
عباسعلی مشکانی سبزواری، پژوهشگر سطح سه حوزه علمیه قم در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) گفت: درباره فقه و نسبت آن با تمدن دیدگاههای مختلفی وجود دارد. برخی هیچ نسبتی میان این دو نمیبینند؛ گروه دیگری قائل به نسبتی حداقلی بین فقه و تمدن بوده و گروهی نیز فقه را شرط اساسی تمدنسازی قلمداد میکنند.
وی افزود: با توجه به اینکه ما در عصر حاضر با یک جهان سکولار مواجه هستیم آنچه که باعث شده است فقه و معارف اسلامی متهم به ناتوانی در عرضه نظامهای مورد نیاز جامعه انسانی و عدم توانایی فقه برای ارائه نظامهای مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی، تربیتی، و در کل توانایی تاسیس و تغذیه یک «تمدن» شود همین نگاه سکولار به جهان است.
انقلاب اسلامی منشا طرح مباحث فقه تمدنی است
این پژوهشگر حوزه علمیه با اشاره به جایگاه فقه و تمدنسازی در جامعه اسلامی عنوان کرد: بحث رابطه فقه و تمدنسازی تاکنون با عناوین مختلف و به صورت پراکنده در پیشینه معارف و منابع دینی وجود داشته و اندیشمندانی به طور جسته و گریخته به بررسی و نقادی در این باره پرداختهاند.
وی ادامه داد: اما تا پیش از انقلاب اسلامی ایران، این بحث جدی تلقی نشده و به جایگاه حقیقی خویش نرسیده بود. پس از انقلاب موضوعاتی همچون حکومت دینی، فقه سیاسی، فقه حکومتی، فقه پویا، نسبت دین و حکومت، نسبت فقه و حکومت، فقه و نظامسازی، فقه و تمدنسازی و مباحثی از این دست در حوزه اندیشه عالمان دینی مطرح شده، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و نظریههای مختلفی درباره آنها بیان شد. تحلیل و ریشهیابی عدم رشد این مباحث، خصوصاً بحث مناسبات فقه و تمدن و نقش فقه در تمدنسازی، در تاریخ معارف دینی، خود بحث گستردهای است و بیش از آنکه به عملکرد افراد مربوط باشد، به اوضاع اجتماعی و مراحل تاریخ تکامل بشری مرتبط است.
فقه مجموعه احکام عملی اسلام است
وی بیان کرد: اسلام دین خاتم است و در همه اعصار پاسخگوی نیازهای دینی انسان است. در این میان آن بخش از اسلام که نمود عینی بیشتر و تاثیر ملموستری در زندگی انسان دارد، بخش قوانین، مقررات و ناهنجارهای عملی اسلام است و رسالت مهم فقه در همین جا آشکار میشود، چرا که فقه عهدهدار تبیین این مقررات و احکام است. به بیان دیگر فقه مجموعه احکام عملی اسلام است که وظیفة «ارائة طریق» در تمامی حوزههای تمدنی، اعم از حوزههای فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، حقوقی، تربیتی، عبادی و ...را بر عهده دارد و با قدمت تاریخی خویش، گسترهای بس سترگ را شامل میشود.
مشکانی اظهار کرد: بنابراین رسالت فقه تبیین قوانین و باید و نبایدهای دین در صحنه زندگی فردی و اجتماعی انسان، جهت عمل نمودن به آنهاست و غایت آن دستیابی به دینمداری و التزام به شریعت است که همان کسب کمالات روحی و معنوی و رسیدن به قرب الهی است.
تفاوت در رویکردهای نظری؛ علت تعدد معانی تمدن
وی با اشاره اختلاف در تعریف واژه تمدن گفت: در رابطه با معنای تمدن مفاهیم متعددی بیان شده است. این تفاوتها اغلب به دلیل وجود رویکردهای مختلف در تعاریف است اما به هر حال به نظر میرسد تعریف تمدن به مجموعه بزرگی از نظامهای اجتماعی (سیاسی، اقتصادی، حقوقی، تربیتی، عبادی و ...) که از نظر جغرافیایی واحد کلانی را در یک قلمرو پهناور در برمیگیرد، و فرهنگی واحد بر تمامی اجزای آن سیطره دارد، مناسبترین تعریف برای تمدن باشد.
این پژوهشگر حوزی بیان کرد: همان طور که در تعریف تمدن اشاره شد هر تمدنی متشکل از مجموعهای از نظامهای اجتماعی، همچون نظام اقتصادی، نظام حقوقی، نظام تربیتی، نظام عبادی و همین طور نظام سیاسی است و اساساً همین نظامها هستند که تمامیت یک تمدن را شکل میدهند.
وی ادامه داد: بر این اساس زمانی که ما این دو مفهوم را در کنار یکدیگر قرار میدهیم اشتراکات بسیار زیادی بین این دو میتوانیم بیابیم. از آنجا که فقه ترسیم کننده شیوههای زندگی انسان در صحنههای گوناگون آن است، تبیین کننده مناسک و عبادتها، معاملات، حلال و حرام، نظام ازدواج، میراث، چگونگی قضاوت و رفع خصومتها و درگیریها و غیر اینها است و بطور خلاصه فقه برنامه دقیق برای زندگی فردی و اجتماعی مسلمان است. و این به صورت روشن همان عناوینی هستند که در بحث تمدن و تمدنسازی از مولفههای خاص تمدنی به شمار میآیند.
فقه؛ ایجادکننده هویت مستقل فرهنگی در جهان اسلام
مشکانی تاکید کرد: یکی از مهمترین وجوهی که ماهیت یک تمدن به آن وابسته است وجهه فرهنگی تمدن است. اگر تمدنی نتواند تولید فرهنگی داشته و فرهنگ اصیل خود را حفظ کند، هستی و چیستی خود را در معرض نیستی و فنا قرار داده است. در تمدن اسلامی، یکی از مهمترین عواملی که تاکنون توانسته است هویت مستقل فرهنگی ایجادکند، فقه و قوانین فقهی بوده است.
وی ادامه داد: اگر تعریف فرهنگ به «شیوه و روش زندگی» را قبول کنیم، آنگاه نسبت وثیق فرهنگ و فقه هویدا خواهد شد. چه اینکه فقه اسلامی، از ابتدا تا انتها و از طهارت تا دیات، آموزش شیوه زندگی است. به دلیل اینکه تعالیم فقه، نسبت به نحوه برخورد با دیگران، رعایت نظم و انضباط، رعایت حقوق دیگران، داد و ستد، آداب معاشرت، ازدواج و طلاق، همنوعگرایی، سیاست، حکومت، مدیریت، تدبیر منزل، نظافت، بهداشت، علم و صنعت و ... مطالب فراوانی دارد.
فقه؛ عامل استقلال و پویایی فرهنگ اسلامی
نویسنده مقاله «فقه اجتماعی شیعه» عنوان کرد: فقه اسلامی، در تمامی زمینههای طهارات، عبادات، سیاسات، اجتماعیات، تجارات، حقوق (حدود، دیات، قصاص، تعزیرات، شهادت، وصیّت، ارث، قرض، دین، تعاون، احسان، اتفاق) و تمامی احکام و مسائل امور زندگی و شیوههای برخورد اجتماعی، دستورات و آئیننامههای خاص خود را داراست. بر اساس پذیرش تعریف پیشین برای فرهنگ، فرهنگ اسلامی عبارت است از «شیوه زندگیِ مستخرج از متون دینی به واسطه علم فقه»؛ به عبارت دیگر احکام و قوانینی که به واسطه علم فقه از متون دینی استنباط میشود، عاملی شده تا جامعه و تمدن اسلامی شیوه زندگی مستقل را دارا و از فرهنگی پویا برخوردار باشد.