نسخه روانشناسی برای رفتار با فرزند اول

ایجاد آمادگی در فرزند اول قبل از به دنیا آمدن فرزند دوم، در میزان سازگاری فرزند بزرگ‌تر تاثیر زیادی دارد. هر چقدر فرزند اول شما سن بیش‌تری داشته باشد، توان درک بیش‌تری برای این موضوع خواهد داشت.

نسخه روانشناسی برای رفتار با فرزند اول

 به قلم : د‌کتر پروانه صفایی مقد‌م ، متخصص رو انشناسی بالینی

dr.s.moqadam@gmail.com

 

 

راه‌های کاهش حسادت فرزند اول

 ایجاد آمادگی در فرزند اول

تحریریه زندگی آنلاین : ایجاد آمادگی در فرزند اول قبل از به دنیا آمدن فرزند دوم، در میزان سازگاری فرزند بزرگ‌تر تاثیر زیادی دارد. هر چقدر فرزند اول شما سن بیش‌تری داشته باشد، توان درک بیش‌تری برای این موضوع خواهد داشت. کودکان زیر 4 سال در این مواقع حضور کودک جدید را تهدیدی برای موقعیت خودشان می‌دانند. یکی از کارهای مهمی که باید والدین انجام دهند، ایجاد آمادگی در فرزند اول است. بهتر است این کار را قبل از به دنیا آمدن نوزاد انجام بدهید. صحبت کردن در مورد مسائل مختلف، باعث می‌شود که آمادگی برخی اتفاقات در ذهن فرزند اول ایجاد شود. اگر برای سونوگرافی یا ویزیت‌های دوره‌ای نزد پزشک زنان می‌روید، دلیل این موضوع را به کودک توضیح دهید تا باعث نگرانی او نشود. به کودک درباره مزایای داشتن خواهر یا برادر کوچک‌تر بگویید. سعی کنید شوق داشتن برادر یا خواهر جدید را در او تقویت کنید.

 ایجاد تغییرات به صورت تدریجی

شاید نیاز باشد که برای تولد نوزاد تغییراتی را در ظاهر خانه یا ساعت کاری‌تان ایجاد کنید. برای مثال شاید فرصت نکنید که هر روز فرزند اول‌تان را بیرون ببرید یا اینکه نیاز است وسایل نوزاد را در اتاق فرزند اول بگذارید. بهتر است این کارها را به مرور انجام دهید، چرا که تغییر یک باره شرایط زندگی، حس ناامنی در فرزندتان ایجاد می‌کند.

برای اشتراک اتاق از کودک‌تان اجازه بگیرید تا این تغییرات او را عصبی و دلخور نکند.

 دادن مسئولیت به فرزند بزرگ‌تر

ایجاد حس همکاری و مسئولیت در فرزند اول باعث می‌شود که او خودش را به نوزاد نزدیک بداند. از اینکه فرزند اول‌تان به نوزاد نزدیک شود یا به او دست بزند هراسان نشوید. برعکس سعی کنید که از همان ابتدا، حس صمیمیت را در فرزند اول ایجاد کنید، البته برای ماه‌های اول نیاز است که حواس‌تان جمع باشد و کودکان را با یکدیگر تنها نگذارید، اما فرزند بزرگ‌تر نباید متوجه دقت شما و حساسیت‌تان شود. در رسیدگی و انجام کارهای نوزاد، از فرزند اول کمک بخواهید و اجازه دهید جایگاه مهمی در خانواده داشته باشد. دادن مسئولیت به فرزند بزرگ‌تر، باعث کاهش میزان حسادت او به نوزاد می‌شود. دقت کنید که به هیچ وجه او را مجبور به انجام کاری نکنید؛ بلکه سعی کنید از طریق تشویق کردن، مسئولیت انجام کاری را به او واگذار کنید.

بیشتربخوانید:

سبک فرزندپروری آسان گیرانه ، رایج‌ترین روش میان والدین

 

 

 

 درک کردن احساسات فرزند اول

حسادت کردن کودکان موضوع بسیار طبیعی است. به هیچ وجه به خاطر این احساس فرزندتان را دعوا نکنید یا از الفاظی که احساسات او را بی‌ارزش تلقی می‌کنند، استفاده نکنید، حتی اگر فرزندتان نوزاد را دوست ندارد، نسبت به این موضوع جبهه نگیرید. در عوض سعی کنید که دلیل این موضوع را بفهمید. می‌توانید گاهی با او همسو شوید و از تقویت حس حسادت در وی، جلوگیری کنید. لازم نیست که فرزند شما همیشه درست و منطقی رفتار کند. ممکن است گاهی بهانه‌جویی کند یا اینکه از گریه‌های نوزاد عصبانی شود. سعی کنید برخی رفتارهای کودک را نادیده بگیرید، چرا که بیش از حد توجه نشان دادن هم باعث می‌شود که برخی رفتارهای بد در کودک، تبدیل به عادت شوند.

اگر رفتارهای کودک از حالت تعادل خارج شد، بهتر است که واکنش جدی نسبت به این مساله نشان دهید. برای مثال اگر کودک‌تان شروع به استفاده از الفاظ نامناسب کرد یا اینکه سعی داشت به نوزاد آسیب بزند، برخورد جدی برای جلوگیری از این رفتار ضروری است.

 رعایت حقوق طبیعی فرزند اول

فرزند شما قبل از به دنیا آمدن فرزند دوم توجهات و امتیازاتی داشته است که حقوق طبیعی او بوده‌اند. به هیچ عنوان نباید این حقوق از او گرفته شوند. به او نگویید که به خاطر مراقبت از نوزاد نمی‌توانید در جشن مهد کودکش شرکت کنید. یا اینکه نمی‌توانید او را به پارک ببرید.

وقتی نوزاد خواب است سعی کنید تمام وقت‌تان را برای کودک بزرگ‌تر بگذارید و به او بفهمانید که توجه و محبت کردن به او را فراموش نکرده‌اید. این کار مخصوصا برای مادر خیلی مهم است، چون مادر زمان زیادی از روز را صرف در آغوش گرفتن نوزاد می‌کند و این موضوع توجه فرزند اول را جلب می‌کند. این کار باعث می‌شود که فرزندتان به این نکته پی ببرد که همچنان مورد توجه والدین است و حس امنیتش خدشه‌دار نمی‌شود.

ممکن است فرزند جدید به هر نحوی وارد مرزهای فرزند بزرگ شود. لباس‌های او، اسباب‌بازی‌های او و هر چیزی که مال او است، برای فرزند بزرگ ارزش دارند. ممکن است فرزندتان به این اتفاق اعتراض کند. اعتراض او را بپذیرید و تا حد امکان بدون اجازه فرزند بزرگ، چیزی از اموال او را به نوزاد ندهید.

 مقایسه نکردن بچه‌ها

هر کودکی ویژگی‌های خوب و بد و استعدادها و توانایی‌های خاصی دارد. به هیچ وجه ویژگی‌های ظاهری و اخلاقی فرزندان‌تان را با یکدیگر مقایسه نکنید. مقایسه کردن فرزندان و تعریف از نوزاد باعث حسادت در فرزند بزرگ‌تر می‌شود. مخصوصا اگر وابستگی در رفتار فرزند اول می‌بینید؛ چرا که او عمدتا این مقایسه را به حساب انتقاد از خودش می‌گذارد.

بیشتربخوانید:

10روش برای اینکه عزت نفس دختر نوجوان تان را بالا ببرید

 

 

 

 

فرزند اول خانواده احساس تنهایى و افسردگى می‌کند

والدین از فرزند اول توقع بیشتری داشته و نسبت به او حساسیت بیشتری دارند. برخی از والدین برای هر اشتباهی فرزند اول را تنبیه می‌کنند و او را همیشه تحت مراقبت قرار می‌دهند و می‌خواهند راه درست را در هر چیز به او نشان دهند.

معمولا فرزند اول باهوش‌تر از بقیه فرزندان است و انگیزه پیشرفت او بیشتر است، اما فرزند اول کمتر از فرزندان دیگر پیشرفت می‌کند و همواره احساس تنهایی می‌کند و در معرض افسردگی است، زیرا به او فرصت تجربه داده نمی‌شود، معمولا آزمون و خطای والدین بیشتر بر روی فرزند اول تجربه می‌شود و راه‌های تربیتی اتخاذ شده راه‌گشای فرزندان دیگر قرار می‌گیرد، به طوری که با فرزند دوم راحت‌تر کنار می‌آیند و کارهای نادرست فرزند اول بیشتر از بقیه فرزندان به چشم می‌آید. فرزند اول به عنوان پرچم خانواده و معرف والدین است. معمولا فرزند اول کمال‌گرا، مغرور و خودپسند، ‌سلطه‌جو و باهوش‌تر از فرزندان دیگر است و فکر می‌کند که همیشه حق با او است و فقط خودش همه چیز را می‌داند و باید در هر کاری اولویت با او باشد. به والدین توصیه می‌شود در مراقبت از فرزند کوچک‌تر به او مسئولیت دهند و با او به اندازه کافی وقت بگذارند. همچنین والدین می‌توانند به او توصیه کنند که نسبت به خواهر و برادرهای کوچک‌تر خود همانند پدر و مادر رفتار حمایتگر داشته باشد.

