد و تناسل و کودکی و جوانی و پیری و سپس مرگ هست و در آنجا نیست.در اینجا باید کار کرد و تخم پاشید و
زمینه مساعد فراهم کرد و در آنجا باید از تخمهای کاشته شده و زمینه های مساعد شده در دنیا بهره برداری کرد.اینجا جای
کار و عمل است و آنجا جای نتیجه گیری و حساب پس دادن.در اینجا امکان تغییر سرنوشت از طرف خود انسان به وسیله
تغییر مسیر حرکت و جهت عمل هست و در آنجا نیست.در اینجا حیات آمیخته است با موت، هر حیاتی توام است با ماده ای
که فاقد حیات است و بعلاوه از مرده زنده بیرون می آید و از زنده مرده، چنانکه ماده بی جان در شرایط خاص تبدیل به جاندار
می شود و جاندار تبدیل به بی جان، ولی در آنجا حیات محض حکمفرماست، ماده و جسم آن جهان نیز جاندار است، زمین و
آسمانش جاندار است، باغ و میوه اش مثل اعمال و آثار تجسم یافته انسان جاندار است، آتش و عذابش نیز شاعر و آگاه است.
در اینجا اسباب و علل و شرایط خاص

صفحه : 524

زمانی حکمفرماست، حرکت و تکامل وجود دارد، در آنجا فقط ملکوت الهی و اراده الهی ظهور دارد.شعور و آگاهی و به طور
مطلق دید و شنید و درک انسان در آن جهان بسی شبیه تر و نیرومندتر است، و به عبارت دیگر، پرده ها و حجابها در آن جهان
از جلو انسان برداشته شده و انسان با بینشی دورنگر حقایق را درک می کند چنانکه قرآن کریم می فرماید:
فکشفنا عنک غطائک فبصرک الیوم حدید (1).

ما پرده را اکنون از تو بر گرفتیم پس دیده ات تیز است.


در اینجا خستگی و دلزدگی و ملال خصوصا از یکنواختی است و انسان حالت گم کرده ای را دارد که در پی گمشده خویش
است و به هر چیزی که می رسد می پندارد آن را یافته است و به او دل خوش می کند اما پس از چندی احساس می کند که «او»
نیست، خسته و دلزده می گردد و به دنبال چیز دیگر می رود.این است که در دنیا انسان همیشه طالب چیزی است که ندارد و
دلزده از چیزی است که دارد، اما در جهان آخرت به حکم آنکه به آنچه در اعماق فطرت و شعور شخصی خود دلبستگی
داشته و گمشده واقعی او بوده است یعنی حیات جاوید در جوار رب العالمین رسیده است به هیچ وجه خستگی و ملال و
دلزدگی برایش پیدا نمی شود.قرآن کریم به همین نکته اشاره می کند آنجا که می گوید:
لا یبعون عنها حولا (2).

(برخلاف دنیا)در آنجا انسانها طالب دگرگونی و وضع جدید نیستند.

این است که اهل بهشت با آنکه الی الابد در بهشت بسر می برند هرگز دلزده و سیر نمی گردند.

و به علاوه نظر به اینکه در آنجا هر چه بخواهند به اراده الهی بر ایشان پیدا می شود آرزوی آنچه ندارند آزارشان نمی دهد.


..............................................................
1.ق/22.
2.کهف/108.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان