ماهان شبکه ایرانیان

تفریحات سالم

کسی که در تاریخ و تفکر اسلامی تحقیق می کند، ملاحظه می نماید که انواع بازیها به دو قسمت تقسیم می گردد: یک قسم که با تحرک و فعالیت بدن انجام می شود مانند دویدن و کشتی و شمشیر بازی و تیراندازی به هدف و مسابقه اسب دوانی و صید و شکار کردن، و اصل حکم در اینها اباحه است، بلکه اسلام اینها را تشویق می نماید، و بیشتر این بازیها را وسایلی برای قدرت و آمادگی ...

کسی که در تاریخ و تفکر اسلامی تحقیق می کند، ملاحظه می نماید که انواع بازیها به دو قسمت تقسیم می گردد: یک قسم که با تحرک و فعالیت بدن انجام می شود مانند دویدن و کشتی و شمشیر بازی و تیراندازی به هدف و مسابقه اسب دوانی و صید و شکار کردن، و اصل حکم در اینها اباحه است، بلکه اسلام اینها را تشویق می نماید، و بیشتر این بازیها را وسایلی برای قدرت و آمادگی می داند که در دفاع از قلمرو اسلام و جنگ در راه خدا ضروری است.اما قسم دوم عبارت است از انواع بازیهایی که بدون فعالیت جسمی انجام می گیرد مانند بازی تخته نرد و شطرنج و ورق بازی (کوتشینه، و در تداول عراقیون چتکینه)، و معلوم است که این نوع بازی در بیشتر موارد با قمار بازی ارتباط پیدا می کند، و روایاتی وارد شده که از آنها نهی می کنند، و بعضی از محققین این احادیث را بدون هیچ تأویلی قبول کرده و قائل به تحریم این گونه بازیها شده اند.محققین دیگر این احادیث را حمل بر بودن قمار در آن بازیها دانسته اند و در نتیجه گفته اند که اگر این بازیها بدون قمار باشد مباح است، و آنچه که ما می توانیم بگوییم این است که شرط قمار ممکن است با هر نوعی از انواع بازیها بوجود آید، و اگر قمار به همراه بازی آمد خود حرام و اصل همان بازی را حرام می گرداند، اما اگر قماری در بین نبوده، ترسیدن از آثار بازیهای نرد و شطرنج و ورق کاملا آشکار است زیرا این بازیها وقت را هدر می دهند و فرصت را از بین می برند، و خیلی اتفاق می افتد که انسان را از انجام وظیفه دینی و اجتماعی خود باز می دارند.این بازیها اگر موجب این کار بشوند نیز حرام هستند، اما بازیهای جسمانی وقت را تلف نمی کنند، چون جسم بعد از هر دو بازی به استراحت نیاز دارد، زیرا ممکن نیست ادامه به این بازیها همان طوری که در نرد و شطرنج و ورق ادامه می دهند، علاوه بر این که قسم اول این بازیها استفاده بهداشتی برای بازی کننده دارد و برای جامعه هم مفید است زیرا تمرین می دهد شخص را با انواع قهرمانیهایی که گاهی جامعه به آنها نیازمند است، اما قسم دوم چیزی جز سرگرمی و تسلط بر ایام بیکاری نیست، پس سزاوار است که از این هدف و نتیجه تجاوز نگردد.

برمی گردیم به بحثی که در آن، مقداری تفصیل در باره این بازیها و ورزشهاست:

پس در باره دویدن یادآور می شویم که صحابه پیوسته مسابقه دو می دادند.

کشتی گرفتن در نزد مسلمانان متداول بود و بیهقی روایت کرده که رسول خدا (ص) رکانه بین عبد یزید بن هاشم را به اسلام دعوت کرد و او مردی بود که بداشتن نیروی عظیم خود مشهور بوده و با هیچکس کشتی نگرفته بود مگر اینکه بر او غلبه کرده بود، ولی رکانه معجزه آشکاری از رسول خدا (ص) خواست تا دعوت آن حضرت را بپذیرد، پس حضرت محمد (ص) فرمود: اگر بر تو غلبه کنم (چطور است) ؟ رکانه گفت: در این صورت به تو ایمان می آورم.با یکدیگر کشتی گرفتند پس رسول خدا (ص) او را به زمین زد و بر او پیروز گشت.رکانه تعجب کرد و تقاضای کشتی گرفتن مجدد نمود، برای بار دوم و سوم رسول خدا (ص) او را بزمین زد، پس او اسلام را پذیرفت و مسلمان خوبی شد. (1)

شمشیر بازی جایز است و وقایع شمشیر زدن که در آغاز غزوه بدر و غزوه أحد، رخ داده است در تاریخ اسلام مشهور است.پیروزی در این شمشیر زدنها از آن مسلمین گشت که آن حاکی از تمرین موفقیت آمیز و آمادگی زیاد آنان بود.

اما اسب سواری، براستی که اسلام آن را تشویق نموده است.سواره نظام در جنگها نقش بزرگی ایفا می کرد، و شکست مسلمین غزوه احد در اثر غفلت سواره نظام بود در حالی که سواره نظام قریش که رهبری آنرا خالد بن ولید قبل از مسلمان شدن به عهده داشت، هشیار بود.روایت شده که رسول خدا (ص): هر چیزی را که دارای ذکر خدا نباشد لهو (سرگرمی) و یا سهو (کار بی اختیار و عبث) دانسته است، جز چهار عادت: رفتن شخص در بین دو هدف (بمنظور تیر اندازی)، تربیت کردن اسب، معاشرت با خانواده و یاد گرفتن شنا.از ابن عمر نقل شده که پیغمبر (ص) مسابقه گذاشت بین اسبها و به برنده جایزه داد.فقهاء می گویند که این کار جزء شرطهای حلال است یعنی یکی از تماشاچیان به برنده مسابقه جایزه ای بدهد به قصد تشویق او.به انس گفتند آیا شما در زمان رسول خدا (ص) شرط بندی می کردید؟ و آیا رسول خدا (ص) شرط بندی می کرد؟ گفت آری، به خدا قسم پیغمبر (ص) شرط بندی کرد و بر روی اسبی که نامش «سبحة» بود، وقتی برنده شد، آن حضرت اظهار شادمانی کرد و از آن اسب خوشش آمد.

فقهاء شرط بندی مجاز را مشروط می سازند به این که جایزه از طرف مسابقه دهندگان نباشد مانند این که امام برای برنده مسابقه جایزه تعیین کند و این اقدام باتفاق همگان جایز است، و عموما علماء اجازه می دهند که جایزه از طرف یکی از مسابقه دهندگان باشد، اما اگر جایزه از سوی هر یک از مسابقه دهندگان باشد و همه جایزه را برنده مسابقه بگیرد، پس این عمل به اجماع علماء حرام است، زیرا این کار خود نوعی قمار است (2) در تاریخ اسلامی، مسابقه اسب سواری مشهور است و توجه بیشتر خلفا و فرمانروایان را به خود جلب کرده است.هشام بن عبد الملک چندین میدان برای مسابقه اسب سواری به پا کرد که تعداد زیادی از اسبها در آن شرکت می کردند.مسابقه اسب سواری در مصر معروف است و مردم شیفته آن هستند.میدان مسابقه اسب سواری در دوره خمارویه همانند اعیاد بود (3).و در دولت اخشیدی، اخشید به درست کردن میدان اسب دوانی طبق روش دولت طولونیه اقدام کرد. (4)

از جمله ورزشهای دیگر، تیر زدن به هدف و یا تیراندازی است.پیوسته پیغمبر (ص) اصحاب خود را به آن تشویق می کرد و می فرمود: بر شما باد به تیر اندازی، زیرا این کار جزء بهترین سرگرمی شماست، و تیر اندازی با این آیه کریمه ارتباط دارد: «و نیرو و اسب مهیا سازید برای (مجاهدان راه خدا) هر اندازه که بتوانید» (5).پس آن حضرت که بر او سلام باد پیوسته می گفت: بدانید که مقصود از نیرو، تیراندازی است، بدانید که نیرو همان تیراندازی است، نیرو همان تیر اندازی است.

از جمله سرگرمیهای مفید که اسلام آن را تأیید کرده شکار کردن است.مسلمانان معتقد بودند که از شکار فواید زیادی به دست می آید، زیرا شکار علاوه بر این که کار و کسبی لذت بخش است، سربازان را به دویدن و حمله کردن تمرین می دهد و آنان را به اسب سواری عادت داده و به تیراندازی و شمشیر زدن و چماق زدن ماهر می سازد، و اهتمام و توجه به خونریزی را تقلیل می دهد، و بعد از اینها، شکار کردن ورزشی است که به بهداشت و سلامتی کمک می کند . (6)

طبق حکم قرآن و سنت و اجماع مسلمین، خوردن گوشت شکار مباح است، با رعایت شروطی که فقهاء گفته اند، خداوند متعال فرماید: «ای پیغمبر (ص) مردم از تو می پرسند چه چیزی برایشان حلال است، بگو حلال شده است بر شما کشتارهای پاکیزه، و نیز شکار آنچه که به دست می آید بوسیله شکار کنندگانی (سگان شکاری) که شما آنها را طبق دستور الهی تعلیم می دهید.پس بخورید از آنچه این حیوانات شکاری برای شما نگاه داشته اند و نام خدا را بر آن ببرید» (7).در حدیث رسول خدا (ص) می فرمایند: بخور آنچه را که بوسیله کمان خود شکار کرده و نام خدا را بر آن برده ای، و بخور آنچه را که بوسیله سگ تعلیم دیده خود شکار کرده و سپس نام خدا را بر آن برده ای، و آنچه را بوسیله سگ تعلیم ندیده خود شکار کرده ای، و توانسته ای که آنرا ذبح شرعی کنی، آنرا نیز بخور، به دلیل جایز بودن شکار، نگهداری سگ برای شکار جایز است، همان طوری که نگهداری سگ و گله و سگ مزرعه مباح است.ولی نگهداری سگهای دیگر غیر اینها حرام است، زیرا از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمود: هیچ قومی اقدام به نگهداری سگ نکردند (جز سگ گله و سگ شکاری و مزرعه) مگر آن که از هر روز از اجرشان (نزد خدا) دو قیراط کم می شود (هر قیراطی 2/24 از هر چیزی است) از سالم و از پدرش روایت شده که گفت: از رسول خدا (ص) در حالی که به صدای بلند سخن می گفت، شنیدم که به کشتن سگها امر می کرد، و سگهای غیر شکاری و نگهبانی معمولا کشته می شدند.

از جمله ورزشهایی که در زمان حاضر جدی تلقی می شود عبارت است از فوتبال و بستکتبال و بدمینتون و مانند اینها، و این بازیها در حکم دویدن هستند، زیرا باعث فعالیت جسم می شوند و سلامتی را تقویت می کنند، و حس کمک و یاری را در بین اعضای هر تیم به وجود می آوردند، همان طوری که حمله و گریز و مجادله را می آموزند.

حالا می آییم به سراغ قسم دوم از انواع تفریحات و سرگرمیها، و آن سرگرمی است که بازی کنندگان در حال نشسته انجام می دهند، مانند بازی نرد و شطرنج و...، آدم متز در باره آنها می گوید: نشستن بازی کنندگان در حالی که بعضی به دیگری گوش کنند جزء عادات عرب نبوده است.یک عرب خالص در این کار مغایرتی با طبعش احساس می کند.حکایت کرده اند که مردم مدینه به مردی که شطرنج بازی کند زن نمی دادند.اعراب گفته اند که شطرنج بازی برای عجم بی دانش درست نشده، زیرا مردم عجم گاه و بی گاه گرد هم جمع می شدند به یکدیگر نگاه می کردند، پس شطرنج را وسیله سرگرمی خود قرار می دادند. (8)

در باره نرد پیغمبر (ص) می فرمود: هر کس نرد بازی کند مثل این است که دستش را در گوشت و خون خوک رنگ کرده است، و نیز می فرمود: هر کس نرد بازی کند براستی که خدا و رسولش را نافرمانی کرده است.شوکانی این دو حدیث را حمل کرده است بر کسی که با قمار نرد بازی کند، و از گروهی از علماء روایت می کند که جایز است نرد بازی بدون قمار، اما شطرنج در زمان صحابه پدید آمد و صحابه در باره آن اختلاف نظر دارند.ابن عمر گفت که شطرنج بدتر از نرد است، و علی (ع) فرمود: که شطرنج جزء قمار است، و بعضی از صحابه به کراهت آن معتقد شده اند، و عده زیادی از صحابه و تابعین در صورتی که شطرنج خالی از قمار باشد آنرا مباح دانسته اند.

بعضی از محققین قائل به جدایی بین نرد و شطرنج هستند، پس معتقدند که بازی نرد بر مبنای برد و باخت است و اما شطرنج بر اساس وارد کردن فکر به کار و ورزش ذهنی است، و از این جهت بازی شطرنج را جایز دانسته اند مشروط بر این که انسان را از انجام وظیفه اش باز ندارد و با قمار هم نباشد، و بشرط این که بازی کننده در حال بازی زبانش را از کلام بد و فحش دادن نگهدارد و اگر نه بازی آن حرام است (9).

از جمله سرگرمیهای جدید سینماست و آن وسیله ای است که اگر خوب به کار برود ممکن است که فایده بزرگی داشته باشد.سینما صورتهای زیبایی از تاریخ و تفکر انسان به تماشاچیان عرضه می دارد، و تصمیم و اراده را تقویت و محکم می سازد.سینما در این حالت شامل سرگرمی و عبرت گرفتن و آموزش می باشد، اما سینما بیشتر اوقات به شکل بد به کار گرفته می شود، همان طوری که بیشتر چیزهای دیگر مانند آن بد به کار می روند، مانند این که انسان سینما را شغل اصلی خود قرار دهد و یا در سینما زن و مرد نامحرم مختلط شوند و یا اینکه داستانهایی به نمایش گذارده شود که غرایز را تحریک نموده و به گناه تشویق نماید.در این حالت سینما وسیله فساد می گردد و دوری از آن واجب است.

از این جا معلوم می شود که قاعده اصلی در مزاح و سرگرمی و انواع ورزشها، حلال بودن آنهاست، و گاهی بعضی از آنها مستحب می گردد، در موقعی که به آمادگی جهاد و وسایل جنگ و حمایت از مسلمانان کمک کند، و این چیزها وقتی که از هدف خود منحرف شوند مکروه و یا حرام می گرداند، مثل این که بد به کار بروند و یا قمار در آنها وارد شود، و همچنین است وقتی که به صورت هدف و مقصود اصلی در آیند، در حالی که وسیله ای بیش نیستند، و در واقع این چیزها مباح شده اند تا به رفع خستگی انسان کمک کنند و در نتیجه با فعالیت بیشتر و علاقه بیشتر به کار خود بپردازد.پس اگر انسان غرق در این امور بشود بنحوی که بعنوان هدف او در آیند، انسان با این اقدام خود، آنها را از صورت مجاز به صورت مکروه و یا حرام منحرف می سازد، در نتیجه آنها اگر انسان را از انجام عمل مستحبی باز دارند، مکروه و اگر از انجام عمل واجبی باز دارند حرام می گردند.

فوتبال در موقعیت فعلی و تعصب به خاطر آن

این بحث ما را به موضوع مهمی رهنمون می شود که بیشتر کشورها در زمان حاضر بسوی آن می روند و آن عبارت از تعصب ناخوش آیندی است که نسبت به بازی فوتبال می شود.اصل ورزش این است که انسان شخصا به آن بپردازد، همان طور که گذشت، زیرا ورزش به این صورت فایده جسمی و عقلی دارد، انسان تجدید قوا می کند و حس کمک و همکاری با تیم خود را می آموزد، و بدین ترتیب ورزش بدنی دارای هدف جسمی و هدف اخلاقی است.آن کسی که بازی نمی کند، گاهی بازی کنندگان را تشویق می کند ولی باید که در راه حق و صحیح عمل نماید، زیرا او اگر چه استفاده بهداشتی از ورزش نمی کند، شایسته است که به جنبه اخلاقی ورزش توجه نماید، به این گونه که از بازی کنندگان حس همکاری را بیاموزد و در زندگی خود از آن استفاده کند.

فکر سلیم برای این گونه تشویقها، اصولی وضع کرده است که مهمترین آنها این است که کسی را که نقش خود را خوب بازی کند، تشویق می کند، بهر تیمی که منتسب و مربوط باشد.شما با این کارتان قاضی عادلی هستید و بعنوان منصفی که به هر صاحب حقی، حق را می دهید.برای کسی که نقش خود را بخوبی انجام می دهد دست می زنید، و نکوهش می کنید کسی را که در کارش سستی کند.برای تیمی که بدون دقت و کوشش است آرزوی پیروزی نکنید، جز این که موقعیتها و مقتضیات، نوعی طرفداری از این تیم و یا تیم دیگر را به وجود می آورند.یک مدرسه تیم خود راتشویق می کند و اهل هر شهری تیم خود را تشویق می کنند.یک باشگاه در پشت سر اعضای تیم خود می ایستد.در این تشویق مشروع، سزاوار است که جانب عدالت را فراموش نکنیم، و از تشویق پا را فراتر نگذاریم.ما در دانشگاه کمبریج، تیم دانشگاه خود را در مسابقه سالیانه قایقرانی در مقابل تیم دانشگاه آکسفورد تشویق می کردیم، ولی من شاهدم که تشویقی منطقی بود، و ما فراموش نمی کردیم که نسبت به هر کس که خوب بازی می کرد از اعضای تیم دیگر، تمجید کنیم و یا نسبت به هر کسی از تیم خودمان که سستی می کرد نکوهش کنیم.این گونه تشویق، کاری در سطح بالاست که با تعصب و طرفداری بی جا دست یافتن به آن ممکن نیست.همان طور که ما الان در بیشتر کشورهای جهان می بینیم؟

ما به اندازه ای که طرفداری و یا تعصب می بینیم، تشویقی نمی بینیم.مسخره بازی و خشم مشاهده می کنیم نسبت به هر عمل ماهرانه و بموردی که تیم مخالف و یا هر عضوی از آن عمل می کند، و بدین جهت صدای صوت می شنویم، با این که در حقیقت ورزش به وجود آمده تا حس همکاری را بیاموزد، در حالی که نفرت و زشتی و تعصب ناخوش آیند می آموزد، و عجیب است که برای تشویق، اساسی معین و مقرر نشده است که بر مبنای آن انجام گردد، زیرا تشویق از طرف مدرسه ای که تیم خود را تشویق می کند و یا شهر و یا باشگاهی که تیم خود را تشویق کنند نیست و بطور کلی به وضعی در آمده است که هیچ پایه و اساسی برای آن نیست، زیرا اهل یک خانواده بر علیه خودشان منشعب و گروه گروه می گردند.فردی از یک تیم، و فرد دیگر از تیم مخالف پشتیبانی می کند، و این کار در حد تعریف یا تشویق متوقف نمی گردد، بلکه به سخن نیش دار و سوزنده و تأسف تلخی منجر می شود، و بعد که کار به غم و اندوه می کشد، و نیز به مجادله می رسد و نتیجه به یک انزوای دردآور و مسخره کردن طرفداران تیم شکست خورده، توسط طرفداران تیم پیروز و بعد از این به جاهای باریکتر و پایان تلخ و غم انگیزی می رسد، که همان جنگی است که در این میدانها در جریان است.حاصل کار مردمی هستند که به صورت کشته و یا زخمی می افتند.عجیب ترین واقعه در این زمینه در کشور ترکیه واقع شد، بطوری که از تماشاچیان حدود 80 نفر کشته و صدها نفر زخمی شدند و کار به آن جا رسید که پسری از شدت اندوه نسبت به شکست تیم خود، خودکشی کرد.

این یک انحراف بد سرانجامی است و به درمان فوری نیاز دارد، که امیدواریم این بررسی جرعه ای (از شربت) درمان آن باشد، و امیدواریم که مردم به رشد فکری خود برگردند.شایسته می نماید که سخنی خطاب به دانشجویان بگوییم، نظر ما این است که بایستی دنبال کردن این بازیهاتوسط دانشجویان فقط در ساعات فراغت باشد.ساعات فراغت و بیکاری برای دانشجوی وظیفه شناس خیلی کم است.همان طور که یک کارگر، پس از برگشتن از محل کارش نیاز دارد که ساعت بیکاری خود را پر کند، کارگاه دانشجو و محصل که در کتابهایش خلاصه می شود، شب و روز باز است، و بر اوست که برای استراحت و آرامش (تفریح) به جلسه ای مطلوب و یا گردشگاه خوبی پناه ببرد، و یا این که به یک موزیک دلپذیر گوش دهد و یا با بعضی از دوستانش دیدار کند.تماشای فوتبال همان طوری که می بینیم، نوعی تفریح محسوب نمی گردد و آن در حقیقت نوعی کشمکش است که سزاوار است شخص عاقل از آن دوری نماید، و اگر هم تماشا کرد، باید تعصب و جانبداری نگاه نکند، بلکه با دیده یکفرد تماشاچی و یا یک نقاد (بررسی کننده) پاک و بی طرف نگاه کند .

سخن دیگری که خطاب به کارگران می گوییم این است که متذکر شویم که بسیاری از سیاستمداران بزرگ زندگی را بعنوان کارگر شروع کرده اند، و راه در جلو آنان آسان نبود، ولی کتاب آنان را دگرگون کرد، پس بر کارگران ما در این نسل که توجه کامل به آنان می شود، لازم است که به خودشان توجه کنند و خود را با فرهنگ و با سواد بسازند و راه خود را بسوی علم از راه کتاب و یا مدرسه در ایام فراغت از کار، باز نمایند، تا این که اوقات بیکاریشان همه اش به بازیچه و یا نشستن در قهوه خانه ها (10) سپری نگردد، و تا این که از اوقات بیکاری خود در راه رسیدن به سطحی بالاتر و عالیتر از آنچه رسیده اند بهره مند شوند، و در واقع امکانات مناسب در این دوره، راه آنان را به یک زندگی آبرومندانه باز کرده است و لازمست که ثابت کنند که لایق این گونه زندگی هستند و به دگرگون کردن زندگی خود قادرند و بدون شک اگر آنان این راه را بپیمایند، تعصب ناخوش آیند آنان نسبت به فوتبال و بازیهای مانند آن، کم می گردد.

بدین ترتیب در این نوع ورزش ما تعصب و ظلم و بدی می بینیم، و همه اینها صفاتی هستندکه اسلام با آنها می جنگد و مردم را از آنها بر حذر می دارد، و چیز دیگری را در اثر پیوستگی زیاد در تعقیب کردن این ورزش در می یابیم که همان سستی ورزیدن در کارها و وظایف است، و این کار (همان طور که قبلا گفتیم) ورزش را از مجاز بودن، به صورت مکروه و یا حرام در می آورد.

تعجب آور است که ما این گونه نسبت به بازی کنندگان فوتبال (فوتبالیستها) تعصب می بینیم و بطور کلی کسی را نمی بینیم که نسبت به یک نویسنده بر علیه نویسنده دیگر و یا یک ناقد بر علیه ناقد دیگر و یا یک هنرمند بر علیه هنرمند دیگر تعصب به کار برد، و حتی کسی که یکی از افراد مذکور را دوست دارد، بدون سر و صدا و فریاد به او علاقمند است و از آثار او پیروی می کند بدون آنکه از کار دیگران بدگویی کند، آیا یک فرد فوتبالیست در جامعه، اهمیتش بیشتر از یک محقق و نویسنده و منتقد و هنرمند است؟ همانا این گونه افراد خود پژمرده می شوند در حالی که بذر زندگی گرانقدری را برای نوع بشر می کارند و پی ریزی می کنند، و در یک جامعه سالم ممکن نیست که ارزششان از یک فوتبالیست کمتر باشد.

جنگ خروسها و گاو بازی و شاخ زدن قوچها

یک انحراف دیگر در انواع ورزشها وجود دارد که اسلام آن را نهی فرموده و مردم را بر حذر داشته است و آن در موقعی است که در ورزش شکنجه ای برای هر نوع از پرندگان یا دیگر حیوانات باشد، و من مدتی از زندگی خود را در اندونزی بوده ام و بسیاری از مردم در آن کشور توجه بسیار زیادی به جنگ خروسها دارند، و خود دیده ام که صاحب خروس به خاطر آن زندگی می کند، خروس را بر خود در امور نظافت و غذا مقدم می دارد، و با اشتیاقی به آن نگاه می کند که بیشتر از اشتیاق مادر نسبت به فرزندش می باشد، و با این حال آنرا برای جنگ با خروس دیگر تسلیم می کند، و دیده ام که هر یک از صاحبان خروسهای جنگی به پای خروس خود دشنه تیزی می بندند تا در کشتن خروس دیگر کمک کند.سپس دو پرنده بیچاره رها می شوند به میدان مبارزه ای که انسانهای بی رحم برایشان آماده کرده اند، و تماشاچیان برای تماشای این منظره دردناک دور آنها جمع می شوند، و بعد از یک دور کوتاهی یکی از خروسها به حالت زخمی به زمین می افتد، و گاهی هر دو بر زمین می افتند، امان از دست ستم این انسانها! !

در اسپانیا کشمکش و مبارزه ای به نوع دیگر وجود دارد که مردم آنرا قهرمانی و قدرت می دانند، ولی شخص عاقل آنرا دیوانگی و سرکشی و نیرنگ و زشتی می داند، و آن عبارت است ازگاو بازی و برای این مسابقه بهترین گوساله ها انتخاب می شوند و طی چند سال تربیت و تعلیم داده می شوند و سپس در لحظه ای کوتاه کارشان به پایان می رسد.در هر میدان مبارزه شش تا از گاوها بر زمین می افتند، خدایا به فریاد برس! و من گاو بازی را در اسپانیا تماشا کرده ام و در خلال آن سرکشی انسان و بی رحمی او را دیده ام، زیرا یک گاو مدت زیادی قبل از گاو باز وارد میدان وسیعی می شود.عده زیادی از مردم در ریختن خون حیوان بیچاره از طریق زدن و دواندن آن همکاری می کنند، و آن گاه در میدان پیوسته می دود، یکی آنرا می گیرد و دیگری با حربه ای به او می زند تا این که نزدیک می شود که از شدت درد بیفتد و سپس آن کسی که قهرمان نامیده می شود بین مردم ظاهر می گردد تا بازی را تکمیل کند.او به دنبال فرصت مناسبی با وسیله ای نوک تیز در مکان معینی به او می زند و به زندگیش خاتمه می دهد.

جنگ و شاخ زدن قوچها و یا پرنده ای را هدف قرار دادن در تیر اندازی و به هدف زدن، هم مانند جنگ خروسها و گاو بازی است.عبد الله بن عمر گروهی را دید که پرنده ای را هدف قرار داده و تیرهای خود را به آن می زنند، پس گفت همان رسول خدا (ص) لعنت فرمود کسی را که هدف قرار دهد چیز دارای روح را.از جابر روایت شده که آن حضرت از تحریک حیوانات به زدن و اذیت یکدیگر نهی فرمود، زیرا این کار به درد آوردن و آزار حیوانات و به زحمت انداختن آنها بدون هیچ فایده ای و صرفا کاری بیهوده و زیانبخش است.چقدر بی رحمی است که انسان با عمل بی رحمانه نسبت به حیوانات خوشحالی کند.این گونه انسانها سزاوار نیستند که واجد صفات انسانیت نیستند و به حیوانیت نزدیکترند.بدون شک اسلام از شکنجه دادن هر چه که دارای روح باشد بر حذر می دارد.بلکه از سهل انگاری در باره حیوانات اگر چه بدون شکنجه باشد، مردم را بر حذر می دارد.رسول خدا (ص) فرمود: زنی داخل آتش شد در رابطه با گربه ای که آنرا حبس کرده بود و آب و غذا به آن نداده بود و آن را هم رها نکرده بود تا از حشرات زمین بخورد.

و این گونه اعمال انسان غیر متعادل را منحرف می سازد تا یک عمل مباح را بر خود حرام سازد و یا این که طبیعت انسان منحرف می شود و خوشبختی خود را در چیزی می داند که موجب بدبختی برادرش و یا بیچارگی حیوان زبان بسته و یا پرنده ضعیفی می گردد.

سخنی در باره قمار

قمار بازی با بازیها و سرگرمیهای مختلف و ورزش ارتباط دارد، و براستی دیدیم که قمار بازی موجب حرام شدن هر نوع بازیی می شود که قمار به همراه آن باشد.قمار به هر حال پدیده ای است که بطور فراوان در جامعه جهانی یافت می شود و نوعی بیماری است که بعضی از مردم در جامعه اسلامی به آن مبتلا شده اند.این بیماری از دوران جاهلیت سرچشمه می گیرد و یا اقتباسی از کارهای زشت غرب است، و از این رو لازم است که درباره قمار بحث مخصوصی بنماییم.قمار تلاشی است برای مفت به دست آوردن مال، در اطراف جلسه قمار گروهی جمع می شوند که همگی همان ایده را دارند، هر یک از آنان می خواهد که از دیگران سود ببرد و ثروت آنان را چپاول کند، اخلاق در کمین نشستن و به کار چسبیدن، خوی همه آنان است.خوشحال شدن یک نفر بواسطه بردن، لازمه اش، حزن و اندوه شخص دیگری است که در همان وقت زیان کرده و باخته است، در حالی که ضرر و خسارت حتمی متوجه هر یک از قمار بازان است، و آن پرداخت پولی است به ترتیب دهنده قمار که اختلاس می کند و محل قمار را آماده می سازد و در دوره های آن نظارت می کند و برای قمار بازان شراب تهیه می کند، بلکه (پرداختها) تحقق می پذیرد در مورد زنانی که صاحب قمار خانه آنانرا فرا خوانده تا با قمار بازان معاشقه نمایند، و برای این که قمار باز از اعلان شکست خود و کناره گیری از قمار در برابر آن زنان شرمنده شود.همچنین در پرداخت حقوقی که قمارخانه های پر از تاریکی و دود و زشتی آنرا به وجود آورده و آن حقوق همان پرداختی به (شتلی بگیران) است یعنی کسانی که قمار باز را به ادامه قمار تشویق می کنند، چه ببازد و چه ببرد، برای اینکه ضرر خود را جبران کند در مورد اول و برد خود را بیشتر کند در مورد دوم (11).گاهی همان شخص شتلی بگیر به بازنده قرض می دهد و یا برای فروش ملک و خانه او تسهیلاتی فراهم می سازد تا او در جای خود و در کنار آن سفره لعنتی به قمار ادامه دهد.

بسیاری از افراد ساده لوح از جلسات قمار انتظار ثروت و یا امید ثروتمند شدن دارند البته از خون دیگران و از میدانی که همه اش کینه و فقر است به یاد می آورم که در عنفوان جوانی یک بار جوانی را دیدم که «سه ورق بازی» با دوستش می کرد و یک جنیه از او می برد و بعد یک جنیه دیگر تا مردم را گول بزند و آنان را به بازی بکشاند، یک پسر ساده ای به دام آنان افتاد، با مبلغی از پولش بازی کرد و آنرا باخت.شتلی بگیر او را به ادامه بازی تشویق کرد تا برنده شود، و اگر من در گوشش نگفته بودم و آهسته جریان را به او نمی گفتم که : آیا منطقی است که جوانی فقیر مانند او این جا بیایدتا پولهایش را با مردم قسمت کند؟ او آمده است تا از مردم چیزی بگیرد.پس زود برو با آنچه از پولت باقیمانده است، و آن پسر قبول کرد و نجات یافت.

از شکل جلسه قمار و موقعیتهای آن می توان دسته قمار بازان را در ذهن مجسم کرد: مکانی که قمار در آنجا تشکیل می شود دارای نور ضعیف و دودهای سیگار زیاد و دلها در آن جا خاموش و همهمه بسیار، علاقمندان به قمار مخفیانه به آن جا وارد می شوند، گویی که از دست عدالت فرار می کنند و با حالت بیم و هراس و دو دلی وارد می شوند و در کنار سفره سبزی گرد می آیند و نفسهای نگران آنان بالا می آید و دلهای جریحه دارشان خاموش است و فرض این است که آنان دوستان همبازی هستند ولی در حقیقت دشمنان یکدیگرند، زیرا هر کدامشان در پی فرصت نسبت بدیگری است، و می کوشد تا پول او و فرزندانش را به دست آورد.صاحب قمار خانه می کوشد تا احساسات قماربازان را بوسیله موسیقی دلپذیر و زنان فاسد و انواع مشروبات و انواع سیگارها که به آنان عرضه می دارد، تخذیر کند و بپوشاند، و در اطراف این سفره سبز انواع نیرنگها و تقلبها بفراوانی وجود دارد، زیرا ساقیان و شتلی بگیران و دختران، ورقهای بازی یک قمار باز را به دیگری نشان می دهند و به یکدیگر چشمک می زنند و پچ پچ می کنند تا یکی را بناحق بر دیگری پیروز سازند.

گاهی هم برای این که باعث ادامه بازی و طول جلسه گردد نوعی هماهنگی و تعادل به وجود می آورند و بدون شک همگی زیان می برند، زیان می کنند در مبلغی که بعنوان پول مشروبات الکلی و سیگار می دهند و مبلغی که به ساقیان و شتلی بگیران می پردازند، و آنچه که بابت مشروبات برای دختران می دهند.نوع خسارت و زیان متفاوت خواهد بود، آن پرنده ای که در همه بازیها و یا بیشتر بازیها موفق شده، بطور کلی چیزی از آنچه برنده شده برایش باقی نمی ماند، و اگر بماند مقدار ناچیزی خواهد بود، و اما آن که باخته و زیان کرده در حقیقت همه چیز خود را از دست داده است.در آخر شب همه مخفیانه به حالت خواری و افسردگی می روند، در حالتی که شخصی که باخته است برنده را به روز بعد تهدید می کند.

چه بسیار خانه هایی که بواسطه قمار ویران شده و چه بسیار شکمهایی که گرسنه مانده، و بدنهایی که بی لباس گشته و یا بپوشیدن لباس کهنه پرداخته اند.و چه بسیار خانواده هایی که از هم پاشیده است، و چه بسیار مقام و منصبهایی که از دست رفته است، زیرا صاحب آنها اختلاس کرده تا قمار بازی کند، و چه بسیار مردانی که دین و وطن خود را در کنار سفره قمار فروخته اند، پس قمارهر چیزی را ویران می کند.قمار اگر چه هدفش مال است، و لکن مشروبات و سیگار و رفقای بد و تاریکیها، و چشم پوشیها، و تقلبها و زشتیها و فرصت طلبیها و اختلاس و همه صفات بد را نیز به همراه دارد.پس چقدر خوب است که برای همیشه جلو این بیماری واگیردار و مسری گرفته شود و این گونه افراد مبتلا که مدتهای طولانی در این تاریکی به سر برده اند، به جهان روشنایی قدم بگذارند.مدت کمی پس از نوشتن این بحث، روزنامه الأهرام چاپ قاهره در روز پنجشنبه (9/11/1967) خبری منتشر کرد که مناسب است آنرا نقل کنیم، زیرا نشانگر سرنوشتی است که قمار انسان را به آن جا می کشاند، از جنون و دلهره و اضطراب و از دست دادن تسلط بر خود الأهرام می نویسد: «پلیس در الخولیم فرانسه» مرد هفتاد ساله ای را به جرم کشتن پسر 44 ساله خود به ضرب گلوله، بازداشت کرد.علت قتل نپرداختن حق بیشتری به او از ناحیه پسرش بود، در موقع تقسیم پولی معادل ده جنیه که در شرط بندی مسابقه اسب دوانی در روز یکشنبه گذشته برنده شده بودند» ، ما این خبر را چگونه می توانیم توجیه کنیم؟ پدری که پسرش را می کشد و این گونه جنایت با برنده شدن واقع می شود، ای کاش می دانستم که بین افراد بیگانه و در موقع باختن چه رخ می دهد؟

براستی قرآن کریم قمار (میسر) و سایر گناهان کبیره دیگر را با هم جمع می نماید و همه را جزء پلیدیهایی قرار می دهد که دوری از آنها لازم است.خداوند بزرگ می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید بطور مسلم، شراب و قمار و بتهایی که برای عبادت نصب کرده اند و تیرهای قداح (بخت آزمایی) پلیدی و از کار شیطان هستند، پس شما از آنها دوری کنید، به این امید که رستگار شوید.همانا شیطان می خواهد از راه شراب و قمار در بین شما کینه و دشمنی بیندازد و شما را از یاد خدا و از نماز باز بدارد، پس آیا شما باز ایستادگان و نهی پذیران هستید؟» (12)

پی نوشت ها:

1 عبد الحی کتانی، التراتیب الاداریة، ج 2، ص .147

2 شوکانی، نیل الاوطار، ج 7، ص .290

3 مقریزی، الخطط، ج 1، ص .318

4 آدام متز، الحضارة الاسلامیة، ج 2، ص 253 به نقل از کتاب المغرب تألیف ابن سعید (کتاب خطی است) .

5 ترجمه سورة انفال، آیه .17

6 ابن طباطبا، الفخری، ص .54

7 ترجمه سوره مائده، آیه .4

8 الحضارة الاسلامیة، ج 2، ص 252 و نگاه کنید به محاضرات الادباء ج 1، ص .448

9 یوسف القرضاوی، الحلال و الحرام فی الاسلام، ص 217 و نگاه کنید به فتاوی، ابن تیمیه، ج 2، ص 5 و بعد از آن.

10 از آفتهای قهوه خانه ها این است که انسان را از خانواده اش جدا می کند و مال و وقتش را تلف می سازد، و کسانی را که به آن جا رفت و آمد می کنند از نعمت سواد و آگاهی محروم می نمایند.عقیده من این است که زنان با شوهرانشان در مسؤولیت این کار شریکند، پس اگر زنان فضای مناسبی را در خانه برای شوهرانشان مهیا کنند، شوهرانشان را به زندگی خانواده و مسؤولیت در خانه جذب می کنند، و ای کاش دختران محصل برای توجیه کردن زنان بسوی این هدف، پیش قدم شوند، و ای کاش دولتها تعداد باشگاه ها را زیاد کنند و آنان را بوسیله تفکر و فرهنگ و ورزش و گردشها باطلاع و روشن نمایند.

11 آدام متز، الحضارة الاسلامیة، ج 2، ص 255 .256

12 ترجمه سوره مائده، آیه 90 .91

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان