روزنامه هم میهن در سرمقاله امروز با عنوان «تحریف سخن تخریب شخصیت» به همسویی نیروهای براندازخارج از کشور و تندروهای داخلی در تخریب رئیس جمهور منتخب پرداخت و نوشت: در زمان تبلیغات انتخاباتی بسیار دیده میشد که نوعی همسویی نوشته یا نانوشته میان بخشی از نیروهای تندرو داخلی و براندازان خارجی وجود دارد. این نیروها در دو مسئله اتفاقنظر داشتند.
اول، تبلیغ علیه پزشکیان و حامیان او و دوم، تبلیغ برای کاهش مشارکت. این دو رویکرد در اصل دو روی یک سکه بودند. چون تبلیغ علیه پزشکیان به معنای این بود که به او رای ندهید و این یعنی مشارکت نکنید؛ چون بخش مهمی از رای به پزشکیان از جانب کسانی بود که تصمیم قطعی داشتند که به نامزدهای دیگر رای ندهند و اگر به او نیز رای نمیدادند، طبعاً باید در خانه مینشستند و عطای مشارکت را به لقای آن میبخشیدند.
تبلیغ علیه مشارکت هم منجر به این میشد که به پزشکیان رای ندهند. فرض کنید میزان مشارکت در دور دوم به همان اندازه 40درصد دور اول بود و 6میلیون کمتر مشارکت میکردند. در این صورت، مطابق برآوردها این کاهش مشارکت منجر به کاهش حدود 4/8 میلیون از رای پزشکیان و کاهش 1/2 میلیون رای جلیلی میشد. چون مشارکتکنندگان حدوداً به نسبت 80 به 20 یا 75 به 25 به سود پزشکیان رای میدادند.
بنابراین، کاهش مشارکت به سود دو گروه بود؛ یکی براندازان خارجی و دیگری تندروهای داخلی که هر دو منافع همسویی داشتند. پس روشن بود که هر دو گروه مزبور، طرفدار کاهش مشارکت باشند. حامیان خارجی این ایده از بالادست خود دستور میگرفتند، ولی طرفداران داخلی این ایده خطمشی خود را چگونه با خواست رهبری تطبیق و همسو معرفی میکنند؟ هیچ راهی برای این کار وجود ندارد.
هر دو شکست فاحشی خوردند تا روز یکشنبه که آقای پزشکیان در مجلس چنین گفت: «این مردم عزیزی که آمدند علیرغم تبلیغاتی که میکردند که نیایند پای صندوقهای رأی،... آمدند و مشت محکمی به دهان آدمهایی که از خارج و داخل نشسته بودند و تبلیغ میکردند، زدند.»
مسئله کاملاً روشن است وی هیچ تعریضی نسبت به رایندادهها نکرد. قبلاً هم پس از دور اول بهصراحت گفته بود که 60درصد نیامدند و گفتند شما را قبول نداریم و ما همه شکست خوردیم. ولی این رفتار مردم فرق میکند با اینکه عدهای تمامقد برای تبلیغ علیه رای دادن وارد شوند. با وجود این، در دور دوم حدود 16درصد مردم نسبت به دور اول به رایدهندگان اضافه شدند (با احتساب 6درصدی که دور اول رای داده بودند و دور دوم شرکت نکردند). این 16درصد مخالفت جدی با تبلیغکنندگان علیه مشارکت انتخاباتی کردند و این بسیار مهم بود و پاسخی به نسبت مؤثر و کوبنده علیه تبلیغاتچیهایی داخلی و خارجی علیه اصل مشارکت بود.
حال این جمله و گزاره روشن را به مستمسکی علیه پزشکیان تبدیل کردهاند که چرا علیه رایندادهها حرفی زده است؟ درحالیکه هرکس متن را بشنود یا بخواند، متوجه میشود که این جملات علیه تبلیغاتچیهای مخالف مشارکت بود و الا شاید در میان اعضای طرفداران رای به پزشکیان کسانی بودند که در دور اول و حتی در دور دوم از مجموعه رایندادهها بودند و همه اینها نیز صادقانه و براساس فهم و وجدان خود رای ندادند و بسیاری از آنان نیز با دیدن نتیجه دور دوم خوشحال شدهاند و آماده حمایت هستند و مهمتر از همه اینکه وظیفه پزشکیان احیای امر سیاست از طریق تامین نسبی خواست این افراد است.
نحوه رفتار این دو گروه در تحریف سخنان و تخریب شخصیت و مواضع آقای پزشکیان نشانه اتحاد دوباره تندروهای داخلی با براندازان خارجی است. پزشکیان تاکنون نشان داده آن اندازه صداقت و شهامت دارد که اگر حرف نادرستی زد، پوزش بخواهد و آن را اصلاح کند؛ ولی این گزاره او خیلی دقیق بود و به هدف اصابت کرده است. البته تنها نکتهای که میماند استفاده از کلمه «زدن مشت محکم» است که طبعاً این انتقاد وارد است و باید این نوع ادبیات اصلاح شود؛ ولی مضمون مطلب را نباید تحریف کرد.