 

نگرانى‌هاى فرزند اول

آنچه مسلم است رفتار والدین با اولین فرزند خود با رفتاری که با فرزندان بعدی دارند، متفاوت است. نگرش‌ها، انتظارات و مهارت‌های فرزندپروری و نیز نگرانی‌های آنان در نتیجه تجربه‌ای که با فرزند اول به دست می‌آورند تغییر می‌کند، به طور کلی والدین به اولین فرزند خود توجه بیشتری می‌کنند و با او بیشتر حرف می‌زنند. در مقابل از او توقع و انتظارات بیشتری نیز دارند. از این رو برخی روان‌شناسان معتقدند فرزندان اول در مقایسه با فرزندان بعدی بسیار جویای موفقیت هستند، برونگراترند، به حمایت دیگران نیاز بیشتری دارند، بیشتر به اطاعت از مراجع قدرت و جلب نظر و تایید بزرگسالان راغبند، وجدان اخلاقی نیز در آنان بیشتر است، بیشتر مستعد گناه هستند، همکاری و احساس مسئولیت بیشتری دارند و کمتر پرخاشگرند.

بر اساس یک کار تحقیقاتی، انگیزه پیشرفت در فرزندان اول بیش از بچه‌های دیگر است و آن هم به این دلیل است که بچه‌های اول به حرف پدر و مادرشان درباره خوب درس خواندن و دیگر موارد گوش می‌دهند. نکته جالب اینکه به ترتیب تولد از اول به آخر از میزان انگیزه پیشرفت به طرز منفی کاسته می‌شود که شاید علت این امر این باشد که والدین برای فرزندان بعدی وقت کمتری را صرف می‌کنند و بیشتر وقت و حوصله خود را برای تربیت و توجه به فرزند اول اختصاص می‌دهند.

مایکل گروس یک کارشناس امور تربیتی استرالیایی در کتاب خود با عنوان این که چرا فرزندان اول خانواده بر دنیا حکومت می‌کنند و فرزندان آخر می‌توانند دنیا را عوض کنند، می‌نویسد: تمام فضانوردان آمریکایی اولاد اول خانواده بوده‌اند. بیش از نیمی از تمام روسای جمهوری آمریکا و بیشتر برندگان جوایز نوبل فرزند اول خانواده بوده‌اند. به گفته وی تنها تک‌فرزندان، ویژگی‌های شبیه اولاد اول را دارند. تحقیقات نشان می‌دهند تک‌فرزندان اعتماد به نفس و قدرت بیان بیشتری نسبت به سایر کودکان دارند. از قوه تخیل خود بیشتر استفاده می‌کنند و از عزت‌نفس سالم‌تری برخوردارند. او معتقد است که والدین باید بسته به اینکه کودک فرزند چندم خانواده است، رفتار متفاوتی با او داشته باشند.

 بیشتربخوانید:

قبل از تنبیه کردن فرزندتان این مطلب را بخوانید!

گفتن این 11 نکته به کودکان ممنوع!

 

 

 

 

  چرا رفتارهای متفاوت؟

اولین فرزندان در هر خانواده از یک موقعیت برتری برخوردارند. این موقعیت تا زمان تولد دومین فرزند ادامه می‌یابد، ولی با تولد فرزند دوم ناگهان محبت و توجه والدین و دیگر اطرافیان نسبت به آنان کمتر می‌شود. از آنجایی که والدین و اطرافیان الگوی رفتاری خاصی برای نحوه برخورد خود با فرزند اول در مقابل این تنزل ندارند، اغلب با رفتارهای ناشیانه خود فرزند اول را نسبت به فرزند دوم نه‌تنها بی‌علاقه می‌کنند، بلکه حسادت را در وجود او تحریک می‌کنند. بررسی‌ها نشان داده‌اند که رفتارهای روانی ناهنجار در فرزندان اول بیشتر است که دلیل آن تنزل مرتبه فرزند اول پس از کودک دوم می‌باشد، خصوصا زمانی که مادر و پدر به جنسیت فرزندشان توجه داشته باشند و فرزند دوم جنس مورد علاقه‌شان باشد، البته همه پدر و مادرها چنین نیستند. برای بعضی‌ها فرزند ارشد، علی‌رغم تولدهای بعدی فرزند مورد احترام است و از چنان اعتبار و حیثیتی برخوردار است که فرزندان دیگر دارای آن احترام نیستند.

