عصرایران ؛ رضا غبیشاوی - احمد زیدآبادی روزنامه نگار در یادداشتی در روزنامه هم میهن گفته است:
"هم دولتها و هم منتقدان و مخالفان آنها باید از تریبون و رسانۀ لازم برخوردار باشند، تا اولی از تصمیمات خود دفاع کند و دومی آن تصمیمات را از منظر منافع عمومی به بوتۀ نقد بگذارد تا عموم مردم با تمام جوانب یک تصمیم و اثرات کوتاهمدت و بلندمدت آن آشنا شوند و به شناخت عمیقتری برای موافقت یا مخالفت با یک تصمیم دست یابند ... دولتهای سیدمحمد خاتمی و شیخ حسن روحانی و حتی دولت دوم محمود احمدینژاد، فاقد رسانۀ مؤثر بودند تا از عملکرد خود دفاع کنند و همین نکته، نگاه بخشی از افکار عمومی را نسبت به میراث واقعی آنها تیره و تار کرده است".
در پاسخ باید گفت:
- تقسیم بندی رسانه ها به رسانه های دولت و منتقدان و مخالفان، نادرست است زیرا رسانه، نهاد مستقل در جامعه است. رسانه نه در طرف دولت قرار می گیرد و نه در طرف مخالفان و منتقدان. این تقسیم مربوط به احزاب سیاسی و فعالان سیاسی است و نه رسانه ها، روزنامه نگاران و خبرنگاران حرفه ای.
دولت و مخالفان، هر دو می توانند نظرات خود را مطرح کنند و رسانه های حرفه ای نیز با بی طرفی، آنها را پوشش دهند اما اینکه به تریبون یکی از دوطرف تبدیل شوند قطعا نادرست است.
دولت و نهادهای دولتی حداکثر می توانند در وب سایت رسمی یا نشریه داخلی خود، جزئیات برنامه ها و نظرات مسوولان و سازمان را منتشر کنند. احزاب مخالف نیز می توانند نظرات خود را در قالب وب سایت های حزب یا نشریات حزبی و ارگان منتشر کنند. منظور از تریبون نیز همین می تواند باشد. با این حال هیچ کدام از اینها به معنی رسانه حرفه ای نیستند بلکه حداکثر ارگان تبلیغات سیاسی هستند و ارگان، رسانه حرفه ای نیست.
هیچ رسانه ای حرفه ای نمی تواند و نباید به تریبون دولت یا مخالفان تبدیل شود بلکه صرفا بخشی از فضای خود را به انعکاس نظرات و خبرهای دو طرف اختصاص می دهد. این در حالی است که در حالت تریبون، رسانه به طور کامل و انحصاری به ابزار انتقال مواضع یک طرف تبدیل می شود.
رسانه حرفه ای و خبرنگار حرفه ای در دعوای سیاسی دولت و مخالفان طرف نیست بلکه با فاصله مساوی از هر دو طرف و بالاتر از هر دو، به وظیفه حرفه ای خود یعنی انتشار بی طرفانه و مستقل محتوای رسانه ای ( خبر و گزارش و یادداشت و ... ) می پردازد.
به همین دلیل هم افکار عمومی می تواند به محتوای این رسانه و این روزنامه نگاران اعتماد داشته باشد.
- دولت حق ندارد رسانه ارگان یا تبلیغاتی داشته باشد. اگر منظور از داشتن رسانه در زیرمجموعه دولت، این است که کشور به مانند داشتن بیمارستان و آتش نشانی و اورژانس، رسانه هم باید داشته باشد؛ دولت هزینه آن را تامین کند و بدون دغدغه و فشار مالی، خبرها و نظرات مختلف را آزادانه، بی طرفانه و مستقل پوشش دهد و منتشر کند؛ بله باید داشته باشد.
اما اگر منظور از اینکه "دولت باید رسانه داشته باشد" یعنی اینکه رسانه به شکل ارگان و ابزار تبلیغانی و با هدف انتشار خبرها و نظرات دولت و دولتی ها باشد قطعا اشتباه فاجعه باری است. وضعیت کنونی رسانه های زیرمجموعه دولت شامل خبرگزاری های ایرنا، ایسنا و برنا، موسسه ایران و روزنامه ایران همین گونه است.
- دولت ها نیازی به داشتن رسانه ارگان یا تبلیغاتی ندارند چرا که نه تنها سودمند نیست بلکه به صورت نامحسوس و زیرپوستی، آسیب های زیادی به اعتماد عمومی، اعتبار دولت نزد مردم و در کل حکمرانی وارد می کند.
بزرگترین آسیب رسانه های ارگان / تبلیغات سیاسی این است که در قالب خبر و گزارش و محتوای رسانه ای، تبلیغات سیاسی منتشر می کند. مسوولان و مخاطبان هم به جای دریافت واقعیت ها، با محتوای تبلیغاتی روبه رو می شوند. مردم به مرور به تبلیغاتی بودن، غیرواقعی بودن و غیرمفید بودن این محتوا پی می برند و اعتماد خود را به این رسانه ها از دست می دهند. همان اتفاقی که امروز نیز شاهد آن هستیم. اما مسوولان از دریافت تبلیغات سیاسی به جای مطالب رسانه ای حرفه ای، لذت می برند و به آن اعتیاد پیدا می کنند. تا جایی که دیگر رسانه ها را نیز برای انتقال واقعیت و خودداری از انتشار تبلیغات، شماتت می کنند. یکی از دلایل رشد قارچ گونه رسانه های تبلیغات سیاسی / ارگان در ایران همین موضوع است.
هیچ مقام مسوول و هیچ سازمانی از داشتن دستگاه های تبلیغات سیاسی برای تبلیغ خود ناخرسند نیست.
جامعه شامل دولت و مردم نیازمند دانستن واقعیت ها و نظرات ها مختلف از رسانه ها هستند. رسانه های ارگان و تبلیغات سیاسی دولت، به مانند یک مانع در برابر انتشار خبرها و واقعیت ها کار می کنند. آنها نه تنها مانع هستند بلکه با انتشار هر گونه خبر واقعی منفی درباره دولت و نظرات مخالفان مقابله می کنند. این مقابله از انگ زدن و اتهام زنی شروع می شود و به مراحل بالاتر و غیراخلاقی تر نیز کشیده می شود.
معمولا در رسانه های ارگان به ویژه رسانه های ارگان دولتی ، افراد خود را ملزم می دانند فارغ از موضوع و محتوا، از دولت و دولتی ها حمایت و به منتقدان و مخالفان حمله کنند.
یکی از تفاوت های کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته وضعیت رسانه های دولتی – عمومی است.
در کشورهای توسعه یافته، رسانه های زیرمجموعه دولت و عمومی، به فعالیت حرفه ای ، آزاد، بی طرف و مستقل می پردازند. خبرهای منفی درباره دولت را هم منتشر می کنند و مثبت و منفی بودن خبرها تاثیری در انتشار آنها ندارد. در حالی که در کشورهای توسعه نیافته، خبر منفی یا نظرات علیه موضع دولتی را سانسور می کنند و منتشر نمی کنند.
وظیفه دولت / کابینه، اداره کشور است نه اینکه با سوء استفاده از رسانه های زیرمجموعه دولت، آنها را به سازمان های انحصاری تبلیغاتی خود تبدیل کند.
اگر منظور از داشتن رسانه موثر، داشتن رسانه تبلیغاتی و حامی دولت است از اساس این ایده نادرست است. رسانه ای می تواند موثر باشد که همانطور که بالا نیز گفته شده آزادانه، بی طرف و مستقل فعالیت داشته باشد.
مشکل ایران، این نیست که دولت، رسانه دارد یا ندارد بلکه مشکل اینجاست که رسانه های زیرمجموعه دولت، حکومت و بخش عمومی، به صورت ارگان و تبلیغاتی فعالیت می کنند. ضمن اینکه ایران تنها کشور جهان است که رادیو تلویزیون دولتی ندارد و تنها رادیو تلویزیون موجود در کشور نیز زیرمجموعه دولت نیست. علاوه بر اینکه ایران همچنان با ممنوعیت پوسیده راه اندازی شبکه های رادیو تلویزیونی خصوصی روبه رو است. پوسیده از این بابت که با وجود شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها و شبکه های نمایش خانگی، انحصار رادیو تلویزیونی صداوسیما نیز گام به گام در حال حذف شدن است.
صداوسیما نیز فعالیت غیرحرفه ای دارد. اگر دولت ناهمسو باشد علیه آن فعالیت می کند و به کوچک نمایی و کوچک نمایی می پردازد. اگر دولت همسو باشد به بزرگ نمایی و مثبت نمایی می پردازد و هر دو، غیرحرفه ای است. کار رسانه ، واقعیت نمایی است و نه کوچک نمایی یا بزرگنمایی.
مشکل، فعالیت غیرحرفه ای (تبلیغاتی) رسانه های دیگر است. با فعالیت غیرحرفه ای (تبلیغاتی) رسانه های دولتی، مشکل حل نمی شود بلکه برحجم مشکل اضافه می شود.
راهکار چیست؟ تقویت رسانه های حرفه ای بخش خصوصی و تعطیلی رسانه های وابسته به نهادها وسازمان های مختلف. الزام رسانه های زیرمجموعه دولت و حکومت به فعالیت حرفه ای، بی طرفانه و مستقل.