در آغاز سخن ابتدا باید به تعریف بانکداری نوین و همچنین نئو بانکها پرداخت. بانکداری نوین به آن معناست که شهروندان جهت افتتاح حساب، مدیریت حساب و سایر امور خدمات بانکداری که به صورت سنتی (مراجعه به شعب فیزیکی بانک) صورت میگرفت، در منزل و در عرض چند دقیقه به صورت آنلاین فعالیتهای بانکی خود را انجام دهند. از سوی دیگر نئوبانکها به بانکهایی اطلاق میشود که شعبه فیزیکی نداشته و تمام خدمات آنها از افتتاح حساب تا اخذ تسهیلات به صورت آنلاین صورت میگیرد. این درحالی است که بانکداری نوین تمامی بانکها را شامل میشود و صرفا متعلق به نئوبانکها نیست. در راستای این موضوع «دنیایاقتصاد» با برگزاری میزگرد و حضور فعالان این حوزه قصد دارد تا موضوع بانکداری نوین را تشریح کند و به بررسی مزایا، معایب و چالشهای آن بپردازد.
پایان بانکداری سنتی؟
در آغاز سخن از حاضرین نشست درخواست شد تا تعریف خود را در خصوص بانکداری مدرن و دیجیتال بیان کنند. رامیار قنبری، رئیس هیاتمدیره انجمن شرکتهای پرداخت الکترونیک در راستای این موضوع بیان کرد: «یکی از موضوعات اساسی در بانکداری مدرن و تحول دیجیتال، تجربه مشتریان به شمار میرود. یعنی الگویی که قرار است ایجاد شود با استناد بر تجربه مشتریان باشد تا باعت اثرگذاری بیشتر شود. در دهههای پیش ما با نظام سنتی بانکداری مواجه بودیم (مراجعه حضوری به بانکها)، اما هم اکنون نظام جدید با بهرهگیری از فینتکها و خدمات جدیدی که درحال اجراست، امور بانکی را برای مردم از جمله افتتاح حساب، پرداخت قبوض و .. تسهیل کرده است. این نشان میدهد که بانکداری مدرن با بانکداری سنتی در تقابل بوده و نظام جدید در حال پیروزی است. از دستاوردهای این نظام نیز باید به فناوری هوش مصنوعی و بلاکچین، دیتا ماینینگ و رایانش ابری اشاره کرد.» او در ادامه به برخی از چالشهای این حوزه نیز اشاره کرد و گفت: «چالشهای نظام بانکداری را نیز جدای از منابع انسانی بانکها باید به نبود زیرساختهای فناوری و... و نبود تخصیص ارز در این حوزه مربوط دانست.»
محمدعلی بخشیزاده، مدیرعامل شرکت امید بوم بانک سپه در تعریف بانکداری و ابزارهای توسعه آن تاکید کرد: «از جمله ابزارهایی که بانکداری هوشمند را توسعه میبخشد، ابزار هوش مصنوعی است. با توسعه هوش مصنوعی بانکداری هوشمند نقش پررنگتری میان آحاد جامعه پیدا کرده است. البته که این ابزار نیز چالشهای مختص به خود را دارد و برای بهرهگیری از آن باید زیرساختهایی را فراهم کرد. صنعت بانکداری در ایران نسبت به سایر صنایع شاهد پیشرفت بیشتری بوده است. شواهد گویای آن است که گاهی صنعت بانکداری در زمینههای پرداخت و ... میتواند همگام با تکنولوژی پیش رود، اما شرکتها و نهادهای بالاتر از بانک که باید این تکنولوژی و زیرساخت آن را فراهم کنند نمیتوانند همگام با تکنولوژی قدم بردارند که موضوع مهمی به شمار میرود.»
مصطفی امینی، مدیر مرکز فناوری مالی صندوق کارآفرینی امید در تکمیل سخنان قنبری و بخشیزاده نظرات خود را در خصوص بانکداری جدید اینگونه بیان کرد: «بانکداری مدرن بانک تعهد محور است، به آن معنا که بانکداری مدرن بر ابزارهای زیر خطی، تعهدی و در گردش بودن تسهیلات و... تمرکز کرده است. از جمله ویژگیهای بانکداری جدید و نوین باید به پذیرش تضامین نوین و جدید، تسهیلات بدون وثیقه (پرریسک بودن بانکداری نوین)، اتصال با مفاهیم فناوریهای نرم، مانند اعتماد (مادامی که مردم اعتماد خود را به بازیگر بزرگ از دست میدهند، بانکداری نوین میتواند آن را پوشش دهد، مانند اطلاعات شخصی افراد) اشاره کرد. و در نهایت بانکداری نوین بانکداری متناسب با عصر دیجیتال است که از ویژگیهای مهم بانکداری جدید به شمار میرود که با نظام بانکی در تضاد نیست.»
چالشهای دیجیتالی شدن
قنبری در پاسخ به چالشهای دیجیتالی شدن گفت: «طول عمر کوتاه مدیریت در کشور از دغدغههای اصلی ما به شمار میرود؛ چراکه از زمان ارائه طرح موضوعاتی مبنی بر بانکداری دیجیتال، تحول دیجیتال و... حدود 5 تا 10 سال زمان نیاز دارد تا نتیجه مشخص شود. اما آمارها نشان میدهد که از سال 1397 تاکنون شاپرک چهار مرتبه مدیریت خود را تغییر داد. رئیس بانک مرکزی دو مرتبه تغییر کرد که به نظر میرسد سومین تغییر نیز در راه است و در ادامه مدیرعامل شاپرک نیز در حال تغییر است. اما مساله اصلی چیست؟ به طور مثال من به عنوان کسب و کار مجوزی را تحت عنوان پرداخت یاری دریافت کردهام. حال با تغییر مدیریت که گرچه قانون یکسان است، اما هر یک آییننامههای متفاوتی را اعمال کرده و این پروسه زمانبر خواهد شد. آییننامه جدید که با تغییر مدیریت و افراد تغییر پیدا میکند، از چالشهای کسب و کارها و در نتیجه مانعی جهت توسعه فضای دیجیتال محسوب میشود.»
بخشیزاده نیز در تایید سخنان قنبری ادامه داد: گرچه در سراسر جهان شرکتهای دانشبنیان با بانکها همکاری دارند، اما این همکاری و فرهنگ سازمانی در ایران وجود ندارد. چراکه بانکها همچنان تمام فعالیتها را خود به دوش گرفته و فرهنگ سازمانی بانک همچنان سنتی عمل میکند و این موضوع نیاز به فرهنگسازی دارد. برخی از بانکها از ظرفیت شرکتهای دانشبنیان بهره میگیرند، اما موضوع این است که رگولاتور از دانش مجموعهها حرکت میکند. به طور مثال؛ مفاهیم جدید همچون فین تک، اینشورتک و سایر مجموعهها در این حوزه پدید آمدند که قوانین ما نتوانسته همگام با این حوزهها تطبیق پیدا کند. از سوی دیگر بسیاری از بانکهای بزرگ زیر مجموعه خود نئو بانکها را به وجود آوردند. تعریف نئو بانک در دنیای واقعی به این شکل نیست. چرا باید نئو بانکها حتما زیرمجموعه یک بانک بزرگ باشند؟
همچنین بانک مرکزی از فعالیت لندتک در حوزه تسهیلاتدهی نیز نارضایتی دارد، در حالی که مدل اعتباردهی لندتکها با بانکها کاملا متفاوت است و نمیتوان بر آنها خرده گرفت. بنابراین باید گفت تا زمانی که رگولاتور نخواهد با تکنولوژی حرکت کند، ظرفیت شرکتهای دانشبنیان کاهش پیدا میکند. گرچه بانک مرکزی از شرکتهای دانشبنیان حمایت میکند، اما برخی از قوانین مانع اصلی پیشرفت این شرکتها به شمار میرود.
در ادامه سخنرانی امینی در خصوص چالشهای این حوزه نظرات متفاوتتری از قنبری و بخشیزاده ارائه کرد و با تاکید بر اینکه رگولاتور باید با آزمون و خطای صنایع مسیر را شناسایی کند گفت: «رگولاتور از بازار یاد میگیرد. رگولاتور از ریسک نمیگریزد و نمیتوان از آن انتظار داشت که در رییک پیشدستی کند. به نظر میرسد که چالشهای اصلی را باید حول محور سطح بلوغ صنعت، رسیدن به مدلهای کارسپاری و درنتیجه افزایش تابآوری بانکها دانست.»
چه باید کرد؟
قنبری در پاسخ به این سوال که چه فرصتهایی در حوزه بانکداری نوین و کسب و کارهای دیجیتال وجود دارد، گفت: «در ماههای اخیر وقایعی رخ داده از جمله شهادت رئیسجمهور، جنگ و ... که کسب و کارهای کوچک و صنایع را در موضع ضعف قرار داده، از سوی دیگر آییننامههای جدید بانک مرکزی و عدمتمدید مجوز سبب شده تا مشتری من به کسب و کار دیگری روی آورد. در نتیجه این ابهام وجود دارد که آیا بانک مرکزی از صنعت من حمایت میکند یا موجب روی برگرداندن مشتری از من میشود؟ بر این اساس در حال حاضر فرصتی در این حوزه مشاهده نمیشود و باید در ابتدا چالشهای پیش رو را حل و فصل کرد.»
بخشیزاده نیز ادامه داد که حاکمیت باید از ظرفیت دیتامحور شدن نهایت بهره را ببرد، البته این موضوع همچنان در ایران دیده نشده است. ارائه خدمات فراتر از خدمات سنتی بانکها به مشتری نیز از دیگر فرصتهای دیجیتالی شدن به شمار میرود.حضور شرکتهای دانشبنیان نیز از فرصتهایی محسوب میشود که بانک باید از آن با مدیریت صحیح بهره ببرد. سازمان هوش مصنوعی نیز باید فعالیت خود را اثر بخشتر کند.
امینی نیز افزود: «یکی از فرصتها را میتوان ظهور و بروز رفتارهای میان صنعتی (فعالان بازار پولی، بورس و...) دانست.رفتارهای رگولاتورهای مخابراتی که در قالب کیف پول، میتواند بانکداری خرد را متحول کند. فرصت مقیاسپذیری، فرصت استفاده از داده، افزایش فراگیری مالی دیجیتال، عدمتقید به صنعت بانکداری و افزایش قدرت تقلید نیز از فرصتهای این حوزه به شمار میرود.»
چگونگی بهبود فضای دیجیتال
در جمعبندی سخنان مذکور میتوان گفت مادامی که در خصوص تحول دیجیتال و بانکداری دیجیتال صحبت میشود، ذهن مخاطبان به سوی فناوری اطلاعات میرود که این تصور غلط است. این تحول نظام سنتی را دچار دگرگونی کرده که جهت حل و فصل این موضوع باید زیرساختهایی نیز فراهم شود. نظراتی که بیان شد در وهله اول از عدمقطعیت حکایت داشت. این به آن معناست که در نظام جدید، بخش زنجیره میان بانک که نهاد پولی و مالی محسوب میشود و صنایع که بخش خدمات به مشتریان را بر عهده دارد از اهمیت بالایی در نظام جدید برخوردار است. ارتباط میان بخشی این دو میتواند اوضاع را بهبود بخشد. از سوی دیگر عدممشارکت کافی فعالان این حوزه نیز سبب شده تا تصمیمگیری و نهادینهسازی با چالشهایی مواجه باشد. از دیگر چالشهای این حوزه باید به عدمتطبیق سیاستگذاری و تغییرات افراد اشاره کرد. عدمتوجه کافی به نقش منابع انسانی، نگاه فشاری بر بازیگران این حوزه به جای نگاه کششی، عدممحبوبیت تسهیلات دهی به شیوه سنتی و تغییرات ساختاری بانکها از چالشهایی هستند که بانک مرکزی و نهادهای اثرگذار بر آن باید مورد توجه قرار دهند.