"و لا تمش فی الارض مرحا انک لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا"
کلمه: "مرح"به طوری که گفته اند به معنای"برای باطل، زیاد خوشحالی کردن"است، و شاید قید باطل برای این باشد که بفهماند خوشحالی بیرون از حد اعتدال مرح است، زیرا خوشحالی به حق آن است که از باب شکر خدا در برابر نعمتی از نعمتهای او صورت گیرد، و چنین خوشحالی هرگز از حد اعتدال تجاوز نمی کند، و اما اگر بحدی شدت یافت که عقل را سبک نموده و آثار سبکی عقل در افعال و گفته ها و نشست و برخاستنش و مخصوصادر راه رفتنش نمودار شد چنین فرحی، فرح به باطل است، و جمله"لا تمش فی الارض مرحا"نهی است از اینکه انسان به خاطر تکبر خود را بیش از آنچه هست بزرگ بداند، و اگر مساله راه رفتن به مرح را مورد نهی قرار داد، برای این بود که اثر همه آن انحرافها در راه رفتن نمودارترمی شود، و جمله"انک لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا"کنایه است که این ژست وقیافه ای که به منظور اظهار قدرت و نیرو و عظمت به خود می گیری وهمی بیش نیست، چون اگر دستخوش واهمه نمی شدی می دیدی که از تو بزرگتر و نیرومندتر وجود دارد که تو با چنین راه رفتنی نمی توانی آن را بشکافی و آن زمین است که زیر پای تو است.و از تو بلندتر هم هست و آن کوههای بلند است که خیلی از تو رشیدتر و بلندترند، آن وقت اعتراف می کردی که خیلی خوار و بی مقداری و انسان هیچ چیز را، ملک و عزت و سلطنت و قدرت و آقائی ومال و نه چیزهای دیگر در این نشاه به دست نمی آورد، و با داشتن آن به خود نمی بالد و تنهاچیزی که به دست می آورد اموری هستند موهوم و خالی از حقیقت که در خارج از درک وواهمه آدمی ذره ای واقعیت ندارند، بلکه این خدای سبحان است که دلهای بشر را مسخر کرده که اینگونه موهومات را واقعت بپندارند، و در عمل خود بر آنها اعتماد کنند، تا کار این دنیا به سامان برسد، و اگر این اوهام نبود، و بشر اسیر آن نمی شد آدمی در دنیا زندگی نمی کرد، ونقشه پروردگار عالم به کرسی نمی نشست و حال آنکه او خواسته است تا غرض خود را به کرسی بنشاند، و فرموده است"و لکم فی الارض مستقر و متاع الی حین" (1).
پی نوشت:
1) و شما را در زمین آرامگاه و آسایشی خواهد بود تا روز مرگ.سوره بقره، آیه 36.