آنچه مسلم است تربیت فرزند اول بیش از تربیت سایر فرزندان مستلزم دقت و کاردانی می‌باشد، به طوری که در تربیت فرزند ارشد باید خیلی دقت شود، چون شیوع اختلالات رفتاری و روانی فرزندان اول ناشی از رفتار نادرست والدین است. باید روشی به کار برد که گمان نکنند سزاوار احترام و امتیاز خاصی هستند و از سوی دیگر فکر نکنند که حقوق آنان نسبت به دیگران کمتر رعایت شده و حقی از آنان ضایع شده است.

کارشناسان می‌گویند که فرزند ارشد این تمایل را دارد که گمان کند از یک طرف والدین خصوصا مادر او را ترک کرده و به حال خود گذاشته است و از سوی دیگر برادر و یا خواهر کوچک‌تر او را از حق خود محروم کرده‌اند، بنابراین رفتارهای تربیتی در فرزند اول باید به‌گونه‌ای باشد که فرزند فکر نکند مادر فقط منحصر به او است و از طرفی فکر نکند که با آمدن فرزند دیگر فراموش شده است.

والدین نیز باید فرزند ارشد را راهنمایی کنند که نسبت به برادران و خواهران کوچک‌تر همانند پدر و مادر رفتار حمایتگر داشته باشد، حتی می‌توانند او را در مراقبت‌های نوزاد شرکت دهند. هرگز نباید فرزند ارشد را در مقایسه با فرزند کوچک‌تر خود تحقیر کرد، هرچند که افراط در توجه نسبت به فرزند ارشد سبب بروز نخوت و غرور زیاد او می‌شود. والدین باید با تدبیر و مهارت فرزند ارشد را وادار کنند که کاردانی، فداکاری و محبت خود را به سود کوچک‌ترها به کار ببرد و از به کار بردن نیروی تعرضی علیه آنها خودداری کند.

نتیجه اینکه فرزند ارشد با دو خطر روبه‌رو است؛ او را کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی‌اش گرفتن، که هر دو موجب اختلال رشد اجتماعی او شده و گاهی هماهنگی و تعادل میان گروه برادران را به هم می‌زند. تقریبا همه فرزندان اول مانند تک‌فرزند هستند. بهره‌مندی از توجه تمام و کمال والدین هم موهبت و هم مصیبت برای آنان است. از سویی اعتماد به نفس و قاطعیت در تنها فرزند پرورش می‌یابد و از سویی تنها مرکز توجه بوده و می‌تواند به توقعات زیاد غیرواقع‌بینانه‌ای منجر شود. تک‌فرزندها معمولا در کنار بزرگ‌ترها احساس راحتی می‌کنند، اما آنها به واقع به دوستی و نزدیکی با بچه‌ها نیاز دارند. به همین خاطر قرارهایی برای بازی با همسالان فرزند خود تنظیم کنیم.

 

مقصر کیست؛ شما یا کودک‌تان؟

قبل از آنکه کودک‌تان به دنیا بیاید، حتما شما و همسرتان به روشی که مایل هستید او را بزرگ کنید، می‌اندیشید. این مشغولیت فکری امری طبیعی است، چرا که دانستن شیوه برخورد با کودک در مراحل مختلف رشد امری ضروری است، لذا قبل از تولد یکایک شیوه‌های تربیتی روحی و جسمی نوزاد را مورد بررسی قرار دهید تا در ادامه راه دچار اشتباه نشوید. امروزه شیوه تعلیم و تربیت وارد مرحله جدیدی شده است.

پیشتر پدر و مادر بودن یک امر ساده بود. هر کس چندین بچه داشت و آنها را بر حسب شعور و قوه ادراکش و بر اساس آداب و رسوم قدیمی بزرگ می‌کرد و بچه‌های بد تربیت بچه‌هایی بودند که نتوانسته بودند از آموزش خوبی که به آنها داده شده بود به خوبی بهره بگیرند، چنانچه اگر کودکی دچار خطایی می‌شد، همه کاملا معتقد بودند که این فقط تقصیر خودش است و نه هیچ‌کس دیگر. مقررات تربیتی سخت و خشن بود، اما کودک در سال‌‌های اول زندگیش موظف به رعایت آنها نبود.

نوزاد موجود کوچکی بود که احتیاج به خوردن و شستشو داشت و هیچ آموزشی برایش لازم نبود. مادران هم هر وقت که نوزاد تقاضای شیر می‌کرد به او شیر می‌دادند. اگر گریه می‌کرد او را در آغوش می‌‌گرفتند و او را برای اینکه به خواب رود تکان می‌دادند، اما با تغییر اصول تعلیم و تربیت مادران دریافتند که کودک‌شان فقط به غذا و شستشو نیاز ندارد، باید تعلیم و تربیت را از گهواره آغاز کرد. دیگر هر کس آزاد نیست بر طبق آنچه که درک می‌کند بچه‌اش را بزرگ کند. برای اینکه آینده کودک به خطر نیفتد، باید از همان آغاز تولد والدین روش منظمی را به کار گیرند. تکان دادن بچه وقتی که خوابش نمی‌آید، در آغوش گرفتنش به محض اینکه گریه کرد و دادن شیر به او هر وقت که خواست منع گردید. حال باید به ساعت نگاه کرد، نه به کودک.

با آمدن علم روانشناسی تحولی در روش تعلیم و تربیت به وجود آمد.

فروید کشف کرد که انسان در ضمیر ناخودآگاهش، خاطرات بد، تمایلات غیرمنطقی، نگرانی‌ها و اضطراب‌هایش را پنهان می‌کند که بازتاب آن در ضمیر آگاه به صورت اختلالات روانی، بیماری عصبی، وسواس و عقده خواهد بود. از نظر فروید همه اختلالات روانی افراد از تمایلات سرکوب شده دوران کودکی سرچشمه می‌گیرند.

به نظر برخی از روانکاوان اضطراب بشر ناشی از نخستین ضربه لحظه تولد است. روش تربیتی روانکاوان اثرات خوب فراوان و نامطلوب اندکی برجای گذاشت. یکی از اثرات خوب این بود که این واقعیت را آشکار ساخت دیگر نوزاد یک حیوان کوچک نیست و از همان روز تولد نه تنها قادر است رفتارهای انعکاسی داشته باشد، بلکه رفتارهای عاطفی نیز از او سر می‌زند. در واقع نوزاد از همان لحظه که اندام‌های بدنش به وجود می‌آید، روانش نیز تشکیل می‌گردد.

بر اساس روش تربیتی روانکاوان برای اینکه روان کودک دچار اختلال نشود و عقده‌‌ای به وجود نیاید، سعی می‌شد هر خواسته کودک فورا ارضا گردد، به خصوص در سنین اولیه کودکی، یعنی به کودک‌تان هر وقت که خواست غذا بدهید. بگذارید کودک برای اینکه تمایل به پرخاشگریش را ارضا کند، اسباب‌بازی‌هایش را بشکند. در غیر این صورت آن تمایل در ضمیر ناخودآگاه کودک پنهان می‌شود. اگر چیزی را از او دریغ کنید، او دچار احساس حقارت خواهد شد. با این روش تربیتی کودک اگر مرتکب خطایی می‌شد کسی او را سرزنش نمی‌کرد، بلکه خانواده را مورد سرزنش قرار می‌دادند که نتوانسته بود فرزند خود را به خوبی درک کند. بدین طریق روانکاوی وارد زندگی مردم شد و همه والدین و مربیان بدون اینکه متوجه باشند آن را به کار می‌برند.

وقتی بچه جدیدی به جمع خانواده اضافه شود و یا فرزند نوجوان‌تان به قصد تشکیل زندگی یا ادامه تحصیل، جمع خانواده را ترک کند، همواره تغییر و تحولات در خانواده‌ها نیازمند سازگاری‌های بنیادین و ریشه‌ای روانی، ذهنی، روحی و جسمانی هستند.

 

بیشتر بدانیم

برای کودکان اضافه شدن یک عضو جدید به خانواده ممکن است چندان خوشایند نباشد. واقعیت این است که اکثر کودکان در چنین موقعیتی احساس حسادت می‌کنند و به راحتی این احساس را در رفتارشان نشان می‌دهند. پذیرفتن فرزند جدید در خانواده برای کودکان سنین 1 تا 3 سال و نیمه مشکل‌تر است، زیرا هنوز خیلی به والدین‌شان وابسته هستند، حتی گاهی عکس‌العمل‌های شدیدی از خود نشان می‌دهند که دقت شما را می‌طلبد، البته اگر حساسیت‌ها خیلی بحرانی شد، بهتر است نزد مشاور بروید، اما والدین برای آماده کردن فرزند بزرگ‌تر چه اقداماتی می‌توانند به عمل آورند؟

آمادگی برای ورود عضو جدید، به حفظ آرامش طی این دوره انتقالی کمک می‌کند. خانم سارا ف. که یک پسر سه ساله و یک نوزاد دختر دارد، تجربه خود را برای ما نقل کرده است: وقتی به دخترم شیر می‌دادم، سامان (پسرم) از من خواست با او توپ بازی کنم. او از دست کودک جدید خیلی ناراحت شد، چون احساس کرد من درخواستش را رد کرده‌ام، و شروع به گریه کرد. لازم بود کاری کنم که غصه نخورد و بین او و خواهرش کینه به وجود نیاید. به او گفتم: وقتی خواهرت شیرش را خورد، می‌توانی با او بازی کنی. بعد توپ کوچکی را که برای دخترم خریده بودم به او دادم تا بعد از شیر، به آرامی با او بازی کند. در اینجا حس کردم که از خوشحالی چشمانش برق زد و احساس یک برادر بزرگ‌تر به او دست داد. ضمنا عکسی از اولین بازی دونفره آنها گرفتم و در اتاق‌شان قاب کردم.

 

چگونه می‌توانید به کودک‌تان کمک کنید که فرد جدید را راحت‌تر بپذیرد؟

با هم نقش مادر را بازی کنید. برای فرزند بزرگ‌تر عروسک یا خرس مورد علاقه‌اش را بخرید و او را مامان عروسک بکنید. برایش توضیح دهید که نوزاد جدید خیلی ظریف و حساس است. بگذارید غذا دادن، بغل کردن و تمیز کردن نوزاد را با عروسکش امتحان کند. اجرای نقش مادر باعث می‌شود به هر دوی شما خوش بگذرد. وقتی خوب از عهده کارش برآمد، تشویقش کنید.

اتاق نوزاد را با هم تزئین کنید. بگذارید فرزند بزرگ‌تر یک نقاشی قشنگ مخصوص این اتاق بکشد و آن را همانجا نصب کنید. این کار باعث می‌شود احساس کند از گردونه فعالیت‌های خانه خارج نشده و در احساس خوشحالی ورود فرزند جدید سهیم است.

از او بخواهید در ماجرا سهیم باشد. وقتی نوزاد را به منزل آوردید، اجازه دهید کودک بزرگ‌تر به شما کمک کند و از او یاری بخواهید. گرچه شما تلاش کرده‌اید ذهن او را برای ورود فرزند جدید آماده کنید، ولی هنوز احتمال دارد از خود مقاومت نشان دهد. ممکن است دوباره مانند سال‌های قبل بچگانه حرف بزند یا شیشه شیرش را بخواهد. این یک رفتار طبیعی است و زیاد طول نخواهد کشید. بگذارید این رفتار را داشته باشد و با او برخورد نکنید. حتما او را مانند قبل بغل کنید و نوازش نمایید و ببوسید و ابراز محبت به او را از قبل نیز بیشتر کنید. اوقات خاصی را فقط به او اختصاص دهید و با یکدیگر خلوت کنید. می‌توانید با هم بازی کنید یا برایش اختصاصا داستان بخوانید یا با او غذا بخورید.

با هم کتاب بخوانید. کودکان عاشق داستان خواندن شما هستند، مخصوصا اگر ماجرای کتاب در مورد آنها باشد. با هم به سمت یک کتابفروشی یا کتابخانه قدم بزنید و کتاب یا داستانی در مورد «برادر یا خواهر بزرگ‌تر شدن» برایش بگیرید. از اوقاتی که با هم تنها هستید، لذت ببرید و کتاب را برایش بخوانید.

ملاحظه می‌کنید که راه‌های مختلفی برای آماده کردن فرزندان بزرگ‌تر جهت قبول فرزند جدید وجود دارد. درک و آگاهی شما از فشارهایی که ورود فرد تازه به خانواده وارد می‌کند، اعضای خانه را در گذر از این دوره یاری خواهد کرد.

 

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر