ماهان شبکه ایرانیان

ابراهیم ایرج زاد از تابستان داغ می‌گوید؛

حرکت لبه تیغی بازیگران در دوری ازایفای تکراری یک قصه

ابراهیم ایرج‌زاد متولد سال ۶۰ و زاده مشهد، فارغ‌التحصیل رشته کارگردانی سینماست که تا پیش از ساخت اولین فیلم بلند سینمایی‌اش، هفت فیلم‌کوتاه ساخته که در جشنواره‌های معتبر داخلی و خارجی تحسین شده است

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- ازجمله کسب جایزه در جشن خانه سینما،جشنواره فلیم کوتاه و... با فیلم‌هایی مثل «عشق»، «یک روایت غمگین چند کیلومتر دورتر زنی»، «پوشیده با گردنبند و دوچرخه‌ها» و «پدرها، سیگارها». در ساخت این فیلم‌های کوتاه وجه‌متمایزش با دیگر هم‌نسلانش، رویکرد او به ادبیات بود و فیلم‌ها را با اقتباس از داستان‌های ایتالو کالوینو، ریموند کارور و نویسندگان ایرانی مثل مجید قیصری ساخت. ایرج‌زاد به موازات کارگردانی فیلم‌کوتاه، به صدابرداری در فیلم‌های سینمایی هم مشغول بوده. از «ناف» (محمد شیروانی) گرفته تا همکاری با ناصر تقوایی در فیلم نیمه‌تمام «چای تلخ». اغلب منتقدان و کارشناسان از فیلم «تابستان داغ» به‌عنوان یکی از بهترین فیلم‌های این دوره یاد کرده‌اند؛ کارگردانی که هم سینما را به‌طور آکادمیک دنبال کرده و هم تجربی، و روایت و ساختار فیلم اولش نشان می‌دهد که فراتر از فیلم اول به «تابستان» داغ نگاه کرده چرا که پختگی یک فیلمساز با تجربه لابه‌لای تصاویر فیلم به‌خوبی مشهود است. در ادامه روایت ایرج‌زاد را از حال‌و‌هوای ساخت فیلم می‌خوانید.

حرکت لبه تیغی بازیگران در دوری ازایفای تکراری یک قصه 

در فیلم‌های کوتاهتان معمولا از ادبیات داستانی اقتباس می‌کردید. از ایتالو کالوینو گرفته تا مجید قیصری؛ «تابستان داغ» هم در ادامه همان رویکرد ساخته شد؟

همیشه مستقیم و غیرمستقیم تحت‌تاثیر ادبیات بوده‌ام. وقتی که فیلمنامه پیام کرمی به‌دست من رسید، فکر کردم که می‌تواند به کتاب «کریمر علیه کریمر» شباهت‌هایی داشته باشد. فیلمنامه را خواندم که با اتمامش چراغی در دلم روشن شد، چراکه قصه‌اش همه آنچه در اقتباس از رمان «کریمر علیه کریمر» برای گفتن به‌دنبالش بودم - و دغدغه‌ام بود نسبت به آنچه امروز در خانواده‌های تازه شکل گرفته می‌بینم- در خود داشت. به کرمی پیشنهاد دادم و او هم پذیرفت که در بازنویسی‌ها این رویکرد اتخاذ شود که آن دغدغه‌های ادبی من هم پیگیری شود و بتوانم فیلم دلی خودم را بسازم. فیلم «کریمر علیه کریمر» از نیمه‌های کتاب اقتباس شده اما داستان ما بیشتر با نیمه اول کتاب کورمن ارتباط دارد؛ بارها بازنویسی کردیم تا به نتیجه دلخواه برسیم.

حرکت لبه تیغی بازیگران در دوری ازایفای تکراری یک قصه 

شیوه انتخاب عوامل چطور بود؟ برای فیلم اول عوامل حرفه‌ای و معتبری چون هومن بهمنش و کیوان مقدم پشت دوربین و بازیگرانی مثل پریناز ایزدیار، علی مصفا و صابر ابر جلوی دوربین می‌تواند امتیاز مهمی باشد. بازیگران فیلم، انتخاب اول شما بودند؟

یک قانون نانوشته است که انتخاب درست عوامل یک فیلم می‌تواند نیمی از راه را طی کند. با هومن بهمنش از 15 سال پیش دوست و همکار بودم. هم فیلم‌کوتاه اولم را فیلمبرداری کرده بود و هم در فیلم‌های بلند باهم همکاری کردیم. بهمنش من را به جواد نوروز‌بیگی معرفی کرد و نگاه دقیق ایشان به فیلمنامه باعث شد که پیش‌تولید بسیار سریع شروع شود، چون قبلا تجربه کار با بازیگران حرفه‌ای را در فیلم‌هایم داشته‌ام از مهرداد صدیقیان گرفته تا رویا نونهالی. تجربه این را داشتم که بازیگران حرفه‌ای اگر مجذوب یک فیلمنامه شوند ابتدا می‌خواهند بدانند چطور قرار است به تصویر کشیده شود. فیلم‌های کوتاهم را دادم تا به مدل ذهنی من نزدیک شوند. البته نگرانی‌هایی بعد از خواندن فیلمنامه داشتندکه نکند فیلم به کارهای فیلمسازان دیگر شبیه شود اما در تمرین‌ها به دیدگاه مشترکی ‌رسیدیم و به تمایزها و تفاوت‌ها رسیدند. همه انتخاب اول بودند غیر از صابر ابر. قبل از ایشان بازیگر دیگری انتخاب شد و به توافق نرسیدیم اما وقتی به صابر ابر پیشنهاد دادیم، نگاهی که به فیلمنامه داشت دقیقا به نگاه من نزدیک بود و خوشحال شدم که دقیقا نمونه بازیگر متناسب با نقش را پیدا کردم که در طول کار هم عالی ظاهر شد. در کل ذهنیت بازیگران بعد از خواندن فیلمنامه زیاد از ذهنیت من دور نبود و سعی کردیم با مثال‌ها و دلیل‌‌هایی که ارائه کردیم به یک دیدگاه مناسب برای اجرای نقش دست پیدا کنیم.

حرکت لبه تیغی بازیگران در دوری ازایفای تکراری یک قصه 

شخصیت نسرین شباهت‌هایی به شخصیت سمیه در «ابد و یک روز» دارد؛ نگران نبودید که این شباهت فیلمتان را به مدلی تکراری نزدیک کند؟

فقط از نظر طبقه اجتماعی شبیهند وگرنه از نظر شناسنامه شخصیت و جغرافیای ذهنی، سمیه هیچ شباهتی به نسرین ندارد. مثلا نسرین مادر است و بچه دارد و در مهدکودک کار می‌کند و از شوهرش جدا شده درحالی‌که سمیه مجرد است و طبعا در ویژگی‌های بعدی هم اختلاف دارند.

حرکت لبه تیغی بازیگران در دوری ازایفای تکراری یک قصه 

بازی دختر کودک و پسر خردسال جالب‌توجه است. از چه راهکاریی برای طبیعی جلوه‌دادن بازی آن ها استفاده کردید؟

برای بازیگر دختر بسیاری را تست کردیم اما مانیا علیجانی واقعا از همه لحاظ به نقش می‌خورد و بسیار خوب بازی کرد. بازیگر بچه یعنی پرهام هم همین که آمد، دیدم به مختصات نقش می‌خورد. نشستیم و کلی حرف زدیم.کاری کردم که کاملا به من اعتماد کند. در میان عوامل پشت دوربین هم کاملا با این بچه ارتباط گرمی برقرار شد. اولین پلان پرهام هم جزو اولین صحنه‌‌هایی بود که فیلمبرداری کردیم.

منبع: صبا

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان