سواد زندگی، سواد عاطفی؛ مریم طرزی- کمتر کسی است که طعم عشق را چشیده باشد و از درد و رنج اش بی خبر باشد. اما درد عشق ِ واقعی و راستین خوشایند است و به تعالی می انجامد. از دل ِ رنج، شادی و خرسندی بروز می کند و طرفین در کنار هم رشد می کنند.
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که درگیر رابطه به ظاهر عاشقانه ای می شوید، اما به تدریج پی می برید، شریک عاطفی تان دوست تان ندارد، و از طرفی هم مصّر است که هر جور شده شما را در کنارش داشته باشد.
نمی شود خیلی خودمان را گول بزنیم؛ گاه به رغم علاقه ای که به شریک عاطفی مان داریم، از رفتار و کردار و چه بسا کلامش پی می بریم که واقعا برای مان ارزشی قائل نیست و این عشق و علاقه یک طرف است. هیچ تلاشی برای خوشحال کردن مان نمی کند. به قول و قراری که با ما می گذارد پایبند نیست. اساساً الویت اول که چه عرض کنم، الویت چندم زندگی اش هم نیستیم.
کمی درنگ می کنیم و در عین آسیب دیدگی تصمیم به ترک رابطه می گیریم، تصمیمی دشوار. وقتی شریک عاطفی مان از این تصمیم مطلع می شود به دست و پا می افتد که هر جور شده نگه مان دارد.
می کوشد متقاعدتان کند، که اشتباه می کنید. صدها قو ل می دهد یا خط و نشان می کشد و شما را بسیار تحت فشار می گذارد که بمانید.
طناب کشی عاطفی شروع می شود؛ سعی می کنید به او فرصتی بدهید و دوباره رابطه را ارزیابی کنید؛ اما متاسفانه به زور نمی شود کسی را دوست داشت، او واقعا دلش با شما نیست. و هر چه بیشتر پیش می روید ، بیشتر پی به این واقعیت تلخ می برید که : کلیت رابطه دستخوش سردی و عدم صمیمیت است.
در این شرایط گیج کننده و دشوار چه می توان کرد؟ در این درس با ما همراه شوید تا ببینیم چه راهکارهایی برای خلاصی از این وضعیت پیش پا داریم؟
__________________
مدرسه آموزشهای دانش پایه و کاربردی عصر ایران
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@