خلافی نیست در آنکه وفات آن منبع سعادات در سال صد و چهل و هشت هجرت واقع شد، و اشهر آن است که در ماه شوال، و بعضی دو شنبه پانزدهم ماه رجب سال مذکور گفته اند.
اکثر، عمر شریف آن جناب را شصت و پنج سال گفته اند، و بعضی شصت و هشت گفته اند، و در کشف الغمه هفتاد و یک نیز روایت کرده است. به روایت ابن خوشاب از محمد بن سنان روایت کرده است که در هنگام وفات عمر شریف آن حضرت شصت و پنج سال بود یا شصت و هشت سال، در سال صد و چهل و هشتم هجرت.
ولادت با سعادتش در سال هشتاد و سوم، با جد خود علی بن الحسین (ع) دوازده سال و چند روز گذرانید. به روایت دیگر، پانزده سال، و با پدر بزرگوار خود نوزده سال. و بعد از آن حضرت سی و چهار سال ماند.
کلینی به سند معتبر از ابوبصیر روایت کرده است که حضرت صادق (ع) در هنگام وفات، که سال صد و چهل و هشت بود، شصت و پنج سال داشت، و ایام امامت آن جناب بعد از پدر سی و چهار سال بود.
و گفته اند که ایام امامت آن حضرت بقیه ملک هشام بن عبد الملک، و ملک ولید بن یزید بن عبد الملک، و ملک یزید بن ولید، و ملک ابراهیم بن ولید، و ملک مروان حمار. پس ابو مسلم خروج کرد در سال صد و سی و دو، و عبد الله سفاح از بنی عباس خلیفه شد و چهار سال و هشت ماه ایام او بود. و بعد از او منصور دوانقی غصب خلافت کرد و بیست و یک سال و یازده ماه پادشاهی کرد، و در سال دهم پادشاهی او به روایت دیگر، سال دوم حضرت صادق (ع) به آبای گرام خود ملحق گردید. و به قول دیگر، ابتدای امامت آن حضرت در پادشاهی ابراهیم بن ولید بود.
ابن بابویه و دیگران گفته اند که به امر منصور ملعون آن حضرت را به زهر شهید کردند. و گویند که انگور زهر آلودی به آن حضرت خورانیدند. و به اتفاق، آن امام رفیع در قبرستان بقیع، در جنب والد منیع خود، مدفون گردید.
کلینی و ابن بابویه و برقی و دیگران روایت کرده اند که چون هنگام وفات آن حضرت شد، دیده های خود را گشود و فرمود: خویشان مرا جمع کنید. چون همه جمع شدند، به سوی ایشان نظر کرد و فرمود: شفاعت ما نمی رسد به کسی که نماز را سبک شمارد و اعتنا به شأن آن ننماید.